اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

آموزش کسب یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه حتی برای نونهالان

اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

آموزش کسب یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه حتی برای نونهالان

اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

سلام
خوش آمدید.

مخاطبان محترم
در حال حاضر فعال‌ترین صفحه‌ی ما، در پیام‌رسان «ایتا» می‌باشد:
https://eitaa.com/esbatekhodavand
نشانی ما در سایر پیام‌رسان‌های مشهور داخلی و خارجی:
esbatekhodavand
همیشه در مسیر درست موفق باشید.

آخرین نظرات

سلام

 

مخاطبان محترم!

با توجه به دست تنها بودن نگارنده و خصوصاً اینکه مجموع صفحات این‌جانب تا آبان ۱۴۰۰، حدود ۱۳ هزار عضو و روزانه حدود ۲ هزار بازدیدکننده دارد، لطف نموده ادامۀ مطلب را با دقت مطالعه نموده تا در کمترین زمان ممکن به پاسخ برسید.

اینجانب هم‌اکنون مشغول کاری که «اینجا» (با خط سبز) توضیح دادم هستم و سعی می‌کنم بعد از اتمام (که زمانش معین نیست)، به سؤالات شما پاسخ دهم.

البته می‌توانید هم‌اکنون سؤال خود را ارسال کنید تا از تل انبار سؤالات برای من جلوگیری شود و فرصت پیدا کنم به هر سؤال از روی حوصله پاسخ دهم. از درک و شکیبایی شما سپاس‌گزارم

اگر می‌خواهید زودتر و کامل‌تر به پاسخ خود برسید، قبل از ارسال سؤال توضیحات زیر را مطالعه نمایید:

۱- جهت رفع اساسی و کامل شبهات خود، ابتدا، کتاب نگارنده با نام اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را از «اینجا» رایگان دریافت نمایید و با دقت مطالعه و مراحل تجربی آن را طی نمایید و مطمئن باشید شما نیز به نتیجۀ مطلوب خواهید رسید.

نکته: اگربرخی نزدیکانتان ناباور شده‌اند بهتر است جهت عدم اطلاع ایشان مطلب خود را ناشناس مطرح کنید و به‌جای اینکه متن پاسخ نگارنده به خودتان را به آن‌ها نشان دهید به آنچه جهت حل مشکل بیان شده عمل نمایید همچنین از ذکر جزئیاتی مثل‌اینکه دقیقاً چند فرزند دارید و هرکدام چند سال دارند خودداری نمایید تا به کمک کتمان و توکل به خدا بتوانید هر چه زودتر بدون حواشی قابل پیشگیری به نتیجۀ مطلوب برسید.

۲- قبل از ارسال پاسخ، ابتدا پرسش و پاسخ‌های مشابه با دیگران را در همین صفحه مطالعه نمایید که می‌تواند دقیقاً پاسخ به سؤال شما باشد.

۳- جهت دیدن مشاوره‌ها و پرسش و پاسخ با ناباوران در اصل وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت ساز و همچنین افراد مبتلا به وسواس فکری، «کلیک» نمایید.

۴- جهت رسیدن به ثبات در باورها و شخصیت، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب جهت درمان وسواس، درمان ناامیدی و غیر توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

۵- جهت دریافت «کتاب تصویری علم و اندیشه»، (تألیف نگارنده) حاوی صدها دلیل از دانشمند و مراکز علمی جهان در اثبات وجود خدا، حقیقت قرآن و نقش اسلام در پایه گذاری علوم مدرن امروز جهان، «کلیک» نمایید.

نکته‌ها:

أ- تجربه نشان داده، عمل به سه راه‌کار فوق، مانع ارسال سؤالات تکراری خواهند شد.

ب- پاسخ به سؤالات خصوصاً جدید و غیرتکراری در انتهای همین صفحه به ترتیب تاریخی که ارسال کردید قرار می‌گیرد، حتی اگر دیرتر از دیگران پاسخ داده شود.

ج- می‌توانید با کلیک بر «اینجا» توضیحات تکمیلی را مطالعه نمایید.

د- سؤالات مخاطبان در وبلاگ قبلی من، تا اردیبهشت ۱۴۰۱ به این صفحه منتقل شد. (مواردی که تاریخ‌شان یکسان است).

کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه در ایتا، تلگرام، اینستاگرام و آپارات .

 
همیشه در مسیر درست موفق باشید 
 

نظرات  (۱۱۷)

سلام خسته نباشید
من ندانم گرا شده بودم کتابتون رو خوندم به وجود طراح طبیعت 100 درصد یقین پیدا کردم. هیچ شک ندارم محاله طبیعت تصادفی و خود به خودی باشه. چیزی که نذاشته به یقین کامل برسم این که خود خدا یا طراح طبیعت چیه و چه طوریه؟
اگه همینو حل کنین به وجود خدا به یقین 100 درصد میرسم.
پاسخ:
سلام شما هم خسته نباشید.
 مگر ننوشتید: «به وجود طراح طبیعت ۱۰۰٪ یقین پیدا کردید»؟

چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ @ ۱۷:۳۵
بله 100 درصد
پاسخ:
کافی است دقت کنید سؤال شما که «طراح طبیعت چه صفات و خصوصیاتی دارد؟» مربوط به بخش دوم کتاب است که ندانستن آن هیچ خدشه‌ای به یقین ۱۰۰٪ شما به «اصل وجود طراح طبیعت» وارد نمی‌کند.

توضیحات بیشتر:

جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:

https://esbatekhodavand.blog.ir/post/4

بله درسته این دوتارو با هم قاطی کردم. خدا رو شکر خیالم راحت شد. ببخشید کی بخش دوم رو اضافه می کنید؟
پاسخ:
خوشبختانه متن اصلی بخش دوم کتاب آماده است که امیدوارم به‌زودی ملحق شود.

 پ.ن: جهت رسیدن به ثبات در باورها و شخصیت، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

همیشه در مسیر درست موفق باشید
سلام وقتتون بخیر خسته نباشید
من هنوز به سن تکلیف نرسیدم
تا چند هفته پیش به خداوند و به همه آفردیده هایش یقین و اعتقاد داشتم اما مدتیه شک و گمان هایی از جمله اینکه شاید همه چیز تصادفی یا دنیا و خدا ساخته ذهن ما هست. و اینکه به اشتباه درباره ذات خداوند فکر کردم و اعتقاداتم داره از بین میره و حالا سوالم این هست خدا وجود داره؟یا دنیای آخرت وجود داره؟ و اینکه خداوندی که هیچی نیست یعنی از هیچ چیزی نیست چطور میتواند این همه چیز را خلق کند
لطفا کمکم کنید...
پاسخ:
سلام، وقت شما هم به خیر و خسته نباشید.

با توجه به سن کم شما مخاطب محترم پیشنهاد می‌کنم مطالب زیر را اگر لازم شد چند بار مطالعه نمایید تا به‌خوبی متوجه منظورم بشوید و خاطرتان آسوده گردد.

✔️ من کتابی را با نام اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه نوشته‌ام (نام آن را جستجو و رایگان دریافت نمایید) و به سؤالات شما در مراحل ۵ گانه‌ی آخر کتاب با زبان ساده و روشن پاسخ داده‌ام ازجمله آیا دنیا می‌تواند خود به خودی و تصادفی طراحی شده باشد یا اینکه قطعاً دارای طراحِ هوشمند (خدا) است؟

✔️ قاعدتاً منظور شما از اینکه گفتید: «خدایی که از هیچ چیزی نیست» این است که خدا غیرمادی است.
خوشبختانه در بخش دوم کتاب که هنوز به آن اضافه نکرده‌ام با شواهد ثابت می‌شود خدا نباید شبیه هیچکدام از مخلوقات خود باشد بلکه او قطعاًً موجودی غیرمادی است زیرا فقط یک موجود غیرمادی می‌تواند ماده یا طبیعت را بدون هیچ سابقه‌ای و از هیچ خلق کند و الا اگر این موجود غیرمادی نبود دیگر ما نباید شاهد جهان مادی که هم‌اکنون مقابل چشمان همه است می‌بودیم چون حتی برای شما که یک نونهال ۱۲ ساله هستید کاملاً روشن است که ماده درحالی که وجود نداشته باشد محال است بتواند خودش را از هیچ خلق کند، چون اصلا وجود ندارد که بتواند چنین کاری بکند.
 
 دکتر جرج ایرل داویس، GEORGE EARL DAVIS، فیزیک‌دان، متخصص در طیف شناسی، تشعشع آفتاب و مسائل هندسی و فیزیکی نور:
استنباطی که هیچ‌یک از علوم بشری نمی‌تواند منطقاً آن را رد کند این است که «هیچ موجود مادی نمی‌تواند خود را بیافریند».
 (بنابراین) من ترجیح می‌دهم به «خدایی» قائل شوم که خود ماده نیست ولی عالم مادی را با مشیت (و اراده) بالغه‌ی خویش «آفریده» و بدان تسلط کامل دارد.

 اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۷۹، جان کلوور، چاپ سوم.

 الآن مهر ۱۴۰۰ است و من مشغول بارگذاری مجموعه نوشتار «درمان شک به خدا برای وسواسی‌ها» در نشانی زیر هستم:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01

بعد از اینکه این کار تمام شد سعی می‌کنم بخش دوم کتاب را ابتدا در صفحات مجازی مثل همین صفحه و سپس به کتاب فوق اضافه کنم.

 البته اگر بتوانید بخش اول کتاب (قسمت مراحل ۵ گانه‌ی آن) را از همین امروز با دقت و بدون عجله بخوانید و خوب بفهمید، اطمینان از اینکه محال است جهان تصادفی و خود به خودی باشد برای رهایی دائم از شبهات بی‌پایان در اصل وجود خدا کافی است و همین اطمینان به شما کمک می‌کند تا بتوانید با آرامش خاطر، برای سؤالات دیگر خود در مورد یگانه بودن خدا، غیرمادی بودن او و غیره، بدون اینکه از شبهه‌ای به شبهه‌ی دیگر  بیفتید پاسخ قانع کننده پیدا کنید.

 در مورد وجود جهان آخرت که در بخش‌ سوم به بعد کتاب خواهم آورد، (ضمن آوردن دلایل خردمندانه در اینکه حتماً آخرت وجود دارد)، توضیح داده‌ام کسی که موفق شود به کمک عقل و شواهد روشن، ابتدا به وجود خدا و اینکه او فرستادگانی را برای هدایت و خوشبختی انسان‌ها فرستاده است یقین پیدا کند، همین عقل تأکید می‌کند، آنچه خدا از حوادث بعد از مرگ توسط فرستادگانش خبر داده، حتماً واقعیت دارد زیرا کسی که خودش جهان را آفریده است مسلماً از آنچه خلق کرده ازجمله آخرت با تمام جزئیاتش با خبر است.
 
  به شما و همه‌ی نونهالانی که علیرغم سن کم نسبت به امور سرنوشت‌ساز خویش کنجکاو هستید تبریک عرض می‌کنم و پیشنهاد می‌کنم از همین سن پایین، تمرین کنید موجودات اطراف خود را با دقت تماشا کنید تا به تدریج یقین به وجود طراح جهان برای شما نیز حاصل شود.
 در این خصوص می‌توانید فیلم ارسالی نونهالی باهوش را تماشا کنید که از سن حدود ۱۱ سالگی شبهات و سؤالاتی در مورد خدا برایش پیش آمده بود و سپس با روشی که خودش آن را توضیح داده به سؤالاتش پاسخ داده است.

جهت مشاهده کلیپ وی این نام را جستجو کنید:
روشی که یک نوجوان 14 ساله موفق به اثبات وجود خدا شد.

یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
https://www.aparat.com/v/yEa8M/

پیشنهاد می‌کنم شما نیز مانند نونهال مذکور که اینک از محصلین ممتاز کشوری است سعی کنید در نتیجه‌گیرهای نهایی خود (خصوصاً نسبت به خدا و امور سرنوشت‌ساز)، فقط شواهدی را که با چشمان خود می‌بینید قضاوت کنید تا از نتیجه‌گیری‌هایی که بر اساس حدس و گمان هستند و باعث تولید شک و تردیدهای بی‌اساس می‌شوند مصون بمانید و پیوسته زندگی آرام و موفقی را تجربه کنید.

 پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

همیشه در مسیر درست موفق باشید.

دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰ @ ۰۲:۲۹

با عرض سلام و خسته نباشید
بنده به وجود خداوند و فرستادگانش کاملا باور دارم، اما یک اشتباهی که متاسفانه انجام دادم این بود که به گروه های ناباوران بدون داشتن شرایط کافی مراجعه کردم و یک شبهه ای دیدم که مرا بسیار پریشان نموده و وسواس شدیدی برایم ایجاد کرده. اونم این که یکی از ناباوران در گروه گفت که از کجا مطمئنی جهان هستی (با این همه عظمت) وجود دارد و توهم یا خواب نیست؟
منم از آن روز ذهنم لحظه ای آزاد نیست و نمی‌توانم به تحصیل بپردازم. خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید که حداقل ذهن بنده آزاد بشه و بتونم که به این شبهاتی که بیشتر شبیه داستان های کودکانه هست بی اعتنا بشوم.خیلی متشکرم که شبهات جوانان پاسخ میدهید.
اجرتان با خدا
پاسخ:
سلام
شما هم خسته نباشید.
عین شبهه‌ی مذکور در نشانی زیر به‌تفصیل پاسخ داده شده است:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/03

مطلب فوق یکی از قسمت‌های مجموعه‌ نوشتار «درمان شک به خدا برای وسواسی ها» می‌باشد که حاوی بخشی از مناظره‌ها، مشاوره‌‌ها و پرسش و پاسخ‌های نگارنده با ناباوران و افراد در حال تحقیق به همراه راه حل اساسی جهت ریشه‌کنی دائم شک، شبهات و وسوسه‌های شدید ذهنی است که می‌توانید این مجموعه را از قسمت اول به ترتیب پیگیری نمایید.
نشانی قسمت اول:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01

به امید لحظات بسیار خوب و شاد و تشکر فراوان از توجه شما مخاطب محترم

 پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

همیشه در مسیر درست موفق باشید.

پنج‌شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰ @ ۱۷:۳۷
سلام خسته نباشید
بعد اینکه هر شبهه از ذهنم کامل میره بیرون یک شبهه دیگر ذهن من رو درگیر میکنه
برای حل این مشکل چه باید کرد؟
پاسخ:
سلام
شما هم خسته نباشید
لطفاً توضیحات همین صفحه را برای حل مشکل خود مطالعه نمایید.
راه حل مطرح شده در کتاب نگارنده که در همین صفحه نشانی دریافت رایگان آن ذکر شده است به شما کمک می‌کند تا با کسب یقین، ریشه‌ی شبهاتی که در آینده نیز با آن مواجه خواهید شد، از اساس خشکانده شود و دیگر از یک شبهه به شبهه‌ی دیگر مبتلا نشوید. (مجرب).

اگر دچار وسوسه‌ی شدید یا خفیف ذهنی شده‌اید مجموعه‌ نوشتار «درمان شک به خدا برای وسواسی ها» که حاوی بخشی از مناظره‌ها، مشاوره‌‌ها و پرسش و پاسخ‌های نگارنده با ناباوران و افراد در حال تحقیق به همراه راه حل اساسی جهت ریشه‌کنی دائم شک، شبهات و وسوسه‌های شدید ذهنی است را از قسمت اول به ترتیب پیگیری نمایید.
نشانی قسمت اول:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01

 پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

همیشه در مسیر درست موفق باشید

دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰ @ ۱۳:۱۶

سلام وقت بخیر خسته نباشید.
بنده طی یک مدت هست که دچار شک به وجود خدا پیدا کردم در حالیکه قبل این مدت به وجود خدا اعتقاد کامل داشتم.
وقتی شبهه ای ذهنم را درگیر خودش میکنه تا چند روز باقی میمونه و رد میشه اما بعد یک شبهه دیگه ای به ذهنم خطور میکنه.
من واقعا خسته شدم از اینهمهه شک و شبهه بی پایان که فقط ذهن و زمان رو درگیر خودش میکنه
لطفا راهی بدین که تاثیر گذار باشه
پاسخ:
سلام
شما هم خسته نباشید

 جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

به نظر می رسد مشکل اصلی شما وسواس ذهنی است و شما مشکلی با حقیقت ندارید.

گزینه اول این است که راه حل مطرح شده در کتاب نگارنده با نام اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را تجربه کنید. (نام کتاب را جستجو و رایگان دریافت نمایید).
این راه حل به شما کمک می‌کند تا با کسب یقین، ضمن مدیریت وسواس ذهنی، ریشه‌ی شبهاتی که در آینده نیز ممکن است با آن مواجه شوید را از اساس بخشکانید و درنتیجه دیگر از یک شبهه به شبهه‌ی دیگر مبتلا نشوید. (مجرب).

در عین حال اگر شما دچار وسوسه‌ی شدید یا خفیف ذهنی شده‌اید که مانع تمرکز کافی در مطالعه‌ی کتاب مذکور و طی مراحل تجربی آن است، می‌توانید هم‌اکنون مجموعه‌ نوشتار «درمان شک به خدا برای وسواسی ها» را از قسمت اول به ترتیب پیگیری نمایید.
نشانی قسمت اول:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01
پایان هر قسمت، روی لینک ارائه شده کلیک نموده تا قسمت بعدی را مشاهده کنید.

تا به امروز که آبان۱۴۰۰ است،  12 قسمت از این مجموعه بارگذاری شده است و شما در چند قسمت آینده، با تمرینات ساده و مجربی جهت درمان وسواس شدید و خفیف ذهنی آشنا خواهید شد.

برخی از این تمرینات در کتب علمی، جهت رفع شک و وسواس شدید ذهنی آمده است و همه‌ی مخاطبان محترم ازجمله کسانی که ناباور هستند و به دین و مذهب خاصی اعتقاد ندارد می‌توانند این تمرینات را انجام دهند و به نتیجه‌‌ی مطلوب برسند.

برخی دیگر از این تمرینات علاوه بر کتب علمی، ریشه‌ی دینی نیز دارند و در احادیث به آن‌ها جهت درمان شک و وسواس ذهنی توصیه شده است.

برخی از این راه حل‌ها اساساً جهت پیشگیری از ایجاد شک و مبتلا نشدن به وسواس ذهنی طراحی شده‌اند که من در آینده با ذکر منبع و توضیحات و مشاوره‌هایی که در این خصوص داشتم، بیشتر به آن خواهم پرداخت.

این تمرینات طوری تنظیم شده‌اند که حتی در حالت استراحت نیز می‌توانید آن‌ها را انجام دهید و در صورتی که به اندازه‌ی کافی هر کدام از آن‌‌ها را ادامه دهید، بر اساس تجربه از وسوسه‌های بسیار شدید تا خفیف رها خواهید شد و جهت اطمینان، کافی است هر کدام از این روش‌ها را که با آن راحت‌تر بودید تجربه نمایید.

وقتی احساس کردید که وسوسه‌ی ذهنی شما درمان شده است، پس از آن بدون معطلی کتاب نگارنده را مطالعه و مراحل تجربی آن را طی نمایید تا شما نیز مانند جمع قابل توجهی از مخاطبان ناباور تا خداباور، یک‌بار و برای همیشه از شک و شبهات بی‌پایان و وسوسه‌های شدید و خفیف ذهنی نسبت به خدا و دیگر باورهای سرنوشت‌ساز خویش، آزاد و رها شوید و بهترین لحظات زندگی خود را تجربه کنید.

البته در این مجموعه، روش رفع اساسی شبهات علمی که ناباوران با مصادره به مطلوب فرضیات و نظریاتی مانند تکامل و بیگ بنگ در ذهن برخی ایجاد کرده‌اند نیز با ذکر منابع از کتب و مراکز علمی جهان بیان شده است.
 
همیشه در مسیر درست موفق باشید.

پنج‌شنبه ۶ آبان ۱۴۰۰ @ ۰۲:۴۳
سلام خسته نباشید
شما میگویید خداوند ماده نیست پس چرا صفت هایی انسانی مانند دیدن،شنیدن و ... دارد.
و یک سوال دیگر آیا قرآن واقعا کلام خداست؟
پاسخ:
سلام
 شما هم خسته نباشید
سؤالات در مورد اینکه آیا واقعاً قرآن کلام خداست مربوط به بعد از مرحله‌ی اثبات وجود خداست که در آینده به‌صورت مستدل به کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه که اضافه خواهم کرد. (نام آن را جستجو و رایگان دریافت نمایید)

بنابراین همان‌طور که در سؤالی قبلی که در همین صفحه پاسخ دادم (سؤال قبل از همین سؤال) مطرح کردید شما باید مانند دیگر مخاطبان با راه‌حلی که عرض شد ابتدا شک به وجود خدا را در خود ریشه‌کن کنید و سپس وارد پاسخ به سؤالات مراحل بعدی که در مورد دین و مذهب است بشوید تا بتوانید با احاطه و اطمینان کافی پاسخ این شبهات و سؤالات را نیز در جای خودش پیدا کنید و الا همان‌طور که بیان کردید از شبهه‌ای به شبهه‌ی دیگر افتاده و شک و شبهاتتان زیادتر شده و شما را بیش از این خسته خواهند نمود زیرا ترتیب را در تحقیق رعایت نکردید، همان‌طور که برای ساخت خانه، ابتدا باید پی‌ریزی آن را انجام دهید و سپس دیوارها و سقف را بنا کنید تا هر آنچه بعداً لازم است را به موقع و در جای خودش به‌راحتی به خانه اضافه کنید؛ اما اگر شما هنوز پی خانه، دیوارها و سقف را نساخته‌ باشید و هم‌زمان بخواهید درب، پنجره، شیشه و غیره را سفارش دهید دچار مشکل شده و این وسایل دست‌وپا گیر شما خواهند شد به طوری که اجازه نمی‌هندبا فراغ خاطر پی‌ریزی خانه را به اتمام برسانید.

برخی ناباوران که شبهات بی‌پایان نسبت به دین و مذهب را با من در میان می‌گذارند مثلاً می‌گویند چطور می‌شود طبق آنچه در قرآن آمده پیامبری بتواند عصایش را به دریا بزند و دریا شکافته شود یا پیامبر دیگری  بتواند مرده را زنده کند؟ من به ایشان می‌گویم فرض کن که این جهان قطعاً دارای طراح و سازنده است، (همان‌طور که بزرگان شما مانند داوکینز نیز احتمال وجود خدا را می‌دهند جهت مشاهده این عنوان را جستجو کنید: دلایل شنیدنی دانشمندانی مانند داوکینز در عدم وجود خدا) آیا به نظر یک انسان دارای عقل سلیم و خردمند اشکال دارد که این طراح جهان، پیامبرانی را برای هدایت انسان‌ها بفرستد و سپس برای اینکه ثابت کند این پیامبر از طرف اوست، به‌وسیله عصای آن پیامبر در دریایی که خودش آفریده تصرف نماید و آن را بشکافد یا انسان مرده‌ای را زنده کند یا هر تصرف دیگر را در طبیعتی که خودش آفریده است انجام دهد؟ پاسخ بسیار روشن است، مسلماً هیچ اشکالی ندارد، چون روشن است خدایی که خودش طبیعت را آفریده به‌راحتی نیز می‌تواند در آن تصرف نماید.

خطای آشکار ناباوران (که در حالت خوشبینانه، به اشتباه تهمت خرافی بودن این امور را می‌زنند) این است که اساس باور خود به خدا را بر پایه‌ی گمان، انکار و قول به غیر علم بنا نهاده‌اند و هنوز تصمیم جدی نگرفته‌اند که این باور مهم را به‌طور منطقی و زیربنایی اصلاح کنند.

روشن است کسی که به اصل وجود خدا باور ندارد یا به آن شک دارد، با بدبینی و تعصب (که مانند سم برای تحقیق آزادانه عمل می‌کنند) سراغ بررسی و نقد سخنان منسوب به خدا خواهد رفت، بنابراین این افراد به‌طور طبیعی به القائات و شبهات بی‌پایان مبتلا می‌شوند و هر چه بیشتر پیش بروند با سرعت بیشتری از حقیقت دور خواهند شد و به تدریج حقایق سرنوشت‌ساز را به شوخی و بازی گرفته و به سخنان زشت و غیرانسانی و جسارت‌های خطرناکی نسبت به طراح جهان و فرستادگان او مبتلا می‌شوند، مگر اینکه به‌جای اتهام‌زنی، شک و گمان، طبق راه‌حلی که در کتاب نگارنده آمده یک‌بار و برای همیشه به‌صورت مطمئن و بر اساس شواهد قابل‌درک با حواس ۵ گانه، تکلیف خود را با اصل وجود طراح جهان روشن کنند و بدین وسیله خود را از بلاتکلیفی گیج‌کننده‌ای که به آن مبتلا شده‌اند خارج نمایند، آن‌وقت می‌توانند هر چیزی (ازجمله تصرف فرستادگان خدا با اجازه‌ی او در طبیعت) را با استدلال‌ قانع‌کننده و منطقی درک کنند و از انکار بدون علمی که به دلیل عدم آگاهی کافی از حقایق جهان به آن مبتلا شده‌اند خارج گردند.

البته حساب کسانی که با تعصب و تحجر عمداً خود را به تغافل از حقایق می‌زنند یا به وسواس شدید ذهنی مبتلا شده‌اند جداست که در مورد اولی باید به ایشان آگاهی داد که تغافل و حق‌پوشی کار زشتی است و در مورد دومی نیز باید اقدام به برطرف نمودن وسواس ذهنی ایشان نمود:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01  

پ.ن: در آینده بخش اثبات ماده نبودن خدا نیز به کتاب مذکور اضافه خواهد شد بنابراین وقتی شما یقین مستدل پیدا کردید که قطعاً باید خداوند موجودی غیرمادی باشد به‌تبع آن نیز یقین پیدا خواهید نمود که محال است صفات خدا شبیه به صفات و خصوصیات مخلوقاتش باشد درنتیجه، شنیدن و دیدن در مورد خدا، همان‌طور که در احادیث نیز تصریح شده، یعنی خداوند علم و آگاهی به شنیدنی‌ها و دیدنی‌ها دارد.

لطفا پیام‌های خود را فقط از طریق بخش نظرات همین صفحه ارسال نمایید و از طریق بخش «تماس با من» که در بالای وبلاگ است ارسال ننمایید.

 همیشه در مسیر درست موفق باشید. ✨

پنج‌شنبه ۶ آبان ۱۴۰۰ @ ۰۶:۱۷

سلام وقت شما بخیر
از شما خواهش میکنم جواب سوال بنده رو بدید واقعاً راه حلی براش ندارم و ذهنم رو درگیر کرده، در پیام های قبلی عرض کردم چرا نمیتونم حلش کنم.
اول از همه تشکر میکنم از شما و خداروشکر میکنم شخصی مثل شما در مسیر بنده قرار گرفتید و نقش خیلی مهمی در کاهش تنش های فکری بنده داشتید الحمدلله. البته هنوز هم درگیر هستم و هیج وقت فکر نمیکردم یک روزی، دنیا رو برای خودم انقدر سخت و کنم و تو بدیهیاتی که عین روز روشن هستن شک کنم...
سوالی از خدمت شما داشتم و از شما ممنونم که همواره با پاسخ های علمی جوابگو هستید.
انیشتین میگن زمان یک توهم هست و کسی که فیزیک دان باشه گذشته و حال و اینده رو قبول نداره و زمان رو یک توهم میدونه.
از اونجایی که اطلاعات کافی در این زمینه ندارم این سوال هست که جواب این شبهه چی هست؟ بعضی سوالات هستن که بنده هرچقدر بی اعتنا باشم، بازهم ذهن رو درگیر میکنن چون اطلاعات کافی در موردشون نیست.
بنده حتی در گذشته مشکلم این بود تمام شبهاتی که برام پیش میامد با وجود صرف زمان زیاد و... قانعم نمیکرد و همین باعث وسواس در من شد.
ممنون میشم پاسخگو باشید چون کم انسان‌هایی هستند مثل شما که بتونن بنده رو درک کنن.
اطلاع دارم وقت کافی ندارید و در صورت پاسخ ندادن گله ای نیست خیلی ممنونم.
پاسخ:
سلام
وقت شما هم به خیر
 با تشکر از شما
 بابت توفیق خداوند مهربان در اینکه به نوبه‌ی خود پاسخگوی سؤالات مخاطبان محترم باشم سپاس‌گزارم.

فکر کنم شما بودید که در چند پیام قبلی نوشتید: «میدونم و مطالعه کردم تنها راه رسیدن به خدا غلبه بر وسواس فکری است».
من نیز عرض می‌کنم این تشخیص، دقیق، صحیح و مجرب است.
و در ادامه گفتید: «هرگز نمیتونم خدارو انکار کنم و درصد زیادی به وجودش یقین دارم اما دنبال یقین ۱۰۰ درصد هستم.»
بنابراین پیشنهاد می‌کنم برای رسیدن به این نتیجه، تمرکز اصلی خود را بر ریشه‌کن کردن وسواس ذهنی بگذارید و الا روشن است ذهن شما و هر کسی که به وسواس ذهنی ولو خفیف دچار است، بعد از رفع سؤالی که در مورد زمان مطرح کردید، درگیر سؤال یا شبهه‌ی دیگری خواهد شد درحالی‌که جواب سؤالی که مطرح کردید هر چه باشد خللی بر باورهای اساسی وارد نمی‌کند و اینکه فلان ناباور دوست دارد نظرات دانشمندان در مورد زمان یا هر چیز دیگر را مصادره به مطلوب نماید ارزش علمی ندارد و قابل اعتنا نیست و آنچه امثال شما مخاطب محترم را درگیر این مطالب می‌کند درواقع همان وسواس ذهنی است که اجازه نمی‌دهد به درک مسائل اساسی که این سؤالات را نیز به‌راحتی پاسخ می‌دهد مشغول شوید.

 ضمن اینکه درگیر کردن ذهن نسبت به شبهات ناباوران نیازمند اطلاعات و شرایط کافی است ازجمله اینکه فرد باید یقین کامل به وجود خدا و دیگر باورهای سرنوشت‌ساز را قبلاً تجربه کرده باشد و حتی اگر چنین تجربه‌ی مهمی را هم داشته باشد باید حتماً دچار وسواس ذهنی نباشد و الا با درگیر کردن ذهن به شبهات ناباوران (ولو هیچ تأثیری در باورهای اساسی وی نداشته باشند) و همچنین مشغول شدن به هر چیز غیر لازم دیگر، بی‌جهت برای خودش زحمت و دل‌مشغولی درست می‌کند و از امور مهم‌تر باز می‌ماند.

شما قبلاً گفتید که بخش اول کتاب نگارنده با نام اثبات خدا دین و مذهب خردمندانه را سه بار مطالعه کردید و حتی بار آخر نکات مهم آن را یادداشت‌برداری نمودید که این خبر خوبی است.
من فکر می‌کنم به همین دلیل، ذهن شما متوجه همان سؤالاتی شده است که ذهن من نیز به دنبال پاسخ آن بود و خوشبختانه به آن رسید، به همین دلیل من در بخش دوم کتاب که هنوز به آن اضافه نکرده‌ام به‌طور مفصل به آن سؤالات ازجمله تعریف زمان پرداخته‌ام.

در بخش دوم کتاب (ضمن اثبات ماده نبودن خدا و یگانگی او و اینکه طبیعت قطعاً مخلوق است نه خالق)، در خصوص اینکه دقیقاً زمان چیست نیز به‌تفصیل و با امکان راستی آزمایی تجربی برای مخاطب بدون اینکه ابهامی برایش باقی بماند توضیح داده‌ام و مدت‌هاست می‌خواهم این بخش را به کتاب اضافه کنم که به دلیل اینکه مخاطبان محترمی چون شما (ضمن تشکر از اعتمادتان)، اصرار می‌کنید به سؤالات شما پاسخ دهم فرصت پیدا نمی‌کنم آن بخش را تکمیل کنم (به‌عنوان نمونه این‌جانب امروز تقریباً از طرف مخاطبان محترم که غالباً ناباور هستند سؤال باران شدم و اصرار برخی از ایشان برای پاسخ فوری باعث شده است از دیشب ساعت حدود 3 تا الآن فقط چند ساعت فرصت کارهای دیگر را پیدا کنم).
 درصورتی‌که تردید ندارم اگر خداوند به من این توفیق را بدهد و کسانی مثل شما مخاطب محترم (که به حق به دنبال یقین کامل هستید) نیز لطف کرده برایم دعا کنید، در صورت اضافه شدن آن بخش از کتاب، یک مجموعه‌ی گسترده از سؤالات و شبهات حل خواهند شد خصوصاً اینکه من نیز مانند شما درگیر همین شبهات بودم و از به کار بردن اصطلاحات پیچیده و غیره دوری می‌کنم و دوست دارم مسائل ولو به‌ظاهر پیچیده را خیلی ساده و بدون باقی ماندن هیچ ابهامی متوجه شوم.

اما چون نوشتید ذهنتان درگیر سؤال فوق است فقط به توضیحات زیر بسنده می‌کنم و از شما دعوت می‌کنم صبر کنید تا بخش دوم کتاب اضافه شود و توضیحات در مورد «زمان» به همراه توضیحات پس‌وپیش مرتبط با آن را آنجا مطالعه نمایید چون درک کامل از اینکه زمان دقیقاً چیست باید در جای خودش مطرح شود تا هیچ ابهامی باقی نماند.
اما اگر بتوانید روی توضیحات زیر دقت کافی داشته باشید می‌توانید بدون هیچ ابهامی مطلب را متوجه شوید.

دیدگاه دانشمندان با هر باوری نسبت به زمان مانند دیدگاه ایشان نسبت به سایر پدیده‌ها در علوم، بسیار متنوع و در مواردی نیز مشترک است.
همین مقدار بدانید زمان هنگامی معنا پیدا می‌کند که جهان محدود مادی وجود داشته باشد.
برای فاصله‌ی دو حادثه یا دو پدیده مثل حرکت یک انسان از نقطه «الف» به نقطه «ب» در هر برهه از تاریخ، انسان‌ها طبق قرارداد خاص همان دوران، مثلاً با اختراع ساعت خورشیدی، شنی، مکانیکی، الکترونیکی، اتمی و غیره سعی کرده‌اند فاصله‌ی حرکت یک انسان از نقطه «الف» به نقطه «ب» را به‌صورت دقیق و استاندارد اندازه‌گیری کنند.
هر امر قراردادی دیگر غیر «زمان» نیز مثل قوانین راهنمایی رانندگی، واقعاً وجود دارند همان‌طور که شاهدیم بر اساس زمان، امور فردی و اجتماعی منظم شده و محاسبات علمی دقیق انجام می‌شود بنابراین نمی‌توان «زمان» (با تعریف مذکور و هر امر قراردادی دیگر) که خودمان و همه‌ی مردم در حال تجربه‌ و استفاده از آن هستیم را توهم نامید؛ البته ممکن است برخی دانشمندان تعریف برخی دانشمندان دیگر از زمان را متوهمانه بدانند که طبعا در هر گفتگوی علمی اختلاف نظر طبیعی است.

اگر فکر می‌کنید هنوز ابهامی برایتان باقی است لطفاً صبر کنید تا توضیحات کامل فوق که در بخش دوم کتاب اضافه خواهم کرد را مطالعه نمایید که آنجا به‌طور مفصل به این مسئله پرداخته شده است.
من الآن درگیر تکمیل نوشتار «راه درمان شک به خدا برای وسواسی ها» هستم و برخی مخاطبان به‌شدت درخواست تکمیل آن را دارند و تاکنون تا قسمت سیزدهم آن را نیز بارگذاری کرده‌ام.
مهم‌ترین قسمت این مجموعه از قسمت چهاردهم شروع می‌شود که تمرینات عملی و مجرب جهت ریشه‌کن کردن وسواس ذهنی در آن به ترتیب خواهد آمد که باز به جمله اول خود شما برمی‌گردم که نوشتید: «میدونم و مطالعه کردم تنها راه رسیدن به خدا غلبه بر وسواس فکری است» و از شما دعوت می‌کنم این مجموعه را دنبال نمایید.
نشانی قسمت اول:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01

پیشنهاد می‌کنم قسمت چهاردهم به بعد این مجموعه که بیان تمریناتی مجرب جهت خشکاندن ریشه وسواس است و تا چند روز دیگر در نشانی زیر منتشر خواهد شد را پیگیری نمایید:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14

نشانی فوق بعد از انتشار در دسترس خواهد بود.

همانطور که در توضیحات ابتدایی این صفحه آوردم ضمن مطالعه توضیحات مذکور، پیام خود را فقط از طریق  همین صفحه ارسال و از بخش‌های دیگر این وبلاگ یا ایمیل و صفحات مجازی ارسال نکنید و منتظر پاسخ در همین صفحه یا  کانال‌های دیگر باشید.

همیشه در مسیر درست موفق باشید

یکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ @ ۱۶:۳۱
خیلی ممنونم از شما.
نمیدونم و نمیتوانم از شما به چه صورت تشکر کنم...
از به کارگیری کلمات و جمله ها تا مشاوره هایی که به بنده دادید و حتی یک بار بی جواب نموند.
مجموعه جدید هم دنبال میکنم مثل مابقی مطالب. ان شاءالله بتونم روزی مثل شما مردم رو سمت خدا بیارم چون درک میکنم بی خدایی و دوری حتی یک ساعت از خدا چه بلایی رو سر یک موجود میاره.
شما هم برای من دعا کنید بنده که در مسیر رسالت خودم موفق باشم.
از شما تشکر میکنم برای دلسوزی که برای مخاطبانتون دارید.
دعا میکنم ان شاءالله کتاب های بعدی هم به زودی اماده بشه و بنده و امثال بنده کمتر پیام بدیم که شما درگیر نباشید:)
موفق باشید و امیدوارم به زودی کتاب جدید داخل سایت قرار بگیره.
پاسخ:
من هم از لطف شما متشکرم و حتماً برای شما مانند گذشته، از خداوند مهربان درخواست موفقیت خواهم داشت و  از او بابت توفیق در اینکه به‌نوبه‌ی خود پاسخگوی سؤالات مخاطبان محترمی چون شما هستم سپاس‌گزارم.

طبق توضیحات قبلی، جهت مطالعه‌ی مجموعه نوشتار «درمان شک به خدا» می‌توانید به نشانی زیر مراجعه نمایید و در پایان هر صفحه با  کلیک بر لینک مربوطه قسمت بعدی را مطالعه کنید:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01  

پیشنهاد می‌کنم قسمت چهاردهم به بعد این مجموعه که بیان تمریناتی مجرب جهت خشکاندن ریشه وسواس است و تا چند روز دیگر در نشانی زیر منتشر خواهد شد را پیگیری نمایید:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14  

نشانی فوق بعد از انتشار  در دسترس خواهد بود.

 پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

 همیشه در مسیر درست موفق باشید. 


دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰ @ ۰۱:۲۰
سلام وقتتون بخیر خسته نباشید
من از شک به خدا و امامان خارج شدم اما یک شک آزاردهنده ی دیگه ای ذهنمو خیلی مشغول کرده این که دنیای پیرامون ما وجود داره؟ یا یک توهم و خواب و یا سخته ذهن ماست و آیا نظریه ماتریکس قابل اثبات هست یا خیر؟
پاسخ:
سلام
وقت شما هم به خیر و  خسته نباشید.
عین شبهه‌ی مذکور در نشانی زیر به‌تفصیل پاسخ داده شده است:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/03

با توجه به اینکه منشاء اینگونه شبهات، وسواس ذهنی است، جهت مطالعه‌ی مجموعه نوشتار «درمان شک به خدا» می‌توانید به نشانی زیر مراجعه نمایید و در پایان هر صفحه با کلیک بر لینک مربوطه قسمت بعدی را مطالعه کنید:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01

پیشنهاد می‌کنم قسمت چهاردهم به بعد این مجموعه که بیان تمریناتی مجرب جهت خشکاندن ریشه وسواس است و تا چند روز دیگر در نشانی زیر منتشر خواهد شد را پیگیری نمایید:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14

نشانی فوق بعد از انتشار در دسترس خواهد بود.

همیشه در مسیر درست موفق باشید.

پنج‌شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ @ ۱۷:۱۹

با سلام و خسته نباشید.من قبلا با کتابتون یقین به خدا رو تحربه کردم ولی یه مدت متاسفانه از خداوند دور شدم و بعدش تو کلاب هوس به صحبتای آتئیستا مشغول شدم و ذهنم رو مشوش کردند من دوباره کتابتون رو خوندم و به یقین نزدیک شدم منتها یه وسوسسه نمیذاره به یقین کامل برسم و اون هم مسئه زمان در نظریه داروین هست که میگه چون زمان زیادی گذشته پس طبیعت میتونسته به طور تصادفی با اونهمه زمانی که داشته هی آزمون و خطا کنه و در آخر موجودات رو خلق کنه این رو من نمیتونم از ذهنم بیرون کنم میگم خب چون احتمالش هست پس شاید اتفاق افتاده و نیازی به خداوند نیست خواهشا زودحواب بدید اصن داره به درسم آسیب میزنه و کنکور هم دارم منتظر ادامه مجموعه درمان شک به خداوند هم هستم چون احساس میکنم یکم وسواسی هم شدم ممنون
پاسخ:
سلام
شما هم خسته نباشید.
یکی از روش‌های مطمئنی که به امثال شما مخاطب محترم کمک می‌کند که بعد از تجربه‌ی کتاب، دیگر دچار شبهه و دل‌مشغولی نشوید این است که سعی کنید کتاب را با آرامش و توام به نکته‌سنجی مطالعه نمایید و اگر فکر می‌کنید به علت وسواس ذهنی تمرکز کافی ندارید مانند برخی مخاطبان دیگر سعی کنید دوباره و اگر لازم شد چند بار کتاب را مطالعه نمایید تا با دقت بهتر در نکات مطرح شده به یقین مستدل برسید که از نشانه‌های اولیه‌ی آن این است که دیگر با هیچ شبهه‌ای دل‌مشغول و نگران نخواهید شد و به‌طور پیوسته خاطرتان آسوده باقی خواهد ماند.
ازجمله نکات مطرح شده در کتاب این است که بعد از مطالعه کتاب و رسیدن به آرامش خاطر، با فاصله از ناباوران و انواع شبهات ایشان اجازه دهید اطمینان به وجود خدا که مانند نهال نورس تازه در شما ریشه گرفته، به قوام و ثبات کافی برسد تا دیگر در مواجهه با شبهات بی پایان ناباوران هرگز دچار دل‌مشغولی نشوید بلکه همان شبهات بر عمق باور شما بیفزایند.

اما نگران نباشید؛ آخرین نسخه‌ی به روز شده کتاب که مطالب جدید به آن اضافه شده را در نشانی زیر رایگان دریافت کنید یا نام کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را جستجو کنید:
http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397
سپس برای دیدن پاسخ شبهه‌ی خود به صفحات زیر مراجعه کنید:
الف- به صفحه ۱۹۰ بروید یا این عنوان را جستجو کنید: «مناظره شماره ۸» و این مناظره را با دقت با هدف پاسخ به شبهه خود مطالعه نمایید تا خاطرتان آسوده شود.
ب- یا به پاورقی صفحه ۲۹۰ رجوع کنید که در خصوص مفهوم تصادف در علم (که با آنچه ناباوران مصارده به مطلوب می‌‌کنند تفاوت اساسی دارد) توضیحاتی داده شده و نظر خود داروین صاحب تکامل، که آن را طرح الهی می‌داند نیز با ذکر منبع آورده شده است.
ج- یا خصوصاً صفحه ۲۸۸ با عنوان «آیا طبیعت که متشکل از انسان، حیوان، گیاه، سنگ، باد و غیره است خودشان طراح و سازنده‌ی خویش‌اند؟» را مطالعه نمایید.
د- اگرچه در جاهای دیگر کتاب نیز به شبهه‌ی شما پاسخ داده شده است اما به هر حال دقت در هر کدام از سه مورد فوق نیز کفایت می‌کند.
نکته: در صورت به‌روزرسانی این کتاب در آینده ممکن است شماره‌ی صفحات فوق تغییر کند.
خوشبختانه به نظر می‌رسد شما مشکلی با حقیقت ندارید، بنابراین با توجه به اینکه منشأ این‌گونه شبهات، وسواس ذهنی است، پیشنهاد می‌کنم خصوصاً قسمت چهاردهم به بعد مجموعه‌ی درمان شک به خدا که بیان تمریناتی مجرب جهت خشکاندن ریشه وسواس است و تا چند روز دیگر در نشانی زیر منتشر خواهد شد را پیگیری نمایید؛ توجه داشته باشید نشانی زیر بعد از انتشار در دسترس خواهد بود:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14

ضمن عذرخواهی از اینکه هنوز نشر قسمت‌های بعدی درمان وسواس آماده نشده است، درعین حال ضمن تشکر از یادآوری شما، سعی می‌کنیم زودتر اقدام شود.

همیشه در مسیر درست موفق باشید

جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ @ ۱۲:۱۲
سلام خدا قوت
من به همون شکی که اپلش گفتید دچار شدم
در وجود خودم و اینکه ایا دیگران واقعا هستند یا اصلا این دنیا در یک شبیه سازی کامپیتوری است و من تنها هستن ایا؟
ممنون میشم اگر کمکی میتونید بکنید ان شاءالله کمک کنید
در پناه خدا
پاسخ:
سلام
 خسته نباشید.
عین شبهه‌ی مذکور در نشانی زیر به‌تفصیل پاسخ داده شده است:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/03

با توجه به اینکه منشاء اینگونه شبهات، وسواس ذهنی است، جهت مطالعه‌ی مجموعه نوشتار «درمان شک به خدا» می‌توانید به نشانی زیر مراجعه نمایید و در پایان هر صفحه با کلیک بر لینک مربوطه قسمت بعدی را مطالعه کنید:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01

پیشنهاد می‌کنم قسمت چهاردهم به بعد این مجموعه که بیان تمریناتی مجرب جهت خشکاندن ریشه وسواس است و تا چند روز دیگر در نشانی زیر منتشر خواهد شد را پیگیری نمایید:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14

نشانی فوق بعد از انتشار در دسترس خواهد بود.

 پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

همیشه در مسیر درست موفق باشید.

یکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ @ ۱۴:۴۸

سلام خسته نباشید
من تو این مدت تمرکزم رو بخاطر این شک و شبهه هایی که هیچ اصل و اساسی ندارند اما ذهن من رو طوری درگیر کرده که نمیتونم اون زندگی سابق رو داشته باشم.نمیدونم چرا این شک و شبهه ها تو ذهن من اومد من اصلا به هیچ صفحه ای از خداناباروان و آتئیست ها نرفتم.
من به چیز هایی شک میکنم که اگر کسی بشنوه خنده دار هست اما ذهن من رو بد درگیر کرده
من الام تا یه جایی به خدا باور دارم اما اونجور که باید نیست و دوست دارم به یقین برسم.به غیر از شک به خدا خیلی شک و شبهه ها درباره دین و امامان و خیلی چیز دیگه تو ذهنم پیش اومده که اذیتم میکنه.
یکی از اون شک و شبهه ها که ازتون میخوام جواب بدید اینکه خدایی که هست آیا ما تو ذهنمون ساختیم و خدا فقط تو ذهنم ماست یا واقعیت داره و کلا هست
من اثر این شک و شبهه ها اخلاقم خیلی بد شده دوست خیای زود از این حال بیرون بیام.
پاسخ:
سلام
خسته نباشید

جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

با توجه به چند پیام قبلی شما و توضیحاتی که هم‌اکنون دادید روشن است که شما مخاطب محترم خوشبختانه هیچ مشکلی با حقیقت ندارید و چیزی که موجب ناراحتی شما شده، ابتلا به وسواس ذهنی است.
مبتلا شدن به وسواس ذهنی در امور اعتقادی دلایل مختلفی دارد که فقط یکی از آن‌ها این است که فرد بدون داشتن شرایط و اطلاعات کافی ذهنش را درگیر شبهات ناباوران می‌کند.
علت اصلی وسواسی شدن این است که وقتی انسان با وسوسه‌ای ولو اینکه بداند بی‌اساس است مواجه شود به‌جای اینکه به پیام عقل خویش توجه و عمل کند (یعنی به آن وسوسه بی‌اعتنایی کند) اما خودش با اختیار تصمیم می‌گیرد عمداً ذهنش را درگیر آن وسوسه کند و هر کسی این کار غیرخردمندانه را به تکرار انجام دهد، وسواسی خواهد شد.
بنابراین راه نجات از هر نوع وسواس این است که فرد با اختیار خودش به پیام عقل توجه کند و به آن وسوسه، به تکرار بی‌اعتنایی کند.
من قبل از اینکه پاسخ شما را بنویسم با یکی از مخاطبانی که با روش کتاب نگارنده (کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه) توانست هم یقین به وجود خدا را تجربه کند و هم از وسواس نجات پیدا کند گفتگو می‌کردم.
او بیان کرد که از سن حدود 12 سالگی در شستن دست و صورتش دچار وسوسه می‌شده و به‌تدریج در مورد خدا نیز بدون اینکه کسی چیزی به وی بگوید شبهه یا شبهاتی در ذهنش شکل گرفته بود و مرتب وسوسه می‌شد.
وی توضیح داد زمانی توانست بر وسواس خودش (خصوصاً وسواس اعتقادی) به‌اندازه‌ای که خیالش راحت شود غلبه پیدا کند که با طی روش کتاب مذکور که قبلاً به شما نیز معرفی کردم توانست (به کمک شواهد بی‌شمار و قابل درک با حواس 5 گانه) یقین پیدا کند که خداوند یک واقعیتِ غیرقابل تشکیک است و همین یقین سبب شد نه‌فقط شبهات دوران نونهالی بلکه شبهاتی که ناباوران با هر سطح سوادی مطرح می‌کنند نیز برایش حل شود.
همان‌طور که قبلاً عرض شد شما یا مانند نوجوانی که عرض کردم سعی کنید کتاب مذکور (کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه) را مطالعه کنید تا احاطه کافی به موضوع پیدا کنید و در کمترین زمان ممکن به نتیجه‌ی مطلوب برسید یا اگر مایل بودید منتظر بمانید تا در نشانی زیر تمرینات مجرب برای درمان وسواس را بارگذاری نمایم و سپس با انجام آن‌ها موفق شوید وسواس خود را ریشه‌کن کنید و به ثبات ذهنی و آرامش برسید.
تا آن زمان (بارگذاری تمرینات) هر زمان وسوسه شدید با بی‌اعتنایی نگذارید ذهنتان درگیر آن وسوسه شود  که مخاطبان فراوانی خود اذعان دارند وسوسه‌های ایشان شبهات خنده‌دار و بی‌اساس است.
هر زمان وسوسه شدید مکانتان را عوض نموده و مشغول کار دیگری شوید. اگر همین کار ساده را به‌اندازه کافی انجام دهید خواهید دید آن وسوسه از شما دور خواهد شد.
تمریناتی مجرب جهت خشکاندن ریشه وسواس که تا چند روز دیگر در نشانی زیر منتشر خواهد شد:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14

نشانی فوق بعد از انتشار در دسترس خواهد بود.

همیشه در مسیر درست موفق باشید.

جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰ @ ۱۷:۰۰
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه.
مجموعه درمان وسواس رو تا قسمت 13 حدود یک ماهی هست مطالعه کردم و منتظر قسمت 14 هستم و خواستم قدر دانی کرده باشم از زحمات شما...
همچنان درگیر وسواس فکری هستم...
در گذشته یعنی حدود دو سوال قبل اصلا این مشکل رو نداشتم

چه کنم که اطلاعات کم بنده مثل دیواری روی سرم خراب شد و هنوز هم چوبش رو دارم میخورم.

نمیدونم این چه مسیری بود اما میدونم قطعا خودم با این وسواس عجیب کار رو برای خودم سخت کردم و مشکل از خودم بوده.

چند باری خواستم به مشاور مراجعه کنم برای درمان اما حقیقتش نمیتونم به کسی اعتماد کنم و همچین مشکلاتی رو بازگو کنم جز شما.
ذهنم به شدت فعال شده و از کوچکترین چیز ممکنی شبهه ای درست میکنه!
از یک تصویر در گوگل
یک متن و...
در حین غذا خوردن، مطالعه کردن، ورزش و...
نمیدونم چرا این مغز به جای اینکه تو مسیر درستی به جزئیات نگاه کن اینطور شده!!
حتی بنده دانشجوی رشته الهیات هستم
تومسیری اومدم که بتونم به مردم کمک کنم و قصدم هم همین هست و خواهد بود
مشکلی نیست که بتونم با خانواده در میان بزارم.
واقعا دیگه گیج شدم.
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
پاسخ:
سلام
شما هم خسته نباشید.
با توجه به اینکه دیگر مخاطبان محترم نیز مشابه پیام شما را ارسال نمودند امیدوارم هر چه زودتر قسمت چهاردهم به بعد که تمریناتی مجرب جهت درمان وسواس فکری و عملی است در نشانی زیر بارگذاری شود و مشکل شما مخاطبان محترم در صورت عمل به تمرینات آن به‌طور کامل حل شود:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14

نشانی فوق بعد از انتشار در دسترس خواهد بود.
با توجه به اینکه مهم‌ترین بخش مجموعه فوق، که درمان وسواس است از قسمت چهاردم به بعد شروع می‌شود به‌ناچار باید دقت لازم و بدون شتاب‌زدگی در تنظیم آن صورت گیرد.

 پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.


همیشه در مسیر درست موفق باشید

چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۰ @ ۰۷:۵۰

سلام خسته نباشید
همونطور که گفتید برای درمان شک به خدا کتابتون رو بخونم اما ذهنم خیلی درگید هست و اصلا نمیتونم کتابتون رو بخونم یا مقاله هایی که توی سایت بارگذاری کردید رو.نمیدونم چیکار کنم کل ذهنم درگیر شک شبهه اعتقادی یا غیر اعتقادی هست.با هر جوابی که به خودم درباره شبهات میدم قانع نمیشم.*در وجود خودم و در وجود انسان ها شک کردم* این موضوع تا چند ماه پیش که بهش فکر میکردم خنده دار بود اما الان من رو خیلی اذیت کرده.بعد هر شبهه ای که از ذهنم میره دوباره مدام پشت سر هم شک یا شبهه ای اضافه میشه.لطفا راهکاری بدین من بتونم مقاله های سایتتون یا کتابتون رو با تمرکز بخونم.توی درسم مشکل زیادی پیدا کردم و خوب نمیتونم یاد بگیرم.میخوام به یکی از اعضای خونواده یا مشاور یا یک انسان شیعه و خداپرست بگم اما خجالت میکشم.
عذرخواهی میکنم که دوباره پیام میدم اما چاره ای ندارم
لطفا کمکم کنید
پاسخ:
سلام
شما هم خسته نباشید
هر چیزی حتی خنده‌دارترین چیزها وقتی به تکرار و پیوسته روی آن فکر شود ذهن را خسته نموده و موجب ناراحتی می‌شود.

با توجه به اینکه قبلاً گفتید سن شما حدود 12 سال است بنابراین سعی کنید به کارهای سالم و روزمره در سطح سن خودتان مشغول شوید و دیگر به شبهات اعتقادی و غیر اعتقادی فکر نکنید تا زمان بگذرد.
همین‌که اجازه دهید زمان بگذرد خودتان به تجربه خواهید دید ذهنتان از مشغولیت های زیادی آزاد شده بعد از آن بهتر خواهید فهمید که این خود شما بودید که به اختیار خود باعث شده بودید که ذهنتان بیش از اندازه درگیر شبهات شود.
 سپس وقتی ذهنتان نسبتاً آزاد و  راحت شد، می‌توانید در روزهای آینده که درمان وسواس فکری و عملی در نشانی زیر بارگذاری خواهد شد از تمرینات ساده اما مؤثر آن استفاده کنید و برای همیشه به‌سلامت از مشکلی که دارید عبور نمایید و به نتیجه‌ی مطلوب برسید.
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14


نشانی فوق بعد از انتشار در دسترس خواهد بود.

حل وسوسه‌ی ذهنی خود را جدی بگیرید تا در رفع آن مسامحه نکنید  اما بدانید راه حل، بسیار آسان تر از چیزی است که تصور می کنید.

 پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

همیشه در مسیر درست موفق باشید

جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ @ ۰۳:۴۲
سلام. خسته نباشید
1. ببخشید در مورد وسواس سؤال دارم شما پاسخ میدین؟
2. سایت برخی دکترا که مشاوره وسواس میدن سر زدم هرچی التماسشونم کنی به سوالاتت پاسخ نمیدن و میگن باید حضوری بیای یا اگه جواب بدن تو خیلی از موارد کلی جواب میدن.
3. من سوالات مردم در مورد وسواس رو داخل سایتشون خوندم که اگه به همه سوالا جواب می دادن فکر کنم نیاز به مشاوره و رفتن به مطبشون نداشتم. میخواستم بپرسم اگه سوالات بعضیاشون رو براتون بفرستم شما جواب میدین؟
ممنونم از پاسخگوییتون
پاسخ:
سلام

شما هم خسته نباشید.


1- چند روز آینده سعی می‌کنم تمریناتی جهت درمان وسواس فکری و عملی را در نشانی زیر بارگذاری کنم که امیدوارم شما را از طرح سؤال بی‌نیاز کند:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14  

2- هر دکتری مسئولیت مطب خویش را به عهده دارد که امیدوارم خصوصاً در خدمت به مردمی که توانایی مالی بالایی ندارند موفق باشند.

3- قبول دارم که مشکل افراد وسواسی بسیار شبیه به هم است و توجه به پاسخی که به سؤالات ایشان داده می‌شود برای دیگر مخاطبان نیز می‌تواند بسیار مفید و موجب عبرت و افزایش تجربه‌ی ایشان شود؛ بنابراین از نظر من این کار فی‌نفسه اشکالی ندارد اما سعی کنید سؤالاتی که خودتان شخصاً درگیر آن هستید را ارسال کنید که در این صورت بهتر نتیجه خواهید گرفت البته اگر وقت بود طبق شرایطی که در ابتدای همین صفحه توضیح دادم سعی می‌کنم به اندازه توانم پاسخ‌گو باشم.

 پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

همیشه در مسیر درست موفق باشید.

دوشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۰ @ ۱۸:۰۰
سلام عرض ادب و وقت بخیر
سوالی داشتم درمورد اینکه
ما قطعا وجود داریم و اینکه من وجود ندارم واقعا بازی بیش نیست..
اما منی که هستم پس شخصی که توخواب میدونمم خودمم کی هست؟
یعنی چطور میشود من دو نفر باشم؟
شما در مورد اینکه وجود انسان توهم نیست صحبت کردید
اما در مورد اینکه اصلا خواب چی هست یا کسی در خواب هست...
با اینکه در خواب نه فکر میکنم حواس پنجگانه ای باشه نه مُردن و مرگی.. در صورتی هم که واقعا وجود داره و با هر اتفاقی از بین نمیره در خواب بعدی شاهدش هستیم.
ممنون میشم توضیح بفرمایید
پاسخ:
سلام

وقت شما هم به خیر
ما همین الان می‌توانیم به دلخواه در ذهن خود هر صورت و شکل -چه متحرک و چه ثابت- را درست شبیه آنچه در واقعیت می‌بینیم تصور کنیم از جمله شکل خودمان.
خواب نیز صورت‌ها و اشکالی است در ذهن‌مان.

همیشه در مسیر درست موفق باشید.

شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۰ @ ۱۱:۳۰
چرا علم اشتباهشو متواضعانه می‌پذیره اما دین اصرار داره که هیچ وقت اشتباه نمی‌کنه؟!!!!!
پاسخ:
سلام

خوشبختانه با شناخت معنای صحیح «علم» و «دین» شبهه‌‌ی شما به‌طور کامل برطرف می‌شود.
البته من در پایان با ذکر منبع خواهم گفت که منشأ این شبهه در اصل بر می‌‌گردد به جوامع مسیحی و نقد افرادی نظیر راسل به دین تحریف شده و ضد علم مسیحیت که برخی دانشمندان را مانند «برونو» کیهان شناس ایتالیایی (به خاطر دیدگاه علمیِ مخالف نظر کلیسا) اعدام می‌کرد؛ اما درهرحال با توجه به اینکه این شبهه‌ توسط ناباوران زیاد تکرار می‌شود و ایشان را مانند شما مخاطب محترم دچار سوءبرداشت نموده، لطفاً به توضیحات زیر کمی بیشتر توجه کنید:
مراد از علم، آن چیزی است که دانشمندان کشف می‌کنند و دانشمندان خود اذعان دارند به دلیل عدم احاطه‌ی کامل بر طبیعت، اطلاعاتشان از جهان هستی، محدود است، بنابراین به طور طبیعی نظرات علمی ایشان، (در قالب فرضیه، نظریه مانند فرگشت و مه‌بانگ و حتی قانون علمی) می‌توانند با کشفیات جدید دانشمندان و حتی کشفیات خودشان مخدوش یا به‌طور کامل نقض و ابطال شوند! (جهت مشاهده منبع و ذکر توضیحات بیشتر پاورقی که در ادامه خواهد آمد را مطالعه نمایید).
بنابراین اگرچه علم نیز چاره‌ای جز پذیرش وجود طراح جهان برای افراد فاقد تعصب باقی نمی‌گذارد اما روشن است یک محقق آزاد که به دنبال کسب یقین مستدل و خالص به وجود خدا آنهم «در حداقل زمان ممکن» است، اساس تحقیق خود را بر شواهد قطعی مقابل چشم که قابل درک با حواس 5 گانه هستند قرار می‌دهد و بعد از کسب یقین مستدل و همیشگی به وجود خدا، می‌تواند با خاطری آسوده با مغالطات و مصادره به مطلوب فرضیات و ... علمی توسط ناباوران آشنا شود و بدون اینکه اصل باور خود را بر یافته‌های علمی که در جای خود ارزشمند هستند قرار دهد، از آن‌ها (کشفیات علمیِ دانشمندان جهان) نیز در جهت تقویت باور خود کمال استفاده را بنمایند.
 بنابراین هیچ دانشمندی به دلیل عدم احاطه‌ی کامل وی به جهان هستی، نمی‌تواند ادعا کند که قطعاً در آنچه کشف کرده اشتباهی رخ نداده، -و اگر هم ادعا کند از نظر علمی مسموع نیست- پس دیگر نمی‌توان اسم این اعتراف -که چاره‌ای نیز از آن نیست- را «تواضع» گذاشت و مدعی شد که «علم اشتباهش را متواضعانه می‌پذیرد!»؛ لذا به کار بردن مفاهیمی نظیر «پذیرش اشتباه» یا «تواضع»، در محیط علمی و آزمایشگاهی که امکان راستی آزمایی و ابطال ادعای هر دانشمندی توسط دانشمندان دیگر وجود دارد، فاقد اعتبار است.

اما از طرف دیگر حقیقت در مورد کسی که خود او، جهان هستی و طبیعت را طراحی و خلق نموده، کاملاً متفاوت است، چون روشن است که طراح و خالق جهان برخلاف دانشمندان، بر تمام حقایق و جزئیات جهان هستی که خود طراحی نموده، احاطه‌ی کامل دارد، بنابراین کسی که دارای عقل سلیم است نمی‌پذیرد آنچه را که خود آفریدگار جهان، در قالب دین به بشر اطلاع‌رسانی نموده، اشتباه یا قابل‌ابطال باشد.
بنابراین وقتی همه دانشمندان اذعان دارند که علم ایشان به دلیل عدم احاطه به جهان، ناقص است و ممکن است در نظرات علمی خویش دچار اشتباه و خطا شوند، نباید این «نقص آشکار» را به‌عنوان نقطه‌ی قوت «علم بشری» نمایش داد و از طرف دیگر وقتی یک انسان خردمند می‌داند علمِ متعلق به خالق طبیعت (به دلیل احاطه به همه موجودات)، کامل است، عاقلانه نمی‌بیند که «علم الهی» را مانند «علم بشری» در معرض اشتباه و خطا بداند و این نقطه‌ی قوت آشکار را به‌عنوان نقطه‌ضعف نشان دهند؛ حقیقتی که خداوند نیز بارها و به اشکال مختلف بر آن تأکید دارد:

اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَکیلٌ
 خداوند آفریدگار «همه‌چیز»است و حافظ و ناظر بر همه اشیا است.

أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عِلْماً
به‌یقین خداوند بر «همه‌چیز» تواناست و مسلماً علم خداوند به «همه‌چیز» احاطه دارد.

إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ
به یقین خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید.
 
ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَکیلٌ
(آرى)، این است پروردگار شما! هیچ معبودى (که شایسته‌ی پرستش باشد) جز او وجود ندارد؛ آفریدگار «همه‌چیز» است پس او را بپرستید و او حافظ و نگهبان همه‌چیز است.

إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَسیباً
به‌یقین خداوند حساب «همه‌چیز» را دارد.

إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهیداً
به‌یقین خداوند بر «همه‌چیز» شاهد و ناظر است.

 کانَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ رَقیباً
خداوند پیوسته مراقب «همه‌چیز» است.

وَ اللَّهُ مُحیطٌ بِالْکافِرینَ
و خداوند به کافران (که عمداً  حقایق را نادیده گرفته و شواهد و نشانه‌های خدا را می‌پوشانند) محیط است.

از جمله شواهد قابل درک با حواس 5 گانه:
اللَّهُ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فیهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ  
ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ  
کَذلِکَ یُؤْفَکُ الَّذینَ کانُوا بِآیاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ  
خداوند کسى است که شب را براى شما آفرید تا در آن بیاسایید و روز را روشنى‏‌بخش قرار داد؛ خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و کرم است؛ ولى بیشتر مردم شکرگزارى نمى‌‏کنند!  
 (آری) این است خداوند، پروردگار شما که آفریننده «همه‌چیز» است؛ هیچ معبودى جز او نیست؛ با این حال چگونه از راه حق منحرف مى‌‏شوید؟!
اینچنین کسانى که آیات و نشانه‌های خدا را انکار مى‏‌کردند (از راه راست) منحرف مى‏‌شوند!  
 
اما ریشه‌ی شبهه‌ی فوق از کجاست؟
متاسفانه برخی که شبهه‌ی فوق را تکرار می‌کنند توجه ندارند، اصل این شبهه توسط افرادی نظیر برتراند راسل در انتقاد از دین تحریف شده مسحیت مطرح شده است، مسیحیتی که بر خلاف تعالیم ناب قرآنی ( که مشوق گسترش علم است) برخوردی خشن با علم و دانشمندان در پرونده‌ی سیاه خود دارد.
به عنوان نمونه دستگاه کلیسای مسیحی بعد از تشکیل دادگاه‌های تفتیش عقاید، دانشمندانی نظیر گالیله را به دلیل دفاع علمی از «نظریه‌ی عدم چرخش خورشید به گرد زمین» محاکمه نمود!
ادعای این دانشمند ایتالیایی در واقع ردّ فرضیه‌ی «زمین مرکزی» کلیسا بود، فرضیه‌ای که صدها سال همچون سخنی آسمانی تلقی می‌شد و در نهایت منجر به محکوم شدن گالیله گردید که اگر این دانشمند مشهور بموقع توبه نکرده بود ممکن بود توسط کلیسیای مسیحی زنده زنده در آتش سوزانده شود.
منبع:
https://fa.wikipedia.org/wiki/گالیلئو_گالیله

همچنانکه یکی از دلایلِ اعدام دانشمند و کیهان شناس ایتالیایی «جردانو برونو» توسط کلیسا، عدم اعتقاد وی به نظریه‌ی زمین مرکزی بود که به همین دلیل این دانشمند را جزو شهدای علم می‌دانند.
منابع:
 گریبین، جان (1389). دوران تاریک قرون وسطی
https://fa.wikipedia.org/wiki/تفتیش_عقاید

بنابراین وقتی مذهب کاتولیک و دستگاه کلیسای مسیحی، در اقدامی خشن، دانشمندان را به جرم داشتن «علم» می‌کشد و ادعاهای خودش که جزو دین نیستند را غیرقابل نقد و اشتباه می داند، طبیعی است افرادی مانند برتراند راسل (صاحب کتاب «چرا مسیحی نیستم») در نقد چنین رفتاری بگوید:
«علم اگر اشتباه کند اشتباهش را خواهد پذیرفت؛ اما مذهبیون شما را می‌کشند تا ثابت کنند دین هرگز اشتباه نمی‌کند!»
یکی از قرائنی که نشان می‌دهد نقد راسل خداناباور به دین تحریف شده‌ی مسحیت است این است که وی هم‌زمان با انتقاد تند به عملکرد مسیحیت در مواجهه با علم و دانشمندان، به تمجید از اسلام در احترام به علم و دانشمندان می‌پردازد و در مقاله‌ای با عنوان نظری به بیداری خاورزمین می‌نویسد:
 در آن روزگاری که اروپا در قعر توحش می‌زیست، در چین و کشورهای اسلامی، علوم مختلفه، فلسفه، شعر و هنرهای زیبا رسوخ کامل داشت.
 اروپائیان با وقاحت تمام این دوره را عصر تاریک می‌خوانند، درصورتی‌که تاریکی فقط منحصر به اروپا بوده است؛ درست بگویم (منحصر) به اروپای مسیحی، زیرا کشور اسپانیا که در تحت تسلط مسلمانان قرار داشت دارای تمدن و فرهنگ درخشان بود.

اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، ص ۱۰۲ به نقل از: مجله هلال پاکستان، شماره ۱۲، ص ۹ به نقل از توضیح و بررسی مصاحبه‌ی راسل وایت، ص ۱۷۰

با توجه به توضیحات فوق جای تأسف دارد که برخی افراد که در جامعه اسلامی رشد و نمو پیدا کرده‌اند، بدون توجه به حقایق فوق، شبهات سطحی مانند آنچه گذشت را به دلیل نشناختن معنای صحیح «علم» و «دین» تکرار می‌کنند که هیچ ارتباطی با تعالیم ناب قرآنی ندارد، درحالی‌که کافی بود این افراد، قبل از طرح چنین شبهاتی، کمی تحقیق می‌کردند و از نظر بسیاری از دانشمندان، کشیشان و بزرگان غربی نسبت به اهمیت علم در اسلام مطلع می‌شدند که چگونه این افراد اذعان نموده‌اند اساساً دلیل طلوع آفتاب علم در اروپا قرآن است؛ ازجمله «رود ویل» نویسنده‌ی انگلیسی می‌گوید:
اروپا باید فراموش نکند که مدیون قرآن محمدی (صلی الله علیه وآله) است، زیرا قرآن بود که آفتاب علم را در اروپا طلوع داد.

منبع: چهل داستان از عظمت قرآن کریم، انتشارات زائر، ۱۳۸۰.

  جرجی زیدان Jurji Zaydan، مورخ مشهور مسیحی می‌نویسد:
هر جا اسلام حکومت می‌کرد، علم و ادب به‌سرعت پیشرفت می‌نمود.

اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، ص ۸۲ به نقل از: تاریخ تمدن اسلامی، جلد ۳، ص ۲۶۴ – ایدئولوژی و فرهنگ اسلام، ص ۳۶۰ – مسائل عصر ما، ص ۳۷ – سازش دین و دانش، ص ۳۷۸

دکتر گرینه (DR. GRINEH)، محقق و دانشمند فرانسوی و عضو مجلس وکلا:
تمام آیات قرآنی را که مربوط به علوم طبیعی، بهداشتی و پزشکی -که من خود از کودکی با آن‌ها سروکار داشتم- خواندم و مورد تتبع و بررسی قرار دادم و در پایان دیدم که تمام آن آیات با معارف جدید ما هماهنگی دارد، لذا مسلمان شدم.
زیرا من یقین پیدا کردم که محمد (ص) بیش از هزار سال قبل بدون آنکه معلم و یا استادی از بشر داشته باشد دین حق و حقیقت را آورده است و اگر هر عالم و صاحب دانشی تمام آیات قرآنی را که به علم یافتن او مربوط است همان‌گونه که من مقایسه کردم مقایسه کند بدون شک اگر عاقل باشد و از غرض‌ورزی به دور باشد مسلمان خواهد شد.

منبع: اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، ص ۷۴ به نقل از: اسلام چیست، ص ۱۸، چاپ دوم.

جهت مشاهده‌ی اعترافات گسترده‌ی دیگر دانشمندان و بزرگان در نقش اسلام در پایه‌گذاری علم مدرن امروز جهان و ... هشتگ #علم_و_اندیشه را در اینستا، ایتا و ... دنبال کنید.

---------------------------
پاورقی:
1- قوانین علمی نیز همانند سایر دانسته‌های علمی، از اطمینان مطلق برخوردار نیستند و همیشه می‌توانند توسط مشاهدات آینده نقض و محدود شوند.
منبع: https://fa.wikipedia.org/wiki/قانون_علمی

2-     بر اساس دیدگاه خداباوران، مراکز علمی و دانشمندان فراوان جهان، فرضیه‌ها و نظریات علمی مانند فرگشت و مه‌بانگ و همچنین قوانین علمی مانند قانون دوم ترمودینامیک،The second law of thermodynamics، همگی بر وجود خدا مهر تأیید می‌زنند؛ به عنوان نمونه دکتر جان کلولند کوترن، John Cleveland Cothran، استاد فیزیک و ریاضی در این خصوص می‌گوید:


 از لورد کلوین «Lord Kelvin» که بزرگ‌ترین دانشمند فیزیک جهان است این جمله به یادگار مانده است:
«اگر نیکو بیندیشید، علم شمارا ناچار از آن خواهد کرد که به «خدا» ایمان داشته باشید» و من (جان کلولند کوترن) باید اظهار کنم که به این گفته کمال موافقت را دارم.
منبع: اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۳۹، جان کلوور، چاپ سوم.

همچنین ماکس پلانک، Max Plank برنده‌ی جایزه‌ی نوبل فیزیک و پدر نظریه‌ی کوانتوم می‌گوید:
«دین و علوم طبیعی مشترکا بر ضد شک (ندانم‌گرایی / آگنوستیسم) و الحاد (بی‌خدایی / آتئیسم) و خرافات می‌جنگند و برانگیزنده‌ی آن‌ها نیز همواره «خدا» بوده و خواهد بود.»
منبع: اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۲۸۶، جان کلوور، چاپ سوم.
این دانشمند مشهور در جای دیگر می‌گوید:
«برای فعالیت درزمینه‌ی دین و علم نیاز به اعتقاد به «خدا» است؛ خدا برای دین، یک اساس و مبنا است و برای علم، اوج هر استدلال در مورد دید جهانی است؛ در دین، «خدا» ابتدای کار است و دین با «خدا» شروع می‌شود ولی در علم، «خدا» در انتهای تمام تفکرات نهفته است (و اندیشه در یافته‌های علمی و اسرار خلقت، مسلماً انسان را به «خالق جهان» می‌رساند).»
منبع:  راسخون؛ ترجمه و تألیف: حمید وثیق زاده انصاری

بر همین اساس روزنامه‌ی بریتانیایی دیلی میل، Daily Mail، به تحقیقاتی (By analyzing data from a large national survey) اشاره می‌کند که طبق آن اذعان شده:
«افراد دارای تحصیلات آکادمی و دانشگاهی، گرایش بیشتری به دین‌داری دارند تا افرادی که این‌گونه نیستند».
منابع:  btid.org/fa/news/139518 به نقل از دیلی میل   dailym.ai/2BAJDmq

 همیشه در مسیر درست موفق باشید.

یکشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۰ @ ۰۹:۵۶
سلام خوب هستید
الان چند روز هستش چند پیام مهم و ... دادم و دیگه نمی خواهم دیگه پیام بفرستم و.... و منتظر پیام ها واسم و.... ولی الان من خیلی نگران شدم و از اینکه شما جواب پیام هام رو نمیدید من ترسیدم و فکرم رو خیلی مشغول و.. کرده تا حدی که فکر و استرس و وسواس و... نمیذاره راحت بخوابم و.... من ازتون این خواهش رو دارم که لطفاً اگه اینکار و.. به دلیل عدالت و.. انجام شده اینکه نتونستید جواب بدید
لطفاً سری های بعدی جواب پیام رو بدید و حتی یه پیام خیلی کوتاه بدید و بگید که خوندیم پیام‌رو و . .. . تا حداقل استرس و... نداشته باشیم و بعدش رسیدگی به پیام ها و... به نوبت و به عدالت برگزار شود و...
و اینکه درسته من یه زمانی خیلی با ارسال پیام زیاد و طولانی و.. اذیت تون و.. کردم و یا حرف ها و.. که برای خودم و شما و.. سخت و اذیت کننده و.. بود رو گفتم و...و تو ذهنم و از افراد مختلف و.. شنیده و دیده و.. بودم رو کفتم و ... اینکه من هم از این قضیه منظورم حرف ها شک و..... و هم تایپ زیاد در اون موقع هم از نظر روانی و هم جسمی و.. اذیت میشدم و.. برای مثال دستم از فشار و ....تایپ زیاد خیلی درد میگرفت و همش در طول روز سر و بی حس و.. بود و یا حالم از استرس و حرف ها و شک ها و.... مثلاً اینکه کسی از خانواده نفهمه مشکل و شک و.. رو و... حالم خیلی بد میشد و . . . . .. . . . ولی در کل ازتون معذرت میخواهم و لطفاً من رو ببخشید و . .. . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . .. . .. . . . . . . . . . . . .
منتظر پیام و پاسخ ها و.. تو هستم و . . .. . و دستتون درد نکنه برای تحمل و... من
پاسخ:
سلام
من خوبم امیدوارم شما هم خوب باشید.
همان‌طور که در توضیحات همین صفحه (شماره 3) آوردم و قبلا به شما مخاطب محترم نیز عرض شد، دیگر امکان پاسخ خصوصی به همه‌ی مخاطبان (از طریق ایمیل و غیره) برایم فراهم نیست و اگر شرایطی که در بالا توضیح دادم فراهم شد، فقط می‌توانم در همین صفحه یا کانال ... پاسخ شبهات و سؤالات مخاطبان را قرار دهم؛ بنابراین چون این قاعده برای همه یکسان است و مخصوص شما مخاطب محترم نیست دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
شما مخاطب محترم همان‌طور که خودتان گفتید به وسواس فکری مبتلا هستید به همین دلیل نزدیک یک سال حدود 350 (سیصد و پنجاه) پیام برایم ارسال کرده‌اید که حجم آن به‌اندازه‌ی یک کتاب قطور می‌شود.
علاوه بر دلیل فوق یکی از دلایل دیگری که شما باید تمرکز اول خود را بر درمان وسواس فکری‌تان بگذارید این است که بارها از من درخواست لینک پاسخ به شبهات خود را نمودید و من نیز بارها لینک مربوطه را برایتان ارسال کردم اما شما طی این یک سال هر بار به من می‌گویید، هنوز هیچ‌کدام از پاسخ‌ها را نخوانده‌اید و باز اصرار می‌کنید لینکی که قبلاً برایتان فرستادم را بفرستم که همین تکرار بی‌دلیل و وقت گذاشتن غیرضروری، موجب بی عدالتی نسبت به مخاطبان محترمی که برخی برای اولین بار سؤال می‌پرسند و  دچار مشکلات بیشتری هستند می‌شود.
من به تکرار از شما مخاطب محترم خواسته‌ام که به‌جای درگیر نمودن ذهن خود به شبهات ناباوران، کتاب نگارنده که در همین صفحه نشانی دریافت رایگان آن آمده را مطالعه و تجربه کنید تا شما نیز مانند جمعی از مخاطبان، یک‌بار و برای همیشه ریشه تمام شبهات خود را بخشکانید، اما شما هر بار شبهات بی‌پایان ناباوران را که تا کنون بیش از 350 پیام شده است را برایم ارسال می‌کنید که اکثراً تکراری، غیرعلمی و سطحی هستند که نه تنها مشکل شما را حل نمی‌کنند بلکه بر عمق آن می‌افزایند و طرح چنین شبهات و ذهنیات شخصی فقط از افرادی که به وسواس فکری مبتلا هستند صورت می‌گیرد که باز من دلسوزانه از شما می‌خواهم به‌جای نگرانی‌های غیرضروری و انبار کردن شبهات غیرضروری در ذهن خویش، تمرکز اصلی را بر درمان وسواس فکری خود قرار دهید.
شما مخاطب محترم هم‌اکنون باز برای چندمین بار قول دادید که دیگر نمی‌خواهید پیام بفرستید که امیدوارم این بار سر قول خود بمانید و در عوض لینک زیر را که قبلاً نیز برایتان ارسال کردم و راه حل اساسی مشکل شما مخاطب محترم را در آن توضیح دادم را مطالعه نمایید (مهم):
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01
لینک فوق قسمت اول درمان شک به خدا برای وسواسی‌هاست که در پایان هر صفحه می‌توانید به قسمت بعدی آن بروید.

من در قسمت سیزدهم مجموعه‌ی فوق به توضیح راه‌حل قطعی رفع مشکل شخص شما مخاطب محترم پرداخته‌ام:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/13

در پایان به دلیل اهمیت موضوع تکرار می‌کنم شما مخاطب محترم باید به‌جای درگیر نمودن بیهوده ذهن به شبهات تمام نشدنی ناباوران و هر خطور ذهنی که حاصلی جز دور کردن شما از خواسته‌تان ندارد، ابتدا وسواس فکری خود را درمان کنید و کتاب نگارنده را تجربه نمایید.

 امیدوارم موفق شوید تمرینات مجرب جهت خشکاندن ریشه‌ی وسواس فکری خود را که در آینده در نشانی زیر منتشر خواهد شد پیگیری نمایید:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14


 لطفاً از قولی که دادید فراموش نکنید و هر بار باز نگران شدید به جای ارسال پیام، همین پاسخ را مطالعه نمایید.

 پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.


 همیشه در مسیر درست موفق باشید.

دوشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۰ @ ۰۳:۰۴
سلام من این توضیح آخرتونو خوب نفهمیدم
شاید شما سوالمو نفهمیدین
کسی ک از بچگی تو جزیره ی غیر مسکونی بدنیا اومده
هیچ تصوری از خدا نداره و اصلا دنبال این مساعل نیست
امکان نداره کسی تو این شرایط از روی نظم موجودات پی به وجود خدا ببره
اون فقط زندگیشو میکنع و با این مساعل کاری نداره
و دغدغش این نیست
من 70 درصد به وجود خدا اعتقاد دارم اما دوست دارم منظور شمارو بفهمم
احتمال میدم متوجه سوال و جواب همدیگ نشدیم
هر چه فکر کردم متوجه منظورتون نشدم
گیر کارم اینجاست
پاسخ:
سلام
  فکر می‌کنم از آخرین تماس شما مخاطب محترم مدت زیادی می‌گذرد؛ شما آن زمان بیان کردید کتاب نگارنده (همین کتاب) را خوانده‌اید و به نتایج خوبی هم رسیدید و تصمیم گرفتید با اطلاعاتی که به دست آوردید یکی از ناباوران فامیل خود را نیز مانند خود هدایت کنید (اشتباهی غیرحرفه‌ای که تاکنون مخاطبان دیگری نیز بعد از مطالعه‌ی کتاب به این‌جانب گزارش داده‌اند) درحالی‌که در خود کتاب با ذکر دلایل روشن تصریح نموده‌ام نباید (خصوصاً کسانی که مدتی خداناباور و ندانم‌گرا بوده‌اند) به‌محض مشاهده‌ی نتایج امیدبخش از مطالعه‌ی این کتاب، گمان کنید که در همین قدم اول می‌توانید با ناباوران وارد گفتگو و چالش شوید؛ زیرا مناظره و گفتگو با هر ناباور (ولو او کاملاً بی‌سواد باشد و حتی در وجود خودش نیز دچار شک‌های بی‌اساس شده باشد)، نیازمند تجربه‌ی کافی، تخصص و شرایط ضروری و خاص خودش می‌باشد که داشتن یقین 100 درصد و مستدل به خدا و یقین کامل به دیگر باورهای سرنوشت‌ساز، برای شخص مناظره کننده، فقط یکی از آن شرایط است و شما نیز پذیرفتید این مهم را رعایت کنید.

 خوشبختانه شما نوشته‌اید 70 درصد به وجود خداوند اعتقاد پیدا کرده‌اید که خبر خوبی است و امیدوارم با تلاش و پیگیری که دارید بتوانید 30 درصد باقی‌مانده از تحقیق خود را نیز کامل کنید و شما نیز به یقین مستدل برسید.

اما با توجه به اینکه شما هنوز با گذشت زمان طولانی از مطالعه‌ی کتاب هنوز به نتیجه‌ی مطلوب نرسیده‌اید، (بر خلاف گزارش برخی ناباوران و مخاطبان که در مدت کوتاهی به مطلوب رسیدند) دلیل آن می‌تواند ابتلا به وسوسه‌ی فکری باشد. مطمئن باشید اگر کتاب را با دقت مطالعه نموده و مراحل 5 گانه‌ی آن را طبق شرایطی که توضیح دادم تجربه کرده بودید مسلماً درک بهتری از معنای نظم داشتید و شبهه‌ی شما برطرف شده بود اما با این حال توجه شما را به توضیحات زیر جلب می‌کنم:

طبق آنچه شما گفتید فرض ‌کنیم انسانی در جزیره‌ای تنها به دنیا آمده و به‌تدریج قوای ادراکی او قوی شده و با حوادثی که برایش پیش آمده حس می‌کند باید برای حفظ خود از سرما و گرما سرپناه مناسبی بسازد تا زندگی‌اش به مخاطره نیفتد.
وی به‌ناچار با استفاده از امکانات موجود سعی می‌کند سرپناهی از سنگ‌های اطراف برای خودش بسازد.

آزمایش و خطا در این مسیر به او نشان می‌دهد که برای ساخت خانه لازم است سنگ‌های مناسب را انتخاب و سپس با دقت روی هم بچیند تا به‌راحتی فرو نریزند.
 
وی درنهایت بر اساس تجربه‌ای خویش، مطمئن می‌شود که بدون تردید ساخت یک‌ خانه‌ی ساده نیاز به تدبیر، دقت و چینش دقیق، منظم و حساب‌شده‌ی تک‌تک اجزاء آن در کنار هم دارد و حتماً باید فاعلی هوشمند و توانا (که خود اوست) وجود داشته باشد که بتواند چنین کاری را در آن جزیره‌ی‌ متروکه انجام دهد.

تجربه‌ی دیگر نیز به وی آموخته اگر بنشیند و کاری نکند تا شاید با گذشت ولو سال‌های طولانی، احتمالاً خانه‌ای خودش خودبه‌خود و بدون هیچ فاعلی در آن جزیره‌ی خالی از سکنه به صورت شانسی ساخته شود، انتظاری متکی بر عقل سلیم و تجربه‌ نیست.

پس وی فقط بر اساس تجربه‌ی زندگی خودش -بدون اینکه از کسی چیزی یاد گرفته باشد- مطمئن می‌شود محال است دقت و نظم قابل مشاهده در ساختمان خانه‌‌ای که خودش با دستانش تک‌‌‌تک سنگ‌های آن‌ را دقیق و حساب‌شده کنار هم و روی‌هم چیده، خودش خودبه‌خود و رها شده و بدون وجود هیچ فاعل دارای شعور به شکل تصادفی ساخته شده باشد.

همچنین او با آزمون و خطا آموخته که حاصل هر چیز رهاشده، خودبه‌خودی و تصادفی و نیز تلاشی که هر بار وی بدون دقت لازم و بدون تدبیر و هوشمندی لازم انجام داده، چیزی جز آشفتگی، بی‌نظمی و به‌هم‌ریختگی نیست؛ همچنان که او بارها با شاهد فروریختن دیوار به خاطر عدم دقت کافی در چینش سنگ‌ها بر روی‌هم بوده و بر اساس همین تجربه به‌تدریج متوجه شده که هر چه تلاش او هوشمندانه‌تر و باتدبیر بیشتر صورت بگیرد، نتیجه‌ی آنچه طراحی می‌کند و می‌سازد نیز هوشمندانه‌تر و پایدارتر خواهد بود.

 بنابراین چنین فردی، به‌عنوان یک انسان که از نعمت عقل و حواس 5 گانه برخوردار است، طبق تجربه‌ای که از زندگی در آن جزیره‌ی متروکه به دست آورده، به‌روشنی معنای نظم و هوشمندی را با همه‌ی وجود خود فهمیده است و به همین دلیل هرگز برای وی قابل ‌قبول نیست که ساختمان بدنش (که مقابل چشمان اوست و او هرلحظه در حال تجربه‌ی عملکرد منظم و حساب‌شده‌ی آن است)، خودش خودبه‌خود و رها شده و بدون وجود هیچ فاعل (و سازنده‌ی) هوشمند، به‌طور سراسر شانسی و تصادفی، طراحی و ساخته شده باشد (بدنی که بسیار هوشمندانه‌تر، منظم‌تر و حساب‌شده‌تر از ساختمان خانه‌ی اوست) همچنان که وی بر اساس تجارب روشنی که به دست آورده، نمی‌تواند حرکت تکرارپذیر و قابل پیش‌بینی ماه و خورشید و همچنین عملکرد دقیق سایر موجودات اطرافش - که هر روز در حال مشاهده‌ی آن‌هاست- را نیز حاصل رهاشدگی، شانس و فاقد ناظمی که قطعاً از خود وی فوق‌العاده هوشمندتر است، تصور نماید.

پس بر اساس تجربه و عقلِ همان فرد در آن جزیره‌ی متروکه، مسلماً ساختمان بدنش و عملکرد هوشمندانه‌ی آن و دیگر موجودات، باید طراح و سازنده‌ای داشته باشد که بسیار هوشمندتر، تواناتر و باتدبیرتر از خود اوست.
زیرا ملاک قضاوت برای افراد دارای عقل سلیم در اینجا، ساختار منظم و عملکرد دقیق قابل مشاهده در هر موجودی است و فرقی نمی‌کند این نظم در ساختار خانه‌ی خود وی مشاهده شود یا ساختار و عملکرد بدن وی و یا ساختار و علمکرد دقیق ماه، خورشید و سایر موجودات جهان.

این حقایق از بدیهیات محسوس و مبتنی بر تجربه‌ی صرف هر انسانی است و نشان می‌دهد ولو برفرض انسانی تک‌وتنها در جزیره‌ای به دنیا آمده باشد، وی نیز فقط بر اساس تجربه‌ای که خودش در رفع مایحتاش از قبیل ساخت خانه، وسایل شکار و لباسش به دست آورده، این امکان برایش فراهم می‌شود که با همه‌ی وجود معنای نظم و نتیجه‌ی تلاش هوشمندانه را بفهمد و ضرورت وجود ناظم برای دست‌ساخته‌های خودش را کاملاً با گوشت و پوست خویش لمس نماید و تجربه‌ای که سبب می‌شود وی با دیدن همان نظم، -البته با هوشمندی فوق‌العاده بالاتر- در ساختار و عملکرد دقیق موجودات طبیعت، بدون باقی ماندن کمترین تردید پی به‌ضرورت وجود طراح فوق‌العاده هوشمندتر برای طبیعت نیز ببرد.

با توجه به توضیحاتی که گذشت روشن است که در فهم معنای نظم، هیچ تفاوتی بین نجار، خیاط و حتی کودکی که در زندگی شهری با چندتکه چوب، ماکت خانه‌ای برای خودش می‌سازد با کسی که در جزیره‌ی متروکه به دنیا آمده نیست:

 مهندس کلود م. هزاوی، CLAUDE M. HATHAWAY، «طراح مغز الکترونیکی» و رئیس قسمت تحقیق و تکمیل آلات هزاوی در کمپانی هاملتون واچ، Hamilton Watch Company:
چند سال پیش من مأمور شده بودم که طرح یک ماشین الکترونی که بتواند در مدت کمی فرضیه‌ها و معادلات مشکل دوبعدی را حل کند بریزم؛ برای این کار از صدها لامپ حبابی و ابزارهای الکترومکانیکی و چرخه‌ای متعدد استفاده کردم و بالاخره این ماشین یعنی «مغز الکترونی» در یک اتاق کوچک در اداره‌ی کمیته‌ی مشورتی هواپیمایی ملی شهر لنگلی فیلد کار گذاشته شد.
پس از سال‌های متمادی و تحمل رنج‌های فراوان روی یک طرح، برای من مشکل است قبول کنم که این پیچ و مهره‌ها بدون مداخله‌ی یک «طراح» باهوش، خودبه‌خود درجاهایشان قرار گرفته باشند.
حال توجه کنید که دنیای محیط ما پر از طرح‌های بی‌شمار مستقل و درعین‌حال به هم مربوطی است که هریکی به‌نوبه‌ی خود صدها مرتبه از مغز الکترونی که من طراحی کردم، پیچیده‌تر و عجیب‌تر هستند.
(بنابراین) تردیدی وجود ندارد که طرح عجیب جهان ما، مخلوق (و آفریده شده توسط) یک «طراح» فوق‌العاده فرزانه است.

منبع: اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۱۶۷، جان کلوور، چاپ سوم

ضمن اینکه روشن است انسان بر خلاف حیوان، دارای عقل است و از هوشمندی بالاتری برخوردار است، بنابراین اینکه برخی انسان‌ها علیرغم وجه تمایز خود با حیوانات، تصمیم گرفته‌اند در زندگی خویش، فقط به خوردن و ارضای غرایزی که حیوانات نیز از آن‌ها برخوردارند فکر کنند و هیچ کاری به حقایق مهم سرنوشت‌ساز نداشته باشند، مسئولیت تبعات این تصمیم به عهده‌ی خود ایشان است.

اما در مقابل کم نیستند در دنیا افراد آزاده‌ای که دوست ندارند خودشان را در حدّ حیوانی که صرفاً به غرایزش اهمیت می‌دهد تصور کنند و فقط بخواهند زندگی‌شان را بگذرانند و هیچ کاری به حقایق سرنوشت‌ساز پیرامون خویش نداشته باشند؛ چون در این صورت می‌دانند با این نگاه سطحی، سبک زندگی‌شان کاملاً دگرگون می‌شود و به زندگی تکراری و خالی از شادی حقیقی و مملو از نگرانی مبتلا خواهند شد.

 درحالی‌که همه می‌دانیم هر انسان –ولو در جزیره‌ای متروک- چون از نیروی عقل برخوردار است و ذاتاً کنجکاو و به دنبال فهم حقایق کلیدی است، دوست دارد در فرصت کوتاه عمر، (به‌جای اینکه فقط روز را شب و شب را روز کند و زندگی بی‌معنا، تکراری و خسته‌کننده را تجربه نماید)، بداند از کجا آمده و در کجاست و به کجا خواهد رفت و چگونه می‌تواند زندگی پیوسته شاد و بدون ترس و غم را تجربه کند:
                                روزها فکر من این است و همه‌شب سخنم                          که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟
                                از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود؟                                                به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم؟
                                مانده‌ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا                 یا چه بوده است مرادِ وی از این ساختنم
                                مر  غ با غ ملکوتم نیم از عالم خاک                                             چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم
                                 تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی                                              یک‌دم آرام نگیرم نفسی دم نزنم
                                من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم!                                     آ  نکه آورد مرا باز برد تا وطنم

پ.ن: با تحقیق در شواهد تاریخی روشن می‌شود که هر انسان، در هر قبیله و مکان، خود را نیازمند راهنمایی‌هار آفریدگار جهان می‌دیده است که به مجموعه‌ی این راهنمایی‌ها دین می‌گویند.
 بر همین اساس رابرت هیوم در کتاب ادیان زنده‌ی جهان می‌گوید: «در تاریخ بشر هرگز قبیله‌ای وجود نداشت که به‌گونه‌ای دین نداشته باشد.»
 وی ادامه می‌دهد: دین وجه امتیاز اصلی بشر (با حیوانات) است!
  رابرت هیوم، ادیان زنده‌ی جهان، ص 17

البته برای محققی که (علاوه بر درک وجود خدا بر اساس تجارب و حقایق محسوس) توانسته است بدون تعصب و صرفاً با تحقیق و تفکر، موفق به یافتن دین و مذهب خردمندانه شود، در این صورت وی در جریان راهنمایی‌های آفریدگار جهان نیز قرار می‌گیرد و بدین‌وسیله واقعیات بیشتری (ازجمله سؤال زندگی در جزیره) برایش روشن می‌شود.

به‌عنوان نمونه یک محقق علاوه بر شواهد تاریخی که از «رابرت هیوم» به عنوان نمونه اشاره کردم، متوجه می‌شود که خالق انسان‌ها نیز تصریح دارد که برای همه‌ی مردم کره‌ی زمین ولو در جزیره‌ای ساکن باشند، پیامبرانی از بین خودشان فرستاده یا تعالیم پیامبران به ایشان رسیده است.

وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ فَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبینَ

به تحقیق ما در هر امتى رسولى برانگیختیم که: «خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید!» خداوند گروهى را (که فاقد تعصب و حق پذیر بودند) هدایت کرد و گروهى (که از حق گریزان‌اند) ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت؛ پس در روى زمین سفر کنید و (و بر اساس شواهد باقی مانده) ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود!
  قرآن، فاطر، 24
حقیقت فوق در آیات متعدد دیگری نیز اطلاع‌رسانی شده است ازجمله: فاطر، 24؛ اسراء، 15؛ طه، 134.

فرستادگان خداوند با یادآوری حقایق و تجارب مشهود، مانند آنچه در پاسخ به سؤال زندگی در جزیره گذشت و دلایل و شواهد فراوان دیگر، اجازه نمی‌دادند کسانی که به دلیل فرار از حقیقت عمداً کافر شدند، واقعیات روشن و قابل تجربه خصوصاً برای افراد ضعیف اما پاک‌نهاد را گل‌آلود و مشتبه سازند.
بنابراین خداوند به‌وسیله‌ی پیامبران و پیروان ایشان، شواهد کافی و دلایل خردمندانه را به مردم یادآوری می‌کند و بدین وسیله حجت را بر همه، تمام می‌نماید تا برای احدی توجیه و عذری باقی نماند.

مَنِ اهْتَدى‏ فَإِنَّما یَهْتَدی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ وَ ما کُنَّا مُعَذِّبینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً
هر کس هدایت شود، مسلماً به نفع خود هدایت یافته و آن‌کس که گمراه گردد بی‌تردید به زیان خود گمراه شده است و هیچ‌کس بار دیگرى را به دوش نمى‏کشد و ما هرگز (هیچ انسانی را) مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبرى (در بین ایشان) مبعوث کرده باشیم (تا هیچ توجیه و عذری برای کسی که عمداً کافر شده یا می‌خواهد در گمراهی متوقف شود باقی نماند.)

  قرآن، اِسراء، 15

یکی دیگر از حقایقی که با مراجعه به سخنان خالق جهان روشن می‌شود این است که خداوند، باور به وجود خودش (و همچنین باور به دین و مذهب حقی که به بشر رسانده) را در خلقت و فطرت همه‌ی انسان‌ها نهادینه کرده است (حتی فردی که تنها در جزیره‌ای به دنیا آمده و مشغول زندگی خودش ‌‌باشد).


خدای عزیز، من به تو علاقه‌مندم، هیچ سؤال و شکی هم در این خصوص ندارم ...
با عشق
 مِلیسا سو (11 ساله)
Dear God, I am fond of you. No question about it…
Love,
Melissa Sue [age 11]
  کتابِ خدای عزیز، نامه‌های بچه‌ها به خدا؛ دیوید هلر Children's Letters to God; David Heller
انتشارات راشین، ترجمه اشرف رحمانی – کوروش طارمی

البته علاوه بر حقیقت فوق می‌توان با مراجعه به تجربه‌های خداشناسی همه یا اکثریت قریب به‌اتفاق انسان‌ها (که به نمونه‌ای از آن در مثال زندگی در جزیره‌ی متروکه اشاره شد)، به نکات و مدعیات مشترک دیگری نیز رسید؛ برای مثال، همه‌ی انسان‌ها در مواقع احساس خطر و قطع امید از اسباب عادی، در باطن خودشان به قدرت برتر و فراطبیعت امیدوار می‌شوند و به آن دل‌بستگی شدیدی احساس می‌کنند.

 به تعبیر دیگر تجربه‌ی همه‌ی انسان‌ها، ذات و هسته‌ی مشترکی دارد که برخی فیلسوفان متأخر و معاصر مانند شلایر ماخر، اتو، ویلیام جیمز و استیس از آن جانب‌داری کرده‌اند.
  پترسون، 1376: ص 41؛ هورده، 1368: ص 40؛ استیس، 1361: ص 23، جیمز، 1367: ص 115، باربور، 1362: ص 131
 
ضمن اینکه وجود غریزه و فطرت خداشناسی و خداگرایی در انسان از سوی دانشمندان علم روان‌شناسی یا دست‌کم طیفی از آنان نیز مورد تأیید قرار گرفته است
 یونگ، 1354: فصل دوم.

این واقعیات نشان می‌دهند این شبهه که باور به خدا و داشتن دین در هر انسان مطلقاً تابع خانواده است، ادعایی غیرعلمی و برخلاف واقعیات و تجارب بشری است، چون در تجربه و زندگی واقعی، شاهد موارد فراوانی هستیم که این ادعا را به‌روشنی نقض می‌کنند ازجمله برخی چینی‌ها، روس‌ها و افراد دیگری که در خانواده‌های کمونیست و بی‌خدا به دنیا می‌آیند، برخلاف آموزه‌های خانواده و جامعه‌ی خویش حتی با وجود زور و تهدیدی که می‌شوند، هیچ جوره نمی‌پذیرند که این جهان بدون طراح و سازنده باشد بنابراین این افراد با کنار گذاشتن تقلید از خانواده و تفکر آزاد در ساختار هوشمندانه‌ی موجودات، با اطمینان پی به وجود طراح طبیعت می‌برند!

بدین منظور می‌توانید به متن گفتگوی صمیمانه با خدا توسط ده‌ها نونهال از کشورهای جهان با نژادهای گوناگون (ایرانی، آمریکایی و غیره) با هشتگ #نامه_به_خدا در اینستاگرام و ایتا دسترسی داشته باشید یا نام کتاب تصویری علم و اندیشه را در فضای مجازی جستجو و رایگان دریافت نمایید یا به مواردی که در ابتدای همین کتاب آوردم مراجعه کنید تا روشن شود علیرغم وجود سؤالاتی در مورد خدا که ممکن است برای هرکسی پیش بیاید، در نهایت باز باور به خدا در نهاد هر انسانی نهفته است؛ به‌عنوان نمونه به نامه‌ی دیوید 12 ساله به خدا توجه کنید:
خدای عزیز،
من خوانده‌ام که خانه یعنی جایی که خدا (یعنی تو) توی آن هستی؛ نمی‌دانم معنی این حرف چیست! یعنی اینکه اگر من در یک مدرسه مذهبی باشم، دیگر دور از خانه نیستم؟ برای این‌که با تو باشم باید در اتاق نشیمنمان باشم؟ تو همه‌جا هستی؟ من مطمئن نیستم فقط می‌دانم که تو در قلب من هستی. از خانه، دیوید (12 ساله)
Dear God,
I read that home is where God (that's you) is. What does that mean, I wonder? Does it mean if I am at religious school I am not away from home? Do I have to be in our living room to be with you? Are you everywhere? I am not sure I just know that you are in my heart.
From home, David [age 12]
  کتابِ خدای عزیز، نامه‌های بچه‌ها به خدا؛ دیوید هلر Children's Letters to God; David Heller
انتشارات راشین، ترجمه اشرف رحمانی – کوروش طارمی


انکار وجود خدا و ایجاد شک‌های بی‌اساس، درنهایت تابع اختیار خود فرد است ازجمله من بارها شاهد بوده‌ام برخی دوستان نزدیک و صمیمی من که علاقه‌ای به مدیریت خردمندانه‌ی غرایز خویش نداشتند، متأسفانه به فطرت پاکشان پشت نمودند و نهایتاً به اختیار خویش تصمیم گرفتند حتی به ندای وجدان خویش نیز بی‌توجهی کنند و زندگی‌شان را دردآور و تلخ نمایند.

بااینکه می‌بینیم افرادی از جوامع بی‌خدا، مانند ولادیمیر پوتین چهره‌ی سرشناس روس، با تحقیق از بی‌خدایی به خداباوری می‌رسند از این‌طرف نیز برخی مانند یکی از دوستان صمیمی و همکلاسی‌ام که در خارج از کشور زندگی می‌کند، بااینکه در خانواده و محیط کاملاً با خدا و دین‌دار پرورش پیدا کرده، اما به اختیار خود در مسیر انکار بدیهیات قرار گرفت و علیرغم اینکه وی با تألیف و ترجمه‌ی کتب فراوان ضد دین، شهرت کاذبی در بین برخی خداناباوران و افراد بی‌دین پیدا کرده، اما طبق خبری که به من دادند بازهم مانع از این نشد که وی تا مرز خودکشی پیش نرود، اما بااین‌حال به دلیل ناامیدی از رحمت خداوند مهربان، بازهم  حاضر نیست در مسیر خردمندانه و صحیح که به نفع خود اوست قرار بگیرد.

همیشه در مسیر درست موفق باشید

چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ @ ۰۸:۴۶
سلام خوب هستین.ببخشید مزاحم شدم.خواستم بگم من با موفقیت تونستم خودم رو قانع کنم که اصلا تصادف در این جهان نمیتونسته این خلقت رو و این موجودات رو با توجه به زمان اندکی که برای تصادفی انجام دادن خلقت لازم داره انجام داده باشه ولی الان متاسفانه ذهنم میگه باشه قبول تو این دنیا نمیشده ولی شاید خلقت موجودات تو دنیای دیگه ای که مثل ما منظومه شمسی داره و زمین داره انجام شده و بعد انسان های باهوشی بوجود اومدند و اونا به فناوری تلپورت مجهز شدند و سپس موجودات مختلفی که بوجود اومدند رو وارد دنیای ما کردند میگم چرا میگه به اهداف تحقیقاتی و... میگم اونجا هم زمان کافی برای خلق نوجودات به روش داروینی نبوده میگه شاید زمان زیادی براشون گذشته و امکان پذیر بوده.داداش خودم اصن حالم بد شده اصن گریم گرفته نمیدونم بعضی وقتا فکر میکنم شاید جزو گمراهان شدم و خدا منو دور انداخته.میشه خواهشا جوابم رو بدین ممنون
پاسخ:
سلام

من خوبم امیدوارم شما هم خوب باشید.

 جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.


شما  مخاطب محترم هم می‌دانید عقل سلیم نمی‌پذیرد که انسان بدون داشتن شرایط و اطلاعات کافی ذهنش را درگیر شبهات بی‌پایان ناباوران نماید و به جای رسیدن به حقیقت و اطمینان خاطر اسباب سردرگمی و تشویق ذهنی خویش را فراهم نمایند!

 بی‌نیاز از توضیح بیشتر است هر تصور و توهمی به هر شکلی می‌تواند به راحتی در قالب «شاید»، «اگر» و غیره، به ذهن هرکسی، در هر موضوعی برسد که روشن است این تصورات خصوصاً اینکه از دسترس تجربه خارج‌اند، فاقد ارزش علمی نیز هستند و انسان خردمند هرگز یقین خود را با آن‌ها نقض یا متزلزل نمی‌کند!

 علاوه‌ی بر آن، تمرکز بر تصورات به جای واقع‌نگری، مانع رسیدن انسان به یقین مستدل که تمامی این شبهات را از اساس حل می‌کند می‌شود؛ بنابراین کسی که به دنبال یقین مستدل بر اساس واقعیات است، با رها کردن تصورات خارج از دسترس تجربه و علم، فقط بر حقایق قابل درک با حواس 5 گانه تکیه نموده و بی‌جهت ذهن خود را درگیر تشویش و نگرانی‌ نمی‌کند.

البته با این وجود تصوراتی که مطرح نمودید نیز نافی وجود عامل هوشمند برای جهان نیستند و خوشبختانه پاسخ شما در کتاب نگارنده، با عنوان اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه در بخش از کتاب با عنوان «مرحله چهارم میزان هوشمندی سازنده موجودات» داده شده است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

شما مخاطب محترم یک پیام دیگر نیز برایم ارسال کردید که از آن متوجه شدم به هر دلیل موفق به خواندن دقیق کتاب ازجمله بخش فوق نشدید.
متن کامل پیام دیگر شما:
«با سلام مجدد. خیلی از پاسخ قبلی تون ممنونم حالم تا حدود زیاددی بهتر شد چون فهمیدم حتی بعضی امور ساده مثل اینکه پشت سر هم یه تاس یه عدد خاص بیاد هم ممکنه برای تحققش صدها هزار سال لازم باشه و خیلی امور به ظاهر ساده دیگه مثل حل شدن شانسی یه مکعب روبیک که چند برابر عمر کیهان زمان لازمه برای تحققش.ولی متاسفانه چند دقیقه یقین رو تجربه میکنم. و بعد یهویی یه حسی میگه اگه اشتباه کرده باشی چی .یعنی همینجوری الکی یهو ذهنم میگه شاید اشتباه کرده باشی و شروع به ترسوندنن می‌کنه و... خواستم بگم لطفا اون تمرینات رفع وسوسه رو بی زحمت زودتر بزارین خیلی ممنون میشم.»

همان‌طور که در کتاب نیز آمده اگر سعی شود کتاب باحوصله و از روی دقت خوانده شود بسیاری از شبهات ازجمله شبهه اخیر یا شبهات دیگری که ممکن است از این پس برایتان پیش بیاید حل خواهند شد، همچنانکه برخی مخاطبان دیگری که مانند شما مخاطب محترم گفته‌اند کتاب را مطالعه کرده‌اند اما باز شبهه‌ای را با من در میان می‌گذارند، به لطف خدا، با ارجاع ایشان به کتاب متوجه شدند به آن شبهه نیز پاسخ داده شده است.

بااین‌حال من بخشی از متن آن بخش کتاب که پاسخ شبهه شماست را نقل می‌کنم تا روشن شود برای اثبات اینکه محال است جهان تصادفی به وجود آمده باشد دلایل فراوانی دیگری نیز به‌غیراز مسئله زمان وجود دارد که توجه به آن‌ها 100 درصد احتمال تصادفی بودن جهان را با هر فرض و تصوری منتفی می‌کند از جمله:

«در مورد کلمات یک کتاب معمولی چه رسد به جهان طبیعت، روشن است تا زمانی که عاملی (نویسنده) وجود نداشته باشد محال است کتابی خودش، خودبه‌خود و شانسی -چه در زمانی کوتاه، چه طی میلیاردها سال- حتی به‌صورت کلمات درهم‌برهم و بی‌نظم نوشته شود، چه رسد به اینکه آن کتاب دارای کلمات منظم، معنادار و هوشمندانه باشد که ضمن تأکید بر وجود عامل (نویسنده)، تردیدی در هوشمند بودن وی نیز باقی نمی‌گذارد؛ پس به‌طریق‌اولی در مورد موجودات جهان که بسیار هوشمندانه‌تر از کلمات ساده‌ی یک کتاب هستند نیز تا عاملی وجود نداشته باشد، محال است خودشان خودبه‌خود و شانسی -چه در زمانی کوتاه، چه طی میلیاردها سال- به وجود آمده باشند؛ حتی اگر فرض کنیم هیچ نظمی در جهان وجود نمی‌داشت باز هم نافی وجود عاملی برای پیدایش آن نبود، درحالی‌که نظام فوق‌العاده هوشمندانه‌ی جهان که مقابل چشم همگان است، علاوه بر اثبات وجود عامل، چاره‌ای جز پذیرش اینکه این عامل باید موجودی فوق‌العاده هوشمند نیز باشد باقی نمی‌گذارد.»

پ.ن: اینکه ماده و سراسر جهان مادی نمی‌توانند آفریننده‌ی خویش باشند به بخش دیگر کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه با عنوان «آیا طبیعت که متشکل از انسان، حیوان، گیاه، سنگ، باد و غیره است خودشان طراح و سازنده‌ی خویش‌اند؟» مراجعه نمایید و البته در بخش دوم کتاب نیز (که تا امروز یعنی دی 1400 هنوز به کتاب اضافه نشده) به تفصیل به این موضوع پرداخته‌ام که در پرسش و پاسخ سؤال قبلی با شما به آن اشاره شد.

نشانی سؤال قبلی شما به همراه پاسخ:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1314/01/01/post-16/#comment-15
پاورقی همان صفحه‌ی کتاب:
 نکته:
تلاش خداناباوران در طول تاریخ بر این متمرکز بوده که وجود خدا را (به‌عنوان عاملی غیرمادی و خالق جهان) با شبهه پراکنی‌های که ریشه در حقیقت ندارند انکار کنند؛ بدین منظور:
1- ابتدا مدعی می‌شوند جهان ازلی است (یعنی اصلاً به وجود نیامده تا نیاز به عامل و آفریننده داشته باشد)؛ اما وقتی می‌بینند شواهد محسوس (ازجمله محدود بودن هر موجود که در بخش دوم کتاب به آن پرداخته‌ام) و دلایل علمی (مانند قانون دوم ترمودینامیک)، ادعای ازلی بودن جهان را رد کرده‌اند (و تصریح دارند که جهان آغازی داشته، پس به وجود آمده و نیازمند به وجود آورنده و عامل است)؛ به‌ناچار،
2- در ادعای سطحی دیگری می‌گویند: جهان مادی خودش، خودش را از هیچ به وجود آورده تا به خیال خود، وجود عامل و خالق برای جهان را انکار کنند!

اما هنگامی‌که منکران خدا می‌بینند هر انسان دارای تجربه و عقل سلیم -حتی نونهالی که خوب و بد را می‌فهمد– به‌راحتی متوجه می‌شود ادعای فوق از اساس باطل است (زیرا ماده درحالی‌که وجود نداشته محال است بتواند خودش را از هیچ خلق کند، چون اصلاً وجود نداشته که چنین کاری کند)، اینجاست که خالی بودن دست ایشان از آوردن حتی یک دلیل بر انکار عاملی که جهان را به وجود آورده، هویدا می‌شود و حتی کسانی که متأثر از سوء استفاده ناباوران از مفاهیمی نظیر حساب احتمالات شده بودند (و بر همین اساس خیال می‌کردند شاید احتمالی ولو خیلی خیلی ناچیز در نبود عامل برای جهان (خدا) وجود داشته باشد) نیز مطمئن می‌شوند که چنین توهمی از اساس 100% باطل است زیرا در هر صورت حتی بر اساس توهمات ناباوران باز چاره‌ای از وجود عامل برای جهان نیست و این حقیقت به قدری روشن است که حتی جان لاک، John Locke، پدر لیبرالیسم کلاسیک و از تأثیرگذارترین اندیشمندان عصر روشنگری نیز به آن اذعان نموده و می‌گوید:
چون به وجود خود یقین داریم و می‌دانیم که وجود ما حادث است و همه‌وقت نبوده (یعنی به وجود آمده) است و همچنین عقل حکم می‌کند که عدم (هیچ) نمی‌تواند چیزی را به وجود آورد، بنابراین یقین می‌کنیم ذات دیگری ما را به وجود آورده که او همیشه بوده است و چون ما را دیگری به وجود آورده پس هر چه در ما هست از اوست؛ پس او قدرتش کامل است و چون ما عقل (و هوش) داریم پس البته آن ذات هم عاقل (و هوشمند) است (که توانسته به ما عقل و هوش بدهد).

دلیل دیگر اینکه هیچ‌کس نمی‌تواند منکر شود چون وجودهای جهان (موجودات) ‌همه حادث‌اند (یعنی آغاز دارند و به وجود آمده‌اند)، بنابراین وجودی هم باید باشد که قدیم (و غیرمادی) بوده و دیگری او را به وجود نیاورده باشد.

هیچ‌کس نمی‌تواند بپذیرد که ذات بی ادراک (یعنی موجودی که خودش هیچ هوشمندی ندارد، بتواند) ادراک (و عقل و هوشمندی را در انسان) ایجاد کند؛ پس ذاتی که همیشه بوده و هست، (یعنی خدا، قطعاً خودش) مُدرِک (و صاحب هوشمندی) است و (این ذات)، مجرد (و غیرمادی) نیز هست، چون می‌دانیم که ادراک (یعنی عقل و هوش که حقیقتی غیرمادی است) نوعی از خاصیت ماده نیست.

  اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، ص ۳۳ به نقل از: فلسفه بشری و اسلامی، ص ۴۹

با توجه به توضیحاتی که گذشت ناباوران که می‌دانند، خالی بودن مشت خالی آن‌ها حتی از وجود یک شاهد و دلیل در انکار عامل برای جهان باز شده، تمام تلاش خود را می‌کنند که در هنگام شبهه‌پراکنی از وارد شدن به دو موضوع ابطال شده فوق (ازلی نبودن جهان و محال بودن خلق ماده توسط خودش) خودداری کنند و ذهن مخاطبان غالباً کم تجربه‌ی خود را از تمرکز به این دو موضوع غافل نمایند!

 زیرا می‌دانند هرکسی حتی تونهالان که از دلایل عقلی و علمی  مذکور در ابطال ازلی بودن جهان و خلق ماده توسط خودش از هیچ، کمترین اطلاعی داشته باشد، کوچک‌ترین تردیدی در ضرورت وجود عامل برای جهان به خود راه نمی‌دهد و برای چنین کسی تمام شبهه‌پراکنی‌های دیگر خداناباوران ازجمله ادعای تصادفی شکل گرفتن جهان طی زمانی طولانی از اساس بی‌معنا و مضحک خواهد شد، بلکه مطمئن می‌شود طرح این شبهات توسط ناباوران، نشانه‌ی اوج درماندگی ایشان در انکار عامل و آفریدگار برای جهان است!

زیرا حتی برفرض محال اگر تصور شود که نظم جهان -ولو بعد از هر مقدار زمان- به‌صورت کاملاً تصادفی شکل گرفته، باز ناباوران ناچارند بپذیرند که همین فرض محال نیز نافی عاملی هوشمند، مدبر و دارای هدفی مشخص نیست که توانسته است نتیجه‌ی نهایی این تصادفات را لحظه‌به‌لحظه به سمت آنچه امروز در مقابل چشمان خود شاهد آن هستیم یعنی نظم و هدفمندی هدایت نماید!

 دلیل آن نیز روشن است چون به تجربه بر همگان ثابت است که حاصل هر چیز شانسی، فاقد هدف و تدبیر و هوشمندی، چیزی جز آشفتگی، بی‌هدفی، بی‌نظمی مداوم و حوادث غیرقابل‌پیش‌بینی نیست چه این نظم در مدت زمانی کوتاه مانند تشکیل نطفه تا تولد نوزاد و فقط طی 9 ماه حاصل شده باشد یا طی میلیاردها سال و بیشتر.

بنابراین اگر جهان حاصل شانس و تصادف محض و فاقد هرگونه تدبیر، هوشمندی و هدفمندی می‌بود، باید خروجی آن نیز _ولو با گذشت هر مقدار زمان- چیزی جز آشفتگی، بی‌نظمی، بی‌تدبیری و بی‌هدفی نمی‌بود!

درحالی‌که همه از خردسال تا بزرگ‌سال خلاف این توهم باطل را به چشم خود می‌بینند و هرلحظه، شاهد نظامی دقیق، هدفمند، قابل پیش‌بینی، تکرارپذیر، با طراحی و تدبیر فوق‌العاده هوشمندانه هستند، حقیقتی که برای هر انسان دارای عقل سلیم و حواس 5 گانه، چاره‌ای جز قبول طراح و عاملی فوق‌العاده هوشمند و هدفمند برای جهان را باقی نمی‌گذارد.

البته دانشمندان برای اینکه حجت (بر ناباوران، وسواسی‌ها، شکاکان و کسانی که دوست دارند برای همیشه در ندانستن و شک‌های بی‌اساس خود متوقف شوند) تمام شود، همین شبهه و فرض محال (تصادفی شکل گرفتن جهان طی زمانی طولانی) را نیز طبق حساب احتمالات که ناباوران از آن سوء استفاده می‌کنند باطل کرده‌اند و نشان داده‌اند اگر عمر زمین را سه بیلیون سال هم فرض بگیریم، باز این مدت‌، برای شکل‌گیری تصادفی فقط یک عمل از اعمال بی‌شمار طبیعی –به عنوان نمونه پیدایش یک‌ذره پروتئین- نیز کافی نیست، چه رسد به شکل‌گیری تصادفی اعمال بی‌شمار دیگر طبیعی در موجودات زمینی تا منظومه‌ی شمسی، کهکشان‌ها و سایر اجزاء عالَم که برای هر انسان دارای عقل سلیم دیگر جایی برای اعتنا به احتمال تصادفی شکل گرفتن یک ذره پروتئین چه رسد به جهان هستی باقی نمی‌گذارد:

دکتر جان ادلف بوهر، JAHN ADOLPH BUEHLER، دانشمند و استاد شیمی در کالج اندرسون و متخصص در ترکیب اسیدهای آمینه و استعمال مولکول‌های آلی در تعیین کمیت فلزات مخصوص و صاحب دکترای فلسفه از دانشگاه ایندیانا:
 از زمانی که (برای بشر) معلوم شد قانون و نظم در جهان حکم‌فرماست مطالعه و بحث در ماده، خود علم مستقلی گردید؛ اگر با حساب احتمالات، تصادفات را برای حصول (فقط) یک عمل طبیعی -مثلاً پیدایش یک‌ذره‌ی پروتئین (Protein) از عناصر اولیه‌اش- در نظر بگیریم و عمر زمین را نیز سه بیلیون سال فرض کنیم خواهیم دید که این زمان برای حصول این عمل کافی نیست! کدام قدرتی است که بر قوانین آماری حاکم است و آن‌ها را هدایت می‌کند؟ خدا قوانین طبیعت را وضع می‌کند و بشر فقط این قوانین را کشف و تفسیر می‌نماید.

  اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۱۸۴ و ۱۸۷، جان کلوور، چاپ سوم.
 
البته شما مخاطب محترم از من خواستید تمرینات رفع وسوسه را زودتر بگذارم که به نظر می‌رسد خودتان هم متوجه شده‌اید که این ترس‌ها و نگرانی‌ها و درگیر نمودن ذهن به «شاید چنین باشد یا چنان» که درواقع نوعی وسوسه‌اند، ضمن اینکه فاقد اعتبار علمی بوده و حتی ارزش اعتنا نیز ندارند، اساساً مطرح کردن آن‌ها می‌تواند لزوم توجه شما به انجام تمرینات رفع وسوسه که با عنوان «درمان وسواس فکری و عملی» مشغول تنظیم آن هستم را بیشتر کند که امیدوارم با دعای شما این مهم زودتر حاصل شود تا دیگر ذهنتان بی‌جهت درگیر اماواگرهای بی‌پایان و فرو رفتن در جزئیات زائد که حاصلی جز دوری از اصل مطلب و حقیقت ندارد نشود.

ضمن اینکه مطمئن باشید احدی گمراه نمی‌شود و از درگاه الهی دور نمی‌افتد مگر اینکه خودش لطف خدا را پس بزند و نخواهد و عمداً مسیر گمراهی را انتخاب کند.
 بنابراین این تلاش تحسین برانگیز شما برای یافتن حقیقت نه تنها نشانه‌ی گمراهی شما نیست بلکه دلیل لطف خداوند به شماست که باید با کنار گذاشتن بدگمانی‌‌های بی‌اساس (که شایسته پروردگاری که همیشه درب رحمتش را حتی برای گنه کار ترین انسان ها باز گذاشته نیست)، قدر توجه خداوند فرزانه را به خود بدانید و از او قلباً و به زبان، سپاس گزار باشید تا لطفش را بر شما کامل کند و شما نیز مانند جمعی از مخاطبان که برخی خداناباور و ندانم گرا بودند و برخی از درماندگی خود هر روز گریه می‌کردند و به شدت مایوس شده بودند، یقین مستدل به خدا را تجربه نمایید تا با تکیه بر یقین، پیوسته خاطرتان از هر شبهه‌ای آسوده شود  و همواره زندگی شاد و خوبی داشته باشید.
پ.ن: مخاطبانی که موفق به تجربه‌ی یقین مستدل شدند، همگی یک نقطه اشتراک دارند و اینکه کتاب را از روی حوصله و دقت کافی مطالعه و مراحل تجربی را طی نمودند و برخی بیان کردند برای رسیدن به این مهم چند بار کتاب را مرور کردند و تا تکمیل تحقیق و رسیدن به یقین مستدل و کافی، از درگیر نمودن ذهن خود به شبهات ناباوران که حاصلی جز تشویش  و تأخیر در رسیدن به نتیجه‌ی نهایی ندارد خودداری کردند.

همیشه در مسیر درست موفق باشید :گل:

موضوع مرتبط با عنوان ضرورت اولویت بندی جهت رسیدن به یقین در وجود خدا و پرهیز از ورود به حواشی:
https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/12/

جمعه ۲۴ دی ۱۴۰۰ @ ۰۱:۳۴
سلام ببخشید یک سوال = خدا جسم نیست و هیچ شکل و تصویری ندارد و شبح هم نیست و در همه ی مکانها تا بی انتها وجود دارد و هیچ مکانی تا بی انتها خالی از او نیست .حالا یک سوال فرض کنید شما در آشپزخانه یتان نشسته اید آیا چیزی که جسم نیست(=یعنی الله) در فضای خالی آشپزخانه به تنهایی حضور دارد یا به تنهایی در فضای خالی آشپزخانه حضور ندارد و با نور و تاریکی خودش را پوشانده و خودش را هرگز در دنیا به انسانها نشان نمی دهد ؟
پاسخ:
سلام

شبهاتی مانند آنچه مطرح کردید با درک صحیحِ معنای غیرمادی بودن خدا، برایتان از اساس حل خواهند شد و در آینده نیز دچار چنین شبهاتی نخواهد شد.

اما چرا این شبهات پیش می‌آیند؟
زیرا ما از لحظه‌ی تولد که چشم باز کردیم، هر چه دیدیم و در ذهنمان تصور کردیم موجودات مادی پیرامونمان بوده است، بنابراین چون درک صحیحی از معنای غیرمادی بودن خدا نداریم، آفریدگار خویش را -ولو غیرعمدی- در ذهن‌مان شبیه مخلوقاتی مادی مثل خودمان تصور و قیاس می‌کنیم.

حتی خداناباوران که می‌گویند جز به وجود ماده باور ندارند، می‌توانند با مشاهده‌ی خردمندانه به ساختار موجودات مادی، به درک علمی و واقع‌گرایانه از معنای غیرمادی برسند وبا اطمینان کامل در مسیر صحیح قرار بگیرند و به ابهامات و شبهاتشان نسبت به وجود خدای غیرمادی برای همیشه پایان دهند.

دکتر آندرو کانوی آیوی، ANDREW CONWAY IVY، استاد قسمت فیزیولوژی (اندام‌شناسی) دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه شیکاگو ایالات متحده آمریکا:
من از مشاهده‌ی موجودیت خودم و مرغان و گاوها نتیجه گرفتم که من و مرغ و گاو نمی‌توانیم بدون داشتن علتی کافی و «خالقی» قادر به وجود آمده باشیم.
 اگر به سلسله‌ی علل (مادی)، یک حلقه‌ی ماوراءالطبیعه (که غیرمادی باشد) نیز اضافه شود، هیچ‌گاه مخالف منطق نخواهد بود، زیرا ما در علوم و زندگی روزانه، این عمل را انجام می‌دهیم؛ الحاق چنین حلقه‌ی ماوراءالطبیعه، تنها راهی است که ما را به حقیقت غائی می‌رساند. (و از شبهات نسبت به خداوند غیرمادیِ ماده آفرین، نجات می‌دهد).
بنابراین وقتی سلسله موجودات مادی وجود دارند، پس باید مبدأ و موجودی ذاتاً غیرمادی نیز وجود داشته باشد که بدون الگوبرداری، جهان مادی را آفریده باشد؛  خدایی که خالق همه چیز و آفریننده‌ی همه تصوراتی است که در ذهن بشر شکل می‌گیرد.

اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۲۷۴، جان کلوور، چاپ سوم.

خوشبختانه این‌جانب در بخش دوم کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه (نام کتاب را جستجو و رایگان دریافت نمایید) صرفاً با استناد به شواهد مادی، معنای صحیح غیرمادی بودن طراح موجودات جهان را به صورت تصویری و با زبان قابل درک حتی برای نونهالان توضیح داده‌ام که امیدوارم در اولین فرصت به کتاب اضافه شود.

با اثبات غیرمادی بودن خدا، حقایق بسیاری از جمله یگانگی خداوند و شناخت تنها دین و مذهب خردمندانه نیز اثبات می‌شود.

اما بااین‌حال پاسخ کلی به شبهه‌ی شما این است:
همان‌طور که خودتان نیز به‌درستی اشاره کردید: «خدا جسم نیست و هیچ شکل و تصویری ندارد و شبح هم نیست» و با توجه اینکه خداوند هیچ حد و حدودی نیز ندارد، بنابراین به‌حکم عقل سلیم روشن است خداوند بر تمام مخلوقات خویش به‌طور کامل علم و آگاهی دارد و تمام موجودات و مکان‌ها (که آفریده‌ی او هستند) همگی در حیطه‌ی علم و قدرت او قرار دارند؛ خداوندی که علاوه‌ی بر خلق موجودات، لحظه‌به‌لحظه آن‌ها را حفظ و مدیریت می‌کند.

همیشه در مسیر درست موفق باشید.

جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰ @ ۰۴:۵۲
سلام و عرض خسته نباشید وقت شما بخیر
در صفات خداوند گفته میشه بی نیاز مطلق و دارای قدرت مطلق
آیا خداوند به قدرت خود نیاز ندارد؟
یا به عدالت خود نیازی ندارد؟
منظور از بی نیاز چیست؟
ممنون میشم پاسخ بفرمایید.
  • امیرحسین قاسمی
  • سلام
    منتظرم إن شاء الله هر چه زودتر ۵۵۲ قسمت به پایان برسه و کتاب رو چاپ کنید و ازتون خریداری کنم
    پاسخ:
    سلام
     
    من دوست دارم کتاب رایگان و به صورت نسخه‌ی الکترونیکی در اختیار همه باشد بنابراین قصد چاپ آن را ندارم.

    هر کسی می‌تواند جهت دریافت کتاب تصویری علم و اندیشه یا سایر کتب مانند «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام هر کدام را جستجو و رایگان دریافت کند.

    اینکه دیگران تصمیم بگیرند آن را چاپ و عرضه کنند آزاد است و در هر صورت خوشبختانه همانطور که عرض شد چون حق نشر متعلق به این‌جانب است و من دوست دارم مخاطبان رایگان از کتب اینجانب استفاده کنند.

    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی بروزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    جهت دریافت «کتاب تصویری علم و اندیشه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1305

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.

    جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰ @ ۲۳:۴۷
  • وسواس شدید (خواهش میکنم جواب بدید به شدت مهم)
  • سلام وقت شما بخیر امیدوارم حالتون خوب باشه که قطعا هست..
    حدود چند ماه پیش عرض کردم وسواس دارم، (وسواس بنده صرفا در موضوع اثبات خدا نیست)
    این وسواس هم ریشه در همین جزئی نگری داره.
    با چند مشاور به صورت حضوری صحبت کردم اما در عین حال که هزینه زیادی دریافت کردن کارایی نداشت.
    یکی از موضوعاتی که روش وسواس دارم همین سوالی هست که چند وقت پیش مطرح کردم:
    فرق چشم انسان با یک دوربین فیلمبرادری چیست
    همین سوال ساده که ساخته ذهن خودم هست به شدت و به صورت عجیبی اوضاع و احوال من رو نامساعد کرده به طوری که موقع خواب دارم میبینم با صاحب این سایت یعنی شما در حال گفت و گو هستم و چندین بار پیش امده...
    و مدام فکر میکنم که مثل دوربین فیلم برداری تصاویر کنار هم گذاشته میشه و من هم به شدت روی این مسئله حساس هستم. وقتی هم که تصمیم گرفتم جواب سوال رو بگیرم بدتر شد و جوابی از یک سایت گرفتم با این عنوان:
    "شبکیه مانند صفحه فیلم خام دوربین فیلمبرداری یا فیلم دوربین عکاسی است. پرتوهای نوری پس از برخورد با پرده شبکیه در قالب پیام‌هایی عصبی به مغز منتقل و در آنجا تفسیر می‌شود"
    و همین وسواس من رو بیشتر و بیشتر میکنه...
    بی اعتنایی حرف ساده ایی هست اما در عمل مشکل چون مربوط به چشم هست و هر لحظه وقتی تصویری رو میبینم مدام برای یادآوری میشه...
    خیلی راحت با مطالعه در مورد ویژگی های همین چشم به وجود خدا پی بردم، که با همین وسواس حدود یک سالی وقتم رو گرفت و تقریبا 2 بار (به صورت اصولی و نکته برداری) مطالعه کردم و وسواس مانع این میشد اما همین سبب خیری شد.
    واقعا جای من نیستید و ممکنه این موضوع برای شما خیلی ساده باشه اما تقریبا 4 ماه هست تمام روز و شب من رو گرفته و تمرکز حواس و کنترل و تمرکز من رو کاهش داده..

    خواستم اخرین تلاش های خودم رو کرده باشم بعد از ناامیدی کامل و رفتن پیش چند مشاور از شما کمک خواسته باشم و امیدوارم جوابی از سمت شما دریافت کنم...
    برای حل این مشکل واقعا نیاز به جواب این قضیه دارم و با راهکار های که مشاور کنارم گذاشته حل نشده و واقعا در وضعیت بسیار بدی هستم و قابل توصیف نیست...
    ممنونم از شما
    پاسخ:
    سلام
    وقت شما هم به خیر و امیدوارم حالتان خوب باشد.

    جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.


    من کمتر به ایمیل و برخی صفحات دیگر خود سر می‌زنم (گاهی هر چند هفته یک‌بار) و فقط از طریق همین صفحه طبق شرایطی که در بالا گذشت می‌توانم در خدمت شما مخاطبان محترم باشم.
     
    با تعداد قابل توجهی از نظرات درست مانند آنچه شما ارسال کردید مواجه هستم؛ افرادی که دچار وسواس فکری و عملی شده‌اند و آن‌ها نیز مانند شما بیان کردند بعد از مراجعه به روان کار، روان‌شناس و روان‌پزشک (ضمن احترام به زحمات صادقانه پزشکان و ...) و صرف هزینه و مصرف قرص‌های دارای عوارض، اما درنهایت به نتیجه‌ی مطلوب نرسیده‌اند.

    اگر شما مخاطب محترم و ایشان، بتوانید با آموزش درمان وسواس که در حال تنظیم آن هستم ارتباط برقرار نموده و به آن عمل کنید، ‌ریشه وسواس در شما خشکانده خواهد شد و به‌تبع آن درگیری‌های ذهنی نظیر آنچه مطرح کردید حل شده و دیگر برایتان پیش نخواهد آمد.

    این بستگی به خود شما دارد که بیشتر بخواهید تا با قرص و مراجعه به دکتر مشکلتان حل شود (که خود پزشکان نیز می‌گویند موفقیت در درمان، بستگی به تلاش خود مراجعه کننده دارد نه قرص و ...) یا اینکه می‌خواهید با تکیه بر عقل و تجربه خود (که طبعاً بیش از هر کسی از جمله پزشکان از جزئیات مشکل خود خبر دارید)، برای همیشه ریشه وسواستان را بخشکانید.

    شما هم خودتان به‌خوبی می‌دانید مشکل اصلی شما مخاطب محترم ابتلا به وسواس فکری است و این درگیری ذهنی شما ارتباطی به دانستن فرق بین دوربین و چشم ندارد.

    این‌جانب در زمینه تفاوت دوربین با چشم (و تفاوت برخی ساخته‌های دیگر بشری با اجزاء بدن) تحقیق کرده‌ام (که البته درهرصورت دوربین و دیگر اختراعات با تمام جزئیاتشان محصول هوش خدادادی انسان‌ها هستند) و به هر حال ممکن است در آینده این تحقیقات را با ذکر منبع به کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه اضافه کنم، اما تجربه و عقل نشان می‌دهند تا زمانی که وسواس شما از ریشه خشکانده نشود، نتیجه این تحقیقات ولو بر فرض شما را قانع کند، مانند قرص مسکن موقتی است و چون شما خود را به وسواس عادت داده‌اید ذهنتان مدام به دنبال بهانه برای درگیر شدن به موضوع دیگر می رود به طوری که بعد از رهایی از آن موضوع نیز، مانند شخص معتاد، درگیر موضوع دیگری - ولو مضحک- خواهد شد و شما به صورت مکرر باز در آینده دچار وسوسه خواهید شد (و در آن موضوع نیز بیش‌ازحد ریز شده و ذهنتان را عمداً درگیر خواهید کرد) و این چرخش و زنجیره‌ی بیهوده و رنج‌آور در موضوعات دیگر نیز به‌صورت مداوم و البته با اختیار شما تکرار خواهد شد مگر اینکه با همان اختیار تصمیم بگیرید که وسواستان را درمان نمایید.

    راه‌حل نقد و زودبازده در موضوع خاص شما:
    شما کافی است با چند دقیقه فکر بر توضیحاتی که گذشت و یک «نکته» که در ادامه عرض خواهم کرد، خود را به‌صورت منطقی قانع کنید که مشکل اصلی شما وسواس فکری است و ارتباطی به دانستن فرق بین دوربین و چشم و سؤالات مشابه ازاین‌دست ندارد، در این صورت به تجربه خواهید دید به‌محض قانع شدن (ولو با همین توضیحات تا چند دقیقه دیگر قانع شوید) ذهنتان از پیگیری این موضوع (دوربین ...) و موارد مشابه منصرف و ناامید شده و  دنبال موضوع دیگری برای درگیر شدن خواهد رفت درنتیجه خاطرتان از وسواسی که مطرح کردید آسوده خواهد شد.

    اما آن «نکته»:
    یادتان باشد شما مخاطب محترم خود اذعان نمودید و قبول کرده‌اید که نسبت به دانستن فرق بین دوربین و چشم، دچار «وسواس» که یک نوع بیماری است شده‌اید و بیان کردید همین سؤال ساده، ساخته ذهن خود شماست، بنابراین  روشن است که خودتان نیز به‌خوبی می‌دانید مشکل اصلی شما ابتلا به وسواس فکری است که درمان آن راه‌کار علمی و منطقی خودش را دارد و این مشکل با دانستن فرق بین دوربین و چشم و سؤالات بی‌شمار مشابه آن ریشه کن نمی شود و به اشکال مختلف دیگر ادامه خواهد داشت.

    ضمن این که بر اساس توضیحاتی که دادید من این‌طور متوجه شدم که خودتان نیز دقیقاً نمی‌دانید از طرح سؤال فوق (تفاوت چشم و دوربین) دقیقاً به دنبال چه هستید، (چون همان‌طور که عرض شد مشکل اصلی شما وسواس فکری است و سؤال فوق بهانه‌ای بیش نیست)، بنابراین طبیعی است که هر پاسخی ولو مستند و علمی به شما داده شود، (همان‌طور که خود نیز اذعان نمودید) نه‌تنها شما را قانع نخواهد کرد بلکه چه‌بسا همان پاسخ علمی بیشتر بر وسواس، نگرانی و سرگردانی شما خواهد افزود و این یعنی راهی که شما برای رفع مشکل خود در پیش‌گرفته‌اید منطقی و صحیح نیست بلکه نتیجه طی کردن این راه (بازهم طبق اذعان خود) بر خلاف ان چیزی است که دنبالش هستید.

    پس امیدوارم از خرد و اندیشه خود پیروی کنید و بیش از این ذهنتان را خسته و انرژی‌تان هدر این موضوع نکنید و تا زمانی که آموزش درمان وسواس فکری و عملی در نشانی زیر منتشر خواهد شد، تمرکز خود را بر ایجاد آمادگی خویش جهت شنیدن توضیحات و طی نمودن موفق این آموزش که فقط یکی از نتایج شیرین آن ریشه کن کردن وسواس فکری و علمی است، قرار دهید:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14

    من به دلیل اصرار دیگر مخاطبان، اولویت اول خود را بر تکمیل این آموزش گذاشته‌ام و روزانه ساعت‌ها وقت برای این کار می‌گذارم؛ پس لطفاً اگر برایتان تکمیل هر چه زودتر و مؤثرتر این کارمهم است اگر دوست داشتید دعا کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.


    شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۰ @ ۰۳:۴۵
    سلام وقت بخیر، بله کاملا حق با شماست. با وجود حل شدن این مسئله بازهم به دنبال مسئله دیگری رفتم و دقیقا مشکل همینجاست..
    ممنونم از پاسخ شما و امیدوارم به زودی قسمت 14 در سایت قرار بگیره..
    پاسخ:
    سلام وقت شما به خیر

    همینکه به خودآگاهی نسبت به اصل مشکل خود رسیدید، یعنی اکثر راه جهت درمان را با موفقیت طی کرده‌اید و این جای شکر دارد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.

    دوشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۰ @ ۱۵:۱۱
    ممنونم از شما
    جای شکر دارد که خدا شخص با سواد و متشخصی چون شما رو بر سر راه ما قرار داده و با اینکه تقریبا هیچ اطلاعاتی(جز اطلاعات محدود موجود در کتاب اثبات خدا) نداریم از شما متشکرم.
    پاسخ:
    ضمن تشکر از شما
    تردید ندارم در حد تعاریف و لایق نظر لطف بزرگوارانی چون شما نیستم و هر چه هست لطف خداوند و توجه او به صداقتی است که در خود شما وجود دارد و خوشبختانه خودتان نیز متوجه لطف خدای مهربان هستید.

    از فرصت استفاده نموده و با توجه به اینکه برخی مخاطبان محترم (خصوصاً ناباوران که با تجربه‌ی کتاب نگارنده به مسیر صحیح برمی‌گردند)، با بزرگواری خود لطف نموده از این‌جانب بابت رفع مشکل خود تشکر می‌کنند، اما درعین‌حال ممکن است تعدادی از ایشان توجه کافی به کمک ویژه‌ای که خداوند به ایشان نموده نداشته باشند، من به این بزرگواران نکاتی را عرض می‌کنم:
    تشکر از دیگران با هدف تشویق وی به تکرار کار خوب، اقدامی خردمندانه و انسانی است اما این تشکر لازم است در حد و اندازه‌ی تلاشی که وی کرده باشد نه بیشتر؛ زیرا زیاده‌روی در هر چیز ازجمله سپاس‌گزاری بیش از اندازه از دیگران می‎‎‎تواند آثار منفی برای هر دو طرف در پی داشته باشد، خصوصاً موجب غرور کسی که مورد تشکر قرار می‌گیرد شود و وی را دچار اشتباه محاسباتی در شناخت اندازه‌ی واقعی خویش نماید.

    مهم‌تر از آنچه گذشت اینکه نباید تشکر صرف از دیگران سبب ود ما از تشکر صمیمانه از خداوندی که او درواقع دیگران را وسیله‌ی کمک به ما قرار داده غافل شویم، (حتی گاهی خداوند دشمنان بدطینت یا حوادث به‌ظاهر تلخ را وسیله‌ی رسیدن به آرزوهای بزرگ و خیره‌کننده‌ی ما قرار می‌دهد).
    ضمن اینکه تشکر از خدا موجب افزایش کمک خدا و تشویق انسان برای کسب موفقیت‌های بیشتر خواهد شد و فرد را از خطر ابتلا به خودبینی و خودخواهی که موجب فخرفروشی به دیگران می‌شود دور می‌کند.

    البته من نیز متقابلاً بر خود لازم می‌دانم نسبت به شما مخاطبان محترم که لطف نموده و از این‌جانب تشکر نمودید، سپاس‌گزاری کنم اما درعین‌حال تقاضای دوستانه از شما دارم و آن اینکه لطف کنید به همان تشکر متعارف از این‌جانب بسنده نمایید و صرفاً اگر دوست داشتید، به‌جای تعریف از نگارنده (که می‌تواند مرا به بیماری خودبینی مبتلا نموده و سطح توقع از خودم جهت پیشرفت را کاهش دهد)، برای همه ازجمله نگارنده دعا کنید که این بزرگ‌ترین هدیه‌ی شماست؛ هدیه‌ای که قابل مقایسه با هیچ ارزش مادی نیست.

    من شواهدی از تأثیر دعای مخاطبان بر زندگی خود دیده‌ام که هیچ انسان دارای عقل سلیم نمی‌تواند این شواهد را انکار کند به‌طوری‌که گاهی بعد از مدت‌های طولانی انتظار، درست وقتی از مخاطبانی که کتاب نگارنده را تجربه و از من تشکر می‌کردند خواستم (به جای تعریف بیش از حد) برایم دعا کنند، در فاصله کوتاهی، دعای ایشان مستجاب و خواسته‌ام (مانند تکمیل کتاب و  امثال آن) به بهترین شکل ممکن انجام می‌شد در صورتی که با توجه به اسباب معمولی هرگز انتظار نداشتم به این سرعت آن خواسته انجام شود.

    پس من نیز باز از فرصت استفاده نموده و این بار از همه‌ی مخاطبان محترم خصوصاً کسانی که مرتب پیام می‌دهند که مجموعه‌ی آموزشی رایگان «درمان وسواس فکری و عملی» چه زمانی آماده می‌شود می‌خواهم اگر صلاح دیدید دعا کنید خداوند بزرگ کمکم کند تا این مجموعه (که بر اساس تحقیقات علمی و تجربی و بررسی نظرات تعداد قابل توجهی از کسانی که مبتلا به وسواس و مشکلات دیگر شده‌اند جمع‌آوری شده) را با موفقیت تکمیل و در کمترین زمان ممکن منتشر نمایم، من آرزو دارم این مجموعه بتواند به‌سادگی با مخاطبان خود از نونهال تا بزرگ‌سال –چه مذهبی و چه غیرمذهبی- ارتباط برقرار کند و در عمل ریشه‌ی هر نوع وسواس را - خصوصاً در افرادی که از مصرف قرص و هزینه‌های گزاف درمان خسته شده‌اند- ریشه‌کن نماید.

    من بنا دارم این مجموعه‌ی آموزشی را طوری تنظیم نمایم که افراد خداناباور و غیرمذهبی‌ها نیز بتوانند به‌سادگی از آن استفاده نموده و وسواس خویش را از به طور ریشه‌ای و پایدار درمان کنند؛ چون بر اساس تجربه‌ی گفتگو و مشاوره با خود این افراد تردید ندارم که دلیل اصلی سست شدن باور به خدا و سایر حقایق سرنوشت‌ساز (بلکه دلیل ابتلا به هر مشکلی که بشر دارد) چیزی جز تسلیم وسوسه‌های بی‌‌اساس به اَشکال مختلف نیست که مسلماً با درمان آن‌ها، عقل، مجال بیشتری برای مشورت پیدا می‌کند و انواع وسواس‌ها و شبهات بی‌پایانی که مانند غبار بر صفحه‌ی ذهن ایشان نشسته است برطرف خواهد شد و ریشه‌ی استرس‌ها و افسردگی‌ها نیز خشکانده خواهد شد و علاوه بر اینکه همین غبارزدایی سبب خواهد شد این افراد از رنج‌های فراوان رها شده و زندگی واقعاً شاد را تجربه کنند، به‌وضوح نیز خواهند دید که وجود خداوند یک حقیقت بدیهی و غیرقابل تشکیک در همه‌ی ابعاد زندگی است و درواقع زنگار شبهات و غفلت فرونشسته بر آیینه‌ی ذهن خودشان بین ایشان و حقایق بدیهی فاصله انداخته بود.

    شما مخاطب محترم در پیام قبلی در خصوص ناراحتی‌هایی که از وسواس متحمل شده‌اید خطاب به این‌جانب نوشتید:
    «واقعاً جای من نیستید و ممکنه این موضوع برای شما خیلی ساده باشه اما تقریباً 4 ماه هست تمام روز و شب من رو گرفته و...»
     برای اطمینان شما و دیگر مخاطبان عرض کنم، از دوران کودکی من تا به امروز، شاهد افراد فراوانی در میان خانواده، فامیل و نزدیک‌ترین دوستانم که دچار وسواس شدید فکری و عملی شده‌اند، بوده و هستم و تاکنون به یاد ندارم کسی مانند من شاهد  این تعداد افراد وسواسی در اقوام پدری و مادری بوده باشد به‌طوری‌که برخی از ایشان که دارای تحصیلات بالا نیز هستند، به خاطر وسواس از پیشرفت‌های بزرگ بازمانده و زندگی‌شان تیره‌وتار شده است و شاید اگر بخواهم نوع و چگونگی وسواس آن‌ها را گزارش کنم، باور آن برای برخی وسواسی‌ها نیز مشکل باشد و فقط شما این نوع وسواس‌های مضحک را در کتاب‌ها خوانده باشید.

    البته برخی نزدیکان وسواسی شاید بدون اینکه خودشان بخواهند برای من باعث خیر شدند چون تا من از همان کودکی چشم باز کردم، این افراد را در اطراف خودم دیدم که زندگی به‌دوراز اندیشه و عقل سلیم‌ ایشان، باعث شد من یاد بگیریم مراقب خودم باشم تا به انواع وسواس و انحرافات جدی اعتقادی مبتلا نشوم.
     بنابراین تردید نکنید کاملاً احساس شما و حتی مخاطبان محترمی که به شدیدترین نوع وسواس فکری و عملی مبتلا شده‌اند را از نزدیک درک نموده‌ام و این امور برای من کاملاً عادی و جزو حوادث روزمره شده است.

     خوشبختانه برخی از دوستان نزدیکم با روشی که در «آموزش درمان وسواس فکری و عملی» توضیح داده‌ام، خصوصاً بخش «آموزش مشورت با عقل» که به امید خدا با شما نیز در میان خواهم گذاشت، درمان شدند.
    برخی از همین دوستان وقتی دست خود را زیر آب می‌بردند، باز تردید داشتند که نکند جایی از دستانشان هنوز خشک باقی‌مانده باشد و همین وسواس، باعث شده بود که در باورهای سرنوشت‌سازشان نیز دچار وسوسه شوند و در معرض گرفتاری‌های بزرگی در زندگی فردی و اجتماعی قرار بگیرند، اما به کمک خداوند مهربان نه‌تنها از تمام این خطرات به‌سلامت جستند، بلکه بعد از درمان وسواس با روش مطرح شده در کتاب نگارنده (کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه) یقین به وجود خدا و دین و مذهب خردمندانه را نیز تجربه نمودند، به‌طوری‌که هم‌اکنون خود این افراد (البته بعد از ثبات یقین مستدل و کسب شرایط کافی)، مشغول رفع شبهات ناباوران با هر سطح سواد علمی هستند.

    البته من نیز همواره سعی می‌کنم بابت این‌همه توفیق، از شکر خداوند مهربان غافل نشوم که مرا در کنار خانواده، فامیل، دوست و آشنایانی قرار داد که تقریباً اکثر قریب به اتفاق ایشان در باورهای خود دچار تزلزل‌های جدی هستند، به‌طوری‌که یکی از نزدیک‌ترین و صمیمی‌ترین دوستانم به جمع منکران خدا و دین پیوسته و زندگی خودش را نابود نموده است.

    دیدن همین افراد باعث شد من به‌شدت به خودم بیایم و تردید ندارم که آن‌ها ولو ناخواسته وسیله‌ی رشد مرا فراهم کردند که درهرصورت از خداوند مهربان می‌خواهم ایشان را نیز به مسیر خردمندانه هدایت و از رنج شدیدی که به دلیل غفلت از اصلاح باورهای اساسی خویش متحمل می‌شوند برای همیشه نجات دهد و آن‌ها نیز باور کنند که خوشبختی واقعی که دنبالش می‌گردند با زندگی اشرافی و تجملات بیهوده حاصل نمی‌شود بلکه همین باورها و سبک زندگی غلط، مایه‌ی رنج و اندوه ایشان شده است.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.

    دوشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۰ @ ۲۱:۴۱
    میگویند حتی اگر یک اتفاق تاریخی هزار بار به همان شکل تکرار شده باشد، باز هم این دلیل نمی‌شود ک دوباره اتفاق بیفتد...
    و تکرار شود.
    شنیدم میگن اگ الان میبینی هیچی تصادفی نیست دلیل نمیشه ک چندین سال قبل هم تصادفی نبوده باشه!!
    پاسخ:
    سلام

    هر انسان خردمند، خصوصاً در امور سرنوشت‌ساز، تابع منطق و دلیل، تجارب قابل درک با حواس 5 گانه و حقایق روشن است، بنابراین همواره زندگی وی از ثبات، نشاط و اطمینان دل‌چسب برخوردار است و از وسواس فکری و عملی، استرس، افسردگی و شبهات بی‌پایان در امان است.
    چنین انسانی هرگز حاضر نیست آنچه در حال تجربه‌ی آن است و با چشمان خود می‌بیند را به‌صرف توهمات و حرف این‌وآن رها کرده و تشویش و نگرانی‌های ویرانگر را جایگزین ثبات خاطر، اطمینان و آرامش خویش نماید.

    انتخاب با ماست!

    قبلاً به شبهه‌ی شما در همین صفحه پاسخ داده شده است.
    جهت مشاهده‌ی پاسخ به نشانی زیر مراجعه نمایید.
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1314/01/01/post-16/#comment-31

    یا آخرین نسخه‌ی بروز رسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه» را دریافت نمایید.
    جهت دریافت رایگان این کتاب نام آن را جستجو یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    خلاصه پاسخ به شبهه‌ی شما اینکه حتی برفرض محال اگر هیچ نظمی در جهان وجود نمی‌داشت باز نافی وجود آفریننده برای آن نبود.

    پ.ن: در کتاب فوق شرط موفقیت در کسب یقین به خدا، در کمترین زمان ممکن، ترک تقلید کورکورانه (چه از خداباور و چه از خداناباور) و رها کردن امور غیرقطعی و در عوض تکیه صرف بر قطعیات قابل درک با حواس 5 گانه به همراه تفکر عنوان شده است.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.

    یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۰ @ ۱۴:۵۵
    سلام
    آدرس کلیپ ها و مستندات و مناظره و سخنان دانشمندان بزرگ و... در موضوع خدا رو بهمون بگید.
    پاسخ:
    سلام
    جهت مشاهده مجموعه‌ی تقریباً کامل فیلم در موضوع اثبات وجود خدا به یکی از نشانی های زیر مراجعه نمایید:

    ایتا:
    https://eitaa.com/esbatekhodavand/6499
    تلگرام
    https://t.me/esbatekhodavand/3447

    یا می‌توانید در صفحات فوق هشتگ #فیلم_اثبات_وجود_خدا را جهت مشاهده ده‌ها فیلم پیگیری نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.

    دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ @ ۰۳:۱۸
    سلام خوب هستید
    یه سوال مهم داشتم منظور شما اینه که بعد درمان وسواس دیگه به سوالات شخصی جواب داده نمیشه و فقط به صورت کلی و همگانی برای همه یک نوع و جور و.. پاسخ و.. داده میشه یا نه ؟
    این سوال خیلی ذهنم درگیر کرده بود روم نمیشد بپرسم و برام خیلی مهم بود
    من الان سایت تون رو تونستم نگاه کنم و یکم خوشحال شدم که در مورد بیگ بنگ و.. هم مطلب بود و ... یه مقداری رو‌خوندم و میدونم و احتمال میدم خیلی مطالب بیشتره و این ها و... گزیده ای از پاسخ هست.
    اینکه من به کمک شما خیلی احتیاج دارم عاجزانه و .... ازتون میخام و خودم هم خیلی سعی دارم که تا عید نوروز امسال و یا نهایت قبل ماه مبارک رمضان به همه این سوالات و وسواس و ... به طور نسبی و تقریبی و.. خاتمه بدم و قول شما به ثبات نسبی فکری و ... برسم و اگه هم دقت کرده باشید من الان ۴ ماه یا بیشتر است که دیگه شما اذیت نمی کنم و دیگه پیام تکراری و زیاد نمی فرستم و از گذشته خیلی ازتون معذرت و... خواستم و سپاسگذاری فراوان کردم و میکنم به خاطر تحمل و.. من و . . . .. و اینکه دلیل این چند پیام کوتاهی که دادم هم اینه که احساس نگرانی دارم و تو ذهنم میاد که تو تکلیفت نامعلومه و .. و به خاطر این فکر و خیال ها و. .. . دارم عذاب میکشم و... و به خاطر اینکه چند هفته است پیام من رو پاسخ نداید و یا شاید کلا نخونده اید و . . .. من این طور شدم و این پیام رو‌فرستادم
    امیدوارم عذرخواهی من رو پذیرفته باشید
    پاسخ:
    سلام

    امیدوارم حال شما هم خوب باشد.
    مطمئن باشید نیازی به عذرخواهی نیست و  قبلا به دغدغه و سؤالات شما مخاطب محترم (در نشانی زیر) به تفصیل پاسخ دادم ازجمله عرض شد با درمان وسواس فکری و کسب یقین به خدا (با شواهد محسوس که روش آن در کتاب نگارنده آمده)، خودتان مانند دیگر مخاطبان خواهید دید ضمن حل شبهات در اصل وجود خدا، ذهن شما از اکثر قریب به اتفاق شبهاتی که ناشی از وسواس فکری است نیز رها خواهد شد.
     با توجه به وجود وسواس فکری در شما مخاطب محترم، قرار شد هر زمان احساس نگرانی کردید، پاسخ به سؤال قبلی خود در نشانی زیر را مرور نمایید:

    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1314/01/01/post-16/#comment-29

     پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید.

    دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ @ ۰۳:۲۲
    سلام خسته نباشید
    خوشبختانه با کمک خانواده و همچنین راهنمایی های شما تونستم شک هامو تا جای زیادی از بین ببرم.الان احساس خیلی خوبی دارمو ذهنم تو آرامش قرار داره
    امایپ بعضی مواقع چند تا سوال هست که ذهنمو درگیر کرده.
    اینکه من قرآن رو وقتی میخونم معنی هاشم میخونم و این به من خیلی کمک کرد.
    ولی یه سوال. توی معنی قرآن از پرانتز هایی استفاده شده در صورتی که توی آیه چیزی که تو پرانتز هست رو ننوشته.
    سوال بعدی این هست که چرا در کتاب قرآن نامی از ائمه آورده نشده.
    و هنوز بعضی موقع ها سوال اینکه شاید اصلا دنیای دیگه ای وجود داشته باشه یا اصلا خود من و اطرافیانم وجود داشته باشن اذیتم میده.
    اگر امکانش هست جواب این سوال هارو بدید
    خیلی ممنون:
    پاسخ:
    سلام

     شما هم خسته نباشید.
    جای خوشوقتی است که با کمک خانواده محترمتان احساس خوبی پیدا کرده‌اید.
    در مورد درگیری ذهنی، به برخی سؤالات شما قبلاً در همین صفحه پاسخ روشنی داده شده است ازجمله نوشته‌اید آیا خودتان و دیگران وجود دارید یا خیر!
    نشانی پاسخ به سؤال فوق شما:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1314/01/01/post-16/#comment-14

     بنابراین روشن است شما همچنان که عرض شد منتظر مجموعه درمان وسواس فکری و عملی باشید زیرا هنوز هم بدون علت منطقی ذهن خود را درگیر امور بدیهی می‌کنید و در جزئیاتی فرو می‌روید که پاسخ آن برای خودتان نیز کاملاً روشن است یا با چند ثانیه فکر روشن می‌شود.
    به‌عنوان نمونه اگر دقت کنید وقتی خودتان می‌گویید: «توی معنی قرآن از پرانتزهایی استفاده شده درصورتی‌که توی آیه چیزی که تو پرانتز هست رو ننوشته» درواقع خودتان جواب سؤال خودتان را داده‌اید و آن اینکه وقتی می گویید آنچه داخل پرانتز آمده در آیه نیامده معنای روشن آن این است که آن نوشته ها توضیحاتی است که توسط مترجم آورده شده است و همان‌طور که خودتان گفتید جزو متن اصلی قرآن نیست.
     توضیحات داخل پرانتز توسط مترجمین هر متنی (چه قرآن و چه غیرقرآن) رایج است تا مخاطب متوجه شود این توضیحات جزو متن اصلی نیست.  

    یا در مورد اینکه چرا فلان اسم یا فلان مطلب در قرآن تصریح نشده است (ضمن اینکه با یک جستجوی ساده می‌توانید پاسخ آن را در فضای مجازی پیدا کنید)، کافی است بدانید حجم سؤالات این‌گونه و شبهاتی که هنوز ذهن شما درگیر آن نشده، فوق‌العاده زیاد و غیرقابل‌شمارش است و در نتیجه هر انسان خردمند چاره‌ای ندارد با شناسایی موارد مهمتر، سؤالات خودش اولویت‌بندی کند تا اجازه ندهد ذهنش درگیر هر سؤال و شبهه‌ای به ذهنش برسد شود در این صورت ذهن به دلیل درگیر شدن به حجم زیادی از سؤالات بی‌شمار و شبهات غیرضروری بسیار خسته می‌شود و شما را مستعد ابتلا به انواع وسواس‌ها و ناراحتی‌ها می‌کند خصوصاً اینکه عرض شد شما حتی در امور بدیهی که پاسخش را می‌دانید نیز ذهن خودتان را بی‌جهت درگیر نموده و خسته می‌کنید.

    اگر شما بتوانید آموزش درمان وسواس فکری و عملی را پشت سر بگذارید می‌توانید از درگیر نمودن بی‌جهت ذهن به غیراولویت‌ها رها شده و در مسیر صحیح و مطلوب قرار بگیرید.
    پس تا آن زمان منتظر باشید و ذهنتان را بی‌جهت با ارسال سؤالات و شبهات که برخی قبلاً پاسخ داده شده درگیر و خسته نکنید.

    پ.ن: هر زمان مجموعه آموزشی فوق با عنوان «درمان وسواس فکری و عملی» و همچنین «آموزش مشورت با عقل» آماده شده از طریق کانال‌‌های ما که نشانی آن در همین صفحه آمده اطلاع رسانی خواهد شد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید


    پنج‌شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ @ ۱۸:۲۳

    سلام وقت بخیر بزرگوار
    عذرخواهی میکنم
    من یک نوجوان ۱۴ ساله هستم و از یک مدتی به دلیل اینکه بر موضوع خدا و توحید حساس شدم، احساس میکنم که به وسواس فکری مبتلا شدم و برای رفعش تلاش کردم از روشتون که ذکر کرده بودید استفاده کنم اما تلاش های من به نتیجه نمی رسد و نمی توانم این باور را در وجود خود ایجاد کنم و همچنان شک و وسواس مرا اذیت می‌کند همچنین این مطلب رو ذکر کنم که من به خلقت جهان آفرینش و موجودات هم درموردشون تفکر کردم و حتی به دعا و توسل هم رو آوردم اما واقعا دیگه نمی‌دونم چیکار میتونم با ذهن خودم انجام بدم و همچنین دغدغه های دیگر و درسی بر من تحمیل است لطفا بنده رو راهنمایی و دعا کنید بسیار محتاج دعاتون هستم
    پاسخ:
    سلام
    وقت شما به هم به خیر
    خوشبختانه نوشتار شما مخاطب محترم نشان از رشد فکری خوب شما دارد؛ بنابراین جای نگرانی نیست و امیدوارم با توضیحات زیر به نتیجه‌ی مطلوب برسید.

    نمی‌دانم منظور شما مخاطب محترم از روش رفع وسواس فکری که گفتید با شما در میان گذاشتم از کدام طریق بوده است:
    الف- روشی است که در نشانی زیر ذکر شده است:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01
    (اگر مجموعه فوق که در 13 قسمت تنظیم شده را مطالعه نکرده‌اید می‌توانید اقدام کنید)

    ب- یا روشی است که احتمالاً مانند الآن به‌صورت پرسش و پاسخ با شما در میان گذاشتم.

    ج- یا روشی است که در کتاب نگارنده به آن اشاره شده است:
    جهت دریافت «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397
    می‌تواند کتاب فوق را درصورتی‌که هنوز مطالعه و تجربه نکرده‌اید دریافت نمایید.

    درهرصورت از متن نوشتار شما مشخص است که مشکل اصلی شما وسوسه فکری است که خوشبختانه با حل آن می‌توانید به‌راحتی از حساسیت بیش‌ازاندازه ای که در موضوع خدا و توحید (و احیاناً دیگر موضوعات) دچارش شده‌اید به‌راحتی عبور نموده و به نتیجه‌ی مطلوب برسید.

    یکی از نتایج عالی دعا و توسل برای حل وسواس فکری این است که خداوند راه درمان دائم آن (که تعقل و تعقل و تعقل است) را به شما نشان دهد که در این صورت شما مخاطب محترم به کمک تعقل می‌توانید نه‌فقط ریشه‌ی وسواس فکری و وسواس عملی در هر موضوعی را برای همیشه در خود ریشه‌کن کنید بلکه می‌توانید از این فرصت به‌عنوان سکوی پرشی برای رسیدن به آینده‌ای بسیار روشن و عالی استفاده نمایید.

    بدین منظور امیدوارم به‌زودی راه‌حل مذکور که در حال تنظیم آن هستم را با عنوان «درمان وسواس فکری و عملی» و «آموزش مشورت با عقل» در نشانی زیر بارگذاری نمایم:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14

    من به‌نوبه خود برای شما دعا می‌کنم و امیدوارم شما هم اگر مایل بودید برای موفقیت در انجام کار فوق دعا کنید.

     پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید


    جمعه ۱۵ بهمن ۱۴۰۰ @ ۱۵:۳۹
    سلام.خوب هستین.ممنونم از جواب قبلیتون به خصوص آخرش که گفتین حسن ظن داشته باشیم از همون لحظه سعی کردم لحظاتی رو که انگاری داشته هدایت و کمکم میکرده رو یاداوری میکردم حتی قبل اینکه شما بگین که پاسخ شبهه ام تو قسمت چهار هستش در واقع اون قسمت تو مسیرم اومد و باهاش مواجه شدم ولی سر سری خوندم و درست روش فکر نکردم.خداروشکر بعد خوب خوندش و تفکر روش یه سری ایده به ذهنم اومد که وسواسم رو خفه کرد ینی راه درو دیگه نداشت الان کامل قبول کرده که یک خالقی هوشمندی صد در صد هستش ولی حق با شماست وسواس رو اگه ریشه اش رو خشکش نکنیم هر کاری کنیم فقط موقتا میره و دوباره یکم حالمون خوبه دوباره برمیگرده و از جواب سوال آخر شما متوجه شدم راه دائم حل وسواس تعقله.راس میگین هر کاریش بکنیم حتی جوابش هم بدیم دوباره جور دیگه برمیگرده مثلا الان میگه خب درست خالق هوشمندی داره ولی شاید خودت تو یه دنیای دیگه بودی و این دنیا رو خلقش کردی و توش اومدی و همه رباتن انسانی اند و... و من تا حدودی نشون دادم برای خودم که مزخرف میگه بعد میگه شاید یه خالقی یه مخلوقی خلق کرده که اون ما رو خلق کرده و ما برای خالق اصلی مهم نیستیم پس درسته که هست ولی بودنش چه فایده (آخه چون من دوست دارم بهش توکل کنم تو زندگیم به همین خاطر مطمئنا این حرف رو میزنه).خواستم از خدا تشکر کنم که شما هستین و اینکه میشه یه نکته ای تا وقتی که راه حل وسواس فکری تون آماده میشه در مورد عقل و اینکه چطور جدی اش بگیریم که خیالمون راحت باشه که چیزایی که عقل میگه اوکی هستش و میشه روش حساب کنیم بگین البته درک میکنم که شاید نشه لب مطلب رو بگین که اوکیه.فقط خواستم پیام بدم و نتایجم رو بگم و وسوسه هایی که درگیر هستم آخه همین که میبینیم یکی حرفامو دیده و نسبت بهشون بی اعتنا هستش و در واقع کسی هست که مشکل ما رو درک می‌کنه و مث ما وسواسی نیست خیالم راحت تر میشه که این حرفا چرت هستند.ممنونم.
    البته یه چیزی هم بگم من اون موقع که داشتین قسمت های مختلف وسواسی ها رو میذاشتین اون لحظه که گفتین میخواید قسمت 14 رو بذارین گفتم خب میذاره و چرا از خدا بخوام که بزاره حتما میزاره دیگه الان فهمیدم نه باید خدا بخواد تا همه چی روون پیش بره الان دعا میکنم که انشالله زودتر بزارینش و خدا کمکتون کنه زودتر قرارش بدین و تکمیل بشه موفق باشین.
    پاسخ:
    سلام
    من خوبم امیدوارم شما هم خوب باشید.

    بابت سعی شما خصوصاً در موارد زیر تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم قدر این موفقیت‌های ارزشمند را بیش از من بدانید تا هر روز -علیرغم افت و خیزهای زندگی که کاملاً طبیعی است- بتوانید تلاش خود را کامل‌تر کنید و به دستگیره‌ای مطمئن و پایدار برسید:
    1- تلاش نیکوی شما جهت داشتن حسن ظن که منبع انرژی برای حرکت به‌پیش و مانع ناامیدی است.
    2- درک اهمیت تفکر در حذف وسوسه‌ها.
    3- درک نقش تعقل (پیوسته) در خشکاندن ریشه‌ی وسواس.
     4- درک این حقیقت توسط شما مخاطب محترم که امثال نگارنده وسیله‌ای بیش نیستیم و شکر درواقع متعلق به آفریدگار مهربان است.
    5- و درک حقایق ارزشمند دیگر که انصافاً جای شکر دارد.

    من نیز مثل شما احتمال می‌دادم در عرض مدت کوتاهی قسمت چهاردهم به بعد مجموعه‌ی زیر  را -البته با امید به خدا- بارگذاری خواهم کرد و تمام!
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01  

     اما خوشبختانه شرایط بهتری ایجاد شد که تلاش کنم با تحقیق گسترده‌تر در منابع روز علمی و تجربی، مجموعه‌ی «درمان وسواس فکری و عملی» و همچنین مجموعه‌ی «آموزش مشورت با عقل برای همه» را تکمیل کنم که یکی از نتایج آن جدی گرفتن نقش عقل در ریشه‌کنی وسواس، استرس، افسردگی و مشکلات فراوان دیگری است که بهترین پشتوانه‌ی اثبات درستی هرکدام، تجربه‌ی خود فرد در نتایجی است که با عمل به تشخیص‌های عقل به دست آورده و خواهد آورد.

    همان‌طور که شما نیز به‌درستی تشخیص دادید تکمیل این مجموعه که بتواند با افراد خصوصاً ناباور که دچار انواع وسواس‌های خفیف و بالأخص شدید فکری و عملی هستند ارتباط برقرار کند جز با توفیق خالق عقل محال است (مجرب)؛ بنابراین از دعای شما متشکرم و البته به اجابت آن بسیار امیدوار.

    البته جای شکر مضاعف دارد کسانی که احیاناً این سطور را می‌خوانند نیز اگر دوست داشتند برای موفقیت در این کار مهم دعا کنند و به این دعا تا تکمیل کار ادامه دهند و در نتایج این کار انسانی شریک باشند که تردید ندارم می‌تواند هر ناباور غیر متعصب را نیز در مسیر تعقل قرار دهد و موجب رهایی آن‌ها از مشکلاتی که نتیجه‌ی عدم تفکر در تجارب خود ایشان است گردد.

    علاقه‌مندانی که مایل هستند پاسخ قبلی مورد اشاره‌ی شما مخاطب محترم را مطالعه کنند می‌توانند به نشانی زیر مراجعه نمایند:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1314/01/01/post-16/#comment-31

     پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید


    سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ @ ۱۷:۲۴
    سلام وقت بخیر
    سوالی پرسیده بودم با این عنوان که اگر خواب واقعی نیست پس چرا شخصیت ها واقعی هستند درست مثل این دنیایی که از نظر ما واقعیست.
    عرض کردید همانطور که در ذهنمون شخصیت میسازیم و در واقع تجسم میکنیم خواب هم همان است.
    اما سوالی که پیش امده این هست اگر ساخته ذهن ماست چرا حرف و ها و گفت و گو هایی که هست اصلا غیر منتظره هست مثل واقعیت، یا افرادی که در خواب هستند.
    و سوال بعدی که داشتم از خدمتتون
    در قران گفته شده که انسان در موقع خواب روح از بدنش جدا میشه و شما میفرمایید ساخته ذهن هست این خواب، در واقع روح کجاست در اینجا؟
    اگر روح جدا میشود که ذات من روح هست و نه جسم، چرا در جسمیت خودم هستم؟
    تشکر
    پاسخ:
    سلام
    وقت شما هم به خیر

    همان‌طور که در توضیحات ابتدای این صفحه آوردم درحال حاضر اولویت پاسخ به سؤالات در موضوع اثبات وجود خدا می‌باشد اما به احترام شما مخاطب محترم نکاتی کوتاه را عرض خواهم کرد و همان‌طور که در نشانی زیر توضیح داده‌ام شایسته است در رفع شبهات خود اولویت‌بندی نمود و از درگیر نمودن ذهن به سؤالات غیرضروری خودداری کرد که در این صورت ضمن تثبیت باورهای اساسی، آرامش ذهنی پایدار در زندگی ایجاد خواهد شد و خوشبختانه در این صورت خود فرد به‌راحتی پاسخِ سؤالاتی نظیر آنچه مطرح کردید با تکیه بر تجربه به‌خوبی پیدا خواهد نمود.
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14

    ضمن اینکه پیشنهاد می‌کنم در مورد شناخت ذهن و عقل، مجموعه درمان وسواس فکری و عملی و همچنین روش مشورت با عقل که در دست تولید است را در نشانی زیر پیگیری نمایید که کمک بسزای در یافتن پاسخ‌های سؤالات مشابه دارد:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14

    به پیوست پاسخ به سؤال قبلی شما در نشانی زیر:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1314/01/01/post-16/#comment-26

     عرض شد که ما همین الان می‌توانیم به دلخواه در ذهن خود هر صورت و شکل -چه متحرک و چه ثابت- را درست شبیه آنچه در واقعیت می‌بینیم تصور کنیم از جمله شکل خودمان. خواب نیز صورت‌ها و اشکالی است در ذهن‌مان.
    بنابراین به طور مختصر در پاسخ به سؤالاتی که مطرح کردید:

     1- ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که مملو از وسوسه و الهام است و ذهن ما علاوه بر اینکه قدرت دارد از حقایقی که با حواس 5 گانه درک می‌کنیم تصویرسازی نماید، اگر به هر دلیل (این ذهن) با انتخاب‌های نادرست خودمان پریشان شود می‌تواند موجب خواب‌های پریشان، بی‌معنا، کابوس‌های بی‌سابقه نیز بگردد که در این صورت شناخت حقیقت از غیر حقیقت نیازمند داوری جدی‌تر عقل است.

    2- روح بعد از مرگ به‌طور کامل از بدن انسان جدا می‌شود، اما هنگام خواب ارتباط خود با بدن را به‌طور کامل قطع نمی‌کند و الا علائم حیاتی مانند ضربان قلب از بین می‌رفت و انسان می‌مرد.

    3- روح انسان بسته به نوع تعریف دانشمندان و عالمان، می‌تواند اسامی مختلفی نظیر نفس، ذهن، عقل (که بخشی از نفس آدمی است) و غیره داشته باشد.


     همیشه در مسیر درست موفق باشید


    پنج‌شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۰ @ ۱۱:۴۲
    سلام
    لطفاً زود کتاب رو چاپ کنید تا ازتون بخرم
    پاسخ:
    سلام

    مخاطب محترم

     
    برای چاپ «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، هنوز برخی مراحل مانند صفات خدا و غیره به کتاب فوق اضافه نشده است که در آن صورت نیز چون این کتاب به‌صورت پی دی اف و رایگان در دسترس عموم قرار دارد، شخصاً بنای چاپ کاغذی کتاب‌های خود را ندارم اگرچه اقدام به چاپ و نشر توسط دیگران از نظر من به عنوان صاحب حق نشر این کتاب و دیگر کتب مانند «کتاب تصویری علم و اندیشه»، آزاد است.

    شما همواره می‌توانید جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه نام آن را جستجو و رایگان دریافت یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    جهت دریافت «کتاب تصویری علم و اندیشه» نیز می‌توانید نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1305

    نشر و چاپ کتاب فوق نیز مانند سایر کتب نگارنده آزاد است.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.

    پنج‌شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۰ @ ۲۲:۱۸
  • شدیدا نیاز به کمکتون دارم
  • سلام ازتون خواهش میکنم کمکم کنید
    دارم نابود میشم و نمیتونم هیچ جوره مشکلمو حل کنم
    پاسخ:
    سلام

    جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.


    مخاطب محترم
    خوشبختانه جای نگرانی نیست بلکه برعکس هر کسی به این نتیجه برسد که لازم است باورهای خود را استدلالی کند باید از چنین فرصتی برای تثبیت باورهایش بهترین استفاده را بنماید و از آثار عالی آن برای زندگی فردی و اجتماعی‌اش به‌خوبی منتفع شود.

    با توجه به اینکه مخاطبان فراوانی ازجمله ناباوران مرتب در حال ارسال پیام مشابه شما هستند بنابراین من نیز از شما مانند ایشان دعوت می‌کنم توضیحات ابتدای همین صفحه را مطالعه نمایید تا شما نیز در کمترین زمان ممکن به نتیجه‌ی مطلوب برسید.

    به عنوان اولین قدم با آرامش و بدون عجله (و البته بدون معطلی بیش از حد) سعی کنید کتاب نگارنده با نام اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را مطالعه نمایید.
    جهت دریافت رایگان نام کتاب فوق را جستجو کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    خوشبختانه در کتاب فوق قدم به قدم توضیحاتی جهت رفع سؤالات،شبهات، مشکلات و نگرانی‌های فعلی و آنچه ممکن است در آینده با آن مواجه شوید تا رسیدن به اطمینان کافی ارائه شده است.

    لطفاً توضیحات ابتدای همین صفحه را مطالعه نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید

    یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۰ @ ۰۴:۲۳
    سلام مجدد.خدا قوت.ببخشید یه سوال داشتم من دنبال استفاده و جدی گرفتن عقلم هستم و میخوام از گذشته ام به عنوان پشتوانه ای برای درستی عقل استفاده کنم فقط یکم وسوسه هایی دارم که نمیذاره با خیال راحت ازش استفاده کنم خداروشکر با تفکر تا حدود زیادی برطرف شده منتها میخواستم قوی تر ریشه کن بشه به همین خاطر یه سوال داشتم آیا کلا امکانش هست با توجه به صفات خداوند (من با صفاتش در حد بی نهایت الان اوکی هستم مثلا حکیم بودنش عادل بودنش) خداوند ما رو به خاطر گناهی که شاید در یه دنیای دیگه که توش بودیم و انجام دادیم که آخر حد گناه شاید باشه توی این دنیا آورده باشه و یه جورایی جهنممون باشه و در اینجا با آدمای الکی و زندگی الکی درگیرمون کرده باشه یا مثلا رهام کرده باشه به حال خودم که یه سری موجودات من رو تو یه زندگی ماتریکسی و شبیه سازی شده کنترل بکنند و مثلا قران و ... رو در واقع اونا واسم فرستادند و حرفای خداوند در واقع نیست و... و اون چیزی که من میگم عقله و خوبه مثلا یه چیز اوکی ای نباشه و اونا بهم داده باشند چون جهنمه و شاید این عقل چیز درستی نباشه و گذشته ای هم که ازش دارم که خوبه ساخته ی اونا باشه که گولم بزنن که ازش استفاده کنم و....کلا سواام اینه ممکنه خداوند ازش این بربیاد که به خاطر گناهی که از ذهنمون برده و کاری کرده که به یادمون نیاد یا شاید خودمون تو اون دنیا از ذهنمون پاکش کردیم و بعد خودمون رو توی یه دنیای ماتریکسی و شبیه سازی شده آورده باشیم ما رو مواخذه کنه آخه تو تناسخ هم میگن زنذگی قبلی داشتیم که این زنذگی جدید تقاص زنذگی قبلیه و یادمون نمیاد من میگم کلا ممکنه با توجه به عدل خداوند یا حکمتش ما رو به خاطر چیزی که یادمون نمیاد مواخذه کنه حداقل میگم اگه واقعا این حرفا درست باشه حداقل خداوند بهم میگه که چه خبره و تو جهنم هستم یا نه و بهم میگه که به خاطر چه گناهی مثلا به این دنیا آورده یا اومدم و اینکه میگه که ادمای اطرافم الکی هستند یا نه و... .فقط اینو بگم که من خودم میگم اصن خداوند نمیذاره هیچ موجودی توانایی شبیه سازی ما رو داشته باشه چون اینجوری قابلیت اعتماد به خداوند از بین میره دیگه هیچ مخلوقی نمیتونه رو خدا اعتماد کنه چون میگه شاید من هم شبیه سازی شده باشم پس از حکمت خدا به دوره یه همچین حرکتی کلا.یا تهش اگر هم این اتفاق افتاده باشه با استغفار باید درست میشد که من استغفار کردم و هیچی تغییر تکرده پس من تو دنیای شبیه سازی شده نیستم و خدا هم من رو رها نکرده .یا میگم خذاوند ویژگی ستار العیوب بودن داره پس نمی‌ذاره یه سری موجود زنذگی من رو کنترل کنند چون ایینجوری عیب های من آشکار میشه این جواب های من به وسواسمه خوبه به نظرتون.فقط این اذیتم میکنه که به خاطر چیزی که یادمون نمیاد ما رو مواخذه می‌کنه یا نه و میخواستم یه جوابی برای این هم داشته باشم.خیلی ممنونم از حوصله تون.خدا خیرتون بده.
    پاسخ:
    سلام

    جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب (ازجمله روش تعقل صحیح) توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.


    خوشبختانه در پیام‌های قبلی شما و مخاطبان محترم دیگر، تمایل داشتید در خصوص ریشه‌کنی وسوسه‌ها، توهمات و غیره، هرچه زودتر مجموعه درمان وسواس فکری و عملی را بارگذاری نمایم که من نیز به‌اندازه توان و توفیق مشغول هستم.

    همان‌طور که خود نیز می‌دانید عقل سلیم هرگز وجود محسوسات و حقایق بدیهی و قطعی (مانند طبیعت و وجود خودمان) را با یک سری توهمات، شاید و شاید و گمان‌هایی که ریشه در حقیقت ندارند مخدوش نمی‌کند و بر چنین پندارهایی که حاصلی جز پریشانی ذهنی و سردرگمی ندارند مهر تائید نمی‌زند.

    یکی از کارهای معمولی و روشن عقل، تشخیص سره از ناسره است به‌عنوان‌مثال این عقل است که به هر انسانی می‌گوید دروغ بد است و راست‌گویی خوب و تأکید می‌کند آنچه با حواس 5 گانه درک می‌شود (مانند طبیعت و وجود خودمان) قابل تشکیک نیست و نباید به توهمات بی‌شمار که زندگی را تلخ می‌کنند اهمیت داد و الا خودمان مسئول سردرگمی و رنج‌های ناشی از بی‌توجهی به پیام عقل هستیم.

    بنابراین امیدوارم حال که به ارزش تعقل در رفع وسوسه‌ها پی بردید و اثر مفید آن را مانند همین نوشتاری که ارسال کردید به خوبی تجربه نمودید، ازاین‌پس بیش‌ازپیش راه واقع‌نگری و تفکر در مواجهه با وسوسه‌ها و شبهات را در پیش بگیرید و روی مطلب فوق (نقض نکردن قطعیات با حدسیات) بیشتر فکر کنید تا آن را به‌عنوان یک راه و روش ثابت در زندگی خود انتخاب کنید و از آثار آرامش بخش آن همیشه بهره‌مند شوید و اجازه دور شدن از جاده حقیقت را به خود ندهید.

    در خصوص نکاتی که مطرح کردید اگر کمی فکر کنید تصدیق خواهید نمود بخش ابتدایی نوشتار شما محصول وسوسه‌ها و توهمات هستند که سعی دارند حکمت خداوند و عدالت او را با یک سری شاید شاید گفتن‌های بی‌اساس زیر سؤال ببرند و خوشبختانه بخش پایانی نوشتار شما، حاصل واقع‌نگری و تعقل شماست که بر حکمت و عدالت الهی و ستاریت او و محبت وی به بندگانش مهر تأیید می‌زنند.
    چه تجربه‌ای در اثبات لزوم توجه به پیام عقل روشن‌تر از این که اهمیت به وسوسه‌ها و توهمات، باعث تشویش ذهنی، سردرگمی و رنج‌های فراوان می‌شود و اهمیت به پیام عقل، سبب آرامش خاطر و اطمینان و ثبات فکری فرد می‌گردد.

    در آموزش درمان وسوسه فکری و عملی و آموزش مشورت با عقل در این خصوص از ریشه و با زبان ساده توضیح داده‌ام که امیدوارم با دعای شما در دسترس عموم قرار بگیرد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.

    پنج‌شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ @ ۰۲:۱۰
    سلام وقت شما به خیر

    چندتا سوال داشتم
    اول اینکه کتاب اثبات خدا دین و مذهب خردمندانه مال شماست؟ کتاب تصویری علم و اندیشه چطور؟
    دوم اینکه من دنبال نسخه چاپی هر دو کتابی که اسمشون رو بردم هستم لطفا بگید از کجا تهیه شون کنم؟
    سوم اینکه اجازه می دید من مطالب صفحه و کتابتونو تو صفحه خودم بذارم؟
    ممنون از پاسختون
    پاسخ:
    سلام
    وقت شما هم به خیر

    مخاطب محترم

    چند نفر دیگر نیز مشابه سؤالات شما را پرسیده‌اند که من از فرصت استفاده می‌کنم و به آن‌ها نیز یکجا پاسخ می‌دهم؛ از جمله این سؤالات:

    الف- کتاب اثبات وجود خدا به چاپ رسید؟ چون تو کانال تلگرام عکسش رو گذاشته بودید به همین خاطر پرسیدم

    ب- ببخشید کتاب علم و اندیشه رو چاپ کردید؟ این کتاب اثر جان کلوور مونسما است؟

    ج- لطفاً زود کتاب رو چاپ کنید تا ازتون بخرم.

    د- سؤالات مشابه دیگر ...

    پاسخ:

    1- هر دو کتاب (اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه و کتاب تصویری علم و اندیشه)) تألیف اینجانب است.
    در کتاب تصویری علم و اندیشه، شما با دلایل دانشمندان و مراکزی علمی جهان در اثبات وجود خدا با ذکر منبع آشنا می‌شوید  که بیشتراین دلایل و سخنان از کتاب اثبات وجود خدا، The Evidence of God، اثر جان کلوور مونسما نقل شده است.
    در واقع شما با مطالعه کتاب فوق در جریان مهمترین و شیواترین مطالب کتاب جان کلوور نیز قرار می گیرید بدون اینکه نیاز باشد مطالب غیرلازم را مطالعه نمایید.

    2- برای چاپ «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، هنوز برخی مراحل مانند صفات خدا و غیره به آن اضافه نشده است که در هر صورت چون این کتاب همواره به‌صورت پی دی اف و رایگان در دسترس عموم قرار دارد، شخصاً بنای چاپ کاغذی آن و دیکر کتب خود را ندارم؛ اگرچه اقدام به چاپ و نشر کتب نگارنده توسط دیگران از نظر من به عنوان صاحب حق نشر کتب و هر نوع تولید دیگر آزاد است.

    شما هر زمان که خواستید می‌توانید جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه» نام آن را جستجو و رایگان دریافت یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    جهت دریافت «کتاب تصویری علم و اندیشه» نیز می‌توانید نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1305

    3- نشر و چاپ کتاب فوق نیز مانند سایر کتب و تولیدات نگارنده آزاد است.

    جهت مشاهده‌ی سایر کتب، فیلم و محصولات تولید شده -که نشر همگی آزاد است- به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1302

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.


    پنج‌شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ @ ۰۸:۱۴
    سلام
    من نوجوانی هستم که تا دوماه و خرده ای پیش ادم متدینی بودم، بین هم سن و سالهای خودم و دوستانم سوال جواب میدادم و خودم یجور هایی از عقایدم دفاع میکردم ، خلاصه بخوام بگم اغوش خدا رو چشیدم....
    اما دو ماه پیش خیلی اتفاقی یه جا یه جمله از یه ناباور معروف خوندم و این تو ذهنم شروع کرد به رشد من هم چون دوست داشتم پاسخش رو پیدا کنم و از اینکه همچنین چیز بدیهی رو نمیتونم برای خودم ثابت کنم ترسیدم با ترس و واهمه مطالعه میکردم و همین باعث شد عقایدی که خودم قبلا با عقلم بهشون رسیده بودم رو به حالت تلقینی و دستوری دربیارم و دیگه از خودم تحلیل و یقینی نداشته باشم از طرفی در این مطالعات کلی شبهه و تردید های جدیدی دیدم که همشون اضافه شدن همچنین چون مدرسه نمونه بودم و فصل امتحانات بود خستگی ذهنیم منو به شدت پریشون کرد.
    الان احساس سبک مغزی و قدرت تحلیل پایین میکنم ، حس میکنم خودم نمیتونم به چیزی برسم ، حتی شبهاتم هم حل بشه فکرم ازاد نیست و در طول زندگی حساسیت بی جا به بدیهیات روزمره دارم(مثلا خودم رو هم گم میکنم وقتی میخوام فکر کنم چند بار اسم خودم رو صدا میزنم به خودم تذکر میدم و چشمانم رو میبندم که مثلا به خودم بیام) ازتون می‌خوام کمکم کنید فکرم آزاد و منطقی باشه چون خودم میدونم به کوچک ترین چیز بدیهی هم فکر میکنم خرابش میکنم برای مثال من دو شب پیاپی نخوابیدم چون همش ذهنم درگیر بود و در اینکه باید بخوابم هم شک میکردم با این که ته دلم میگفت این فکرای احمقانه چیه در اخلاق و علاقم به خانواده دوستانم هم اختلال ایجاد شده . لطفا کمک کنید این جور فکرها بهم غالب شده ممنون
    پاسخ:
    سلام

    مخاطب محترم

    جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.


    1- خوشبختانه از متن نوشتار شما پیداست که صرفاً دچار وسوسه‌ی ذهنی -که نسبتاً برای همه پیش می‌آید- شده‌اید و مشکلی با حقیقت ندارید که در پایان به راه‌حل اساسی درمان وسوسه ذهنی اشاره خواهم کرد.

    2- شما هم می‌دانید که خوب حرف زدن در هر موضوعی به معنای فهمیدن آن موضوع و رسیدن به یقین نیست.
    هر فردی که از اطلاعات و شرایط کافی برخوردار باشد (داشتن یقین مستدل یکی از این شرایط است)، در مواجهه با هر شبهه (چه حاصل ذهنیات خودش باشد چه ناباوران مطرح ‌کنند) اندک تزلزلی در باورهایش ایجاد نخواهد شد بلکه با تکیه بر یقین مستدل و با وجود احاطه کافی بر موضوع، نه‌تنها وسوسه‌ها و شبهات اثر منفی بر او نمی‌گذارند بلکه وسیله‌ای جهت رشد و آگاهی بیشتر او نیز خواهند شد تاجایی که به قول دکتر سید حسن حسینی:
    اگر یک مؤمن واقعی و باسواد باشی، خواندن کتاب‌های ماتریالیستی (خداناباوران) می‌تواند گوشه‌ای از تفریحات سالم تو باشد!
     
    3- فراموش نکنیم هر انسانی همواره با پیام عقل و انواع وسوسه‌های رنگارنگ روبروست؛ بنابراین اینکه نوشته‌اید: «ته دلم میگفت این فکرای احمقانه چیه» کافی است بدانید که این پیام نجات‌بخش مربوط به عقل شماست که اگر به آن اهمیت بدهید، شمارا بر توهمات و وسوسه‌های زیان‌بار غلبه خواهد داد.
    مسلماً باهوش‌ترین مردم کسانی هستند که بدون اتلاف وقت به پیام عقل گوش می‌دهند و به وسوسه‌ها و توهمات (همان‌طور که شما نیز به‌خوبی تشخیص دادید که گاهی احمقانه هستند) بدون معطلی بی‌اعتنایی می‌کنند و به همین خاطر است که همواره انسان‌هایی شاد، امیدوار، زیرک و دارای ذهنی آرام و دلی مطمئن هستند و از مسیر درست که حرکت در آن آسان و راحت است خارج نمی‌شوند و با این کار مانع ایجاد دردسر، سرگردانی و رنج‌های خودساخته می‌شوند.

    4- تجربه ثابت کرده است که گوش دادن بدون تعلل و اتلاف وقت به پیام عقل، سبب ایجاد امید و نشاط در فرد می‌شود و اهمیت دادن به وسوسه‌ها، موجب کم‌رنگ شدن امید و پیدایش رنج، افسردگی و ناراحتی‌های فراوان در هر انسانی می‌شود.
    این بستگی به انتخاب خود فرد دارد که به کدام‌یک اهمیت بدهد؛ به پیام رهایی‌بخش عقل یا وسوسه‌های تمام نشدنی و رنج‌آور؟

    5- خوشبختانه من در کتاب زیر، مشکل شما - که مرتب با من در میان گذاشته می‌شود- را به همراه راه‌حل توضیح داده‌ام و روش کسب یقین مستدل و اطمینان‌بخش را نیز آورده‌ام.
    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه» نام آن را جستجو و رایگان دریافت یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397
    می‌توانید خصوصاً قسمت سوم تا پنجم کتاب فوق با عنوان «چرا اگر تلاش برای اثبات وجود خدا مانند سایر کارها از پایه شروع نشود نتیجه عکس دارد؟» را با حوصله مطالعه نمایید و به راه‌حل‌های ارائه شده عمل نمایید تا در کمترین زمان ممکن نه‌تنها نسبت به شبهاتی که الآن درگیرش هستید بلکه نسبت به شبهاتی که ممکن است در آینده نیز با آن مواجه شوید آسوده خاطر شوید و البته تا رسیدن به این مقصود تلاش کنید ذهنتان را درگیر شبهات جدید و بی‌پایان –خصوصاً آنچه ناباوران مطرح می کنند- نکنید چون حداقل اثر منفی آن این است که تل انبار شبهات جدید در ذهن، موجب تأخیر در رسیدن به یقین مستدل و پایدار خواهد شد.

    6- در خصوص روش مواجهه با وسوسه‌ها‌ و رفع اساسی تشویش ذهنی، امیدوارم به‌زودی راه‌حلی که در حال تنظیم آن هستم را با عنوان «درمان وسواس فکری و عملی» و «آموزش مشورت با عقل» در نشانی زیر بارگذاری نمایم:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14
    این آموزش بر اساس تجربه خود مخاطب و با زبان روشن که حتی برای نونهالان نیز قابل فهم است در حال تنظیم است و آثار خوب آن فقط ریشه کنی وسواس نیست بلکه بسیار فراتر از آن است.

    7- تا آن زمان اگر مایل هستید می‌توانید مجموعه زیر که در 13 قسمت تنظیم شده و به سؤالات افرادی مانند شما پاسخ داده‌ام را مطالعه نمایید:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.


    پنج‌شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ @ ۱۲:۴۶

    سلام من هر کاری میکنم نمیدونم کتاب چطوری دانلود میشه به گفته سایت عمل میکنم اما هیچی که هیچی
    پاسخ:
    سلام

     مخاطب محترم

    احتمال دارد اشکال از مرورگر یا سرویس دهنده (سرور، server)  باشد که کتاب‌ها را در آن بارگذاری کردم.
    من الان، کتاب را در سرویس دهنده‌ی دیگری نیز بارگذاری کردم تا مشکل احتمالی شما و دیگر مراجعه‌کنندگان حل شود.
    پس به نشانی زیر رفته و روی یکی از دو نشانی که گذاشته‌ام کلیک کنید و کتاب مورد نظر خود را دریافت نمایید:
     
    جهت دریافت رایگان آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه» نام آن را جستجو یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    جهت دریافت «کتاب تصویری علم و اندیشه» نیز می‌توانید نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1305

     
    همیشه در مسیر درست موفق باشید.


    جمعه ۲۹ بهمن ۱۴۰۰ @ ۰۱:۵۷

    سلام وقت بخیر و عرض خسته نباشید
    تشکر میکنم بابت این مجموعه کامل با 1773 صفحه کتاب.
    ان شاءالله خدا توفیقات بیشتری نصیب شما کند و دعا میکنم به زودی مجموعه درمان وسواس هم منتشر شود.
    با ارزوی موفقیت
    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر

    امیدوار به اجابت دعای شما بزرگواران

    زحمت تنظیم متن و عکس صفحات این کتاب با یکی از مخاطبان محترم با نام اختصاری #احراق  است که اشعار زیبایی در خداشناسی دارد.
    ایشان مدیر کانال شعر توحیدی است:
    https://eitaa.com/sheretohidi

    با تشکر


    جمعه ۲۹ بهمن ۱۴۰۰ @ ۰۴:۲۹
  • نویسنده‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
  • سلام

    قابل توجه مخاطبان محترمی که سؤال ارسال نمودند.

    این وبلاگ به طور پیش‌فرض، پاسخ به سؤالات را به ترتیب تاریخی که برایم ارسال نمودید بارگذاری می‌کند.

    بنابراین با توجه به اینکه من به سؤالات به ترتیب پاسخ ندادم، می‌توانید چند پرسش و پاسخ اخیر را برای دیدن پاسخ خود مرور کنید.

    در توضیحات ابتدای صفحه آوردم من تلاش دارم حداقل یک روز در هفته به این صفحه سر بزنم و درحال حاضر اولویت پاسخ به سؤالات در موضوع اثبات وجود خدا می‌باشد.

    سپاس‌گزارم. 

    سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد عزیز...
    با تشکر از زحمات شما در تالیف کتاب اثبات خدا،دین و مذهب خردمندانه....
    بنده بسیار مشتاق انتشار بخش دوم این کتاب هستم،اگر مقدور است زمان تقریبی انتشار آن را اطلاع دهید...
    با تشکر
    پاسخ:
    سلام

    شما هم خسته نباشید.

    من نیز مانند شما مخاطب محترم، در حال یادگرفتن و یافتن پاسخ‌ سؤالات فراوان خود در مورد جهان هستم، بنابراین لقب استاد را در شأن خود نمی‌دانم و مطمئنم چیزهای زیادی است که می‌توانم از شما یاد بگیرم.

    همان‌طور که در نشانی زیر توضیح دادم:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01
    تجربه به من نشان داده، مشکل اصلی مخاطبان -اعم از خداناباور و خداباور- این نیست که بدانند آیا خدا وجود دارد یا خیر، بلکه مشکل اصلی عدم اطلاع از روش صحیح تحقیق با تکیه بر شواهد محسوس و دلایل قطعی جهت کسب یقین مستدل است که باعث شده بیش‌ازاندازه‌ی معقول در حواشی و جزئیات زائد فرو روند و ذهن خود را مستعد ابتلا به انواع شبهات و وسوسه‌ها نمایند تا جایی که خود نیز به مضحک بودن بسیاری از شبهات و وسوسه‌هایشان اذعان دارند.

    به همین دلیل تمرکز اصلی‌ من، تنظیم «آموزش درمان وسواس فکری و عملی» است و مهم‌تر از همه مشغول تنظیم «آموزش مشورت با عقل» نیز هستم که مطمئنم به کار بستن این آموزش ریشه‌ی هر نوع وسواس و ... را می‌خشکاند:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14  

    بعد از تکمیل کار فوق، امیدوارم بخش دوم کتاب که متن اصلی آن مدت‌هاست آماده شده را در نشانی زیر منتشر نمایم:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    اگر به حدس و تخمین من بود، باید حداقل سال گذشته، بخش دوم کتاب منتشر می‌شد بنابراین اگرچه نمی‌توانم تاریخ دقیق بدهم، اما مطمئنم اگر مخاطبان محترمی که این مطالب را مفید می‌دانند همین الان ولو چند ثانیه صمیمانه دعا کنند، این مهم در کمترین زمان ممکن محقق خواهد شد.
     
    همیشه در مسیر درست موفق باشید.

    سه‌شنبه ۳ اسفند ۱۴۰۰ @ ۰۹:۵۹
    سلام وقت بخیر
    میشه در مورد هدایت خدا توضیح بدید؟
    خدا چه کسی رو هدایت میکنه؟ این هدایت با اختیار خود فرد هست؟ چرا خیلی ها هدایت میشن بدون اینکه خودشون بخواند؟
    ممنونم
    پاسخ:
    سلام

    وقت شما به خیر

    هر کسی -با هر باوری و از هر خانواده‌‌ای- انسانی صادق، فاقد تعصب و جویای حقیقت باشد و با واقعیات دشمنی نکند و عمداً اسبابی که او را به سمت هدایت سوق می‌دهد، پَس نزد، بدون تردید هدایت خواهد شد ولو تمام نزدیکان و اطرافیان چنین فردی گمراه باشند و تصمیم بگیرند مانع هدایت او شوند!

    پ.ن: هرکدام از موارد فوق نشانه‌های روشن و قابل راستی‌آزمایی توسط خود فرد دارد ازجمله نشانه‌ی جویای حقیقت بودن، همین تلاشی است که شما و دیگر مخاطبان دارید که به عنوان نمونه در همین صفحه وقت گذاشتید و سؤالات سرنوشت‌ساز خود را مطرح کردید درحالی‌که برخی حاضر نیستند همین مقدار تلاش را از خود نشان دهند، بلکه بیشتر تمایل دارند به کارهایی که خود عامل سرگردانی انسان و دور افتادن از حقیقت هستند بپردازند که البته برای همان‌ها در همان وادی نیز اسباب هدایت فراهم‌ است به همین دلیل مرتب شاهدیم تعدادی از ایشان علیرغم اینکه در ابتدا افرادی متعصب بودند و نمی‌خواستند از آن وادی محدود و پر از رنج خارج شوند، اما دل‌شان نرم شده و نگاه محدودشان توسعه پیدا نموده و با اشتیاق راه هدایت و تجربه‌ی زندگی به معنای واقعی شاد را در پیش می‌گیرند.
     
    همیشه در مسیر درست موفق باشید.


    چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰ @ ۲۰:۵۸
    سلام وقت بخیر
    اگر امکانش هست در مورد زیر توضیح بفرمایید
    فعلوانفعالات سلول حیوانی بهقدری عجیب و پیچیده است که اگر کوچکترین انحرافی در آن
    روی دهد باعث بیماری حیوان میشود.
    مجموعه علم و اندیشه ص 13

    درواقع در این جهان در کنار نظم، بی نظمی هم وجود دارد مثل همین بیماری که خارج شدن از روند عادی هست و یک نوع بی نظمی هست برخلاف عملکرد منظم یک موجود زنده.
    فیلسوفانی مثل هیوم هم ایراداتی رو به همین موضوع و بی نظمی ایراد میکنند.
    ممنون میشم پاسخ بدید.
    برخی میگویند همین بیماری هم نظم است اما ایا واقعا خارج چون از روند عادی رو میشه نظم گذاشت؟
    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر

    مخاطب محترم
    به سؤال شما به‌تفصیل در کتاب نگارنده پاسخ داده شده است
    جهت دریافت «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    برای استفاده مخاطبانی که وقت نمی‌کنند کتاب را مطالعه نمایند نکاتی را در خصوص سؤالتان مطرح می‌کنم که اگر نکته یا شبهه دیگری باقی ماند می‌توانید برای حل اساسی آن، به کتاب فوق مراجعه نمایید تا از طرح سؤال مجدد بی‌نیاز شوید.
     
    همین‌که غالب بیماری‌ها توسط دانشمندان قابل شناسایی و به وسیله داروهای معینی قابل درمان هستند نشان از نظامی قانون‌مند در طبیعت دارد به‌طوری‌که هر چه انسان، بیشتر بر نظام هوشمندانه و قوانین حاکم بر طبیعت آگاهی پیدا کند، قادر به رفع و درمان بیماری‌های بیشتری خواهد شد. (همین قاعده در مورد رفع مشکلات دیگر نیز جاری است).

    البته خودتان می‌توانید با تفکر و تحقیق، به شواهد فراوان دیگر نیز دست پیدا کنید ازجمله:
    الف- یکسان بودن داروی بیماری‌ها، مانند سرماخوردگی برای درمان انسان‌های مختلف در سراسر جهان، نشان از نظم است، نه بی‌نظمی و این پیام روشن را به همراه دارد که ابتلا به هر نوع بیماری با عامل یا عوامل مشخصی صورت می‌گیرد که این عوامل خود بخشی از قوانین نظام‌مند جهان هستند؛ به‌عنوان نمونه ادالت کلد ADULT COLD یا قرص سرماخوردگی که مخصوص بزرگ‌سالان است ترکیبی از چند ماده مشخص در طبیعت، با اثرگذاری مشخص، بر بخش مشخصی از بدن انسان هستند که این مواد عبارت‌اند از: فنیل افرین (یک منقبض کننده عروقی سمپاتومیمتیک)، کلرفنیرامین (آنتی هیستامین) و استامینوفن که این مجموعه عوامل هماهنگ نشان می‌دهند هم علت بیماری، هم درمان و هم اثربخشی هر کدام، همگی تابع قانون و نظامی دقیق و حساب شده هستند.

    ب-  ضمن اینکه برخی بیماری‌ها عملاً مفیدند ازجمله در بدن انسان تولید واکسن نموده و با تقویت بدن، موجب پیش‌گیری از بیماری می‌شوند.

    ج- همچنین تأمل در علت ایجاد هر بیماری نشان می‌دهد عواملی ازجمله سوء اختیار و ناپرهیزی خود انسان از قوانین خاص، موجب بروز بیماری می‌شود تا جایی که می‌توان پیش‌‌بینی کرد با خوردن بیش‌ازاندازه مثلاً غذاهای چرب و ... چه نوع بیماری‌هایی در بدن انسان ایجاد می‌شود که این‌ شواهد نیز حاکی از وجود نظامی مشخص، تکرارشونده و قابل پیش‌بینی می‌باشند که مسلماً نسبتی با بی‌نظمی و تصادف ندارند.
    البته بروز بیماری یا فرسوده شدن بدن انسان‌ها با گذشت زمان (ضمن اینکه همگی تابع قانون معین و قابل تکرارشونده هستند)، علت‌های معقول و حکمت‌های فراوان دیگری ازجمله افزایش آستانه‌ی تحمل انسان، امتحان، تذکر، آمرزش گناهان و غیره نیز دارند که در بخش ادیان و مذاهب می‌توان در این خصوص تحقیق نمود.

    ضمن اینکه اقرار به وجود همان مقدار نظمی که قابل درک با حواس 5 گانه بوده و غیرقابل‌انکار هستند، خط بطلان آشکاری بر خداناباوری و ندانم‌گرایی است و جمله‌ی کامل دانشمندی که از وی نقل قول نمودید نیز بر همین حقیقت تأکید دارد:
     
    دکتر ادموند کارل کورنفلد، EDMUND CARL KORNFELD، رئیس دایره‌ی شیمی آلی در ایالات متحده آمریکا:
    فعل‌وانفعالات سلول حیوانی به‌قدری عجیب و پیچیده است که اگر کوچک‌ترین انحرافی در آن روی دهد باعث بیماری حیوان می‌شود.
    واقعاً تعجب‌آور است که سازمانی به پیچیدگیِ یک سلول حیوانی بتواند خودبه‌خود به حیات و فعالیت خویش ادامه دهد! برای این کار حتماً وجود «خالق» و «پروردگار فوق‌العاده حکیمی» ضرورت دارد.
     منبع: کتاب تصویری علم و اندیشه ص 13

    خوشبختانه با تفکر، اطلاع از علوم و همچنین افزایش شناخت از طبیعت، می‌توان فهمید آنچه ممکن است در نگاه اول بی‌نظمی به نظر آید در واقع دارای نظم مشخصی است.
    در همین خصوص چارلز تاونز برنده جایزه نوبل، جایزه تمپولوتون، جایزه‌ی روم فورد و بیست‌وهفت مدال افتخار از دانشگاه‌های مختلف و جوایز بسیار از دولت‌ها و مؤسسات علمی در مقاله‌ای با عنوان همگرایی علم و دین می‌گوید:
    جهان ما بیهوده و عبث نیست و ما نیز نباید به پوچی در غلطیم؛ همه‌چیز، حتی هر آنچه ما بی‌نظمی می‌پنداریم، از دید یک دانشمند آشنا به ریاضیات، نظم است.
    کتاب تصویری علم و اندیشه ص 345 به نقل از:
    fa.wikipedia.org/wiki/چارلز_هارد_تاونز

    جهت دریافت «کتاب تصویری علم و اندیشه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1305

     البته اطمینان و یقین مستدل به حکمت و هوشمندی فوق‌العاده طراح جهان، می‌تواند چنین شبهاتی را از اساس حل نماید که در کتاب زیر به‌تفصیل روش کسب این اطمینان را توضیح داده‌ام.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.


    پنج‌شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۰ @ ۰۷:۱۵
  • چهارده ثانیه با خدا
  • سلام و عرض ارادت

    من منتظر قسمت‌های جدید کلیپ های 14 ثانیه با خدا هستم و از زحمت شما بسیار متشکرم.
    پاسخ:
    سلام

    با تشکر از شما، در درست اقدام است.

     
    یکشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۰ @ ۰۴:۱۰
     
    سلام وقت شما بخیر و خسته نباشید.
    در واقع ایا واقعا امکان رسیدن به یقین در همچین مدت کوتاهی وجود داره که در کتاب گفته شده؟
    یک شخصی مانند محمد غزالی با آن سطحس که داشته در اطلاعات خودش شک میکنه و بعد 10 سال تحقیقاتش تموم میشه.
    و چطور میشه در حدود 5 تا 6 روز و بنابر افراد مختلف بیشتر یا کمتر به یقینی رسید که هیچ گاه تردید نکند؟
    بیشتر از دو سال هست که وقت خودم رو گذاشتم بر سر اثبات خدا.
    روزی میگویم هست، روزی هم ندانم گرا.
    بعد از 3 بار خواندن کتاب شما و انجام تمارین و حتی نکته برداری همچنان که با شبهه ای مواجه میشم تماما اضطراب میگیرم و جوابی ندارم.
    واقعا فکر میکنم امکان داره یک روزی مانند شما در مواجه با شبهات نه تنها اضطراب و استرس بهم دست نده و با دلایل عقلی پاسخ بدم؟
    13 قسمتی که مربوط به وسواس بودم هم مطالعه شد و میدانم حس ظن چقدر اهمیت دارد وگرنه در حال حاضر اصلا اینجا نبودم.
    تلاش من برای رسیدن به یقین شد دوری و دورتر شدن از خدا.
    نمیدانم حتی اگر مجموعه درمان وسواس هم منتشر بشود فایده ای دارد؟؟!
    به مشاور حضوری مراجعه میکنم بعضی اشتباه نادرست میدهند و میگویند تو اصلا وسواسی نداری! برخی هم دنبال پول اند و بی نتیجه تا به الآن..
    همه اینها از سر این است که من نمیتوانم در برابر همچین عقیده ی مهم و سرونوشت سازی کوتاه بیام و در حال تلاش هستم برای اینکه بلاخره به باور درست و یقین برسم و مانند برخی افراد ادعای پوچی مثل بیخدایی که بازی با سرنوشت خود است نکنم. و آن هم همچین عقیده ی سرونوشت سازی که در برابر خالق خودت بایستی و بگویی تو وجود نداری!
    ممنونم از توجه شما
    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر

    ضمن تبریک بابت نگاه مثبت و صحیح، خصوصاً حسن ظن ارزشمندی که آن بهرمند هستید، خوشبختانه پاسخ سؤال شما مثبت است.

    توضیح بیشتر:

     آنچه در کتاب آمده صرفاً روش کسب یقین به وجود طراح و سازنده‌ی هوشمند برای جهان است و این منافاتی با بروز شک در امور دیگر ندارد.

    چه بسیار دانشمندانی که در کمترین زمان ممکن یقین مستدل و پایدار به وجود خدا را تجربه کرده‌اند اما در امور فراوان علمی و اطلاعات قدیم و جدید خود شک می‌کنند و هر روز با تحقیق صحیح، بر یک یا چند شک‌ خود با کمک استدلال و شواهد کافی غلبه می‌نمایند.

    البته توجه داشته باشیم دو نوع شک وجود دارد که یک نوع آن شک حقیقی است که مقدمه رسیدن به یقین است و دیگری شک کاذبی است که ناشی از تشویش  و وسوسه‌ی ذهنی است که راه رفع آن، درمان تشویش و وسوسه است و الا خصوصاً اگر روش تحقیق، صحیح نباشد ممکن است این وسوسه گسترده‌تر شود.
     
    در آموزش درمان وسواس، با ذکر منابع داخلی و خارجی توضیح داده‌ام که برخی شک‌ها کاذب هستند چون هیچ شواهد و دلیلی که در آن امور ایجاد شک کند وجود ندارد و به تعبیر دیگر این حقایق اساساً قابل تشکیک نیستند بلکه وسوسه‌ها و شبهاتی در ذهن فرد به وجود آمده‌ که وی به‌اشتباه خیال می‌کند نسبت به آن امور دچار شک شده است.

    در کتاب (اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه) نیز توضیح داده‌ام که رسیدن به نتیجه در کمترین زمان ممکن بستگی به تشنگی خود فرد دارد و برخی افراد علیرغم اینکه دچار وسواس ذهنی بودند اما چون خود را ملزم نمودند که دقیقاً طبق روش کتاب پیش بروند، خیلی زود به نتیجه رسیدند. (خصوصاً رها کردن پندارها و امور  غیرقطعی و تکیه بر امور محسوس و قطعی.)

    نگارنده بعد از چند سال از نگارش کتاب پیوسته با برخی مخاطبانی که روش کتاب را با موفقیت طی کرده‌اند ارتباط دارم که تصریح نموده‌اند که نه‌تنها وسواس فکری و عملی آن‌ها ریشه‌کن شده و به یقین آن‌ها کوچک‌ترین خللی وارد نگردیده، بلکه ایشان توانایی رفع شبهات دیگران را -البته بعد کسب شرایط لازم که در کتاب توضیح داده‌ام- نیز پیداکرده‌اند.

     یکی از این مخاطبان محترم به این‌جانب توضیح داد که قبل از طی آموزش کتاب، به وی هشدار داده بودند که با ادامه وضعی که دارد حال وی مخاطره‌آمیز خواهد شد، این فرد چنان دچار وسواس عملی شده بود که وقتی دستش را کامل زیر آب می‌برد باز شک داشت (این همان شک کاذب است) که آیا واقعاً دستانش کاملاً خیس شده یا خیر که خوشبختانه وی بدون نیاز به هزینه روانکار و روان پزشک و حتی مصرف یک قرص، (در حالی که قبل از آن هر شب قبل از خواب قرص اعصاب می‌خورد) به کمک تعقل موفق شد وسواسش را ریشه‌کن کند و بی تردید هر کسی یاد بگیرد که عقلش را به صورت مداوم به کار بیندازد وسواسش (ولو کهنه و عمیق باشد) ریشه کن خواهد شد و این شدنی است ولو چنین فردی احساس ناامیدی شدید کند اما به محض دیدن آثار مجرب تعقل، به سرعت درمان خواهد شد.

    به امید دعای خوب شما برای تکمیل روش درمان وسواس فکری و عملی (خصوصاً آموزش مشورت با عقل) که حقیقتاً موفقیت در این کار چون موضوع آن درمان وسوسه و روش صحیح تعقل است، نیازمند کمک ویژه‌ی خداوند است و من روی دعای شما حساب باز کرده‌ام و الا چه بسا به ناچار کار باز هم طول خواهد کشید.

    نشانی:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/14  

    پ.ن: ظاهراً شما یا یکی از مخاطبان دیگر از طریق ایمیل اشاره داشتید چطور این‌جانب علیرغم اینکه روزانه صدها شبهه و سؤال را پاسخ می‌دهم دچار مشکل در باورهایم نمی‌شوم (نقل به مضمون) که امیدوارم توضیحات فوق و توضیحاتی مفصلی که در کتاب زیر آورده‌ام کافی باشد.
    جهت دریافت «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    بنابراین از فرصت استفاده نموده و  عرض کنم همانطور که در ابتدای همین صفحه توضیح دادم این‌طور نیست که اینجانب هرروز مشغول پاسخ به صدها شبهه باشم بلکه برخی اوقات و طی چند روز به علت کثرت سؤالات ارسالی ناچار شدم از نیمه‌شب تا حدود غروب به صدها سؤال در موضوعات گوناگون خصوصاً اعتقادی که در صف باقی مانده بودند پاسخ دهم که خوشبختانه بعد از بستن بخش نظرات در صفحات دیگر، این مشکل اگرچه تمام نشده اما تا حدود زیادی حل شده است.
     

     پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید


    یکشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۰ @ ۰۶:۳۴
    سلام مجدد و وقت بخیر
    درباره توضیحاتی که در مورد نظم دادید ممنونم
    اما ما به چیزهایی منظم میگوییم که در ظاهر منظم هستند
    بله درسته علت دارند و شانسی یا تصادفی نیستند
    اما شما فرض کنید فردی که یک دست کامل و یک دست ندارد این ظاهری منظم نیست
    بله علت دارد و علتش هم میتواند ژنتیک و... باشد اما منظم نیست
    یا در مورد تقارن صورت و... ممکن برخی حیوانات در ظاهر این رو نداشته باشند و باز هم علت دارد
    اما ایا این اسمش نظم هست؟ علت مشخصی دارد اما در ظاهر منظم نیستند
    ممنون میشم توضیح بفرمایید
    در مورد قوانینی که در جهان هست چطور؟
    قوانین خدا مگر ثابت نیست؟
    چرا بعضی اوقات افراد استثنایی هستند که قوانین رو نقض میکنند؟
    نه با ساخت وسیله ای مانند مثل هواپیما و...
    بلکه انسانهایی هستند که قوانین بر انها اعمال نمیشود(برخی)
    اینها بی نظمی و برخلاف قوانین نیست؟

    ان شاءالله خداوند توفیقات زیادی نصیب شما بکند.
    یک بخشی که در کتاب شما برای اثبات خدا گفته شد بخش همین قوانینی هست که همیشه ثابت هست مثل فرایند بارش باران که واقعا هم ثابت است
    اما برخی قوانین قابل نقض هست و این نقض شدن با ساخت وسیله ای نیست مثل هواپیما یا کشتی و...
    بلکه این قانون برای برخی افراد عمل نمیکند.
    فکر میکنم داخل ویدیویی که آپلود کردم مشخص باشد.
    یکی از سوالات من برای اثبات خدا همین قوانین هست و بسیار برام اهمیت داره.
    ممنون میشم پاسخ بفرمایید.
    پاسخ:
    سلام
    وقت شما هم به خیر

    همان‌طور که در توضیحات ابتدای این صفحه آورده‌ام من سعی می‌کنم فعلاً هفته‌ای یک‌بار به این صفحه سر بزنم.

    به بخشی از کتاب نگارنده اشاره نمودید که به نظر می‌رسد شما حداقل بخشی از آن را مطالعه کرده‌اید و با توجه به اینکه در سؤال قبلی خود در نشانی زیر:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1314/01/01/post-16/#comment-68
     به شبهاتی که در بالا مطرح نمودید پاسخ داده شده است اگر صلاح می‌دانید یک بار دیگر آن را مطالعه نمایید.
    بنابراین من از فرصت استفاده نموده و در عین توضیح بیشتر، به روش تحقیق صحیح نیز اشاره می‌کنم که اگر شما و مخاطبان دیگر دقت کافی در توضیحات زیر داشته باشید می‌تواند اهمیت لزوم تحقیق صحیح را روشن‌تر نموده و نشان دهد که چه‌بسا افرادی به دلیل عدم خودآگاهی به آنچه از آن برخوردارند، متوجه نباشند خوشبختانه آن‌ها در حال حاضر به پاسخی که دنبالش هستند رسیده‌اند اما به دلیل درگیری ذهن به فرعیات، از این حقیقت شیرین بی‌اطلاع‌اند.

    همان‌طور که در کتاب روی آن تأکید شده هر کسی که می‌خواهد در کمترین زمان ممکن به یقین مستدل در وجود طراح و سازنده‌ی هوشمند برای جهان برسد لازم است در چهارچوب تعیین شده که توضیح آن در کتاب آمده حرکت کند چون این روش توسط نگارنده و همچنین بارها و بارها توسط افراد گوناگون از ناباوران و غیره با موفقیت تجربه شده است و تردیدی در کارآمدی آن باقی نمانده است جز افرادی که به این حقیقت (مجرب بودن روش مذکور) توجه ندارند که سبب می شود به‌راحتی از مسیر صحیح تحقیق خارج شوند و گرفتار موضوعات فرعی و بیرون از هدف تعین شده گردند و در نتیجه شروع به ریز شدن در فرعیات نموده و به‌جای رسیدن به نتیجه، از حقیقت دور شوند.

    توجه داشته باشیم هدف اصلی کتاب، تمرکز بر اثبات وجود طراح و سازنده‌ی هوشمند برای جهان است نه بیشتر، که رسیدن به همین هدف برای ابطال اصل ادعای ناباوران که می‌گویند جهان سراسر تصادفی و فاقد طراح هوشمند است و هیچ ناظمی ندارد و قانون علیت را زیر سؤال می‌برند کافی است (همچنان که ناباوران فراوانی به نگارنده بیان داشتند با همین روش که در کتاب آمده باور ایشان اصلاح و خاطرشان آسوده شده است).
     درحالی‌که خوشبختانه شما مخاطب محترم تصریح دارید موجودات علت دارند و شانسی و تصادفی نیستند (و روشن است معنای شانس و تصادف مقابل معنای نظم است) اما درعین‌حال (مانند کسی که آب در کوزه دارد و تشنه‌لب می‌گردد) وارد فرعیاتی می‌شوید که اجازه نمی‌دهند به کمک همین مقدار باور ارزشمندی که به آن رسیده‌اید تشویق شوید تا مراحل بعدی برای کسب یقین مستدل و پایدار را به راحتی تجربه کنید.

    البته ورود به فرعیاتی که مطرح کردید، در جای خودش می‌تواند مفید باشد و با یافتن پاسخ‌های علمی به نتیجه برسد که درهرصورت ارتباطی با نتیجه‌ی مشخص و تعیین شده در کتاب مذکور ندارند.

    خصوصاً اینکه برخی سؤالاتی که شما مخاطب محترم به‌عنوان پیش‌فرض قبول کرده‌اید علاوه بر اینکه از چهارچوب تعیین شده‌ی کتاب خارج هستند، اشتباه نیز طرح شده‌اند و طبیعی است که هر چه انسان جهت یافتن پاسخ سؤالی که اشتباه طرح شده وقت بگذارد جز دور شدن وی از هدف ثمره‌ای ندارد.

    به‌عنوان نمونه نوشته‌اید: «اما ما به چیزهایی منظم میگوییم که در ظاهر منظم هستند ... و در مورد تقارن صورت و... ممکن برخی حیوانات در ظاهر این رو نداشته باشند»
    درحالی‌که روشن است موجودات فراوانی هستند که ممکن است برخلاف صورت انسان ظاهر قرینه نداشته باشند و منظم نیز به نظر نیایند اما یک دانشمند آشنا به علوم می‌تواند ابعادی کاملاً نظام‌مند و دقیق از آن موجود را –حتی اگر لازم شد زیر میکروسکوپ- به شما نشان دهد.
    در این خصوص در توضیحات قبلی که لینک آن را در ابتدای همین نوشتار برایتان گذاشتم، نظر یکی از دانشمندان را برای شما آوردم که تصریح دارد «همه‌چیز» برای یک دانشمند آگاه، دارای نظم است.
    چارلز تاونز برنده جایزه نوبل:
    «همه‌چیز»، حتی هر آنچه ما بی‌نظمی می‌پنداریم، از دید یک دانشمند آشنا به ریاضیات، نظم است.

    fa.wikipedia.org/wiki/چارلز_هارد_تاونز

    پ.ن: در خصوص اینکه «همه‌چیز» دارای نظم است، در کتاب نگارنده (اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه) دلایلی برای آن ذکر شده ازجمله اینکه هر موجودی که به پندار ما ظاهر منظمی ندارد، خود از اتم و زیر اتم و اجزاء ریزی تشکیل شده که ب به‌صورت کاملاً منظم و طبق قوانین بسیار دقیق عمل می‌کنند و اساساً توجه داشته باشیم هر قانون، خود دارای قواعد و نظام مشخصی است و این دو (قانون و نظم) قابل تفکیک از یکدیگر نیستند (یعنی قانون بدون وجود نظم و قواعد مشخص شکل نمی‌گیرد) همچنان که هر علت و معلولی نیز دارای قوانین مشخص و مربوط به خود می‌باشند و هر کسی قانون علیت را بپذیرد خواهی‌نخواهی وجود نظام و قواعد مشخصی را نیز پذیرفته است و درنهایت اگر دارای عقل سلیم باشد چاره‌ای جز پذیرش وجود قانون‌گذار، ناظم و طراح هوشمند جهان ندارد.

    یا در سؤال دیگری نوشته‌اید: چرا در کنار قوانین ثابت، برخی قوانین قابل نقض هستند و سپس از طریق ایمیل فیلم یک ایرانی که می‌تواند کف استخر بایستد و نماز بخواند و درعین‌حال روی آب نیاید را ارسال کردید؛ درحالی‌که خوشبختانه شما اصل وجود قانون را قبول کرده‌اید که به معنای موفقیت در انجام یکی از مراحل 5 گانه کتاب است (که اگر مراحل دیگر را نیز با موفقیت طی کنید نتیجه مطلوب حاصل خواهد شد که حداقل آن پذیرش قانون‌گذار، ناظم و طراح هوشمند برای جهان است.)

    همانطور که عرض شد ما می‌توانیم جهت افزایش اطلاعات عمومی، برای پیدا کردن پاسخ سؤالاتی که خارج از چهارچوب تعیین شده‌ی کتاب هستند (ازجمله اینکه چرا برخی افراد قابلیت انجام کارهای نامتعارف دارند مثلاً بدنشان می‌تواند مانند آهن‌ربا فلزات را جذب کند)، به تحقیقاتی که دانشمندان در این خصوص انجام داده‌اند مراجعه کنیم که روشن می‌کند خصوصیتِ مشخصی در بدن این افراد – که آن‌هم کاملاً قانون‌مند و هدفمند است- وجود دارد که چنین قابلیتی را در ایشان ایجاد کرده  است درحالی‌که نباید غافل شویم هدف مشخص کتاب این است که یک فرد محقق، صرفاً از وجود قوانین مشخص و تکرارشونده در طبیعت مطمئن شود و با طی مراحل 5 گانه‌ی کتاب اندک تردیدی در وجود طراح و سازنده‌ی هوشمند جهان برایش باقی نماند.

    در خصوص چرایی وجود موارد استثناء -که هرگز نافی وجود اصل قوانین چه رسد وجود خدا نیست- در کتاب نیز توضیحات مفصلی ارائه شده است.

    امیدوارم با دقت در این توضیحات متوجه اهمیت تمرکز بر روش صحیح تحقیق و لزوم حرکت در چهارچوب تعیین شده‌ی کتاب برای اینکه در کمترین زمان ممکن به نتیجه‌ی مطلوب برسید شده باشید و اگر هنوز احساس می‌کنید سؤال یا شبهه‌ای در خصوص سؤالاتی که مطرح کردید برایتان باقی مانده است پیشنهاد می‌کنم برای اینکه نیاز به ارسال سؤالات احیاناً بی‌پایان دیگر باقی نماند، وقت بگذارید و کتاب را از روی حوصله و با آرامش کافی مطالعه نمایید تا شما نیز به نتیجه‌ی مطلوب برسید و اگر احیاناً احساس می‌کنید دچار وسوسه‌ی ذهنی هستید منتظر انتشار درمان وسواس ذهنی و فکری و همچنین آموزش مشورت با عقل باشید و اگر دوست داشتید برای موفقیت در انتشار این دو آموزش دعا کنید.

    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی بروزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.


    یکشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۰ @ ۰۷:۲۷
    سلام خوب هستید
    ببخشید که پیام میدم بهتون من از کانال تلگرام تون فهمیدم که شما سرتون شلوغه و مشغول تالیف کتاب هستید و.. . . و من فقط پیام دادم بپرسم و مطمئن بشم که تو کتاب تون همه مطالب مربوط و همه سوالاتی که من پرسیدم و یا فرا تر از آنها پاسخ داده شده است و یا فقط سوالات مهم و خیلی مهم و اینکه بدونم در اون عکس و فیلم و. . . . . است ؟ من دیدم تو کانال تلگرامتون نوشته بود ۷۰ عکس ولینک فیلم های دانشمندان و.. در مورد خدا و تکامل و.... هستش و. . . مسخواستم مطمئن شم و انشالله بعد از به خاطر اینکه در اطراف عید دور آدم شلوغه و.. بعد از عید شروع به خوندن آن کنم و اینکه مطمن شم که با خوندن این کتاب به همه سوالاتم پاسخ داده میشه و من از اسن وضعیت رها میشم و به یقین میرسم و یه در خواستی که دارم به اینکه اگه نیاز بودش به سوالهای مهم که نیاز به پاسخگویی شخصی است از راه جمیل و یا اون راهی که خودتون گفتید لطفاً بهم پاسخ بدید
    دستتون درد
    پاسخ:
    سلام

    من خوبم امیدوارم شما هم خوب باشید

    خوشبختانه کتاب نگارنده به‌طور رایگان در دسترس شما و عموم مردم قرار دارد و خودتان می‌توانید با ملاحظه کتاب پاسخ سؤالاتی که در هم‌اکنون نسبت به کارآمدی کتاب مطرح کردید را به روشنی پیدا بلکه تجربه کنید؛ خصوصاً اینکه قبلاً بیان کردید دچار وسوسه‌ی ذهنی هستید که در این صورت لازم است به‌جای سؤال از چیزی که برای خودتان مستقیماً قابل تجربه است خودتان کتاب را مطالعه و تجربه کنید تا به اطمینان خاطر برسید و بی‌جهت معطل نشوید.
    برخی از مخاطبان از جمله ناباوران که دچار وسواس ذهنی بودند پیام دادند کتاب را چند بار مطالعه نمودند و در نهایت به نتیجه‌ای که دنبالش بودند رسیدند.

    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    اما همان‌طور که در کتاب روی آن تأکید شده هرکسی می‌خواهد در کمترین زمان ممکن به یقین مستدل در وجود طراح و سازنده‌ی هوشمند برای جهان برسد و بر تمامی شبهات خود (ازجمله در مورد فرضیات یا نظریات علمی مانند مه باگ و فرگشت) یک‌بار و برای همیشه غلبه کند، لازم است در چهارچوب تعیین شده که توضیح آن در کتاب آمده حرکت کند که مهمترین آن‌ها کنار گذاشتن گمان و امور غیرقطعی و در عوض تکیه بر قطعیات قابل درک با حواس 5 گانه است و دیگر اینکه تا حصول یقین و رسیدن به نتیجه نباید ذهن خود را با شبهات جدید ناباوران درگیر نماید که برای این کار لازم است ارتباط خود را با ناباوران در قالب فیلم، کانال و صفحات ایشان ترک کند (و اگر دوست یا فامیل وی ناباور است از وی فاصله بگیرد)  که همین کار ساده موجب می شود بعد از کسب یقین مستدل به خدا و حصول شرایط لازم که در کتاب توضیح داده شده است، از آن پس هیچ شبهه‌ای اندک تزلزلی در باورهایش ایجاد نکند  تاجایی که به قول دکتر سید حسن حسینی:
    اگر یک مؤمن واقعی و باسواد باشی، خواندن کتاب‌های ماتریالیستی (خداناباوران) می‌تواند گوشه‌ای از تفریحات سالم تو باشد!

     علت اصرار اینکه لازم است در چهارچوب روش تعیین شده کتاب حرکت کنید این است که این روش توسط نگارنده و همچنین بارها و بارها توسط افراد گوناگون از ناباوران و غیره با موفقیت و به تکرار تجربه شده و امتحان خودش را پس داده است و با توجه به روزرسانی متعدد کتاب، تردیدی در کارآمدی آن باقی نمانده است، جز افرادی که به این حقیقت (مجرب بودن روش مذکور) توجه ندارند که سبب می‌شود به‌راحتی از مسیر صحیح تحقیق خارج شوند و سپس گرفتار موضوعات فرعی و بیرون از هدف تعیین شده گردند و درنتیجه شروع به ریز شدن در فرعیات و حواشی و حدس و گمان‌ها نموده و به‌جای رسیدن به نتیجه در زمان کوتاه، مرتب، از حقیقت و اصل هدفی که دنبالش هستند دور شوند.

     نکته: کتاب فوق از سال 98 تاکنون، هزاران بار صرفاً از طریق وبلاگ دریافت شده و شاید بیش از 100 بار توسط نگارنده به‌روزرسانی و کامل‌تر شده است.

     در مورد پاسخ به سؤالات، شرایط  برای همه یکسان است و این شرایط در ابتدای همین صفحه توضیح داده شده است ازجمله اینکه افرادی که کتاب نگارنده را مطالعه و تجربه نموده‌اند در اولویت پاسخگویی قرار دارند.

     پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.


    دوشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۰ @ ۰۴:۲۰
  • نویسنده‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
  • سلام

    از پیام‌های ارسالی مخاطبان محترم که ابراز لطف نمودند متشکرم و به ایشان و دیگر افرادی که سؤالاتی را ارسال نمودند و همچنین مخاطبان محترمی که این سطور را مطالعه می‌کنند سلام و خسته نباشید عرض می‌کنم.

    خوشبختانه تقریباً به همه‌ی سؤالاتی که طی این هفته ارسال شده‌اند در کتاب زیر به‌تفصیل پاسخ داده‌ام.
    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    البته اگر فرصت شد سعی می‌کنم به برخی سؤالات در خصوص کارهای در دست اقدام و نحوه‌ی فعالیت کانال بعد از اتمام بارگذاری 552 قسمت علم و اندیشه پاسخ دهم.

    در خصوص تکامل به همین مقدار بسنده می‌کنم آنچه داروین اظهار داشته، به‌صورت کلی است به همین جهت افراد مختلف چه دین‌دار (از ادیان گوناگون) و چه بی‌دین، می‌توانند برداشت‌های مد نظر خویش از آن را مطرح کنند به‌طوری‌که پیروان ادیان گوناگون ازجمله مسیحیت، اسلام و غیره با ذکر آیات از کتب مقدس خویش، تکامل داروین را در مسیر باورهای خویش می‌‌بینند و بزرگان و دانشمندان مسلمان نیز تصریح دارند قرآن به‌اندازه‌ی کافی از استحکام علمی و منطقی برای قانع کردن همه‌ی انسان‌ها با باورهای گوناگون برخوردار است بدون اینکه نیازمند چیز دیگری باشد بنابراین به‌طریق‌اولی تأیید یا نفی یک فرضیه یا نظریه و هر چیز غیرقطعی دیگر تأثیری در این استحکام ندارد.

    درهرصورت کسی که با روش صحیح تحقیق در مسیر خداشناسی و ادیان آشنا باشد در مسیر تحقیق به‌اندازه‌ی کافی با شواهد قطعی و یقین آور روبرو خواهد شد به‌طوری‌که هرگز نیازی به درگیر نمودن ذهن خویش به هزاران فرضیه و نظریه ازجمله بیگ بنگ، تکامل و غیره که محل بگومگو هستند نمی‌بیند مگر جهت افزایش اطلاعات عمومی یا برای امثال نگارنده، جهت رفع شبهات و پاسخ به سؤالات دیگران.

    تحقیق حداقلی در خصوص فرگشت به‌روشنی نشان می‌دهد داروین نیز مانند هر دانشمند دیگر برداشت شخصی خویش از نحوه‌ی شکل‌گیری جهان طبیعت را در قالب فرضیه و نظریه بیان نموده است درحالی‌که خود نیز اذعان نموده ممکن است هرآن چه گفته اشتباه باشد و در آینده توسط محققان و دانشمندان دیگر رد شود و البته جمع فراوانی از دانشمندان غربی و غیره سال‌هاست که مدعی شده‌اند توانسته‌اند به کمک شواهد تجربی و علمی، ابطال تکامل را اثبات کنند.

    اینکه رسانه‌های دولت‌های غربی خصوصاً ایالات ‌متحده‌ی آمریکا در بین هزاران نظریه و فرضیه سعی در پررنگ نمودن تکامل داروین دارند و یا علیرغم وجود فیزیک‌دانان باسواد بالاتر، اصرار داشتند استیون هاوکینگ را بیش ازآنچه هست در چشم عموم مردم برجسته کنند، به اهداف تعریف‌شده‌ی ایشان برمی‌گردد درحالی‌که به‌عنوان نمونه کافی است بدانیم آلفرد والاس پدر علم زمین‌شناسیِ زیستی قبل از داروین، تکامل انواع را مطرح کرده بود و قبل از وی لامارک و این سلسله ادامه دارد به‌طوری‌که برخی از فلاسفه‌ی یونان باستان نیز دارای ایده‌هایی در ارتباط با تکامل بودند.

    آنچه گذشت بخشی از پاسخ به سؤالات یکی از مخاطبان در خصوص تکامل است که سعی می‌کنم در اولین فرصت (بعد از انتشار درمان وسواس و روش مشورت با عقل) آن را با ذکر منابع منتشر نمایم که شما نیز می‌توانید صرفاً جهت افزایش اطلاعات عمومی از آن استفاده نمایید چون درهرصورت برای یک محقق آزاد که صرفاً به دنبال شناخت حقایق جهان هستی است، مهم‌ترین چیز این است که از امور قطعی و ثابت شده و همچنین مسیر خردمندانه‌ی تحقیق که بسیار کار را آسان می‌کند فاصله نگیرد تا بدون درگیری به حواشی در کمترین زمان ممکن به اطمینان کافی و نتیجه‌ی مطلوبی که انتظار دارد برسد.

    پ.ن: می‌توانید نام مستند زیر را جستجو و آن را تماشا نمایید که چگونه در آمریکا علیه دانشمندان این کشور -حتی آن کسانی که با شواهد علمی تکامل داروین را فقط زیر سؤال برده‌اند- برخورد غیرانسانی می‌شود:
    مستند اخراج شده دیکتاتوری بر علیه دانشمندان خداباور
    نشانی فیلم فوق به همراه توضیحات زیرنویس شده‌ی نگارنده:
    https://www.aparat.com/v/HFo3E

    همیشه در مسیر درست موفق باشید 

    جمعه ۲۷ اسفند ۱۴۰۰ @ ۱۰:۴۶

    سلام وقت بخیر و خسته نباشید.

    1- چرا یک تعریف مشخصی از خدا ارائه نمیشود؟
    از کسی که در این حوزه تخصص دارد(روحانی) پرسیده میشود خدا چیست؟
    نه نور هست، نه جسم هست و...
    دقیقا باید چه چیزی مد نظر بیاد برای خداوند؟
    یک نفر دیگر میگوید تمام عالم خداست و این خداست که لباسی بر تن کرده و با این دید بر هرچه نگاه کنی او را میبینی( نظر روحانی دیگر)
    یا در اثبات خداوند نه همه ی آنها ولی واقعا نمیتوانند دلایلی مثل شما بیارند.

    2- از شما توحید وجودی و افعالی رو سوالم کردم اما جوابی نگرفتم
    امکانش هست منظور از وحدت وجود و توحید افعالی رو بفرمایید؟
    اینکه گفته میشه یک وجود بیشتر در عالم نیست و آن خداست منظور چی هست؟

    3- چون بازهم از متخصص در دین سوال کردم توحید افعالی یعنی چه؟ پاسخ دادن همه ی افعال از خداست و اگر ابن ملجم، امام رو به قتل رساندنه این خداوند است که در دستان و آستین ابن ملجم بوده! (جمعی بین توحید وجودی و افعالی از نظر این متخصص)
    آیا با این اوضاع طبیعی نیست افراد دچار وسواس فکری بشند؟؟؟
    برای اصلاح همچین باور هایی باید از چندین نفر سوال کرد و تشخیص اینکه کدام درست میگوید هم بماند و همین زمینه ای برای وسواس هست.
    راه درمان را سوال میکنم و میگویند( برخی)
    مراجعه به مشاوره، ذکر، توسل.
    مشاور اول میگه : وسواسی نداری و این سوال ها طبیعی هست.
    مشاور دوم : بعد از هزینه زیاد و جلسه سوم تمرینات مدیتیشن کار میکند!
    دقیقا راهکار چی هست؟

    4- ایا من پرش فکری بزنم و فکر نکنم به اینکه توحید وجودی و... چیست و با همون باور قبلی با مرگ روبرو بشم؟
    برای جواب این سوالها فردی رو جز شما پیدا نکردم.
    ممنونم
    با این دیدگاه که مخلوقات لباسی هستند از خدا که ما هم میشویم خدا
    واقعا گیج شدم..
    عرفا میگویند ما وجود نداریم و سایه و عکسی هستیم..
    خب شما فرض کنید جای من باشید و این رو از یک استاد حوزه بشنوید.
    این برای شما وسواس فکری درست نمیکند در صورتی که قبلش هم با نظرات آتئیست ها روبرو باشید که میگویند جهان واقعی نیست.

    5- ملاک برای تشخیص واقعی بودن یک امر چی هست؟
    اینکه فلان چیز غیر واقعی هست.
    ما از طریق حواس درک میکنیم
    خب تخیلات هم درک میشن و وجود دارن و عدم نیستند پس واقعی اند.
    یا خواب های ما

    6- ما در خواب شخص رو خودمان میدانیم و میگوییم من.
    این چرا واقعی نیست؟
    یا یک سیب نارنجی درک میشود هرچند مصداق آن در این عالم نباشد اما چرا اسم غیر واقعی بر روی ان میگذاریم؟
    هرچیزی که در این عالم نباشد باید بگوییم واقعی نیست؟
    پاسخ:
    سلام

    وقت شما به خیر

    سعی می‌کنم به ترتیب شماره‌ی سؤالاتی که شما مخاطب محترم پرسیدید پاسخ ‌دهم:

    1- چون شما قبلاً گفتید کتاب نگارنده که نشانی آن در ادامه خواهد آمد را مطالعه نموده‌اید پس خوشبختانه می‌دانید زمانی یقین مستدل به وجود خدا -طبق روش آسانی که در کتاب توضیح دادم- قابل تجربه می‌شود که فرد به‌جای تکیه به نظرات بی‌پایانِ این‌وآن (چه خداباور و چه خداناباور) صرفاً بر شواهد قابل درک با حواس 5 گانه تکیه کند و تا این تجربه برای وی حاصل نشود همان‌طور که شما نیز تصریح نمودید ممکن است با دیدن نظرات مختلف و متنوع دچار تشویش ذهنی و حتی در صورت تکرار این اشتباه به وسواس نیز مبتلا شود!

    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    اینکه نوشته‌اید: به شما گفته‌اند «خداوند نه نور هست، نه جسم هست» و سپس پرسیدید «پس دقیقاً باید چه چیزی برای خداوند مد نظر بیاد»؟ من در بخش دوم کتاب فوق، ضمن اثبات یگانگی خدا به این سؤال نیز صرفاً بر اساس شواهد قابل درک با حواس 5 گانه پاسخ داده‌ام که امیدوارم با توجه به اینکه الان مشغول تکمیل «درمان وسواس و روش آسان جهت مشورت با عقل» هستم هر چه زودتر بخش مذکور نیز به کتاب ملحق شود که تردید ندارم شبهات فراوانی در موضوع غیرمادی بودن خدا را برای همیشه حتی برای نونهالان کم سن و سال نیز ریشه کن خواهد نمود.

    2- نکته‌ی مهم دیگر این است اگر علاوه بر یقین مستدل به وجود طراح جهان، یقین به یگانگی او نیز حاصل شود، یقین‌های دیگری نیز به‌راحتی پشت سر آن‌ها می‌آید ازجمله این یقین که هیچ مخلوقی از خود هیچ ندارد بلکه هر چه دارد آفریده‌ی خداست، بنابراین درک صحیح و روشن معنای اصطلاحاتی خاص مانند توحید افعالی و انواع دیگر توحیدها حتی برای افراد با سن پایین نیز بسیار آسان می‌شود.

    همان‌طور که در کتاب نیز به تکرار بر آن تأکید کرده‌ام این نتایج حاصل نمی‌شود مگر آنچه در شماره 1 گذشت توسط خود فرد تجربه شود خصوصاً اینکه هرکسی از فیلسوف تا مردم عادی می‌تواند بسته به میزان شناخت خود تعریفی از خدا ارائه دهد که تنوع این تعاریف برای کسی که هنوز شخصاً فکرش را مستقل به کار نینداخته و طبق روشی که در کتاب مذکور آمده به نتیجه‌ی حداقلی نرسیده، می‌تواند موجب سردرگمی شود!

    درحالی‌که به‌عنوان نمونه طبق تحقیقاتی که نگارنده انجام دادم (و در حین کارهای روزمره ساعت‌ها مناظره در این خصوص را پیگیری نمودم)، عرفا که قائل به وحدت وجود هستند تصریح دارند این باور ایشان، متکی بر تجربه‌ی شخصی آنهاست که ازجمله با تهذیب نفس به دست می‌آید و عقل افرادی که این تجربه ایشان را پشت سر نگذاشته‌اند تصور صحیحی از آنچه آن‌ها بدان رسیده‌اند را ندارد که البته باید در فرصت مناسب تحقیق کنم که آیا واقعاً عقل سلیم، اساس این ادعا را -ولو افرادی مانند من آنچه آن‌ها تجربه کرده‌اند را تجربه نکرده‌ایم- تأیید می‌کند و محملی ولو ضعیف اما خردمندانه برایش قائل است که در این صورت روشن است به جای اظهار نظر در این خصوص (خصوصاً پاسخ به سؤالات دیگران) تحقیق خودم در این زمینه را کامل کنم چون خوشبختانه من با رها کردن امور مشتبه و غیرقطعی و تکیه صرف بر آنچه قطعی و مسلم است موفق شدم یقین مستدل به وجود خدا را تجربه کنم خصوصاً اینکه عرفا بسیاری از نسبت‌هایی که شما به بخشی از آن اشاره کردید را به شدت رد می‌کنند از جمله تصریح دارند هرکسی قائل شود جهان همان خداست از نظر ایشان قطعاً کافر است که به نظر من این ادعا، ضرورت احتیاط و تحقیق را بیشتر می‌کند تا احیاناً قضاوتی اشتباه توسط امثال نگارنده و انسان‌هایی که صادق و جویای حقیقت هستند صورت نگیرد بنابراین این‌جانب هرگز خردمندانه نمی بینم در این امور که جای تحقیق بیشتر دارد برای دیگران حکم صادر کنم و بی دلیل از فراغت و نشاط خود بزنم و ذهن و زندگی‌ام را درگیر کنم.

    روشن است بررسی ادعای این افراد و دیگران که بعضاً جزو چهره‌های برجسته هستند خصوصاً تا زمانی که آنچه در شماره 1 گذشت، تجربه نشود به حکم صریح عقل، در اولویت نیست و ضرورتی هم ندارد در غیر این صورت طبیعی است که تشویش ذهنی و احیاناً قضاوت‌های اشتباه دامن فرد را بگیرد.

     من نیز همان‌طور که عرض کردم صرفاً برای پر کردن اوقات فراغت در حین انجام کارهای روزمره، چندین مناظره توسط مخالفان سرسخت وحدت وجودی‌ها و مدافعان آن‌ها را پی گیری کردم و برای اینکه به درک بهتری برسم برخی مناظرات را چندین بار گوش دادم و فکر می‌کنم از هزاران سؤال ارسالی در طی این سال‌ها، شما اولین نفری هستید که در این خصوص از من پرسیدید؛ علت آن نیز روشن است چون عقل سلیم برای کسی که هنوز در اصل وجود خدا و دیگر حقایق ضروری، به یقین مستدل نرسیده دلیلی جهت ورود به این امور را نمی‌بیند بلکه چنین ورودی را مانع رسیدن به آنچه در اولویت است می‌داند و روشن است کسی که هنوز به اطمینان و ثبات فکری در اصل وجود خدا و دیگر حقایق ضروری (نظیر شناخت صحیح از غیرمادی بودن خدا) نرسیده، چنین ورودی برای وی جز ایجاد زحمت و معطلی حاصلی نخواهد داشت.

    3- تکیه‌ی صرف بر حقایق قطعی و قابل درک با حواس 5 گانه، علاوه بر یقین مستدل و غیرقابل تشکیک به وجود خدا، یقین به اینکه هرکدام از ما دارای اختیار بوده و مسئول اعمال خود هستیم را نیز به دنبال خواهد داشت!
    البته اثبات وجود اختیار برای کسی که صرفاً به تجربه و عقل سلیم خویش تکیه کند به‌روشنی خورشید وسط روز میسر است:

    اینکه گویی این کنم یا آن کنم
    خود دلیل اختیار است ای صنم!

    بنابراین اینکه کسی کار بدی مرتکب شود، مسلماً انجام این کار بد با اختیاری است که خداوند به او بخشده و بدون تردید وی مسئول انتخاب‌های غیر خردمندانه‌ی خویش است که با سوء استفاده از قابلیتی که خداوند به وی عطا کرده به جای انتخاب فکرها و کارهای خوب، انتخاب‌های بد داشته است.

    احدی در اینکه آفریدگار جهان به انسان علاوه بر عقل، اختیار (یعنی قابلیت انتخاب کار و فکر خوب یا بد) را نیز داده کمترین تردیدی به خود راه نمی‌دهد مگر اینکه به هر دلیل ازجمله عدم تعقل صحیح، وسواس شدید و تشویش ذهنی و حتی تعصب، چشمانش را بر واقعیات محسوس زندگی که هرلحظه در حال تجربه‌ی آن‌هاست ببندد و به نتایج انکار اختیار توجه کافی نداشته باشد ازجمله اینکه چنین فردی ظلم خون‌خوارترین افراد تاریخ مانند چنگیز و هیتلر را نیز به خداوند حکیم نسبت خواهد داد و هرگز به تحلیل منطقی از محاکمه و مجازات هر جنایتکاری در دنیا و آخرت نخواهد رسید و این امور همواره برای وی مشتبه باقی خواهد ماند مگر اینکه به هوشمندی فوق العاده و حکمت خداوند جهان‌آفرین که آنی از حکمت خویش برکنار نیست یقین مستدل پیدا کند.

    4 و 5- راه‌حل اساسی هر دو مورد خصوصاً در شماره 1 توضیح داده شد.

    6- برخی خواب‌ها، انعکاس واقعیاتی است که در بیداری دیده‌ایم و برخی می‌توانند صرفاً تصورات شخصی فرد باشند که ریشه در حقیقت ندارند که خواب‌های پریشان ازاین‌دسته می‌باشند و برخی از خواب‌ها نیز هستند که افرادی که علم تعبیر خواب دارند، می‌توانند آن‌ها را مطابق واقع تعبیر کنند و البته هر کسی چنین قابلیتی ندارد و برخی معتقد هستند رسیدن به این علم، نیازمند دوری از کارهای زشت است همانطور که در قرآن در ماجرای یوسف ع به آن تصریح شده و البته عقل و تجربه وجود رؤیاهای صادق که از حقایق خبر می‌دهند را تأیید می‌کند.

    پ.ن: به دلیل راه‌گشا بودن شایسته‌ی تأکید است که اگر آنچه در شماره‌ی 1 گذشت دقیقاً با طی روشی که در کتاب نگارنده آمده توسط هرکسی با هر سنی، طی شود، این افراد نقش تعیین کننده‌ی به کار گرفتن عقل در دفع وسوسه‌ها و رفع شبهات را در ضمن یقین به وجود خدا، تجربه خواهند نمود و همین تجربه، ایشان را از پرسیدن سؤالات بی‌شمار از این‌وآن بی‌نیاز می‌کند؛ البته مگر همان‌طور که در نشانی زیر توضیح دادم این افراد دچار حواشی از جمله وسواس فکری شدید و مشکلاتی ازاین‌دست شده باشند و دقیقاً طبق روش کتاب عمل نکرده باشد که با رفع این مشکلات، مسلماً نتیجه‌ی مطلوب در دسترس ایشان نیز قرار خواهد گرفت.
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01

     پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید



    جمعه ۵ فروردین ۱۴۰۱ @ ۰۵:۴۸
    سلام آقا
    در آخرین بحثی ک با فامیلم داشتم
    بهم گفت گره نزن همه چیو به خدا
    و گره نزن زندگیتو به خدا...
    و اینکه وقتی تحقیق میکنی نتیجت از قبل معلوم نباید نباشه
    میگه تو از قبل نتیجت معلومه
    نباید نتیجت از اول معلوم باشه
    تو چون دوست داری اینطوری فک کنی
    اینجوری فک میکنی
    تو میگی اوکی خدا هست بعد میای کتاب میخونی
    اینطوری گفت بهم ک:
    خیلی ها هستن دین دارن و یدفعه سقوط میکننا!!
    گفت دغدغت نشه این چیزا
    در حال حاضر این حرفاش اذیتم میکنع
    آغا نمیدونم این حرفارو از کجا می‌آورد
    ولی هر بار بهشون فک میکنم اذیت میشم
    وقتی میخوام کتاب بخونم یاد حرفش میوفتم،
    میگم
    شاید تو چون دوست داری اینطوری فک میکنی!
    یا اینکه نتیجیم از قبل نباید معلوم باشه
    پس هیچی نمی‌فهمم
    و مثله یه وسواس
    اذیت میشم
    نمیدونم چطور باید توضیح بدم
    حرفاشو درک نمیکنم
    میگفت گره نزن به خدا همه چیو اذیت میشی و دقیقا اینطوری شدم
    از یه طرف نمیتونم باور کنم خدایی نباشه
    از یه طرف... این چیزا
    آغا التماس میکنم برام دعا کنین
    تا همیشه از شر این افکار راحت شم
    و بتونم راحت زندگی کنم.
    بتونم تلاش کنم
    کتاب بخونم و ازش لذت ببرم
    لطفا به موضوعات بالا اگ امکان داره پاسخ بدین تا شاید بتونم راه درست رو پیدا کنم
    یا حداقل فهمم بیشتر شه
    یه دعایی ک این روزا میخونم، به زور و با اذیت اینع:
    الهم اخرجنی من الظلمات الوهم
    وکرمنی ب النور فهم
    الهم افتح الینا ابواب رحمتک
    ونشر الینا خزاعن علومک
    پاسخ:
    سلام

    فراموش نکنید این شواهد هستند که حقیقت را به ما نشان می‌دهند نه خواسته‌های ما؛ چه آن خواسته‌ها منطبق با آن شواهد باشند یا نباشند.
    مهم این است وقتی با پیگیری شواهد محسوس، حقیقت برای مان روشن شد، تابع حقیقت باشیم چه آن حقیقت منطبق با خواستۀ ما باشد یا نباشد.

    یکی از ناباوران بعد از اینکه چند ورق ابتدایی کتاب نگارنده (اثبات خدا ...) را مطالعه کرده بود به من پیام داد اگر دلش بخواهد خدا وجود نداشته باشد چه کند و راهنمایی می‌خواست.

    به او گفتم اگر می‌خواهد خیالش راحت شود، طبق روش کتاب، نباید دنبال چیزی که دلش می‌خواهد برود بلکه لازم است مانند یک محقق آزاد، بنا را بر بی‌طرفی بگذارد و فقط به دنبال شواهد قابل درک با حواس 5 گانه در وجود خدا باشد. (لطفاً دقت کنید این توصیه که در جای‌جای کتاب مکرر تکرارش کردم دیگر جایی برای اعتنا به شبهات امثال فامیل خداناباور شما و احیاناً وسوسه‌هایی که به ذهنتان خطور می‌کند باقی نمی‌گذارد).

    خوشبختانه این گفتگو نتایج خوبی به دنبال داشت و او نیز در نهایت پیامی داد (که به تکرار برایم ارسال می‌شود) و آن اینکه: قلباً عاشق این است به خدا برسد اما می‌ترسد خدا به قلب او قفل زده باشد و به او توجه نداشته باشد که باز خوشبختانه با استدلال به وی نشان دادم این فکر او نیز یک وسوسه‌ی بی‌اساس و کاملاً غیر خردمندانه است و وی در هر دو صورت اگر واقعاً به دنبال این است که حقیقت برسد باید به آنچه دلش می‌خواهد توجه نکند و صرفاً با پیگیری شواهد محسوس به حقیقت برسد که راه آن را در کتاب خویش توضیح داده‌ام. (دریافت رایگان کتاب نگارنده)

    یک دلیل روشن بی‌اساس بودن چنین وسوسه‌هایی، همین تلاش صادقانه و ارزشمند ایشان است که علیرغم داشتن دوستان، فامیل و اطرافیان شبهه افکن و محیط نامناسب و یا به دلیل اشتباهات خودشان، اما همچنان برای رسیدن به حقیقت بر خلاف جریان آب شنا می‌کنند و کاملاً تسلیم وسوسه‌‌ها نمی‌شوند؛ چون به هیچ قیمتی دوست ندارند با پا گذاشتن بر وجدان خویش، آزادگی و درون پاک خود را از دست بدهند و با شادی حقیقتی وداع کنند!

    بنابراین شما نیز نگران نباشید، و بدانید آنچه شما هم‌اکنون دچارش هستید باقی‌مانده‌ی وسوسه‌های توخالی و غیرمنطقی قدیمی است که قبلاً در موردشان مفصل گفتگو کردیم و قرار شد کماکان تا رسیدن به  نتیجه‌ی مطلوب از شبهه پراکنان فاصله بگیرید و این بار اضافه می‌کنم سعی کنید به اندازه توان از این پس حتی به ایشان فکر هم نکنید تا ذهنتان درگیر وسوسه‌های تکراری نشود و تجربه نشان داده این اشتباه، یکی از علت‌های درجا زدن، معطلی و خودآزاری بی‌دلیل است.

     آنچه خوشبختانه باعث شده چنین وسوسه‌هایی، دامن‌گیر مخاطبان کتاب که اغلب ناباورند نشود این است که من در جای‌جای کتاب تأکید داشتم اگر ایشان دوست دارند به اطمینان کافی برسند لازم است طبق تجربه‌ی نگارنده با شجاعت تقلید از دیگران (چه خداباور و چه خداناباور) را کنار بگذارند و تا حقیقت خالص را پیدا کنند و از همان ابتدا تصمیم بگیرند حقیقت را ولو خلاف میلشان بود با آغوش باز و بدون تعصب بپذیرند آن‌وقت خواهند دید که این آزادگی و صداقت، سبب خواهد شد چنان حقیقت را بفهمند و به دلشان بنشیند و زندگی‌شان را شیرین کند که اگر تمام فامیل و دوستانشان... بخواهند به‌اندازه‌ی سرسوزنی در  دل ایشان وسوسه و شبهه نسبت به آن حقیقت بیندازند، هرگز نخواهند توانست بلکه نتیجه‌ی عکس خواهند گرفت!

     همان‌طور که قبلاً عرض شد بهترین روش خلع سلاح وسوسه گران، فاصله گرفتن از ایشان در فضای مجازی و خصوصاً حضوری و سپس فکر نکردن به ایشان در خلوت است.

    من حتماً برای شما باز هم دعا خواهم کرد و لطفاً اگر شما هم دوست داشتید دعا کنید بتوانم بخش درمان وسواس و روش مشورت با عقل که نیازمند کمک ویژه‌ی خداست را با موفقت به پایان برسانم و منتشر کنم که تردید ندارم به‌صورت ریشه‌ای وسواس را خصوصاً در ناباورانی که بدون تعصب دنبال حقیقت هستند می‌خشکاند زیرا به تجربه ثابت است، هیچ راهی سریع‌تر، میان برتر و راحت‌تر از تعقل و تعقل و تعقل برای ریشه‌کنی وسوسه‌ها و حل شبهات و همیشه شاد زیستن وجود ندارد.

    توضیحات بیشتر در این خصوص (درمان وسواس و روش مشورت با عقل)، در پاسخ به سؤالات دیگر مخاطبان در همین صفحه آمده است.

    ضمناً دعای بسیار خوبی انتخاب کردید که از قضا من نیز از معنای آن خوشم آمد و حفظش کردم و قبل از یقین به خدا مرتب آن را می‌خواندم (یک جایش را هم چون چندان عربی را درست بلد نبودم را غلط می‌خواندم) که برای موفقیت بهتر شما، متن صحیح آن با ترجمه روانش را می‌آورم:

    اللّهُمَّ أَخْرِجْنِی مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْمِ
    خدایا مرا از تاریکی‌ها وهم (خیال و وسوسه) خارج کن!

     وَأَکرِمْنِی بِنُورِ الْفَهْمِ
    و با نور فهم (حقیقت) گرامی‌ام دار!

    اللّهُمَّ افْتَحْ عَلَیْنا أَبْوابَ رَحْمَتِکَ
    پروردگارا درهای مهربانی‌ات را بر ما بگشا!

     وَانْشُرْ عَلَیْنا خَزائِنَ عُلُومِکَ
    و (برای فهم و رشدمان) خزائن علومت را بر روی ما باز (و منتشر) کن!

    بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
    به مهربانی تو (دل بسته ام)، ای مهربان ترین مهربانان!
     
    پ.ن: پیشنهاد می‌کنم هر زمان باز وسوسه شدید مشغول کاری سرگرم‌کننده شوید و چه بهتر که دعای فوق را بخوانید تا اجازه ندهد ذهنتان به راحتی درگیر وسوسه شود و اگر درگیر شده بود با این کار ذهنتان خلاص می‌شود و اگر ادامه دهید در کمترین زمان ممکن از آن وسوسه به طور اساسی نجات پیدا خواهید کرد و این روش در مورد وسوسه‌های آینده نیز کاربرد دارد. (مجرب)

    جهت اطلاع مخاطبان محترمی که هنوز کتاب نگارنده را تجربه نکرده‌اند.
    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

     پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید

    یکشنبه ۷ فروردین ۱۴۰۱ @ ۰۳:۵۱
    سلام وقت بخیر و خسته نباشید
    منظور از نظم چی هست؟
    آیا نظم غیر از عادت ما به یک موضوع هست؟
    مثلا معیار همین نظم در صورت و متوازی بودن ایا جز عادت هست
    مثلا اگر همه ی صورت هم نامتوازی بود ما میگفتیم این نظم هست
    ممنون میشم توضیح بفرمایید
    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر و خسته نباشید

    نظم یک حقیقت قابل درک با حواس 5 گانه و فراتر از عادات گوناگون افراد است.
    خوشبختانه معنای نظم و تفاوتش با بی‌نظمی از بدیهیات است و به‌طور طبیعی برای همه با سنین مختلف -از کودک تا بزرگ‌سال- قابل درک می‌باشد و برای فهم آن هیچ ضرورتی به تحقیق، پژوهش و ریزبینی که موجب اتلاف وقت است وجود ندارد اما بااین‌حال توضیحاتی در نشانی زیر نسبت به معنای نظم و انواع آن در دسترس عموم قرار دارد:
    https://fa.wikifeqh.ir/نظم

    البته قبلاً در پاسخ به سؤال یکی از مخاطبان محترم در نشانی زیر توضیحاتی در این خصوص ارائه شده است:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1314/01/01/post-16/#comment-75

    همیشه در مسیر درست موفق باشید


    پنج‌شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۱ @ ۲۳:۵۳
    سلام خوب هستید
    سال نو رو بهتون تبریک میگم ،امیدوارم سال خوبی در پیش داشته باشید
    من نه سوالی برای پرسیدن دارم نه میخام وقتتون بگیرم و نه اذیتتون کنم من فقط میخام بگم که پی دی اف کتابتون رو دانلود کردم و سعی دارم با دقت و ... کامل در وقت هایی که موقعیت اش پیش میاد بخونم و هرچه زودتر و بهتر از این وضعیت خارج بشم ولی ازتون میخام برای رفع وسواس فکری و.. که نن رو اذیت و خسته کرده از زندگی کردن به طور ویژه لطفاً برطرفش‌ کنیم و اینکه ازتون میخام یا روش جدید ارتباطتون بگید بهم یا پاسخ این پیام رو تو ایمیل ارسال کنید
    پاسخ:
    سلام

    امیدوارم شما هم خوب باشید و سالی عالی را -خصوصاً با تصمیمی که به آن اشاره کردید- تجربه کنید.

    در خصوص روش ارتباطی همان‌طور که قبلاً عرض شد در ابتدای همین صفحه توضیح داده‌ام.

    در مورد زمان انتشار ریشه‌کنی وسواس فکری و عملی، عبارت «وسواس» را در همین صفحه جستجو کنید و در جریان توضیحاتی که به دیگر مخاطبان و ... داده‌ام قرار بگیرید.

     پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.


    از فرصت استفاده می‌کنم و به مخاطبان محترمی که اخیراً پیام فرستاده‌اند ضمن سلام و خسته باشید عرض می‌کنم می‌توانید با مطالعه‌ی پرسش و پاسخ‌ها و توضیحات ابتدای همین صفحه به طور اساسی به جواب سؤالات خود برسید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید


    جمعه ۲۶ فروردین ۱۴۰۱ @ ۰۲:۵۴
    سلام. عرض ادب و خسته نباشید
    من میخوام شروع به خوندن کتاب شما کنم اما قبلش سیزده قسمت مجموعه درمان شک به خدا برای وسواسی ها را خوندم.سوالم اینه که منتظر بقیه قسمت ها بمونم و بعدش برم سراغ خوندن کتاب یا نه همین الان شروع کنم به خوندن کتاب؟و اینکه چه زمانی قسمت های بعدی را بارگزار می کنید؟
    پاسخ:
    سلام

    شما هم خسته نباشید.


    فقط افرادی که به دلیل مشکلات خاص مانند فردی که در قسمت اول از 13 قسمت مذکور (در نشانی زیر) نظرش را خواندید به‌ناچار توانایی مطالعه کتاب را ندارند و دچار مشکلاتی از این دست هستند.
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01

     بنابراین خوشبختانه شما می‌توانید با خاطری آسوده  مطالعه و تجربه‌‌ی کتاب را شروع کنید.


    در مورد بارگذاری قسمت های بعدی در پرسش و پاسخ‌های همین صفحه توضیح داده‌ام و امیدوارم این مهم در کمترین زمان ممکن محقق شود.

     پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید


    یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۱ @ ۱۷:۴۶
    سلام آقا
    ببخشید آخرین پیام تونو درست متوجه نشدم...
    گفتین ی خداناباور بهتون گفته بود ک دوست داره خدا وجود نداشته باشه؟
    درسته؟
    میشه کاملتر توضیح بدین
    الان مسعله ذهنم این جمله ی اون شخصه : تو نتیجت از قبل معلومه
    میای بر اساس عشقت کتاب میخونی
    و هر جا به مشکل بخوری مثل مسلمونا
    توجیح میاری
    میشه توضیح بدین کامل ک چرا گفت نباید مثل زنجیر اعتقاد بچینی بیای پایین
    بگی به این دلیل و به این دلیل چون دوست داری
    گاهی من هر چی مطالعه میکنم با خودم میگم شاید چون تو دوست داری اینطوریه،
    من نمیتونم انکار کنم ک دوست دارم خدا وجود داشته باشه،
    از طرفی از حرف اون اذیت میشم
    باید بنا را بر بی طرفی بگذارم؟
    گفت تو بر اساس عشقت و پیش‌فرض هایی ک تو ذهنت ساختی تحقیق میکنی!
    میشه توضیح کامل تر بدین
    ممکنع تو یکی از این توضیحاتتون مشکل من حل شه و ذهنم درمان شه
    لطفا به مساعلم دقت کنین
    من لیاقتشو دارم
    و اونقدر با استعدادم ک فک میکنم اگ این مشکلاتم حل بشه بسیار بسیار انسان موفقی خواهم شد.
    التماس دعا
    پاسخ:
    سلام

    بله به نظر من هم شما انسان بااستعدادی هستید و بی‌تردید اگر مشکل وسواس فکری که دچارش شده‌اید حل شود حتماً می‌توانید انسان بسیار بسیار موفقی شوید.
    مهم این است به این خودآگاهی برسید که مشکل اصلی شما و علت درگیر شدن ذهنتان به این شبهات، وسواس فکری است نه حرف این‌وآن و دیگر حواشی.

    همان‌طور که گذشت در مسیر تحقیق و جهت رسیدن به اطمینان نسبت به هر حقیقتی -چه خدا و چه غیر خدا- انسان آزاد و محقق باید بی‌طرف بوده و صادقانه فقط تابع دلیل و شواهد باشد نه تابع خواسته‌های شخصی خودش؛ چه آن خواسته‌ها منطقی و خردمندانه باشد یا غیرمنطقی و غیر خردمندانه؛ چه مانند آن فرد که با پا گذاشتن بر وجدان خویش، دلش می‌خواست خدا وجود نداشته باشد! (که به او همین تذکری که در پرسش و پاسخ قبلی به شما گفتم را دادم که باید بی‌طرف باشد) و چه مانند شما که به دلیل داشتن فطرت سالم و وجدان پاک، دوست دارید خدا و آفریدگار جهان وجود داشته باشد.

    در یک کلام، فراموش نکنید این شواهد هستند که حقیقت را به ما نشان می‌دهند نه خواسته‌های ما؛ چه آن خواسته‌ها منطبق با آن شواهد باشند یا نباشند.
    مهم این است وقتی با پیگیری شواهد محسوس، حقیقت برای مان روشن شد، تابع حقیقت باشیم چه آن حقیقت منطبق با خواستۀ ما باشد یا نباشد.
    مانند قاضی دادگاه که فرزند مورد علاقه‌اش را به عنوان متهم نزد او می‌آورند؛ وی باید بر احساسات پدری خویش غلبه کند و صرفاً با بررسی شواهد ببیند حقیقت چیست؟ چه آن حقیقت منطبق با خواستۀ او باشد یا نباشد؛ مهم این است که حکمی که او صادر می‌کند منصفانه و بر اساس شواهد باشد و او احساسات پدری را در صدور حکم دخالت ندهد.

    اگر به آنچه گفته شد اندکی توجه کنید برایتان بی‌اساس بودن شبهه‌ای که به نقل از فامیل خداناباورتان مطرح کردید محلی از اعراب نخواهد داشت و از قضا، آنچه وی به شما گفته در واقع مشکل خود او و خداناباوران متحجر است که حاضر نیستند پا بر احساسات خویش گذاشته و علیرغم شواهد بی‌شمار و قابل درک با حواس 5 گانه که کوچک‌ترین ابهام در وجود طراح جهان باقی نمی‌گذارد، تابع خرد و اندیشه شده و وجود آفریدگار خویش را بپذیرند بلکه ایشان پا بر وجدان و خرد و محسوسات گذاشته و اصرار دارند حقیقت را کتمان کنند و برای افرادی نظیر شما که به وسواس فکری دچار هستید بدیهیات را با تظاهر به خیرخواهی مشتبه کنند!
     

    نکته: برخی ناباوران پا بر وجدان خود نگذاشته و به نگارنده گفته‌اند می‌دانند بدون وجود خدا زندگی کاملاً بی‌معنا، تکراری و پر از ترس و استرس می‌شود؛ آن‌ها نیز باید بی‌طرف باشند تا به حقیقت برسند و شبهاتی که با بی‌احتیاطی در ذهن‌شان جای گرفته است به طور اساسی حل شوند.

    جهت اطلاعات بیشتر در این خصوص (روش تحقیق بی‌طرفانه و صحیح)، من در کتاب نیز به‌طور مفصل توضیح داده‌ام و با توجه به این‌که شما یکی از معدود مخاطبانی هستید که طی مدت یکی دو سال، بیشترین سؤال را از من پرسیده‌اید، بنابراین برای من روشن شده که بی‌تردید با حل مشکل وسواس فکری در شما، تمام این شبهات، دودلی‌ها و تردیدها که بسیاری از آن‌ها بی‌اساس هستند و همچنین نگرانی‌های شما حتماً برطرف خواهند شد.

    تجربه‌ی صدها پرسش و پاسخ و مشاوره با امثال شما مخاطب محترم به من آموخته کسی که دچار وسواس فکری است، باید ابتدا وسواسش درمان شود و الا هر چه بیشتر به وی توضیح داده شود حتی اگر آن توضیحات خیلی واضح و شفاف باشد، باز همان توضیحات می‌تواند ذهن وی را درگیر حواشی و وسوسه‌های جدید و قدیمی کند که غالباً خارج از موضوع هستند.

    بنابراین پیشنهاد می‌کنم به‌جای ارسال سؤال، برخی پرسش و پاسخ‌ها، با افرادی که دچار وسواس فکری شده‌اند را در همین صفحه، مطالعه نمایید ازجمله پرسش و پاسخ زیر:

    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1314/01/01/post-16/#comment-29

    در مورد روش درمان وسواس فکری نیز که مشغول آماده کردن آن هستم، در پرسش و پاسخ‌های همین صفحه توضیحاتی ارائه داده‌ام اما تا آن زمان برای اینکه از تنگناهای اضافی خارج شوید کافی است به چند خطی که در ادامه توضیح خواهم داد با دقت بیشتری توجه نمایید و آن اینکه لازم است این حقیقت روشن را درک کنید که:
     «غالب این شبهات و نگرانی‌های شما فقط به دلیل وجود وسواس فکری است.»
     به‌محض اینکه شما به این خودآگاهی برسید یعنی قبول کنید که دچار این عارضه شده‌اید، آرامش فوری را احساس خواهید نمود و بیش از 90 درصد راه درمان را طی خواهید کرد و به‌طور محسوسی خاطرتان آسوده خواهد شد و بامطالعه‌ی روش درمان وسواس فکری که امیدوارم زودتر آماده شود به‌کلی ریشه وسوسه‌های فکری شما خشک خواهد شد و به نتیجه‌ی مطلوب خواهید رسید.

    بنابراین پیشنهاد می‌کنم به‌جای ارسال سؤالات و شبهاتی که دلیل آن فقط وسواس فکری است (و پایانی برای آن‌ها متصور نیست) و همچنین به جای درخواست توضیحات بیشتر که تکرار مکررات است که خود همین تکراری حرف زدن می‌تواند ذهنتان را بیش‌ازپیش درگیر کند، اگر 13 قسمت زیر که پیرامون وسواس فکری افرادی مانند شما مخاطب محترم است را مطالعه نکرده‌اید اقدام کنید:

    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01

     یا اگر خوانده‌اید، دوباره با آرامش بخوانید و همان‌طور که قبلاً نوشتید: «تلاش کنم کتاب بخونم و ازش لذت ببرم»، هر زمان احساس آمادگی کردید (خصوصاً بعد از خواب شبانه) آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده کتاب اثبات خدا ... که مطالب جدید نیز به آن اضافه شده را باحوصله و دقت کافی مطالعه نمایید تا به آگاهی کافی برسید و به‌طور اساسی از شر این شبهات خصوصاً شبهه‌ی اخیری که مطرح کردید (تحقیق بی‌طرفانه) راحت شوید.

    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    به دلیل اهمیت، تکرار می‌کنم هر زمان -که آن زمان می‌تواند همین الان باشد- شما نیز مانند برخی مخاطبان به این خودآگاهی برسید که علت اصلی درگیر شدن ذهن شما به این شبهات و نگرانی‌ها، وسواس فکری است و لا غیر، فوراً خیالتان آسوده خواهد شد و مطمئن خواهید شد که با غلبه بر آن، مسلماً از این وسوسه‌ها، استرس‌ها و حواشی بعضاً سطحی برای همیشه نجات پیدا خواهید کرد و به آرزوهای خوبی که دنبالش هستید خواهید رسید.

    برخی مخاطبان که جهت درمان وسواس فکری به روانکاو و غیره مراجعه نمودند اما نتیجه نگرفتند، خوشبختانه فقط با تذکر فوق، در یک پرسش و پاسخ، به نتیجه‌ی محسوس و غیرقابل انکار رسیدند؛ یعنی به محض اینکه فهمیدند علت بیشتر شبهات و اضطراب‌هایی که ذهن‌شان درگیر آن شده به دلیل ابتلا به وسواس فکری است، فوراً خاطرشان از نگرانی‌های افسارگسیخته آسوده شد و ازآن‌پس تمرکز اصلی خود را به جای اضافه کردن شبهه روی شبهه، بر اینکه بر وسواس فکری خود غلبه کنند گذاشتند و همین درک ساده، سبب شد از این چرخه‌ی بی‌حاصل و استرس‌افزا، خارج شده و به حال و آینده خود بسیار امیدوار و تشویق شوند.

    امیدوارم شما نیز اگر دوست داشتید برای هر چه زودتر تکمیل شدن روش درمان وسواس فکری-عملی و مشورت با عقل دعا کنید.

     پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید


    پنج‌شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ @ ۲۳:۴۸
    سلام و عرض ادب خدمت شما

    من مناظره بحث آزاد سال 60 را از رادیو گفتگو گرفتم که خیلی ناقصی داشت. شما نوشتید که
    کامل‌ترین صوت از مناظرات فوق -حتی کامل‌تر از آنچه در سال‌های اخیر از سازمان صداوسیما خصوصا رادیو گفتگو، پخش شده- برای اولین بار از این کانال منتشر خواهد شد.

    اگر ممکن است در این باره توضیح دهید.
    پاسخ:
    این سؤال و پاسخ به آن به نشانی زیر که مخصوص این مناظرات و ارسال سؤالات است منتقل شد:
    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/28


    سلام
    اگه براتون امکان داره که کلیپ مناظره بحث آزاد بین آقای طبری و مصباح رو برای ناشنوایان زیرنویس کنید خیلی خوب میشه.
    اجرتون با خدا
    پاسخ:
    این سؤال و پاسخ به آن به نشانی زیر که مخصوص این مناظرات و ارسال سؤالات است منتقل شد:
    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/28


    باسلام و خسته نباشید. این لینک مربوط به یک ویدئوی ۲ دقیقه‌ای است که یک کمدین خارجی در آن با یک فرد خداناباور شوخی می‌کند. این فرد خدا ناور در سرتاسر دنیا سخنرانی می‌کرد برعلیه وجود خداوند و سرانجام چند سال پیش فوت می‌کند به دلیل سرطان حنجره! و این کمدین شوخی می‌کند که انگار خداوند صدایش را قطع کرده است که دیگر نگوید خدا وجود ندارد. در ابتدای ویدئو هم در مورد سوار هواپیما شدن افراد خدانابور می‌گوید که در آسمان به انواع خدایان غرب‌و‌شرق توسل می‌جویند و تا پایشان به زمین می‌رسد، می‌گویند خدا وجود ندارد!!
    گفتم خدمتتون معرفی کنم. فکر می‌کنم از آن کلیپ جالبی متناسب با محتوای کانال‌هایتان دربیاید. اگه صلاح دونستید. خدا بر توان شما بیافزاید و از غرور و خستگی حفظ‌تان کند.
    پاسخ:
    سلام

    شما هم خسته نباشید.

    این فیلم -که تا این لحظه بیش از 3 ملیون بازدیدکننده دارد- را تماشا کردم و برایم جالب بود که چگونه یک کمدین با شوخی و خنداندن مردم، می‌تواند آن‌ها را به یاد فطرت خدایی و آفریدگارشان بیندازد و از چنین روشی  آنهم در غرب، جهت ترویج جهان‌بینی صحیح و یادآوری خدا استفاده کند.
    امیدوارم در صورت فارغ شدن از اولویت‌ها که در همین صفحه ازجمله نشانی زیر یکی از آن‌ها را توضیح دادم این فیلم را با زیرنویس فارسی در اختیار مخاطبان قرار دهیم:
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1314/01/01/post-16/#comment-104

    از یادآوری آخرتان در مورد خطر غرور بسیار متشکرم و خودم را در همه حال نیازمند توجه به آن می‌دانم و به نظرم این امر ممکن نمی‌شود مگر اینکه انسان بعد از یقین مستدل به وجود خدا، همواره به خودش یادآوری کند که سلول به سلول و سرتاپایش مخلوق است و از خود هیچ ندارد بنابراین هیچ عاقلی دلیلی نمی‌بیند به چیزهایی از که خودش نیست مغرور شود.
    مسلماً چنین انسانی هر مقدار پیشرفت کند و در رشته خود در سطح جهان نیز بی‌نظیر شود، نه‌تنها از خطر غرور در امان می‌ماند بلکه تواضع و تشکرش نسبت به آفریدگارش نیز بیشتر می‌شود و همین کافی است که هر روز به سمت قله‌های بزرگ‌تر حرکت کند و یک لحظه نیز متوقف نشود!
    مهم در این زندگی شلوغ و تکراری، برنامه‌ریزی جهت یاد خدا و فراموش نکردن از این حقیقت است که ما مخلوقی بیش نیستیم، بدون اینکه نیاز باشد مشکلات زندگی، قهراً ما را به یاد این حقایق روشن بیندازد که در این صورت به نظر من زندگی آن‌طور که دوست داریم عمیقاً شاد و گوارا نخواهد بود.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید :گل:

    جمعه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ @ ۱۱:۱۶
  • نویسنده‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
  • سلام
    خسته نباشید

    با توجه به تعدد پیام‌های ارسالی مخاطبان محترم، از ایشان دعوت می‌کنم جهت دریافت پاسخ اساسی خود، به نکات مطرح‌شده در توضیحات ابتدایی همین صفحه توجه و به‌اندازه توان عمل کنند.

    برخی از این مخاطبان شبهه یا سؤالی را مطرح کرده‌اند که عیناً در پرسش و پاسخ‌های همین صفحه (یا به خودشان یا به دیگران) پاسخ‌داده ‌شده است.

    حدود 2 تن از این گرامیان، خود اذعان نمودند که می‌دانند شبهه یا سؤالی که مطرح نمودند، منطقی نیست و دلیل طرح چنین شبهاتی ابتلا به وسواس فکری است.

    یکی از مخاطبان نیز از تصمیم خود جهت تمرکز بر درمان وسواس خبر داده است که بی‌تردید این تصمیم عالی است زیرا خود وی به تجربه خواهد دید در صورت تمرکز بر این مهم، از اکثر قریب به‌اتفاق شبهات و نگرانی‌هایی که اینک به آن مبتلاست خلاص و این شبهات مانند دود از صفحه ذهن او خارج خواهند گردید و به نتیجه‌ی مطلوب خواهد رسید.


    نگارنده با توجه به تعدد صفحات مجازی و فعالیت‌های در اولویت که در این صفحه به برخی از آن‌ها اشاره کرده‌ام -خصوصاً تکمیل روش درمان وسواس فکری- در حال حاضر تصمیم دارم هر دو جمعه، یک بار به این صفحه سر بزنم.

    به همه مخاطبان محترم اطمینان می‌دهم که به‌اندازه وسع سعی کرده‌ام هیچ‌کدام از هزاران سؤال و پیام ارسالی به نگارنده تا به امروز را بی‌پاسخ نگذارم و یکی از دلایل نوشتن و تألیف برخی کتب نیز به همین جهت بوده است که مخاطبان با مراجعه به آن‌ها به‌طور اساسی از شبهات زنجیره‌ای و احیاناً مشکلاتی که دچارش شده‌اند برای همیشه رها گردند و در هر صورت اگر قصوری از جانب نگارنده بوده، صمیمانه عذرخواهی می‌کنم.

    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید.
     

    جهت دریافت «کتاب تصویری علم و اندیشه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید 

     

    جمعه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ @ ۱۲:۳۲

    سلام وقت بخیر.
    بعد از مطالعه کتاب شما و بسیاری از کتب علما و فلاسفه اسلامی و خداپرست (سایر ادیان ابراهیمی) کماکان وجود خدا برام قابل باور نیست. نه از سر لجاجت. چون نه مدرکی نه استدلال محکمه پسندی نه جواب قانع کننده ای ندیدم و نشنیدم. میدونم سرتون شلوغه و حوصله بحث های تکراری ندارید. منم عجله ای ندارم. هر موقع فرصت کردید بگید که با کدوم برهان وجود خدا به شما ثابت شد؟ ممنونم
    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر و نشاط.

    به نظر می‌رسد ابتدا شما باید به این سؤال پاسخ دهید که در چه صورتی وجود خدا برایتان قابل باور می‌شود؟
    البته قبل از آن لازم است مطمئن شوید که آیا به وسواس فکری مبتلا هستید یا خیر که در این صورت مطئمن باشید با درمان آن می‌توانید از برزخی که در آن قرار دارید به سلامت خارج شوید.

     پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.


    با توجه به شباهت سؤال شما با برخی مخاطبان دیگر، به شما نیز پیشنهاد می‌کنم این بار در بهترین زمان از شبانه روز که از تمرکز بهتر فکری برخوردار هستید، -خصوصاً بعد از خواب شبانه-  بخش چهارم کتاب نگارنده با عنوان «معرفی تنها کسی که می‌تواند شمارا در وجود خدا به یقین برساند» را مورد توجه قرار دهید.
    در آن بخش به‌طور ویژه به سؤال شما پاسخ داده‌ام که محال است مطالعه‌ هزاران کتاب که فاقد تفکر و تجربه‌ی خود فرد باشد وی را در امور مهم و زیربنایی به اطمینان کافی برساند.

    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    http://esbatekhodavand.blogsky.com/1397

    البته اگر احساس می‌کنید به وسوسه یا وسواس فکری مبتلا شده‌اید پیشنهاد می‌کنم توضیحاتی که در نشانی زیر آمده را نیز از قسمت اول به ترتیب، مطالعه نمایید.
    https://esbatekhodavand.blogsky.com/1398/01/01  
     
    برای هرکسی -چه خداباور، خداناباور و چه ندانم‌گرا- که مانند نگارنده مراحل تجربی کتاب فوق را دقیقاً طی نموده باشد، یقین به وجود خدا با تفکر در ساختار موجوداتِ قابل درک با حواس 5 گانه به سادگی در دسترس است.

    خوشبختانه بعد از انتشار این کتاب، بازخورد مخاطبان گوناگون طی این چند سال نشان داده، محال است هرکسی با هر سن و سطح علمی که دارد -حتی کودکانی که تازه خوب و بد را می‌فهمند- روش کتاب را عملاً تجربه کند، اما درعین‌حال مدعی شود به نتیجه‌ی مطلوب نرسیده است، مگر اینکه چنین فردی به وسواس فکری مبتلا شده باشد یا قبلاً بی‌احتیاطی کرده و بدون داشتن شرایط و اطلاعات کافی، ذهنش را درگیر انواع شبهات نموده باشد که در این صورت لازم است جهت رفع این حواشی، خصوصاً بخش سوم تا پنجم کتاب را مطالعه نماید.

    پ.ن: همان‌طور که در کتاب توضیح داده‌ام، رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب در کمترین زمان ممکن، بستگی به میزان تشنگی و صداقت خود فرد در خلوت خویش دارد و انتظار رسیدن به چنین نتیجه‌ای خصوصاً در این زندگی ماشینی و شلوغ، بدون کنار گذاشتن پیش‌فرض‌ها و تقلید از این‌وآن -چه خداباور و چه خداناباور- و عمل دقیق به روشی که در کتاب آمده، انتظارِ خردمندانه‌ای نیست.

    ضمن عذرخواهی مجدد، از شما و سایر مخاطبان، با توجه به وجود محدودیت‌های متعدد که شما مخاطب محترم به آن اشاره نمودید و در ابتدای این صفحه نیز توضیح داده‌ام، صرفاً امکان بررسی سؤالات اعتقادی ارسال شده از طریق همین صفحه‌، برایم میسر است.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید

    جمعه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ @ ۰۲:۲۲
    سلام و خسته نباشید

    زمان تقریبی تولید فیلمی که گفتید در مورد مناظرات بحث آزاد است چه موقع هست و منظورتون از اینکه دارید اونو آموزشی تولید می کنید چیست؟ تشکر
    پاسخ:
    این سؤال و پاسخ به آن به نشانی زیر که مخصوص این مناظرات و ارسال سؤالات است منتقل شد:
    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/28

    سلام :) چقدر خوشحال شدم بعد از چند سال می‌تونم به نویسنده این کتاب متصل شم و شخصا از ایشون تشکر کنم :) من در شهریور ۹۸ تو برزخ شبهات و شک به خدا با دیدن مناظرات مختلف افتادم، اولین کتابی که دستمو گرفت به لطف خدا کتاب شما بود...

    الان بعد از چندسال کتاب و کانال ایتای شمارو بارها تبلیغ کردم و خودم شدم فعال در پاسخگویی به شبهات...واقعا از خدا بابت وجود شما نویسنده کاملا گمنام و کتاب خوبتون ممنونم..‌.ان‌شاءالله عاقبت‌تون ختم به شهادت در رکاب مولا صاحب الزمان و ان‌شاءالله همسایه دیوار به دیوار پیامبر بشین... التماس دعا

    پاسخ:
    سلام

    من نیز خوشحالم، خصوصاً که اشاره کردید منشأ همه‌ی این موفقیت‌ها، خداوند بزرگ و لطف اوست.
    امیدوارم هر چه برای نگارنده خواستید خداوند بیش از آن را به خودتان و هرکسی دیگر که صلاح می‌داند عطا فرماید که او بی‌نهایت بخشنده و مهربان است تا جایی اجازه نفرموده هیچ‌کس از رحمتش ناامید شود حتی مثل مرحوم احسان طبری که عمری در کفر و گمراهی به سر برده بود (کلیک).
    در موضوع فعالیت گمنام، به‌حکم عقل و تجربه عرض می‌کنم هرکسی بخواهد شادی و اطمینانش در زندگی فردی و اجتماعی‌اش پایدار باقی بماند باید قبل از هر فکر و کار یاد بگیرد (کلیک) تا ابتدا با عقلش مشورت کند، همان عقلی که می‌گوید هرگونه ارتباط با دیگران و انجام کار برای ایشان باید به‌اندازه ظرفیت انسان باشد به‌طوری‌که آن ارتباط حالش را خوب نگه دارد نه اینکه موجب غفلت، پریشانی یا طغیانش گردد.
    به همین جهت هر عاقلی گمنامی با حال خوب را بر شهرت با حال بد ترجیح می‌دهد؛ (بلکه گمنامی با حال خوب بر شهرت با حال خوب نیز ترجیح دارد.)
    البته حال انسان مشهوری که فقط برای خدا کار می‌کند از حال فرد گمنامی که برای غیر خدا هم کار می‌کند فوق‌العاده بهتر است و اگر کسی می‌خواهد مطمئن شود حتی در جزئی‌ترین کارها مثل خریدوفروش نیز برای خدا کار کرده و خداوند از او راضی است یا خیر کافی است ببیند ایا قبل از انجام  آن کار با عقلش مشورت کرده و به انچه عقلش گفته عمل کرده یا خیر؟ زیرا به تصریح روایت، با پیروی از عقل است که خداوند عبادت می‌شود و بهشت به دست می‌آید. (کلیک)
    امام صادق (ع): به‌وسیله‌ی عقل خداوند عبادت می‌شود و بهشت به دست می‌آید.
    📗 اصول کافی، کتاب عقل
     I asked abu ‘Abdallah, (a.s) “What is Intelligence?” He replied, ‘It is a fact with whose help one worships Allah, the Merciful, and attains paradise
     📗 AL-KAFI - THE BOOK OF INTELLIGENCE AND IGNORANCE

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
    سلام وقت بخیر.
    کتاب شما رو مطالعه کردم. راستش چیزی به دانسته هام اضافه نشد. تعدادی از براهین اثبات خدا رو به زبان ساده برای عوام مردم به صورت منسجم جمع آوری کردید که قابل تقدیره. ولی مشکل جای دیگه است. فرض رو بر درستی تمام مفروضات شما بگیریم. چیزی عوض نمیشه.سوالات همچنان باقی هستند. اگر علیت همیشه برقرار بوده و هست، خب پس خدا جهان رو از چه آفرید؟ و خود خدا بر حسب چه علتی بوجود آمده؟
    پاسخ:


    سلام

    وقت شما هم به خیر و سلامتی

    مخاطب محترم، همان‌طور که در کتاب نیز آمده است، مطالعه‌ی کتاب، بدون تجربه‌ی مراحل مطرح شده، خاطر مخاطب را آن‌طور که به دنبال اوست آسوده نمی‌کند.

    در پاسخ ابتدا ضمن اینکه، می‌توانید سؤالات مشابه سؤال خود در همین صفحه را مطالعه نمایید، توجه شما را به بخشی از کتاب مذکور ازجمله ص 223 جلب می‌کنم:
    «لطفاً دقت کنید که هدف اصلی از طی مراحل 5 گانة بخش اول کتاب، صرفاً رسیدن به یقین در وجود طراح هوشمند برای موجودات و محال بودن طراحی خود به خودی و تصادفی آن‌هاست که همین شمارا در رفع ابهامات و شبهات بی‌پایان در اصل وجود خدا کاملاً رها می‌‌کند؛ بعدازآن می‌توانید وارد بخش دوم کتاب (در اینکه این طراح آیا یگانه، مادی، غیرمادی و ... است؟) شوید.

    جمع‌بندی بخشی از پاسخ‌ها به سؤال مشابه شما به‌طور خلاصه این است:
    بعد از اثبات اینکه محال است جهان بدون طراح و سازنده باشد، می‌توان با فراغ خاطر به سؤالاتی شبیه سؤالی که شما بیان کردید (خداوند جهان را از چه چیزی آفریده، آیا خود این طراح نیازمند طراح دیگر است، خداوند موجودی مادی است یا غیرمادی و غیره) پاسخ داد و اگر دقت کنید درهرصورت این دست سؤالات، هرگز نافی اصل وجود طراح برای جهان که در بخش اول کتاب بر آن تمرکز شده نیست و هیچ منافاتی با اینکه این طراح و سازنده جهان را از چه ساخته و امثال آن ندارد.
     اگر وقت بگذارید و کمی روی نکته‌ی فوق فکر کنید تا موفق شوید این دو بخش را از هم تفکیک نمایید، مطمئن باشید بار فکری شما سبک می‌شود و می‌توانید به پاسخ این دست سؤالات و خصوصاً شبهه‌ای که مطرح نمودید نیز با فراغ خاطر برسید.

    بر اساس روش تحقیق علمی و صحیح، طبعاً لازم است در حل شبهات و یافتن پاسخ مجهولات، قدم‌به‌قدم پیش رفت و در هر قدم نیز باید هر زمان با یک حقیقت بدیهی مواجه شدیم، به‌جای مشروط کردن آن به دانستن چیزهای دیگر و یا فرض گرفتن آن، تصمیم نهایی را همان‌جا بگیریم و تکلیف خودمان را یک‌بار و برای همیشه با آن مطلب روشن کنیم تا بتوانیم قدم‌های بعدی و پایانی را برای حل اساسی شبهات و مجهولات، جای درستی بگذاریم و درنهایت موفق شویم بار سنگین شبهات را با خاطری آسوده و به طور کامل از ذهن و زندگی خود برداریم.

     بنابراین مفروض گرفتن آنچه در بخش اول کتاب (اصل وجود طراح جهان) به آن پرداخته شده، کمکی برای رسیدن به پاسخ سؤالاتی که مطرح کردید نمی‌کند بلکه فقط منجر به سنگین‌تر شدن هرکدام از آن‌ها می‌شود چون بر اساس تجربه مخاطبان خصوصاً خداناباوران و ندانم گرایان، بدون تردید شما نیز می‌توانید در مورد اصل وجود طراح برای جهان با کمی تفکر و اراده به تصمیم نهایی برسید و اجازه ندهید این مطلب در حالت حل نشده و به اصطلاح پا در هوا باقی بماند که عرض شد حاصلی جز پیچیده‌تر شدن شبهات ندارد.

     اما خوشبختانه این روش غیرعلمی، با روش خوب شما مخاطب محترم که در پیام قبلی تصریح نمودید (کلیک) اهل لجاجت در مواجهه با حقیقت نیستید، طبعاً مورد قبول شما نیست، بنابراین شما می‌توانید این روش را آسان‌تر از دیگرانی بردارید که خودشان به نگارنده تصریح کردند از مشکل لجاجت (وسواس فکری و غیره) در پذیرش بدیهیاتی که می‌دانند با کمی فکر جواب آن روشن می‌شود رنج می‌برند.
    * جهت چگونگی رفع وسواس فکری در همین صفحه به دیگر مخاطبان توضیح داده‌ام.

    همان‌طور که در کتاب تیز آمده و بخشی از آن را در بالا آوردم، فقط باید در پاسخ به سؤال فوق تمرکز کنید که آیا تجربه و عقل سلیم می‌پذیرد جهان سراسر شانسی و خود به خودی و بدون هیچ طراح و سازنده‌ای باشد یا شواهد و تجربیات بشری، خلاف این تصور را تأیید می‌کند و کوچک‌ترین تردیدی در وجود طراح و سازنده برای جهان باقی نمی‌گذارد؟

    حال اینکه این طراح و سازنده، جهان را از چه آفریده؟ خودش موجودی مادی است یا غیرمادی؟ یا نیاز به علت و سازنده‌ی دیگری دارد یا ندارد و غیره؟ ضمن اینکه هیچ‌کدام از این سؤالات منافاتی با اصل وجود طراح و سازنده برای موجودات مقابل چشمانمان ندارند، (و من در همان بخش اول کتاب این سؤالات را نیز بی‌پاسخ نگذاشته‌ام)، اما خوشبختانه در بخش دوم کتاب به‌طور مبسوط و فقط با تکیه بر شواهد قابل درک با حواس 5 گانه به این دست سؤالات که شما مخاطب محترم نیز به آن اشاره کردید با فراغ خاطر پرداخته‌ام که طبعاً قبل از آن جهت رسیدن به نتیجه‌ی بهتر لازم است بخش اول کتاب را با موفقیت پشت سر گذاشته باشید.

    بنابر این توصیه می‌کنم شما نیز مانند سایر مخاطبانی که به نتیجه‌ی کامل رسیدند عمل کنید و با طی مراحل 5 گانه تجربی کتاب ابتدا تمام تمرکز خود را بر یافتن پاسخ سؤال فوق (آیا جهان طراح و سازنده دارد یا سراسر شانسی و خود به خودی است) بگذارید و تکلیف خود را، بدون مفروض گرفتن و مشروط کردن پاسخ آن به چیزهای دیگر، کاملاً روشن کنید و سپس به تجربه خواهید دید همین روش کمک می‌کند بار شبهات شما بسیار سبک شود و تشویق شوید که با ذهنی آزادتر و دلگرمی و فراغ خاطر بیشتر به سؤالاتی که مطرح کردید (و دانستن جواب اطمینان‌بخش آن‌ها حق شماست) فکر کنید و به نتیجه‌ی مطلوب برسید.

    نکته پایانی اینکه:
    همان‌طور که در کتاب توضیح دادم این‌جانب با کنار گذاشتن هر پیش‌فرض، حدس و گمان، تعصب و تقلید از همه -چه خداباور و چه خداناباور- به سؤالاتی نظیر آنچه بیان کردید با تمرکز خوبی (در مدتی کوتاه اما بدون عجله) فکر کردم و صرفاً بر اساس شواهد قابل مشاهده به آن‌ها پاسخ دادم و قدم‌به‌قدم پیش رفتم تا به یقین و اطمینان کافی که دنبالش بودم (بلکه خیلی بیشتر) رسیدم و هرگز بنا نداشتم این مطالب را در کتاب به دیگران آموزش دهم و فکر نمی‌کردم روزی برسد که این تجربه را با افراد محترمی چون شما در میان بگذارم، بنابراین مطمئن هستم هرکسی ازجمله شما مخاطب محترم نیز با همین روش (یعنی کاملاً آزاد و رها از همه‌ی تقلیدها، پیش‌داوری‌ها، تعصبات، حدس و لجاجت‌ها) حرکت کنید، و بالاخص دقیقا بر اساس شیوه‌ی تجربه شده در کتاب (ازجمله حل قدم به قدم سؤالات و شبهات، نه همه با هم) عمل کنید، مانند مخاطبان متعددی (خصوصاً خداناباور و ندانم گرا که مرتب در حال دریافت پیام‌های شادی‌بخش ایشان در حل شبهات سنگین، از ذهن و زندگی‌شان هستم)، به نتیجه‌ی مطلوب (بلکه بیشتر از آن) خواهید رسید.
    به امید زندگی حقیقتاً شاد و خبرهای خوب

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.




    سلام 

    آخرین محتوای منتشر شده در کانال شما مبنی بر یکی از سخنان آقای داروین که منبع آن را صفحه 26 کتاب اصل الانواع بیان کردید را ملاحظه نمودم.

    کتاب ذکر شده را دانلود کردم اما منبع مذکور درست نبود.

    لطفا برای ادعای خودتون منبع واقعی بیارید.

    متشکرم

    پاسخ:

    سلام
    مخاطب محترم

    امیدوارم شما نیز (مانند برخی مخاطبان محترم که محققانه و به اندازه، پیگیر منابع ارجاعی هستند) در رسیدن به حقیقت موفق باشید.

     پاسخ:

    ممکن است مترجم یا تاریخ چاپ نسخۀ دریافتی شما و شماره صفحات آن با منبع ارجاعی مذکور متفاوت باشد که با توجه به کثرت کارهای در اولویت اگر فرصت کردم سعی می‌کنم تصویر عکس متن مذکور را به فارسی و انگلیسی در کتاب خویش یا کانال قرار دهم.

     به‌هرحال با کمی جستجو می‌توانید به اطلاعات بیشتری در این خصوص دست پیدا کنید.

     به‌عنوان نمونه، متن کامل دلایل داروین در وجود خدا (که بخشی از آن را در کانال آوردم) را از پرتال جامع علوم انسانی متعلق به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی می‌آورم که منبع ارجاعی ایشان نیز مانند کتاب اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، ص ۱۷ (که نگارنده از آن نقل کردم)، بازهم کتاب اصل الانواع صفحات ۲۶ و ۲۷ است که با مراجعه به صفحات متعدد دیگر نیز خواهید دید همه از همان منبع واحد (اصل الانواع) نقل کرده‌اند.

    با توجه به اینکه دلایل چالز داروین در اثبات وجود خدا می‌تواند برای شما و سایر محققان محترم نیز قابل استفاده باشد از فرصت استفاده نموده و دعوت می‌کنم روی این دلایل تأمل کافی صورت بگیرد.


    در سال‏۱۸۷۳ م بعضى از فلاسفه آلمان در نامه‌‏اى به داروین از وى‏ سؤال کردند:
    با نظریه‌‏اى که درباره بنیاد انواع، ابراز کرده‌‏اى ‏آیا جهان هستى را پدیده مادى مى‏‌دانی یا آن‌که خداوند حکیم را آفریده آن مى‏‌شناسى؟
    داروین در پاسخ نوشت:
    «عقل رشید و فکر سلیم، کمترین شبهه‌‏اى ندارد که محال است این جهان پهناور بااین‌همه آیات روشن و شواهد متقن، بااین‌همه نفوس ناطقه و عقول مفکره بر اثر تصادف و اتفاق کور و نادان به وجود آمده باشد، زیرا تصادف نابینا قادر نیست نظام منظم بیافریند و سازمان حکیمانه به وجود آورد.

    به نظر من این بزرگ‌ترین برهان بر وجود ذات اقدس الهى است و ازآنجایی‌که این برهان ارزنده تائید شده منطق و علم است، پیرامون براهین دیگرى که مى‌‏تواند خداوند جهان را اثبات نماید بحث نمى‏‌کنم، چه ممکن است همین برهان بسیارى از اهل فضل و دانش را اقناع نماید؛ ولى در اوقاتى که تازه‌ وارد بحث و تحقیق شده بودم و درباره آفریدگار جهان فکر مى‏‌کردم شک و تردیدهای بسیاری در ضمیرم راه یافته بود.

    از آن جمله از خود مى‌‏پرسیدم که علت اولى از کجا آمده است؟

    آیا خداوند هم آغاز و انجامی دارد؟

    طولى نکشید که متوجه شدم پیروان مکتب مادى نیز گرفتار این شک و تردید هستند و آنان هم باید از خود بپرسند ماده از کجا آمده است؟ آیا ماده را اول و ابتدایى هست یا آن‌که ازلی است و آغازى ندارد؟»

     

    در ابتدا داروین به کشمکش درونى خود که «اگر عالم از خدا به ‏وجود آمده، خدا از کجا به وجود آمده است؟» جواب ردى می‌دهد و با خود می‌گوید:

    اگر برفرض من از اعتقاد به آفریدگار حکیم دست‏ بردارم و از مکتب مادى پیروى کنم و بگویم عالم، از ماده به وجود آمده است‏ بازهم با همان پرسش روبه‌رو خواهم بود و همان سؤال درباره ماده پیش مى‌‏آید که:

    «اگر عالم از ماده به وجود آمده، ماده از کجا به وجود آمده است؟»

    پیروان مکتب مادى در جواب خواهند گفت ماده ازلى و قدیم است؛ همیشه بوده و آغاز ندارد.

    من نیز در پاسخ مادیون که مى‌‏گویند: «اگر عالم از خدا به وجود آمده خدا از کجا به وجود آمده» مى‏‌گویم خداوند ازلی است و آغاز ندارد.


    داروین سپس براى اثبات وجود خداوند حکیم سؤال دیگرى را با مادیون در میان مى‏‌گذارد و از آنان مى‌‏پرسد:
    «این نظام منظم و سازمان‏هاى حکیمانه از کجا آمده است؟»

    سپس در پاسخ می‌گوید: «این اندازه‌گیری‌های حساب‌شده و دقیق که عقل‏هاى بشر در برابرش وامانده و به عجز و ناتوانى خود اعتراف مى‏‌کنند، چگونه به وجود آمده است؟»
    هرگز تصادف نادان و مادۀ بى‏‌شعور قادر نیست نظام حکیمانه بیافریند.
    منبع:
    اصل الانواع، ص‏۲۶-۲۷

    جهت مشاهدۀ متن فوق به نشانی زیر (پرتال جامع علوم انسانی) مراجعه نمایید:
    http://ensani.ir/fa/article/53719/

    اگر مایل بودید از سایر جملات داروین در وجود خدا مطلع شوید می‌توانید کتاب نگارنده را مطالعه نمایید ازجمله:
    «چالز داروین»، Charles Robert Darwin   بر اساس تعریفی که از تکامل یا فرگشت ارائه داده، سازوکار شکل‌گیری تکامل مد نظر خویش (با عنوان انتخاب طبیعی یا سازش بدن جانداران با طبیعت) را حاصل طرح الهی می‌داند و آن را تحسین می‌کند.
    ویلیام پِیلی William Paley استدلال کرده بود که سازش‌های پیچیده‌ی بدن جانداران، نشانه‌های طرح الهی هستند. چارلز داروین جوان این آرای پیلی را تحسین کرد.


    منبع جملات فوق از کتاب زیر به زبان انگلیسی:
    مکاتبات چارلز داروین، انتشارات دانشگاه کمبریج. صفحات 1858–1859، بورکهارت، اف. اسمیت، اس.، ویرایش. (1991).
    Burkhardt, F.; Smith, S., eds. (1991). The correspondence of Charles Darwin. Cambridge: Cambridge University Press. pp. ۱۸۵۸–۱۸۵۹.

    متن فارسی مطلب فوق با استناد به منابع انگلیسی:

    https://fa.wikipedia.org/wiki/فرگشت


    البته برخى از همکاران نزدیک داروین، مانند چارلز لاین و هرشل، نیز به‌هیچ‌وجه فرضیه‌ی داروین و انتخاب طبیعىِ وى را مغایر مذهب و حکمت الهى نمی‌دانستند؛ بیش‌تر اندیشمندان اسلامى نیز بر این باورند که هرگز داروینیسم با حکمت صنع و مدبرانه بودن آفرینش تعارضى ندارد ... و تحوّل انواع، به هر صورتى که باشد، همانند عقیده‌ی ثبات انواع، با اصل توحید و خداشناسی مخالفتى ندارد و هر دو به‌طور یکسان، وجود یک نظام عمیق و اسرارآمیز را در جهان هستى اثبات می‌کنند و این نظام، بهترین نشانه‌ی وجود خداست.

    منبع: بحث و بررسى درباره داروینیسم، ص ۵ ـ ۱۵۳; مجله‌ی تخصصى کلام اسلامى: تحوّل انواع و حکمت صنع، شماره‌ی ۱۵.


    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/4

    لازم به ذکر است که در بخشی از کتاب فوق نکته‌ای را یادآوری کرده‌ام که امیدوارم برای شما و دیگر مخاطبان محترم در صورتی که در حال تحقیق در وجود خدا هستید راه‌گشا باشد و آن اینکه:
    نگارنده در گفتگو با ناباوران متعددی که اصرار داشتند داروین نیز مثل آن‌ها خداناباور بوده و برخی دیگر او را مانند خود ندانم گرا می‌دانستند، (به معنای توقف در ندانم‌گرایی)، برای آگاهی هر دو دسته منابعی را آورده‌ام که چون ممکن است این منابع سبب رفع ابهام شما مخاطبان محترم نیز شود به‌طور مختصر به آن‌ها اشاره می‌کنم؛ اما همان‌طور که به یاد دارید در بخش‌های گذشتة کتاب توضیح دادم که بر اساس تجربة نگارنده و افراد فراوانی که از خداناباوری و ندانم‌گرایی با این آموزش رها شدند، هر کس حقیقتاً بخواهد باورش به وجود خدا، یقینی، همیشگی و بدون باقی ماندن کوچک‌ترین شبهه و ابهامی‌شود، باید تقلید از این‌وآن و اینکه آیا فلان دانشمند خداباور بوده یا نبوده را جداً کنار بگذارد و به‌جای لشکرکشی دانشمندان مقابل هم یا تکیه بر امور مشتبه و بعضاً قابل بحث (ازجمله فرضیات و نظریات ابطال‌پذیر)، صرفاً بر شواهد قابل درک با حواس 5 گانه تکیه نماید و سپس بعد از تثبیت یقین خویش می‌تواند به‌راحتی سره را از ناسره در امور مشتبه نیز بشناسد و هرگز دچار شبهه نشود.

     همیشه در مسیر درست موفق باشید .

  • محمدیاسر بیجارزهی
  • سلام خوب هستین.میگم کتابتون هنوز تموم نشده؟ 

    پاسخ:
    سلام

    من خوبم امیدوارم شما هم خوب باشید.

    مشغول چند کار با هم هستم که امیدوارم هر چه زودتر بخش دوم کتاب مذکور تکمیل شود.

    اگر مایل بودید از خداوند بخواهید تا این خواسته که مخاطبان محترم دیگر نیز آن را مطرح نمودند زودتر محقق شود.

     پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید
  • محمدیاسر بیجارزهی
  • بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

    سلام.ببخشید منظورم کتاب وسواسی ها بود.انشالله زودتر در دسترس قرارش بدین.البته خدا رو شکر خیلی وسواسم بهتر شده. ولی خب کنکورم رو خراب کردم سر وسواسم اصن تمرکز نداشتم برای خوندن.خداروشکر از رو توضیحات این صفحه و هدایت های دیگه تونستم به نظرم به وسواسم غلبه کنم.هنوز هم بعضی مواقع یه ترکش هایی میزنه بهم.یکی از چیزهایی که میخواستم باهاتون در میون بذارم که به من کمک کرد در رفع وسواسم اثبات وجود چیزهای بدیهی هستش که از ابوعلی سینا هستش ظاهرا.گفته مثلا ما علم داریم یه یعضی چیزا مثلا میدونیم آب بخوریم تشنگیمون برطرف میشه خب یکی میاد میگه اینو ثابت کن مثلا من میگم به دلیل a اینحوریه بعد دوباره طرف میگه a رو ثابت کن منم میگم به خاطر دلیل b حرف a  درسته.بعد طرف دوباره میگه b رو ثابت کن همینحور تا بی نهایت .پس من عملا نمیتونم هیچ وقت چیزی رو به طرف ثابت کنم و این نتیجه اش میشه من علم نداشته باشم به درستی حرفی که زدم چون من نتونستم ثابت کنم حرفم رو.خب این لشتباهه دیگه چون من علم دارم میدونم.یا مثلا اگه میخی بره تو دستم احساس درد میکنم یکی بیاد بگه ثابت کن درد می‌کشی منم به همون علت بالا نمیتونم براش ثابت کنم پس دیگه نباید علم داشته باشم به درد کشیدنم چون نتونستم ثابت کنم دارم درد میکشم ولی این چرته چون من به درد کشیدنم آگاهم و میدونم دادم درد میشکم و تو این چیز ۵۰ ۵۰ نیستم..پس این تشون میده ما تا بی نهایت هی نمیایم ثابت کنیم چون این نتیجه اش میشه به هیچی علم نداشته باشیم مثلا علم به اینکه تشنه ام گرسنه ام درد میکشم یا حتی علم به این که برای فرشتادن پیامم به کوشی هوشمند لازم دارم و.... .پس چیزهای بدیهی وحود داره و اینکه هی پشت سر هم شک کنیم کاملا غلطه و تصور خودمونه که همه چیز نیاز به اثبات داره. نه همه چیز نیاز به اثبات نداره چیزای بدیهی نیاز به اثبات نداره و تکلیفشون معلومه اساس جهان واضح بودنه(به قول شما هیچ شواهد و دلیل که در این امور ایجاد شک کنه وجود نداره اساسا این حقایق قابل تشکیک نیستند) در واقع سوال اصلی در هر مسئله ای اینه که چرا باید شک کنم نه اثبات اینکه چرا درسته باید بگیم چرا درست نباشه مثلا من داخل یه حعبه قفل شده رو تمیدونم چیه و شک میکنم مثلا توش فلان چیز باشه این شکم درسته چرا چون چشم من محدوده و داخل اون حعبه رو نمیدونم چیه پس من میتونم اینجا شک بکنم و شک جایزه.البته دلیل دوم برای اینکه شک بی نهایت غلطه چون من برام وحود نامحدود خداوند ثابت شده اگه من علم داشتن رو هی منوط به اثبات کنم پس علم خدا هم اثبات میخواد یعنی خود هدا هم باید ثابت کنه برای خودش این یعنی خدا نیست و یه خدای بالاتری باید باشه اونوقت که اون خدا علمش بدون دلیلع و در واقع همه چیز براش واضحه و برای علمش هی نیازمنده دلیل و اثبات نیست بلکه واضحه براش.

    خب قدم دوم من برای این بود که بدیهیات رو هم پیدا کنم که چه بدیهیاتی به من داره برای علم یافتن کمک می‌کنه در واقع با اینکه میدونم بدیهی هستند ولی ته دلم مطمئن شم که بدیهی اند اونم  به چیزی که بهش علم دارم فکر میکنم مثلا من میدونم یخچال خونمون کجاست و با اینکه تو یه اتاق دیگم ولی میدونم یخچال خونمون کجاست خب من از کجا اینو میدونم از حافظم( من تو پیامای قبلی که به شما داده بودم یه مقطعی به درست بودنه حافظم شک کرده بودم با اینکه واقعا برام روشن بود و بدیهی بود که درسته ولی هی دنبال اثبات درستی اش بودم) و اگه من این لخظه نسبت به خافظه ام ۵۰ ۵۰ بشم دیگه علم به اینکه یخچال خونمون کجاست رو نمیدونم پس در نتیجه این چیز (درست بودن حافظه و اینکه هی نگم یه کسی توش تغییراتی داده و عوض کرده و...) چیز کاملا اشتباهیه و نباید بهش شک کرد.یا علم به اینکه این جهان واقعیه و علت هر چیز دقیقا تو همین جهانه و مثلا لامپ خراب میشه من میدونم یه چیزی در رابطه با لامپ عوض شده و علت اون دقیقا تو همین جهانه و میرم و پیداش میکنم مثلا یه خازن سوخته اینو از کجا فهمیدم چون میدونستم علت این چیزا دقیقا تو همین جهانه و نه مثلا تو کامپیوتر باشیم و چون طرف دکمه ای زده لامپ سوخته و مثلا اون علت باشه.نه من برام واضحه این جهان واقعیه و همه چیز همین جاست وگرنه اگه تو این چیز ۵۰ ۵۰ بودم دیگه اگه وسیله ای خراب میشد نمیرفتم دنبال علتش بلکه گیج بودم و نمیدونستم چرا خراب شده و چه چیزی باعث خراب شدنش شده و گیج میشدم ولی بدیهی بودن واقعی بودن این جهان بهم علم داده که علتش هر چی هست تو همین دنیاست پس منم میدونم که باید دنبال علتش در همین جا باشم.البته هر کدوم از این حقایق برای خودم بدیهی هستند و تو هر کدومش احتمالی برخورد نمیکنم و حتی عقلمم احتمالی اشون نمیکنه این حقایق رو(همونطور که شما گفته بودین که عقل حقایق بدیهی رو خدشه دار نمیکنه( البته جالبه بگم من معنی این جمله تون رو تازگیا فهمیدم اوایل متوجه نبودم اینکه خدشه دار نمیکنه منظورتون چیه)) و یا برای اینکه بیشتر بگم اینا بدیهی اند اینه که من تو عمرم هیچ وقت شک نکرده بودم که شاید این حهان واقعی نباشه و... و هیچ وقت هم با اینکه هم خواب رو شناخته بودم هم توهم رو هم خیال رو بازم شک نکرده بودم و هیچ وقت ابن سوال که جهان واقعیه یا نه برام ختی مطرح هم نشده بوده چرا چون برام واضح بوده اینم نشون میده واقعا جزو بدیهیات هستش  و در آخر چون میدونم خداوند که من رو خلق کرده و چشم داده و چشم من وقتی یه کمد میبینه واقعا یه کمد جلومه و نه یه چیز دیگه یعنی اساس خلقت خداوند بر اساس درستیه چشم کارش درسته خقایق رو وارونه نمیگه پس خداوند من رو گیج رها نمیکنه و اگه این جهان واقعی نبود خداقل بهم میگفت یا اساسا اصن نمیداشت چنین شکی در من بوحود بیاد چون اگه هداوند بخواد همچین کاری کنه نقص در خداوند پیش میاد و از خدایی خارج میشه و یه خدای بالاتری باید باشه براش.اینا یه خلاصه از تجربیاتم بودند برای هر کدوم مثالای بیشتری برای خودم آوردم که یه نمونه هایی گفتم.خلاصه ذوق داشتم چیزایی که تجربه کردم رو براتون بگم از خداوند ممنونم که شما رو سر راهم قرار داده بود و بهتون توفیق داد زمانی که درگیر وسواس شدم شما هم درگیر نوشتن و سوال حواب برای وسواسی ها شدین.از توضیحات این صفحه واقعا استفاده کردم و بعضیاش رو حفظ شدم حتی.به این راهتون ادامه بدین چون وسواس آدم رو به خودکشی میرسونه *** *** *** ***** *** *** **** چون آدم ناامید میشه و فکر می‌کنه دیگه راهی برای نجاتش نیست.درحالی که هست.خلاصه نجات یه وسواسی نجات جون یه ادمه انگار. الانم دارم رو اراده  اینکه من علم دارم کار میکنم که اعتماد به نفسم بسشتر شه که من میتونم نسبت به چیزهای مختلف علم پیدا کنم و شناخت پیدا کنم و در نتیجه اعتماد به نفسم تو شناخت سره از ناسره بیشتر بشه.

    انشالله دعا میکنم شما عم کتاب وسواسی ها زودتر در دسترس قرار بگیره.

    پاسخ:

    سلام

    سؤال و پاسخ شما به صفحه‌ی ارتباط در موضوع درمان وسواس فکری و عملی منتقل شد.

    جهت مشاهده‌ی پاسخ «کلیک» نمایید.

     پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید

    سلام

    در پاورقی صفحه ۱۶۱ کتاب اثبات خدا به مستند هوشمندی ممنوع

    و سرکوب و دیکتاتوری علیه گروه خاصی از دانشمندان در آمریکا اشاره کردین. 

    من فیلم مستند رو پیدا نکردم.

    لطفا لینک این مستند رو اعلام کنید.

    چون همچین چیزی خیلی بعیده اونم درباره جامعه علمی!!

    پاسخ:
    سلام

    مخاطب محترم.
    در همان صفحه، نشانی مستند مذکور در آپارات را قرار داده‌ام.
    جهت مشاهدۀ «مستند اخراج شده، هوشمندی ممنوع»، نام آن را جستجو یا بر نشانی زیر کلیک کنید:

    من در آخرین به روز رسانی کتاب، توضیحات زیر را به همان صفحه اضافه کردم:

    اخراج شده (به انگلیسی: Expelled: No Intelligence Allowed) مستندی است که به بررسی نگرش داروینیستی به هستی و نیز نحوه رویارویی صاحبان این نگرش با مخالفان در کشور آمریکا می‌پردازد.

    این مستند به بررسی نحوه تقابل با دانشمندانی که دیدگاهی متقابل با داروینیسم داشته‌اند و مخالف به وجود آمدن جهان به صورت تصادفی بوده‌اند و مسئله اخراج آنها از دانشگاه‌های آمریکا می‌پردازد.

    در این مستند، به صراحت تأکید می‌شود که علاوه بر محروم کردن برخی استادان دانشگاه در آمریکا از خدمات شهروندی اجتماعی (مانند سوزاندن کارت‌های اعتباری بانکی‌شان که این امر موجب می‌شود نتوانند نیازهای اولیه زندگی‌شان را رفع نمایند) حتی نام برخی از دانشمندان را برای چاپ در هر نشریه و کتاب یا در فضای اینترنت ممنوع می‌کنند.

    در ادامه به بررسی عقاید این دانشمندان اخراجی و دلایل مخالفت شان با داروینیسم پرداخته می‌شود.

    در این مستند به بررسی ایدئولوژی‌های برآمده از نگرش داروینیستی و اصل بقاء اصلح پرداخته شده است. کارگردان با سفر به آلمان و دیدار از کوره‌های آدم سوزی (هولوکاست) و کشتارگاه‌های بیماران روانی، مبادی تفکر نازیسم را به عنوان نمونه‌ای از داروینیسم اجتماعی، طی مصاحبه با محققان این دیدگاه بررسی می‌کند.

    منبع:

    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/4

    همیشه در مسیر درست موفق باشید

    سلام. افکار کفرامیز در رابطه با وجود خداوند دست از سرم بر نمیدارن و کلافم کردن... هیچوقت به خدا بی اعتقاد نبودم اما الان بی دلیل بدون اینکه به شبهه ای بربخورم ایمانم رو از دست دادم و از اول صبح تا اخر شب هر روز ذهن و دلم پر از وسوسه و شکیات میشه... خسته شدم. کتاب اثبات خدا و دین و مذهب خردمندانه تون رو تا فصل ۵ خوندم و استدلال هاتونو شنیدم با اینکه کاملا منطقیه اما بازم دلم آروم نمیشه. یا من از اونا ام که خدا گفته بر قلب شون مُهر نهاده ایم یا وسواس فکری گرفته ام... شما بگید چه کنم؟ زندگیم تیره و تار شده احساس پوچی میکنم. 

    پاسخ:

    سلام

    همین نوشته، که نشان از تلاش ارزشمند شما جهت رسیدن به اطمینان نسبت آفریدگار خویش است، دلیل روشنی است که به‌یقین نه‌تنها خداوند بر قلب شما مخاطب محترم مهر نزده است، بلکه بدون تردید فرصتی ارزشمند برای شما پیش آورده که بتوانید با استفاده از آن، زندگی به معنای حقیقی شاد و سرشار از اطمینان را -حتی بهتر از گذشته- تجربه کنید.

    اینکه نوشته‌اید استدلال‌ها را منطقی می‌دانید اما دلتان آرام نمی‌شود، نشان می‌دهد شما فردی واقع‌گرا و دارای منطق خوبی هستید و فقط دچار وسوسه شده‌اید؛ وسوسه‌هایی که مسلماً قابل رفع هستند و شما می‌توانید با کمک منطق خوبی که از آن برخوردار هستید، نسبت به آن‌ها کمی بیشتر بی‌اهمیت باشید؛ پس جای نگرانی نیست و سعی کنید کتاب را با آرامش به پایان برسانید.


    اگر مطلب زیر که مناسب مخاطبان محترمی چون شما که دچار وسوسه فکری شده‌اند تنظیم شده را مطالعه نکرده‌اید، می‌توانید اقدام کنید:

    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/14

    تا مطالعۀ کتاب و مطلب فوق و همچنین تا زمان انتشار «آموزش خوددرمانی وسواس فکری و عملی» (کلیک)، سعی کنید ازهر چیزی و هر کاری که به وسوسه‌ و نگرانی شما دامن می‌زند تا برایتان ممکن است فاصله بگیرید.


    همان‌طور که من از نوشتۀ شما به عدم عناد با حقیقت و خوش‌باطنی‌تان پی بردم شما نیز به خودتان -خصوصاً به خدای مهربان که مسلماً شمارا دوست دارد- خوش‌بین باشید تا با همین خوش‌بینی، گشایش را -بدون نیاز به عجله- در کمترین زمان ممکن تجربه نمایید.

     پ.ن: جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.

    باسلام

    برای همکاری باشما چه می توان کرد؟

    پاسخ:
    سلام

    با تشکر از لطف شما مخاطب محترم

    امیدوارم همین نیت شما جهت همکاری باعث شود که در پاداش تولیدات خوبی که احیاناً روزی ما شود شما هم شریک باشید.

    اگر دوست داشتید دعا کنید خداوند در انجام تولیدات جاری ازجمله «کلیک» و «کلیک» کمک کند تا آن‌طور که شایسته و خردمندانه است به سرانجام برسد.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید

    سلام یه سوال داشتم
    یکی بهم گفت مثل اون جمله ک هر چیزی ممکنه اشتباه باشه و همیشه این احتمال وجود داشته باشه ک چیزی اشتباه باشه و نتیجه اونطوری ک میخوای نشه!
    بعدش من بهش گفتم، اگر این طوری باشه ک میگی پس هیچ راهی نمیتونی واسه زندگیت انتخاب کنی چون همیشه میترسی ک راهی ک انتخاب کردی اشتباه باشه!
    بعدش بهم گفت یه راه هست، میتونی اون گزینه ای رو انتخاب کنی ک احتمال میدی درست تر باشه
    (یعنی احتمال اینکه درست باشه بیشتر هست)
    من فکر میکنم راست میگفت
    همیشه این احتمال وجود داره ک راهی ک من انتخاب کردم اشتباه باشه
    ولی میتونم راهی ک احتمالش بیشتر هست درست باشه انتخاب کنم،
    مثلا احتمال اینکه خدا وجود داشته باشه
    خیلی بیشتره از اینکه نداشته باشه ولی هیچوقت 100 درصد نمیتونی بگی خدا هست چون ممکنه نباشه( حتی اگ احتمالش خیلی کم باشه)
    من فعلا طبق این اصل میخوام نمازمو بخونم یعنی با احتمال 80 درصدی ک اسلام حقیقت داره و خدا وجود داره!

    ولی یه جمله ی اون شخص آزارم میده 
    اون جملش ک گفت حتی چیزی ک تو میبینی ممکنع اشتباه باشه 
    یعنی حتی ممکنه چیز کوچیک رو بزرگ تر از جسم بزرگ ببینی یا بلعکس
    مثال هم زد و دیدم داره راست میگه 
    ولی گفت میتونی راهی ک احتمال بیشتری میدی درست باشه انتخاب کنی


    نظرتون چیه 
    من فک میکنم راست میگه 

     

    پاسخ:


    سلام

    مخاطب محترم،

    تجارب روزمرۀ و معمولی زندگی نیز به ما یادآوری می‌کند که نباید همه‌چیز را یک‌کاسه کرد به این صورت که هر چه هست را یا فقط صفر دید، یا فقط ۱۰۰!
     بلکه یک انسان خردمند بر خود لازم می‌بیند با تکیه بر شواهد، پای عقل را به میدان قضاوت خصوصاً در انتخاب‌های سرنوشت‌ساز زندگی خویش باز کند تا موفق شود با واقع‌گری به‌راستی ببیند حقیقت چیست.

    در این صورت عقل بر اساس تجربه به‌راحتی به ما نشان می‌دهد، مسلماً همۀ امور احتمالی نیستند بلکه برخی احتمالی، برخی قطعی و برخی دیگر نسبی و درنهایت تشخیص و داوری و راستی آزمایی هرکدام از آن‌ها توسط عقل امکان پذیر است.

    اگر انسان فکر خویش را به کار اندازد به‌روشنی خواهد فهمید گاهی به دلیل وجود شواهد عینی و دلایل کافی نه‌تنها احتمال اشتباه بودن راه انتخابی وی از اساس منتقی است بلکه تردیدی در درست بودن آن وجود ندارد و گاهی نیز به‌طورقطع برای وی روشن می‌شود که نباید حتی یک قدم در راه احتمالی و خلاف احتیاط -که ممکن است او را از چاله به چاه بیندازد- بردارد!
    در مورد وجود خداوند نیز با توجه به شواهد بی‌شمار و قطعی و محسوس، برای هر انسان خردمند و فاقد تعصب و کسی که دچار وسواس شدید فکری نشده‌، اندک تردیدی وجود ندارد!

    برای چنین فردی روشن است که وجود طراح و آفریننده جهان، یک حقیقت کاملاً روشن و غیرقابل تشکیک است خصوصاً اینکه به‌تصریح خود ناباوران علیرغم همه دست‌وپا زدن‌ها و انواع توجیهات، هیچ شواهدی، ولو در حد یک دلیل عقلی و علمی که حداقل خودشان را به اطمینان برساند در نفی خدا وجود ندارد!

     بنابراین سخن از احتمال وجود خدا با وجود شواهد بی‌شمار که در کتاب نگارنده (دریافت رایگان) توضیح داده شده است و فقدان حتی یک شاهد و دلیل در نفی وجود خدا فقط توسط کسانی مطرح می‌شود که
     یا دچار وسواس فکری دنباله‌دار هستند
     یا به هر دلیل فعلاً میانه خوبی با حقیقت ندارند و عمداً خود را نسبت به شواهد عینی به تغافل می‌زنند
     یا به دلایل مختلف دچار بحران فردی و اجتماعی شده‌اند
     یا اساساً علاقه‌ای به اندیشه ندارند
     یا به دلیل عجله و عدم آموزش و تأمل کافی
    و دیگر دلایل چنین ادعایی که نادرست بودن آن با کمی تأمل بر همگان آشکار است را مطرح می‌کنند!

    خوشبختانه تمام موارد فوق قابل درمان است و برخی از این افراد (ازجمله تعدادی از ناباوران) با مطالعه و تجربۀ کتاب نگارنده تردیدهای بی‌اساس نسبت به وجود بدیهی و غیرقابل تشکیک خداوند را کاملاً کنار گذاشته و به نتیجۀ مطلوب رسیده‌اند و از حالت تردید و تکیه بر احتمالات کاذب که بدون تردید بعد از مدتی کوتاه زندگی فرد را تلخ‌تر و موجب سردرگمی بیشتر وی می‌شود خارج‌شده‌اند.
    ____________
    پ.ن: به شبهه مطرح شده توسط شما در کتاب نگارنده نیز به‌طور مفصل و با زبان ساده پاسخ داده شده است و اگر به دنبال آرامش واقعی هستید مطمئن باشید این آرامش در سایۀ واقع‌بینی حاصل می‌شود و واقع‌بینی جز با تعقل و سپس تعقل و باز هم تعقل و عبرت از تجارب گذشته به دست نمی‌آید و تنها راه رسیدن به آرامش پایدار و زندگی حقیقتاً شاد نیز فقط در سایۀ تعقل مداوم حاصل می‌شود بر خلاف کسانی که با تلقین سعی می‌کنند همۀ واقعیات را حتی به قیمت تغافل از شواهد محسوس و غفلت از پیام‌ها و هشدارهای صریح اندیشه و خرد احتمالی نشان دهند!

    جمعی از مخاطبان ناباور به بنده اطلاع دادند یکی از چیزهایی که خیال کردند با انتخاب آن راحت می‌شوند اما متأسفانه بعد از مدتی زندگی‌شان سخت‌تر و کارشان تا مرز خودکشی نیز پیش رفت، همان مطلبی بود که شما  نظرم را در موردش خواستید و در پایان بیان کردید احتمال می‌دهید سخنان آن فرد راست باشد! (که معمولاً افراد دچار وسواس می‌گویند صدایی در ذهن‌شان می‌شنوند که این سخنان را به ایشان دیکته می‌کند) یعنی همان اشتباه تلخ برخی ناباوران در اینکه به خود تلقین می‌کنند همه‌چیز حتی بدیهیات و شواهد عینی نیز احتمالی است!
     
    از فرصت استفاده نموده با توجه به اینکه برخی مخاطبان دیگر شبهۀ شما را مطرح کردند، ضمن تأکید بر لزوم فاصله از شبهه‌پراکنان و ناباوران و افرادی که دچار وسواس و بحران اعتقادی شده‌اند (تا زمانی که هنوز به اطمینان کافی نرسیده‌اید) خصوصاً اگر از فامیل و اطرافیان شما باشند، در ادامه پرسش و پاسخی که در کتاب نگارنده آمده است را منتشر می‌کنم که پیشنهاد می‌کنم علاوه بر مطالعۀ کامل، تأمل کافی نیز بر روی آن صورت بگیرد که می‌تواند شما و دیگر مخاطبان محترم را با ابعاد تلخ آنچه مطرح کردید بیشتر آشنا و با عمل به راه حل ارائه شده برای همیشه از تردید و اشتباه مخاطره‌آمیز مذکور خارج و حفظ نماید.
    جهت دیدن پرسش و پاسخ مذکور «کلیک» کنید.

    در خصوص این شبهه که نوشته‌اید: «حتی چیزی که تو میبینی ممکنه اشتباه باشه یعنی حتی ممکنه چیز کوچیک رو بزرگ تر از جسم بزرگ ببینی یا بلعکس» در «اینجا» مفصل توضیح داده‌ام.

    جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید


    سلام نماز روزتون قبول

    من مسلمان بودم از وقتی وارد گروه‌های آتئیست شدم فکر و ذهنم همش درگیر سوالاتشونه...

    خدارو نه میتونم باور نکنم نه باور کنم... اینو میدونم هیچ‌چیزی 100% نیست؛ شما و من هرچیزی رو عنوان کنیم نمیتونیم بگیم که 100% همینه واحتمال داره سخنان شما ومن کاملاً اشتباه باشه.

    بزرگی گفت من هیچ‌وقت حاضر نیستم به خاطر اعتقاداتم بمیرم چون احتمال داره درست نباشه.

    خیلی علاقه دارم از طریق زیست شناسی خدا رو ثابت کنید (علم) البته قانون نیوتونی و اسپرینتژ و ... من مشتاقانه منتظر شنیدن دید زیباتون به خالق و... هستم.
    پاسخ:
    سلام؛
    تشکر از شما مخاطب محترم.

    پیش‌فرض شما که «هیچ‌چیزی ۱۰۰% نیست»، چند اشکال اساسی دارد:
    الف- چون هیچ استثنائی برای این ادعا قائل نیستید، پس خود همین ادعا نیز که «هیچ‌چیزی ۱۰۰% نیست» ۱۰۰% نیست و نمی‌شود به صحت آن اعتماد کرد؛ به عبارتی، شما از طرفی ادعایی را مطلق و بدون هیچ استثنائی مطرح می‌کنید، اما در خود همین ادعا، معتقد هستید، هیچ‌چیز مطلق نیست! بنابراین پیش‌فرض شما به‌روشنی خودنقض‌کن است.

    ب- طبق همین پیش‌فرض، سایر نظرات شما ازجمله نقل‌قولی که نمودید نیز ۱۰۰% نیستند و درنتیجه هیچ‌کدام از آن‌ها قابل‌اعتماد نمی‌باشند و شما نمی‌توانید به آن‌ها استناد نمایید.

    ج- یکی دیگر از دلایل اعتبار نداشتن پیش‌فرض شما وجود شواهد فراوان دیگری است که آن‌را نقض می‌کند، زیرا بسیاری از واقعیات مادی که با حواس ۵ گانه قابل مشاهده‌اند وجود دارند که تشکیک در آن‌ها -حتی نزد افراد کم سن و سالی که خوب و بد را تشخیص می‌دهند- عاقلانه نیست، صرفاً به عنوان یک نمونه، وجود من و شما، لذا خردمندانه نیست این‌طور احتمال دهیم که:
    «شاید ما داریم کاملاً اشتباه می‌کنیم که فکر می‌کنیم وجود داریم و در حال گفتگو باهم هستیم!»
    این‌گونه سخنان مربوط به کسانی است که مبتلا به وسواس شدید فکری هستند و حالت ندانم‌گرایی ایشان از دورۀ مزمن وارد دورۀ حادّ شده است.

    د- با این پیش‌فرضِ شما، طبعاً اگر من هزاران دلیل عقلی و علمیِ موردقبول همگان با هر باوری و در هر موضوعی ازجمله «اثبات وجود خدا» و از هر راهی که شما بخواهید بیاورم، هرگز از پاسخ آن خرسند نخواهید شد و به آن اعتماد نخواهید نمود، چون به گفتۀ خودتان هر چیزی احتمال دارد کاملاً اشتباه باشد، درنتیجه هیچ‌وقت و در هیچ صورتی و در هیچ حالت و در هیچ شرایطی، هرگز به اطمینانی که شمارا راضی و آرام کند نخواهید رسید و همیشه در حالت شکّ و ناخرسندی حاصل از آن باقی خواهید ماند!

    ه- درواقع این پیش‌فرض شما به جای حل مسئله به دنبال منحل کردن صورت مسئله و شانه خالی کردن از یافتن جواب برای سؤالات سرنوشت‌ساز است و همچنین فرار از پذیرش مسئولیت پایبندی به ارزش‌های انسانی و اخلاقی و بسیاری از امور سرنوشت‌ساز دیگر که یک‌لحظه غفلت از آن‌ها می‌تواند منجر به فاجعه و خطرات بزرگ برای فرد و جامعه شود، زیرا طبق پیش‌فرض شما، همه امور مهم نیز -به قول شما- احتمال دارد کاملاً اشتباه باشند، ازجمله: ارزش‌های انسانی و اخلاقی مانند صداقت، احترام به مال، جان و ناموس مردم و موارد مشابه که با این پیش‌فرض ابتدا کم‌اهمیت سپس بی‌اهمیت و درنهایت –خصوصاً هنگام تداخل منافع با دیگران و تحریک غرائز- زیر پا نهاده خواهند شد که همه این‌ها از نتایج غیرقابل‌اجتناب پیش‌فرض شماست که دیر یا زود شما را به این ورطۀ غم انگیز و ویران‌گر احساس پوچی خواهد کشاند!
     یادمان نرود، چه بسیار تصمیماتی که شروع و برداشتن اولین گام آن به دست خود ماست، اما نتایج دومینوار آن، دیگر دست ما نیست!
    به‌طوری که بعد از اقدام به اولین حرکت، به سمتی کشانده خواهیم شد که از تبعات آن متنفر و هراسناک هستیم و خودمان نیز هرگز چنین پیامدهایی را عاقلانه نمی‌بینیم، اما زمانی که چشم باز کنیم متوجه می‌شویم در واقعیت، اسیرِ قیدوبندها و نتایج این پیش‌فرض‌های تحمیلی و متناقض شده‌ایم: از بی‌اعتقادی به اصول اخلاقی و انسانی گرفته تا بی‌معنا شدن زندگی و از دست رفتن امید و شادی و احساس پوچی که درنهایت به تجربه درخواهیم یافت که رنج ناشی از تصمیمات نادرستمان، با هیچ ظاهرسازی و پوشاندن افسردگی خود با نقاب شادی نیز قابل توجیه و مخفی کردن از وجدان خود و دیگران نیست!
    بنابراین خردمندانه است تا رسیدن به حقیقت -ازجمله اثبات وجود خدا که یقین به آن برای همه قابل تجربه است- ابتدا شجاعانه ذهنتان را از قیدوبند چنین پیش‌فرض‌هایِ دست و پاگیر، متناقض و سطحی آزاد کنید تا راه رسیدن به این تجربۀ ارزشمند برای شما نیز هموار شود!

    توصیه می‌کنم مطالب این آموزش (کتاب نگارنده که نشانی آن در ادامه آمده است) از ابتدا تا انتها –خصوصاً قسمت‌های سوم، چهارم و پنجم- را صادقانه و بدون تعصب مطالعه نمایید، سپس مراحل ۵ گانه را که خواهد آمد، علاوۀ بر مطالعه، عملاً نیز تجربه نموده و بدون تقلید از احدی، نیروی تفکر خود را از هر قیدوبندی آزاد کنید تا مانند برخی افراد قبلاً خدا ناباور و ندانم‌گرا به نتیجۀ مطلوب برسید.

    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/4

    جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.
    همیشه در مسیر درست موفق باشید



    سلام

    من ۲۱۷ صفحه از کتاب اثبات خدا رو خوندم، اما همچنان منتظرم دلایل عقلی شما در اثبات رو ببینم. همه ش در حال مقدمه چینیهای پراکنده و تلگرافی هستید. آخه این چه طرز استدلال کردنه.

    یه کتاب برای کندذهنا بنویسید که نیاز به اینهمه مقدمه دارن، یه کتابم برای کسایی که ذهنشون تیز هست بنویسید که صاف اصل مطالب عقلی گفته بشه.

    ممنون
    پاسخ:

    سلام

     فکر می‌کنم بتوانم شرایط شما مخاطب محترم را درک کنم.

    در عین اینکه بر اساس تجربه می‌دانم توجه به مقدمات به ظاهر سادۀ این کتاب می‌تواند راه را بر هر مخاطبی با هر میزان هوش و سواد میان‌بر کند، اما پیشنهاد می‌کنم ابتدا خیلی کوتاه شرایط خود را بازنگری کنید و اگر دیدید شوق سریع‌تر رسیدن به نتیجه، باعث ایجاد حالت شتاب‌زدگی در شما نشده و واقعاً مقدمات کتاب به‌اندازۀ کافی برایتان روشن است، می‌توانید از موارد غیرلازم عبور نموده و سراغ مراحل 5 گانه پایانی کتاب بروید و الا از شما دعوت می‌کنم به اینکه مقدمات کتاب را مطالعه نمایید و فقط زمانی که شوق دارید به مطالعه ادامه دهید تا حوصله‌تان سر نرود.

      اما چه‌بسا شما نیز درک کنید وقتی ذهن کسی -چه باهوش چه غیر باهوش- نسبت به یک حقیقت بدیهی دچار وسوسه و شبهه شود چاره‌ای جز توضیح دقیق و توأم باحوصله برای وی باقی نمی‌ماند خصوصاً اینکه معمولاً این افراد به وسواس فکری و استرس‌های شدید نیز مبتلا هستند (تعداد قابل توجهی به نگارنده پیام دادند تا مرزخودکشی نیز پیش رفته‌اند) بنابراین عقل بر اساس تجربه حکم می‌کند باید برای مخاطب عام کتاب بیشتر صبر و حوصله به خرج داد تا این عزیزان نیز در کمترین زمان ممکن به نتیجۀ مطلوب برسند و برای همیشه از شبهات نجات پیدا کنند.

     هستند مخاطبانی که به دلیل عجله، گمان می‌کردند مقدمات کتاب برایشان روشن است اما همین افراد بیش از کسانی که شاید از هوش کمتری نسبت به ایشان برخوردارند معطل می‌شوند و گاهی نیز بعد از چند سال به نتیجه نمی‌رسند و درنهایت وقتی مطلب را به من اطلاع می‌دهند، نگارنده ایشان را به همان مقدماتی که دقت کافی در مطالعۀ آن نداشتند ارجاع می‌دهم تا از این بن‌بست خودساخته خارج شوند.

      برای اینکه برای شما و دیگر مخاطبان محترمی که مشغول مطالعه این سطور هستند بیشتر روشن شود توجه به مقدمات کتاب -صرف نظر از میزان هوش افراد- تا چه اندازه اهمیت دارد عرض می‌کنم برخی مخاطبان این کتاب که به نگارنده پیام دادند، دانشجوی ممتاز با معدل عالی در سطح کشور هستند و یکی از ایشان دارای رتبۀ اول کنکور در سطح استان خودشان است که سطح هوشی و میزان حافظۀ آن‌ها از بسیاری از مردم بالاتر است اما درعین‌حال چون ذهنشان دچار شبهه شده بود نیازمند توضیحات مقدماتی کتاب بودند که می‌توانید نظرات شادی‌بخش ایشان بعد از رفع  اساسی شبهات ایشان را در کانال مطالعه نمایید.

     نگارنده نه‌فقط مطالب مقدماتی این کتاب بلکه مسائل بسیار ساده‌تر که بی‌تردید عرف مردم گمان می‌کنند گفتن آن‌ها توضیح واضحات است و لازم نیست را به یکی از این افراد که دانشجوی ممتاز کشوری است و بسیار باهوش‌تر از عرف مردم است با صبر و حوصله ساعت‌ها و روزها توضیح دادم و به لطف خدا همین روش، سبب رفع اساسی شبهات وی شد به‌طوری‌که این فرد محترم اینک به‌صورت داوطلبانه در تولید محصولات (فیلم و غیره) جهت رفع شبهات ناباوران با نگارنده همکاری بسیار خوب و مفیدی دارد و خود توانایی رفع شبهات جدی دیگران را نیز پیدا نموده است.

    امیدوارم توضیحات فوق به اندازۀ کافی منظورم را به شما و سایر مخاطبان محترم منتقل کرده باشد در عین حال مدت‌هاست به دنبال فرصت (بخوانید توفیق) هستم که یک بار کتاب را به صورت اساسی بازنگری کرده و تا جایی که می‌شود آن را خلاصه کنم یا حداقل بخش‌هایی که مطالعۀ آن ضروری نیست را برای مخاطب مشخص نمایم.

     

     خوشبختانه چند دقیقۀ پیش قسمتی از بخش دوم کتاب (اثبات یگانگی و دیگر صفات خدا) به آن اضافه شد که در نشانی زیر می‌توانید آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی کتاب را دریافت نمایید.

    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:

    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/4


    همیشه در مسیر درست موفق باشید

    سلام وقتتون بخیر 

    چچکارکار کنم مدت هاست درگیرم روانی شدم نمیدونم بگم وسوسه فکری دارم یا هر جیزی وجود خدا و... شک دارم حتی الان طوری شده که میگم واقعا خودم هم وجود دارم مادیات هم ختی شک کردم میگم همشکن الکی هیج جیزی کجود نداره حتی خودممم کتابتون رو تا یه جایی خوندم خوب بود ولی از یه حایی به بعد دیگه نتونستم هیجی نمیفهمم نه فقط کتاب نه کلا تو زندگیم هم هیجی نمیفهمم انگار همه جیز اکلیه انگار همخ جیز خوابه سردردهای عجیب حتی دیگه اتفاقت گدشته هم نمیتونم باور کنم جیزی رو نمیتونم قبول کنم حتی کوچکترین مسئله ای رو با اینکه خودم میخوام قبول کنم اما انگار یه جیزی مانع میشه نمیزاره مطلبی جیزی باور کنم  قران رو وقتی میخونم با اینکخ تمام حرفاش تمام جیز هایی که گفته رو قبول دارم میدونم درسته اما از یه طرفی انگار نمیخوام حرفهایی که تو قران کفتهوشده رو باور کنم میگم واقعیه واقعا و... هر مطالعه هر مطلبی جیزی میخونم نمیفهمم متوجه نمیشم قبلا اینطور ادمی نبودم نمیدونم چیشد اینطور شد دیگه حتی هیجی حس نمکنم 

    پاسخ:
    سلام
    وقت شما هم به خیر

    خوشبختانه از متن شما مخاطب محترم پیداست که مشکلی با حقیقت ندارید (که اصل هم همین است پس جای نگرانی نیست) و صرفاً مانند سایر انسان‌ها گاهی دچار انواع وسوسه‌های ذهنی می‌شوید که کافی است برنامه‌ریزی کنید تا ذهنتان به‌جای انجام کارهای غیرضروری، پرتکرار و بعضاً نگرانی‌آور، به کارهایی که به‌راستی حالتان را خوب می‌کند و به دنبالش استرس و وسوسه ندارد بپردازد و اجازه دهید ذهن‌تان بیشتر استراحت کند تا هنگام مواجهه با وسوسه‌های بی‌اساس و جدید توان کافی داشته باشید که به آن‌ها اهمیت ندهید و در نتیجه موفق شوید در کوتاه‌ترین زمان ممکن از آن‌ها عبور کنید.
    نوشته‌اید: «قبلا اینطور ادمی نبودم نمیدونم چیشد اینطور شد دیگه حتی هیجی حس نمیکنم» که این هم نشان می‌دهد قبلاً ذهن‌تان مانند امروز تا این حد درگیر ازدحام وسوسه‌ها و در نتیجه خستگی نبوده است.
    یا اینکه نوشته‌اید: «حتی خودممم کتابتون رو تا یه جایی خوندم خوب بود ولی از یه جایی به بعد دیگه نتونستم هیجی نمیفهمم نه فقط کتاب نه کلا تو زندگیم ...» ضمن اینکه از متن شما نیز معلوم است که انسانی منطقی هستید (و چه بسیار مردمی که گاهی تا پایان عمر به اندازۀ شما وقت برای اصلاح باورهای زیربنایی‌شان نمی‎‌‎گذارند) بنابراین این سخنان به خاطر ترافیک بیش از حد وسوسه‌های ذهنی و درنتیجه خستگی فکری بیان شده و با برنامه ریزی هنگام مطالعه (که توضیح خواهم داد) کاملاً مرتفع می‌شود.
    البته خوب است بدانید درست همین مشکل شما را برخی مخاطبان دیگر نیز عیناً با من در میان گذاشته‌اند که می‌توانید در نشانی زیر آن را مطالعه نموده و به راه‌حل ارائه شده عمل کنید:

    راه حل: برای اینکه باز هنگام مطالعه احساس خستگی نکنید سعی کنید هر زمان داشت ذهن‌تان خسته می‌شد، فوراً مطالعه را رها کنید و هر زمان خستگی‌تان برطرف شد به مطالعه ادامه دهید.
    با توجه به اینکه نوشته‌اید در ابتدای مطالعه مشکلی نداشتید بنابراین اگر در هنگام مطالعۀ کتاب نگارنده روش فوق را به کار می‌بستید با مشکل مذکور مواجه نمی‌شدید که البته باز هم دیر نشده و می‌توانید این روش را از همان جایی که احساس کردید درک مطلب برایتان مشکل شده به کار بگیرید و مطالعۀ کتاب را تا پایان ادامه دهید.
    خوشبختانه شما در حین مطالعه فرصت فکر پیدا خواهید نمود و در جریان شواهد و استدلال‌ها در وجود خدا قرار بگیرید که باعث می‌شود وسوسه‌های ذهنی و تشویش‌ها نه فقط در مورد خدا بلکه در مورد مطالب مرتبط (مانند سخنان خداوند در قرآن) نیز از بین بروند.

    به همین دلیل در بخشی از کتاب (که اخیراً ویرایش کردم و هنوز اضافه نشده) آمده است:

    البته من در این آموزش کمک خواهم کرد تا شما نیز مانند جمعی که به شدت دچار وسواس فکری بودند موفق شوید، با دلایل خردمندانه و شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه، تکلیف خود را با اصل وجود خدا، یک‌بار و برای همیشه روشن کنید و همین کافی است تا بدون نیاز به مراجعه به روان‌کاو، روان‌شناس یا روان‌پزشک و تجویز داروهای مخدر از دوز پایین به بالا، بر وسوسه‌های فکری نسبت به خدا غلبه کنید و درنهایت این امکان برای شما گرامیان فراهم ‌می‌شود تا در پایان این آموزش به جای داشتن باوری متزلزل -که زندگی را متزلزل می‌کند- باوری مطمئن را در روابط فردی و اجتماعی خویش تجربه کنید و با تکیه بر همین تجربۀ موفق، ریشۀ وسواس فکری و عملی در موضوعات دیگر را نیز در خود بخشکانید!


    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:

    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/4


    جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.
    همیشه در مسیر درست موفق باشید.
     
     

    سلام مجدد. 

    من قبلا براتون کامنت گذاشتم خیلی ممنون از جواب امیدوار کننده ای که بهم دادین. 

    من مرحله دوم از مراحل ۵ گانه رو مطالعه کردم و شما گفتید که ماده خودش شعور و هوشمندی نداره... پس میتونم اینطور بگم که من خودم که خودم رو خلق نکردم... اعضای بدنم هم خودشونو بوجود نیاوردن چون مثلا اجزای چشم [شامل ، مردمک، عدسی، قرنیه، عنبیه و...] مثل اجسام بی جان، فاقد شعور و تفکر هستند پس این اجزا نمیتونن خودشون با هم هماهنگ بشن و هرکدوم در جای مخصوص خودشون قرار بگیرند تا در نهایت چشم رو بسازند. یا مثلا استخوان و ماهیچه فاقد هوش و شعورند و نمیتونن خودشون، خودشون رو بسازن و خودشونو به نحوی در بدن قرار بدن که من بتونم حرکت کنم، همونطور که وقتی استخوانی بشکنه خودش نمیتونه خودش رو بهبود بده. یا کره زمین از سنگه و عقل و هوش و شعور نداره پس خودش نمیتونه تصمیم بگیره که با چه سرعت و با چه فاصله ای دور خودش و خورشید گردش کنه تا موجوداتی که دارن روش زندگی میکنن به خطر نیفتن... و کلا تمام سلول ها و اتم ها چون فاقد شعور هستند نمیتونن خود به خود با هم هماهنگ بشن و موجودات رو بوجود بیارن. درسته؟؟

    من ذهنم درگیر سوالات سخت در مورد آفرینش میشه و هر شبهه ایو جواب میدم ذهنم یه شبهه ی دیگه طرح میکنه. یعنی من به هر چیزی که نگاه میکنم از آسمون، ماه، مورچه و نوزاد انسان... اولین چیزی که به ذهنم میاد اینه که این چطوری خلق شده و اگه بهش جواب ندم و احتمالات نحوه ی خلقت موجودات رو با خودم مرور نکنم استرس میگیرم. صبح ها با همین افکار بیدار میشم تا شب با خودم درگیرم. خیلی وقتا احساس کفر میکنم و از این حس کفر و اینکه نمیتونم ایمان رو در دلم حس کنم استرس شدید گرفتم. با این حال نماز اول وقت میخونم چون از عاقبتم میترسم اما اینقدر بی ایمانم که چند دقیقه قبل هر نماز اول باید خدا رو برای خودم اثبات کنم. و حتی تو نمازم نمیتونم اذکار رو از ته قلبم بگم برای همین مثل قبل از نماز لذت نمیبرم. مثلا من مطمئنم خیلی از اوناییکه نماز نمیخونن ایمانشون از من بیشتره چون راحت با خدا حرف میزنن راحت راجع به خدا حرف میزنن و من بهشون غبطه میخورم چون نمیتونم اینجوری باشم. همش شک و تردید میاد سراغم. قصد مراجعه به روانپزشک رو دارم چون خیلی دارم اذیت میشم اما میترسم مشکلم حل نشه. به نظر شما چیکار کنم؟ 

     

     

     

     

     

     

    پاسخ:

    سلام

     

    به شما بابت امیدواری‌تان که بیش از قبل شده (و با همین روند یعنی ادامۀ تفکر در آفرینش مسلماً بیشتر نیز خواهد شد) تبریک می‌گویم.

     

    توضیحات شما را خواندم و خوشبختانه درک شما از آفرینش خردمندانه و صحیح است.

     نکتۀ اطمینان‌بخش دیگری که در کتاب نیز توضیح داده شده این است که حتی انسان، علیرغم اینکه برخلاف سنگ و مواد بی‌دست‌وپای طبیعت، دارای دست‌وپا و شعور نیز هست اما باز روشن است که طراح و سازندۀ خودش، فرزندانش، و دیگر موجودات طبیعت نیست چه رسد به سنگ و مواد بی‌دست‌وپای طبیعت درحالی که از داشتن قابلیت‌های فراوان انسان نیز محروم هستند.


    درگیر شدن ذهن به سؤالات در مورد آفرینش، ارزشمند است و ما نباید به‌اشتباه خیال کنیم که دچار کفر شده‌ایم بلکه برعکس باید واقع‌بین باشیم و نتیجه را ببینیم که چطور زده شدن جرقۀ همین سؤالات در ذهن، برایمان فرصتی پیش آورده که می‌توانیم آگاهی خودمان در مورد آفرینش را با تفکر در موجودات افزایش دهیم. (همان کار قابل تحسینی که شما در بالا موفق شدید) و با ادامۀ این تلاش با آفریدگار خویش با استدلال و از نزدیک مأنوس و آشنا شویم تا دیگر هیچ شبهه و وسوسه‌ای نتواند ما را دچار نگرانی کند.

    بنابراین لازم است قدر چنین فرصتی که مانند دیگر فرصت‌ها ممکن است از دست بروند را بدانیم و با خوش‌بینی به آینده، مطمئن باشیم در صورت ادامۀ این تلاش، آرامش سراسر زندگی ما را پر نموده و نگرانی‌ها و همچنین وسوسه‌های بی‌اساس و غیرخردمندانه را از ذهن‌مان خارج خواهد نمود.

      البته ما مانند هر کار دیگر نباید زیاده‌روی کنیم و اجازه دهیم بدون دلیل ذهنمان بیش‌ازاندازۀ معقول، درگیر هر چیزی ازجمله سؤالات مذکور شود.

    چون روشن است که پاسخ به هر سؤال در مورد آفرینش، به‌طور طبیعی نیازمند دقت، تفکر و حوصله است که طبعاً زمان می برد و علت استرس شما می‌تواند همین باشد که می‌خواهید در لحظه و خیلی سریع به هر سؤال در مورد این جهانی که بشر حتی به اندازۀ آن نیز پی نبرده پاسخ دهید درحالی‌که همان توضیحات خردمندانه که در بالا دادید نشان از جهان بینی صحیح شماست و می‌تواند شما را از درگیر نمودن ذهن و وسوسه نسبت به آفرینش تک‌تک موجودات جهان که توضیح خلقت در مورد همه یکسان است بی‌نیاز کند.

    بله اگر شما نیز مانند من هر بار که زمینه پیش بیاید (مثل دیدن فیلم‌های مستند از طبیعت) اطلاعات خود در مورد آفرینش موجوداتی نظیر مورچه را نیز افزایش دهید کاری خردمندانه است و موجب می‌شود ایمان و آرامش بیشتری را تجربه نمایید.


    اما در مورد اینکه نوشته‌اید: «مطمئنم خیلی از اوناییکه نماز نمیخونن ایمانشون از من بیشتره چون راحت با خدا حرف میزنن» بی نیاز از توضیح است که اگر امثال من ساعت‌ها حرف‌های قشنگ با خدا بزنیم و آن‌ها را در قالب «دل‌نوشته با آفریدگار» درصفحات خود منتشر کنیم و همۀ مردم به ما غبطه بخورند، باز هیچ‌کدام دلیل بر درستی ایمان ما نیست!

     بلکه ایمان را باید در عمل افرادی چون شما جست که مانند هر انسان عاقل دیگر نگران عاقبت خود هستند و  نمازشان را ترک نمی‌کنند و این‌طور با دغدغه و زیبا در مورد آفرینش جهان فکر می‌کنند که انصافاً جا دارد به این افراد غبطه خورد نه کسی که در زبان حرف‌های قشنگ و زیبا به خدا می‌زند و می‌گوید عااااااشق خداست اما در وقت عمل وقتی به قول خودش معشوق او (خدا) از او می‌خواهد نمازی که چند دقیقه بیشتر وقت نمی‌گیرد را بخواند سرباز می‌زند درحالی‌که هیچ دوست معمولی نیز حاضر نیست با کمترین دوست خود این‌طور رفتار کند.

     ما اگر قدردان آنچه داریم باشیم و موفق شویم خودمان را با آنچه می‌توانیم باشیم مقایسه کنیم نه با دیگران (که از باطنشان خبر نداریم)، آن‌وقت به داشته‌ها و زندگی خودمان دلگرم شده و از وسوسه‌ها و حسرت‌ها و غصه‌های بی‌اساس و بی‌پایان (که شما به بخشی از آن اشاره کردید) رها خواهیم شد و ذهنی آزاد و  زندگی شاد به همراه لذت واقعی و پایدار را تجربه خواهیم نمود.

     

    پ.ن: در مورد نکتۀ آخر همان‌طور که احتمالاً میدانید مراجعه به روان‌پزشک برای کسانی است که مشاوره در مورد ایشان کار ساز نبوده است.

    پیشنهاد می‌کنم در خصوص مراجعه به روان‌کاو، روان‌شناس یا روان‌پزشک، به پرسش و پاسخ‌های همین صفحه یا پرسش و پاسخ زیر (بخش اول پاسخ) مراجعه نمایید که می‌تواند به شما در تصمیم‌گیری نهایی کمک کند.

     https://esbatekhodavand.blog.ir/post/3#comment--4Cv62yXEzA

     

    به همین دلیل در بخشی از کتاب (که اخیراً ویرایش کردم و هنوز اضافه نشده) آمده است:

    البته من در این آموزش کمک خواهم کرد تا شما نیز مانند جمعی که به شدت دچار وسواس فکری بودند موفق شوید، با دلایل خردمندانه و شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه، تکلیف خود را با اصل وجود خدا، یک‌بار و برای همیشه روشن کنید و همین کافی است تا بدون نیاز به مراجعه به روان‌کاو، روان‌شناس یا روان‌پزشک و تجویز داروهای مخدر از دوز پایین به بالا، بر وسوسه‌های فکری نسبت به خدا غلبه کنید و درنهایت این امکان برای شما گرامیان فراهم ‌می‌شود تا در پایان این آموزش به جای داشتن باوری متزلزل -که زندگی را متزلزل می‌کند- باوری مطمئن را در روابط فردی و اجتماعی خویش تجربه کنید و با تکیه بر همین تجربۀ موفق، ریشۀ وسواس فکری و عملی در موضوعات دیگر را نیز در خود بخشکانید!


    جهت رفع اساسی مشکل امثال شما مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم شما نیز تجربۀ آن از دست ندهید.

      همیشه در مسیر درست موفق باشید.

    ببخشید یه سوال دیگه هم داشتم. 

    شما تو کتابتون گفتید ماده و اتم های سازندش نمیتونن خودشون یا هیچ چیز دیگه ای رو بسازند. میشه در مورد این جمله برای من بیشتر توضیح بدید تا کاملا قانع بشم. مثلا سلول نمیتونه سلول بسازه؟ 

    پاسخ:
    اگر شکیبایی نموده و موفق شوید مطالعه و تجربۀ مراحل 5 گانۀ کتاب را به پایان برسانید، پاسخ این دست سؤالات برایتان به طور کامل روشن خواهد شد ضمن اینکه خوشبختانه شما مخاطب محترم در توضیحات قبلی خود (کلیک)، به آنچه در بالا پرسیده‌اید به شکل منطقی و خوبی پاسخ داده‌اید که البته من سعی می‌کنم توضیحات دیگری نیز ارائه دهم که در موارد مشابه نیز مفید واقع شود و مورد استفادۀ سایر مخاطبان نیز قرار بگیرد.

    می‌دانیم که از هر سلول (با تقسیم شدن)، می‌تواند سلول‌های جدید شکل بگیرد همچنان که هر پدر و مادر واسطه و وسیله‌ای هستند که توسط آن‌ها فرزندشان طی حدود 9 ماه شکل می‌گیرد و به دنیا می‌آید اما همان‌طور که در کتاب به‌صورت تصویری (در آخرین به‌روز رسانی) توضیح داده شده، روشن است که خود سلولِ بی‌دست‌وپا -مانند هر مادۀ دیگر- قابلیت اینکه طراح و سازندۀ خودش و سلول‌های دیگر باشد را ندارد همچنان که همه می‌دانیم هیچ پدر و مادری طراح، مخترع و سازندۀ خود و فرزندانشان نیستند.

    توضیح بیشتر اینکه تقسیم سلولی فرایندی است که در آن یک سلول (که به آن یاختۀ مادر می‌گویند) به دو یا چند سلول دیگر (که به آن‌ها یاخته‌های دختر می‌گویند) تقسیم می‌شود.

    همان‌طور که روشن است این (تقسیم شدن یک سلول به سلول‌های جدید) بدان معنا نیست که آن سلول بی‌دست‌وپا (یاختۀ مادر) خودش دست به کار شده و توانسته، سلول‌های جدیدی را از صفر طراحی و اختراع کند و درنهایت تک‌تک اجزاءشان را به طرز هوشمندانه‌ای کنار هم بچیند و بسازد.
    بنابراین اینجا هم اگر در گفتگوهای متعارف گفته شود آن سلول، سلول‌های دیگری را ساخته است، روشن است منظورما از عبارت «ساخته شدن»، معنای مجازی آن است (که در عرف مردم نیز رایج است و با مسامحه از برخی لغات استفاده می‌کنند)، نه به معنای واقعی که در بالا گذشت.
    البته با مراجعه به لغت‌نامه نیز متوجه می‌شویم واژه «ساختن» دارای معانی گوناگون است که اگر بخواهیم (بر خلاف سخنان روزمره و عرفی، خصوصاً هنگام تحقیق جهت رفع شبهه)، واقع‌گرایانه، دقیق و علمی ادعایی را مطرح کنیم باید از هر کدام از این معانی در جای مناسب خود استفاده کنیم.

    معانی گوناگون و بعضاً متفاوت کلمۀ «ساختن»:
    ۱. درست کردن براساس نقشه و طرح قبلی.
    ۲. بنا کردن.
    ۳. چیزی را آماده کردن و پدید آوردن.
    ۴. آراستن و ترتیب دادن.
    ۵. سازگاری کردن؛ سازیدن.
    ۶. از نیست هست کردن؛ آفریدن؛ خلق کردن.
    ۷. تغییر دادن.
    ۸. نواختن؛ نوازش کردن.
    ۹. [قدیمی] گستردن خوان و مانند آن‌ها.
    ۱۰. [قدیمی] دوختن.
    ۱۱. نواختن؛ ساز زدن.

    ۱۲. اختراع کردن.
    ۱۳. و معانی گوناگون دیگر.
    منابع فوق به همراه دیگر منابع:  https://www.vajehyab.com/?q=ساختن

    پ.ن: در بخش اول کتاب به تفصیل در خصوص اینکه چگونه سلول، پدر و مادر و دیگر واسطه‌ها و سایر موجودات توسط طراح فوق‌العاده هوشمند جهان (خدا) به وجود آمده، ساخته شده و مدیریت می‌شوند توضیح داده شده است.
    در بخش دوم نیز به بررسی خصوصیات خداوند از جمله غیرمادی بودن او پرداخته شده است.

    دکتر جان کلولند کوترن، John Cleveland Cothran، صاحب کرسی رشته ریاضی در شعبه دولوث از دانشگاه مینه‌سوتا ایالات متحده آمریکا:

    چون ماده نمی‌تواند خودش قوانین حاکم بر خویش را بیافریند پس عمل آفرینش به‌ناچار باید به‌وسیله عاملی غیرمادی صورت گرفته باشد.
    اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۴۴، جان کلوور، چاپ سوم.

    جهت دریافت آخرین نسخه‌ی به‌روزرسانی شده‌ی «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:

    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/4


    همیشه در مسیر درست موفق باشید.

    سلام وقت بخیر و خسته نباشید. سوالی داشتم از خدمتتون

    فرق بین وسواس و جزئی نگری چی هست؟

    استادی پیشنهاد میکرد برای بهبود تفکر و تفکر بهتر نسبت به امور بدیهی شک تولید کنید.

    ایا همچین روندی اصلا درست هست؟ و ایا اصلا ما وسواس خوب هم داریم؟ 

    پاسخ:
    سلام
    وقت شما هم به خیر و خسته نباشید.
    ضمن عذرخواهی بابت تأخیر در پاسخگویی که علت آن را «اینجا» توضیح داده‌ام.

    معنای وسواس در عرف، با معنای علمی آن متفاوت است.
    وسواس به معنای علمی، یک بیماری است که چه فرد وجود آن را در خود به رسمیت بشناسد یا نشناسد در هر صورت به محض مشاهدۀ علائم آن، عقل به او می‌گوید باید اقدام به درمان (1) نماید و الا این بیماری مرتب ریشه دوانده و موجب اختلالات جدی در زندگی فردی و اجتماعی وی خواهد شد.
    (1) مراد از درمان وسواس الزاماً مراجعه به روانکار، روان‌شناس و روان‌پزشک نیست بلکه منظور مراجعه به درمان‌گر اصلی عقل است.
    همچنانکه وظیفۀ اصلی روانکار و روان‌شناس نیز فعال کردن تعقل در فرد مبتلا به وسواس، افسردگی و مواردمشابه است تا خود فرد مبتلا بتواند به کمک عقل خویش با ضمانت موفق به درمان بیماری‌اش شود.
    (چگونگی استفاده از عقل که درمان حقیقی و پایدار وسواس و ... بسته به آن است، را در نشانی که در ادامه خواهم آورد، توضیح داده‌ام.)
    از علائم و نشانه‌های روشن این بیماری، تکرار بیش اندازۀ یک فکر و عمل و همچنین جزئی‌نگری به معنای ریز شدن و فرو رفتن بیش از اندازۀ معقول در بدیهیات است.
    اما وسواس در عرف، معنای دیگری هم دارد به طوری که ممکن است کسی مثلاً بگوید من برای خدمت به مردم وسواس دارم که روشن است منظورش وسواس به معنای علمی که در تمام دنیا به عنوان بیماری شناخته می‌شود نیست بلکه او می‌خواهد به صورت مبالغه آمیز احساس مسئولیت‌پذیری در قبال خدمت به مردم را به دیگری بفهماند که البته بهتر است از عبارت وسواس که بار منفی دارد فقط در جای خودش استفاده نمود تا احیاناً برای کسی با معنای علمی آن اشتباه گرفته نشود.
    همچنین جزئی نگری اگر به معنای دقت کافی و معقول در انجام کارها باشد امر پسندیده‌ای است بر خلاف جزئی نگری غیرمعقولی که افراد وسواسی به آن مبتلا هستند!

    در مورد معنای علمی شک نیز هر محققی به کتب و منابع مراجعه کند و از تعریف صحیح و علمی «شک» مطلع گردد، مطمئن می‌شود فقط زمانی می‌تواند بگوید به وجود چیزی شک واقعی و علمی پیدا کرده است که تعداد «شواهد» در «وجود» و «عدم وجود» آن چیز، چنان با هم «مساوی» باشند که نتواند یکی را بر دیگری «ترجیح» دهد.[1]
    بنابراین شک در بدیهیات که از نشانه‌های بارز ابتلا به بیماری وسواس است، مورد امضای عقل نیست چون معنای کلمۀ بدیهی عبارت است از:
    ۱ - روشن، آشکار.
    ۲ - آنچه که عقل برای پذیرفتنش نیاز به استدلال ندارد.
    منبع: فرهنگ فارسی معین
    ۱. واضح؛ آشکار.
    ۲. (در فلسفه) ویژگی آنچه دانستن آن محتاج تفکر نباشد.
    منبع: فرهنگ فارسی عمید
    موارد سبزرنگ زیر نکتۀ داخل پرانتز و صرفاً جهت اطلاع:
    البته کسانی که با داشتن شرایط کافی، مشغول مشاوره و رفع شک‌های بی‌اساس و کاذب در بدیهیات نسبت به افراد ناآگاه یا وسواسی -چه خداباور و چه خداناباور- هستند، می‌توانند با چراغ اندیشه و عقل و صرفاً به‌منظور رفع شبهات، به ایشان ثابت کنند که ایشان وارد جزئیاتی اضافه و مهمل و دست و پاگیر شده‌اند و به ایشان توضیح دهند که درگیر نمودن ذهن به امور زائد (و توهماتی که ناشی از حدس و گمان بوده و از دسترس تجربه خارج هستند) کاری غیرعلمی، به دور از عقل سلیم و موجب تزلزل فکری فرد می‌شود و هر کسی را دچار شکّ‌های بی‌اساس و کاذب می‌کند به طوری که حتی در برخی امور ساده و روشن نیز نمی‌دانند کدام درست یا نادرست است.
    روشن است تلاش جهت رفع شبهات ولو نیاز به بررسی جزئیات زائد داشته باشد کاری انسانی و مورد امضای عقل است و هیچ‌گونه تشویش ذهنی برای کسانی که با داشتن شرایط کافی رفع شبهه می‌کنند ایجاد نمی‌نماید بلکه به دلیل احاطۀ کافی این افراد بر موضوع و نیت خردمندانه (که نجات افراد صادق از شبهات، توهمات و جزئیات زائد است)، احساس بسیار خوبی را به ایشان منتقل می‌کند خصوصاً اینکه آن‌ها اطمینان دارند رهایی حتی یک نفر از وسواس و شک‌های کاذب و بی‌اساس، ضمن اینکه کاری انسانی است رضایت آفریدگار جهان را نیز در پی دارد بنابراین به کمک خدا، علیرغم ارتباط با افراد مبتلا به وسواس و بعضاً بسیار ناامید که تا مرز خودکشی هم پیش رفته‌اند، روزبه‌روز بر امید، شکر، صافی اندیشه و درجات یقین‌شان افزوده می‌شود در غیر این صورت چه بسیار حتی روان‌شناسانی که خیال کردند به صرف داشتن مدرک تحصیلی ولو بالا می‌توانند اقدام به مشاوره و رفع مشکل بیماران نمایند اما به دلیل نداشتن شرایط کافی، خود به انواع بیماری‌های روانی دچار می‌شوند به طوری که اطرافیان متوجه اختلالات روانی در خود ایشان می‌شوند.
    البته همان‌طور که اشاره شد داشتن شرایط کافی، خودبه‌خود و بدون تلاش حاصل نمی‌شود بلکه مراحل ویژه‌ای دارد (ازجمله اینکه این افراد باید قبلاً یقین مستدل را تجربه نموده باشند و خود دچار بیماری وسواس فکری حتی خفیف نباشند و دیگر شرایطی که در کتاب نگارنده  آمده است را دارا باشند به عنوان نمونه به‌اندازۀ کافی تمرین یاد قلبی خدا را انجام داده باشند (که روش انجام این تمرین را در نشانی پایانی توضیح داده‌ام) تا ارتباط ایشان با افرادی که اذهانی مملو از وسوسه، تردید و توهم و ناامیدی دارند، اثر منفی بر صفای درونی و امید ایشان آن‌ها نگذارد و در هر شرایطی از آثار منفی رگبار وسوسه‌ها که پی‌درپی بر همۀ انسان‌ها در حال باریدن است ایمن باشند.
    اما به کار بردن عبارت شک نیز در عرف با معنای علمی آن متفاوت است توضیح بیشتر اینکه:
    من و شما در زندگی روزمره و عرفی، مانند همۀ مردم به‌سادگی از واژۀ «شک» (بدون توجه به معنای علمی آن) استفاده می‌کنیم درحالی‌که در قانونی نانوشته همه می‌دانیم منظور کسی که می‌گوید به وجود چیزی شک پیدا کرده‌ام، معنای واقعی و علمی «شک» نیست بلکه وی عمداً و با مسامحه (و سهل‌انگاری) از این واژه استفاده می‌کند تا منظور خاصی که در ذهن دارد را به مخاطب بفهماند.
    به چنین شکی، «شک غیرواقعی»، «شک عرفی»، «شک کاذب»، «شک مجازی» و به انگلیسی «شک فیک» نیز می‌توان گفت همچنانکه عرض شد برخی توهمات نیز که فرد خیال می‌کند واقعاً نسبت به یک امر بدیهی دچار شک شده (درحالی‌که شواهد کافی در اثبات آن وجود دارد و در مواردی هیچ شواهدی در نفی آن در دست نیست) نیز جزو شک‌های کاذب و غیرعلمی هستند.
    برای اینکه معنای شک عرفی یا غیرواقعی را بهتر درک کنید لطفاً به این مثال توجه کنید:
    شما به جوانی زودباور و وسواسی می‌گویید چگونه حاضر شدی بدون هیچ شاهد و سندی، مبلغ کلانی را به فلان کلاه‌بردار حرفه‌ای بدهی؟!
    وی برای توجیه کوتاهی خود می‌گوید: «این کلاه‌بردار به‌قدری فریب‌کار بود که می‌توانست هرکسی را نسبت به هر چیزی -حتی وجود خودش- به شک بیندازد!»
    سپس ادامه می‌دهد: «او به‌قدری زبان‌باز بود که می‌توانست شمارا قانع کند که یک حوض خالی، پر از آب است و من به خاطر همین بود که  خام حرف‌هایش شدم تا جایی که اگر می‌گفت تو وجود نداری، به وجود خودم هم شک می‌کردم!»
     همان‌طور که ملاحظه می‌کنید در نگاه عرف که توأم با مسامحه است، همه می‌دانیم منظور این جوان واقعاً این نیست که آن کلاه‌بردار می‌توانسته هرکسی را که دلش بخواهد (خصوصاً افراد باهوش‌تر از خودش را) طوری فریب دهد که باورشان شود حوض خالی، پر از آب است یا می‌توانسته این جوان را در وجود خودش هم به شک بیندازند، بلکه منظور این جوان از به کار بردن عبارت «شک» و زدن این مثال‌های مبالغه‌آمیز این است که شدت فریب‌کاری و چرب‌زبانی آن کلاه‌بردار را به مخاطب خود بفهماند تا شاید کوتاهی خویش (در نگرفتن سند یا شاهد هنگام دادن پول) را توجیه کند و عیب‌های دیگر خود (مانند زودباوری، وسواس فکری و سستی اراده‌) را نیز بپوشاند تا بدین وسیله از سرزنش شما و دیگران به خاطر عدم شجاعت در گفتن «نه» -در جایی که عقل حکم می‌کند بدون تعارف «نه» بگوید- خلاص شود!
    با توجه به توضیحات فوق ممکن است منظور آن استاد محترم از شک در بدیهیات، شک به معنای علمی نباشد و هدفش از پیشنهاد مذکور چیزی دیگری غیر آنچه شما برداشت کردید باشد که درهرصورت این‌گونه سخن گفتن اگر بدون توضیحات کافی باشد، می‌تواند موجب سوءبرداشت و حتی فراهم کردن ناخواستۀ زمینۀ ابتلا به وسواس (خصوصاً برای افرادی که مستعد این بیماری هستند) بشود.
    بنابراین چنین روندی درست نیست و ما به معنای علمی و حقیقی کلمه، وسواس خوب نداریم و تنها راه علاج وسواس، بدون کمترین تردید، تعقل است و تعقل و تعقل.
    کسانی که مانند شما مخاطب محترم می‌گویند دعا و توسل می‌کنند مسلماً نشانۀ اجابت دعا و توسل ایشان این است که این افراد بالاخره متوجۀ نقش تعقل در درمان اساسی وسواس بشوند و وجود چنین ابزار کارآمدی که خداوند به عنوان اتمام حجت و مشاوری رایگان و امین در اختیارشان قرار داده را جدی بگیرند و از آن به اندازۀ کافی خصوصاً برای درمان وسواس خویش استفاده کنند.
    روش تمرین تعقل خصوصاً برای افراد مبتلا به وسواس خفیف و شدید را در نشانی زیر (هم‌زمان با پاسخ به سؤالات شما) منتشر نمودم که امیدوارم برای شما و دیگر مخاطبان محترم نیز مفید باشد:

    [1]- جمع بندی معنای «شک» از منابع مختلف به طور خلاصه:

    تحقق «شک» فقط هنگامی است که تعدا «نشانه‌ها» در «وجود» و «عدم وجود» هرچیز، چنان با هم «مساوی» و در «تعادل» باشند که نتوان یکی را بر دیگری «مزیت» و «برتری» داد و پذیرفت.

    معنای «شک» از منابع مختلف به تفصیل:

    منابع به زبان فارسی

    لغت‌نامه دهخدا:

    «شک» ادراک نسبت بدون ترجیح یکی از طرفین وجود و عدم آن است.

    «شک» تساوی طرفین علم و جهل است.

    (در اصطلاح فقه) «شک» تجویز دو امر باشد که مزیتی برای هیچ‌یک از دو طرف نباشد.

    لغت نامه دهخدا: https://www.vajehyab.com/dehkhoda/شک-3

     شک‏: تعادل و تساوى جهت رجحان دو نقیض در نظر انسان براى برگزیدن یکى از آن دو است به این معنى که گاهى دو نشانۀ مساوى و برابر براى پذیرفتن یکى از دو نقیض وجود دارد ... یا براى اینکه نشانه‌‏اى در آن‌ها براى ترجیح دادن و قبول یکى بر دیگرى وجود ندارد.

    ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج‏۲، ص: ۳۴۱

    «شک» نزد راغب اصفهانی عبارت است از اعتدال و تساوی دو امر نقیض نزد انسان که گاهی هر دو همراه با نشانه تأییدی‌اند و گاهی هیچ‌کدام دارای چنین نشانه‌ای نیستند.

    راغب، ۱۴۱۲: ۴۶۱

    شک، مقابل علم و ظن و از حالت‌های نفسانی انسان است که از تردید در انتخاب یکی از دو طرف احتمال ناشی می‌گردد که هیچ یک بر دیگری برتری ندارد؛ به عبارت دیگر، شک در جایی مطرح است که انسان در انتخاب یکی از دو گزینه مردد شود و هیچ یک از آنها در نظر او بر دیگری مزیّتی نداشته باشد.

     https://fa.wikifeqh.ir/شک

    «شک» در لغت یعنی «یکی از دو طرف ترجیحی بر دیگری نداشته باشد.»

      بازخوانی مفهوم شک در قرآن کریم؛ عباس اسماعیلی ‌زاده؛ مرتضی سلمان نژاد؛ از پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۰).

    «شک» آن است که شخص به هیچ‌یک از دو طرف قضیه «یقین» نکند و ترجیح هم ندهد بلکه بودونبود در نظر وى مساوى باشد!

    قاموس قرآن، ج‏۴، ص: ۶۴
    «شک» در لغت به معنای توقف است و طبرسى آن را وقوف معنى کرده و فرماید: مثل آنکه در خانه بودن زید «شک» کند نزد او به هیچ‌یک از بودن و نبودن مزیتى نیست لذا توقف می‌کند (تا با تحقیق، حقیقت روشن شود).

    قاموس قرآن، ج‏۴، ص: ۶۴ به نقل از طبرسی
    راغب گوید: «شک» اعتدال و تساوى نقیضین است در نزد انسان.

    قاموس قرآن، ج‏۴، ص: ۶۴ به نقل از راغب.

    منابع به زبان عربی

     أن الشک استواء طرفی التجویز

    الفروق فی اللغة، ص: ۹۱

     الشَّکُ‏: اعتدال النّقیضین عند الإنسان و تساویهما و ذلک قد یکون لوجود أمارتین متساویتین عند النّقیضین، أو لعدم الأمارة فیهما.

    مفردات ألفاظ القرآن، ص: ۴۶۱
    التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏6، ص: 105
    همیشه در مسیر درست موفق باشید
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

    سلام و احترام

    وقت شما بخیر و خسته نباشید

    فکر میکردم فقط من همچین مشکلی رو دادم، با خوندن کامنت ها متوجه شدم چقدر تعداد دوستان زیاد هست.

    حدود دوسالی هست که با سایتتون اشنا زدم و خیلی منتظر کتاب شما در زمینه ترک وسواس هستم..

    به ناامیدی رسیدم بعد از اینکه واقعا راه مشخصی نیست انگار.. مشاور تشخیص اشتباه میده و ساعت ها وقت و مقالاتی که بیشتر در مورد وسواس عملی توضیح میدند.

    اما با خودم گفتم شاید همین نپرسیدن سوال و پاسخ ندادن به این سوالات پر تکرار ذهنی یکی از راهکار های درمان باشه.

    و ناامیدی دیگه هم این هست چرا واقعا خدا، مایی که دنبال اثباتش هستیم رو از این مسیر وارد کرده، در اثر بی تجربگی با کسایی مثل **** اشنا بشی و از همون موقع وسواس شروع بشه. واقعا میتونم بگم بیشتر دوستانی که اینجا هستند فقط دنبال اثبات خدا بودند و درگیر این بیماری شدن دست خودشون نبوده و بر اثر بی تجربگی هست.

    به نا امیدی رسیدم. با کنار رفتن از مسیر خدا و ول کردن این سوالات شاید تا 80.90 درصد وسواس حل بشه. اما خب مگه میشه بیرون رفت؟

    خواهشمندم هر چه زودتر کتاب رو منتشر کنید و بفرمایید علت این مسیر متفاوت چی هست؟ چرا یکی مثل بنده 2 سال باید در یک نقطه بمونه؟ چرا کسی که وارد مسیر خدا میشه انقدر مشکلات؟ غبطه میخورم به حال و مسیر و دانش شما. واقعا به نا امیدی رسیدم، نه از اثبات خدا، بلکه از درمان وسواسی که بی دلیل دچارش شدم. توسل و... هم وقتی جواب نمیده این ناامیدی تشدید میشه. 

    پاسخ:
     سلام
    وقت شما هم به خیر و خسته نباشید
    ضمن عذرخواهی بابت تأخیر در پاسخگویی که علت آن را «اینجا» توضیح داده‌ام.

    در مورد مطالب شما به‌طور خلاصه:
    ۱- ترک هر چیز پرتکرار ذهنی مخصوصاً برای افراد مبتلا به وسواس، کاری خردمندانه، لازم و نشانۀ شروع جدی درمان ایشان است.
    ۲- در مورد کم‌تجربگی مخاطبان محترمی که بدون داشتن شرایط و اطلاعات کافی به صفحات ناباوران رفته و با دیدن فیلم یا خواندن مطالب ایشان شبهه و وسوسه و در صورت ادامه این اشتباه مبتلا به وسواس شده‌اند (ضمن اینکه در کتاب خویش راه‌حل اساسی اصلاح این اشتباه را توضیح داده‌‌ام) کافی است این افراد به نشانی که در پایان خواهم آورد مراجعه و به راه‌کارهای و تمرینات مذکور در درمان وسواس که بسیار آسان و مؤثر طراحی‌شده عمل نمایند.
    در خصوص این کم‌تجربگی و راه حل اصلاح آن، در پاسخ به پیام فردی ناباور که در همین صفحه به جای طرح سؤال، اقدام به تبلیغ صفحۀ خویش (یا صفحۀ خداناباوری دیگر) نموده، نیز توضیحاتی داده‌ام که با کلیک بر «اینجا» می‌توانید مطالعه نمایید.
    ۳- اینکه نوشته‌اید: «به نا امیدی رسیدم. با کنار رفتن از مسیر خدا و ول کردن این سوالات شاید تا ۸۰.۹۰ درصد وسواس حل بشه؛ اما خب مگه میشه بیرون رفت؟»
    روشن است خصوصاً برای افراد مبتلا به وسواس، رها کردن سؤالاتی که به علت این بیماری در ذهنشان تکرار و برجسته شده‌اند خردمندانه است اما اینکه نوشته‌اید با کنار رفتن از مسیر خدا شاید وسواس حل شود، مسلماً خود این حرف که البته به‌صورت احتمالی آن را مطرح کردید مصداق قول به غیر علم و حاصل وسوسه‌ای است که نه عقل آن را تأیید می‌کند و نه تجربۀ تلخ کسانی که در مسیر خدا حرکت می‌کردند و با وسوسه‌های بی‌اساس اینچنینی منصرف شدند و از نتایج عالی که انتظارشان را می‌کشید محروم ماندند و اصولاً فراموش نکنیم ناامیدی از اسباب بعد از تعقل و تلاش کافی نه تنها بد نیست بلکه خردمندانه نیز هست زیرا انسان همانطور که عقل وی نیز بر آن تأکید می‌کند، مطمئن می‌شود خودش همه کاره نیست و علیرغم تلاش و تعقل کافی، کار به جایی رسیده که مسلماً جز خدا کسی نمی‌تواند مشکل او را حل کند که در این صورت امید او به اسباب (مشاوره، قرص، خواندن این مقاله و آن مجله و غیره) از بین می‌رود و به مسبب الاسباب روی می‌آورد و در نتیجه عزم وی برای دعا جزم شده و در کمترین زمان ممکن خداوند به اشکال مختلف و فراهم کردن اسباب جدید، به وی کمک می‌کند تا به نتیجۀ مطلوب برسد.
     برخی ناباوران نیز، به خیال رهایی از وسواس، وسوسه شدند که شاید با انکار خدا (بخوانید تغافل عمدی از شواهد مقابل چشم در وجود خدا) وسواس‌شان حل شده و ذهن‌شان آزاد شود اما خودشان بعد از مدتی اذعان نمودند که اشتباهی احمقانه و بزرگ مرتکب شدند و خود را دستی‌دستی از چالۀ وسواس که باید آن را به صورت علمی و منطقی درمان می‌کردند به چاه عمیق کفر و الحاد انداختند و با سرنوشت ابدی خویش بازی کردند درحالی‌که به تجربه روشن است وسواس فکری در مورد خدا در کمترین زمان ممکن، به کمک تعقل در شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه (ساختار هوشمندانۀ موجودات) به طور کامل درمان می‌شود که ریشۀ هرگونه زنگار و وسوسه را می‌خشکاند و خوشبختانه روش آن در کتاب نگارنده به زبان ساده توضیح داده شده است.
    جهت دریافت آخرین نسخۀ به‌روزرسانی شدۀ «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید: 
    شما در کتاب فوق یا کانال این‌جانب می‌توانید نظرات برخی ناباوران در خصوص درمان اساسی وسواس خویش بعد از تجربۀ این کتاب را مطالعه نمایید.
    ۴- اما در مورد غبطه شما به شرایط نگارنده، ضمن این‌که ابتدا خداوند را سپاس می‌گویم و سپس از شما تشکر می‌کنم (و مطمئن هستم خداوند نعمت‌های مبارک و خوبی نیز به شما داده است که جا دارد همه قدردران باشیم) از خداوند می‌خواهم به شما و سایر مخاطبان همان‌طور که به من فهمانده، بفهماند که چارۀ حل تمام مشکلات و درمان تمام وسواس‌ها و رسیدن به زندگیِ به معنای حقیقی شاد، جدی گرفتن نقش عقل در کارهای کوچک و بزرگ است که محال است کسی این حقیقت را بفهمد و به آن عمل کند و در عین حال احساس کمترین ناامیدی در زندگی به وی دست دهد و موفق نشود ضمن جبران گذشتۀ خود (هر چه باشد) و خارج از شدن از مشکلات (ولو بزرگ‌ترین مشکلاتی که تصور شود) پله‌های ترقی را یکی بعد از دیگری طی نکند!
    (در خصوص اینکه عقل حقیقی چیست و با عقل کاذب مورد ادعای ناباوران چه تفاوتی دارد و چگونه می‌توان از عقل در کارهای کوچک و بزرگ و رفع شبهات و وسوسه‌ها استفاده کرد، در نشانی پایانی توضیح داده‌ام)
    ۵- با توجه به درخواست شما و دیگر مخاطبان محترم در مورد انتشار کتاب درمان وسواس، هم‌زمان با پاسخ شما مخاطب محترم، روش درمان وسواس، ناامیدی و روش جدی گرفتن عقل در زندگی را به همراه تمریناتی ساده، در نشانی زیر منتشر نمودم که اگر به آن‌ها عمل کنید مسلماً شما نیز از مشکلاتی که به آن اشاره کردید (بلکه فراتر از آن) رها خواهید شد:
    همیشه در مسیر درست موفق باشید.
  • محمدیاسر بیجارزهی
  • سلام.خوب هستین.چند روزه نیستین تو کانال و اینا فعالیتی نداشتین.حالتون امیدوارم عالی باشه.یکم نگران شدم.هر جا هستین سلامت باشین.

    پاسخ:
    سلام
    ضمن تشکر، امیدوارم شما هم خوب و سلامت باشید.
     علت عدم حضور خود در این مدت را به تفصیل در «اینجا» توضیح داده‌ام.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

    من تقریبا همه مطالب سایت و کتابتون رو خوندم.

    اولش یکم تحت تاثیر قرار گرفتم

    اما با عرض پوزش منطق **** رو بیشتر قبول دارم.

    دارید خودتون رو گول می‌زنید.

    خودتونم میدونید که باوراتون صرفا از رو باوره. عقل و منطق و علم رو خاموش کردین برا خودتون.

    پاسخ:

    به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.

    دکتر جان کلولند کوترن، John Cleveland Cothran، استاد شیمی، صاحب کرسی رشتۀ ریاضی در شعبۀ دولوث از دانشگاه مینه‌سوتا و دکتر فلسفه از دانشگاه کرنل از معتبرترین دانشگاه‌های آمریکا و جهان:

    از لورد کلوین «Lord Kelvin» که بزرگ‌ترین دانشمند فیزیک جهان است این جمله به یادگار مانده است:

    «اگر نیکو بیندیشید، علم شمارا ناچار از آن خواهد کرد که به «خدا» ایمان داشته باشید» و من (جان کلولند کوترن) باید اظهار کنم که به این گفته کمال موافقت را دارم.

    کتاب اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۳۹، تألیف جان کلوور، چاپ سوم.

    مخاطب محترم

    جهت اصلاح تصور غیرواقعی خود از علم، منطق، حقایق جهان و اطلاع از صدها دلیل دیگر دانشمندان و مراکز علمی جهان در وجود خدا، حقیقت قرآن و نقش اسلام در پایه‌گذاری علوم مدرن امروز جهان نام «کتاب تصویری علم و اندیشه» (تألیف نگارنده، با همکاری یکی از مخاطبان) را جستجو یا به نشانی زیر مراجعه و آن را رایگان دریافت نمایید:

     https://esbatekhodavand.blog.ir/post/5

    پی‌نوشت:

    مخاطبان فرهیخته و محترم

    نظر ارسالی و تکراری فوق مرتب توسط عده‌ای معدود به صفحات من ارسال می‌شود.

    نظر فوق هنگامی‌که مشغول پاسخ به سؤالات دیگران بودم به همین سایت ارسال شد و من این هم‌زمانی را به فال نیک گرفتم و قصد دارم از این فرصت استفاده نموده و توضیحاتی را جهت افزایش تجربۀ کسانی که به اندازۀ کافی در جریان نیستند عرض کنم.

     همان‌طور که مشاهده می‌کنید این مخاطب محترم نیز بدون اینکه سؤالی پرسیده باشد یا نقد علمی و منطقی به شواهد و اسناد و منابع علمی موجود در همین صفحه و کتاب نگارنده وارد کرده باشد، صرفاً به سردادن شعار عقل و علم و طرح تهمت‌های ناآگاهانه و سپس تبلیغ صفحۀ خود (یا یکی از خداناباوران‌ که با علامت * آن را حذف نمودم) بسنده نموده است و در واقع نظری که بیشتر شبیه آگهی تبلیغاتی می‌باشد را ارسال نموده است.

    بنابراین مفید می‌بینم آخرین نظر ارسالی از این دست (نظر فوق) را در معرض دید عموم قرار دهم (که یک روز قبل از آن نیز پیامی، شبیه همین نظر به یکی دیگر از صفحات من ارسال شده بود) و توضیحاتی جهت افزایش تجربۀ مخاطبان خصوصاً کم‌تجربه عرض کنم (ازجمله نوجوانان و کسانی که بدون داشتن شرایط و اطلاعات کافی که حداقل آن داشتن یقین مستدل و عدم ابتلا به وسواس فکری است به صفحات ناباوران سر می‌زنند) تا اگر باز با نظری مشابه نظر فوق در فضای مجازی مواجه شدید با خاطری آسوده بدانید این معدود افراد از کسانی هستند که:

    الف- یا از روی ناآگاهی از نظرات دانشمندان و مراکز علمی جهان نسبت به شواهد عینی در وجود طراح جهان و ... چنین نظراتی را ابراز می‌کنند (و متأسفانه به دلایل گوناگون ازجمله ناامیدی از رحمت خدا، ابتلا به وسواس فکری، عدم علاقه به مدیریت خردمندانۀ غرایز و نداشتن تحلیل صحیح از مشکلات زندگی و غیره،به جای حل منطقی مشکلات، کم آورده و خود قربانی شبهه‌پراکنی افرادی مثل امروز خودشان شده‌اند) که روشن است در این صورت این‌جانب همواره با ملاطفت ایشان را متوجه غیر خردمندانه بودن نظراتشان نموده و با ذکر اسناد معتبر مانند آنچه گذشت خالی بودن شعارهایشان از علم و منطق را به آن‌ها یادآوری نموده‌ام که خوشبختانه در مواردی (که در ادامه به یکی از آن‌ها اشاره خواهم کرد) این افراد از لجاجت در مقابل پذیرش شواهد و دلایل علمی و منطقی دست برداشته و به کابوس‌های متمادی و عذاب وجدان خویش پایان داده‌اند و به زندگی شاد و سالم در پناه رحمت آفریدگار بخشندۀ خویش بازگشته‌اند.

     دکتر ادوارد لوتر کِسل، Edward Luther Kessel، متخصص جنین‌شناسی حشرات مختلف بعد از ذکر چند دلیل در اثبات وجود خدا می‌نویسد:
    در این مختصر نمی‌توان تمام دلایل اثبات وجود «خدا» که در طبیعت مشاهده می‌شود را ذکر کرد، ولی من در مطالعات محدود خودم در جنین‌شناسی و تطور حشرات (Metamorphose) شواهد و دلایل بی‌شماری (در اثبات وجود خدا) دیده‌ام و هرقدر طبیعت را بیشتر مطالعه می‌کنم بیشتر شاهد و دلیل به دست می‌آورم.

    اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۵۷، جان کلوور، چاپ سوم.

    ب- یا ممکن است همان‌طور که نگارنده به تجربه خبر دارم این‌گونه نظرات به‌صورت سازمان‌دهی شده و صرفاً جهت تبلیغ صفحۀ خود این افراد یا همفکرانشان و با هدف ایجاد شک‌های بی‌اساس در دل افراد کم‌اطلاع به صفحۀ امثال نگارنده ارسال شده باشد.

    جهت مشاهدۀ تصویر یکی از اسناد مربوطه «اینجا» کلیک کنید.

    در تصویر فوق همان‌طور که ملاحظه نمودید، شخصی ناباور که مشغول شبهه پراکنی در یکی از گروه‌های مذهبی و خداباور بود در پاسخ به کسی که از وی می‌پرسد: به یک جای دیگر حمله کنیم؟ می‌نویسد: نه دیگه الآن ارزش نداره چون کم هستند باید وقتی برویم که زیاد باشند؛ شک توی دل یکی هم که بیفته ارزش داره کارمون.

    اینک برگردیم به ادامۀ بررسی نظر ارسالی فوق و کسب تجربه‌های جالب و مفید دیگر:

    همچنان‌که مشاهده می‌کنید در نظر ارسالی فوق نیز علیرغم اینکه این فرد محترم ادعا می‌کند بعد از خواندن تقریباً همۀ مطالب سایت و کتاب نگارنده! کمی تحت تأثیر قرار گرفته است (که معلوم نیست همین ادعا نیز حقیقت داشته باشد) اما به هر حال این فرد در ادامه به جای نقد علمی، با ادبیات نامناسب، به سر دادن شعار و طرح تهمتی خلاف واقع (که مدعی است مخاطب وی، عقل و منطق و علم را خاموش کرده) بسنده نموده، درحالی‌که خودش خوب می‌داند اگر بخواهد وجدانش را فریب ندهد درواقع خود وی مخاطبِ آنچه بیان کرده می‌باشد.

       علت آن نیز به راحتی قابل اثبات است چون کافی است وی و هرکسی که از حواس ۵ گانه برخوردار است با دیدن پاسخ سؤالات نگارنده در همین صفحه و مطالب کتاب این‌جانب (که این فرد ادعا می‌کند تقریباً تمام آن‌ها را خوانده!) متوجه وجود شواهد بی‌شمار مقابل چشم و همچنین دلایل فراوان منطقی و علمی به نقل از دانشمندان و مراکز جهانی (در وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز با ذکر منابع معتبر) گردد.

     جرج هربرت بلانت، GEORGE HERBERT BLOUNT، دارای درجه M.Sc. از موسسه‌ی فنّاوری کالیفرنیا و درجه‌ی B. A.:
    من نه‌تنها به «خدا» ایمان دارم، بلکه به او اعتقاد و  (و در عمل نیز به خدا) توکل دارم.
    کار شخصی و علمی من تحلیل فیزیکی است، بنابراین اغلب شواهد و دلالت‌هایی که من در کار خود می‌بینم مربوط به حکمت علل غائی است.
    حکمت علل غائی از وجود طرح در طبیعت (موجودات طراحی شده)، به وجود اراده و مشیتی در ورای عالم طبیعت (خدای غیرمادی که جهان را طراحی کرده) قائل می‌شود و وجود مریدی حکیم (صاحب اراده و هوشمندی) را لازم می‌داند.

    اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۱۴۶، جان کلوور، چاپ سوم.
    پائول دیویس، فیزیکدان بریتانیایی، استاد دانشگاه دولتی آریزونا از بزرگ‌ترین دانشگاه‌های ایالات متحده آمریکا:

    شواهد قدرتمندی وجود دارد که پشت قوانین جهان چیزی وجود دارد؛ به نظر می‌رسد کسی قوانین جهان را برای ساختن جهان تنظیم کرده است، تصویر این طرحِ هوشمند، حیرت‌آور است.
    منبع: https://goo.gl/acFTGS

    Your News Wire از قول دانشمندان آتئیست (خداناباور) که به‌تازگی زبان به اعتراف گشوده‌اند، می‌نویسد:
    درواقع شواهد علمی نشان می‌دهد که جهان توسط یک هوش قوی ایجاد شده است و علم اثبات می‌کند طراحی جهان کاملاً هوشمندانه بوده است.
    منابع: dana.ir/966743 به نقل از سیناپرس، خبرگزاری علم و فرهنگ sinapress.ir و همگی به نقل از Your News Wire

    پس اگر این فرد (و امثال او) در ادعای خود صادق باشند، باید به‌جای سخنان یکطرفه و شعاری، حداقل در مقابل این همه شواهد و دلایل فراوان علمی معتبر با ذکر منبع، فقط یک شاهد و دلیل علمی معتبر با ذکر منبع برای اثبات ادعاهای غیر خردمندانه خویش بیاورند تا مخاطبان بتوانند قضاوت کنند که ایشان تا چه میزان صاحب اندیشه و دارای اطلاعات علمی معتبر و قابل استناد هستند؟

     سپس همان‌طور که ملاحظه می‌کنید فرد مذکور (که به‌عنوان مشت نمونه خروار در حال حلاجی نظر وی هستم)، بعد از سر دادن شعارهای تکراری و تلاش جهت ایجاد تردید در دل افراد کم‌اطلاع، صفحۀ متعلق به خود یا همفکران خداناباورش را تبلیغ نموده است و به نوعی اقدام به آگهی تبلیغاتی رایگان رفته است که چون من به اندازه کافی با ترفند ایشان آشنا هستم، این تبلیغ رایگان که معمولاً در صفحات پربازدید انجام می‌شود را با علامت * حذف نمودم و نظر وی را فقط برای افزایش تجربۀ مخاطبان محترم ذکر نمودم تا ازاین‌پس با خاطری آسوده و بصیرت کافی، متوجه چنین ترفندهای نخ‌نما و بدور از عقل سلیم از جانب ناباوران باشند البته برخی از ایشان افراد ناآگاهی هستند که به تقلید از شبهه‌پراکنانی شبیه امروز خود که موجب گمراهی ایشان شده‌اند چنین نظراتی را ابراز می‌کنند که امیدوارم به درک و عقل خویش و آرامشی که باید داشته باشند احترام بگذارند و بیش از این با وجدان و سرنوشت خویش بازی نکنند!

    نکتۀ قابل تأمل دیگر اینکه ناباوران برای اینکه دیگران را نیز مانند خود گمراه کنند، به همین مقدار نیز بسنده نکرده بلکه با گزارش (ریپورت Report) سازماندهی شدۀ (1) صفحات امثال نگارنده، تلاش دارند مانع یادآوری شواهد عینی و شنیده شدن دلایل علمی از مراکز معتبر علمی دنیا در نفی باورهای توخالی خود شوند.

    (1) به عنوان نمونه، نشانی صفحۀ امثال نگارنده را در گروه یا کانال خویش می‌آورند و از همفکرانشان می‌خواهند که به صورت دست‌جمعی اقدام به گزارش (ریپورت Report) آن نمایند.

    به‌طوری‌که بارها به‌جای پاسخ علمی و منطقی، باعث شده‌اند اینستاگرام (کلیک)، فیس‌بوک، توییتر، یوتیوب (کلیک) و حتی آپارات (کلیک) صفحات نگارنده را مسدود یا محدود و فیلم‌های علمی تولیدی این‌جانب را با هزاران بازدیدکننده حذف نمایند که همواره با بارگذاری مجدد فیلم‌های محذوف توسط نگارنده، بازدید‌ها بسیار بیشتر شده و نتیجۀ عکس گرفته‌اند!

    جالب اینکه ناباوران حتی با گزارش محل دانلود کتاب نگارنده به نام اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه، چند ساعت باعث مسدود شدن دریافت آن توسط مردم شدند (این کتاب تا ابتدای سال 1401 بیش از هفت هزار بار دانلود شده است «جهت دیدن تصویر مربوطه کلیک کنید») که خوشبختانه این مشکل بعد از توضیحات نگارنده به مدیران ایرانی سایت میزبان، (که به ایشان اطلاع دادم این گزارش‌ها توسط ناباوران به دلیل اینکه کتاب موجب اصلاح باور تعدادی از همفکران سابق ایشان شده، صورت گرفته است) فوراً برطرف شد. (کلیک)

    شاید گمان کنید که این نوع فرار از علم و منطق و تلاش جهت خاموش کردن حقایق عینی، علمی و خردمندانه و گول زدن خود، مخصوص عوام از ناباوران است که سواد و تجربۀ چندانی ندارند، ولی اگر شما نیز دارای اطلاعات و شرایط کافی باشید و ۳ اصل زیر را در گفتگو با خداناباوران متعصب (گمنام، مشهور، باسواد یا کم‌سواد) رعایت کنید:

    ۱- داشتن اطلاعات و شرایط کافی ازجمله اینکه خودتان قبلاً به «یقین» رسیده باشید!

    ۲- رعایت ادب تا آخر.

    ۳- رد ادعاهایشان با منبع.

    به تجربه خواهید دید که به نتیجۀ مشترکی می‌رسید و آن اینکه:

    این افراد با عباراتی مانند «دوست عزیز و شعار غلیظ عقل و علم‌گرایی» سخن را آغاز اما در مواجهه با شواهد عینی و ادلۀ علمی و عقلی از دانشمندان جهان (فیلم) در اثبات وجود خدا و ... راه توهین به این دانشمندان‌ که فقط نتایج آزمایشگاهی برایشان مهم است (و حتی توهین به شما) را در پیش می‌گیرند و اگر شما اصل ۲ و ۳ فوق را ادامه دهید این رفتار غیرانسانی به طرز قابل تأملی تشدید خواهد شد تا شما را از آوردن دلایل و شواهد علمی و عینیِ بیشتر در وجود خدا منصرف کنند و هر بار محرز می‌شود آن‌ها هیچ باوری به دلایل علمی و عقلی و حتی نظرات خودشان نیز ندارند و علت آن ابتلا به پیش‌فرض‌های خودنقض‌کن مانند: «هیچ حقیقت، نظر و دلیلی قطعی و قابل اثبات نیست» می‌باشد که بر اساس آن تصریح می‌کنند هیچ حقیقتی در جهان چه علمی و چه عقلی و حتی حقایق محسوس قطعی نیستند بلکه می‌توانند کاملاً اشتباه باشند (!) و پافشاری بر همین نگاه غیر خردمندانه به حقایق، باعث سردرگمی بیشتر و ابتلا ایشان (و تابعان چشم و گوش بستۀ آن‌ها) به پوچ‌گرایی شده است مگر اینکه به عقل و علم و آنچه حواس 5 گانۀ ایشان درک می‌کند، احترام بگذارند و به جای تغافل‌های عمدی از حقایق، مسیر خردمندانه را در پیش بگیرند تا بیش از این با سرنوشت ابدی خویش بازی نکنند و از کابوس‌های شبانه و روزانه که مرتب ناباوران پشیمان شده به نگارنده گزارش می‌دهند رها گردند.

     مطلب مرتبط:

    https://t.me/esbatekhodavand/2753

     امیدوارم همین مقدار توضیح از ترفند مذکور ناباوران، که به عنوان مشت نمونۀ خروار توضیح دادم و طی این سال‌ها صدها نظر مشابه توسط این افراد به مجموعه صفحات نگارنده ارسال شده است، خاطر مخاطبان محترمی را که از تجربۀ کافی در این خصوص برخوردار نیستند (و ممکن است باز با چنین نظرات شعاری، نخ‌نما و تکراری مواجه شوند)، برای همیشه آسوده نماید و به‌خوبی متوجه شده باشند که دست ناباوران به‌کلی از هرگونه دلیل علمی و عقلی که اثبات کنندۀ ادعاهای‌شان باشد خالی است و آن‌هایی نیز که جرأت گفتگو پیدا می‌کنند راهی جز مصادره به مطلوب حقایق ندارند خصوصاً اینکه خودشان نیز تصریح دارند که هیچ‌چیز یقینی وجود ندارد و هر دلیل علمی و عقلی و هر واقعیتی ولو قابل درک با حواس 5 گانه (!) می‌تواند کاملاً اشتباه باشد.

    بنابراین تا زمانی که از اطلاعات و شرایط کافی برخوردار نشده‌اید و هنوز یقین مستدل نسبت به خدا و دیگر باورهای سرنوشت‌ساز خویش (که در کتاب نگارنده و پاسخ به سؤالات مخاطبان در همین صفحه توضیح آن آمده است) را تجربه نکرده‌اید، تصمیم خردمندانه بگیرید ازاین‌پس وارد صفحات شبهه‌پراکنان نشوید و حتی بعد از کسب یقین مستدل نیز تا زمانی که این یقین به ثبات نرسیده و شرایط کافی دیگر را به دست نیاورده‌اید، بازهم از شبهه پراکنانی که هیچ تعهدی به علم، عقل و منطق ندارند دوری نمایید بعدازآن که شرایط کافی را به دست آوردید به تجربه خواهید دید که خاطرتان برای همیشه نسبت به تمامی شبهات ناباوران در طول تاریخ و تا ابد کاملاً آسوده شده بلکه پاسخ به شبهات و مطالعۀ توهمات بزک شدۀ ایشان، جزو تفریحات سالم شما خواهد شد.

    دکتر سید حسن حسینی، استاد دانشگاه، پژوهشگر، نویسنده، مترجم و شاعر:

    اگر یک مؤمن واقعی و باسواد باشی، خواندن کتاب‌های ماتریالیستی می‌تواند گوشه‌ای از تفریحات سالم تو باشد!

     نکته:

    البته من در مورد نظر مخاطب محترم فوق نمی‌دانم که آیا به‌راستی از سر ناآگاهی مطرح شده یا همان‌طور که با سند نشان دادم به‌صورت سازمان‌دهی شده ارسال شده است که هر در صورت طرح آن به‌عنوان مشت نمونه خروار را خردمندانه و مفید دیدم و امیدوارم توضیحات فوق موجب آگاهی فرد مذکور و مخاطبانی شده باشد که بدون تعصب و آزادانه به دنبال حقیقت هستند!

    در پایان دلسوزانه به سایر ناباورانی که عضو صفحات نگارنده هستند عرض می‌کنم:

     طبعاً شما نیز داستان دزدی که برای رد گم کردن، پشت سر فردی که مالش را دزدیده بود و بیشتر از وی آی دزد! آی دزد! می‌کرد را شنیده‌اید.

     من بر همین اساس خطاب به وجدان این فرد که نظرش را خواندید و امثال او عرض می‌کنم: آیا این کار درست و انسانی است که شما بااینکه خودتان بهتر از همه می‌دانید باورهای‌تان عاری از تعقل و علم است اما برای رد گم کردن و گول زدن وجدان خویش (و افراد کم تجربه) همان چیزی را که باید مرتب در خلوت به شخص خودتان بگویید را به خداباورانی که بر خلاف شما عملاً متعهد به تعقل و علم هستند نسبت می‌دهید؟

    آیا خود را به غفلت زدن از شواهد بی‌شمار قابل درک با حواس 5 گانه در وجود خدا که مقابل چشمان شماست و همچنین دلایل منطقی و علمی دانشمندان جهان با ذکر منابع معتبر در وجود خدا که این سایت و کتاب‌های نگارنده که نام بردم مملو از آن است، کمترین نسبتی با عمل و شعارهای عاری از حقیقت شما دارد؟!

    دکتر جرالد ت. دن هرتاگ، GERALD T. DEN HARTOG، متخصص آفات مزارع کشت پنبه و توارث نباتی و آمار حیاتی آن:
    زیبایی ساقه، برگ و گلِ گیاهان، چیزی (بدیع و) خدائی است؛ (و تولید چنین زیبایی، از عهدۀ بشر خارج است)، چون (به تجربه می‌بینیم) هیچ مجسمه‌ساز ماهر و هیچ نقاش چیره‌دستی نمی‌تواند مجسمه یا تابلویی بدان زیبایی تهیه کند. (تا چه رسد به اینکه بتواند به آن مجسمه و تابلو، حیات و امکان تولید مثل نیز بدهد)!
    به عقیده‌ی من این‌همه مظاهر، دلیل وجود آفریدگاری است که حکمت بالغه و قدرت نامتناهی دارد.
    اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۱۱۱، جان کلوور، چاپ سوم.

    امیدوارم این مخاطب محترم و افرادی مانند او که این سطور را می‌خوانند فراموش نکنند که خود ایشان باید هزینۀ اشتباهات و انتخاب‌های مخاطره آمیز و بازی با سرنوست ابدی خویش را خصوصاً در همین دنیا بپردازند نه ما.

    چون امثال نگارنده مثل ایشان نیستیم که چشم خود را عمداً بر امور علمی، عقلی، شواهد و واقعیات قابل درک با حواس 5 گانه بسته باشیم و لطف و بخشش آفریدگار جهان (حتی از گنه‌کارترین انسان‌ها) را نادیده گرفته و از رحمت او ناامید شده باشیم و در نتیجه زندگی خود را سخت نموده و فرصت تجربۀ شادی‌های واقعی را از خود و اطرافیانمان سلب نموده باشیم.

     دکتر پول ارنست آدلف، PAUL ERNEST ADOLPH، عضو کالج جراحان آمریکا، متخصص در جراحی عمومی و طب میسیونری،دارای درجه‌ی M.Sc.:
    عفو و بخشش از صفات «خداوند» است و ترس و اضطراب را از بین می‌برد، محیط سالمی ایجاد می‌کند که هرگز شکست و محرومیت بدان راه نمی‌یابد.
    اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۲۵۴، جان کلوور، چاپ سوم.

    بلکه حقیقت این است که امثال این مخاطب محترم هستند که در این دنیای پر از مشکل و بن‌بست‌هایی (که دانشمندان نیز اذعان دارند نمی‌توانند کاری برای گشودن و حل آن‌ها انجام دهند،) خودشان را عمداً از رحمت و یاری خداوند عزیز و بخشنده محروم کرده‌اند به‌طوری‌که (برخلاف کسانی که صادقانه و منطقی به وجود خداوند اعتقاد دارند)، نه‌فقط در هنگام بن‌بست‌ها بلکه همچنان‌که برخی ناباوران به نگارنده گفته‌اند حتی در مواجهه با مشکلات معمولی متعارف، فکر وحشتناک خودکشی، به‌آسانی به ذهنشان خطور می‌کند تا بدین‌وسیله شاید خود را تسکین دهند (!) که خوب است بدانید این زندگی کابوس وار ناباوران، همان اعترافی است که در سخن بزرگان ایشان ازجمله فریدریش نیچه –فیلسوف سرشناس خداناباور- نیز دیده می‌شود که گفته:

    فکر خودکشی آرام‌بخشی قوی است ... با آن چه شب‌های بد را که به‌خوبی می‌توان گذراند!

      کتاب فراسوی نیک و بد، ص ۱۲۴

    برخی بزرگان خداناباور نیز ازجمله پروفسور ویل پرواین، استاد زیست‌شناسی در دانشگاه کرنل که یکی از معتبرترین دانشگاه‌های آمریکاست به آثار انکار خدا صریحاً اعتراف می‌کند و می‌گوید:

    (همه‌چیز) با انکار خدا شروع می‌شود و سپس (بعد از انکار خدا) امیدت را به زندگی بعد از مرگ از دست خواهی داد، وقتی این دو را از دست بدهی، بقیه هم به‌راحتی به دنبال آن دو از دست می‌روند و این نتایج برایت حاصل می‌شود: بی‌پایگی اصول اخلاقی و انسانی، معنا نداشتن زندگی و درنهایت آزادی برای انسان وجود نخواهد داشت و هیچ امیدی به معنای عمیق داشتن زندگی وجود ندارد!

    این پروفسور که دچار تومور مغزی بود ادامه داد:

    برادرم نیز پارسال ناامیدانه به خاطر بیماری لاعلاجی مرد و ما نمی‌توانستیم کاری کنیم؛ من نمی‌خواهم این‌طور بمیرم و اگر تومور من برگردد قبل از این مرحله خودم را با تیر می‌زنم!

    بعدازاین مصاحبه پروفسور پرواین متوجه شد که تومور مغزی او برگشته است و مجری مشهور بن استین که این مصاحبه را با وی انجام داده بود، پرده از حقیقتی تلخ برداشت و گفت:

    داستان انکار خدا (که حقایق تلخ آن) توسط دکتر پرواین (مطرح شد) در بین کسانی که مانند او فکر می‌کنند (خداناباوران) که با آن‌ها مصاحبه کردیم معمول و رایج است!

    جهت دیدن فیلم اعترافات فوق این عبارت را جستجو کنید: «اثر کنار گذاشتن خدا از زبان پروفسور خداناباور» یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:

    https://www.aparat.com/v/cbpAT/

    این حقیقت تلخ به‌قدری غیرقابل‌انکار است که محققان و مراکز علمی جهان نیز که اخبارشان در رسانه‌های جهانی مدام منعکس می‌شود به آن اذعان دارند ازجمله:

     دیلی میل، Daily Mail:

    احتمال اینکه آتئیست‌ها (خداناباوران) خودکشی کردن را انتخاب کنند بیشتر است.

    ‏atheists most likely to choose assisted suiside

     منبع دیلی میل:

     http://www.dailymail.co.uk/health/article-2562850/Women-divorcees-atheists-likely-choose-assisted-suicide-nearly-20-saying-simply-weary-life.html

     مرکز ملی اطلاعات زیست‌فناوری آمریکا، National Center for Biotechnology Information:

    «دین در برابر خودکشی نقش محافظتی ایفا می‌کند».

    ‏Religion plays a protective role against suicide in a majority of settings where suicide research is conducted.

      منبع: https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC4482518/

     دانشگاه هاروارد، Harvard University:

    «شرکت در مراسم مذهبی برای زنان موجب کاهش خودکشی می‌شود».

    ‏second study that found that women attending church services at least weekly were at five-fold lower risk for suicide

     منبع دانشگاه هاروارد: https://www.hsph.harvard.edu/news/hsph-in-the-news/religious-service-attendance-and-health-to-be-discussed-in-reddit-ama/

     نیویورک‌تایمز:

    «آتئیسم (بی‌اعتقادی به خدا) یکی از عوامل خودکشی است».

    ‏ATHEISM A CAUSE OF SUICIDE

     منبع نیویورک تایمز: https://www.nytimes.com/1894/09/17/archives/atheism-a-cause-of-suicide-dr-macarthur-preaches-on-the-sin-and.html

     بنابراین از این مخاطب محترم (و امثال او که تعدادی از ایشان جزو اعضای صفحات این‌جانب هستند) دعوت می‌کنم به وجدان خویش بازگردند و فراموش نکنند که خود آن‌ها هستند که با فرار از علم و منطق و نعل وارونه زدن، درواقع مشغول پرداخت هزینه‌های تلخ انکار شواهد عینی و دلایل علمی دانشمندان جهان‌ می‌باشند، شواهد و دلایلی که حتی برای کودکان نیز اندک تردیدی در بدیهی بودن وجود خدا باقی نمی‌گذارند!

      دکتر آندرو کانوی آیوی، ANDREW CONWAY IVY، سال رئیس رشته‌ی فیزیولوژی (اندام‌شناسی) و داروشناسی دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه نورث وسترن:
    منطق (و شواهد فراوان به تعداد تک‌تک موجودات جهان)، وجود «خدا» را ثابت می‌کند، ولی (همین منطق) در نفی وجود «خدا» عاجز است.
     قانون طبیعی و مسلمِ «علت و معلول» چنان صریح و روشن است که حتی مغز کودک پنج‌ساله نیز می‌تواند آن را درک کند و به وجود آفریننده‌ای در جهان پی ببرد.
    اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۲۶۶، جان کلوور، چاپ سوم.
    درحالی که امثال نگارنده درست بر خلاف ایشان که اصل را بر خردورزی و تکیه بر شواهد قابل درک با حواس 5 گانه گذاشته‌ایم با نظر خردمندانه به شواهد و حقایق مقابل چشم، بدون باقی ماندن کوچک‌ترین تردید به وجود آفریدگار خویش یقین مستدل و قابل توضیح پیدا نموده‌ایم و به همین دلیل به لطف خدا همواره مشغول تجربۀ زندگی به معنای حقیقی شاد و لذت‌بخش هستیم (البته تا زمانی که ما نیز مانند ایشان دچار غفلت نشده و لطف و نعمت‌های بی‌شمار آفریدگار خویش را فراموش نکنیم که «اینجا» روش رسیدن به این مطلوب را توضیح داده‌ام).

     من از این مخاطب محترم و دیگر ناباوران دعوت می‌کنم به‌جای فرار از ندای وجدان و سر دادن شعارهایی که لازم است قبل از همه خودشان به آن فکر کنند، واقع‌نگری را در پیش بگیرند و یک‌بار با دقت و این بار بدون تعصب کتاب نگارنده را مطالعه و تجربه کنند تا ایشان نیز مانند برخی که به این پیشنهاد عمل کردند با مشاهدۀ شواهد عینی در وجود خدا به یقین آرامش‌بخش برسند و زندگی و شادی حقیقی را تجربه کنند و تا رسیدن به این نتیجه، حداقل به لوازم ادعای خود و بزرگانشان که همچنان احتمال وجود خدا را می‌دهند پایبند باشند و احتیاط عقلی را رعایت کنند و با آرامش و امنیت خویش و اطرافیانشان بیش از این بازی نکنند.

    خصوصاً اینکه همانطور که اشاره شد حتی بزرگان ایشان مانند استیوِن ویلیام هاوکینگ (کلیک) یا ریچارد داوکینز نیز به‌ناچار اذعان دارند نه‌تنها هیچ شواهد و دلایل علمی که حداقل خودشان را قانع کند در نفی وجود خدا در دست نیست، بلکه احتمال نیز می‌دهند خدا وجود داشته باشد (!) اعترافی که عرض شد به لوازم آن‌ که حداقلش رعایت احتیاط عقلی است پایبند نیستند!

    جهت دیدن اعتراف فوق، عبارت «دلایل شنیدنی دانشمندانی مانند داوکینز در عدم وجود خدا» را جستجو نمایید یا به نشانی زیر مراجعه کنید:

    https://www.aparat.com/v/oKQNn

     اجازه بدهید در این خصوص خاطره‌ای جالب را عرض کنم که خوشبختانه سبب شد فردی خداناباور مسیر خردمندانه را انتخاب کند:

    در حین گفتگو با فردی خداناباور چشمم به عکس حساب کاربری وی افتاد که عکس او و سگش را نشان می‌داد و هر دو جهت پرهیز از احتمال ابتلا به ویروس کرونا ماسک زده بودند.

    به وی گفتم:

    اگر فردی همین‌الان احتمال ولو کمی بدهد ویروس خطرناکی مانند کرونا روی دست اوست، (یا کودکی به وی بگوید غذایش سمی شده) آیا در عمل، حاضر است نسبت به این احتمالات -ولو خیلی ضعیف- کاملاً بی‌تفاوت باشد یا اینکه برعکس، به حکم عقل، چون جانش را دوست دارد، احتیاط را رعایت می‌کند و دستش را می‌شوید و هنگام خروج از خانه ماسک می‌زند و از خوردن غذایی که احتمال دارد سمی باشد و او را مسموم نماید جداً خودداری می‌کند؟

    سپس خطاب به وی ادامه دادم: آیا تبعات بی‌اهمیتی به‌ احتمال وجود ویروس کرونا و یا احتمال وجود سم در غذا، خطرناک‌تر است، یا تبعات بی‌اهمیتی به وجود خدایی که خالق جهان و آفریننده‌ی خود اوست و بیماری، سلامتی، مرگ، زندگی، غم، شادی، ثروت، فقر، عزت، ذلت، بهشت، جهنم و سرنوشت ابدی همه در دست اوست.

    درحالی‌که حقیقت (نه‌فقط در نزد امثال من به‌عنوان محقق آزاد، بلکه) در نزد جمعی از مشهورترین دانشمندان جهان‌ (که حتی برخی قبلاً از بزرگان آتئیست بودند)، این است که ایشان هرگز سخن از احتمال وجود خدا به زبان نیاورده‌اند بلکه با تکیه بر دلایل و شواهد قابل درک با حواس 5 گانه، به‌صراحت از یقین کامل و بدون اندک شک و تردید در وجود خدا سخن گفته‌اند.

    ازجمله:

    آنتونی فلو، (Antony Garrard Newton Flew) فیلسوف انگلیسی و معروف‌ترین ملحد جهان در سال ۲۰۰۴، پس از حدود ۶۰ سال تلاش برای انکار «خدا» اعلام کرد که با تکیه بر اسناد و شواهد علمی، وجود «خدا» را پذیرفته است.

    به‌ گفتۀ او، چرخش وی در جهت عمل به این اصل اساسی رخ داده است که: «پیرو دلیل باش، هرکجا که تو را راهنمایی کرد».

    فلو وی با آگاهی از اکتشافات جدید، به‌ویژه در حوزۀ ژنتیک، اعلام می‌کند که به «خدا» باور یافته است.

     سایت دانشگاه تهران، https://jpht.ut.ac.ir/article_50452.html

     خوشبختانه بعد از مطالب فوق، دیدم به‌یک‌باره ورق برگشت و این فرد خداناباور (آتئیست) به‌جای مقاومت در مقابل حقیقت، نرم شد.

    من از وی دعوت کردم، دو کتاب نگارنده به نام کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه و کتاب تصویری علم و اندیشه که حاوی صدها دلیل علمی و عقلی دانشمندان و مراکز علمی جهان در اثبات وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز است را مطالعه نماید.

    وی پاسخ داد:

    حتما میخونم و همچنین کتابی رو که معرفی کردید رو هم سعی میکنم (بخونم) زحمت کشیدید برای من مگه میشه نخونم.

    سپس با ارسال ایموجی‌های گل از طرف وی این گفتگو نیز مانند برخی دیگر از گفتگوهای موفق با بعضی ناباوران با خاطره‌ی خوش و به امید هدایت کامل ایشان به پایان رسید.

    جهت رفع اساسی مشکل امثال این مخاطب محترم، در «اینجا» به همراه تمریناتی بسیار آسان و مجرب توضیحاتی ارائه داده‌ام که توصیه می‌کنم سایر مخاطبان محترم نیز تجربۀ آن از دست ندهند.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید.
    سلام
    سالهاست دنبال تان میکنم و کتابتان را چند بار خوانده ام.
    از مطالب تان (چند هفته نمی دانم چرا هیچ فعالیتی نداشتید) و پاسخ های علمی و امیدبخش تان در این سالها اینطور می فهمم که شما با اینکه در درمان وسواس به ما کمک می کنید اما خودتان با این بیماری بیگانه هستید .
    خوش به حالتان که توانستید به زندگی شاد و آرام مخصوصا همان طور که در کتاب گفتید بعد از تلاش زیاد بالاخره به یقین کامل برسید.
    من هم واقعاً خیلی دارم تلاش می کنم و امیدوارم به همین هدف و آرزو برسم اما فعلا گرفتار مشکلاتی مثل وسواس و یأس و ... هستم.
    اگر ممکن است بگویید اولین قدمی که باعث شد خودتان را پیدا کنید و به ثبات شخصیت برسید چه بود؟
    ممنونم.
    پاسخ:
    سلام

    ضمن تشکر از شما مخاطب محترم
     چون آنچه پرسیده‌اید سؤال و خواستۀ مهم و کلیدی برخی دیگر از مخاطبان محترم نیز هست بنابراین از فرصت استفاده نموده و تجربۀ دوران نوجوانی تاکنون خویش جهت پیدا کردن خود و رسیدن به ثبات شخصیت را در قالب تمریناتی بسیار ساده و در عین حال مؤثر به شما توضیح خواهم داد.
    این تمرینات  عبارتند از:
    ۱- روش آسان محاسبۀ اعمال (ارزیابی نقاط مثبت و منفی هرروزۀ خود جهت اصلاح) در کمتر از ۱ دقیقه.
    ۲- تمرین آسان سکوت جهت درمان عوارض بیشمار پرحرفی.
    ۳- تمرین رفع وسواس و روش مجرب جهت اخراج ضایعات ذهنی قدیمی و جدید.
    ۴- تمرین بسیار آسان جهت عاقل شدن و عاقلانه عمل کردن قبل از هر کار کوچک و بزرگ.
    ۵- ایجاد امید، نگهداری آن و ریشه‌کنی بدبینی‌های بی‌اساس و ناامیدی از زندگی.
    ۶- روش تعدیل ارتباط با دیگران در زندگی فردی و اجتماعی.
    ۷- روش مدیریت آسان جهت رفع وابستگی بیش‌ازاندازه به رایانه (تلفن همراه، لپ‌تاپ و...) و فضای مجازی.

    جهت دیدن ادامۀ مطلب، به نشانی زیر مراجعه نمایید:

    همیشه در مسیر درست موفق باشید

  • مبتلا به وسواس
  • سلام بر دوست عزیز ببخشید بنده مشکلم اینه که حتی اگر با هر دلیل منطقی برای من اثبات کنید که خدا وجود دارد و غیره یا دین اسلام حق است یا نه با بوجود آمدن یک شبهه شک می کنم و احساس بدی بهم دست می ده و هیچوقت به یقین نمی رسم چون همیشه شکی در وجودم هست لطفاً کمکم کنید از این زندگی خسته شدم 

    پاسخ:
    سلام

    مخاطب محترم
    مشکل اصلی شما همانطور که به درستی خودتان تشخیص دادید وسواس است، بنابراین با توجه به اینکه شدیدترین انواع وسواس نیز کاملاً قابل درمان است جای هیچ نگرانی وجود ندارد.
    به این منظور ابتدا می‌توانید مجموعۀ مشاوره و پاسخ به سؤالات مخاطبان با عنوان «درمان شک برای وسواسی‌ها» را از قسمت اول به ترتیب مطالعه نمایید.
    به عنوان نمونه در قسمت دوم مجموعۀ فوق، مشاورۀ کامل با فردی آورده شده، که شبیه مشکل شما را با من در میان گذاشته است.

    اما تمرینات مجرب برای حل اساسی نگرانی شما مخاطب محترم (که در بین مخاطبان نگارنده رایج نیز هست) در نشانی زیر (خصوصاً بخش درمان وسواس) توضیح داده شده است:
    شایسته است تا درمان کامل وسواس که در نشانی فوق روش آن توضیح داده شده است، از درگیر نمودن ذهن به شبهات جدید خودداری کنید تا در قدم اول بیش از این احساس خستگی نکنید.
    برای این منظور کافی است طبق توضیحات نشانی فوق (بخش محاسبۀ اعمال) عمل کنید که به طور خلاصه به این صورت است که:
    یک برگۀ خالی را مانند این برگه «کلیک»، تنظیم کنید و عنوان «درگیر نکردن ذهن به شبهات» را در سمت راست آن بنویسید و هرروز، طبق توضیحاتی که در نشانی فوق آمده به عملکرد خود نمره دهید و روش‌های تشویقی و تنبیهی بسیار آسان و مجربی که در آنجا توضیح داده‌ام را به‌کارگیرید تا شما نیز در کمترین زمان ممکن شاهد رها شدن ذهن خود از شبهات زائد باشید و دیگر هیچ وقت احساس خستگی از زندگی (که دلیل آن ترافیک شبهات ذهنی است) نکنید.
    در همان نشانی، راه‌کار درمان وسواس (و ناامیدی) نیز توضیح داده شده است که می‌توانید تمرینات ساده و مؤثر آن را به کار ببندید اما تا زمان درمان کامل وسواس لازم است به محاسبۀ روزانه که در بالا توضیح دادم و هر بار حدود ۲۵ ثانیه تا یک دقیقه بیشتر وقت شما را نمی‌گیرد ادامه دهید و از درگیر نمودن ذهن به شبهات جدید به طور کامل خودداری نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید
     
     
  • نور المهدی
  • سلام وقت شما بخیر و عرض خسته نباشید.

    ممنونم بابت انتشار راه حل های جدید و بسیار کارآمد

    تجربیاتی که ارزش بسیار بالایی دارند و امیدوارم بنده و ما بقی دوستان استفاده کنیم.

    سوالی داشتم از خدمت شما:

    یک فرد وسواسی شاید یک شبهه ای که واقعا ساده باشه رو ممکنه با عقل خودش به این صورت مورد سنجش قرار بده که بسیار مهم هست، در صورتی که این چنین نیست.

    برای مثال خود بنده که حدود دو سال هست سایت شمارو دنبال میکنم و شاید هم کمتر، در ابتدا فرضیاتی مثل بیگ بنگ یا تکامل خیلی اهمیت داشتند، یا شبهاتی که دانستن یا نداستن آنها خیلی فرقی ندارند ( حضرت آدم در بهشت ازلی بوده یا در جایی مانند بهشت که این سوالات ریشه در وسواس و عدم یقین به خدا دارند).

    در واقع واکنش یک فرد وسواسی نسبت به سوالی که عقل میگوید دارای اهمیت هست به چه صورت باید باشه؟

    چون اهمیت دادن به همین سوالات هرچند مهم، باعث میشه درمان صورت نگیره..
    در واقع این مشکل هست که تعداد شبهاتی که برای فرد وسواسی ایجاد میشه زیاد هست و چون درگیر وسواس هست و اطلاعات کمی هم داره فکر میکنه این شبهات مهم هست

    ایا بهتر نیست به کل برای مدتی به شبهات پاسخی نده و فکر و ذهن خودش رو درگیر نکنه؟

    ممنونم از توجه شما
    پاسخ:
    سلام

    وقت به خیر؛ ضمن تشکر، شما هم خسته نباشید.

    سعی می‌کنم با استفاده از راه حل‌های جدید که به آن اشاره کردید به شما مخاطب محترم پاسخ دهم.
    پرسیده‌اید:
    «در واقع این مشکل هست که تعداد شبهاتی که برای فرد وسواسی ایجاد میشه زیاد هست و چون درگیر وسواس هست و اطلاعات کمی هم داره فکر میکنه این شبهات مهم هست؛ آیا بهتر نیست به کل برای مدتی به شبهات پاسخی نده و فکر و ذهن خودش رو درگیر نکنه؟»
    راه‌حلی که شما مطرح کردید (درگیر نکردن کامل ذهن به شبهات تا درمان وسواس)، بدون کمترین تردید، خردمندانه و کارآمد است و فقط کافی است به آن عمل شود به این صورت که این افراد هم‌اکنون یک برگۀ خالی را مانند این برگه «کلیک»، تنظیم کنند و عنوان «درگیر نکردن ذهن به شبهات» را در سمت راست آن بنویسند و هرروز، طبق توضیحاتی که در نشانی پایانی آمده به عملکرد خود نمره دهند و روش‌های تشویقی و تنبیهی بسیار آسان و مجربی که در آنجا توضیح داده‌ام را به‌کار گیرند تا ایشان نیز به‌تدریج شاهد رها شدن ذهن خود از شبهات زائد باشند و از آثار خوب آن در زندگی لذت ببرند.
    در همان نشانی زیر راه‌کار مجرب درمان وسواس نیز توضیح داده شده است که این افراد می‌توانند تمرینات ساده و مؤثر آن را به کار ببندند اما تا زمان درمان کامل وسواس لازم است به محاسبۀ روزانه که در بالا توضیح دادم (و هر بار حدود ۲۵ ثانیه تا یک دقیقه بیشتر وقت نمی‌گیرد) ادامه دهند و از درگیر نمودن ذهن به شبهات جدید خودداری نمایند.
    اگر شبهات مربوط به اصل وجود خداوند است، کتاب نگارنده مطالعه شده و به نکات مطرح شده عمل شود.
    پ.ن:
    البته عقل می‌تواند در مواجهه با شبهات جدید، شبهات کم‌اهمیت را (بدون نیاز به درگیری ذهن به آن‌‌ شبهات)، به سادگی تشخیص دهد و هر جا لازم باشد از شما می‌خواهد قبل از اهمیت دادن به آن شبهه، اطلاعات لازم را کسب کنید و سپس با اطمینان قضاوت کنید که آیا واقعاً آن شبهه اهمیت دارد یا خیر.
    مشکل افراد وسواسی این است که به دلیل تکرار عجله در قضاوت، عادت کرده‌اند وقتی مثلاً با شبهه‌ای ولو کم اهمیت مواجه می‌شوند به پیام عقل به‌طور کامل گوش ندهند و به صورت پیش فرض (همانطور که شما به یکی از علت‌های آن «کمی اطلاعات» اشاره کردید) خیال می‌کنند که آن شبهه اهمیت دارد درحالی‌که درواقع چنین نیست.
     این افراد اگر به‌جای دست روی دست گذاشتن، به راه‌حل فوق (محاسبۀ مذکور که توضیح آن گذشت) عمل کنند مسلماً به تدریج ذهنشان از ترافیک شبهات آزاد شده و از آن به بعد می‌توانند در مواجهه با هر شبهۀ جدید یا مشکلی، به پیام عقل به‌طور کامل گوش کنند و بدون درگیر نمودن ذهن، به‌سلامت از انواع شبهات بی‌شمار و مشکلات رنگارنگ عبور نمایند.
    در نشانی زیر علاوه بر روش آسان جهت محاسبه اعمال و تمریناتی کارآمد برای درمان وسواس، می‌توان روش شنیدن کامل پیام عقل قبل از هر اقدام را نیز مطالعه و تجربه نمود:
     https://esbatekhodavand.blog.ir/post/29
    همیشه در مسیر درست موفق باشید

    سلام من می خواستم بدانم که اسلام چرا حق است ؟ می خواهم چیز های حیرت انگیز قران را برای بنده بگویید و لطفاً از منابع معتبر نقل کنید 

    پاسخ:
    سلام
     
    عقل بر اساس تجربه می‌گوید: برای رسیدن به پاسخ اطمینان‌بخش به سؤالات خصوصاً مهم و سرنوشت‌ساز، (مانند سؤال شما) باید از راه صحیح وارد شد تا به اطمینان خاطرِ همه جانبه و پایدار رسید به طوری که هیچ شبهه‌ای قادر نباشد انسان را در پاسخی که با طی نمودن روش صحیح به آن رسیده دچار کمترین تزلزل نماید.
    من نیز از همین قاعدۀ خردمندانه و اطمینان‌بخش پیروی کردم و همان‌طور که در کتاب خویش به نام اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه اشاره کردم در قدم اول با کنار گذاشتن حدس و گمان‌ها و صرفاً با تکیه بر شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه، یقین مستدل به وجود طراح جهان (خدا) را تجربه کردم.
    سپس در قدم دوم دلایل مورد تأیید عقل، در ضرورت اینکه انسان نیازمند راهنمایی آفریدگار جهان است را بررسی نمودم و مطمئن شدم که حتماً باید خداوند با فرستادن پیام، بشر را خیلی روشن راهنمایی کرده باشد.
    در قدم سوم تک تک ادیان و مذاهب موجود جهان را بررسی کردم و برای این منظور ده‌ها کتاب در ادیان جهان و مذاهب که مورد قبول پیروان هر کدام از آن ادیان و مذاهب است را (پی در پی، حتی وقتی در خیابان قدم می‌زدم) با دقت مطالعه کردم تا در نهایت به وضوح (درست مانند کسی که خورشید وسط روز را می‌بیند) یقین مستدل و مستند پیدا کردم که در بین ادیان و مذاهب فقط یک دین و مذهب خردمندانه است که البته هنوز این مستندات را به کتاب فوق اضافه نکرده‌ام (به همین جهت در ابتدای همین صفحه نوشته‌ام که تا اطلاع بعدی مشغول کارهای در اولویت که «اینجا» توضیح داده‌ام هستم که یکی از آن‌ کارها، اضافه کردن تحقیقات مذکور به کتاب فوق است.)
    اگرچه در خصوص دلایل حقانیت اسلام و قرآن از منابع معتبر، در پایان همین نوشتار، نشانی کتاب دیگر خویش را برای شما و دیگر مخاطبان علاقه‌مند خواهم آورد (که البته می‌توانید با یک جستجوی ساده به منابع فراوان دیگری نیز در همین موضوع دسترسی پیدا کنید)، اما طبعاً شما مخاطب محترم یادتان هست که در سؤال قبلی خود «اینجا» توضیح دادید که به دلیل ابتلا به وسواس، حتی اگر با هر دلیل و منطقی به شما ثابت شود اسلام حق است و ... باز در مواجهه با یک شبهه دچار مشکل می‌شوید و به یقین نمی‌رسید. (مشکلی که در بین برخی مراجعه‌کنندگان نیز به دلیل ابتلا به وسواس رایج است.)
    بنابراین برای حل اساسی این مشکل که خاطرتان را آسوده کند، خردمندانه این است که قبل از هر کاری تمرکز خود را بر درمان وسواس بگذارید (که در پاسخ به سؤال قبلی‌تان توضیحاتی در این خصوص دادم) تا شما نیز مانند تعداد دیگری از مخاطبان محترم موفق شوید از چرخۀ تکراری وسواس خارج شده و از مشکلی که صادقانه و شفاف آن را توضیح دادید برای همیشه رها شوید و بدون نیاز به طی کردن مراحلی که در بالا توضیح دادم به ثبات و اطمینان خاطر برسید.
     با این حال اگر مایل هستید می‌توانید منتظر تکمیل کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه بمانید که عرض کردم در این کتاب قدم‌به‌قدم و با دلایل اطمینان‌بخش و روشن به سؤال شما پاسخ داده شده است که مرددترین افراد را نیز به دلیل مستند بودن شواهد و منابع آورده شده قانع می‌کند یا اینکه می‌توانید برای اطلاع از صدها دلیل از دانشمندان و مراکز علمی جهان در اثبات وجود خدا، حقیقت قرآن و نقش اسلام در پایه‌گذاری علوم مدرن امروز جهان نام «کتاب تصویری علم و اندیشه» (تألیف نگارنده، با همکاری یکی از مخاطبان) را در فضای مجازی جستجو و آن را رایگان دریافت نمایید.
    نشانی دریافت مستقیم این کتاب:  https://esbatekhodavand.blog.ir/post/5
    همانطور که گذشت، اگر نقش وسواس در ایجاد شک و تشویش‌های بی‌اساس حتی در امور روشن را جدی بگیرید، فوراً خاطرتان نسبت به سؤالاتی که در ذهن دارید آسوده شده و در واقع بخش بزرگی از راه درمان وسواس را طی کرده‌اید و بعد از موفقیت در درمان، می‌توانید با مطالعۀ کتاب‌هایی نظیر «کتاب تصویری علم و اندیشه» و حتی با تعقل در یک مقالۀ ساده، مستند و چند خطی (در موضوعات گوناگون ازچمله دلایل حقانیت قرآن)، به پاسخ اطمینان‌بخش و بدون تشویشِ سؤالات مهم خود برسید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید

  • نویسنده‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
  • سلام

    مخاطبان محترم

    همانطور که در ابتدای صفحه توضیح دادم تا اطلاع بعدی مشغول تولید و کاری که «اینجا» توضیح دادم هستم، سعی می‌کنم بعد از اتمام، به سؤالات ارسالی پاسخ دهم.

    از درک و شکیبایی شما سپاس‌گزارم

  • خانم زمانی
  • سلام  چرا بعضی از دانشمندان را که در کانال نظرات آنها بیان کردید وقتی اسم  انها  در گوگل جستجو میکنم چیزی پیدا نمیشه انگار کسی به این نام وجود ندارد 

    مثال:

      ✏️ نویسنده:

    اوسکار لئو برایوئر LEO BRAUER

    دانشمند فیزیک و شیمی 

    پاسخ:
    سلام

    علیرغم مشغولیت که در نظر قبلی توضیح دادم اما به جهت اطلاع شما مخاطب محترم و دیگر مخاطبان فرهیخته که اهل تحقیق و رجوع به منبع هستند و همین مشکل را با نگارنده در میان گذاشتند عرض می‌کنم:
    بیشتر نظر دانشمندان که در کانال یا کتب تألیف نگارنده آمده است (که در ادامه می‌توانید یکی از این کتاب‌ها را رایگان دریافت کنید) از کتب معتبر انگلیسی با ترجمۀ فارسی نقل شده است از جمله نظر دانشمند فوق از کتاب اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۹۶، اثر جان کلوور، چاپ سوم نقل شده است که خود همین یکی از مصادیق ارجاع مخاطب به منبع معتبر است خصوصاً اینکه این کتاب شهرت جهانی در بین دانشمندان و عموم مردم دارد و به زبان‌های مختلف دنیا از جمله فارسی نیز ترجمه شده است که همین ویژگی بر اعتبار منبع افزوده است.
    نشانی سایت خارجی آمازون جهت خرید نسخۀ انگلیسی این کتاب:

    ✔️ البته اگر دوست دارید اطلاعاتی در مورد زندگی شخصی یا علمی این دانشمندان یا اطمینان از اصل وجود آن‌ها پیدا کنید سعی کنید در چنین مواردی به طور کامل نام دانشمند مورد نظر خود را فقط با لغات انگلیسی جستجو کنید که در این صورت می‌توانید به صفحات متعدد به زبان انگلیسی دست پیدا کنید و سپس از متن انگلیسی به فارسی برسید.
     به عنوان نمونه در خصوص کسب اطاعاتی از زندگی شخصی دانشمند مور نظر شما آقای اوسکار لئو براور، Oscar Leo Brauer می‌توانید به نشانی زیر مراجعه کنید:
    بخشی از متن انگلیسی نشانی فوق در مورد این دانشمند:
    When Dr. Oscar Leo Brauer was born on 9 June 1884, in Shasta, Shasta, California, United States, his father, Oscar Gustav Brauer, was 32 and his mother, Martha Susan Crews, was 19. He married Anita Vera Graves on 30 May 1914, in Alameda, California, United States. They were the parents of at least 1 son and 1 daughter. He lived in San Jose Judicial Township, Santa Clara, California, United States in 1935 and California, United States in 1954. He died on 10 January 1978, in San Jose, Santa Clara, California, United States, at the age of 93, and was buried in Oak Hill Memorial Park, San Jose, Santa Clara, California, United States.
    ترجمۀ فارسی:
    هنگامی که دکتر اسکار لئو برائر در ۹ ژوئن ۱۸۸۴ در شستا، کالیفرنیا، ایالات متحده به دنیا آمد، پدرش اسکار گوستاو برائر، ۳۲ ساله و مادرش، مارتا سوزان کرو، ۱۹ ساله بود. او در ۳۰ سالگی با آنیتا ورا گریوز ازدواج کرد.  آنها والدین حداقل ۱ پسر و ۱ دختر بودند. او در ۱۰ ژانویه ۱۹۷۸ در سن خوزه، سانتا کلارا، کالیفرنیا، ایالات متحده در سن ۹۳ سالگی درگذشت و در پارک یادبود اوک هیل به خاک سپرده شد.

    ✔️ در هر صورت یک محقق آزاد تلاش می‌کند به جای تمرکز بر اشخاص، با تفکر و تحقیق، دلایل علمی و منطقی را -از هر که باشد- ارزیابی کند تا به اطمینان پایدار برسد و پیوسته به این سخن حکیمانه «نبین که می‌گوید، ببین چه می‌گوید» عمل نماید.

    ____________________
    جهت دریافت «کتاب تصویری علم و اندیشه»، (تألیف نگارنده) حاوی صدها دلیل از دانشمند و مراکز علمی جهان در اثبات وجود خدا، حقیقت قرآن و نقش اسلام در پایه گذاری علوم مدرن امروز جهان، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:
    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/5

    همیشه در مسیر درست موفق باشید
  • نویسنده‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
  • سلام

    مخاطبان محترم

     

    با توجه به کثرت سؤالات ارسالی، همانطور که در ابتدای صفحه توضیح دادم تا اطلاع بعدی مشغول کاری که «اینجا» توضیح دادم هستم و سعی می‌کنم بعد از اتمام کار (که نمی‌توانم زمانی برایش مشخص کنم)، به سؤالات ارسالی شما پاسخ دهم.

    بهتر است سؤال خود را ارسال کنید چون به هر حال من تمامی سؤالات و پیام‌ها را می‌خوانم و به خاطر می‌سپارم و این کمک می‌کند در آینده وقتی وقت پاسخ رسید، با حضور ذهن بهتر، پاسخی جامع و روشن‌تر بدهم.

    البته در ابتدای این صفحه توضیح دادم اگر می‌خواهید در کمترین زمان ممکن به پاسخ سؤال خود برسید، قبل از ارسال سؤال توضیحات زیر را مطالعه نمایید:

    ۱- جهت رفع اساسی و کامل شبهات خود، ابتدا، کتاب نگارنده با نام اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را از «اینجا» رایگان دریافت نمایید و با دقت مطالعه و مراحل تجربی آن را طی نمایید و مطمئن باشید شما نیز به نتیجۀ مطلوب خواهید رسید.

    ۲- قبل از ارسال پاسخ، ابتدا پرسش و پاسخ‌های مشابه با دیگران را در همین صفحه مطالعه نمایید که می‌تواند دقیقاً پاسخ به سؤال شما باشد.

    ۳- جهت دیدن مشاوره‌ها و پرسش و پاسخ با ناباوران در اصل وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت ساز و همچنین افراد مبتلا به وسواس فکری، «کلیک» نمایید.

     

    از درک و شکیبایی شما سپاس‌گزارم

     

     

     

     

    سلام ببخشید می دانم که دارید کار انجام می دهید و مشغول هستید ولی من هم گناه دارم از انتظار خسته شدم لطفاً اسلام و قران و اینها را برای من اثبات کنید 

    پاسخ:
    سلام

    مخاطب محترم
    با تشکر از توجه شما
    قبلا خودتان در «اینجا» با نام کاربری «مبتلا به وسواس» صادقانه نوشتید: «بنده مشکلم اینه که حتی اگر با هر دلیل منطقی برای من اثبات کنید که خدا وجود دارد و غیره یا دین اسلام حق است یا نه با بوجود آمدن یک شبهه شک می کنم و احساس بدی بهم دست می ده و هیچوقت به یقین نمی رسم چون همیشه شکی در وجودم هست.»
    که من نیز در همانجا پاسخ دادم جای هیچ نگرانی نیست؛ سپس نکاتی را جهت درمان وسواس توضیح دادم که در صورت مطالعۀ دقیق و به کار بستن راه‌حل مطرح شده، بیشتر متوجه خواهید شد که خوشبختانه مشکل اصلی شما مخاطب محترم ابتلا به عارضۀ وسواس فکری است که با درمان، بی‌تردید از عوارض طبیعی آن (ازجمله خستگی زیادی، ارسال مکرر یک سؤال تکراری علیرغم پاسخ به شما «کلیک»، افتادن از یک شک به شک‌های بی‌اساس دیگر و غیره) نیز رها خواهید شد.
    بنابراین برای اینکه بیش از این احساس خستگی غیرعادی را تجربه نکنید وقت و تمرکز اصلی و جدی خود را بر درمان وسواس‌تان بگذارید و الا همانطور که خود اذعان نمودید اگر با هر دلیل منطقی هم به شما اثبات شود دین اسلام و ... حق است باز با یک شبهۀ چه بسا ساده -به دلیل ابتلا به وسواس- دچار تشویش ذهنی خواهید شد.
    از طرف دیگر، طبق تجربۀ متعدد نگارنده در پرسش و پاسخ با افراد وسواسی، گاهی خود پاسخ نگارنده به ایشان ولو کاملاً علمی، مستند با ذکر منابع معتبر، خردمندانه، ساده و حتی محسوس و عینی باشد باز می‌تواند به جای رفع شبهه، ذهن‌ افراد وسواسی را درگیر حواشی و شک‌های بی‌اساس و جدید دیگر -که گاهی کاملاً خارج از موضوع هستند- نماید درحالی‌که همین افراد بارها به نگارنده توضیح داده‌اند که خودشان متوجه هستند این شک‌ها سطحی و گاهی مضحک‌اند و اطمینان دارند با درمان وسواس‌شان از این چرخۀ تکراری و بی‌پایان رها خواهند شد.
    همیشه در مسیر درست موفق باشید. ایموجی گل

    پ.ن: مخاطبان محترم دیگری که مایل هستند به سؤالاتشان زودتر پاسخ داده شود، برای پرهیز از ارسال سؤالات تکراری و با توجه به اینکه به برخی سؤالات به تفصیل پاسخ داده شده، لطفاً توضیحات ابتدای همین صفحه یا «اینجا» را مطالعه نمایید تا در کمترین زمان ممکن، به پاسخ سؤالات خود برسید.


    سلام .من مدت زیادی هست ک در وجود خدا شک کرده ام و هر چ هم بیشتر مطالعه میکنم بیشتر گیج میشم و آخرش میگم شاید همه چی فقط ی افسانه هست  و کل جهان آسمون وزمیندو موجودات و همه چی خودش از اول وجود داشته این شک باعث شده بشدت عصبی میشم و نمیتونم خودمو کنترل کنم و قدرت تصمیم گیری در هر کاری رو از دست دادم و همه چی برام پوچ و بی معنیه نمی‌دونم چطور میتونم ب یقین کامل برسم دلم میخواد بمیرم و خیلی زیاد ب خودکشی فکر میکنم

    پاسخ:
    سلام

    مخاطب محترم
    علیرغم مشغولیت که در نظر قبلی توضیح دادم اما به دلیل شرایط خاص شما مخاطب گرامی و دیگر عزیزانی که مشابه همین تشویش ‌خاطر را دارند عرض می‌کنم:
    تحقیق برای روشن شدن حقیقت در هر موضوعی باید از مسیر خردمندانه و صحیح آغاز شود تا مانع این شود که  فرد هر چه پیش می‌رود از حقیقت دورتر شود:
    خشت اول گر نهد معیار کج   تا سریا می‌رود دیوار کج
    بنابراین من به دغدغۀ شما که توسط مخاطبان دیگری نیز مرتب با من در میان گذاشته شده و می‌شود، در کتاب خویش (دریافت رایگان) به تفصیل پاسخ داده‌ام و دعوت می‎کنم به تدریج و بدون عجله این کتاب را مطالعه و مراحل عملی آن را تجربه کنید تا شما نیز یک بار و برای همیشه خاطرتان از این بابت آسوده شود و از این چالش فکری که برای همه به اشکال مختلف پیش می‌آید به سلامت عبور کنید.

    بخشی از متن کتاب در پاسخ به دغدغۀ شما:
    «بعضی با نگرانی می‌گویند: «به وجود خدا شک کرده‌ام»! و زمانی که توضیح آن‌ها را می‌شنوم، معلوم می‌شود برای آن‌ها «سؤال یا شبهه» پیش‌آمده است که به‌طور عادی ممکن است برای هر انسان کنجکاوی که مایل است سطح آگاهی خویش را بالا بیاورد پیش بیاید.
    حتی برخی پا را فراتر گذاشته و با طرح شبهه‌ای ساده، با اضطراب و نگرانی می‌گویند:
    «کافر شده‌اند»! و از من مشاوره می‌خواهند!
    بی‌نیاز از توضیح است، این تعابیر، هیچ تناسبی با واقعیت ندارد زیرا اصولاً کافر کسی است که عمداً می‌خواهد حقایق و شواهدی که تردیدی در وجود خدا باقی نمی‌گذارد را بپوشاند و از آن فرار کند و طبعاً چنین کسی به دنبال مشاوره و رفع شبهه نیست!
     چه‌بسا این افراد با این تصویرِ شکسته و غیرواقعی که از خود ارائه می‌دهند -یا اطرافیان با سرزنش‌های بی‌جا برایشان ساخته‌اند- در برآورد شخصیت خویش، به‌اشتباه بیفتند و همین می‌تواند آن‌ها را به سمتِ مخاطره‌آمیزی هل دهد که خودشان نیز از نتایج و تبعات تلخ آن راضی نیستند!
    کافی است این افراد بدانند، چندین برابر سؤالات و شبهاتی که به ذهن ایشان خطور کرده است، برای برخی که هم‌اکنون در بالاترین سطوح خداشناسی هستند نیز پیش‌آمده است، اما آن‌ها به‌جای مواجهه منفعلانه و ترقی معکوس و یا به‌جای در پیش گرفتن روش نادرست برای یافتن پاسخ سؤالات خود، با نگاهی واقع‌بینانه و مثبت، از این فرصت بهترین استفاده را نموده و نه‌تنها موفق به رفع شبهات خویش شده‌اند بلکه سطح آگاهی خود را از جمع قابل‌توجهی از مردم عادی بالاتر برده‌اند و به باوری مطمئن و قابل طرح و دفاع در هم‌اندیشی‌های بین‌المللی رسیده‌اند!
    بنابراین شما نیز که بامطالعه‌ی این آموزش، درصدد رفع تردیدها و شبهات خویش برآمده‌اید، شایسته است هم‌اکنون به خود بابت این تلاش صادقانه و داشتن علاقه به دانستن، تبریک بگویید؛ سپس خواهید دید همین برآورد واقعی و مثبت از شخصیت خویش، به شما در رفع شبهات و تردیدهایتان کمک قابل‌توجهی خواهد نمود و در کمترین زمان ممکن، به نتیجۀ مطلوب خواهید رسید.
    منکر این نیستم که برخی با تکیه بر امیدهای غیرواقعی یا به هر دلیل، عمداً از حقیقت فرار می‌کنند و با حرکت در جهت‌های‌ نادرست و پرخطر، از جاده مستقیم و مطمئن فاصله می‌گیرند، اما خود به تکرار شاهدم، دسته‌ای از همین افراد، درنهایت به این نتیجه می‌رسند که صادقانه به شواهد و دلایل خردمندانه پشت نکنند و مسیر مستقیم و درست را در پیش گیرند.
     تا جایی که برخی از ایشان -در سنین گوناگون و با سطوح مختلف علمی- با طی همین آموزش، نه‌تنها از وجود خدا آگاه شده‌اند بلکه با شواهد محسوس و دلایل خردمندانه و قابل توضیح، به‌یقین نیز رسیده‌اند و موفق شده‌اند در مدتی کوتاه، خط پایانی بر تمام رنج‌ها و کابوس‌های شبانه (و روزانه‌ی) خویش که حاصل بلاتکلیفی و نداشتن اطمینان بوده است بکشند!»

    پ.ن: اگر احساس می‌کنید به وسواس فکری مبتلا شده‌اید می‌توانیدجهت دیدن مشاوره‌های نگارنده و پرسش و پاسخ با کسانی که به همین دلیل نسبت به وجود خدا دچار تردید شده‌اند به «این بخش» مراجعه نموده و همچنین در «اینجا» روش آسان درمان وسواس با تمرینات مجرب را مطالعه و تجربه نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید. ایموجی گل

    سلام وقت بخیر

    لطفا بهم اثبات کنید ک هیچ چیزی خود ب خودی نیست یعنی شبهه ای برام ب وجود اومده ک ذرات خودشون خود ب خود با علم و اگاهی این جهان رو ب وجود ارودن یعنی در واقع این ذرات هستند ک اگاهانه کنار هم قرار گرفتن و جهان رو ب وجود اوردن خواهش میکنم کمکم کنید میدونم وقت ندارید ولی برطرف کردن این شبهه برام خیلی حیاتیه خود ب خودی را برام کاملا نفی کنید

    پاسخ:
    سلام
    وقت شما هم به خیر

    به شبهۀ شما در کتاب نگارنده ازجمله در بخش «آیا طبیعت که متشکل از انسان، حیوان، گیاه، سنگ، باد و غیره است خودشان طراح و سازندۀ خویش‌اند؟» به تفصیل پاسخ داده شده است که تردیدی -حتی برای نونهالان- در اینکه ذرات و مواد بی‌دست‌وپا قادر نیستند خودشان یا مواد بی‌دست‌وپای دیگر را (چه خود به خود و چه هوشمندانه) به وجود بیاورند باقی نمی‌گذارد.

    جهت دریافت «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه»، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:

    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/4

    البته در کتاب زیر نیز نظر دانشمندان فراوان جهان در اینکه چرا از نظر علمی محال است ماده بتواند (چه خود به خود و چه تصادفی) به وجود آورندۀ خودش و مواد دیگر باشد با ذکر منابع آمده است:

    جهت دریافت «کتاب تصویری علم و اندیشه»، حاوی صدها دلیل از دانشمند و مراکز علمی جهان در اثبات وجود خدا، حقیقت قرآن و نقش اسلام در پایه گذاری علوم مدرن امروز جهان، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:

    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/5

     با توجه به اینکه صادقانه از عنوان «ی وسواسی» استفاده کردید (که این خودآگاهی شجاعانه یعنی طی کردن بیش از ۸۰ درصد راه درمان) می‌توانید جهت اطلاع از روش درمان وسواس و رسیدن به ثبات در باورها و شخصیت، توضیحاتی که به همراه تمریناتی آسان و مجرب در «اینجا» آمده را مطالعه نمایید و همچنین جهت دیدن مشاوره‌ها و پاسخ با افراد مبتلا به وسواس فکری که دچار شبهات نسبت به وجود خداوند شده‌اند را «اینجا» مطالعه کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


    سلام
    من قبلا کتاب اثبات خدا را مطالعه کردم و روشهایی ک گفتید رو انجام دادم و شبهاتم میشه گفت برطرف شد اما خوب بخاطر وسواسی ک دارم انگار این شبهات حتی اگه بارها و بارها بطرفشون کنم باز هم برام معما میشه و اگه برطرفشون نکنم تا مدت ها ازارم میده

    میشه لطفا با زبان ساده برام اثبات کنید ک ب وجود امدن و حرکت هیچ چیز بدون افریننده امکان پذیر نیست و این علم و اگاهی فقط از افریینده است و میشه خود ب خودی توضیح بدید ک کلا یعنی چی
    پاسخ:

    سلام

     

    مخاطب محترم خوشبختانه خودتان نیز متوجه شده‌اید که این وسواس است که سبب شده واقعیات محسوس و ساده برای شما به شبهات و معما تبدیل شوند.

    البته جای خوشبختی دارد که نوشته‌اید: «من قبلاً کتاب اثبات خدا را مطالعه کردم و روشهایی ک گفتید رو انجام دادم و شبهاتم میشه گفت برطرف شد»

    اما اگر می‌توانستید شما نیز مانند برخی مخاطبان که دچار وسواس هستند با دقت بیشتری کتاب را -ولو اگر لازم شده چند بار- مطالعه کنید و مراحل تجربی را پشت سر بگذارید آن‌وقت مطمئن می‌شدید به شبهاتی که قبلاً و هم‌اکنون پرسیدید بارها پاسخ داده شده است که در ادامه اشاره خواهم کرد.

     اما برای اینکه موفق به ریشه‌کنی شبهات خود در هر موضوعی شوید به دو نکته زیر توجه ویژه داشته باشید:

    ۱- باید از درمان وسواس که «اینجا» روش بسیار ساده اما مجرب آن را توضیح دادم غفلت نکنید .

    ضمن اینکه لازم است مانند دیگر مخاطبانی که وسواس دارند شما نیز پاسخ به سؤالات خویش را که در ادامه خواهم آورد با دقت بیشتری نسبت به کسانی که وسواس ندارند مطالعه کنید و اگر لازم شد چند بار این مطالعه را تکرار نمایید تا ذهنتان از غلبۀ وسواس در این موضوع رها شده و بهتر پاسخی که به شما داده می‌شود را فهم کنید تا شبهه‌تان کاملاً برطرف شود.

     ۲- اگر می‌خواهید واقعاً این شبهه و دیگر شبهاتتان کاملاً رفع شوند به‌جای درگیر کردن ذهن به حدس‌ها، گمان‌ها و چیزهایی که از دسترس تجربه خارج هستند فقط بر اساس تجربه‌های واقعی زندگی خودتان قضاوت کنید تا علاوه بر رفع کامل شبهه، اطمینان خاطر را نیز تجربه کنید.

     

    حال با تکیه بر دو مطلب فوق به توضیحات زیر با دقت و اگر لازم شد با چند بار مطالعه توجه کنید:

    الف- در سؤال قبلی «اینجا» پرسیده‌اید: «شبهه ای برام ب وجود اومده ک ذرات خودشون خود ب خود با علم و اگاهی این جهان رو ب وجود ارودن یعنی در واقع این ذرات هستند ک اگاهانه کنار هم قرار گرفتن و جهان رو ب وجود اوردن» که مسلماً با مطالعۀ آن بخشی از کتاب (دریافت) که در همانجا عنوان آن را نیز ذکر کردم این شبهه حتی برای کسانی که وسواسی هستند نیز رفع می‌شود اما اگر بخواهم خلاصه و طبق خواستۀ شما با زبان ساده پاسخ‌تان را بدهم به طوری که هم‌اکنون خاطرتان آسوده شود لازم است همان‌طور که در بالا (شمارۀ ۲) گذشت، فقط با تکیه بر تجربۀ زندگی واقعی خود به این مثال ساده و روشن توجه کنید و به سؤالی که طرح می‌شود پاسخ دهید:

     در افتتاحیۀ مسابقات المپیک، همه دیدیم که حدود ۱۰۰۰ نفر انسان تعلیم دیده و باهوش، بعد از تمرینات بسیار هرکدام دقیقاً درجایی که برایشان معین شده بود قرار گرفتند به‌طوری‌که وقتی دوربین فیلم‌برداری از بالا ایشان را نشان داد مردم دنیا مشاهده کردند که از کنار هم قرار گرفتن این ۱۰۰۰ نفر، تصویر زیبایی از علامت المپیک ساخته شد.

    حال خودتان را یکی از آن ۱۰۰۰ نفر تصور کنید که به شما گفته‌اند قرار است در افتتاحیه المپیک هر کدام از شما ۱۰۰۰ نفر در یک نقطۀ مشخص و مختص به خودتان قرار بگیرید تا تصویر علامت المپیک درست شود.

    اگر به شما (و تمامی ۹۹۹ نفر دیگر) اطلاع نمی‌دادند باید در کدام نقطۀ مخصوص به خود (که از قبل مشخص شده) قرار بگیرید (تا تصویر نماد المپیک ساخته شود) آیا در این صورت ولو اینکه تمام شما ۱۰۰۰ نفر باهوش‌ترین انسان‌های کره زمین هم می‌بودید، می‌توانستید بدون اینکه بدانید کجا باید قرار بگیرید فوراً به سمتی بدوید و هرکدام خودبه‌خود و در زمانی کوتاه بدون اینکه با هم تصادف کنید در جای مخصوص به خود قرار بگیرید و تصویر علامت المپیک را درست کنید؟

     آیا تجربه و عقل شما می‌پذیرد که آن ۱۰۰۰ نفر که تصویر نماد المپیک را درست کردند بدون وجود هیچ طراح و هماهنگ‌کنندۀ هوشمند و صاحب علم کافی هرکدام خودشان خودبه‌خود و تصادفی دقیقاً در محلی که باید قرار بگیرند قرار گرفتند؟

    بنابراین وقتی هیچ نونهالی چنین ادعایی را در مورد آن ۱۰۰۰ نفر انسان دارای دست و پا و عقل نمی‌پذیرد به‌طریق‌اولی نخواهد پذیرفت که به عنوان نمونه، هر کدام از ۷ میلیارد میلیارد میلیارد اتم بی‌دست‌وپا (یعنی عدد ۷ با ۲۷ صفر در مقابلش! (۷۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰) که تنها مربوط به بدن یک انسان ۷۰ کیلویی است خودشان خودبه‌خود و تصادفی بدون وجود هیچ طراح، محرّک و هماهنگ‌کنندۀ فوق العاده هوشمند، دقیقاً در محلی که باید قرار بگیرند قرار گرفته‌اند و سپس سلول‌های مختلف چشم، مو، قلب و دیگر اعضای انسان را تشکیل داده‌اند و تازه بعدازآن نیز باز بدون وجود هیچ مدیر و هماهنگ‌کننده‌ای هرکدامشان سرخود و به طور تصادفی اما کاملاً هماهنگ به کار خود ادامه می‌دهند!


    ب- اما در خصوص معنای خود به خودی که پرسیدید باز هم در همان کتاب (دریافت) با زبان ساده و روشن توضیح داده‌ام از جمله می‌توانید این عنوان را «آزمایشی ساده و تجربی برای درک معنای تصادفی و خودبه‌خود بودن» مطالعه نمایید که بخشی از آن این است:

    تجربه‌های معمولی زندگی با آزمایش‌های ساده، به‌خوبی معنای محال بودن تصادفی و خودبه‌خودی شکل گرفتن چیزی را به ما می‌فهماند.

    یکی از این تجربه‌های ساده برای فردی که معنای تصادفی بودن یا خود به خودی بودن را درست و دقیق متوجه نشده این است که از او خواسته شود تا برای شروع، روی هرکدام از ۵ سنگِ بازی یک قل دو قل با ماژیک از شمارۀ ۱ تا ۵ را شماره‌گذاری کند. (نمی‌گویم با ۱۰ یا ۱۰ هزار، یا میلیاردها سنگ این آزمایش را انجام دهد بلکه فقط با ۵ سنگ آزمایش کند).

    سپس ۵ تکه کاغذ تهیه کند و روی هرکدام از آن‌ها، یک شماره از عدد ۱ تا ۵ را بنویسد.

     سپس این ۵ سنگ را به‌طور تصادفی روی زمین بریزد و جای هر سنگ، تکه کاغذی را با همان شماره که قبلاً نوشته بود قرار بدهد تا معلوم شود که این سنگ در این نقطه قرار گرفته است.

    سپس سنگ‌ها را جمع کند و آن‌قدر آن‌ها را روی زمین بریزد تا در یک نوبت، هرکدام از ۵ سنگ درست در همان نقطه که شمارۀ آن را‌ علامت زده است، قرار بگیرد.

     حال از او بخواهیم هر زمان چنین اتفاقی افتاد به ما خبر دهد و در عین حال تصور کند که اگر بخواهد همین کار را با صدها بلکه هزاران یا میلیاردها سنگ آزمایش کند، نتیجه چه خواهد شد؟

     یا برای درک معنای خودبه‌خودی بودن، ۵ سنگ را روی زمین بریزد و ببیند که آیا معقول است که منتظر بماند تا هر سنگ خودش، به‌طور طبیعی، مکانی را که شماره‌اش در آنجاست انتخاب کند و سپس به‌صورت خودبه‌خود (بدون هیچ حرکت‌دهند‌ه‌ای) به آن سمت حرکت نماید و درست در همان نقطه قرار بگیرد؟

     در حالیکه واقعیت مقابل چشم و مجرب این است که انسان چون دارای هوش و توان و قابلیت حرکت دادن خود است، می‌تواند در عرض چند ثانیه هر کدام از سنگ‌ها را درست در جایی که قبلاً شماره زده بود، قرار دهد که معلوم است این کار نه تصادفی است و نه خود به خودی.

    تصادفی نیست چون انسان این کار را با چشمان باز و با استفاده از هوش و توان خودش انجام داده است و هر سنگ را با هدفی مشخص به محل مورد نظرش منتقل می‌کند.

    خود به خودی نیست، چون این کار به وسیلۀ انسان انجام شده است نه به صورت خود به خودی و رها شده و بدون وجود هیچ حرکت‌دهنده و عامل.

    واقعیت در مورد موجودات جهان که مقابل چشم همگان قرار دارد و قابل تجربۀ مکرر نیز هست به طریق اولی همین است.

    به عنوان نمونه، هیچ انسان دارای عقل سلیم و حواس 5 گانه نمی‌پذیرد که تشکیل جهان هستی یا کرۀ زمین یا چینش کاملاً هدفمند و هوشمندانه میلیاردها سلول بدنِ فقط یک نوزاد -که در حدود ۹ ماه شکل می‌گیرد- کاملاً تصادفی و خودبه خودی بدون وجود هیچ عامل و طراح هوشمندی به وجود آمده باشد.

     همچنین خردمندانه نیست که بپذیریم تولد هر نوزاد جدید، درست به شکل سایر نوزادان انسان (در محل قرار گیری اعضای بدن) نیز به صورت کاملاً تصادفی و خود به خودی بدون وجود هیچ عامل و طراح هوشمندی مرتب و در هر ثانیه تکرار می‌شود.

     نوزادی که مانند سایر نوزادان گریه می‌کند، می‌خندند و کاملاً حساب شده و قابل پیش‌بینی رشد می‌کند، با هزاران خصوصیت مشترک و هدفمند دیگر که در او وجود دارد.

    درحالی‌که نوزاد انسان فقط یکی از گونه‌های بی‌شمارِ موجودات جهان هستی است و هم‌زمان موجودات زندۀ دیگری نیز –با همین دقت فوق‌العاده- و در فاصلۀ زمانی کوتاهی، مرتب شکل می‌گیرند و به دنیا می‌آیند و این واقعیت مقابل چشم، هر ثانیه در تعداد بسیار فراوان تکرار می‌شود که بی تردید هیچ تناسبی بین این واقعیات با تصادف و خود به خودی بودن وجود ندارد!» پایان نقل قول از کتاب

     پ.ن: علاوه بر تجربه و عقل، طبق قوانین فیزیک از جمله قوانین حرکت نیوتن (به انگلیسی: Newton's laws of motion) نیز جسمى که ساکن است، اگر نیرویى بر او وارد نشود تا ابد ساکن باقی می‌ماند و وضعیتش تغییر نخواهد کرد.

     منبع: https://fa.wikipedia.org/wiki/قوانین_حرکت_نیوتن

    بنابراین حرکت ذرات بی‌شمار جهان هستی آنهم به صورت کاملاً هوشمندانه و هدفمند و قرار گرفتن هر کدام در جای مناسب (مانند سلول‌های بدن انسان که مثالش گذشت) بدون وجود محرکی توانا و فوق العاده هوشمند، علاوه بر اینکه به دور از عقل و تجربه است مورد پذیرش علم و دانشمندان نیز نمی‌باشد.

    ج- مسلماً یک بار خواندن توضیحات فوق برای افرادی که دچار وسواس فکری نیستند کافی است اما لازم است شما و مخاطبان محترم دیگری که دچار وسواس فکری هستید  یک یا چند بار نکات مطرح شده را با دقت مطالعه نمایید و اگر به هر دلیل ازجمله وسواس نیاز به توضیحات بیشتر احساس کردید به کتاب نگارنده مراجعه نمایید. (دریافت رایگان کتاب)


    پیام این مخاطب محترم

    سلام خیلی ممنون از توضیحات کامل و جامعتون من تلاشمو میکنم که از وسواس رهایی پیدا کنم شما هم لطفا برام دعا کنید. در پناه حق

    پاسخ:

    سپاسگزارم.

    در مورد دعا، امید است شما (و سایر مخاطبان محترم) نیز همه ازجمله نگارنده را دعا کنید و فراموش نکنیم یکی از نشانه‌های اجابت دعا برای درمان وسواس، مسلح شدن به تعقل پیوسته است که مسلماً نه تنها موجب ریشه‌کنی دائمی وسواس فکری و عملی است بلکه زندگی فردی و اجتماعی را شیرین و خالی از هر گونه نگرانی و غصه می‌کند.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    مخاطبان محترم، با توجه به ارسال سؤالات متعدد که غالباً در همین صفحه پاسخ داده شده‌اند، لطفاً به توضیحات ابتدای صفحه و پاسخ‌های ارائه شده مراجعه نمایید؛ قبلاً به دلیل مشغولیت به کار فرهنگی که در همانجا توضیح دادم از همه عذرخواهی می‌کنم.   


    سلام 

    کپی حلال؟!

    پاسخ:
    سلام
    نشر و رونوشت (کپی) تولیدات کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه اعم از فیلم و کتاب و غیره کاملاً آزاد است، حتی با حذف منبع.

  • نویسنده‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
  • سلام

    مخاطبان محترم

     با توجه به کثرت سؤالات ارسالی همانطور که در ابتدای صفحه نیز آمده، اینجانب تا اطلاع بعدی که زمانش مشخص نیست مشغول کاری که «اینجا» (با خط سبز) توضیح دادم هستم.

    ضمن اینکه طی این سال‌ها تا به امروز، تمرکز نگارنده صرفاً بر موضوع خداشناسی و دلایل اثبات وجود خدا بوده و هنوز به بررسی حرفه‌ای ادیان و مذاهب در صفحات و کتاب خویش نپرداخته‌ام.

     بنابراین مخاطبان محترمی که در این خصوص سؤال دارند می‌توانند عبارت «پاسخ به سؤالات دینی» را در فضای مجازی جستجو و سؤالات خود را از مراکز مربوطه بپرسند و در مدت زمان مشخصی جواب بگیرند.

     قبلاً به جهت تراکم شدید کاری از همه مخاطبان فرهیخته صمیمانه عذرخواهی می‌کنم و از درک و شکیبایی شما سپاس‌گزارم.

    صفحه ۹۱ خط نهم بجای مریض نوشتید مریز . اصلاح کنید .

    پاسخ:
    سلام
    با تشکر از توجه شما مخاطب محترم

    در نظر ارسالی دیگر خود نوشتید: «صفحه  ۵۸ دردوره کتاب اثبات وجود خدا دین و مذهب خردمندانه در خط چهارم بجای واقعا نوشته اقعا .گفتم بگم ضرر نداره» که اشکال شما وارد است امیدوارم در اولین فرصت اصلاح شود.
    در مورد اصطلاح کج دار و مریز یا به صورتی که بیشتر مردم فهم می کنند و می نویسند «کج دار و مریض» از جمله اصطلاحاتی است که توسط مردم به اشتباه به کار می رود.
    مردم آن رابا مریضی مرتبط می دانند. این اصطلاح در اصل کج دار و مریز است، به معنای اینکه ظرف را کج نگه دار و در عین حال مواظب باش که نریزد و نسبتی با مریضی ندارد.
    معنی نهفته اش این است که با مدارا و آسانی رفتار کن ؛ سختگیری بیش از اندازه نکن؛  گویا جامی در دست داری که ناچاری آن را کج بگیری؛ جام را کج بگیر و برو ولی مراقب باش درون جام نریزد.
    شاعر در این خصوص می گوید:
    رفتــم بـه سـر تـربت شمس تبـریـــز                        دیــدم دوهــــزار زنگیــــان خونــریـــز
    هر یک به زبان حال با من می گفت                           جامی که به دست توست کج دار و مریز

    به نقل از سایت دانشگاه شیراز: https://shirazu.ac.ir/article/302823

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    طبیعت شعور ندارد با دارد یعنی چه یا اصلا شعور یعنی چه اگر بگویید یعنی اینکه فهم و درک و اندیشیدن .پس  چرا میگن درخت زنده است یا در قران امده که همه ی موجودات در حال تسبیح اند  میشه توضیح  بدید.

    پاسخ:
    سلام

    خوشبختانه اگر موفق شوید مراحل کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را دقیق و کامل طی کنید این ابهامات به سادگی رفع خواهند شد.
    به طور خلاصه با نگاه برون دینی: چه ماده و تک‌تک ذرات طبیعت شعور داشته باشند یا نداشته باشند آنچه مسلم است این است که طبق شواهد عینی و علمی، ماده (یا طبیعت) سازنده خودش و دیگر مواد نیست بنابراین ماده (یا طبیعت) باید طراحی فوق‌العاده هوشمند و فراتر از خودش داشته باشد.
    همچنان که همه می‌دانیم انسان (که تاکنون هیچ موجودی هوشمندتر از او در طبیعت دیده نشده)، نه سازندۀ خودش است و نه سازندۀ فرزندان خودش و دیگر انسان‌ها، حیوانات و گیاهان و ... و اساساً انسان چنین قابلیتی که طبیعت یا موجودی همچون خودش و ... را بسازد ندارد که در این خصوص به طور مفصل در کتاب توضیح داده شده است.
    می‌توانید توضیحات بیشتر در پاسخ به سؤال مشابه را در همین صفحه مطالعه نمایید. (کلیک) یا این عبارت را «در افتتاحیۀ مسابقات المپیک» در همین صفحه جستجو کنید.
    پ.ن. حقیقت فوق مورد تأیید دانشمندانی که صرفاً نتایج آزمایشگاهی و علمی برایشان اهمیت دارد نیز می‌باشد به عنوان نمونه دکتر جان کلولند کوترن، John Cleveland Cothran، صاحب کرسی ریاضی در شعبۀ دولوث از دانشگاه مینه‌سوتا می‌گوید:

    چون ماده (چه دارای هوش باشد یا نباشد) نمی‌تواند خودش قوانین حاکم بر خویش را بیافریند پس عمل آفرینش به‌ناچار باید به‌وسیلۀ عاملی غیرمادی صورت گرفته باشد.

    اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۴۴، جان کلوور، چاپ سوم.

    از نگاه درون دینی: با مراجعه به وحی، پاسخ‌های شفافی در اینکه آیا خداوند به ذرات عالم شعور و هوشمندی عطا نموده و کدام موجودات هوشمندتر آفریده شده‌اند و غیره داده شده است اما چون نگارنده در مرحلۀ ارائه دلایل و شواهد در اثبات وجود خدا هستم و هنوز وارد بررسی دلایل اثبات دین و مذهب خردمندانه نشده‌ام خودتان اگر کنجکاو هستید می‌توانید در این خصوص تحقیق کنید که در هرصورت عرض شد چه ماده دارای هوشمندی باشد یا نباشد مسلماً از داشتن طراح و سازنده بی‌نیاز نیست.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام. من کاملا به خدا اطمینان دارم کع خدایی هست و وجود دارد ولی سوالاتی داشتم اینکه  بعضی ها میگن ماه و... رو طبیعت درست کرده  حالا اول سوال من اینع منظورشون از طبیعت چیه؟

     

    و دوم اینکه خداباوران میگن  در جواب خدا ناباور خب این طبیعت کجاست  تا ما ببینیمش میگن دیدنی نیست بعد خداباوران میگن خب  این موجودی که میگید طبیعت اسمشه ما بهش میگیم خدا خدایی که دیدنی نیست . خب این جواب به نظر شما  درسته؟

    سوم اینکه شعور یعنی چی؟

    یا اصلا طبیعت چیه که میگن طبیعت درست  کرده.

    بی زحمت به زبان ساده توضیح بدید چون من از این علیت و .

     

     سر ر نمیارم

    پاسخ:
    سلام

    مخاطب محترم، همانطور که در پاسخ قبلی اشاره شد، خوشبختانه اگر شما نیز بتوانید مانند برخی مخاطبان محترم دیگر کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را کامل و البته با دقت (به همراه پاورقی‌ها) مطالعه نمایید به پاسخ سؤالاتتان خواهید رسید بنابراین سعی کنید بعد از مطالعۀ کامل کتاب اگر سؤالی در کتاب پاسخ داده نشده بود آن را مطرح نمایید و قبل از ارسال سؤال توضیحات ابتدای این صفحه را مطالعه نمایید تا زودتر به پاسخ برسید.
    ۱- در مورد معنای واقعی طبیعت به زبان ساده در پاورقی کتاب ص ۳۱۸ (در آخرین نسخه به‌روزرسانی شده) مفصل توضیح داده‌ام که به آن مراجعه کنید؛ متن آغازین آن این است: «از برخی حرف‌های ناباوران به‌روشنی متوجه می‌شوم که وقتی از «طبیعت» سخن می‌گویند واقعاً خیال می‌کنند «طبیعت» یک موجود مستقل است و همین اشتباه باعث شده به لغزش‌های بزرگی در باورهای سرنوشت‌سازشان مبتلا شوند.»
     
    ۲- در مورد شبهه دیگر (ادعای دیده نشدن طبیعت توسط ناباوران) نیز در ص ۱۹۳ (در آخرین نسخه به‌روزرسانی شده) در پاسخ به یک ناباور پاسخ داده‌ام که به آن مراجعه کنید؛ متن آغازین سؤال این است: «اشکالی داره ابتدای جهان که هیچی نبوده ماده‌ای خاصیتی داشته که تونسته از هیچ مواد دیگرو به وجود بیاره؟»
    همین مقدار بدانید خداناباوران طبق مبانی خودشان، به هیچ موجودی که دیده نشود (یعنی قابل درک با حواس ۵ گانه نباشد) باور ندارند و اساساً به همین بهانه وجود خدا را انکار می‌کنند اما وقتی با واقعیت مواجه می‌شوند دچار تناقض می‌شوند که در پرسش و پاسخ فوق یکی از این تناقضات روشن شده است.

     ۳- شعور به معنای آگاهی و فهم است.
    موجودی که نسبت به اطراف خودش آگاهی و فهم داشته باشد دارای شعور است.
    در میان موجودات شناخته شده در طبیعت، انسان دارای شعوری قوی‌تر نسبت به موجودات دیگر است به همین دلیل برخلاف حیوانات و گیاهان انسان می‌تواند کارهای هوشمندانه‌تری از ساخت ربات و رایانه تا ارسال موشک به فضا انجام دهد.
    به‌عنوان نمونه همین‌که شما توانستید سؤال خود را با چیدن هوشمندانه حروف الفبا کنار هم شکل بدهید و برای من ارسال کنید یعنی شما دارای شعور هستید بنابراین اگر روی همین تجربه خود فکر کنید خودتان به راحتی معنای اینکه شعور چیست و چه کارهایی را می‌توان به کمک شعور انجام داد را خواهید فهمید.
     به همین دلیل هیچ انسان خردمندی نمی‌پذیرد که دکمه‌های یک رایانه، بدون هیچ عامل و موجودی هوشمند و با شعور، خودش، خودبه‌خود و به‌یک‌باره به شکل تصادفی شروع به تایپ حروف معنادار کند و سؤال فوق را باز به شکل تصادفی دقیقاً از بخش سؤالات وبلاگ من، بعد پر کردن فرم مربوطه ارسال کند!

    پ.ن: بنابراین با دیدن چینش هوشمندانه حروف الفباء که سؤال شمارا تشکیل داده، روشن است که این سؤال توسط موجودی باشعور و هوشمند تایپ و برای من ارسال شده است نه خود به خود و تصادفی؛ پس به‌طریق‌اولی هر انسان خردمند و صاحب تجربه می‌فهمد که ساختار موجودات طبیعت مثل بدن انسان که از چنینش هوشمندانه میلیاردها سلول در کنار هم تشکیل شده (و کودکان نیز می‌فهمند که این چینش بسیار هوشمندانه‌تر از چینش چند حروف ساده الفبا کنار هم است،) مسلماً توسط موجودی (خدا) که هوش او فوق‌العاده از هوش انسان برتر است طراحی و ساخته شده است.
    البته خداوند علاوه بر هوش برتر نسبت به مخلوقاتش، قابلیت‌های فراوان دیگر نیز (مانند امکان دادن حیات و زندگی به موجودات) را دارد که روشن است موجودات طبیعت از چنین قابلیت‌هایی برخوردار نیستند از جمله همان‌طور که می‌بینیم و دانشمندان نیز به آن اذعان دارند انسان،  علیرغم هوش سرشار، این قابلیت که به موجود مرده، زندگی و حیات ببخشد را ندارد. (جز پیامبران مثل حضرت عیسی ع که آن‌هم به اذن خداوند برای نشان داده معجزۀ الهی است تا شکاکان مطمئن شوند که وی از جانب طراح و سازندۀ طبیعت فرستاده شده است.)

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    کتاب را که خواندم خیلی چیز ها بود توش ولی این نبود که چه  کسی خدا را افریده است

    پاسخ:
    تشکر از همراهی شما مخاطب محترم

    این دست سؤالات مربوط به صفات خداست (یعنی بعد از اثبات وجود خدا) که در بخش دوم کتاب که هنوز فرصت نکردم اضافه کنم به زبان ساده که هیچ ابهامی باقی نماند توضیح داده شده است.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    به نام خدا

    سلام

     

    در مورد فیلمی که با نام خداوند هنگام ظلم و تجاوز انسان‌ها به یکدیگر کجاست و چه می‌کند؟ در کانال گذاشتید خیلی دوست دارم یکی از دوستانم که متاسفانه بی دین شده این فیلمو ببینه چون  این فیلم نکات مهمی برای امیدوار بودن و ترک ناامیدی و دوری از افراد ناامید حتی اگه تو گروه و کانال‌های مجازی باشند داره که به ما میگه در هر حال از رحمت خدا و از برگشتن به آغوش مهربون رحمتش ناامید نباشیم و اگه عقلمونو در بدترین شرایط زندگی هم به کار بندازیم  مطمئن باشیم حتماً به کمک خدا از هر منجلاب و کثافتی که بشر گرفتارش شده می تونیم نجات پیدا کنیم حتی اگر مثل اون فرد داخل فیلم که گفت کارش به سرنگ مواد مخدر کشیده شده بود و در کثافت خودش وسط میدون بیدار شده بود باشیم بازم نباید از رحمت خدا که حتی اگه شمر هم توبه می کرد حتماً می بخشیدیش ناامید بشیم.

    - مشکل شمر و آدمای بد و ناامید اینه که بخشش خدارو باور ندارن و واقعا به نظر من این افراد کافرن یا اینکه  فکر می کنن خدا شوخی کرده که میگه همه گناهان رو می بخشم! 

     به خاطر همین آیه قران لا تقتطوا من رحمة الله وقتی با اون مقدمه چینی تو صفحه این فیلم با ایموجی گل 🌺 ظاهر شد  واقعا اشک انسان رو از اینهمه مهربونی بی حد و حصر خدا که به کافر و بت پرست و مسیحی و یهودی هم میگه ناامید نباشید در میاره و به نظر من واقعا احدی به جهنم نمیره مگه اینکه خودش بخواد از رحمت خدا ناامید بشه و مثل دوست من که ضد اسلام شد عوضی بازی در بیاوره!

    - پیام دیگه این فیلم این بود که باید با افراد و صفحات و گروه‌های ناامید ارتباط نداشت که چه بخوایم یا نخوایم روی آدم تاثیر منفی می زارن حتی  اگه ارتباط کوتاه باشه.
    این همون مشکلیه که  خیلی از ماها داریم که راحت عضو هر گروه و کانال ناامیدکننده میشیم و با افراد تو گروه ها حرف می‌زنیم و بعد متاسفانه ناخواسته دچار یأس و حتی مشکلات اعتقادی میشیم مثل دوست من که فکر می کنم مشکل اصلی او رفیق بد بود چون تا با هم بودیم واقعا پسر خوبی بود اما بعد از اینکه مدرسه من با اون عوض شد یک سال بعدش که دیدمش زیر رو  شده بود که من دیگه نمیشناختمش یعنی به معنای واقعی یک آدم عوضی شده بود!

    - این فیلم آمریکاییه و اولش میگه بر اساس واقعیت ساخته شده و بهترین دلیل برای افراد خوش‌خیال به ایالات متحدۀ آمریکا  است و باعث میشه این افراد با برخی واقعیات این کشور از نگاه خود آمریکایی‌ها بیشتر آشنا بشن خصوصا اونجا که خودشون  تو همین فیلم اعتراف می‌کنن سرباز آمریکاییشون که در عراق بوده به زن و بچۀ خودش هم رحم نمیکه و این خودش یک دلیل مستدی برای نشون دادن واقعیت جامعۀ آمریکاییه و این واقعیت از این جهت مهمه که هالیوود در خدمت دولت جنایتکار آمریکاست اما با این حال  تو این فیلما مجبورن به حقیقت اعتراف کننن که میتونه باعث بشه که دیگه یک عدۀ غرب‌گرا و غرب پرست باور کنن چرا سربازان آمریکایی به زن و بچۀ مردم مظلوم عراق و افغانستان و... هم رحم نمی‌کنن.

    - ضمن اینکه این فیلم  اینکه در این که نباید ظلم رو به خداوند حکیم نسبت داد به این هم خیلی روشن جواب داد که  حتی برای برخی بزرگترها هم مفیده و به نظرم هر کی اینو ببینه ان شاء الله خیلی تاثیر داره که این سؤال و شبهه اصلا براش به وجود نیاد و بفهمه همینقدر که انسان میتونه بد و ظالم باشه و خدای ناکرده به حقوق دیگران تجاوز کنه همینقدر هم میتونه ظالم نباشه و حتی جلوی ظلمو بگیره و همچنین به حقوق دیگران تجاوز نکنه و حتی جلوی تجاوز به حقوق مردم دیگرو بگیره.
     این فیلم خیلی روی حل این شبهه خوب تمرکز کرد که طرف آتئیست و کافر بفهمه خیلی زشت و ناجوانمردانس که ظلم شخصی افراد به یکدیگر رو در حالی که خداوند توان داده  که مقابل ظلم و تجاوز بایستیم بیایم به خود خدا نسبت بدیم! این نسبت از کم عقلی و بی انصافی آدمه! به نظر من هیچ آدم عاقل و با شرفی چنین حرف احمقانه ای رو نمیزنه مگه اینکه مرض داشته باشه و با خدا دشمن شده باشه.

     این فیلم با توضیحاتی که زیرنویس کرده افتضاح جامعه آمریکایی رو  برجسته کرده آمریکای که با صنعت فیلم‌سازیشون به تمام کشورهای دنیا تهاجم فرهنگی کردن و به جمهوری اسلامی ایران شبیخون فرهنگی زدن که جا داره از برخی فیلم‌هایی مثل این که به نظر میرسه به دلیل گسترش فساد در آمریکا چاره‌ای جز اعتراف ندارن علیه خودشون روشنگری کرد.

    با تشکر

    پاسخ:
    سلام

    با تشکر
    سعی می‌کنم در اولین فرصت نکات مطرح شده توسط شما را در معرض دید عموم قرار دهم خصوصاً اینکه این فیلم (همانطور که در ابتدای آن نیز زیرنویس شده) یکی از ارجاعات کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه است.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام

    من چطوری با شما ارتباط برقرار کنم ؟ این تلگرام و واتس آپ این حقیره ********

    سوالم اینه که بعضی دانشمندان میگویند انرژی خلا جمع شده و منفجر شده و این دنیا بوجود آمده و به خالقی نیاز نداره البته اتفاقاتی پیش آمده که من به خدا ایمان دارم فقط سوالم اینه که چطوری این حرف رو میزنن ممنون میشم پاسخ بدید . با تشکر

    پاسخ:
    سلام

     توضیحات ابتدای همین صفحه کمک می‌کند به صورت اساسی به پاسخ خود برسید.
    با توجه به اینکه ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که به طور طبیعی با نظرات بسیار متنوع و بعضاً متناقض از دانشمند و غیر دانشمند روبرو هستیم بنابراین می‌توانیم با کمی تعقل و مراجعه به تجربۀ زندگی واقعی خودمان، به سادگی سره را از ناسره تشخیص داده و برای همیشه از شبهاتی نظیر آنچه اشاره کردید آسوده خاطر شویم.
    برای این منظور می‌توانید «کتاب تصویری علم و اندیشه» (تألیف نگارنده) را رایگان دریافت و از پاسخ‌های متعددی که دانشمندان جهان به پرسش شما داده‌اند نیز استفاده کنید.
    از جمله در این کتاب آمده است:
    پروفسور ادوین کانکلین (Edwin Conklin) زیست‌شناس دانشگاه پرینستون غالباً می‌گفت:
    «احتمال پیدایش زندگی از تصادفات به همان اندازه است که درنتیجه‌ی حدوث انفجاری در یک چاپخانه، یک کتاب قطور به وجود آید»
    اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۲۰۴، جان کلوور، چاپ سوم.

    چارلز تاونز در یک سخنرانی برای دانشجویان از Big Bang (به فارسی مِهبانگ) صحبت کرده و می‌پرسد:
    جهان ما در ۹ بیلیون سال پیش چگونه (و به چه علت) به وجود آمد؟ با چشم علم که بنگریم هیچ‌چیز بدون دلیل نیست!
    ویکی‌پدیا، fa.wikipedia.org/wiki/چارلز_هارد_تاونز

     دکتر دونالد هانری پورتر، Donald Henry Porter، دکتر فلسفه از دانشگاه ایندیانا (Indiana University):

    درهرحال اگر من (به‌عنوان استاد فیزیک و استاد ریاضی) بپذیرم که (طبق تئوری بیگ بنگ) دنیا از انفجار یک‌چیز متراکم اولی با حرارت و فشار فوق‌العاده به وجود آمده است، آن‌وقت خواهم گفت که این چیز متراکم را «خداوند» «خلق» نموده و حرارت و نیروی لازم را به آن داده است؛ من نمی‌توانم (به عنوان یک دانشمند) در امر «خلقت» از وجود «خداوند» صرف‌نظر کنم.

    اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۵۰، جان کلوور، چاپ سوم.


    داروین CR DARWIN، صاحب فرضیه‌ی تحول انواع (تکامل یا فرگشت)، در نامه‌ی خویش‌ به بعضی از دانشمندان آلمانی در سال  ۱۸۷۳ می‌نویسد:

    عقل رشید و فکر سلیم کمترین شبهه‌ای ندارد که محال است این جهان پهناور بااین‌همه آیات (و نشانه‌های) روشن و شواهد متقن، بااین‌همه نفوس ناطقه و عقول مفکره، (انسان‌های صاحب عقل و دارای تفکر)، بر اثر تصادف و اتفاق کور و نادان به وجود آمده باشد؛ زیرا تصادف نابینا قادر نیست نظامِ منظم بیافریند و سازمان حکیمانه‌ای به وجود آورد؛ به نظر من این بزرگ‌ترین برهان بر وجود ذات اقدس الهی است.

    اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، ص ۱۷ به نقل از: اصل الانواع، ص ۲۶

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل




    سلام ممنون از کتاب های خوبتان . من سوالی از شما داشتم چرا وقتی در مناظرات با خداناباوران طرف مقابل هرچی میگه میگن این مغالطه هست و مغالطاتی نام میبرن که  عجیب و غریب و تا حدودی ناشناخته هستند یا شاید برای من این طوری هست مثلا مغالطه توسل به قانون ، مغالطه مرد پوشالی ، مغالطه سطح شیبدار. طرف مقابل هرطوری توضیح میده میگن شما دچار مغالطه می کنید . 

    پاسخ:

      سلام

    اشکال از محل استقرار فکری خداناباوران است که از همان اول غلط و غیرخردمندانه انتخاب کرده‌اند.
     وقتی کسی در موضع غلطی بایستید و مصر باشد غلطش را هم نپذیرد ناچار است به هر مغالطه‌ای متوسل شود حتی اگر دچار تناقض شده و مضحکۀ عام و خاص گردد.
    نتیجۀ انکار وجود چیزی که دارای آثار و شواهد بیشمار است چیزی جز مغالطه، حق‌پوشی و بی‌صداقتی نیست!

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام خسته نباشید...به عنوان یه فردی که تازه راه کسب یقین رو میخواد شروع کنه، پیشنهاد میکنید اول کتابتون رو بخونم یا اول سلسله فیلم های مناظره رو نگاه کنم؟! ممنون

    پاسخ:
      سلام

    شما هم خسته نباشید.

    روشن است که مطالعۀ کتاب مورد اشارۀ شما مخاطب محترم -خصوصاً تجربۀ مراحل عملی آن- اولویت دارد.
    طبق تجربۀ خود -که در همان کتاب نیز توضیح داده‌ام- من برای شروع هرگز ذهنم را درگیر شبهات بی‌پایان ناباوران و دیدن مناظرات ایشان (که هم اکنون در کانال در حال بارگذاری است «کلیک») نکردم بلکه طبق روشی که در کتاب مذکور آمده ابتدا پایۀ باورهایم را نسبت به اصل وجود خدا با پیروی صِرف از عقل و با تکیه بر مشاهدۀ مستقیم موجودات قابل درک با حواس ۵ گانه خشت به خشت، روشن و محکم چیدم و سپس بعد از کسب یقین مستدل و عینی توانستم با خاطر آسوده با شبهات بی‌پایان،  اذهان مملو از وسواس فکری، بدگمانی و شک‌های غیرواقعی ناباوران مواجه شده و به نوبۀ خود به تعدادی از ایشان کمک کنم تا تجربۀ مرا عیناً تکرار نموده و ایشان نیز به نتیجۀ مطلوبی که به درد زندگی فردی و اجتماعی‌شان بخورد برسند.
    رعایت ترتیب منطقی فوق، سبب می‌شود پایۀ اعتقادی فرد محکم شده و در نتیجه در مواجهه با شبهات متنوع ناباوران علاوه بر افزایش گستردۀ اطلاعات علمی، مرتب بر اطمینان و عمق باورهایش نسبت به وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت‌ساز بیفزاید و روز به روز زندگی شادتر و آرام‌تری را با اطمینان به خداوند عزیز و بسیار بخشنده تجربه نماید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    با سلام و عرض ادب

    اول خدمتتون عرض کنم کاش در ایتا میتونستیم خدمتتون ارتباط داشته باشیم و پیام و سوالاتمان رو اونجا خدمتتون ارسال میکردیم . لطفاً شماره تماس به من میدید  نمیدونم چه طور عاجزانه این درخواست رو از شما داشته باشم.

    من چند بچه نونهال دارم و همسرم و چند نفر از اطرافیان از طریق کلیپهای علمی و به قول خودشان تحقیق کردن در فضای مجازی و سبک سنگین کردن اطلاعات  الان اظهار بی دینی یا ندانمگرایی میکنند؛ چه کار باید کرد؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.

    تشکر

    پاسخ:
      سلام

    با تشکر از شما مخاطب محترم


    ✔️ در خصوص راه ارتباطی در ابتدای همین صفحه روش آن را که بعد از تجربۀ هزاران پرسش و پاسخ نگارنده به آن رسیدم را توضیح داده‌ام؛ تلاش کرده‌ام این روش طوری باشد که هر مخاطبی با هر باوری بتواند هر آنچه می‌خواهد را بدون محدودیت منتقل کند و سپس به اندازۀ وسع پاسخ کافی را دریافت نماید بنابراین اگر بزرگورانی همچون شما کمبودی احساس می‌کنند امیدوارم به بزرگواری خود عذر نگارنده که در حال حاضر توانم همین مقدار است را بپذیرید.

    ✔️ قبل از شروع به پاسخ ابتدا به شما و سایر مخاطبان محترمی که برخی نزدیکانشان ناباور شده‌اند پیشنهاد می‌دهم ازاین‌پس هر زمان تصمیم گرفتید باهدف کمک به اصلاح باورهای ایشان و حل مشکلات خویش، از طریق همین وبلاگ با نگارنده مشورت نمایید جهت عدم اطلاع ایشان مطلب خود را ناشناس مطرح کنید و به‌جای اینکه متن پاسخ نگارنده به خودتان را به آن‌ها نشان دهید به آنچه جهت حل مشکل بیان شده عمل نمایید همچنین از ذکر جزئیاتی مثل‌اینکه دقیقاً چند فرزند دارید و هرکدام چند سال دارند خودداری نمایید تا به کمک کتمان و توکل به خدا بتوانید هر چه زودتر بدون حواشی قابل پیشگیری به نتیجۀ مطلوب برسید.

    به همین جهت من نام و فامیل شما مخاطب محترم را به ناشناس تغییر دادم و توضیحات شما که چند فرزند دارید و هرکدام چند سال دارند را حذف نمودم.
    مقدمه
    بی‌تردید از مؤثرترین روش‌های مجرب و بسیار زودبازده برای حل اساسی و پایدار تمام مشکلات زندگی (چه با اطرافیان و نزدیکانی که با ما در باورها و تفکرات کاملاً هماهنگ هستند و چه اختلافات مبنایی یا غیراساسی دارند) «ترک سخنان زیادی» است که این مهم با رعایت «سکوت جز به‌ضرورت» حاصل می‌شود!
    هر انسانی حتی در سنین پایین به‌سادگی می‌فهمد که سخنان غیرضروری آثار منفی جدی در زندگی به‌جای می‌گذارند که این آثار خصوصاً بعد از ازدواج و رفاقت عمیق با دیگران بیشتر خودش را نشان می‌دهد!
    آثار منفی رها کردن زبان و عدم کنترل جدی آن به هر انسان عاقلی -که از تجربه‌ها درس می‌گیرد- می‌آموزد که برای داشتن زندگی امن و شاد و خالی از بگوومگو و حواشی، چاره‌ای جز آغاز تمرین برای کنترل زبان ندارد (حتی اگر اطرافیانش کاملاً با وی هماهنگ و همفکر باشند)، چون به تجربه فهمیده ریشۀ آغاز تمام اختلافات و سوءتفاهم‌های بی‌اساس، نحسی‌ها، تهمت‌ها، توهین‌ها، غیبت‌ها، سوء خلق‌ها، طلاق‌ها و در یک‌کلام ریشۀ تمام گرفتاری‌ها و بدبختی‌های بشر چیزی جز کوتاهی در کنترل زبان نیست به‌طوری‌که گاهی یک سخن زیادی و غیرضروری موجب ناامن شدن محیط و کشانده شدن به سویی است که هیچ‌کدام از دو طرف به آن راضی نیستند!
    با توجه به اینکه تقریباً اکثر اعضای کانال مسلمان هستند عرض می‌کنم علاوۀ بر تجربۀ هر انسانی با هر باوری، روایات نیز به حقیقت فوق تصریح دارند از جمله:
     مردی نزد نبی (ص) آمد  گفت: یا رسول اللَّه! مرا (سفارش و) وصیتی کن، فرمود: زبانت را حفظ ( و نگه داری) کن (و مراقبش باش). (باز) گفت: یا رسول اللَّه! مرا وصیتی کن فرمود: زبانت را حفظ کن (باز) گفت: یا رسول اللَّه! مرا وصیتی کن، فرمود: زبانت را حفظ کن. واى بر تو! آیا مردم را چیزی جز دروشده‌‏هاى زبانشان با بینی (کنایه از ذلت) به آتش می اندازد؟
    📘 الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۲، ص: ۱۱۵

    ✔️ از طرف دیگر خوشبختانه این واقعیت نیز به تجربه ثابت شده که اگر پرحرف‌ترین افراد جامعه از تجربه‌های تلخ و بعضاٌ خطرناک پرحرفی خود عبرت بگیرند به طوری که به این نتیجۀ عاقلانه و نجات‌بخش برسند که تمرین سکوت جز به‌ضرورت را آغاز کنند (که من در ادامه روش آسان و مجرب آن را توضیح خواهم داد) بدون تردید در کنترل زبان کاملاً موفق خواهند شد و در همان اوایل تمرین با دیدن آثار ابتدایی و نقد سکوت (ازجمله نجات از سوء تفاهمات بی‌اساس و خنده‌دار، ترک جدل، امن و شاد شدن محیط، افزایش محبت با نزدیکان و رفع مشکلات طاقت‌فرسا)، انگیزۀ جدی برای تکمیل این تلاش ارزشمند پیدا می‌کنند چون می‌بینند آثار سکوت جز به ضرورت هم بسیار زودبازنده و نقد است، هم بسیار مفید و لذت بخش و هم موجب عزت بسیار است و اقتدار!
    پاسخ 
    تجربه نشان داده افرادی که به شک‌های غیرواقعی و در نتیجه ندانم گرایی مبتلا می‌شوند (خصوصاً کسانی که تظاهر می‌کنند به‌وسیلۀ تحقیق به ندانم گرایی و بی‌دینی رسیده‌اند)، چنین کسانی به وسواس فکری مبتلا هستند بنابراین لازم است کاملاً سنجیده با ایشان مواجه شد و از طرح سخنان عجولانه و حساب نشده برای اصلاح ایشان جداً خودداری نمود که می‌تواند وسواس ایشان را تشدید نموده و حتی منجر به شعله‌ور شدن آتش لجاجت در آن‌ها شود و بر باطل خود پافشاری کنند!
    بهترین کمک به این افراد ترک سخنان نسجیده با رعایت سکوت جز به ضرورت است زیرا از نتایج ابتدایی و نقد این تلاش، برد برد برای هر دو طرف است زیرا به تجربه ثابت شده رعایت سکوت جز به ضرورت محیط هر خانواده با هر مشکلی را (حتی اگر به مرز طلاق نیز رسیده باشند) فوراً امن نموده و از جدل‌های گاهاً مضحک خالی می‌کند و سپس در صورت مدیریت خردمندانۀ زبان، ریشۀ تمام سوء تفاهم‌ها می‌سوزد و زندگی چنین افرادی به طرز محسوسی شاد و خالی از استرس و نگرانی می‌شود که متأسفانه اکثر مردم به دلیل عدم مدیریت زبان از این نتایج به شدت نقد و لذت‌بخش محروم‌اند.
    البته سکوت (جز به‌ضرورت) در همه حال مفید است اما با داشتن برخی نزدیکان ناهماهنگ نیاز به رعایت آن بیشتر احساس می‌شود! چون از نتایج قطعی آن، ترک جدل و مصون ماندن از عوارض منفی فراوان و سود بردن از نتایج شیرین بیشمار است ازجمله اینکه رعایت سکوت ضمن حفظ احترام و ایجاد متانت و عزت در شما، مانع آغاز یا گسترش لجاجت در این افراد نیز خواهد شد و از ناامن کردن محیط -خصوصاً برای نونهالان- جلوگیری می‌کند و نتایج شگفت‌آور و مثبت دیگری دارد که محال است کسی آن را تجربه کند و هم‌زمان شاهد نتایج نقدش نباشد.

    معنای سکوت جز به‌ضرورت این است که شما (با هدف ایجاد فضای امن و محترمانه و خالی از بگومگو برای هر دو طرف) اصل را با این افراد بر سکوت بگذارید اما درعین‌حال منتظر فرصت مناسب باشید تا سخن ضروری و حساب‌شدۀ خود را به دو شکل زیر به ایشان منتقل کنید:
    شکل اول در صورتی است که خود شما شرایط لازم برای بحث علمی با ایشان را دارید و می‌توانید گره‌های بستۀ ذهنی ناباوران را شناسایی و باز کنید (ازجمله شرایط اینکه باید قبلاً یقین مستدل و ثابت را تجربه کرده باشید که روش کسب آن را در کتاب توضیح دادم  و حتماً دچار وسواس حتی خفیف فکری هم نباشید و همچنین بتوانید آرامش خود را به طور کامل تا پایان گفتگو حفظ کنید) که در این صورت (به‌شرط اینکه قبلاً سکوت را رعایت کرده باشید) می‌توانید به موقع سخن کوتاه اما علمی و خردمندانۀ خود را برای رفع شبهات به ایشان منتقل کنید که البته لازم است این سخن را در خلوت و خصوصاً به دور از کودکان و ترجیحاً به شکل مکتوب مطرح کنید و سپس باز به سکوت خود برای حفظ فضای امن ادامه دهید.

    شکل دوم در صورتی است که خود شما شرایط لازم برای بحث علمی با ایشان را ندارید که در این صورت (باز به‌شرط اینکه قبلاً سکوت را تا ایجاد فضای امن رعایت کرده باشید) می‌توانید در وقت مناسب بدون هیچ تنشی به ایشان اطلاع دهید که به خاطر ایشان مدتی وقت گذاشتید و زحمت کشیدید و با انجام تحقیق موفق شدید مثلاً فلان کتاب یا کانال و صفحۀ علمی که شبهات ایشان را پاسخ داده پیدا کنید سپس فقط نشانی آن را بدون هیچ اصراری در دسترس‌شان قرار دهید (مثلاً در محل مشترک مثل رایانه بگذارید تا بتوانند با یک کلیک به آن دسترسی پیدا کنند) و بعد به سکوت خود ادامه دهید.

    طبق تجربه تردیدی نیست همین مقدار تلاش شما -چه این افراد به آن عمل کنند یا نکنند- به‌تدریج ازنظر روانی موجب هدایت ایشان خواهد شد و اگر اهل لجاجت باشند حالت انفعال در ایشان ایجاد نموده و زمینه اصلاح‌شان را فراهم می‌کند و در هر حال امنیت شما که این تلاش را انجام دادید (تا زمانی که به سکوت جز به ضرورت ادامه دهید با ضمانت حفظ خواهد شد) حفظ خواهد شد خصوصاً اینکه ادامۀ سکوت بعد از اطلاع‌رسانی فوق توسط شما معنای کاملاً روشنی پیدا می‌کند به‌طوری‌که هر چه به سکوت خود با ایشان ادامه دهید -به خواست خدا- این سکوت معنادارتر و هر چه طرف مقابل لجوج‌تر باشد مؤثرتر نیز خواهد شد.
    آسان‌ترین قسمت اجرای مطلب فوق، شروع آن است که با انجام سکوت آغاز می‌شود، سکوتی که باعث می‌شود هم‌زمان و به طور نقد به طرز محسوسی از رنج و خستگی ناشی از سخن گفتن و عوارض منفی بی‌شمار آن نجات پیدا کنید و کافی است مدتی از بستن دو لب برای حبس زبان چموش استفاده نموده و سکوت را به همین سادگی آغاز کنید تا همان‌طور که عرض شد بعد از مدتی نسبتاً کوتاه خود و اطرافیانتان فضای امن مادی و معنوی را به وضوح تجربه نمایید و سپس با خاطر آسوده و حواس‌ جمع‌تر منتظر موقعیت مناسب شده و مطلب فوق را به یکی از دو شکلی که گذشت مختصر و مفید به این افراد منتقل کنید و سپس باز به سکوت خود -که حفظ فضای امن را تضمین می‌کند- ادامه دهید.
    ✔️ روشن است اگر این افراد اهل ناسزاگویی هم باشند سکوت شما ضمن فواید مذکور، به شکل مؤثرتری معنای اعتراضی و نهی از منکر نیز به خود می‌گیرد و موجب می‌شود زشتی کار ایشان خصوصاً در نظر نونهالان فوق‌العاده برجسته‌ شود و شما نیز خواهید دید همین سکوت به ظاهر ساده اما حساب شده و به موقع ابتدا مانع پیشروی ناسزاگویی توسط ایشان شده و سپس باعث توقف کامل آن می‌گردد و زمینۀ اصلاح کامل و ایجاد فضای با محبت، نجیبانه، شاد و امن در خانواده را به شکل پایدار و مطمئن فراهم می‌کند.

    ✔️ البته همان‌طور که نباید سکوت جز به ضرورت را بیش‌ازحد آسان گرفت، نباید به دلیل عدم عادت به سکوت از همان ابتدا گمان کرد عمل به آن غیرممکن است بلکه به تجربه ثابت شده هر کسی ولو حراف‌ترین فرد جامعه در تمرین سکوت جز به ضرورت به اندازۀ کافی جدی باشد -حتی در اوایل تمرین مرتب شکست بخورد- اما در نهایت حتماً در این کار که محیط زندگی را در زمان کوتاهی امن و شاد می‌کند موفق خواهد شد و در صورت تجربۀ حتی یک بار سکوت -به دلیل دیدن نتایج بسیار شیرین- انگیزه‌اش مضاعف خواهد گردید؛ خصوصا اگر کسی بتواند با زبان خودمانی از خداوند مهربان برای موفقیت کامل در این کار اساسی کمک بگیرد بدون تردید بالاخره او نیز مانند افراد متعددی (که برخی علیرغم ناامیدی اولیه به همین مشاوره عمل کردند) حتماً به نتیجۀ مطلوب خواهد رسید و آنچه موجب اطمینان خاطر اوست -به کمک خدا- بدون شک محقق خواهد شد.
    ✔️ خوشبختانه من قبلاً مفصل تجربۀ خود در چگونگی رعایت سکوت جز به ضرورت را با عنوان «روش آسان درمان پرحرفی با تمرینات مجرب» در «اینجا» توضیح داده‌ام که امیدوارم برای شما و سایر مخاطبان محترم مفید واقع شود، در این توضیحات به برخی نتایج عمل به تمرین سکوت اشاره شده تا جایی که -شکر خدا- در مواردی عمل به همین تمرینات ساده مانع طلاق قطعی برخی زوج‌های محترم گردید.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام من در مورد سایر ادیان تحقیق کردم و واقعا نمی دونم کدوم دین درسته هر دین هم یه نوع جهنم داره من از جهنم وحشت دارم خیلی می ترسم هر کدوم هم خیلی وحشتناک هندوئیسم مسیحیت اسلام و غیره من خیلی می ترسم باید چیکار کنم ؟

    پاسخ:
    سلام

    مقدمه
    پاسخ شما مخاطب محترم را در روش صحیح، مجرب و تضمینی جهت تحقیق در ادیان را طبق تجربۀ خودم به دلیل اینکه از آن نتیجه گرفتم عرض می‌کنم به این امید که برای شما و سایر کسانی که اهل تحقیق و تفکر هستند مفید باشد و راهتان را میان‌بر کند.
    من به کمک خدا این تجربه را –که توضیح خواهم داد- با تحقیق درده‌ها کتاب تاریخ ادیان و خواندن خط به خط معتبرترین کتب ایشان همچون اوستا، تورات، انجیل، قرآن و کتب مربوط به هندوئیسم و غیره به دست آوردم و نظر خودم را در زمان تحقیق ذیل هر بخش می‌نوشتم و به دلیل اهمیت قرآن آن را کامل با صدای خویش گویش کردم و ده‌ها بار از ابتدا تا انتها در حال پیاده‌روی و کار گوش کردم و این تجربه درنهایت منجر شد به اطمینان و یقین مستدل نسبت به تنها دین زنده و خردمندانۀ جهان برسم.
    روش کسب این تجربه
    برای تحقیق در ادیان که خالی از اتلاف وقت و سرگردانی باشد و انسان را به نتیجۀ مطمئن و یقینی برساند باید قبل از شروع به تحقیق، معیار و سنگ محک مشخص و مطمئنی در دست داشته باشید که کمک کند به‌راحتی ادیان باطل را از تنها دین حقیقی و مورد تأیید خالق جهان تشخیص دهید.
    من این معیار و سنگ محک را هنگام تحقیق در بررسی دلایل اثبات وجود طراح هوشمند (خدا) به دست آوردم و با شواهد کافی و محسوس مطمئن شدم که طراح جهان مثل هیچ‌کدام از مخلوقاتش نیست. (بخش اول تحقیق که بررسی شواهد وجود خداست را در کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه آورده‌ام اما بخش دوم در اثبات غیرمادی بودن خدا اگرچه آماده شده اما هنوز توفیق نداشتم به کتاب مذکور اضافه کنم.)
    وقتی معیار و سنگ محک فوق به دستم آمد، بدون عجله و بدون پیش‌داوری -که کدام دین حق و کدام باطل است- موفق شدم با استفاده از کتابخانۀ عمومی شهر و کتب موجود در فضای مجازی، در تمامی ادیان طول تاریخ تا به امروز تحقیقی جامع و کامل انجام دهم و بنایم را گذاشتم که تا پایان تحقیق فقط از هر چه عقل سلیم تشخیص می‌دهد پیروی کنم.
    البته معیارهای روشن و مطمئن دیگری نیز جهت تشخیص یقینی دین خردمندانه وجود دارد از جمله یقین به یگانه بودن خدا که کتاب فوق به آن پرداخته‌ام.
    بنابراین چون من در حین تحقیق در ادیان -معیار و سنگ محک فوق یکسره در دستم بود- عقل من به سادگی، غیر خردمندانه بودن هر دینی که خدا را شبیه مخلوقاتش توصیف می‌کرد یا اساساً به خدا اعتقاد نداشت (یا به خدایان متعدد معتقد بود) تذکر می‌داد و من نیز با اعتماد کافی به تشخیص و یادآوری عقل،در پایان تحقیق، بدون هیچ تردید و شبهه‌ای مطمئن شدم تنها دینی که تصریح کرده خداوند مثل هیچ‌چیزی نیست (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ) فقط قرآن کریم است واقعیتی که عرض کردم من قبل از شروع به تحقیق در ادیان بدون اینکه از هیچ دین و مذهبی و هیچ انسانی تقلید کنم فقط با پیروی از عقل و مشاهدۀ مستقیم موجودات قابل درک با حواس ۵ گانه با یقین کامل و مستدل به آن رسیده بودم.
    اینجا بود که مانند آفتاب وسط روز مطمئن شدم تمامی ادیان جز قرآن کریم مسلماً مورد تائید هیچ عقل سلیمی نیستند و هر انسان عاقل فقط از قرآن که تنها دین زنده و مورد حمایت و تأیید طراح جهان است تبعیت می‌کند و بس.
     سپس به تحقیق خودم در خصوص قرآن ادامه دادم و هر چه جلوتر می‌رفتم بیشتر مطمئن می‌شدم که این کلمات حکیمانه قطعاً سخنان طراح هوشمند جهان است.
    تردید ندارم هر انسان منصفی که غرض و مرض و وسواس فکری جدی نداشته باشد (چه دانشمند علوم طبیعی باشد و چه مردم عادی) و موفق به تحقیق در ادیان شود، چنین فردی به‌محض اینکه به قرآن برسد همان صفحات اول مطمئن خواهد شد که این سخنان به طور قطع از جانب طراح و خالق فرزانۀ جهان است و مسلماً هرکسی علمی‌تر و عقلی‌تر در مورد قرآن به تحقیق ادامه دهد مرتب بر اطمینان و عمق باورش نسبت به حقانیت این کتاب مبارک افزوده خواهد شد.
     معیار و سنگ محک فوق (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ) برای کسی که می‌خواهد در مذاهب اسلامی نیز به طور جامع و مطمئن تحقیق کند همین نتیجه را که در ادیان توضیج دادم به دنبال خواهد داشت؛ این معیار بدون شک فرد در حال تحقیق و منصف را به نتیجۀ کاملاً روشن و به‌یقین مستدل و غیرقابل تشکیک در مذاهب اسلامی نیز خواهید رسانید.

    خوشبختانه همانطور که اشاره کردم معیارهای متعدد، روشن و مطمئن دیگری نیز جهت تشخیص یقینی دین و مذهب خردمندانه وجود دارد که در حین تحقیق، هر صاحب عقل سلیمی که اهل تعصب نباشد متوجه آن‌ متر و معیارهای قطعی برای تشخیص سره از ناسره خواهد شد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    ببخشید تناسخ واقعی است ؟ و با تشکر از پاسخگویی شما 

    پاسخ:
    سلام

    تناسخ طبق تحقیق نگارنده ادعایی بی‌اساس و متوهمانه است؛ در این خصوص با برخی مدعیان متعصب و خیال‌پرداز تناسخ مناظره داشتم و دلایل روشن غیر قابل خدشه در رد تناسخ برایشان آوردم که اگر خدا بخواهد متن آن که می‌تواند روشنگر باشد را منتشر خواهم نمود.
    مشکل این افراد نشناختن روش تحقیق صحیح در ادیان (کلیک) و در نتیجه گرفتار شدن به حواشی است.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام ببخشید در مورد تناسخ باید بگویم که آزمایشاتی توسط دکتر استیونسون و یک دکتر دیگر به گمانم دکتر ویهون انجام شده که افرادی را هیپنوتیزم کرده و خاطرات تناسخ را به یاد آورد اند و این موضوع با دین هندو منطبق بوده (مثلاً خود آفریننده زندگی خود بودن ) که این آزمایشات هم به صورت میدانی و تطابق اطلاعات تایید شده هستند حالا من سوالم اینه اگر در آزمایشات اینها عقاید ما گفته و تایید می شد می گفتیم راسته و اثبات و اینها ولی چون عقاید ما درش جا ندارد می گوییم توهم و اینها جواب شما چیست با تشکر . در مورد آزمایشات هم خواهشاً تحقیق دقیقی انجام دهید .

    پاسخ:
    سلام

    پیرو توضیحات قبلی در مورد اصل ادعای تناسخ «کلیک»، کافی است شما مخاطب محترم نیز با کمی تحقیق مطمئن شوید که هیچ نظریۀ علمی را پیدا نمی‌کنید که دارای نظریۀ معارض یا حداقل مخدوش‌کننده توسط دانشمندان دیگر نباشد بلکه به تصریح معتبرترین مراکز علمی دنیا نه‌فقط نظریه‌های علمی حتی حقایق علمی  (Fact) نیز قطعی و همیشگی نیستند (چون علم بشر محدود است) و همواره می‌توانند توسط آزمایش‌های جدید اصلاح یا به‌کلی نقض و کنار گذاشته شوند:
     In science, theories do not turn into facts through the accumulation of evidence
    در علم، نظریه‌ها از طریق انباشت شواهد به حقیقت تبدیل نمی‌شوند.
    Fact: In science, an observation that has been repeatedly confirmed and for all practical purposes is accepted as "true." Truth in science, however, is never final, and what is accepted as a fact today may be modified or even discarded tomorrow.
    حقیقت (فکت علمی): در علم، یک مشاهده که برای تمام اهداف عملی مکرراً تأییدشده، به‌عنوان «حقیقت» پذیرفته می‌شود؛ اما حقیقت در علم هرگز نهایی نیست و آنچه امروز به‌عنوان واقعیت پذیرفته می‌شود ممکن است فردا اصلاح شود یا حتی کنار گذاشته شده و به دور انداخته شود.
    منبع: آکادمی ملی علوم ایالات‌متحدۀ آمریکا (National Academy of Sciences) به‌صورت مخفف: NAS:
    https://nap.nationalacademies.org/read/6024/chapter/2
    بنابراین هیچ انسان خردمندی حاضر نیست باورهای سرنوشت‌ساز خویش را بر چیزی استوار کند که به تصریح خود مدعیانش، ممکن است در آینده با آزمایش‌های جدید به‌کلی نقض و مردود شود.
    ✔️ البته علم در اسلام بسیار اهمیت دارد و کسب آن به شدت مورد تأکید قرار گرفته و آزمایشات علمی در جایگاه خود ارزشمند و قابل اعتنا هستند اما در پرسش قبلی شما مخاطب محترم «کلیک» عرض شد تحقیق در ادیان روش علمی و مشخص خود را دارد و  لازم است حتماً به شکل صحیح و خردمندانه طی شود تا نتیجۀ آن نیز مانند آفتاب وسط روز، اطمینان‌بخش، یقینی و غیرقابل خدشه شود و محقّق در مسیر تحقیق (خصوصاً اگر مبتلا به وسواس فکری باشد) دچار حواشی و اتلاف وقت نگردد و طبعاً وقتی در درستی اصل چیزی اطمینان کافی حاصل شد، (به عنوان نمونه یقین حاصل شد قرآن کلام آفریدگار هستی است) فقط آن زمان است که محقق می‌تواند آزمایشات علمی را صرفاً به عنوان مؤید آن اصل مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد اما در هر صورت صحت آن اصل، وابسته به نتایج آزمایشگاهی نیست تا جایی که اگر در آینده (آن آزمایشات) توسط برخی دانشمندان -چه به درستی چه به اشتباه- رد شوند باز هم کوچکترین خدشه‌ای به صحت آن اصل وارد نمی‌شود.
    ✔️ نکته: البته اینکه برخی انسان‌ها چیزهایی را (نه فقط در خواب یا با هیپنوتیزم) بلکه در بیداری به یاد می‌آورند که مربوط به عالم دیگر است در این خصوص آیات قرآن و روایات متعددی وجود دارد که چون فرصت و شرایط توضیح آن نیست خودتان می‌توانید عبارت «عالم ذر» را جستجو و تحقیق کنید که در هر صورت همانطور که عرض شد برای رسیدن به نتایج پایدار و یقینی، مهم انجام تحقیقِ خردمندانه با رعایت اولویت‌هاست.
    در پایان با توجه به کمی فرصت به بیان یک روایت در کتاب الفقیه (از مهمترین کتب روایی)، در موضوع «عالم ذرّ» بسنده می‌شود:
    ارواح (انسان‌ها)، (مانند) سپاهیان صف آرایی (و طبقه بندی) شده هستند؛ (که برخی جزو سپاه مخالف هستند و برخی موافق)؛ پس آنانکه (در دنیا به محض دیدن هم) با هم (احساس)  آشنایی (و موافقت) دارند بدین جهت است که (ارواح ایشان در عالم ذر) با هم ائتلاف (و موافقت) داشتند و آنانکه (در دنیا به محض دیدن هم) با هم (احساس) تناکر (یعنی حالت ناشناس و مخالفت) دارند بدین جهت است که (ارواح ایشان در عالم ذر) با هم اختلاف داشتند.
    الْأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَةٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ائْتَلَفَ وَ مَا تَنَاکَرَ مِنْهَا اخْتَلَفَ.
     📗 من لا یحضره الفقیه، ج‏۴، ص: ۳۸۰

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام ببخشید من دو شبهه برایم پیش آمد خواهشاً جواب دهید 1) اینکه آیات جنین شناسی قران کپی شده از جالینوس است 2) اینکه آیات جنین شناسی چیز عجیب و معجزه مانندی نیست و قابل فهمیدن بوده است و اینکه آیات جنین شناسی ایراد علمی دارند خواهشاً با استناد از سایت های علمی به من پاسخ دهید 

    پاسخ:
    سلام

    ضمن عذرخواهی، به دلیل مشکلات فنی، امکان دسترسی به این وبلاگ را نداشتم و دیروز بعد از بیش از دو ماه سؤالات را مشاهده کردم.

    شما مخاطب محترم که به نظر می‌رسد علاقه به دانستن دارید، به همین جهت در دیگر سؤال خود (که ظاهرا قبلا نیز مشابه آن را مطرح کرده بودید) پرسیده‌اید:
    «می شود یک بار برای همیشه اسلام را برای من جوری ثابت کنید که هیچ شبهه ای درش نباشد و هیچ شبهه ای نتواند مرا از آن خارج کند»
    در پاسخ عرض می‌شود مطالبی که در خصوص جنین‌شناسی مطرح کردید، ادعای صرف و بدون دلیل است که به‌طورمعمول توسط منکران در قالب شبهه مطرح می‌شود و روشن است این دست ادعاها فاقد ارزش علمی هستند اگرچه به‌صورت علمی نیز پاسخ‌داده‌شده و می‌شوند اما اگر به‌راستی می‌خواهید به هدفی که گفتید برسید و برای همیشه هیچ شبهه‌ای نتواند در شما مؤثر واقع شود و حتی خودتان بتوانید این دست شبهات را پاسخ دهید لازم است با روش علمی در تحقیق ادیان که قبلاً در پاسخ به سؤال دیگران توضیح دادم «کلیک» آشنا باشید. البته خوشبختانه روش‌های آسان‌تری نیز وجود دارد ازجمله اطلاع از نظرات دانشمندان غربی و غیرمسلمان که از منظر علمی قران را بررسی کرده و مسلمان شده‌اند.

    برای این منظور جهت دریافت «کتاب تصویری علم و اندیشه»، (تألیف نگارنده) حاوی صدها دلیل از دانشمند و مراکز علمی جهان در اثبات وجود خدا، حقیقت قرآن و نقش اسلام در پایه گذاری علوم مدرن امروز جهان، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:

    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/5


    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    درود.

    من دوسال پیش مبتلا به وسواس اعتقادی شدم و کتابتون رو خوندم و سوالاتمو اینجا پرسیدم و شما لطف کردید پاسخ دادید.

    وسواسم خداروشکر بهتره اما تازگی ها شبهه ای از جانب یک نفر به من وارد شده که خیلی ذهنمو درگیر کرده و حقیقتش یاد شما افتادم و برای همین مزاحمتون شدم.

    ۱- اینکه آیا نظریه بیگ بنگ یا تکامل با وجود خدا تناقضی داره؟ اگه نداره پس اینکه خدا گفته انسان رو از خاک آفریده و داستان آدم و حوا چی میشه؟

    ۲- و اینکه از کجا مطمئن بشیم وقتی خدارو از طریق دل و احساسمون حس میکنیم، خواب های صادقه از ائمه، عالم غیب و... می بینیم درنتیجه ی تلقین، آموزه هایی که از کودکی بهمون داده شده و حرفایی که از بچگی درمورد خدا و بهشت و جهنم و ائمه شنیدیم نیست؟

    ممنون

    پاسخ:

    سلام

    🗣 با آرزوی موفقیت.
     در کتاب مذکور با سند ذکر شده که نه‌تنها بیگ بنگ (مه‌بانگ) و تکامل (فِرگشت) تناقضی با وجود خداوند ندارند بلکه به‌عنوان نمونه بر اساس مقالۀ نیویورک‌تایمز دانشمندان، استدلال می‌کنند: «دلیل» عمده‌ا‌ی که دانشمندان (خداناباور) و نویسندگان رمان (که به خیال‌پردازی روی آورده بودند) به خداوند بازگشتند، متأثر از بیگ بنگ بوده است. (۱)
    البته دانشمندان تجربی و عالمان دینی فراوانی نیز نه‌تنها بیگ بنگ را مغایر با تعالیم دینی نمی‌دانند بلکه از آن به‌عنوان مؤید (تأییدکنندۀ) آموزه‌های دینی یاد می‌کنند. (۲)

    ✔️ همین نگاه در مورد تکامل داروین هم وجود دارد تا جایی که علاوه بر دانشمندان علوم طبیعی (۳) برخی عالمان ادیان ازجمله دین اسلام (اعم از شیعه و سنی همچون آیت‌الله مشکینی (۴)) در دفاع از مطابقت بیانات قرآن -در موضوع آفرینش آدم و خلقت تدریجی انسان- با تکامل کتاب‌ها نوشته‌اند.

    ✔️ با مراجعه به منابع و دیدن متن اصلی تکامل (یا بیگ بنگ و ...) بر محقق آزاد روشن می‌شود این نظرات اولاً به‌تصریح قائلینشان، حقیقت قطعی نیستند و صرفاً فرضیه و نظریه‌اند و می‌توانند در آینده با کشفیات جدید علمی تغییر کرده یا به‌کلی ابطال گردند (۵) و ثانیاً متن آن‌ها چنان کلی است که هرکسی می‌تواند برداشت شخصی خودش را مطرح کند به‌طوری‌که به‌عنوان نمونه یکی از خداناباورن (با هزاران دنبال کننده) در گفتگو با نگارنده تأکید می‌کرد هرگز تکامل را دلیل بر عدم وجود خدا نمی‌داند؛ همچنان که از آن طرف نیز برخی دین‌داران نیز علاقه‌ای به نظرات داروین ندارند.

    ✔️ پس انسان خردمند حاضر نیست دغدغه و باورهای سرنوشت‌سازش را بر چیزی استوار کند که در معرض تغییر و ابطال است و حتی از منظر علم نیز قابل اثبات نیست تا جایی که در مورد بیگ بنگ مؤسسۀ مکس پلانک تصریح می‌کند هیچ راه ممکنی برای اثبات آن وجود ندارد! (۶) و در مورد تکامل داروین نیز تعداد زیادی از دانشمندان غربی با استدلالات علمی-تجربی به‌جرئت مرگ آن را اعلام کرده‌اند.(۷)

     ✔️ به همین جهت نگارنده در کتاب مذکور خصوصاً به مخاطبان محترمی که تجربۀ وسواس فکری و عملی دارند) همواره تأکید نموده‌ام مثل این‌جانب سعی کنند بعد از تجربۀ مراحل ۵ گانۀ کتاب تا زمانی که به ثبات فکری در باورهایشان نرسیده‌اند ذهنشان را درگیر شبهات ننموده تا بی‌جهت سردرگم نشوند در حالی که کافی است فعلاً فقط به آنچه اطمینان دارند تکیه تا در وقت مناسب ازآنچه مطمئن نیستند نیز اطمینان پیدا کنند بدون اینکه از شک‌های بی‌اساس رنج بکشند.

    نکته: روش تحقیق در ادیان و مذاهب نیز مانند روش اثبات خدا اگر صحیح و خردمندانه طی شود هر انسانی با هر باوری را در کمترین زمان ممکن به یقین مستدل و اطمینان پایدار می‌رساند. (تجربۀ نگارنده)

    لطفا جهت مشاهده پاسخ سؤال دوم خود «کلیک» نمایید.

    _______________
    پی‌نوشت ۱:
    متن انگلیسی فوق:
    In February 1989, for example, the front-page article of the New York Times Book Review argued that scientists argued that scientists and novelists were returning to God, in large part through the influence of the Big Bang
    تا جایی که هم خداباوران و هم فیزیکدانان مشاهده کرده‌اند که تئوری بیگ بنگ  فرصتی برای تبیین و توضیح خداشناسی را گشوده است.
    Both theists and physicists have seen the big bang theory as leaving open such an opportunity for a theistic explanation
    🌐 منبع فارسی فوق

    پی‌نوشت ۲:
      📽 به عنوان نمونه ببینید: اثبات خدا طبق نظریه بیگ بنگ و تکامل با توضیحات دکتر لاورنس براون (مسلمانِ قبلاً ناباور)  

    پی‌نوشت ۳:
    همان

    پی‌نوشت ۴:
    نام کتاب مرحوم مشکینی «تکامل انسان در قرآن» است که با ترجمۀ جدید با عنوان قرآن و خلقت فرگشتی انسان منتشر شده.

    پی‌نوشت ۵:
    کافی است شما مخاطب محترم نیز با کمی تحقیق مطمئن شوید که هیچ نظریۀ علمی را پیدا نمی‌کنید که دارای نظریۀ معارض یا حداقل مخدوش‌کننده توسط دانشمندان دیگر نباشد بلکه به تصریح معتبرترین مراکز علمی دنیا نه‌فقط نظریه‌های علمی حتی حقایق علمی  (Fact) نیز قطعی و همیشگی نیستند (چون علم بشر محدود است) و همواره می‌توانند توسط آزمایش‌های جدید اصلاح یا به‌کلی نقض و کنار گذاشته شوند:
     In science, theories do not turn into facts through the accumulation of evidence
    در علم، نظریه‌ها از طریق انباشت شواهد به حقیقت تبدیل نمی‌شوند.
    Fact: In science, an observation that has been repeatedly confirmed and for all practical purposes is accepted as "true." Truth in science, however, is never final, and what is accepted as a fact today may be modified or even discarded tomorrow.
    حقیقت (فکت علمی): در علم، یک مشاهده که برای تمام اهداف عملی مکرراً تأییدشده، به‌عنوان «حقیقت» پذیرفته می‌شود؛ اما حقیقت در علم هرگز نهایی نیست و آنچه امروز به‌عنوان واقعیت پذیرفته می‌شود ممکن است فردا اصلاح شود یا حتی کنار گذاشته شده و به دور انداخته شود.
    منبع: آکادمی ملی علوم ایالات‌متحدۀ آمریکا (National Academy of Sciences) به‌صورت مخفف: NAS:
    https://nap.nationalacademies.org/read/6024/chapter/2
    بنابراین هیچ انسان خردمندی حاضر نیست باورهای سرنوشت‌ساز خویش را بر چیزی استوار کند که به تصریح خود مدعیانش، ممکن است در آینده با آزمایش‌های جدید به‌کلی نقض و مردود شود.

    پی‌نوشت ۶:
    تحقیقات جدید مؤسسۀ مکس پلانک (مؤسسۀ آلبرت انیشتین) با موضوع فیزیک گرانشی در پُتسدام و مؤسسۀ پِریمیتر در کانادا حاکی از این هستند که هیچ راه ممکنی برای اثبات نظریۀ بیگ بنگ وجود ندارد
    🌐 منبع انگلیسی
    🌐 ترجمه فارسی منبع فوق

    پی‌نوشت ۷:
    به عنوان نمونه مستندی به نام Unlocking the Mystery of Life (گشایش رمز زندگی) به کارگردانی لاد آلن به بررسی نظرات تعداد زیادی از دانشمندان غربی به‌خصوص آمریکایی می‌پردازد که با استفاده از استدلالات علمی تجربی و حسی به جنگ نظریات داروین می‌روند تا جایی که به‌جرئت مرگ این نظریه را اعلام می‌کنند. (منبع)

                                             ‌┈••✾•🌿 🌺🌿•✾••┈

    نظر فوق در کانال نیز منتشر شد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    از کجا مطمئن بشیم وقتی خدارو از طریق دل و احساسمون حس میکنیم، خواب های صادقه از ائمه، عالم غیب و... می بینیم درنتیجه ی تلقین، آموزه هایی که از کودکی بهمون داده شده و حرفایی که از بچگی درمورد خدا و بهشت و جهنم و ائمه شنیدیم نیست؟

    پاسخ:
    سلام

    🗣 پی بردن به وجود خداوند فقط از طریق دل (یا قلب) نیست بلکه هر انسانی با هر باوری می‌تواند به همان طریقی که مورد قبول خود اوست از وجود خدا مطمئن شود ازجمله اینکه با حواس ۵ گانۀ خویش موجوداتی که مقابل چشمانش قرار دارند را مشاهده نموده و روی ساختار هرکدام فکر کند و به این سؤال پاسخ دهد که آیا طبق تجربۀ روزمره و قابل تکرار، واقعاً امکان دارد آن موجود خودش خودبه‌خود و تصادفی به وجود آمده باشد یا اینکه باید توسط موجودی هوشمند طراحی شده باشد؟ (۱)
    نگارنده بر اساس همین روش -که برای همه قابل تجربه و راستی آزمایی است- کتاب خویش را -خصوصاً در گفتگو و مناظرات با ناباوران- به ایشان معرفی می‌کنم تا ایشان نیز بتوانند بر اساس همان معیارهای مادی که فقط مورد قبول شخص خودشان است واقعیت را پیدا کنند و به اطمینان برسند. (۲)
    بنابراین چون پی بردن به وجود خداوند منحصر به راه دل نیست، ناباورانی که از اساس منکر وجود دل (و قلب در انسان) هستند و فقط حواس ۵ گانه را به رسمیت می‌شناسند(۳)، دستشان در گفتگو با امثال نگارنده در تکیه بر شبهۀ مذکور (که مدعی‌اند پذیرش خدا دلی و نتیجۀ تلقین و آموزه‌های کودکی است) بسته می‌شود چون فوراً به آن‌ها یادآوری می‌کنم که شما نیز به‌خوبی می‌دانید پی بردن به وجود خدا فقط از طریق دل نیست و همۀ مردم با هر سطح سواد -حتی کودکانی که تازه خوب و بد را فهمیده‌اند- نیز می‌توانند با مشاهدۀ موجودات مادی مقابل چشم مطمئن شوند که محال است ساختار هوشمندانۀ آن‌ها خود به خود و حاصل شانس و تصادف کور باشد (۴) به طوری که به قول دکتر آندرو کانوی آیوی:
    «قانون طبیعی و مسلمِ «علت و معلول» چنان صریح و روشن است که حتی مغز کودک پنج‌ساله نیز می‌تواند آن را درک کند و به وجود آفریننده‌ای در جهان پی ببرد!»

     📘 اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۲۶۶، جان کلوور، چاپ سوم.

    - وقتی می‌توان به خوابی -خصوصاً اگر خبری از آینده می‌دهد- صادق گفت که شواهد و قرائن غیرقابل تشکیک در صحت آن وجود داشته باشد که این قرائن  را جز افرادی که از علم تعبیر خواب برخوردارند و مهارت کافی در این خصوص دارند (یا افراد خاص در موقعیت ویژه) نمی‌توانند با اطمینان کامل تشخیص دهند مگر اینکه خبر مطرح شده در خواب در واقعیت نیز محقق و تعبیر شود، مثل‌اینکه کسی خواب بببیند در آینده، در فلان روز و ساعت فلان واقعه خاص با جزئیات مشخص محقق خواهد شد و سپس دقیقاً همان واقعه بی‌کم‌وکاست در همان لحظه تحقق پیدا کند که در این صورت صادق بودن آن خواب بر همگان آشکار می‌شود و جای انکار باقی نمی‌‌ماند به طوریکه دیگر شبهه پراکنان نمی‌توانند مدعی شوند که چنین خواب‌های صادقی که فراوان هم بوده و هستند نتیجه تلقین در دوران کودکی یا بزرگسالی هستند.

    - اما در مورد وجود بهشت و جهنم نیز که از چشم افراد معمولی پنهان است، خداوند این‌گونه اخبار را بعد از اثبات پیامبریِ کسانی که به شهادت خانواده و اقوامشان همیشه راستگو، امین و مورد اعتماد بوده‌اند و هرگز دروغی از ایشان شنیده نشده به مردم نزدیک و دور اطلاع رسانی می‌کند و برای اینکه هیچ بهانه و عذری باقی نماند و همه مطمئن شوند این اخبار غیبی از جانب آفرینندۀ جهان است، خداوند به پیامبران خود قابلیت معجزه نیز می‌دهد تا خصوصاً افرادی که چندان اهل تفکر نیستند و ایمان‌شان ضعیف‌نر دیگران است نیز به اطمینان کافی برسند.

    ________________
    پی‌نوشت ۱:
    در دو گروه با چندین هزار عضو متعلق به خداناباوران و ندانم‌گرایان سؤال جنجالی زیر را مطرح کردم:
    به نظر شما امکان دارد گزینۀ دیگری به غیر از ۳ گزینۀ زیر برای جهان هستی تصور شود؟
    ۱- هستی تصادفی به وجود آمده است.
    ۲ - هستی خود به خودی است.
    ۳- هستی طراح هوشمند دارد.

    طرح این سؤال منجر به مشارکت جمع قابل توجهی شد و علیرغم تلاش جدی ایشان برای شکستن حصر فوق (خصوصاً توسط یکی از اداره‌کنندگان پرخاش‌گر و اصلی گروه) اما همگی در پایان به ناچار تسلیم شدند و پذیرفتند که هیچ گزینۀ دیگری جز ۳ گزینۀ فوق قابل تصور نیست و هر کسی وجود طراح هوشمند را انکار کند چاره‌ای ندارد گزینۀ خود به خود یا تصادفی بودن هستی(که خلاف تجربۀ عینی خودش می‌باشد) را بپذیرد!
    در پایان این گفتگو که چند روز به طول انجامید بازخوردهای جالبی از اعضای گروه را مشاهده کردم که نگارنده را بسیار به لطف الهی امیدوار کرد به طوری که اینطور به نظر رسید برخی از ایشان با مشاهدۀ این گفتگوی جنجالی و متقن از خواب غفلت بیدار شده بودند و تصمیم گرفته بودند به خرد و تجربۀ ابتدایی خویش احترام بگذارند و با درمان تعصب یا وسواس (که خوشبختانه مانند هر بیماری دیگری قابل علاج است) از مسیر صحیح، شبهات خود را حل کنند تا بیش از این با امید، نشاط و سرنوشت خود بازی نکنند و البته ای کاش همه بدانند در هیچ حالی نباید از رحمت خداوند مأیوس شوند!

    پی‌نوشت ۲:
    به لطف خدا  تاکنون (که حدود ۸ هزار بار این کتاب از وبلاگ نگارنده دریافت شده) شاهد پیام‌های شادی‌بخش مخاطبانی هستم که از رفع شبهه و وسواس خود و اصلاح باورهای اساسی خویش خبر می‌دهند و از اینکه برگشت ایشان به خدا سبب شده از وسوسه‌های تکراری و آزاردهنده خلاص شوند و به زندگی عادی بلکه شادتر از گذشته برگردند بسیار ابراز مسرت می‌کنند.

    پی‌نوشت ۳:
    از تناقضات دیگر ناباوران این است که از یک طرف مدعی هستند فقط چیزی را که با حواس ۵ گانه قابل درک باشد را به رسمیت می‌شناسند اما هم زمان از طرف دیگر مرتب در گفتگوهای خود با مبالغه  زیاد بر وجود خرد {=عقل و اندیشه} در وجود خودشان نیز تأکید دارند!

    پی‌نوشت ۴:
    اصولاً تنوع و تعدد راه‌های اثبات وجود طراح هوشمند -برای هرکسی با هر باوری- سبب شده هیچ عذر و بهانه‌ای حتی برای متعصب‌ترین افراد (که گاهی به دلیل شدت وسواس و عناد، بدیهیات را نیز انکار می‌کنند) باقی نماند.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • محمد یاسر بیجارزهی
  • سلام و درود خوب هستین

    فک کنم منو بشناسین  و مشکلی که داشتم

    خواستم سلامی عرض کنم و و اینکه جدیدا دیدم که مستندی که روش کار میکردین رو منتشر کردین ولی خب با توجه به توضیحات قبلیتون حداقل من نباید نگاش کنم

    خواستم بگم الان میتونین روی کتاب درمان وسواسی ها تمرکز کنین.؟ با تشکر

    البته اینم اضافه کنم که وضعیت من ۹۹ درصد خوب شده به لطف خدا.ولی‌میخواستم ببینم کتاب شما به کجا رسیده.با تشکر مجدد.

    پاسخ:
    سلام
    من نیز از لطف خداوند سپاسگزارم.
    کارهای در اولویت مانع اتمام کتاب درمان وسواس فکری و عملی شده است.
    البته به‌عنوان جایگزین راه‌کارهایی مجرب و فوری جهت درمان وسواس را در «اینجا» پیشنهاد داده‌ام.
    در خصوص توضیحات قبلی فکر کنم منظورتان «این» باشد که درهرصورت جای قدردانی دارد که مخاطبان محترمی چون شما تا این حد از عقل پیروی می‌کنید و به تجربه و عبرت‌های زندگی خود احترام می‌گذارید و در این دورۀ خاص، اجازه نمی‌دهید ظرف ذهنتان از چیزهایی که آرامش‌تان را به هم می‌زد پر شود.
    امیدوارم به این مراقبت ادامه دهید و شما نیز لذت داشتن ذهنی خالی از تشویش‌های خودساخته را در همه حال تجربه کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما بخیر

    ۱۵ سالمه هیچی برام معلوم نیست تو زندگی هیچی حس نمیکنم 

    از وقتی به وجود خدا شک کردم تا الان ههیچی حس نمیکنم 

    والان هم به وجود خدا شک دارم همچنین به امامان و...

    به همه چی شک دارم طوری که به وجود خودمم شک دارم حتی چیز هوایی که با میبینم لمس میکم به همشون شک دارم 

    قبلاً اینطوری نبودم کتابتون رو می‌خوندم که متوجه شدم هیچی نمی‌فهمم نه از کتاب حتی از زندگی هم چیزی نمی‌فهمم 

    تو رو خدا کمکم کنید 

    تمام روز تو فکر اینم که من وجود دارم دیگران وجود دارن کلافه شدم حتی توی درس هامم تمرکز ندارم 

    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر
    مشکل شما مخاطب محترم با توضیحات شفافی که دادید خوشبختانه کاملاً روشن است و آن این که شما نیز مانند برخی مخاطبان محترم دیگر به عارضۀ مشهور وسواس فکری و شک در بدیهیات و محسوسات مبتلا شده‌اید که می‌توانید این مطلب را «روش آسان درمان وسواس با تمرینات مجرب (کلیکبا آرامش مطالعه کنید و مانند بسیاری دیگر شما نیز به نتیجۀ مطلوب برسید.
    همچنین می‌توانید به «این صفحه» وارد شده و در جریان پاسخ جامع در چند بخش به افرادی که دقیقاً عین مشکل شما را مطرح کرده‌اند قرار بگیرید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما بخیر

    ببخشید دوباره پیام میدم آخه مجبورم کسی نیست کمکم کنه 

    شما بهم گفتید من وسواس فکری دارم من راه حل درمان وسواس شما رو خوندیم وار منظورتون رو متوجه شدم که هر موقع وسواس وارد ذهنم شد خودمو با یه جمله سرگرم کنم تا وسواس نتونه توی ذهنم جا کنه اما مشکل اصلی من اینکه نموتنم رو یه جمله تمرکز کنم و سریع تمرکزم رو از دست میدم ضعف اراده دارم و زود ازش ناامید میشم و رهاش میکنم 

    به دور و برم که نگاه میکنم فقط بهم یادآور میشه که هیچی وجود ندارد حتی خودم 

     

    و... می‌دونم که تمرینی که شما دادین آسونه اما نمی‌دونم چرا نمیتونم انجام بدم اصلا رو هیچی نمیتونم تمرکز کنم یه وقتایی از بس ذهنم شلوغ میشه کم مونده روانی شم حتی خودمم نمی‌دونم چمه و چرا اینجوری میشم 

    ممنون میشم پاسخ بدین 

     

    پاسخ:
    سلام

    سلام وقت شما هم به خیر
     
    لطفاً برای دیدن پاسخ «کلیک» نمایید.
     
    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام خوب هستین 

    سوالم درباره اینه که آیا ممکنه قوانین طبیعی خالق جهان باشن؟من تو کانال ایتای شما فیلمی از پروفسور همایون همتی دیدم ولی زیاد قانع نشدم میشه درباره رد این حرف که قوانین طبیعی خالق جهان هستن دلیلی بیارید؟البته من نعتقد وجود خدا هستم فقط در آیت مورد شک پیدا کردم

    پاسخ:
    سلام

    متشکرم و امیدوارم حال شما مخاطب محترم نیز خوب باشد.
    با یقین مستدل به وجود طراح و سازنده برای جهان این دست شبهات از اساس حل می‌شوند اما در پاسخ به سؤال شما ابتدا باید مطمئن شویم هر قانون، موجود مستقلی نیست و در نتیجه این قابلیت را ندارد که به تنهایی بتواند خودش چیزی را طراحی کند و بسازد یا چیزی را به وجود بیاورد و خلق نماید.

    برای درک بهتر موضوع لطفاً به این مثال ساده توجه کنید:
    شما برای اینکه موفق شوید بنّایی را یاد بگیرید لازم است مدتی مشغول کار شوید تا فرصت پیدا کنید در تجربه با قواعد و قوانین بنّایی آشنا شوید و سپس این قوانین را به ذهن و حافظۀ خود بسپارید.
    به‌عنوان نمونه یکی از قوانین بنّایی که لازم است یاد بگیرید روش چیدن صحیح آجرها روی یکدیگر است که باید بتوانید هر آجر را به‌صورت تراز و قانون‌مند در جای مناسبش قرار دهید به طوری که هر چه دیوار بالاتر رود جاذبۀ زمین (به دلیل غلط چیدن آجر) موجب فرو ریختن آن نشود.
    درنهایت وقتی توانستید به‌اندازۀ کافی با قوانین بنّایی آشنا شوید، از آن پس می‌توانید هر زمان اراده کنید خانۀ مدنظر خود را بسازید به این شکل که ابتدا باید به حافظۀ خود مراجعه و قوانین بنّایی که قبلاً به ذهن سپرده‌اید را به یاد آورید و سپس از دست‌وپا و سایر ابزاری که در اختیار دارید مثل بیل و کلنگ و غیره استفاده کنید و خشت به خشت خانه را طبق قانونی که در ذهن دارید بسازید.
    همان‌طور که ملاحظه کردید تا زمانی که شما اراده نکنید خانه‌ای بسازید، این قوانین بی‌دست‌وپا (که در ذهن و حافظه شما قرار دارند) خودشان به‌تنهایی این قابلیت را ندارند که مانند شما راه بیفتند و آجرها را جا به جا کنند و در نهایت بنّایی را انجام داده و خانه را برای شما بسازند بلکه این شما هستید که با مراجعه به ذهن خود و یادآوری این قوانین، می‌توانید از دست‌وپا و سایر ابزاری که در اختیار دارید استفاده کنید و  آجرها و .. را حرکت داده و طبق قانون، در محل مناسب قرار دهید و در نهایت با تکرار همین شیوه ساخت خانه را به پایان ببرید.
    به‌عبارت‌دیگر به تجربه شاهدیم چون قوانین بنّایی (و سایر قوانین)، موجودات مستقلی نیستند و برخلاف ما انسان‌ها دست‌وپا و ابزار لازم را هم ندارند بنابراین این قابلیت را ندارند که خودشان بتوانند به‌تنهایی خانه‌ای را بنّایی کرده و خانه‌ای را مقابل شما بسازند و به وجود بیاورند، بلکه این انسان است که ابتدا این قوانین را (از دیگران) می‌آموزد یا در تجربه (خودش) آن‌ها را کشف می‌کند و سپس به ذهن (یا حافظه) خود می‌سپارد و هر زمان اراده کند طبق این قوانین، خانه یا هر چیز دیگر را با کمک دست‌وپا و ابزاری که در اختیار دارد می‌سازد.
    البته همانطور که در ابتدا اشاره شد برای اینکه شما نیز مانند برخی مخاطبان محترم دیگر از اساس و به‌طور کامل ازاین‌دست شبهات تا پایان عمر آسوده‌خاطر شوید، پیشنهاد می‌کنم کتاب نگارنده که سعی کردم با زبان ساده بنویسم را به‌تدریج و با آرامش مطالعه و مراحل عملی آن را تجربه کنید تا بعد از یقین مستدل به وجود طراح هوشمند (خدا)، مطمئن شوید خداوند این جهان را بر اساس قوانین فوق‌العاده هوشمندانه و حکیمانه طراحی و خلق نموده و ما این قوانین را با مشاهدۀ طبیعت (همان‌طور که در مثال بنّایی گذشت) یا از دیگران (مثلا از دانشمندان) می‌آموزیم یا خودمان در تجربه آن‌ها را کشف می‌کنیم و سپس از این قوانین با ابزارهایی که خداوند در اختیارمان قرار داده هر زمان اراده کردیم می‌توانیم به اشکال گوناگون در مسیر خردمندانه و مفید استفاده کنیم.

    پ.ن: البته عقل بر اساس تجربه به ما می‌گوید فعلاً در قدم اول به همین مقدار درک از معنای قانون که گذشت بسنده کنیم و بیش‌ازحد در این خصوص ریز نشویم که در این صورت به‌تدریج جزئیات بیشتری را در آینده به راحتی متوجه خواهیم شد به عنوان نمونه خواهیم فهمید قانون هر چیز، قابل جدا شدن از آن چیز نیست و این یعنی قانون هم‌زمان با ساخته‌شدن هر چیز، اعمال می‌شود.
    به عنوان نمونه ما از دقیق و صاف چیده شدن آجرهای روی هم، متوجه می‌شویم که بنّا در حین چیدن آجرها دقیقاً طبق قوانین بنّایی که در ذهن داشته عمل کرده است (و هر چه آجرها دقیق‌تر چیده شده باشند ما متوجه می‌شویم قانون بنّایی توسط بنّا دقیق‌تر اعمال و پیاده شده است).
    اما اگر ما خودمان پتک برداریم و دیوار را خراب کنیم روشن است قانون مذکور (صاف بودن آجرها) نیز هم‌زمان با خراب شدن دیوار از بین می‌رود به‌طوری‌که هیچ عاقلی با دیدن آجرهای شکسته که درهم و برهم روی‌ زمین ریخته شده‌اند نمی‌گوید این آجرها طبق قوانین دقیق بنّایی و به شکل تراز و صاف روی‌هم چیده شده‌اند.
    در مورد طبیعت نیز انسان به همان مقدار که اجازه تصرف در آن دارد می‌تواند قوانین آن مثبت یا منفی تغییر دهد به عنوان نمونه در تغییر منفی، می‌تواند با انتشار گازهای گلخانه‌‌ای موجب تخریب لازیۀ ازن  شود.
    به هر حال همانطور که گذشت فعلاً باید به همان مقدار توضیحات در اثبات غیرمستقل بودن قانون که در مثال بنّایی گذشت بسنده کرد و ابتدا یقین مستدل به وجود طراح هوشمند را طبق کتاب مذکور تجربه نمود تا به تدریج و با اطمینان، جزئیات بیشتری در این موضوع برایمان روشن شود بدون اینکه مبتلا به وسواس ذهنی شویم و از مسیر صحیح تحقیق فاصله بگیریم و منحرف شویم.

    پ.ن: درک اینکه هر موجود برای ساخت موجود دیگری باید چه قابلیت‌هایی داشته باشد کمک می‌کند مثال فوق (بنّایی) را بهتر متوجه شوید بدین منظور می‌توانید ص ۳۲۶ از کتاب نگارنده (که با این جمله «بعد از سال‌ها فرصت ...» شروع شده) را رایگان دریافت و مطالعه نمایید.
    ضمن اینکه دلایل دیگری نیز در اینکه قانون، مخلوق است نه خالق وجود دارد که در بخش دوم کتاب (که هنوز به اضافه نشده) محدود بودن قانون مانند هر موجود محدود دیگر در طبیعت اثبات شده است.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    بازم سلام خسته نباشید خوب هستین  من همونیم که در خصوص قوانین طبیعت پرسیدم ممنون از پاسخی کخ دادین من کاملا قانع شدم و قطعا کتابتون هم میخونم ولی شبهه ای  کخ ذهنم خیلی درگیر کردخ و بیشتر این شبهه باعث شده من در وجود خدا شک کنم بحث تکامله حتی طبق این نظریه چشم و مغز هم تکامل پیدا کرده و فکر کنم داروین در کتاب خودش گفته بود چشم در ظاهر پیچیده است ولی در اصل از چشم های خیلی ساده شروع شده و کم کم تکامل پیدا کرده(البته نمیتونم اطمینان بگم حتما داروین اینو گفته)طبق این نظریه موجودات با گذشت زمان بدنشون با محیط سازگار میشه و از روش انتخاب طبیعی میتونن کامل شن و اون تک سلول اولیه هم میتونه خود به خود ایجاد شه انگار کلن نقش خدا در هستی حذف میشه !و من درباره اینکه ثابت شده یا نه دقیق نمی‌دانم ولی خب خیلی از دانشمندان قبولش کردن تا جایی که چیزی به نام زیست شناسی فرگشتی داریم 

    من واقعا ذهنم درگیر این سواله و هیچ جوابی براش پیدا نتونستم بکنم و جوابای هم کخ دیدم نتونست منو قانع کنه لطفا شما یه جوابی در این مورد بدید من شکم فقط در این مورده خیلی ممنون از زحماتی که میکشید

    پاسخ:
    سلام

    شما هم خسته نباشید.

    طبق علم، عقل و تجربۀ هر انسانی -با هر باوری- در زندگی واقعی امکان ندارد چیزی بدون وجود هیچ عاملی، خودش خودبه‌خود و تصادفی شکل بگیرد (حتی در حد چیده شدن چند آجر روی‌هم) چه رسد به سازوکاری که داروین در انتخاب طبیعی مطرح کرده است!

    اگرچه برخی نظر داروین را در حدّ فرضیۀ علمی نیز نمی‌دانند و دانشمندان فراوان غربی مرگ آن را با شواهد تجربی اعلام کرده‌اند (نمونه) اما برفرض اینکه روزی نظر داروین از فرضیه به تئوری و از تئوری به واقعیت صد در صد علمی تبدیل شود باز هم بدون تردید همین نظر وی نیز دلیل روشنی بر وجود طراح هوشمند است، زیرا طبق توضیحات خود شما، بر اساس انتخاب طبیعی داروین، سازوکار طبیعت طوری تعریف شده که ساختار موجودات به‌تدریج از ساده به پیچیده‌تر و منظم‌تر شدن پیش می‌روند (اگرچه همین ادعا نیز نقض علمی دارد و در مواردی روند معکوس است «1») اما به هر حال اگر بنای طبیعت طبق ادعای خداناباوران بر خود به خودی بودن و تصادف بود «2» نباید انتظار هیچ نتیجۀ قابل پیش‌بینی وجود می‌داشت و به همین جهت جمع قابل‌توجهی از بزرگان ادیان ازجمله اسلام متفق‌اند که تکامل داروین با توحید و خداشناسی مخالفتى ندارد و حتی شخصیتی مانند آیت الله مشکینی از بزرگان شیعه، کتاب تکامل انسان در قرآن را نوشته که با ترجمۀ جدید با عنوان قرآن و خلقت فرگشتی انسان منتشر شده است.) «3»

    نکته: همانطور که ملاحظه نمودید برای اینکه موفق شویم ریشۀ هر گونه شبهه در این خصوص را از اساس خشک کنیم ابتدا باید یقین مستدل پیدا کنیم که محال است در زندگی واقعی و تجربه روزمرۀ زندگی هر انسانی با هر باوری، چیزی بدون هیچ عاملی، خودش خودبه‌خود و تصادفی شکل بگیرد به همین جهت تأکید نگارنده در صدر و ذیل پاسخ قبلی به شما و دیگر مخاطبان محترم نیز بر همین امر استوار بود و پیشنهاد دادم برای تجربۀ این یقین مستدل روشی که در کتاب نگارنده با زبان ساده آمده را طی کنید تا شما نیز مانند برخی مخاطبان دیگر برای همیشه از دست چنین شبهات تمام‌نشدنی در مورد اصل وجود خدا آسوده‌خاطر گردید؛ البته اگر منشأ این شبهات وسواس فکری نباشد که در این صورت بازهم جای هیچ نگرانی نیست چون با انجام تمرینات ساده (که اینجا توضیح دادم) می‌توانید از شر وسواس فکری و عملی برای همیشه خلاص شوید و دیگر شاهد درگیر شدن ذهن خود به این شبهات نیز نباشید.


     ______________

    پاروقی‌ها

    «1»

     بخشی از فیلم مناظرۀ بحث آزاد در موضوع تکامل به همراه فیلم از ادعای ذیل الذکر در دقیقه 3:

    مصباح: عناصر رادیواکتیو مثل اورانیوم و امثال این‌ها، دائماً تبدیل به عناصر سبک‌تر می‌شوند و این‌یک سیر انحطاطی است، دائماً تشعشع می‌کنند و اشعۀ آلفا و بتا و غیره از آن‌ها تشعشع می‌شود و بالاخره اورانیوم تبدیل می‌شود به سرب؛ آیا می‌شود این را سیر از ساده به بغرنج (و پیچیده) دانست؟

    تماشا در آپارات

    تماشا در ایتا


    «2»
    در دو گروه با چندین هزار عضو متعلق به خداناباوران و ندانم‌گرایان سؤال جنجالی زیر را مطرح کردم:
    به نظر شما امکان دارد گزینۀ دیگری به غیر از ۳ گزینۀ زیر برای جهان هستی تصور شود؟
    ۱- هستی تصادفی به وجود آمده است.
    ۲ - هستی خود به خودی است.
    ۳- هستی طراح هوشمند دارد.
    طرح این سؤال منجر به مشارکت جمع قابل توجهی شد و علیرغم تلاش جدی ایشان برای شکستن حصر فوق (خصوصاً توسط یکی از اداره‌کنندگان پرخاش‌گر و اصلی گروه) اما همگی در پایان به ناچار تسلیم شدند و پذیرفتند که هیچ گزینۀ دیگری جز ۳ گزینۀ فوق قابل تصور نیست و هر کسی وجود طراح هوشمند را انکار کند چاره‌ای ندارد گزینۀ خود به خود یا تصادفی بودن هستی (که خلاف تجربۀ عینی هر انسانی با هر باری است) را بپذیرد!
    در پایان این گفتگو که چند روز به طول انجامید بازخوردهای جالبی از اعضای گروه را مشاهده کردم که نگارنده را بسیار به لطف الهی امیدوار کرد به طوری که اینطور به نظر رسید برخی از ایشان با مشاهدۀ این گفتگوی جنجالی و متقن از خواب غفلت بیدار شده بودند و تصمیم گرفته بودند به خرد و تجربۀ ابتدایی خویش (در محال بودن خود به خود و تصادفی بودن حتی در حد چیدن چند آجر روی هم چه رسد به طراحی فوق هوشمندانۀ طبیعت) احترام بگذارند و با درمان تعصب یا وسواس (که خوشبختانه مانند هر بیماری دیگری قابل علاج است) از مسیر صحیح، شبهات خود را حل کنند تا بیش از این با امید، نشاط و سرنوشت خود بازی نکنند و البته ای کاش ایشان نیز فراموش نکنند که نباید اسیر تعصب شده و در هیچ حالی از رحمت خداوند مأیوس شوند!


    «3»

    بخشی از کتاب نگارنده که مرتبط با سؤال شما مخاطب محترم است:

     «چالز داروین»، Charles Robert Darwin بر اساس تعریفی که از تکامل یا فرگشت ارائه داده، سازوکار شکل گیری تکامل مد نظر خویش (با عنوان انتخاب طبیعی یا سازش بدن جانداران با طبیعت) را حاصل طرح الهی می‌داند و آن را تحسین می‌کند.

    ویلیام پِیلی William Paley استدلال کرده بود که سازش‌های پیچیدۀ بدن جانداران، نشانه‌های طرح الهی هستند. چارلز داروین جوان این آرای پیلی را تحسین کرد.

    منبع کتاب به زبان انگلیسی:  مکاتبات چارلز داروین، انتشارات دانشگاه کمبریج. صفحات ۱۸۵۸–۱۸۵۹، بورکهارت، اف. اسمیت، اس.، ویرایش. (۱۹۹۱).

    Burkhardt, F.; Smith, S., eds. (1991). The correspondence of Charles Darwin. Cambridge: Cambridge University Press. pp. ۱۸۵۸–۱۸۵۹.

    متن فارسی مطلب فوق با استناد به منابع انگلیسی: https://fa.wikipedia.org/wiki/فرگشت

    البته برخى از همکاران نزدیک داروین، مانند چارلز لاین و هرشل، نیز به‌هیچ‌وجه فرضیۀ داروین و انتخاب طبیعىِ وى را مغایر مذهب و حکمت الهى نمی‌دانستند؛ اندیشمندان اسلامی نیز بر این باورند که هرگز داروینیسم با حکمت صنع و مدبرانه بودن آفرینش تعارضى ندارد ... و تحوّل انواع، به هر صورتى که باشد، همانند عقیدۀ ثبات انواع، با اصل توحید و خداشناسی مخالفتى ندارد و هر دو به‌طور یکسان، وجود یک نظام عمیق و اسرارآمیز را در جهان هستى اثبات می‌کنند و این نظام، بهترین نشانۀ وجود خداست.

      بحث و بررسى درباره داروینیسم، ص ۵ ـ ۱۵۳; مجلۀ تخصصى کلام اسلامى: تحوّل انواع و حکمت صنع، شمارۀ ۱۵.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام

    خسته نباشید

    خیلی ممنون از کتابتون وقتی خوندمش واقعا آرامش پیدا کردم و باعث شد تا به وجود خدا یقین پیدا کنم

    ولی یه چیزی رو من در اینترنت خوندم که گفته بود حیات توسط شهاب سنگا به زمین اومده و حتی تحقیقات دانشمندان روی شهاب سنگا نشون داده که شهاب سنگا حاوی اسید آمینه بودن و به همین دلیل هنگام برخورد به زمین و به آب باعث آوردن حیات به زمین شدن و اسید آمینه هم که در فضا به روش خیلی  راحت ساخته میشه ...

    ... با توجه به اینکه شهاب سنگ ها به طور تصادفی به زمین برخورد میکنن این یعنی حیات کلن تصادفی بود؟؟

    گرچه من کتابتون رو خوندم و فهمیدم سلول و ملوکول و اتم هیچکدوم دست و پا و هوش و شعور ندارند که بخوان چیری رو بسازن ولی باز این شبهه که شهاب سنگ ها حیات رو به زمین آوردند ذهنمو درگیر کرده ممنون میشم پاسخی قانع کننده بدید 

    پاسخ:
    سلام

     شما هم خسته نباشید
    طبق دیدگاه ماتریالیسم (یا ماده‌باوری که به خدا اعتقاد ندارند) چیزی در جهان جز ماده وجود ندارد (منبع) بنابراین حیات (و به طریق اولی شهاب‌سنگ) از دیدگاه ایشان چیزی جز ماده نیست و هر ماده نیز متشکل از اتم و مولکول است (۱) و خوشبختانه شما نیز تصریح کردید طبق روش کتاب مذکور فهمیده‌اید اتم و مولکول بی‌دست و پا هیچ کدام قابلیت اینکه بتوانند چیزی را بسازند ندارند (۲) بلکه ساختارشان نشان می‌دهد که خودشان ساخته شده توسط طراحی فوق‌العاده هوشمند هستند.
    ضمن اینکه واقعیتی که با چشم نیز برای همه -چه خداباور و چه خداناباور- قابل دیدن است این است که حیات نه به شکل تصادفی بلکه در یک زمان کاملاً مشخص، تکرارپذیر و قابل پیش‌بینی (۳) در جنین ظاهر می‌شود (یا به تعبیر خداباوران توسط خداوند در جنین دمیده (۴)) که با سونوگرافی (۵) نیز به وضوح قابل مشاهده است.

    پ.ن: اگر شما مخاطب محترم مانند برخی مخاطبان دیگر واقعا آرزو دارید ذهن‌تان برای همیشه از درگیر شدن به این دست شبهات تمام‌نشدنی آسوده خاطر شود به نکته‌ای که در پایان پرسش قبلی گذشت عنایت ویژه داشته باشید؛ خصوصاً اینکه فراموش نکنیم هیچ عقل سلیمی حاضر نیست اطمینان حاصل از یقین خودش را با امور قابل نقض متزلزل کند و این در حالی است هر کسی می‌تواند با کمی تحقیق مطمئن شود هیچ نظریۀ علمی را پیدا نمی‌کند که دارای نظریۀ معارض یا حداقل مخدوش‌کننده توسط دانشمندان دیگر نباشد بلکه به تصریح معتبرترین مراکز علمی دنیا نه‌فقط نظریه‌های علمی بلکه حقایق علمی (Fact) نیز قطعی و همیشگی نیستند (چون علم بشر محدود است) و همواره می‌توانند توسط آزمایش‌های جدید اصلاح یا به‌کلی نقض و کنار گذاشته شوند. (منبع)

    esbatekhodavand کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه در پیام‌رسان ایتا؛ نشر آزاد است حتی بدون ذکر منبع


    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
     
    ________________________
    پاورقی:
    (۲) در کتاب مذکور این واقعیت نیز بررسی شد: حتی هوشمندترین موجودات نیز بدون داشتن ابزار کافی (مثل دست و پا در انسان) توانایی ساختن هیچ چیزی را ندارند.   
    (۳) طبق علم پزشکی «قلب انسان در پایان هفته چهارم پس از باروری شروع به تپیدن کرده و با سرعت ۶۵ ضربان در دقیقه منقبض می‌شود» (منبع) که درست منطبق با آیات قرآن است. (منبع)
    (۴) ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فیهِ مِنْ رُوحِهِ
    (خداوند) سپس (اندام) او (انسان) را موزون ساخت و از روح خویش در وى دمید. 📗 قرآن، سورۀ سجده، آیۀ ۹
    (۵) سونوگرافی یک روش تشخیصی است که امواج صوتی با فرکانس بالا را به داخل بدن می فرستد و این امواج از اعضا و احشاء داخل بدن تصویر تهیه می کنند که می تواند تصاویر خوب و واضحی به ما بدهد و یک روش تشخیصی مهم در مسائل زنان و مامایی است.

    سلام 

    من یه متنی درباره خدا خوندم میخواستم بدونم درسته و این تصور از خدا درسته؟

    مشکل ما اینه که خدا رو نمی تونیم به شکل انرژی ببینیم ، یه مثال می زنم : فکر کنید به نیروی جاذبه ، اگر بخواهیم به این نیرو به شکلی نگاه کنیم که به نیرویی برتر به اسم خدا نگاه می کنیم چطور درباره ویژگیهاش صحبت می کردیم ؟ مثلا می گفتیم جاذبه خیلی مهربونه ، ما رو روی زمین نگه می داره ، نمی ذاره توی هوا معلق باشیم ، کمک می کنه که ما کارهامون رو به راحتی انجام بدیم ، اگه اون نبود ما حتی آب رو نمی تونستیم براحتی بخوریم چون وقتی لیوان رو به سمت دهانمون می بردیم آب به گلومون سرازیر نمیشد ، همین مهربونی جاذبه است که ما می تونیم وسایلمون رو روی زمین یا میز بذاریم و مطمئن باشیم جابه جا نمیشن و هزار یک لطف دیگه ای که جاذبه به ما می کنه ولی … البته یک روی دیگه هم داره که نشون میده این نیرو در کنار مهربونیش گاهی هم قهرآمیزه ! چطور ؟ مثلا ممکنه وسیله ای از دستمون بیفته و به خاطر وجود همین نیرو بشکنه ، یا مثلا ممکنه خودمون زمین بخوریم یا از جایی پرت بشیم و دچار شکستگی بشیم و …

    به همین شکل میشه ویژگی های دیگه ای هم به این نیرو نسبت داد که همینقدر بی معنی و بی اساس باشند ، در حالیکه همه ما می دونیم جاذبه نیرویی است که از قوانین خودش بر اساس یک سری پارامترهای فیزیکی مثل جرم و..‌. طبعیت می کنه ، نه مهربونه و نه قهرآمیز . اگر برطبق قاعده اش ازش استفاده کنیم بسیار مفید و کاربردیه و اگر بر خلاف قاعده اش عمل کنیم برامون دردسرساز میشه ، نه کسی رو بیش از دیگران دوست داره و نه با کسیکه مثلا از روی نردبان افتاده و پاش شکسته پدرکشتگی داشته ،صرفا طبق قوانین خودش عمل کرده بدون هیچ احساسی که بشه برانگیخته اش کرد ، حالا اگر کسی تا صبح بشینه گریه کنه و به جاذبه التماس کنه که من خودم رو از روی پشت بوم پرت می کنم ولی تو منو به طرف زمین نکشون و بلایی سرم نیار ، تاثیری بر روی این نیرو نمی تونه بذاره 

    این نوع تصور از خدا درسته؟؟یعنی واقعا خدا به گریه و التماس ما اهمیت نمیده و کلن کاری که خودش بخواد رو بدون توجه انجام میده؟؟خدا خودش هم تابع قوانین خودشخ؟؟؟

    یخ متن دیگخ دیدم که مربوط به همون متنه

     

    خدا فاقد احساسات و ادراکات انسانی هست و فرق بین چیزی که می‌خواهید و نمی‌خواهید را متوجه نمی‌شود و این موارد به ذهن انسان باز می‌گردد! و می‌گویند اگر شما کودکی را در حال درد کشیدن ببینید چه اقدامی می‌کنید؟ پس چرا خدا اقدامی نمی‌کند؟ و در نهایت به این نتیجه می‌رسند که خدا سیستمی از جنس انرژی است و فاقد ادراکات انسانی می‌باشد و هر یک از ما که از جنس انرژی هستیم پس از مرگ به انرژی هستی می‌پیوندیم یا به عبارتی فنای فی الله (انرژی) می‌شویم.

     

    این تصورات از خدا درسته؟؟؟اگه خدا سیستمی نیست و تابع قوانین خودش نیست پس با دیدن جنگ و خونریزی کار خاصی نمیکنه؟؟

    پاسخ:
    سلام

    پاسخ امثال نگارنده (که یقین به وجود خدا را بر اساس شواهد قابل درک با حواس 5 گانه تجربه کرده‌ایم و به اطمینان کافی رسیده‌ایم) به سؤالات شما روشن است.

    پس خردمندانه این است که خود شما مستقل در این خصوص تفکر کنید تا شما نیز مطمئن شوید این نوع تصوراتی که مطرح کردید خلاف عقل سلیم است بلکه در واقع  وسوسه و حدیث نفس است و مربوط به اذهانی است که به دلایل مختلف دچار تشویق شده‌اند (از جمله به دلیل سوء ظن به خدا، وسواس فکری، تکبر نسبت به عبادت و دعا یا قصور بیش از حد در آن.)

    متأسفانه اگر این افراد تدبیری نکنند به تدریج در مورد همه چیز به شک‌های بی‌اساس مبتلا می‌شوند و احساس ناامیدی بر ایشان غلبه پیدا کرده یا خدای ناکرده به طور کامل از رحمت خالق مهربان خویش ناامید می‌شوند!

    خوشبختانه این خصوصیات، قابل درمان است و البته روش‌های درمان به نسبت افراد متفاوت است که در ادامه به افراد مختلف و روش درمان هر کدام اشاره خواهم کرد و هر کسی ابتدا ببیند جزو کدام دستۀ زیر است سپس به روش درمانی همان دسته عمل کند:

    ✔️ دسته اول:

    ببینید آیا خودتان می‌توانید تشخیص دهید تصورات فوق در مورد انرژی و ... (که در متن بالا آمده) خلاف عقل سلیم است؟

    به عبارت دیگر فکر کنید و ببینید آیا شما هم‌اکنون  می‌توانید فرق بین موجوداتی مثل انرژی (که با تمام خصوصیات، فوائد، ضررها و قوانین حاکم بر ایشان، مخلوق خدا هستند) را با خداوند که خالق (انرژی بلکه خالق) همه چیز است بفهید؟ و آیا این حقیقت را نیز درک می‌کنید که خداوندی که  خالق رحم و عطوفت در نهاد ماست (به طوری که اگر گریه و التماس کسی را ببینیم دلمان به حال او به رحم می‌آید) مسلماً خودش به دعا و خواهش و اشک بندگانش اهمیت می‌دهد و محال است به ایشان رحم نکند؟! (۱)

    اگر پاسخ به سؤالات فوق توسط شما مثبت است کافی است فقط یک کار انجام دهید و آن اینکه:

    اولویت خود را بر بی اعتنایی به توهمات فوق الذکر بگذارید (و به تعبیر علمی این توهمات را نفی خواطر کنید) که روش بسیار ساده و کاملاً مجرب و مؤثر آن را در «اینجا» توضیح داده‌ام.

    ✔️ دسته دوم:

    ممکن است کسی که متن فوق را نوشته ادعا کند از طرق مختلف (از جمله طبق روش کتاب نگارنده) یقین عقلی در اصل وجود خدا را تجربه کرده که در این صورت چون دقیقاً فرق بین معنای خالق و مخلوق را نفهمیده  بنابراین او فقط یقین عقلی در اصل وجود خدا را تجربه کرده و هنوز یقین قلبی را (به دلایل مختلف ازجمله ابتلاء به وسواس فکری) تجربه نکرده است.

    این افراد لازم است دو کار را هم زمان انجام دهند:

    اول: اولویت خود را بر بی‌اعتنایی به این توهمات (نفی خواطر) طبق روش فوق بگذارند که خوشبختانه در صورت مداومت بر تمرینات مذکور، وسواس ایشان نیز درمان می‌شود.

    دوم: هم‌زمان تلاش کنند علاوه بر یقین عقلی به اصل وجود خدا، یقین قلبی به این حقیقت را نیز تجربه کنند که روش آن در کتاب نگارنده آمده است.

    ✔️ دستۀ سوم:

     اگر این افراد اهل نماز نیز هستند می‌توانند تمرین زیر (که 10 بار در نمازهای واجب روزانه قابل تکرار است) را انجام دهند تا به خواست خدا از اسارت این توهمات سطحی زودتر خلاص شوند و آن اینکه:

    بعد از گفتن «ایاک نستعین»، ترجمۀ فارسی آن را «تنها از تو کمک می‌خواهیم» بدون اینکه به زبان بیاورند فقط در ذهنشان مرور کنند، تا به تدریج هم فرق بین خالق و مخلوق در ذهنشان برجسته شود و هم بفهمند تمام مخلوقات (از جمله انرژی) با تمام آثارشان مخلوق خدا هستند و از خود هیچ قدرت و اثری ندارند لذا هر انسان دارای عقل سلیم به خوبی می فهمد منشأ تمام اثرها و قدرت‌ها فقط خداوند است و فقط باید از او در جزئی‌ترین کارها تا کارهای بزرگ درخواست کمک کند و اگر از دیگران درخواست کمک می‌کند مثلاً می‌خواهد ماشینش را هل دهند این درخواست در حالی است که وی مطمئن است که همه از جمله آن فرد مخلوق و وسیلۀ خیر از جانب خداوند برای او هستند بنابراین ابتدا از خداوند تشکر می‌کند و سپس از آن فرد به این دلیل که آن فرد از قدرتی که خداوند در اختیارش قرار داده در جهت خردمندانه و انسانی استفاده کرده است و با تشکر ما بیشتر به کار خوب تشویق می‌شود و اگر همه اهل تشکر از انجام دهندۀ کار خوب باشند، کار خوب در جامعه نهادینه می‌شود.


     در مورد سؤالات مطرح شده:

    روشن است این سؤالات مربوط به افرادی است که به هر دلیل دچار سوء ظن به خالق مهربان خویش شده‌اند به طوری که بر خلاف عقل و نقل خیال کرده‌اند خدایی که ارحم الراحمین است به گریه و التماس بندگانش اهمیت نمی‌دهد (!) که اگر این تهمت‌های زشت را با مراجعه به عقل و نقل علاج نکنند به هر اندازه سوء ظن بشان بیشتر شود به همان اندازه گرفتاری‌هایشان در زندگی بیشتر خواهد شد و بدی بیشتری خواهند دید و به همان اندازه که به خداوند خوش گمان شوند (که شایسته هم همین است) ناراحتی‌ها و خیالات آزاردهنده از ایشان دورتر شده و خوشی و خوبی را بیشتر خواهند داد.

    به هر حال این افراد لازم است دو کار انجام دهند:

    اول:دفع گمان‌های زشت و بد به خداوند (نفی خواطر) با روش مذکور.

    دوم: مطالعۀ موارد زیر (اگر مطالعه کرده‌اند دوباره به خود یادآوری کنند):

    - ناگفته‌هایی از درد دل ناباوران که چگونه دچار بدگمانی به خدا و سپس شک و انکار شدند؟ (کلیک)
    - اگر خدایی هست چرا به دادم نمی‌رسد + پاسخ (کلیک)
    - علت بدگمانی به خدا چیست و چگونه می‌توان خوش‌گمانی را جایگزین آن نمود؟ (کلیک)
    - راه‌حل درمان بدگمانی به خدا، قطع ارتباط با ناباوران (و شبهات ایشان) و اصلاح ریشه‌ای باورهاست. (کلیک)


    اما در خصوص سؤال بعدی که چرا خداوند با دیدن جنگ و خونریزی کار خاصی نمیکنه؟؟

    تلاش کردم در کلیپ زیر به آن پاسخ دهم:

    فیلم سینمایی آمریکایی: تدبیر خدا در مقابله با ظلم و تجاوز چیست؟ (کلیک)

    _________________

     (۱) در برخی روایات اشک ریختن حتی اگر تظاهر به آن شود موجب جلب رحمت و اطمینان از اجابت دعاست ازجمله:

    إِنْ لَمْ یَجِئْکَ الْبُکَاءُ فَتَبَاکَ فَإِنْ خَرَجَ مِنْکَ مِثْلُ رَأْسِ الذُّبَابِ فَبَخْ بَخْ‏

     اگر اشکت نیامد خود را شبیه کسی که اشک می‌ریزد نشان بده، پس اگر از (چشمان) تو به باندازۀ سر مگس (اشک) خارج شد، پس به به (خوش به حالت و خیالت از اجابت دعایت راحت باشد.)

    📘 کافی (ط - دار الحدیث)، ج‏۴، ص: ۳۳۳

    ✔️ خداوند در آیات و روایات فراوان، امر به دعا فرموده و وعدۀ اجابت آن را نیز داده است:

    وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی‏ وَ لْیُؤْمِنُوا بی‏ لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُون

    و هنگامى که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، پس (بگو:) به یقین من نزدیکم! دعاى دعا کننده را هنگامى که مرا بخواند اجابت می‌کنم پس (ایشان هم) باید مرا اجابت کنند و به من ایمان بیاورند باشد که رشد کنند (و اصلاح و هدایت شده، به کمال برسند)!
    📗 قرآن کریم، سورۀ بقره، ۱۸۶

    ✔️ اما روشن است انسان غافلی که قلبش نسبت به خدا دچار انواع بدگمانی‌ها، وسوسه‌ها و شک‌های بی‌اساس است و از خداوند طلبکار است نباید انتظار اجابت دعا داشته باشد.

    «إِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- لَایَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ‏ سَاهٍ‏، فَإِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِکَ، ثُمَّ اسْتَیْقِنْ بِالْإِجَابَةِ ».

    به یقین خداوند عز و جل مستجات نمی‌کند دعایی که پشت قلب فرد غافل است پس هنگامی که دعا کردی با قلبت به آن اقبال (و رو) کن سپس یقین به اجابت داشته باش (زیرا خداوند در وعده قطعی ادعونی استجب لکم خود تخلف نخواهد کرد).
    📘 کافی (ط - دار الحدیث)، ج‏۴، ص: ۳۱۱

    ✔️ برعکس، انسانی که یقین دارد خداوند به او از خودش مهربان‌تر است و خیرش را بهتر از همه می‌داند چنین کسی قلباً از خداوند راضی است کسی که چنین باشد اجابت دعایش تضمین شده است.

    وَ أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ یَهْجُسْ‏  فِی قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ، فَیُسْتَجَابَ لَهُ».
    من ضامنم براى کسى که بخواند خدا را (و دعا کند) و در عین حال خطور نکند در قلبش جز رضایت (از آنچه خداوند پیش بیاورد) که (دعایش) برایش (و به نفع او) مستجاب شود.
    📘 کافی (ط - دار الحدیث)، ج‏۳، ص: ۱۶۳

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام من چون ضعف اراده داشتم شما گفتین تمرین درمان وسواس رو بدون فشار اضافه انجام بدم و من موفق شدم و شش روز هست که تکرار تمرین برام آسون شده 

    اما یه چیز خیلی نگرانم کرده اینکه من بعد از شش روز که تمرین برام آسون شده بود  حالام احساس میکنم تمرین دوباره برام سخت شده مثل روز اولی که شروع کردم نمی‌دونم شاید به خاطر ضعف ارادهم هست ولی هر چی هست خیلی نگرانم کرده

    پاسخ:
    سلام

    لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ خود «کلیک» نمایید!

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل




    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی