تهیه و تنظیم: نویسندهی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
وابسته به: کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
شما در حال مطالعهی مجموعه نوشتار«درمان شک به خدا برای وسواسیها» قسمت چهارم میباشید؛ پیشنهاد میکنم برای رسیدن به نتیجهی بهتر، این مجموعه نوشتار را از قسمت اول به ترتیب مطالعه نمایید. در پایان هر قسمت با کلیک بر لینک ارائه شده میتوانید قسمت بعدی این مجموعه را مطالعه نمایید.
برای اینکه مطالب به کسانی که دچار وسواس ذهنی هستند بهتر منتقل شود، نکات مهم، تکرار شدهاند.










بر اساس توضیحاتی که در قسمت قبلی دادم روشن شد که اکثر قریب به اتفاق مراجعهکنندگان که برای رفع شک و شبهه نسبت به خدا و دیگر مسائل سرنوشتساز به نگارنده مراجعه میکنند، چون ذهنشان را به سؤالات غیرضروری و شبهاتی که بهراحتی آب خوردن تولید میشوند درگیر و مشغول کردهاند، از راه میانبری که میتواند در کوتاه ترین زمان ممکن، ریشهی شک و شبهات ایشان را بخشکاند بازمیمانند، راهی که اینجانب بهتفصیل در کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه آن را توضیح دادهام.

در این قسمت به مشاورهی کوتاه دیگر نگارنده با نوجوانی حدود ۱۵ ساله توجه کنید (شبیه همین شبهه توسط افرادی با همین سنین تکرار شده است) که بازهم نشان میدهد درگیری ذهن به سؤالات غیرضروری و شبهات بعضاً شبیه شوخی چگونه انسان را از مسیری که به اطمینان ختم میشود بازمیدارد و به مسیری که نتیجه آن مبتلا شدن به شکهای بیاساس حتی در بدیهیات است میکشاند.
این مخاطب محترم نوشت:


این نوجوان محترم بعد از مدتی با نگرانی شدید به من خبر داد وقتی قصد داشته است یکی از ناباوران را مانند خودش هدایت کند (!) پستی که اینجانب در مورد قرینه بودن موجودات تهیه کرده بودم را (کلیک) به وی نشان داده است و سپس وی این پیام را ارسال نمود:





نکته: من در کتاب، پیرامون کسانی که با طرح یک شبههی ساده به اشتباه میگویند میترسند کافر شوند به اندازهی کافی توضیح دادهام که این افراد هیچ ارتباطی با کافر که عمداً از حقایق می گریزد ندارند، بلکه کافر کسی است که بدون رعایت حیا، پا بر وجدان خویش میگذارد و سعی میکند با شعار توخالی انسانیت و امثال آن حتی بر وجدان خودش نیز سرپوش بگذارد!

همانطور که ملاحظه میکنید خصوصاً امثال نگارنده که در جایگاه پاسخ به شبهات اقشار گوناگون قرار گرفتهایم، شایسته نیست به امثال این نوجوان محترم که بسیار زودباور و ساده هستند (بهطوریکه خیال میکنند همه ناباوران مانند خودشان صادقانه حقیقت را میپذیرند) با تندی و سرزنش سخن بگوییم به این صورت که: «تقصیر خودت است؛ تو دیگر ۱۵ سال سن داری و بچه نیستی! مگر نوبت قبلی به تو نگفتیم قبل از اینکه خودت به اطمینان کافی برسی نباید بدون داشتن شرایط و اطلاعات کافی ذهنت را درگیر شبهات ناباوران کنی؟ ببین چقدر تو زودباوری که حتی اگر کسی در مورد چیزی که خودت داری آن را با هر دو چشمانت میبینی شبهه ایجاد کند زود وا میروی و بدون اینکه چند ثانیه از مغزت کار بکشی، تحت تأثیر سخن یاوه و مضحک او قرار می گیری و بی خودی اینطور نگران می شوی؟!»
روشن است سرزنش و بداخلاقی با این افراد که به نظر من کم تجربه هستند و مانند غالب همسن و سالان خود از غنای فکری لازم برخوردار نیستند، کمک اساسی به ایشان نمیکند.
زیرا خوشبختانه امثال من به تجربه متوجه شدهایم که امثال این نوجوانان و جوانان و دیگر اقشار محترم که این دست شبهات سخیف را از نگارنده میپرسند، به شخصی مهربان نیاز دارند که مانند طبیبی دلسوز شرایطی که ایشان درگیر آن شدهاند را درک کند و سپس با حوصله و عطوفت، پاسخ منطقی، مجرب و قانعکننده به شبهات ایشان بدهد تا این عزیزان در کمترین زمان ممکن از نگرانی خارج شوند زیرا چهبسا اگر دیر شود و همین شبهات مضحک بهصورت مستدل حل نشوند، ذهن ایشان آنچنان پریشان شود که ناباوران از این فرصت سوءاستفاده کرده و ایشان را با وعدههای دروغ، مانند خود به وادی کفر و الحاد و جنگ با واقعیات مقابل چشم بکشانند.
اینجانب بارها از نزدیک شاهد بودهام وقتی شبهات خندهآور همین افراد با صبر و حوصله پاسخ داده میشود و سپس من از ایشان میخواهم که برای رهایی دائم از شک و شبهات، راهحلی که در کتاب نگارنده آمده را تجربه کنند، بعد از مدتی خود این افراد به من اطلاع میدهند که موفق به کسب یقین به وجود خدا شدهاند و هنگامیکه این یقین را تجربه کردهاند، ذهنشان بهسرعت از آشفتگی و وسواس شدید ذهنی رها شده و خودشان متوجه مضحک بودن شبهاتی که آنها را بهشدت پریشان کرده بود شدهاند و بعد از آن تعجب میکردند که چطور بابت چنین شبهات سخیفی دچار رنج و کابوس شدهاند!

لازم به ذکر است من قبل از مشاوره از مخاطبان خود میخواهم که ابتدا بخش «مشاوره جهت رفع شک و شبهه به خدا، دین و مذهب» را مطالعه و طبق قوانین آن عمل کنند تا هر چه زودتر به نتیجه برسند.
یکی از بندهای قوانین مشاوره این است که جواب سؤالاتی که «بله» یا «خیر» است فقط با «بله» یا «خیر» داده شود و سخنان غیرضروری و اضافه مطرح نشود.
من به این نوجوان محترم پاسخ دادم:

لطفاً حداقل بعد از گذشت 1 دقیقه پاسخ دهید.



برای اینکه سؤال بعدی را بپرسم یادآوری میکنم که شما در پیام قبلی به من نوشته بودید:
«اتفاقی تو یوتیوب کلیپی (از ناباوران) رو دیدم که میگفت جهان شانسی و خود به خودی به وجود اومده که ذهنم رو به هم ریخت اما وقتی یکی از پستهای شما را که شکل قرینه موجودات رو توضیح دادین دیدم فهمیدم جهان نمی تونه شانسی و خود به خودی بودن باشه و حتما خدا وجود داره. ازتون ممنونم»



لطفاً حداقل بعد از گذشت 5 دقیقه پاسخ دهید.



لطفاً حداقل بعد از گذشت 10 دقیقه پاسخ دهید.



لطفاً حداقل بعد از گذشت 1 ساعت پاسخ دهید.





آیا شما هم قبول دارید که ما بهعنوان انسانی که از ابزاری به نام «عقل» برخورداریم، باید نسبت به هر ادعایی که میشنویم قبل از اینکه از آن متأثر شویم ابتدا از این ابزار مهم استفاده کنیم و الا ممکن است کسانی که ببینند ما خیلی زودباور هستیم و هر ادعایی ولو مضحک روی ما تأثیر میگذارد، به طمع بیفتند و ما را در میان فامیل، مدرسه و جامعه مسخره کنند و بدتر از آن اگر ازلحاظ اعتقادی گمراه باشند ممکن است مانند آن فرد خداناباور، با همین شبهه پراکنیهای مضحک، ما را نیز مثل خودشان به ته درهی گمراهی و اضطراب بکشانند؟
لطفاً حداقل بعد از گذشت 5 دقیقه پاسخ دهید.





اگر یادتان باشد من قبلاً هم این پیشنهاد مهم را به شما دادم و خودتان در تجربه دیدید که عدم عمل به آن چگونه باعث شد باز گرفتار شبهات ایشان شوید.
آیا این بار به این پیشنهاد مهم عمل میکنید یا میخواهید با تکرار اشتباهی که توضیح دادید دوباره نگران شوید؟
لطفاً حداقل بعد از گذشت 1 ساعت پاسخ دهید.




امیدوارم شما نیز مانند دیگر افرادی که برخی حدود 12 سال سن داشتند و با ایشان نیز مشاوره داشتم موفق شوید به قولی که دادید عمل کنید و بهزودی انسانی بسیار بزرگ و مفید برای کشور بلکه برای همه مردم دنیا بشوید.


من به شما کمک میکنم که وسوسهی ذهنی شما آرام بگیرد تا مطمئن شوید همهی مردم مثل من و شما موجوداتی که شکل آنها قرینه است را به همان شکل میبینند.
امیدوارم همانطور که خودتان هم گفتید که میدانید این شبهه خندهدار است و چون وسواس دارید از من پرسیدید، سر قولی که دادید بمانید و از ناباوران در قالب کلیپ و غیره جدا فاصله بگیرید و بعد از پایان این مشاوره حتماً راهحل کتاب نگارنده برای خشکاندن ریشهی شک و شبهات خود را مطالعه و تجربه کنید و الا با توجه به وسواس شدیدی که حتی نسبت به بدیهیات پیدا کردهاید اگر به قول خود عمل نکنید، ذهنتان به انباری از شبهات بیپایان تبدیل خواهد شد که درهرصورت باز خودتان اذیت میشوید.

بسیار خوب، اما برای اینکه مطمئن شوید همهی مردم مثل من شما شکل آن موجودات را قرینه میبینند کافی است کاری که میگویم را انجام دهید.
موافقید؟
لطفاً حداقل بعد از گذشت 1 دقیقه پاسخ دهید.


۱- یک کاغذ و قلم بردارید (یا اگر اهل تایپ هستید از لپتاپ، تلفن همراه و ... استفاده کنید).
۲- پست مربوط به شکل قرینهی موجودات را (کلیک) به هرکسی که با او میتوانید راحت حرف بزنید مثل برادر، خواهر، دوستان، همکلاسیها، پدر یا مادربزرگ و غیره بهصورت جداجدا و تکی نشان دهید و به او بگویید در حال تحقیق هستید تا تعجب نکنند.
۳- سپس از هرکدام از آنها بپرسید که آیا ایشان نیز مانند شما این موجودات را به شکل قرینه میبینند یا خیر؟

مثلاً ابتدا از برادر خود بهصورت تنهایی سؤال فوق را بپرسید، بعد که جواب داد، از یکی از دوستان خود باز جداگانه و تکی همان سؤال را بپرسید و برای دیگران هم همینطور ... هدف این است که اولا مطئن شوید تک تک آنها چه میبینند و هم اینکه بهصورت دست جمعی از ایشان این سؤال را نپرسید تا رشتهی کار از دستتان خارج نشود. متوجه شدید؟
لطفاً حداقل بعد از گذشت 1 دقیقه پاسخ دهید.


۴- سپس هر نفر که پاسخ داد که او همشکل این موجودات را قرینه میبیند جلوی اسمش بنویسید: «وی نیز مثل من این موجودات را به شکل قرینه میبیند.»
۵- درنهایت این آزمایش را آنقدر روی تکتک دوستان و آشنایان و فامیل ادامه دهید و تکرار کنید تا کاملاً مطمئن شوید دیگران نیز مثل من و شما این موجودات را به شکل قرینه میبینند و ادعای آن ناباور که گفته بود: «قرینه بودن شکل موجودات نظر شخصی من است و ممکن است دیگران آن موجودات را قرینه نبینند» یک توهم و احتمال کاملاً خلاف عقل و بیگانه با عقل سلیم است که هر انسان خردمند حتی کودکانی که خوب و بد را میفهمند نیز متوجه خندهدار بودن چنین ادعاهایی میشوند.
پ.ن: توجه داشته باشید ناباوران چون میبینند دستشان از دلایل علمی و عقلی در انکار وجود خدا بهعنوان طراح فوقالعاده هوشمند جهان بهکلی خالی است برای خفه کردن ندای وجدان، شبهاتی نظیر آنچه ملاحظه نمودید یا شبهات مضحک دیگر ازجمله اینکه ممکن است دیگران چیزی که مربع است را دایره ببینند مطرح میکنند تا به امثال نوجوان مذکور اجازه ندهند چیزی را که با چشم خود میبیند باور کند و در نتیجه از کسب یقین به وجود خدا محروم بماند؛ چون ناباوران نیز به تجربه میدانند آنچه با چشم خود از طراحی فوقالعاده هوشمندانه جهان میبینند، هیچ تناسبی با شانس و خود به خودی بودن و رهاشدگی جهان ندارد و این حقایق محسوس اندک تردیدی در وجود طراحِ فوقالعاده هوشمند جهان (خدا) باقی نمیگذارد.
با توجه به اینکه ناباوران اعم از پیر و جوان سعی میکنند برای پوشاندن خندهدار بودن شبهات مذکور به آنها رنگ و لعاب بدهند و بزکشان کنند به توضیحات زیر توجه کنید:
این طبیعی است که هر فردی میتواند در برخی امور بسته به نوع سلیقهی شخصی خودش نظری متفاوت با دیگران داشته باشد مثلاً یکی به رنگ سبز علاقه داشته باشد و دیگری به رنگ زرد؛ اما وجود این تفاوت سلیقه، به این معنا نیست که هر شخصی بتواند بسته به نگاه خودش مثلاً رنگ زرد را قرمز ببیند و رنگ قرمز را زرد یا دایره را مربع ببیند و مربع را دایره یا شکل قرینهی موجودات را به صورت درهم ریخته و تصادفی مشاهده کند!
به عبارت روشنتر، تفاوت سلیقه و نظر شخصی هر فرد سبب نمیشود که قوانین ثابت بر موجوداتی که مقابل چشم همگان قرار دارند برای وی بهصورت متفاوت از دیگران جلوهگر شود.
دلیل روشن آن نیز این است که اگر قرار باشد قوانین مسلم و مقابل چشم همگان، مانند قرینه بودن شکل موجودات و سایر پدیدههای علمی جهان مانند طلوع و غروب خورشید وابسته به نظر و سلیقهی شخصی افراد دگرگون جلوه کنند، مسلماً نظام جهان ازجمله قواعد علمی بههمریخته و دیگر سنگ روی سنگ بند نمیآید.
در مورد قوانین بشری نیز همه شاهدیم که این قوانین ازجمله راهنمایی و رانندگی، مسابقات ورزشی مثل فوتبال، والیبال و دیگر قوانینی که بشر وضع نموده برای همه افراد جامعه بهطور یکسان و مشترک وضع شدهاند.
بهعنوان نمونه همهی شهروندان وقتی چراغقرمز را میبینند میایستند؛ وقتی چراغ سبز را میبینند همه باهم راه میافتند و این خود دلیل روشنی است که ذهن و نگاه تمام انسانها علیرغم تفاوت سلیقههایی که دارند، اما در مواجهه با چراغقرمز یا سبز همگی یکسان عمل میکنند، یعنی همه چراغقرمز را قرمز و سبز را سبز میبینند و الا اگر برخی افراد چراغ سبز را قرمز یا برعکس میدیدند، آمار تصادفات بهشدت بالا میرفت و نظم شهر به هم میخورد و دیگر امکان وضع قوانین مشترک راهنمایی و رانندگی و دریافت جریمه و مجازات متخلفان و غیره ناممکن شده و ادارهی شهرها و حفظ نظام جوامع امکانپذیر نبود.
به دلیل وجود همین نگاه مشترکِ هر انسانی به موجودات اطرافش است که تاکنون هیچکسی به فکرش نیامده است که از تکتک مردم تست بگیرد که ببیند کدامیک شکل قرینه موجودات را همانطور که قرینه است میبیند و کدامیک درهمبرهم و تصادفی؟
همچنین تاکنون هیچ مسئولی در هیچ کجای دنیا به ذهنش چنین فکر مضحکی خطور نکرده است که قبل از وضع قوانین راهنمایی و رانندگی و دیگر قوانین عمومی از تکتک مردم کشورش تست بگیرد تا ببیند کدام افراد چراغقرمز را به رنگ دیگری میبیند تا قوانین مخصوص آنها را وضع کند و از افرادی که سبز را قرمز و قرمز را سبز میبینند بخواهد در قسمت خاصی از شهر که قوانین طبق نگاه ایشان وضع شده زندگی کنند یا در مسابقات تیراندازی بررسی کنند کدامیک از شرکتکنندگان، سیبل تیراندازی را به شکلی غیر ازآنچه هست میبیند (همچنین در مسابقات بسکتبال، بیسبال، فوتبال، هاکی و غیره) تا برای هرکدام از شرکتکنندگان بر اساس نگاه خاص وی قوانین مخصوص به او را وضع کنند!
بنابراین هر انسانی که دارای ذهن متعادل است هرگز متأثر از هر نوع احتمال، حدس، گمان و توهماتی که مورد امضای عقل سلیم نیستند نمیشود.

حتی در مورد احتمالاتی که واقعاً امکان واقع شدن دارند مثل وقوع زلزله نیز اگر کسی بیش از حد معقول این احتمالات را جدی بگیرد، در جامعه به وی وسواسی گفته میشود و عرف، چنین فردی را عاقل نمیدانند.
کسی که هر احتمالی را که مورد امضای عقل نیست جدی بگیرد مسلماً زندگی را برای خود سخت خواهد نمود و در مواردی مانند اینکه بیشازاندازه از زلزله بترسد، همیشه در حال ترس شدید به سر خواهد برد که مبادا در همان لحظه زلزله بیاید و سقف بر سرش خراب شود و حتی به دلیل چنین احتمالی گاوصندوق بزرگی بهاندازه بدنش سفارش دهد که هر شب در آن بخوابد و زمانی که به وی میگوییم: خودت هم میدانی بیش از ۵۰ سال است که در این شهر زلزله نیامده، وی پاسخ میدهد که آیا چون ۵۰ سال زلزله نیامده یعنی دیگر احتمال اینکه زلزله بیاید وجود ندارد؟
پاسخ به این افراد این است که به عقلت مراجعه کن تا به تو بگوید هر احتمالی ازجمله احتمالی که الآن میدهی مورد امضای عقل نیست و همان عقل باز به تو خواهد گفت که تو انسان خردمند و عاقلی نیستی!
بنابراین هرکسی که به احتمالاتی که حتی امکان وقوع هم دارند بیشازاندازهی معقول اهمیت بدهد حتی کودکان نیز متوجه میشوند چنین افرادی ضمن اینکه عاقل نیستند، به دلیل اهمیت به وسواس ذهنی، تعادل فکری نیز ندارند همانطور که اگر کسانی حقایق بدیهی (مانند وجود طراح هوشمند جهان که سراسر جهان مملو از شواهد عینی و دلایل فراوان در وجود اوست را بهکلی نادیده بگیرند) و در خیال خود واقعیات را احتمالات تصور کنند چنین افرادی نیز به دلیل اهمیت به وسواس ذهنی، ازتعادل فکری برخوردار نبوده و درنتیجه از مسیر خردمندانه فاصله گرفتهاند و اجازه دادهاند اوهام در ذهن ایشان بهجای واقعیات بنشینند.
با توجه به توضیحاتی که در مورد شکل قرینهی موجودات ازنظرتان گذشت، تردیدی باقی نمیماند که بر ساختار موجودات ازجمله قرینه بودن آنها، قوانین فوقالعاده دقیق و هوشمندانهای حاکم است به طوری که اگر کسی علاوه بر حواس ۵ گانه از عقل سلیم نیز برخوردار باشد، مسلماً وی اذعان دارد که چنین قوانین هوشمندانهای هیچ تناسبی با شانس و خود به خودی بودن ندارند بلکه هر قانون هوشمندانهای که قابل تکرار و پیشبینی باشد نیز بیتردید اندک مناسبتی با تصادف و رهاشدگی ندارد و تردیدی در وجود قانونگذاری هوشمند برای آنها باقی نمیماند.
با توجه به آنچه گذشت از فرصت استفاده نموده و توجه شما را به سؤالی در همین خصوص جلب میکنم:



هر دانشآموز در آزمایشگاه مدرسهی خود و هر دانشمند در آزمایشگاه محل کارش شاهد است که تکرار آزمایشهای علمی در امور مشخص، همیشه به نتیجهی مشترکی ختم میشوند، مانند حرارت دادن آب که موجب جوشیدن آن در دمای ۱۰۰ درجه میشود و هرکسی میتواند این قبیل آزمایشها را انجام دهد و شاهد یک نتیجهی واحد باشد.
بر همگان به تجربه ثابت است نتیجهی هر چیز تصادفی، خود به خودی و رهاشده و هر چیز بدون تدبیر و هوشمندی، مسلماً آشفتگی، نابسامانی و به همریختگی است و در این صورت دیگر چیزی به نام قوانین هوشمندانه در طبیعت که قابل آزمایش، راستی آزمایی، تکرار و قابل پیشبینی باشد وجود نخواهد داشت و اگر چنین میبود دیگر هیچکدام از علوم طبیعی مانند شیمی، فیزیک، زیست و غیره که در مدارس و دانشگاهها تدریس میشوند، اساساً شکل نمیگرفتند درحالیکه وجود تکتک علوم و یک به یک آزمایشهایی که به نتیجهی واحد ختم میشوند مانند جوش آمدن آب در دمای ۱۰۰ درجه، هرکدام بهتنهایی برای ابطال ادعای سخیف ناباوران در شانسی وخود به خودی بودن جهان کافی است بلکه هرکدام از علوم و آزمایشهای علمی مذکور بر وجود قانونگذاری فوقالعاده هوشمند و توانا مهر تائید میزند.
این حقایق محسوس و آزمایشگاهی اساس ادعای ناباوران که از روی حب و بغض شخصی و تعصب میخواهند در وجود طراح و قانونگذار هوشمند جهان (که با تدبیر خویش اجازهی نتایج تصادفی به آزمایشهای علمی مانند جوش آمدن آب در دمای ۱۰۰ درجه را نمیدهد)، شبهه پراکنی کنند.
برخی ناباوران که نگارنده بارها با ایشان گفتگو و مناظره کردهام، علیرغم شعارهای توخالی علمگرایی وقتی بهصورت مستند مطمئن میشدند نتایج علمی بر وجود طراح هوشمند جهان مهر تائید میزند (
)، در چرخشی آشکار از شعارهای خود، زیر بار این نتایج مسلم که قابل درک با حواس ۵ گانه هستند نمیروند بلکه به انکار و شبهه پراکنی نسبت نتایج علمی و حتی توهین به دانشمندان غربی که فقط نتایج آزمایشگاهی برایشان مهم است روی میآورند و پا را یکقدم فراتر گذاشته و به دلیل ابتلا به نسبیگرایی مطلق تصریح میکنند که هر نتیجهی علمی و عقلی، بلکه هر حقیقتی میتواند کاملاً اشتباه باشد و بدینوسیله هم ادعای نسبیگرایی مطلق خود را باطل میکنند (چون این ادعای خودنقضکن نیز طبق حرف خودشان میتواند کاملاً اشتباه باشد) و هم بر توخالی بودن شعار علمگرایی و خردگرایی خویش به دست خود مهر تائید میزنند.

دلیل توقف در شک و سردرگمی و تذبذب تمامنشدنی ناباوران نیز روشن است چون آنها بهخوبی میدانند که اگر بنای جهان بر تصادف و خود به خودی بودن و رهاشدگی باشد باید تکتک آزمایشهای علمی نیز دارای نتایج تصادفی و بدون ضابطه میبود!
بنابراین تردیدی باقی نمیماند که وجود علوم از فیزیک و شیمی تا زیستشناسی و هر آزمایش علمی خود به تنهایی از دلایل روشن بر وجود طراح هوشمند جهان است که چنین قوانین هوشمندانه و با ثباتی را بر طبیعت و موجودات جهان حاکم نموده است.
این حقیقتی است که به تکرار و مرتب بر زبان دانشمندان مشهور جهان جاری میشود ازجمله از لورد کلوین «Lord Kelvin» که بزرگترین دانشمند فیزیک جهان است این جمله به یادگار مانده که میگوید: «اگر نیکو بیندیشید، علم شمارا ناچار از آن خواهد کرد که به «خدا» ایمان داشته باشید.»
اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۳۹، جان کلوور، چاپ سوم.
✔️ گرایش به خدا و دینداری با اطلاع از علوم تا آنجاست که روزنامهی بریتانیایی دیلی میل به تحقیقاتی اشاره نموده که در آن اذعان شده است:
«افراد دارای تحصیلات آکادمی و دانشگاهی گرایش بیشتری به دینداری دارند تا افرادی که اینگونه نیستند».
سایت welayatnet به نقل از دیلی میل: dailym.ai/2BAJDmq
✔️ Your News Wire از قول دانشمندان آتئیست (خداناباور) که بهتازگی زبان به اعتراف گشودهاند، مینویسد:
درواقع شواهد علمی نشان میدهد که جهان توسط یک هوش قوی ایجاد شده است و علم اثبات میکند طراحی جهان کاملاً هوشمندانه بوده است.
شبکهی اطلاعرسانی دانا به نقل از سیناپرس، خبرگزاری علم و فرهنگ به نقل از Your News Wire
جمعبندی:
همراهان گرامی.
با توجه به پرسش و پاسخ و مشاورههایی که در این قسمت و همچنین قسمت قبلی ازنظرتان گذشت، ملاحظه نمودید که برخی صرفاً با شنیدن یک شبههی مضحک و بهدوراز عقل حتی در چیزهایی که با چشم دیده میشوند، به وجود محسوسات و بدیهیات (ازجمله وجود خودشان) نیز شک میکنند لذا به ناراحتی وجدان، رنجها و کابوسهای تلخی مبتلا میشوند و اگر تقلای خودشان در مراجعه به امثال نگارنده جهت رفع شک و شبهاتشان نباشد، معلوم نیست با این سادهنگری، زودباوری و وسواس شدید ذهنی کارشان به کجا ختم شود؟!
توجه به تجربهی تلخ این افراد که مرتب با ایشان سروکار دارم، این درس را به ما میدهد که اگر هر انسانی، ورودی ذهنش را با عقل و اندیشه مدیریت نکند و اجازه دهد هر توهم، احتمال و شبهه که گاهی مضحک نیز هستند، بهراحتی وارد ذهنش شود و در آنجا لانه نموده و جا خوش کند، بیتردید او در زندگی واقعی (که خارج از ذهن و توهمات وی جاری است و بر اساس قوانین مشخصی ادامه دارد)، ابتدا دچار تزلزل، سپس شک، سپس خلل سپس انحراف سپس تناقض و درنهایت کابوس و رنجهای وحشتناکی خواهد شد که توصیف عمق آن نیز مشکل است.
البته این افراد مانند نوجوانی که مشاوره با وی را ملاحظه نمودید اگر با تحمل و حوصله، درست راهنمایی شوند، نهتنها نسبت به شبهات حال و آینده نیز خاطرشان آسوده و بیمه خواهند شد بلکه خودشان هممیتوانند بعد از کسب شرایط لازم، به رفع شبهات دیگران نیز اقدام کنند مانند فردی که بعد از پیش آمدن شبهاتی در مورد خدا، کسانی به وی هشدار دادند که اگر به این افکار ادامه دهد دیوانه خواهد شد اما خوشبختانه وی بعد از طی نمودن راهحل کتاب نگارنده علاوه بر رفع شبهات خویش، موفق به کسب یقین مستدل به وجود خدا نیز شد و اینک او مانند دیگرانی که در وضع مشابه وی هستند توانایی رفع شبهات ناباوران و دیگر اقشار مردم را نیز دارد.

خوشبختانه امثال اینجانب که سالهاست افتخار مشاوره با نونهالان و بزرگسالان در سنین و سطوح مختلف علمی را داریم به تکرار شاهد هستیم که بدون استثناء هر شبههای که ناباوران مطرح میکنند با استدلالهای ساده، واضح و مستدل، مانند غبار، از ذهن کسانی که دچار شبهه شدهاند زدوده میشود و حقیقت مانند آفتاب وسط روز برای ایشان نمایان میگردد، مگر برای کسانی که به دلایل مختلف، دشمن حقیقت شدهاند و اصرار دارند مسیر لجاجت با واقعیات و گمراه کردن مردم را در پیش بگیرند.
بنابراین در کمال خوشبختی آنچه خیرهکننده و عالی است این حقیقت مجرب است که پیروزی نهایی و برگ برنده همیشه در دست کسانی است که با داشتن اطلاعات و شرایط کافی مشغول پاسخ به شبهات ناباوران هستند و بدون شک آنان که همیشه درحال شکست خوردن هستند ناباوران و دشمنان حقیقت میباشند که هیچ تعهدی به واقعیات جز سر دادن شعارش را ندارند؛ افرادی که در تلاشی بیهوده و با تکیه بر توهمات و حدس و گمانهای خویش، مرتب در حال تولید شبهه و پاشیدن خاک به سمت خورشید هستند تا به دیگران بقبولانند که اصلاً خورشید و نور آنکه همهجا را روشن نموده است وجود خارجی ندارد.
البته با توجه به ضربالمثل «کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس باهم جنس پرواز»، ناباوران و منکران حقایق بدیهی، درنهایت فقط میتوانند بر کسانی که از جنس خودشان هستند تأثیر بگذارند، یعنی افرادی که به دلایل نامربوط آنها نیز به انکار خدا روی آوردهاند ازجمله این دلایل:
1- عدم علاقه به مدیریت انسانی و عاقلانهی غرایز
2- نداشتن تحلیل خردمندانه نسبت به مشکلات زندگی
3- نگاه دل بخواهی و تاجرانه به واقعیات ازجمله این گمان که هر زمان خدا کارم را همانطور که من میخواهم راه انداخت و دعایم را ولو فعلاً به صلاحم نباشد فوراً اجابت کرد پس وجود دارد و الا وجود ندارد!
4- و دیگر ابتلائاتی که مبتلا شدن به هرکدام میتواند هر انسانی با هر گذشته و نسب خانوادگی را از مسیر مستقیم، منحرف کرده و از دیدن بدیهیات باز دارد و در نتیجه دچار لطمات بزرگی در زندگی فردی و اجتماعی نماید.

برگ برندهی خداباوران، همان راهحلی است که در کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه آن را توضیح دادهام یعنی کسب یقین خالص به وجود خدا فقط با تکیه بر واقعیات قطعی که با حواس ۵ گانه قابل مشاهده هستند.
تجربهی این یقین مستدل، مسلماً در مدت کوتاهی نهفقط شبهات خود فرد بلکه شبهات ملحدان از ابتدای تاریخ تا انتهای آن را بر باد میدهد و دیگر کوچکترین شک و تردیدی را حتی در ذهن افرادی که عمری در مسیر الحاد و کفر قدم برداشتهاند نسبت به وجود طراح هوشمند جهان و دیگر واقعیات سرنوشتساز (البته در صورت کنار گذاشتن تعصب و بیاهمیتی به وسوسههای ذهنی) باقی نمیگذارد.

تقریباً تمامی کسانی که به اینجانب مراجعه میکنند با مطالعهی پاسخهایی که بهعنوان نمونه گذشت، در همین مرحله قانع میشوند که دیگر بهجای طرح شبهات بیپایان و مشغول کردن ذهن با سؤالاتی که در اولویت نیستند، راهحلی که در کتاب نگارنده مطرح شده را مطالعه و تجربه نمایند که خوشبختانه اکثر قریب بهاتفاق بازخوردها حاکی از آن است که این افراد بعد از مدت کوتاهی به نتیجهی مطلوب میرسند که من نظرات توأم با شادی تعدادی از آنها را در کتاب و صفحات مجازی منعکس نمودهام.
با توجه به اینکه من این مجموعه نوشتار را با عنوان «درمان شک به خدا برای وسواسیها» همانطور که از نامش پیداست مخصوص افرادی که دچار وسوسهی شدید ذهنی شدهاند نوشتهام و با توجه به توضیحاتی که گذشت اگر شما نیز دچار وسواس شدید ذهنی شدهاید و کماکان اصرار دارید بهجای طی نمودن راهحل مجرب مذکور که در کتاب نگارنده آمده، به من مراجعه کنید تا به سؤالات و شبهات بیپایانی که ذهنتان را درگیر نموده پاسخ دهم و سپس قول دهید کتاب را مطالعه نمایید به شما میگویم که تجربه به من نشان داده است اگر من به قول شما اعتماد کنم، شما بعد از رفع شبهه باز با نگرانی برخواهید گشت و خواهید گفت مجدداً ذهنتان درگیر شبهات جدیدی شده است!
وقتی به این شبهات نیز پاسخ دهم باز خاطرتان آسوده شده و با تشکر خواهید رفت و همین روند مرتب تکرار میشود که درنهایت خودتان به تجربه و با تحمل خسارات فراوان روحی و جسمی متوجه خواهید شد روشی که در پیشگرفتهاید (یعنی طرح شبهات بیپایان بهجای ریشهکن نمودن شک و شبهات با یقین) روشی غیر خردمندانه و بهدوراز عقل سلیم است، بهطوریکه اگر هزاران سال هم عمر کنید و من هرروز به شبهات تمامنشدنی شما پاسخ دهم باز شبهات بیپایان دیگری باقی خواهد ماند و درنهایت شما هرگز به اطمینان خاطری که دنبالش هستید نخواهید رسید.
خوشبختانه برخی از مخاطبان با پرداخت هزینه و ناراحتیهای عمیق، بالاخره قانع میشوند که راهحل کسب یقین به خدا که در کتاب نگارنده روش آن توضیح داده شده است را تجربه کنند و درنتیجه یکبار و برای همیشه از شک و شبهات بیپایان رها گردند و برخی نیز به من پیام دادهاند که برای غلبه بر وسوسهی ذهنی خود، کتاب نگارنده را چند بار مطالعه و درنهایت به نتیجه مطلوب رسیدهاند.
اما در قسمتهای دیگر مجموعهی «درمان شک به خدا برای وسواسیها» توضیح خواهم داد که متأسفانه دستهای دیگر علیرغم توضیحات فوق باز اصرار دارند به همان روش اشتباه ادامه دهند، یعنی بهجای رفع اساسی شبهات و خارج شدن از شک به خدا (با کسب یقین) مرتب شبهه بر روی شبهه اضافه کنند و هر بار که به شبهات ایشان پاسخ میدهم، باز شبهات بیشمار دیگری را مطرح کنند؛ روندی که خودشان هم میدانند هیچ پایانی برای آن متصور نیست و حاصلی جز تل انبار شبهات بیپایان در ذهن و تبدیل شدن ایشان از انسانی شاد و کنجکاو باانگیزه به انسانی سرخورده و افسرده و تنبل نخواهد داشت و این روش باعث میشود همیشه با تشنگی پشت درب حقیقت متوقف شوند و درنهایت با ادعای ندانم گرایی حتی نسبت به امور سطحی و قابل درک برای کودکانی که خوب و بد را میفهمند، میگویند اساساً نمیدانند چه چیز حقیقت دارد و چه چیز باطل است؟
بنابراین اگر شما نیز علیرغم توضیحات فوق بازهم به این نتیجه نرسیدهاید که کتاب نگارنده را ولو در حد امتحان مطالعه و کسب یقین را تجربه کنید تا در کمترین زمان ممکن از شک و شبهات بیپایان خارج شده و مطلوب برسید، این دیگر به انتخاب خودتان بستگی دارد و روشن است هرکسی در انتخاب روشی که آثارش به زندگی فردی و اجتماعی خودش برمیگردد اختیار دارد؛ به همین جهت میتوانید قسمتهای بعدی این نوشتار را با عنوان «درمان شک به خدا برای وسواسیها» پیگیری نمایید که من توضیحات مفصلی را مخصوص امثال شما، به همراه راهحل و پرسش و پاسخ و مشاوره با افرادی که مثل شما فکر میکردند آوردهام.
خبر خوش اینکه من در قسمتهای بعدی تمریناتی جهت درمان مجرب وسوسهی شدید و خفیف ذهنی، ضعف اراده و غیره را برایتان ذکر خواهم کرد که اگر این تمرینات را همانطور که گفته خواهد آمد به کار ببندید، تردید نکنید شما نیز هر چه زودتر از بمب بستی که در آن افتادهاید خارج و اطمینان و نشاطی که حق شما و هر انسان آزادهای است را در کمترین زمان ممکن تجربه خواهید نمود.
همیشه در مسیر درست موفق باشید.



جهت جهت مشاهدهی پاسخ و ادامهی مطلب که قسمت پنجم «درمان شک به خدا برای وسواسیها» نیز میباشد، «کلیک» کنید.
کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه در ایتا، تلگرام، اینستاگرام و آپارات .