اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

آموزش کسب یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه حتی برای نونهالان

اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

آموزش کسب یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه حتی برای نونهالان

اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

سلام
خوش آمدید.

مخاطبان محترم
در حال حاضر فعال‌ترین صفحه‌ی ما، در پیام‌رسان «ایتا» می‌باشد:
https://eitaa.com/esbatekhodavand
نشانی ما در سایر پیام‌رسان‌های مشهور داخلی و خارجی:
esbatekhodavand
همیشه در مسیر درست موفق باشید.

آخرین نظرات

 پاسخ دهنده: نویسندۀ کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه 

وابسته به: کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

تمرین طرد افکار مزاحم ( یا تمرین ذکر، درمان وسواس، افسردگی...)

نکته:

  پیام‌های متعددی از سوی مخاطبان محترم -خصوصاً کسانی که به وسواس حادّ مبتلا هستند- مرتب در حال ارسال است که می‌پرسند:
👤«تمرین طرد افکار مزاحم را از طریق سایت (همین صفحه) آموزش ببینم یا از طریق کانال؟»
 (جهت دیدن اولین قسمت آموزش در کانال «کلیک» کنید).

🗣 #پاسخ: چون انجام اصل تمرین، بسیار آسان است، -خصوصاً افرادی که دچار حملات پانیک Panic attack می‌شوند- لازم است برای در امان ماندن فوری از حملات افکار مزاحم، از همین لحظه، این تمرین ساده را به شیؤه زیر آغاز کنید و سپس منتظر بمانید و تمرین را با جزئیات تعیین کننده در کانال آموزش ببینید.

روش صحیح انجام تمرین طرد افکار مزاحم

۱- هر زمان متوجه شدید، فکر مزاحمی سراغتان آمده، یا نیاز به آرامش عمیق داشتید، حداکثر بعد از ۳ ثانیه، یک جمله -مثل «بهش فکر نکن!»- یا کلمه -مثل «الله»- را پشت سر هم تکرار کنید، حداقل تا زمانی که دیگر آن فکر مزاحم تکرار نشود و به آرامش عمیق برسید.

۲- در مواقعی که به فکر فرو می‌روید -ازجمله هنگام مطالعه یا بعد از خواب در رختخواب- اگر دیدید آن فکر، تحریک‌کننده یا آزاردهنده نیز هست و مانند کنه، رهایتان نمی‌کند، لازم است علاوۀ بر تکرار عبارت فوق، بعد از حداکثر ۳ ثانیه، حداقل ۳ متر از محلی که در آن قرار دارید فاصله بگیرید!

۳- در حین تمرین فوق، تنفس را به صورت علمی و صحیح انجام دهید؛ به این صورت که نَفَس را از بینی به داخل بدهید و از دهان خارج کنید و هم‌زمان با خروج نَفَس، عبارت مورد نظر -ترجیحاً «الله»- را تکرار کنید
.


✔️ در صورتی که موفق شوید تمرین فوق را از طریق کانال به طور کامل آموزش ببینید، جزئیاتی -با ارجاع به منابع علمی و تماشای فیلم- خواهید آموخت که در صورت عمل به آن، طبق آموزش، به خواست خدا شما نیز مانند جمع دیگری از مخاطبان محترم که به انواع اختلالات روانی، خصوصاً افسردگی و وسواس حادّ (در حد تشنج) مبتلا بودند، به تجربه خواهید دید، در همان مراحل اولیۀ تمرین، نه تنها از حملات تند و تیز افکار مزاحم به شکل محسوس رها خواهید شد، بلکه نیازتان به مصرف دارو و رجوع به دکتر نیز به طور کامل برطرف خواهد گردید.

✔️  این آموزش به دو شکل، برای افراد مذهبی و غیر مذهبی تنظیم شده است و هم‎‌اکنون حتی برخی خداناباوران و ندانم‌گرایان در حال مشاوره با نگارنده و دوره دیدن این آموزش هستند و البته برخی نیز قبلاً این آموزش را با موفقیت به پایان رسانده‌اند و هم‌اکنون در مراحل بالای آن قرار دارند که به خواست خدا، در خلال آموزش در جریان قرار خواهید گرفت.

📘 اگرخدا بخواهد این آموزش به قالب کتاب PDF نیز منتشر خواهد شد.

🙏🏻 با توجه به کارهای در اولویت، اگر مایل بودید دعا کنید، تا آفریدگار مهربان، توفیق تکمیل این آموزش سرنوشت‌ساز را به نحو احسن و در کمترین زمان ممکن روزی نگارنده کند؛ خصوصاً اینکه طبق اخبار رسمی، به دلیل هجوم افکار مزاحم، حدود ۶۰ درصد مردم ایران دارای افسردگی، اضطراب، وسواس و یکی از اختلالات روانی هستند. (منبع)

 

اگر نبود این احتمال که برخی مخاطبان محترم مشتاق‌اند، هر چه زودتر با ابعاد بیشتر تمرین آشنا شوند، تا تنظیم آموزش به شکل کتاب، از انتشار آن خودداری می‌کردم خصوصاً اینکه هنوز موفق نشده‌ام متن زیر را به شکل حرفه‌ای ویرایش نمایم، بنابراین از بابت اشکالات فنی نیز قبلاً عذرخواهی می‌کنم.

مقدمه

اگر دچار وسواس فکری هستید، سعی کنید سه مرحلۀ زیر را بیش از دیگران رعایت کنید:
۱- بدون عجله، متن زیر را سطر به سطر به ترتیب مطالعه نمایید و جلو بروید.
۲- هرگاه از خواندن متن، احساس خستگی یا کراهت به شما دست داد، موقتاً خواندن را ترک کنید!
۳- بعد از اینکه خستگی‌تان برطرف شد و باز انگیزۀ کافی در خود یافتید، به خواندن ادامه دهید.
 رعایت سه بند فوق کمک می‌کند بدون فشار بتوانید خواندن متن را ناقص رها نکرده و تا آخر به اتمام برسانید.

اگر رعایت روش فوق موجب شود خواندن کامل متن در چند نوبت طول بکشد، در مقابل آنچه به دست خواهید آورد هیچ اهمیتی ندارد چون در صورت کامل خواندن متن، درست است که شما با تمرینی فوق العاده آسان (که نونهالان نیز می‌توانند از آب خوردن آسان‌تر آن را انجام دهند) آشنا خواهید شد، اما چون همین تمرین ساده، لازم است در شرایط گوناگون تکرار شود (خصوصاً کسانی که هنگام کارهای روزمره نیز دچار حملات وسوسه می‌شوند) پس لازم است با جزئیات و ریزه‌کاری‌های بیشتر این تمرین نیز آشنا شوید که نگارنده تلاش کردم تا جایی که مقدور است شما را تا پایان متن با این ریزه‌کاری‌های کلیدی و ترفندهای مهم آشنا کنم که شما بسته به شرایط خاصی که در آن قرا دارید لازم است از جزئیات این تمرین اطلاع داشته باشید! (اگرچه ممکن است برخی از جزئیات فعلاً به کارنتان نیاید) تا موفق شوید با به کار گرفتن هر کدام از این روش‌ها، حملات وسوسه را در هر شرایطی که تصور شود و در کمترین زمان ممکن دفع کنید و به جای ترک ناقص تمرین، از نتایج کامل آن بهره برده و تشویق شوید و تمرین را به قدری ادامه دهید که ضمن قطع کامل حملات ناگهانی وسوسه، به خواست خدا شاهد درمان کامل وسواس فکری و عملی یا هر نوع اختلال شناخته شده و ناشناختۀ دیگر خود نیز باشد.

خلاصۀ آنچه خواهید خواند:

با توجه به افتخار مشاورۀ نگارنده با اقشار گوناگون ازجمله ناباوران، بخش اول تمرین زیر، طوری طراحی شده که ناباوران (اعم از خداناباور و ندانم‌گرا) نیز با انجام آن خودشان به تجربه ببینند چگونه در حین تمرین شاهد دفع حملات وسوسه خواهند بود به طوری که ظرفیت ذهن‌شان از وسوسه‌های پی در پی، تا حد قابل قبولی آزاد خواهد شد و امیدوارم تجربه همین مقدار آزادی ذهن، بعد از فشاری که در حال تحمل آن هستند، ناباوران را تشویق کند که تمرین بخش دوم (که تمرین اصلی و روش خشکاندن ریشۀ وسواس است) را آغاز کنند تا ایشان نیز مانند برخی ناباوران که داوطلبانه خودشان تمرین دوم یعنی تمرین ذکر را انتخاب و انجام دادند برای همیشه با هر نوع حملۀ ناگهانی وسوسه، ناامیدی و کابوس‌های تمام نشدنی وداع نمایند!

در واقع بخش دوم، آموزش تمرین ذکر از صفر تا بالاترین سطوح ممکن است و طوری تنظیم شده تا افراد به شدت وسواسی با سست‌ترین اراده (خصوصاً کسانی که دچار حملاتپ پی در پی وسوسه در شبانه روز شده‌اند) نیز قادر به انجام آن باشند.

با انجام همین تمرین به ظاهر ساده، اولین خشت اول ذکر با تکیه به آیات و روایات توسط فرد بسیار محکم و استوار گذاشته می‌شود و به خواست خدا در صورت تکرار کافی ذکر زبانی، به مرحلۀ ذکر قلبی نیز خواهد رسید.

خوشبختانه برای انجام تمرین بخش دوم، حداقل باور به وجود خدا کافی است اگرچه ندانم‌گرایان (که احتمال حدود ۵۰ درصد) و خداناباوران (احتمال کمتر از ۵۰ درصد) وجود خدا را می‌دهند نیز می‌توانند این تمرین را به همان میزان که احتمال وجود آفریدگار را می‌دهد ولو برای تجربه نیز شده انجام دهند که اگر بدون تعصب تمرین ذکر را تجربه کنند، ایشان نیز مانند برخی ناباوران خواهند دید به برکت تکرار ذکر شفابخش، گشایشی را که در پی آن هستند به شکل محسوس و غیر قابل انکار تجربه خواهند کرد و به آنچه امید اندکی داشتند، کاملاً امیدوار شده و زندگی‌شان شاد و خالی از ناامیدی خواهد شد مشروط به اینکه قبل از تجربۀ تمرین مذکور ناامیدی و منفی بافی را کنار بگذارند و اجازه دهند با انجام تمرین مذکور، منفی بافی ایشان درمان شود!

البته هر زمان افکار ناامید کننده سراغتان آمد کافی است به خودتان یادآور شوید با انجام تمرین بخش اول می‌توانید به راحتی مانع نفوذ یأس در اعماق وجود خود شوید.

اما تمرین بخش دوم  به هر کسی ازجمله شما مخاطب محترم با کمترین باور به وجود خدا کمک می‌کند تا خودتان تجربه و قضاوت کنید که چگونه به برکت تکرار ذکر شفابخش آفریدگار مهربان خویش،
در قدم اول:
 در همان لحظات آغاز تمرین ذکر، از شرّ حملات گزندۀ وسوسه به شکل محسوسی رها و آسوده خاطر خواهید شد.
 در قدم دوم:
 اگر تمرین ذکر را به‌طور مستمر هرروز ادامه دهید، بعد از مدتی شاهد خشکانده شدن ریشۀ وسواس در نهاد خویش خواهید بود، بدون اینکه کوچک‌ترین نیازی به مشاوره‌ و مراجعه به دکتر و مصرف داروهای پر عوارض پیدا کنید.
در قدم سوم:
اگر به نتایج مذکور (دفع حملات وسوسه و درمان وسواس و احساس امنیت بهتر از گذشته) بسنده نکنید و به تمرین ذکر آن‌قدر ادامه دهید که انجام آن برایتان اسان شده و به مرحله ذکر به دوام در شبانه‌روز برسید، آن وقت، به‌طور مداوم و شبانه‌روز و تا آخرین لحظه زندگی، حتی در خواب نیز از شر حملات وسوسه و حدیث نفس و به‌تبع آن -به‌تصریح آیات و روایات- از شر هر خوف و حزنی در دنیا و آخرت در امان خواهید ماند.


نکتۀ کلیدی: آنچه در توضیح تمرین سادۀ بخش اول و دوم بر آن تأکید می‌شود و دانستن آن شاه‌کلید نجات از هر خطور مزاحم است این است که بدانید ظرفیت ذهن شما مانند هر انسان دیگر محدود است، بنابراین هر زمان ذهنتان درگیر افکار مزاحم شد به هراندازه -خصوصاً به روشی که در بخش دوم آمده- ذکر را با تمرکز تکرار کنید -چه بخواهید یا نخواهید- ذهنتان از شر هر خطور مزاحمی که در همان لحظه درگیرش بودید خالی خواهد شد و درصورتی‌که تمرین مذکور را ادامه دهید، ضمن تجربۀ آثار حیرت‌انگیز ذکر (که متکی به آیات و روایات صریح و فراوان است) دیگر برای همیشه شاهد تکرار وسوسۀ مشخصی که درگیرش بودید نخواهید بود و در صورت ادامۀ تمرین، ضمن برداشته شدن کامل تکلف تمرین ذکر و تخلیه کامل هر استرس و غم در حین ذکر از ذهن و قلب خود، ان شاء الله به مرحلۀ ذکر دائم نیز خواهید رسید و نتایج دائمی و عزت‌مندانه‌ای را تجربه خواهید کرد که در ادامه می‌توانید بخشی از آن را مطالعه نمایید.

برای اینکه همین ابتدا بدانید دقیقاً چه تمرین بسیار ساده‌ای را می‌خواهید انجام دهید، چند خط بعدی را با دقت بیشتری مطالعه نمایید تا توضیحات طولانی بعدی، بی‌جهت رشتۀ کار را در اینکه بناست دقیقاً چه کنید را از دستتان خارج نکند:

خلاصۀ تمرین بخش اول (مخصوص ناباوران) به زبان ساده به همراه شاره به نتایج آن

در تمرین بخش اول شما کافی است برای دفع وسوسه و نفی خطورات، ققط یک کلمۀ ساده یا جملۀ اختیاری (که با آن راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کنید مثل «بهش فکر نکن») را پشت سر هم (البته به شکل کاملاً فنی و علمی که در ادامه توضیح آن خواهد آمد) خصوصاً زمانی که دچار حملات وسوسه می‌شوید تکرار کنید تا خودتان به تجربه ببینید چگونه همین تمرین به ظاهر بسیار ساده چون استمرار دارد و تکرار می‌شود، به طرز محسوسی موجب نفی خطورات ذهنی و نجات شما از حملات مکرر، ناگهانی و گزندۀ وسوسه خواهد شد!

خلاصۀ تمرین بخش دوم (روش صحیح ذکر ) به زبان ساده به همراه نوع نتایج آن

دقیقاً همان تمرین بخش اول است، با این تفاوت که کلمۀ مورد تکرار شما، اسم شفابخش آفریدگار جهان است. (یَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفَاءٌ)

به نام آنکه خوش نامان عالم
ترنم می‌کنند نامش دمادم

با  انجام تمرین به ظاهر ساده بخش دوم، (ضمن آشنایی و پایه گذاری روش صحیح تمرین ذکر از زبانی تا قلبی و برای کسانی که کوتاه نیایند ان شاء الله تا باز شدن کامل زبان قلب)، شخص به تجربه خواهد دید اگر تمرین را ادامه دهد، علاوه بر رهایی از حملات تکراری و گزندۀ وسوسه، به خواست خدا اختلال حادّ وی نیز ولو وسواس-جبری Obsessive-Compulsive Disorder (OCD) برای همیشه درمان خواهد شد، بدون اینکه دیگر کوچک‌ترین نیازی به مشاوره‌های طولانی با امثال نگارنده یا روانکاوان، روانشناسان و روان‌پزشکان محترم و مصرف داروهای پر عوارض (خواب‌آور که بعد از مدتی بی‌اثر نیز می‌شوند) پیدا کند.

به دلیل اهمیت اطلاع مخاطبان از تجربۀ افراد فوق نگارنده قصد دارم در کانال اگر خدا بخواهد با هشتگ #وسواس برخی از مشاوره‌ها خود با این افراد را منتشر نمایم و شما را در جریان تجربه خصوصاً ناباورانی قرار دهم که ابتدا تمرین بخش اول و سپس تمرین بخش دوم را آغاز کردند و به اذعان خویش بعد از چندین روز تمرین مداوم، به شکل محسوس از جهنم حملات پی‌درپی وسوسه که مدت‌ها گرفتارش بودند با شگفتی رها شدند و نگارنده را با شعف زیاد در جریان قرار دادند که همواره توصیۀ این‌جانب به ایشان این بوده و هست که سعی کنید خوشحالی بیش‌ازحد خویش را (که قابل درک نیز هست) کنترل کنید تا بتوانید تمرین ذکر را تا رسیدن به نتایج اصلی آن (ازجمله درمان دائم وسواس و عدم مصرف حتی یک قرص ...) ادامه دهید و اگر همت بالاتری هم داشته باشید شک نکنید که می‌توانید با ادامۀ تمرین ذکر، انتقام کامل خود را وسوسه‌های ناجوانمردی که مانند کنه شما را در وقت و بی‌وقت رها نمی‌کردند بگیرید و نتایج بالاتری که تماماً متکی با آیات و روایات است (و در ادامه به آن اشاره کردم) را تجربه کنید که درهرحال می‌توانید با پیگیری هشتگ #وسواس در کانال نگارنده از تجربۀ اقشار گوناگون ازجمله این افراد محترم، استفاده و به پاسخ سؤالات فراوان خود برسید و اگر خودتان نیز سؤالی دارید در همین صفحه مطرح و سؤالات مشابه را به همراه پاسخ و مشاورۀ نگارنده مطالعه نمایید.
همان‌طور که اشاره کردم چون هنوز فرصت پیدا نکرده‌ام متن زیر را آن‌طور که دوست دارم برای افرادی  که دچار وسواس حادّ هستند مرتب و منظم کنم بنابراین لازم است این افراد ادامۀ مطلب را با امیدواری کامل و با رعایت سه مرحله بالا که گذشت، هر زمان (ازجمله بعد از خواب) که ذهنشان آزادتر و هر طور که راحت‌تر هستند (ازجمله در حین استفادۀ از تنقلات مفید) مطالعه نمایند تا به نتیجۀ مطلوب برسند.

البته متن زیر روان و با زبان ساده نوشته شده به طوری که برخی نوجوانان پانزده ساله نیز آن را مطالعه و تمرین را تا مراحل بالا انجام داده‌اند که  می‌توانید در جریان نظرات ایشان در انتهای همین صفحه قرار بگیرید (نمونه).

متن اصلی

آشنایی با خاصیت محدودیت ذهن هر انسان، کلید انگیزه جهت تمرین زیر

تمرین رفع فوری وسوسه و درمان پایدار وسواس و روش مجرب جهت اخراج دائم ضایعات ذهنی قدیمی و جدید.
        شما نیز بسیار شنیده‌اید یا احتمالاً خودتان جزو آن افرادی هستید که می‌گویند وقتی مشغول دیدن مثلاً یک مسابقۀ حساس ورزشی می‌شوند، هر چه تمرکزشان بر روی مسابقه بیشتر می‌شود ذهنشان از هر فکر دیگری (چه غم‌انگیز و چه حتی خوب مانند یاد خدا) خالی‌تر می‌شود به‌طوری‌که دیگر در حساس‌ترین لحظات مسابقه به یاد هیچ‌کدام از مشکلات و گرفتاری‌های حتی بزرگ خود نمی‌افتند، اما بعد از اتمام هیجان کاذبی که ذهنشان مشغول آن بود، به‌سرعت و با اوقات‌تلخی بیشتر به حال اول برمی‌گردند! (۱)

(۱) البته به تجربه روشن است که این روش (فراموشی موقت با مشغول شدن به هیجانات کاذب) نه تنها مشکلات انسان را در زندگی واقعی حل نمی‌کند بلکه خود سبب تأخیر در حل مشکلات و موجب افزایش نگرانی‌ها می‌شود خصوصاً اینکه مشغول شدن به هیجانات کاذب در مواردی موجب اعتیاد و وارد شدن آسیب‌های جسمی و روانی جدی به فرد می‌شود.


       اما درسی که از تجربۀ فوق (مشغول شدن ذهن به چیزی و فراموشی موقت مشکلات) می‌توان گرفت آشنایی با خاصیت بسیار مهم و کلیدی ذهن هر انسانی ازجمله ذهن شماست که خصوصاً اگر مبتلا به وسواس فکری هستید باید حتماً از آن اطلاع داشته باشید و آن خاصیت این است که ظرف ذهن هر انسان، ظرفیت کاملاً محدودی است به‌طوری‌که هیچ ذهنی نمی‌تواند تمام خاطرات عمر، وسوسه‌ها و انواع خطورات و مشکلات تلخ و شیرین زندگی را هم‌زمان در خود حاضر کند و در یک‌لحظه شمارا به همۀ آن‌ها مشغول نماید بلکه مانند لیوان که هر مقدار در آن آب بریزید از هوا خالی می‌شود در ذهن خود نیز به فکری مشغول شوید به همان اندازه -چه بخواهید یا نخواهید- از فکر قبلی ولو مثل کنه به ذهن شما چسبیده باشد خالی می‌شود.

 بخش اول (تمرین دفع وسوسه قابل انجام برای همه اعم از خداباور و ناباور)

تمرین آسان و مؤثر جهت دفع خصوصاً وسوسه‌های آزاردهنده
       با توجه به توضیحاتی که گذشت هر زمان احساس کردید وسوسه‌ای نگران‌کننده و آزاردهنده یا خیالات جذاب اما غلط و فریبنده و در یک‌کلام هر خطور ذهنی قدیمی و جدید (در قالب خاطرات و وسوسه و حدیث نفس) که عقل می‌گوید نباید به آن مشغول و درگیر شوید سراغتان آمد کافی است از خصوصیت مهم محدود بودن ذهن خود که توضیح آن گذشت غافل نباشید و از این ویژگی که هر انسانی از آن برخوردار است بهترین استفاده را بنمایید به این صورت که مخصوصاً هرگاه وسوسه‌ای به شما هجوم آورد تمرکز خود را به فکر و کار دیگری قرار دهید (حتی در حد تکرار یک جمله ساده مثل‌اینکه به خود بگویید: «بهش فکر نکن»! «بهش فکر نکن»! «بهش فکر نکن»! ...) و کافی است فقط یک‌بار ساعت خود را تنظیم و جملۀ سادۀ «بهش فکر نکن» را ۲ تا ۵ دقیقه تکرار کنید تا شما نیز به تجربه کاملاً مطمئن شوید که به‌تدریج دیگر در ظرف ذهن شما جا برای هر فکر و وسوسۀ آزاردهنده که درگیرش بودید تنگ شده و درنهایت هیچ چاره‌ای برای آن وسوسه جز خارج شدن از ذهن شما باقی نمی‌ماند و حتماً شما درصورتی‌که جمله مذکور را خصوصاً در هنگام حملات وسوسه تکرار کنید به‌تدریج از شر تکرار هر وسوسۀ مزاحم -ولو کهنه و قدیمی- برای همیشه خلاص خواهید شد! (مجرب)
یکی از ترس‌های جدی که برای کسانی که دچار حملات ناگهانی وسوسه می‌شوند برگشت به یکبارۀ حملات وسوسه است که اگر شما تمرین فوق العاده سادۀ فوق را یاد گرفته باشید (تکرار پشت سر هم یک کلمه یا جمله) خودتان خواهید دید بدون نیاز به هیچ بی‌تابی و پناه بردن یه این و آن و مصرف دارو ... دیگر حتی یک بار هم دچاره دلهره از حملات ناگهانی وسوسه نخواهید شد چون هر زمان هر نوع وسوسه‌ای بخواهد وارد ذهن شما شود کافی است تمرین بسیار سادۀ فوق را فوراً تکرار کنید با ادامۀ آن اجازه ندهید آن وسوسه در ذهن شما جای بگیرد و مستقر شود و به اعماق وجود شما نفوذ کند!
 به‌محض آغاز هر حمله وسوسه هر چه زودتر این تمرین را انجام دهید زودتر و راحت‌تر از شر آن خلاص خواهید شد و الا در صورت مشغول شدن به وسوسه و بال‌وپر دادن به آن با دست خود اجازه می‌دهید وسوسه درعمق ذهن شما جا خوش کرده که در این صورت بازهم ناامید نشوید چون هر زمان این تمرین را آغاز کنید و خصوصاٌ در تعداد بیشتر و با تمرکز بالاتر تکرار کنید می‌توانید به‌طور کامل هر نوع فکر مزاحم که مانند کنه رهایتان نمی‌کند را از اعمال ذهن و وجود خود بیرون کشیده و از ذهن خود بیرون بیندازید و تا ساعت‌ها آسوده خاطر باشید و قبل از تلاش مجدد وسوسه جهت ورود به ذهن شما، با تکرار تمرین بسیار سادۀ مذکور حتی هنگامی که در حال استراحت هستید فوراً مانع دست‌اندازی وسوسه‌ها شوید.
البته فراموش نکنید به‌محض آغاز حمله وسوسه، تغییر مکان، خصوصاً اگر تازه از خواب بیدار شده‌اید فوق‌العاده در نجات از درگیر شدن به وسوسه و نفوذ به اعماق ذهن مؤثر است.
اگر تمرین بسیار سادۀ فوق را در برنامه روزانۀ خود بگنجانید و هرروز به اندازۀ توان تکرار کنید، درنهایت به جای اینکه از امثال نگارنده فقط بشنوید، خودتان به تجربه خواهید دید که از شرّ هر خطور و وسوسۀ مزاحم -حتی اگر بسیار قدیمی و پرتکرار باشد- خلاص شده‌اید نتیجه‌ای که موجب شگفتی برخی مراجعه‌کنندگان محترم که این تمرین ساده را انجام داده‌اند شده است که گمان می‌کردند تنها چاره نجات از وسوسه‌های مزاحم مراجعه به روانکاو، روانشناس و حتی روان‌پزشک و مصرف داروهای پر عوارض خواب‌آور است که بعد از مدتی همین داروها نیز بی‌اثر می‌شوند.
انجام این تمرین به‌ظاهر ساده فواید فروان دیگری نیز دارد ازجمله اگر شما از آن افرادی که هستید که اعتیاد به رایانه دارید یا بدون شنیدن چیزی نمی‌توانید مشغول کاری شوید یا برای نجات از افکار مزاحم مرتب با دیگران چت می‌کنید و بیشتر باعث خستگی ذهن و جسم خود می‌شوید با انجام همین تمرین،، مشکل شما به شکل شگفت‌آور و محسوسی حل خواهد شد و بدون نیاز به شنیدن هیچ چیزی در حین کارها می‌توانید به صرف تکرار یک کلمه یا جمله از انجام کارهای روزمرۀ خویش لذت ببرید.
فراموش نکنید آنچه ادعایش را شنیدید یک قانون مسلم و بارها تجربه شده است که هر کس تمرین فوق را انجام دهد و خودش تجربه کند چه بخواهد یا نخواهد، بدون شک به یک نتیجۀ واحد خواهد رسید و البته بسته به تمرکز بهتر هر فرد در حین گفتن کلمه یا جمله مورد نظر خود،میزان تأثیر و نتیجه نیز طبعاً متفاوت خواهد بود.
بنابراین اطمینان از وجود قانون فوق (محدودیت ذهن)، خاطر هرکسی را (حتی اگر به وسواس شدید مبتلا باشد تا جایی که به وجود خودش هم شک کرده باشد!) از رسیدن به نتیجۀ تضمینی این تمرین آسوده می‌کند و به وی انگیزۀ کافی جهت ادامۀ تمرین فوق (تکرار یک کلمه یا جمله پشت سر هم خصوصاً هنگام حملات وسوسه) تا رسیدن به نتیجه را می‌دهد و همین اطلاع صرف از وجود این قانون طلایی (محدودیت ذهن)، کلید نجات از هر وسوسۀ آزاردهنده (درست در لحظه انجام تمرین) است.

نکته: خوشبختانه نگارنده ساعت‌ها مشاوره با افرادی که برخی ناگهان دچار حملۀ وسوسه‌های گزنده می‌شوند داشته‌ام، وسوسه‌هایی که سبب می‌شود بدون هیچ دلیلی سخنان زننده و زشت گاهی در خلوت و گاهی نیز در جلوت و نزد دیگران از زبان افرادی که از کودکی تا بزرگ‌سالی هرگز اهل ناسزا نبوده‌اند خارج شود که فرصت طرح آن‌ها در این مختصر نمی‌گنجد و امیدوارم در کتاب درمان وسواس فکری و عملی یا کانال (با هشتگ #وسواس) به‌تفصیل این مشاوره‌ها را نیز منتشر نمایم.
 این افراد بعد از اطلاع از قانون طلایی فوق (محدودیت ذهن)، با خاطری آسوده موفق شده‌اند هنگام شروع حملۀ وسوسه‌ها، با تکرار عبارتی نظیر «بهش فکر نکن» و خصوصاً آنچه در بخش دوم (تمرین ذکر) خواهد آمد، به‌طور کامل حملات وسوسه را خنثی و دفع کنند و از هر خطور مزاحم به‌سلامت خلاص شوند.
        بنابراین در حین تمرین بسیار ساده و مؤثر فوق، هرگز یادتان نرود که بدون تردید گنجایش ذهن شما محدود است و مسلماً در صورت تکرار حتی یک کلمۀ ساده و ادامه آن -چه بخواهید یا نخواهید- حتماً از شرّ هر نوع وسوسه و افکار مزاحم در صورت تکرار کافی خلاص خواهید شد. (که البته تکرار کلمه بهتر است به همراه ریزه‌کاری‌های فنی باشد که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد از جمله تنفس صحیح در حین گفتن هر کلمه بهتر است به شکل علمی و تجربه شده باشد که در این صورت به شکل محسوسی‌تری استرس از بین می‌رود.)

بخش دوم (تمرین دفع وسوسه با ذکر با پایه گذاری اولین خشت روش صحیح ذکر)

تمرین کاملاً مؤثر دیگر جهت دفع وسوسه‌های آزاردهنده
       اگر به‌جای تکرار جملاتی مانند «بهش فکر نکن»، اسم زیبا و آرامش‌بخش «خدا» را تکرار کنید به همین سادگی موفق به گفتن ذکر شده‌اید که البته اگر مسلمان هستید چه‌قدر عالی است که از همین ابتدای تمرین عادت کنید که همیشه نام جلالۀ «الله» که شامل معنای تمام اسماء و صفات خداوند است را تکرار کنید.

چون با گفتن یک‌بار کلمۀ «الله» شما درواقع دارید تمام اسامی و صفات خداوند مثل خالق، روزی دهنده، بخشنده، ایمنی‌بخش، مهربان و غیره را هم‌زمان با هم یاد می‌کنید و از آثار تمام این معانی در همان لحظه که آن را تکرار می‌کنید (علاوۀ بر نفی خطورات و دفع حملات وسوسه) برخوردار می‌شوید؛ مثلا اگر دغدغه روزی دارید با گفتن نام الله، به برکت صفت رزاقیت خداوند، دغدغۀ شما برطرف می‌شود یا اگر کار مهم اداری و غیره دارید که شما را دچار استرس می‌کند و امثال آن با تکرار نام الله، در واقع صفاتی نظیر «السَّلامُ» یعنی امنیت‌بخش را نیز تکرار کرده‌اید و شما آرامش مضاعفی را با ذکر الله در حالات مختلف تجربه خواهید نمود.

ویژگی مهم دیگری که تردید را کنار می‌زندکه کلمۀ «الله» را برای تمرین و تکرار انتخاب کنیم این است که هنگام گفتن «الله» لب‌های شما حرکت نمی‌کنند بنابراین می‌توانید به‌راحتی در انظار عمومی نیز بدون اینکه احدی متوجه شود که شما مشغول تکرار ذکر هستید نام پاک «الله» را پیوسته تکرار کنید و در اوج فعالیت اجتماعی نیز از شر وسوسه‌ها و خطورات مزاحم و هر نوع استرس در امان بمانید و آرامش محسوسی را حتی در اوقاتی که مردم عادی دچار ترس و وحشت می‌شوند، تجربه کنید گویی که در خلوت آرامش بخش خود یا در جزیره‌ای سرسبز و با طراوت تنها زندگی می‌کنید در حالی که در دل اجتماع مملو از مردمِ دارای انواع استرس هستید.
خصوصاً هنگام حمله و هجوم تندوتیز و ناگهانی انواع وسوسه‌ها و خطورات غیر خردمندانه (در قالب خاطرات قدیمی و جدید و حتی برخی اوقات بدون هیچ دلیل) کافی است نام فرخندۀ «الله»  را با حضور قلب و توجه به روش کاملاً فنی و علمی که در ادامه خواهد آمد تکرار کنید تا به تجربه ببینید بعد از مدت کوتاهی در حین گفتن ذکر پاک الله شاهد تخلیه هر استرس و غصه از تمام ذهن و قلب خویش خواهید بود به طوری که در عرض چند دقیقه هیچ اثری از وسوسه‌ها و خطورات و استرس‌ها در ذهن و جان شما باقی نمی‌ماند و احساس آرامشی بسیار فراتر از تکرار عباراتی نظیر «بهش فکر نکن» به شما دست خواهد داد.
نکته: تکرار قلبی نام الله  اجازه نمی‌دهد خود این تکرار، تبدیل به وسواس جدیدی برای شما شود و شما با تحقیقی ساده (که در ادامه با ذکر منبع خواهم آورد) می‌توانید متوجه فرق اساسی بین آثار ذکر قلبی با آثار ذکر زبانی شوید و البته همین مقدار بدانید که اگر بتوانید در شبانه روز زیاد ذکر خدا را ولو زبانی صرف و بدون توجه به معنا تکرار کنید علاوه بر اینکه همان لحظه تکرار از شر حملات وسوسه‌ها نجات پیدا خواهید کرد به مرور همین تکرار زیاد وسوسه‌ها را از شما دور و کم کم توجه شما را به معنای ذکر جلب خواهد کرد و همانطور که بزرگان تصریح کرده‌اند (که در ادامه خواهد آمد) تکرار ذکر زبانی منجر به ذکر قلبی خواهد شد.
       فرق تکرار عبارت «بهش فکر نکن»! با تکرار قلبی اسم «الله» در این است که شما علاوه بر نتایج فوق (خالی شدن موقت ذهن از ضایعات)، از کمک ویژۀ خداوند نیز برخوردار خواهید شد و خواهید دید که ذکر قلبی چگونه باعث خالی کردن فوری و آنی ذهن و قلب شما از ضایعات و زباله‌های زائد شده و در نهایت منجر به درمان کامل استرس، وسواس فکری و عملی چه مزمن و چه حاد در شما خواهد گردید .

هر کسی از جمله شما هر بار که ذکر قلبی الله را خصوصاً در سخت‌ترین حالاتی که بشر تجربه کرده بگویید فوراً قلبتان آرام شده و همان لحظه از شر هرگونه وسوسه، استرس و غصه‌هایی که عموم مردم به آن مبتلا هستند در امان خواهید ماند و نتایج پایدار و لذت‌بخش دیگری را با تکرار به ظاهر سادۀ کلمۀ فرخندۀ «الله» که توضیح روش فنی و علمی آن در ادامه می‌آید تجربه خواهید نمود که توصیف، توضیح و حتی شمارش این آثار که همه متکی به آیات و روایات صریح و فراوان است در این مختصر نمی‌گنجد و بهترین راه تصدیق حداقل بخشی از این آثار، تجربۀ خود شماست که در صورت انجام تمرینی که روش آن در ادامه خواهد آمد نونهال و بزرگ‌سال به سادگی می‌توانند این تمرین را انجام و آثار آن را با گوشت و پوست خود تجربه و زندگی جدید و خالی از استرس را در صورت تکرار کافی روزانه این ذکر تجربه نمایند.
       جهت آگاهی از آیات و روایات آثار ذکر کافی است عبارت «آثار ذکر خدا» را در فضای مجازی جستجو کنید و از نتایج محسوس ذکر قلبی خداوند در زندگی فردی و اجتماعی خویش شگفت‌زده شوید.
بدون تردید اگر تمرینی که در ادامه خواهد آمد را حتی افرادی که باوری سطحی و مملو از شبهه به خدا دارند انجام دهند به‌مرور ذهن و قلبشان به برکت تکرار ذکرشفا بخش، از هر نوع وسوسه و شبهه خالی و بدون هیچ هزینه‌ای شستشو داده خواهد شد.
اما خداناباوران متعصبی که صرفاً بر اساس گمان، عمداً به خداوند پشت کرده‌اند و حاضر هم نیستند حداقل در حد تجربه تمرین ذکر خدا را انجام دهند، خودشان بهتر می‌دانند با این انتخاب اشتباه، به‌طور طبیعی در حال تجربۀ آثار هولناک دوری از یاد آفریدگار خویش هستند و ایشان بیش از دیگران خلأ عمیق یاد خد را در زندگی فردی و اجتماعی خود هر روز احساس می‌کنند؛ ازجملۀ آثار دوری از یاد خدا: خود فراموشى، سخت شدن زندگی، حملات وسوسه، بی‌اعتقادی به اخلاق و اصول انسانی، از دست دادن شادی‌های واقعی، غفلت‌های تلخ، دور شدن از انسان‌های خوش‌باطن و جذب شدن به افراد بدخواه و پلید و ... است.
البته همانطور که گذشت با توجه به اینکه هر خداناباوری مانند بزرگان خداناباور خویش به‌ناچار اذعان دارند که احتمال وجود خدا را می‌دهند (نمونه ) بنابراین ایشان نیز اگر تمرین ذکر که در ادامه خواهد آمد را صادقانه و فقط در حد تجربه انجام دهند امید است خودشان ببینند که چگونه شبهات و وسوسه‌ها مانند دود سیاه از ذهن و وجودشان خارج خواهد شد و بهتر از گذشته، زندگی در امنیت و در پناه آفریدگاری که مهربان‌تر از مادر است را تجربه خواهند نمود و از نو متولد خواهند شد.

قبل از اینکه با روش فنی و علمی تکرار نام «الله» آشنا شویم به سؤال یکی از مخاطبان و پاسخ نگارنده توجه کنید:

آیا عامل تمام وسوسه‌ها و در نتیجه دلیل تمام استرس‌ها و افسردگی‌ها موجودی به نام شیطان است؟

شیطان موجودی است که به طور متعارف با چشم دیده نمی‌شود (۱) لذا عقل در این موارد تابع اخبار وحی (قرآن و روایت) است.
طبق روایت، منشاء تمام وسوسه‌ها و به تبع آن ناامید‌ی‌ها، گمراهی‌ها و هر گناهی شیطان است، به طوری که اگر شیطان وجود نمی‌داشت هیچ گنهکارى، گناه نمی‌کرد و هیچ گمراهی، گمراه نمی‌شد! (۲)
اما آیا فقط شیطان وسوسه می کند؟ پاسخ منفی است چون وقتی یکی از انسان‌ها، توسط شیطان وسوسه شد و فریب خورد، او نیز می‌تواند همان وسوسۀ شیطانی را دانسته یا از روی جهل به دیگران منتقل کند.
 حتی نَفْس خودمان نیز اگر توسط شیطان وسوسه شود و فریب بخورد، پی در پی با حدیث نفس، آن وسوسۀ شیطانی را در ذهنمان تکرار می‌کند تا جایی که امر به بدی نیز خواهد نمود. (۳) اما در هر صورت منشاء تمام این اغواگری‌ها، وسوسۀ شیطان است که به تصریح روایت اگر شیطان وجود نمی‌داشت احدی وسوسه و گمراه نمی‌شد تا بتواند دیگران را نیز مانند خود وسوسه و گمراه کند و البته یکی از حکمت‌های وجود شیطان نیز همین است که معلوم شود چه کسی با اختیار خود پیرو خرد می‌شود یا با پشت کردن به عقل، گام به گام از وسوسه‌های نابخردانۀ شیطان پیروی می‌کند که اگر ادامه دهد کارش تا شرک و کفر نیز کشیده خواهد شد.
خوشبختانه می‌توان تمرین ساده و مجرب جهت نجات از وسوسه و خطورات ناامیدکننده را انجام داد که در صورت تداوم آن، موفق به دفع هر نوع وسوسه (از شیطان، انسان یا نفس خودمان) خواهیم شد و در نتیجه از تبعات وسوسه که ناامیدی و استرس و غم است نیز نجات پیدا خواهیم نمود.
همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
____________________
پاورقی‌ها
(۱) علیرغم اینکه شیطان با چشم دیده نمی‌شود اما حتی منکران نیز چه بخواهند یا نخواهد در حال بمباران وسوسه توسط این موجود رانده شدۀ درگاه الهی هستند و به روشنی اغواگری‌هایش را در زندگی فردی و اجتماعی خویش احساس می‌کنند.
 
(۲) فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّیْطَانَ یَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ، وَ لَوْ لَا أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَال‏
پس اگر نبود که شیطان، ایشان (انسان‌ها) را از اطاعت تو فریب می‌دهد هیچ گنهکارى، گناه نمی‌کرد و اگر او باطل را در چهره حق جلوه نمى‏‌داد، هیچ گمراهی راه تو را گم نمى‌‏کرد.
الصحیفة السجادیة، ص: ۱۶۴
(۳) إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی
به یقین نفس بسیار امر به بدی می‌کند مگر آنچه را پروردگارم رحم نماید!


esbatekhodavand کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه در پیام‌رسان ایتا؛ نشر آزاد است حتی بدون ذکر منبع
شیطان موجودی است که به طور متعارف با چشم دیده نمی‌شود (۱) لذا عقل در این موارد تابع اخبار وحی (قرآن و روایت) است.
طبق روایت، منشاء تمام وسوسه‌ها و به تبع آن ناامید‌ی‌ها، گمراهی‌ها و هر گناهی شیطان است، به طوری که اگر شیطان وجود نمی‌داشت هیچ گنهکارى، گناه نمی‌کرد و هیچ گمراهی، گمراه نمی‌شد! (۲)
اما آیا فقط شیطان وسوسه می کند؟ پاسخ منفی است چون وقتی یکی از انسان‌ها، توسط شیطان وسوسه شد و فریب خورد، او نیز می‌تواند همان وسوسۀ شیطانی را دانسته یا از روی جهل به دیگران منتقل کند.
 حتی نَفْس خودمان نیز اگر توسط شیطان وسوسه شود و فریب بخورد، پی در پی با حدیث نفس، آن وسوسۀ شیطانی را در ذهنمان تکرار می‌کند تا جایی که امر به بدی نیز خواهد نمود. (۳) اما در هر صورت منشاء تمام این اغواگری‌ها، وسوسۀ شیطان است که به تصریح روایت اگر شیطان وجود نمی‌داشت احدی وسوسه و گمراه نمی‌شد تا بتواند دیگران را نیز مانند خود وسوسه و گمراه کند و البته یکی از حکمت‌های وجود شیطان نیز همین است که معلوم شود چه کسی با اختیار خود پیرو خرد می‌شود یا با پشت کردن به عقل، گام به گام از وسوسه‌های نابخردانۀ شیطان پیروی می‌کند که اگر ادامه دهد کارش تا شرک و کفر نیز کشیده خواهد شد.
خوشبختانه می‌توان تمرین ساده و مجرب جهت نجات از وسوسه و خطورات ناامیدکننده را انجام داد که در صورت تداوم آن، موفق به دفع هر نوع وسوسه (از شیطان، انسان یا نفس خودمان) خواهیم شد و در نتیجه از تبعات وسوسه که ناامیدی و استرس و غم است نیز نجات پیدا خواهیم نمود.
همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
____________________
پاورقی‌ها
(۱) علیرغم اینکه شیطان با چشم دیده نمی‌شود اما حتی منکران نیز چه بخواهند یا نخواهد در حال بمباران وسوسه توسط این موجود رانده شدۀ درگاه الهی هستند و به روشنی اغواگری‌هایش را در زندگی فردی و اجتماعی خویش احساس می‌کنند.
 
(۲) فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّیْطَانَ یَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ، وَ لَوْ لَا أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَال‏
پس اگر نبود که شیطان، ایشان (انسان‌ها) را از اطاعت تو فریب می‌دهد هیچ گنهکارى، گناه نمی‌کرد و اگر او باطل را در چهره حق جلوه نمى‏‌داد، هیچ گمراهی راه تو را گم نمى‌‏کرد.
الصحیفة السجادیة، ص: ۱۶۴
(۳) إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی
به یقین نفس بسیار امر به بدی می‌کند مگر آنچه را پروردگارم رحم نماید!


esbatekhodavand کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه در پیام‌رسان ایتا؛ نشر آزاد است حتی بدون ذکر منبع
ذِکْرُ اللَّهِ مَطْرَدَةُ الشَّیْطَان‏
ذکر خداوند ابزار طرد (و راندن) شیطان (و وسوسه‌های او) است.
📘 غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۳۶۹


esbatekhodavand کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه در پیام‌رسان ایتا؛ نشر آزاد است حتی بدون ذکر منبع

بله؛ توضیح بیشتر اینکه هیچ کسی حتی ناباوران نیز منکر ورود انواع خطورات مطلوب و نامطوب به ذهن خود نیستند و چه بخواهند یا نخواهد در حال بمباران وسوسه هستند و به روشنی اغواگری‌های هوشمندانۀ شیطان را در زندگی فردی و اجتماعی خویش احساس می‌کنند.

اما خرد می‌گوید با توجه به محدودیت علم انسان، تنها گزینۀ مطمئن جهت اینکه بدانیم منشاء تمام وسوسه‌ها  و خطورات ذهنی از کجاست؟ استفاده از راهنمایی کسی است که با علم نامحدود خویش جهان را آفریده است، خصوصاً اینکه شیطان موجودی است که به طور متعارف با چشم معمولی دیده نمی‌شود بنابراین برای قضاوت خردمندانه، دیگر هیچ چاره‌ای جز مراجعه به اخبار وحی (قرآن و روایت) باقی نمی‌ماند.
طبق روایت، منشاء تمام وسوسه‌ها و به تبع آن ناامید‌ی‌ها، گمراهی‌ها و هر گناهی که هر گنه‌کاری مرتکب می‌شود فقط شیطان است، به طوری که اگر شیطان وجود نمی‌داشت هیچ گنهکارى، گناه نمی‌کرد و هیچ گمراهی، گمراه نمی‌شد!

فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّیْطَانَ یَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ، وَ لَوْ لَا أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَال‏
پس اگر نبود که شیطان، ایشان (انسان‌ها) را از اطاعت تو فریب می‌دهد هیچ گنهکارى، گناه نمی‌کرد و اگر او باطل را در چهره حق جلوه نمى‏‌داد، هیچ گمراهی راه تو را گم نمى‌‏کرد.
📗 الصحیفة السجادیة، ص: ۱۶۴
اما آیا فقط شیطان وسوسه می‌کند؟ پاسخ منفی است؛ چون وقتی یکی از انسان‌ها، توسط شیطان وسوسه شد و فریب خورد، او نیز می‌تواند همان وسوسۀ شیطانی را دانسته یا از روی جهل تکرار و به من و شما و هر کسی که دستش برسد منتقل کند.
 حتی نَفْس امّارۀ خودمان نیز اگر به دلیل غفلت ما از ذکر، توسط شیطان وسوسه شود و فریب بخورد، پی در پی با حدیث نفس، آن وسوسۀ شیطانی را در ذهنمان تکرار می‌کند تا جایی که رسماً امر به فکر و کار بد نیز خواهد نمود.

🌺 إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی
به یقین نفس بسیار امر به بدی می‌کند مگر آنچه را پروردگارم رحم نماید! 🌺

 اما در هر صورت طبق تعالیم وحی، منشاء تمام اغواگری‌ها، وسوسۀ شیطان است که به تصریح روایت اگر شیطان وجود نمی‌داشت احدی از جمله نفس‌مان وسوسه و گمراه نمی‌شد تا بتواند دیگران را نیز مانند خود وسوسه و گمراه کند و البته یکی از حکمت‌های وجود شیطان نیز همین است که معلوم شود چه کسی با اختیار خود پیرو خرد می‌شود یا با پشت کردن به عقل، گام به گام از وسوسه‌های نابخردانۀ شیطان پیروی می‌کند که اگر ادامه دهد ابتدا دچار حملات پشت سر هم وسوسه شده و سپس در صورت تبعیت، ذهنش مشوش و کارش تا شرک و کفر نیز کشیده خواهد شد!
خوشبختانه می‌توان فقط با تکرار نام «الله» که در  ادامه با روش فنی آن آشنا خواهید شد در صورت تداوم آن، موفق به دفع هر نوع وسوسه (از طرف شیطان، انسان یا نفس خودمان) شد و در نتیجه از تبعات وسوسه که شک بی‌اساس، ناامیدی، استرس و افسردگی است به طور کامل نجات پیدا نمود.


وظیفۀ کسی که رسماً مورد حملات شدید و گزندۀ وسوسه قرار می‌گیرد چیست؟

شیطان موجودی است که به طور متعارف با چشم دیده نمی‌شود (۱) لذا عقل در این موارد تابع اخبار وحی (قرآن و روایت) است.
طبق روایت، منشاء تمام وسوسه‌ها و به تبع آن ناامید‌ی‌ها، گمراهی‌ها و هر گناهی شیطان است، به طوری که اگر شیطان وجود نمی‌داشت هیچ گنهکارى، گناه نمی‌کرد و هیچ گمراهی، گمراه نمی‌شد! (۲)
اما آیا فقط شیطان وسوسه می کند؟ پاسخ منفی است چون وقتی یکی از انسان‌ها، توسط شیطان وسوسه شد و فریب خورد، او نیز می‌تواند همان وسوسۀ شیطانی را دانسته یا از روی جهل به دیگران منتقل کند.
 حتی نَفْس خودمان نیز اگر توسط شیطان وسوسه شود و فریب بخورد، پی در پی با حدیث نفس، آن وسوسۀ شیطانی را در ذهنمان تکرار می‌کند تا جایی که امر به بدی نیز خواهد نمود. (۳) اما در هر صورت منشاء تمام این اغواگری‌ها، وسوسۀ شیطان است که به تصریح روایت اگر شیطان وجود نمی‌داشت احدی وسوسه و گمراه نمی‌شد تا بتواند دیگران را نیز مانند خود وسوسه و گمراه کند و البته یکی از حکمت‌های وجود شیطان نیز همین است که معلوم شود چه کسی با اختیار خود پیرو خرد می‌شود یا با پشت کردن به عقل، گام به گام از وسوسه‌های نابخردانۀ شیطان پیروی می‌کند که اگر ادامه دهد کارش تا شرک و کفر نیز کشیده خواهد شد.
خوشبختانه می‌توان تمرین ساده و مجرب جهت نجات از وسوسه و خطورات ناامیدکننده را انجام داد که در صورت تداوم آن، موفق به دفع هر نوع وسوسه (از شیطان، انسان یا نفس خودمان) خواهیم شد و در نتیجه از تبعات وسوسه که ناامیدی و استرس و غم است نیز نجات پیدا خواهیم نمود.
همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
____________________
پاورقی‌ها
(۱) علیرغم اینکه شیطان با چشم دیده نمی‌شود اما حتی منکران نیز چه بخواهند یا نخواهد در حال بمباران وسوسه توسط این موجود رانده شدۀ درگاه الهی هستند و به روشنی اغواگری‌هایش را در زندگی فردی و اجتماعی خویش احساس می‌کنند.
 
(۲) فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّیْطَانَ یَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ، وَ لَوْ لَا أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَال‏
پس اگر نبود که شیطان، ایشان (انسان‌ها) را از اطاعت تو فریب می‌دهد هیچ گنهکارى، گناه نمی‌کرد و اگر او باطل را در چهره حق جلوه نمى‏‌داد، هیچ گمراهی راه تو را گم نمى‌‏کرد.
الصحیفة السجادیة، ص: ۱۶۴
(۳) إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی
به یقین نفس بسیار امر به بدی می‌کند مگر آنچه را پروردگارم رحم نماید!


esbatekhodavand کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه در پیام‌رسان ایتا؛ نشر آزاد است حتی بدون ذکر منبع
شیطان موجودی است که به طور متعارف با چشم دیده نمی‌شود (۱) لذا عقل در این موارد تابع اخبار وحی (قرآن و روایت) است.
طبق روایت، منشاء تمام وسوسه‌ها و به تبع آن ناامید‌ی‌ها، گمراهی‌ها و هر گناهی شیطان است، به طوری که اگر شیطان وجود نمی‌داشت هیچ گنهکارى، گناه نمی‌کرد و هیچ گمراهی، گمراه نمی‌شد! (۲)
اما آیا فقط شیطان وسوسه می کند؟ پاسخ منفی است چون وقتی یکی از انسان‌ها، توسط شیطان وسوسه شد و فریب خورد، او نیز می‌تواند همان وسوسۀ شیطانی را دانسته یا از روی جهل به دیگران منتقل کند.
 حتی نَفْس خودمان نیز اگر توسط شیطان وسوسه شود و فریب بخورد، پی در پی با حدیث نفس، آن وسوسۀ شیطانی را در ذهنمان تکرار می‌کند تا جایی که امر به بدی نیز خواهد نمود. (۳) اما در هر صورت منشاء تمام این اغواگری‌ها، وسوسۀ شیطان است که به تصریح روایت اگر شیطان وجود نمی‌داشت احدی وسوسه و گمراه نمی‌شد تا بتواند دیگران را نیز مانند خود وسوسه و گمراه کند و البته یکی از حکمت‌های وجود شیطان نیز همین است که معلوم شود چه کسی با اختیار خود پیرو خرد می‌شود یا با پشت کردن به عقل، گام به گام از وسوسه‌های نابخردانۀ شیطان پیروی می‌کند که اگر ادامه دهد کارش تا شرک و کفر نیز کشیده خواهد شد.
خوشبختانه می‌توان تمرین ساده و مجرب جهت نجات از وسوسه و خطورات ناامیدکننده را انجام داد که در صورت تداوم آن، موفق به دفع هر نوع وسوسه (از شیطان، انسان یا نفس خودمان) خواهیم شد و در نتیجه از تبعات وسوسه که ناامیدی و استرس و غم است نیز نجات پیدا خواهیم نمود.
همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
____________________
پاورقی‌ها
(۱) علیرغم اینکه شیطان با چشم دیده نمی‌شود اما حتی منکران نیز چه بخواهند یا نخواهد در حال بمباران وسوسه توسط این موجود رانده شدۀ درگاه الهی هستند و به روشنی اغواگری‌هایش را در زندگی فردی و اجتماعی خویش احساس می‌کنند.
 
(۲) فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّیْطَانَ یَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ، وَ لَوْ لَا أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَال‏
پس اگر نبود که شیطان، ایشان (انسان‌ها) را از اطاعت تو فریب می‌دهد هیچ گنهکارى، گناه نمی‌کرد و اگر او باطل را در چهره حق جلوه نمى‏‌داد، هیچ گمراهی راه تو را گم نمى‌‏کرد.
الصحیفة السجادیة، ص: ۱۶۴
(۳) إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی
به یقین نفس بسیار امر به بدی می‌کند مگر آنچه را پروردگارم رحم نماید!


esbatekhodavand کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه در پیام‌رسان ایتا؛ نشر آزاد است حتی بدون ذکر منبع
ذِکْرُ اللَّهِ مَطْرَدَةُ الشَّیْطَان‏
ذکر خداوند ابزار طرد (و راندن) شیطان (و وسوسه‌های او) است.
📘 غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۳۶۹


esbatekhodavand کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه در پیام‌رسان ایتا؛ نشر آزاد است حتی بدون ذکر منبع

طبق تجربه و آیات و روایت بنای شیطان برای تمام انسان‌ها، در قدم اول وسوسۀ مخفی و توأم با استدلال‌های مکارانه و فریبنده است تا بتواند طرف مقابل خودش را به شکل نامحسوس فریب دهد  مگر اینکه شرایطی پیش بیاید که شیطان تشخیص دهد باید حملات وسوسه را به شکل عریان و پی در پی و گزنده به فرد منتقل و تحمیل کند و شخص را در چرخه‌ای تکراری از شک و شبهه و وسوسه که نتواند از آن به سادگی خارج شود گرفتار کند که روانشناسان از این چرخۀ شبیه اجباری تعبیر به اختلال وسواس-جبری Obsessive-Compulsive Disorder (OCD) می‌کنند.

نگارنده در جریان نظرات افراد متعدد وسواسی از نوع شدید و حادّ هستم که تصریح دارند سال‌های سال هر نوع دکتر روانشناس، روانکاو و حتی روانپزشک را مکرر تجربه کرده و هر نوع داروی خواب آور از ضعیف تا قوی را تجربه کرده‌اند و فقط در اوایل که هنوز تأثیر داروها از بین نرفته بود چند ساعت در شبانه روز با خواب اجباری کمی استراحت می‌کردند اما به محض اینکه تأثیر داروها به تدریج بر روی بدنشان کم شد و از بین رفت باز بی محابا شاهد حملات پی در پی وسوسه بودند و وقتی دیدند روش‌های پرهزینه دیگر مانند هیپنوتزیم و جراحی مغز نیز نمی‌تواند ایشان را از وسوسه‌ها نجات دهد به توسل و دعای جدی روی آوردند و خداوند نیز ایشان را متوجه تعالیم ساده و نجاتبخش خویش نمود از جمله به تصریح آیات و روایات به ایشان فهماند که تنها ابزار تضمین و ساده جهت طرد شیطان و در نتیجه نجات دائم از وسوسه‌ها فقط تکرار ذکر خدا (الله) است:


ذِکْرُ اللَّهِ مَطْرَدَةُ الشَّیْطَان‏
ذکر خداوند ابزار طرد (و راندن) شیطان (و وسوسه‌های او) است.
📘 غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۳۶۹


esbatekhodavand کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه در پیام‌رسان ایتا؛ نشر آزاد است حتی بدون ذکر منبع
 

 ذِکْرُ اللَّهِ مَطْرَدَةُ الشَّیْطَان‏
ذکر خدا (الله) ابزار طرد (و راندن) شیطان (و وسوسه‌های او) است.
📘 غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۳۶۹

توجه به معنا این روایت (که به عنوان مشت نمونۀ خروار عرض شد) امید است هر کسی (از کودک تا بزرگسال) که مشغول خواندن این نوشتار است و به هر دلیل از جمله فوت عزیزانش، مورد حملات شدید وسوسه قرار گرفته (و حتی در مواردی شیطان با جسارت برخی از این عزیزان را با وسوسۀ احمقانه به خودکشی دعوت می‌کند) را متوجه این حقیقت کند که بدون شک، هر کسی از این به بعد بفهمد تنها ابزار تضمینی جهت خلاصی پایدار از هر نوع وسوسه، فقط ذکر آفریدگار است در این صورت توجه به این قانون الهی، اجازه نمی‌دهد برای نجات از وسوسه‌ها سراغ مصرف داروهای پرعوارض رفته و با مشاوره‌های گاه طولانی و بی‌حاصل با امثال نگارنده یا روانکاوان، روانشناسان و روان‌پزشکان محترم وقتش را هدر دهد و در نهایت با پشیمانی از صرف این همه هزینۀ مادی و معنوی ببیند که هنوز هم در مقابل حملات وسوسه کاملاً آسیب‌پذیر است و هیچ راه نجات و پناهی ندارد!

هر کدام از مخاطبان خصوصاً ناباوران که به نگارنده می‌گویند سالهاست که به دنبال نشانه‌ای از طرف خداوند هستند اگر موفق به انجام تمرینی که در ادامه توضیح آن خواهد آمد شوند و به تجربه خود ببیند بعد از مدت‌ها به برکت تکرار ذکر خدا واقعاً از شر حملات وسوسه راحت شده‌اند و آرامش محسوسی را تجربه می‌کنند آیا خرد به ایشان نمی‌گوید که این همان نشانه‌ای است که هر انسانی در جهان آرزوی تجربۀ آن را به جای مصرف داروهای مضر و ... دارد؟

همچنانکه وقتی برخی مخاطبان محترم به نگارنده مراجعه و اعلام کردند به دلیل اختلالات عصبی، از داروهای اعصاب استفاده می‌کنند ایشان را با تمرین بسیار ساده و در عین حال مجرب که در ادامه توضیح داده‌ام آشنا نمودم که در همان اوایل تمرین از شرایط به شدت بحرانی رها شدند.
به عنوان نمونه یکی از مراجعه‌کنندگان محترم که نوجوانی ۱۳ ساله بود و قصد ترک تحصیل داشت همان ابتدا، به طور کامل استفاده از داروهای اعصاب را کنار گذاشت و با جهش چشمگیر تحصیلی، جزو دانش‌آموزان ممتاز در استان خویش شد.

البته با توجه به آثار ذکر که بسیار فراتر از نجات از وسوسه‌ها و برگرداندن فرد به زندگی عادی است و خداوند زندگی بدون هرگونه ترس و غم را در پناه ذکرش و در همین دنیای پر از استرس وعده داده، بنابراین همواره تأکید نگارنده به این افراد این بوده و هست که مطمئن باشید در صورت ادامۀ تمرینی که در ادامه خواهد آمد:

باش تا صبح دولتت بدمد👈🏻 ☀️ کاین👈🏻 ☁️ هنوز از نتایج سحرست!

 

آیا حملات پی در پی و گزندۀ وسوسه فقط مخصوص افراد وسواسی است؟

خیر! علاوه بر افراد وسواسی (که عملاً کاری به عقل ندارند و کورکورانه اسیر وسوسه شده و آن را تکرار می‌کنند) شیطان اگر ببیند هرانسانِی به پیروی از عقل خوش، واقعاً مصمم شده تا تمرین ذکر خدا را آغاز کند و به تدریج با تکرار یاد خدا، فضای ذهن و قلبش را (بعد از عمری که حیات خلوت وسوسۀ شیطان بوده) از هر نوع رفت و آمد بی‌ حساب و کتاب خطورات ذهنی آزاد و پاک کند و دیگر از این به بعد خودش تصمیم بگیرد ذهنش به چه فکری مشغول باشد و به چه فکری مشغول نباشد بدون شک چنین کسی نیز مورد حملات پی در پی و گاه کاملاً احمقانه و از سر استیصال شیطان قرار می‌گیرد چون جرمش از نظر شیطان این است که می‌خواهد یاد خدا را جایگزین تمام افکار مزاحم، وسوسه‌ها و خطورات سرگردان نماید.

بدون تردید چنین کسی با انجام تمرین بسیار ساده‌ای که در حال آموزش آن هستید می تواند ابتدا از حملات گزنده و اگر با تکرار ذکر، به مرحلۀ دائم الذکر بودن برسد به طور کامل از شر هر وسوسه و حدیث نفس نیز مصون خواهد ماند خصوصاً اینکه نیت این افراد فراتر از کسانی است که می‌خواهند با انجام تمرین ذکر، فقط از شر وسوسه‌ها و احیانا قرص اعصاب و رفتن به نزد دکتر آسوده شوند.

چگونه کسانی که به پیروی از عقل، ذکر می‌گویند، کمتر در معرض وسوسه هستند؟

شیطان زمانی وسوسه می‌کند که ببیند وسوسه‌اش فایده دارد؛ حتی اگر در مواردی ببیند طرفش انسان خردمندی نیست (یعنی انسانی نیست که در حد تمرین و تجربه نیز حاضر باشد با عقلش مشورت کند) با خاطری آسوده حملات وسوسه را به وی آغاز می‌کند تا وی را به انواع بیماری‌های وسواس‌گونه و اختلالات روانی و مصرف قرص‌های پرعوارض مبتلا کند و سپس در مراحل بعدی به باور وی نیز حمله نموده و با شک‌های پی در پی و گاه کاملاً احمقانه تلاش می‌کند کارش را به کفر و الحاد نیز بکشاند.

اما دست شیطان برای وسوسه افراد خردمند (که قبل از هر فکر و کاری اهل مشورت با عقل هستند) به شدت بسته است چون هر وسوسه‌ای که بکند انسان عاقل، قبل از اینکه عجولانه عکس‌العمل نشان دهد توقف کرده و آن وسوسه را با عقل خویش در میان می‌گذارد و سپس نظر عقلش را با فکر کردن جویا می‌شود و بعد از مشورت با عقل مطمئن می‌شود آن خطوری که سراغش آمده وسوسه است چون هیچ دلیل مورد قبول عقل برایش پیدا نمی‌کند و می‌فهمد آن خطور پایه و اساس ندارد.

اما کسانی که اهل مشورت با عقل نیستند چون هدفشان از انجام تمرین قسمت اول یا قسمت دوم (تمرین ذکر) صرفاً نجات از وسوسه‌ است به همین دلیل با کوچکترین وسوسه، بدون اینکه آن را با عقل راستی‌آزمایی کنند، ناامید شده و تمرین را ترک و با پیروی از همان وسوسه‌ها باز سراغ دکتر و داروهای اعصاب می‌روند.

درحالی که انسان‌های خردمند چون پیرو عقل خویش هستند حتی هدف خود از انجام تمرین ذکر را نیز بامشورت عقل انجام می‌دهند به همین دلیل دست شیطان برای ناامید کردن ایشان از انجام این تمرین به شدت بسته می‌شود.

چه هدفی از تمرین ذکر داشته باشیم که کمتر وسوسه شویم؟

بهترین هدف تمرین ذکر را می‌توان با مشورت عقل (روش) شناخت.

به عنوان نمونه انسان خردمند بعد از مشورت با عقل می‎‌گوید:

بدون شک من سازندۀ خودم در حد یک سلول بدنم هم نیستم و هر چه دارم متعلق به آفریدگار جهان است که تصریح کرده هدفش از آفریدن من عبادت (و اطاعت) اوست. (ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ)

بنابراین من در حد یک چشم بر هم زدن هم حق ندارم با این علم محدودی که دارم، از وسوسه و هوسم خودم اطاعت کنم تا بر اساس همان زندگی کنم و به اندازۀ یک چشم بر هم زدن از آفریدگارم (که هر جه دارم از اوست) غافل شوم خصوصاً اینکه خداوند خودش امر فرموده که او را بدون تعیین هیج حدی (مَا مِنْ‏  شَیْ‏ءٍ إِلَّا وَ لَهُ‏ حَدٌّ یَنْتَهِی إِلَیْهِ إِلَّا الذِّکْرَ)، زیاد (اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً) و در همه حال (لَاتَدَعْ ذِکْرِی عَلى‏ کُلِّ حَالٍ) و حتی هنگام تخلی نیز یاد کنم (لَا بَأْسَ بِذِکْرِ اللَّهِ وَ أَنْتَ تَبُولُ) و الا حتماً (به دلیل دست درازی وسوسه) دچار قساوت قلب ( و سخت دلی) می‌شوم (إِنَّ تَرْکَ ذِکْرِی یُقْسِی‏ الْقُلُوبَ) که از نتایج قساوت دل: غفلت، بی‎رحمی، جهالت و انواع اختلالات روانی است!

به تجربه ثابت شده اگر افرادی که تازه تمرین ذکر را آغاز کرده‌اند، هدفشان از تمرین ذکر عاقلانه باشد به شکل محسوسی دست شیطان را می‌بندند و شاهد وسوسۀ کمتری در حین تمرین ذکر خواهند بود و  به همین دلیل می‌توانند با خاطر آسودۀ بیشتری تمرین ذکر را به نتیجۀ مطلوب برسانند.

  به عنوان نمونه اگر شیطان به ایشان بگوید: خوب اینهمه ذکر گفتی آخرش چه شد؟ تا کی می‌خواهی ادامه دهی؟ این افراد چون قبلاً با عقل مشورت کرده بودند فوراً همان پاسخ خردمندانه را از آستین خود در می‌آورند و می‌گویند: « برو این دام بر مرغ دگر نه! و کسی را وسوسه کن که مثل مزدبگیران تنها هدفش از تمرین ذکر این است که از شر وسوسه‌های احمقانۀ تو خلاص شود یا می‌خواهد از ذکر لذت ببرد و بر خلاف من نمی‌خواهد چون خداوند شایستۀ ذکر است، تمرین ذکر را انجام دهد درحالی که عقل من می‌گوید: اگر من وسط بهشت هم می‌بودم و تو (شیطان) آنجا نبودی که وسوسه کنی و هیچ استرس و غصه‌ای هم نداشته باشم و کاملاً خوش باشم، باز هم عاقلانه نیست از آفریدگارم یک چشم بر هم زدن غافل شوم، چون من سازندۀ خودم در حد یک سلول هم نیستم ... (و ادامۀ متن همان است که در بالا با مشوت عقل گذشت) و به این ترتیب در حین تمرین هر وسوسه‌ای شود آن کید شیطانی را با مشورت عقل خویش به طور کامل خنثی و بی‌اثر می‌کند. 

اگرچه خداوند حتی کسانی که با هدف نجات از وسوسه، لذت و ... تمرین ذکر را انجام می‌دهند از آثار محروم نمی‌کند ولی چنین کسانی در حین تمرین ذکر بسیار بیش از خردمندانی که تابع عقل هستند دست شیطان را برای وسوسه باز می‌کنند و خودشان را به زحمت می‌اندازند و خطر اینکه این افراد تمرین ذکر را قبل از رسیدن به ثبات ناقص رها کنند بیشتر است.

چطور می‌توانم فقط با این هدف که چون خدا شایسته ذکر است تمرین ذکر را انجام دهم درحالی که به شدت نیازمند دفع حملات وسوسه هستم؟

بدون تردید کسی که به پیروی از عقل فقط با این هدف که خدا شایسته است، تمرین ذکر را انجام می‌دهد مانند دیگران در معرض انواع وسوسه‌ها قرار دارد و او نیز به آثار ذکر به شدت نیازمند است و چون او نیز معصوم نیست مانند دیگرانی که چنین هدفی خردمندانه‌ای از تمرین ذکر ندارند در معرض انجام خطاهای بزرگ و کوچک نیز هست اما آنچه مورد پذیرش اوست فقط پیروی از عقل است اما در عین حال او از تمام اثار ذکر (حتی بیش از دیگران) برخوردار است ولو هدفش صرفاً پیروی از عقل است و همانطور که عرض شد هدف و نیت صحیح از تمرین ذکر را می‌توان با مشورت عقل (روش) به راحتی شناخت.

چرا  کسی که از حداقل خرد و عقل برخوردار نیست نمی‌تواند تمرین ذکر را تکمیل و از نتایج آن به طور کامل بهره‌مند شود؟

چون همانطور که گذشت، منشاء تمام استرس‌ها و گمراهی‌ها وسوسه و علت پیدایش تمام وسوسه‌ها و نیرنگ‌ها فقط شیطان است که به تصریح خداوند، دشمن آشکار هر انسان از منکر تا مؤمن است. (لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ).

بنابراین حتی ناباورانی که مورد حملات وسوسه قرار گرفته‌اند و تصمیم دارند که تمرین بخش اول این صفحه را (که بدون گفتن ذکر خداست ) انجام دهند نیز از اینکه وسوسه شوند و تمرین بخش اول را نیز نیمه و ناقص رها کنند در امان نیستند چون همان تمرین بخش اول نیز (که بدون ذکر است) اثرش این است که مانع حمله کاملاً آزاد وسوسه می‌شود و در نتیجه هرگز مطلوب شیطان نیست بنابراین شیطان تا بتواند تلاش می‌کند فرد را از انجام همان تمرین که بدون ذکر خدا نیز هست ناامید کند تا باز وی را ناچار کند که به سمت مصرف داروهای پرعوارض و پیرکننده روی آورد و علاوه بر اعصاب، زیبایی ظاهرش را نیز ضربه بزند و خراب نماید!

وقتی شیطان برای تمرین بخش اول (که بدون ذکر است) دست از وسوسه و القای ناامیدی بر نمی‌دارد معلوم است انسان خردمند توقع ندارد شیطان از وسوسۀ کسی که تصمیم دارد تمرین بخش دوم (که رسماً تمرین ذکر خداست) را آغاز کند کوتاه بیاید خصوصاً اینکه در تمرین روش دوم، فرد مرتب ذکر خدا را تکرار می کند که به تصریح روایت (ذِکْرُ اللَّهِ مَطْرَدَةُ الشَّیْطَان) موجب طرد شیطان از اطراف او -هرجا که باشد- می‌شود و اگر در جمع باشد دیگران نیز بدون اینکه علت را بدانند از کنار بودن او به شکل محسوسی احساس امنیت می‌کنند.

اما خوشبختانه راه بسیار ساده که ثابت می‌کند چقدر وسوسه‌های شیطان احمقانه و ضعیف است (إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً) انجام تمرین بسیار آسان مشورت با عقل است که «اینجا» توضیح داده‌ام و هر بار چند دقیقه بیشتر زمان نمی‌برد.

کافی است هر زمان وسوسه‌ای از شما درخواست کرد که از انجام تمرین بخش اول و خصوصاً دوم ناامید شوید به صفحه مذکور مراجعه و در عرض چند دقیقه طبق روش مذکور با عقل‌تان مشورت کنید تا به روشنی متذکر شوید  چطور شیطان می‌خواهد با دعوت و وسوسۀ احمقانۀ خویش شما را از انجام تمرین بسیار ساده و مجرب ذکر ناامید کند و شما در زندگی پر از کابوس و حملات گسترده‌تر وسوسه باقی نگه دارد و تا می‌تواند شرایط را به سمت بحران جلوتر ببرد!

توضیح روش عملیاتی و جزئی تمرین ذکر:

درست است که تکرار ذکر «الله»، همان حرف زدن معمولی و از آسان‌ترین کارهاست اما همین کار ساده، ریزه‌کاری‌ها فروان و مؤثری دارد که اگر از آن‌ها اطلاع داشته باشید می‌تواند موجب آسانی تمرین ذکر در هر شرایط و تجربۀ نتایج چشم‌گیر آن شود.

در ادامه با تعدادی از این ریزه‌کاری‌ها آشنا خواهید شد که بدون تردید وقتی خودتان تمرین ذکر را آغاز و به اندازۀ کافی تجربه کنید با ریزه‌کاری‌هایی که بعضاً به راحتی قابل توصیف نیستند و فقط خود فرد باید تجربه کند آشنا خواهید شد.

تنفس صحیح و علمی در هنگام تمرین

اگر تنفس را در حین تمرین ذکر به شکل صحیح و علمی انجام دهید قدم بزرگی در اینکه بتوانید ذکر را به‌تدریج از حالت زبانی صرف به سمت قلبی سوق دهید برداشته‌اید.

تنفس صحیح علاوه بر اینکه تکرار ذکر را آسان می‌کند از نظر علمی و تجربه نیز موجب کاهش محسوس استرس می‌شود که البته اولویت با تکرار ذکر است به هر شیوه که برایتان راحت‌تر است و اگر دیدید می‌توانید در همین آغاز، تنفس صحیح را نیز بدون اینکه مانع تکرار ذکر شود انجام دهید بسیار بهتر است.
تنفس صحیح به این صورت است که همیشه خودتان را عادت بدهید نفس را از بینی به داخل بدن وارد کنید و سپس از دهان خود خارج نماید و به محض خروج نفس از دهان، ذکر الله را تکرار کنید که این شیوه در نهایت کمک می‌کند که ذکر زبانی زودتر منجر به ذکر قلبی شود که به‌تصریح بزرگان * درنهایت همین ذکر زبانی، منجر به باز شدن زبان قلب شما نیز خواهد شد.
 یکی از آثار ذکر قلبی این است که هنگام ذکر قلبی، علاوه بر تخلیۀ خطورات و وسوسه‌ها از ذهن خویش، در همان لحظه شاهد تخلیۀ هر نوع استرس و غصه از قلب و تمام تاروپودتان نیز خواهید بود که تأکید می‌شود بهترین روش راستی آزمایی این آثار که متکی به آیات و روایات متواتر و صریح است این است که خودتان این تمرین (که در ادامه با جزئیات بیشتری از آن آشنا خواهید شد) را بدون هیچ پیش‌فرض تجربه کنید و نتیجه‌ای که شخصاً با گوشت و پوست چشیده‌اید را مورد ارزیابی و قضاوت قرار دهید.

* روش مجرب و صحیح ذکر قلبی با هدف باز کردن زبان قلب (با ذکر منبع)

 امام خمینی (ره): زبان که ذکر الهی را تکرار کرد، کم کم زبان قلب‏‎ ‎‏هم باز می شود و آن نیز متذکر می شود ... (اما برای باز شدن زبان قلب) ‏شیخ عارف کامل ما، جناب شاه آبادی، روحی فداه، می فرمودند‏‎ ‎‏شخص ذاکر باید در ذکر مثل کسی باشد که به طفل کوچک زبان‏‎ ‎‏باز نکرده می خواهد تعلیم کلمه را کند: تکرار می کند تا اینکه او به‏‎ ‎‏زبان می آید و کلمه را ادا می کند. پس از آنکه او ادای کلمه را کرد،‏‎ ‎‏معلم از طفل تبعیت می کند؛ و خستگی آن تکرار برطرف می شود‏‎ ‎‏و گویی از طفل به او مددی می رسد. همین طور کسی که ذکر‏‎ ‎‏می گوید باید به قلب خود، که زبان باز نکرده، تعلیم ذکر کند. و‏‎ ‎‏نکتۀ تکرار اذکار آن است که زبان قلب گشوده شود. و علامت‏‎ ‎‏گشوده شدن زبان قلب آن است که زبان از قلب تبعیت کند و‏‎ ‎‏زحمت و تعب تکرار مرتفع شود. اوّل زبانْ ذاکر بود و قلب به‏‎ ‎‏تعلیم و مدد آن ذاکر شد، و پس از گشوده شدن زبان قلب، زبان از‏‎ ‎‏آن تبعیّت کرده به مدد آن یا مدد غیبی متذکر می شود.‏

پس‏‎ ‎‏در اول، از معلم به او مدد می شود و در آخر، از او به معلم کمک و‏‎ ‎‏مدد می شود. انسان اگر مدتی مواظبت کند ... مثل امور طبیعیۀ عادیه می شود

‏‏     ‏‏بالجمله، در اوّل امر باید انسان این ادب یعنی «تفهیم» را‏‎ ‎‏ملحوظ دارد تا زبان قلب که مطلوب حقیقی است گشوده گردد. و‏‎ ‎‏علامت آن که زبان قلب گشوده شده آن است که تعب ذکر و‏‎ ‎‏زحمت آن مرتفع شود و نشاط و فرح رخ دهد و خستگی و رنج‏‎ ‎‏زایل گردد؛ چنانچه اگر کسی طفلی را که زبان باز ننموده بخواهد‏‎ ‎‏تعلیم دهد، تا طفل زبان باز ننموده معلم خسته و ملول شود؛ همین‏‎ ‎‏که طفل زبان گشود و آن کلمه را که تعلیم او می کرد ادا کرد،‏‎ ‎‏خستگی معلّم رفع شود و معلّم به تبع طفل کلمه را ادا کند بی رنج‏‎ ‎‏و تعب. قلب نیز در ابتداءِ امر طفلی است زبان نگشوده که آن را‏‎ ‎‏باید تعلیم داد و اذکار و اوراد را باید به زبان آن گذاشت، و پس از‏‎ ‎‏باز شدن زبانِ آن انسان تابع آن گردد و رنج و تعب تعلیم و خستگی ‏‎ذکر مرتفع گردد و این ادب برای کسانی که مبتدی هستند خیلی‏‎ ‎‏لازم است!

نکته (خواندن این نکته اختیاری):
نگارنده چند سال قبل متن فوق را دیدم و تلاش هم کردم طبق همان دستورالعمل، ذکرِ الله را به شکل قلبی تمرین کنم و بگویم اما تلاشم ثمر نداشت و تمرین به شکل مذکور را رها کردم تا اینکه اخیراً موفق شدم طبق همان دستورالعمل، مراحل زیر را تمرین کنم و وقتی این تمرین را به شیوۀ زیر به اندازۀ کافی تکرار کردم نتایجی را تجربه کردم که سبب شد مصمم شوم تمرین ذکر (همین آموزش) را بعد از مدت‌ها تأخیر آغاز کنم درحالی که سال‌ها آرزو داشتم خداوند به من انگیزه‌ای بدهد که بتوانم تمرین ذکر را در بیشتر روز انجام دهم اما انگیزه نداشتم تا اینکه نتایج روش  زیر را شخصاٌ تجربه کردم و تمام ابهاماتم برطرف شد.
نکته قابل تأمل اینکه نگارنده روش زیر را به فرد محترم دیگری نیز عیناً آموزش دادم و او نیز بعد از مدتی کوتاه، دقیقاً همین نتایجی که نگارنده تجربه کردم را با شفگتی و خوشحالی از نتایج مؤثر آن در استرس‌ و غم‌زدایی فوری برایم توصیف کرد.
البته روشن است کسی که تازه تمرین ذکر را آغاز کند ابتدا ناچار است صرفاً تمرین را به شکل زبانی مدتی انجام دهد و سپس بدون عجله شیوۀ زیر را تمرین کند بنابراین اگر شما تازه تمرین ذکر را می‌خواهید آغاز کنید بدانید اولویت تکرار ذکر به شکل زبانی است و لازم نیست به شیوۀ زیر عمل کنید مگر اینکه واقعا مستعد باشید؛ چون تکرار ذکر زبانی شما را به ذکر قلبی خواهد رساند.
نگارنده برای عمل به شیوۀ نقل شده از مرحوم شاه‌آبادی (که گذشت) این مراحل را طی کردم:

۱- نفس عمیق را از بینی به داخل بدن می‌دهم (البته کاملاً طبیعی و بدون هیچ فشار و تحمیل باید نفس عمیق بکشید و فقط تاجایی که بدن‌تان اجازه نفس عمیق را به شما بدهد این کار را انجام دهید که گاهی خیلی زود بدن اجازۀ نفس عمیق می‌دهد و گاهی باید تمرین ذکر زبانی را آن قدر تکرار کنید تا در نهایت نفس شما به طور طبیعی عمیق شود.)

۲- سپس در حالی که چشمانم را می بندم و به قلبم توجه می کنم، نفسی که از بینی به داخل داده بودم را از دهانم خارج می‌کنم و طبق معمول هم زمان ذکر الله را به زبان می گویم.
۳- اما وقتی حرف لام را در هنگام گفتن «الله» تلفظ می‌کنم و به طور طبیعی زبانم به سقف دهانم می خورد در همان لحظه قبلم را همچون کودک خردسالی که هنوز زبان باز نکرده فرض می‌کنم و از او (قلبم) با مهربانی و آرامش می‌خواهم که ذکر الله را با زبان خودش (زبان قلب) تکرار کند.

۴- هچنین همز‌مان، هنگام گفتن حرف لام «الله» (که زبانم به سقف دهانم می خورد) سعی می کنم مثل کسی که می‌خواهد قلبش را از درون تکان مختصری بدهد، فشاری نرم به قلبم وارد کنم تا هر چه وسوسه، استرس و غصه داخل آن وارده شده همان لحظه از آن خارج شود.

۵- خوشبختانه وقتی گاهی که تمرین را به اندازۀ کافی تکرار می‌کنم در نهایت نَفَس کشیدنم به طور طبیعی عمیق می‌شود و در این حال شاهد خروج کامل هر استرس و غصه از قلبم، درست هنگام گفتن هر ذکر به شیؤه مذکور هستم و البته خودم به تجربه متوجه شده‌ام که باید این روش را در حد معقول و به اندازۀ خلاص شدن از هر استرس و غصه انجام داد، چون بعد از خلاصی از استرس و غصه ادامۀ این تمرین موجب نشاط و تحرک می‌شود که هر کسی که طبق مشورت عقل این تمرین را انجام دهد خودش می‌فهمد که باید شیوۀ فوق را در حد معتدل انجام دهد (در حد نجات از حملات وسوسه، رهایی از استرس و غصه و نشاط معتدل).

البته خصوصاً برای تازه کار مهم این است که ذکر زبانی (تمرینی که در حال آموزش آن هستید) را بتواند پشت سر هم تکرار کند تا فعلاً از شر حملات وسوسه راحت شود و در نهایت با تکرار همین تمرین به طور طبیعی و بدون افراط و تفریط موفق به ذکر قلبی می‌شود همچنانکه به تصریح امام خمینی که گذشت، «زبان که ذکر الهی را تکرار کرد، کم کم زبان قلب‏‎ ‎‏هم باز می شود و آن نیز متذکر می شود»
نکته قابل توجه اینکه نگارنده برای رسیدن به مرحلۀ فوق مدت‌ها تمرین کردم و بعد از کلی دعا و توسل خداوند توفیق فوق را روزی‌ام کرد و به تجربه نیز آموختم باید تمرین فوق را حتماً در حد معتدل انجام داد و از هرگونه فشار و تحمیل زیادی به قلب أکیداً خودداری نمود تا جایی که ماه‌ها متمرکز بر ذکر زبانی (همین تمرین که در حال آموزش آن هستید) شدم و الان کار به جایی رسیده که تقریباً هر زمان اراده کنم موفق به ذکر قلبی بدون افراط و تفریط خواهم شد؛ بنابراین شما نیز لازم است برای شروع حتماً اولویت خود را بر انجام تمرین ذکر زبانی که در حال آموزش آن هستید قرار دهید تا در قدم اول ازشر حملات وسوسه نجات پیدا کنید و در صورت تکرار ذکر زبانی به طور طبیعی ذکر قلبی را نیز تجربه خواهید کرد.

آنچه مرا به یقین رساند که موفقیت در تمرین ذکر قلبی به شیوۀ مرحوم شاه‌آبادی، نیاز به دعا و کمک ویژۀ خداوند دارد این بود که بعد از اینکه ماه‌ها هر روز تمرین فوق را با موفقیت و تأثیر غیرقابل انکارش انجام می‌دادم و از نتایج آن (رفع هر نوع نگرانی بدون استثناء) بهره می‌بردم، در مقاطع مختلف و گاهی روزهای طولانی، علیرغم اینکه مراحل فوق را دقیقاً و با آرامش و تمرکز تکرار می‌کردم اما هر چه تلاش می‌کردم در کمال شگفتی، هیچ نتیجه‌ای حاصل نمی‌شد به طوری که به عنوان نمونه یک بار ساعت‌ها پشت سر هم روش فوق را تکرار کردم و قلبم هیچ عکس‌العملی نشان نداد به طوری که گویی اصلاً من قلب ندارم در حالی که قبلاً با چند بار تکرار ذکر الله به شیوۀ فوق قلبم بیدار و کاملاً عکس‌العمل نشان می‌داد؛ به همین جهت مطمئن شدم که خداوند باید برای بیداری قلب کمک ویژه کند و دعا و توسل برای بیداری قلب (که گاهی کامل و گاهی ناقص بیدار می‌شود) نقش کلیدی دارد.

مسلماً اگر خداوند بخواهد شما نیز موفق به تمرین ذکر قلبی شوید، اسبابش را برایتان فراهم خواهد کرد و حداقل آن این است که به خواست خدا بعد از تمرین کافی ذکر زبانی، خودتان با آثاردیگر ذکر قلبی (از جمله اینکه با ذکر قلبی صحیح، ذهن شما آثار خواب عمیق را تجربه می‌کند و بدون اینکه بخوابید خستگی از تن و عمق ذهن شما خارج می‌شود و ...) و ریزه‌کاری‌های دیگر آن به تجربه آشنا خواهید شد و نگارنده اگر خدا بخواهد در وقت خودش داستان‌های واقعی در این خصوص را خواهم گفت که بدون تردید اطلاع از این تجارب، بسیار آموزنده و تشویق‌کننده است.

  استفاده از زنگ ساعت موجب آسان شدن چشم گیر تکرار تمرین ذکر در شبانه‌روز

یکی از مشکلات جدی در آغاز تمرین ذکر، فراموشی بیش‌ازحد تکرار ذکر است که حتی این فراموش گاهی باعث می‌شود خصوصاً کسانی که دچار حملات وسوسه نیستند روزها و ماه‌ها و بلکه گاهی سال‌ها از تمرین ذکر (گاهی در حد تکرار چند بار ذکر پشت سر هم) غفلت نموده و محروم شوند.
بنابراین اگر شما دچار حملات پی‌درپی وسوسه شده‌اید، لازم است به جای اظهار ناخشنودی، قدر این نعمت بزرگ را از باب «خواست شیطان بد کند با من ولی احسان نمود» بدانید چون هر حملۀ وسوسه، خودش بهترین وسیله جهت یادآوری ذکر را برایتان فراهم کرده است و باعث می‌شود خیلی زودتر از کسانی که دچار حملۀ وسوسه نشده‌اند موفق شوید تمرین ذکر را در کمترین زمان ممکن به مرحله ثبات و عادت برسانید تا جایی که به علت تکرار زیاد و بدون فوت وقت ذکر، زودتر به مرحله‌ای که تکلف و زحمت تمرین ذکر به‌کلی از شما برداشته می‌شود برسید و در نهایت بتوانید ذکر به دوام را تجربه کنید که نتیجۀ آن امنیت دائم از هرگونه نگرانی و غصه تا پایان عمر در همین دنیای پر از وسوسه و سپس در آخرت است درحالی که اگر حملات وسوسه سراغتان نیامده بود چه بسا مثل اکثر مردم هیچ رغبتی که تمرین ذکر آغاز کنید پیدا نمی‌کردید.

اما مشکل اینجاست کسانی که دچار حملات وسوسه می‌شوند غالباً دست روی دست می‌گذارند و به جای تکرار ذکر (جهت نجات و دفع حملات پی در پی وسوسه که در حال آموزش روش صحیح آن هستید) خیال می‌کنند با درد دل کردن پی در پی با امثال نگارنده یا روانپزشک، روان‌کاو، روان‌شناس و خوردن قرص‌های پر عوارض خواب و اعصاب می‌توانند برای همیشه از شر حملات پی در پی وسوسه راحت شوند و هیچ علاقه‌ای که سراغ ذکر بیایند ندارند و همین روی گردانی از ذکر (که تنها راه طرد شیطان است ذِکْرُ اللَّهِ مَطْرَدَةُ الشَّیْطَان‏) نتایجی در پی دارد که همه شاهد آن هستیم به طوری که طبق اعلام رسمی معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت کشور در سال ۱۴۰۰، حدود ۶۰ درصد مردم ایران دارای افسردگی، اضطراب، وسواس و یکی از اختلالات روانی هستند (منبع) و طبق خبر رئیس انجمن روانپزشکی ایران، بالاتر از ۵۰ درصد بیماران در کشور، مبتلا به گونه های مختلف بیماری روانی از جمله افسردگی هستند (منبع) و در خصوص وضعیت آسیب‌های روانی در کشورهای خصوصاً غربی متأسفانه آمار و اخبار به مراتب تکان‌دهنده و نگران‌کننده‌تر وجود دارد (منبع) که نگارنده را مصمم کرده نظر افراد متعدد که بعد از مراجعه به دکتر و مصرف هر قرص باز هم موفق نشدند از حملات مرتب وسوسه نجات پیدا کنند و تا مرز جنون پیش رفتند را به زودی اگر خدا بخواهد در کانال منتشر خواهم کرد که چگونه برخی از ایشان انجام تمرین بسیار ساده که در حال آموزش آن هستید راآغاز کردند و به معنای واقعی کلمه از حملات وسوسه و مراجعه به دکتر و مصرف قرص بی نیاز شدند و شک‌های بی‌اساسی که مرتب در مورد خدا و امور سرنوشت ساز دیگر برایشان پیش آمده بود به کلی از ذهن و قلبشان خارج شد و در عوض در کسب علم و آگاهی و فهم حقایق به جای توهمات حریص شدند؛ اما متأسفانه واقعیت این است که فضای اجتماعی ما طوری شده که غالب مردم علیرغم اینکه مرتب در حرف دم از خدا می‌زنند اما در عمل از ذکر چنین آفریدگار مهربان‌تر از مادر، روی‌گردان هستند و به همین دلیل شاهد افزایش چشم گیر بیماری‌های روانی و جسمی در بین اکثر مردم ایران و جهان هستیم که باعث شده زندگی سختی را تجربه کنند؛ همانطور که آفریدگار فرزانه نیز به این حقیقت تصریح نموده است:

🌺 مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى‏
هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت. 🌺

اگرچه باید منصفانه قدر تلاش کسانی که هنوز دچار حملات وسوسه نشده‌اند را دانست که درعین‌حال به پیروی از عقل و نقل، در انجام تمرین ذکر و تکرار یاد آفریدگار خویش کوتاهی نمی‌کنند؛ این افراد بدانند تلاش ایشان که بر خلاف کسانی که دچار حملات وسوسه شده‌اند از روی اختیار کامل است بسیار ارزشمند است .

هر کس در تکرار ذکر خداوند (انجام همین تمرین) کوتاهی نکند با تکرار هر ذکر، یک قدم به جلو برداشته‌ که هرگز برگشت ندارد و بدون تردید تکرار هر ذکر، یک قدم فرد را به انس و در نهایت محبت خدا نزدیک خواهد کرد.

بنابراین خصوصاً افرای که بدون تجربۀ حملات وسوسه این تمرین را آغاز کرده‌اند، مطمئن باشند که  زحمت گفتن حتی یک ذکر ایشان نیز هدر نمی‌رود به طوری که اگر تکرار ذکر به حد مشخصی برسد و صداقت فرد آشکار شود، خداوند به هر شیوه حتی اگر لازم شد از باب «خواست شیطان بد کند با من ولی احسان نمود» ایشان را وادار می‌کند که ذکر پیوستۀ خدا را فقط با نیت پیروی از عقل (که توضیحش گذشت)، تا رفع کامل وسوسه‌ها تکرار کنند و ضمن برداشته شدن تکلف ذکر، امنیت دائم و در هر حال را تا پایان عمر تجربه نمایند.

به هر حال کسانی که می‌بینند دوست دارند صادقانه تمرین ذکر (که در حال آموزش آن هستید) را انجام دهند اما مرتب دچار فراموشی بیش از حد در انجام آن می‌شوند لازم است تدابیری خردمندانه بیندیشند که یکی از این تدابیر مراقبه است که شیوه‌های گوناگونی دارد (ازجمله من هر زمان کوتاهی می‌کنم فوراً یک دانه لوبیا در ظرفی می‌اندازم سپس آخر شب تعداد لوبیاها را در برگۀ محاسبه روزانه اعمال (روش) می‌نویسم و تلاش می‌کنم بابت هر کوتاهی (هر لوبیا یک دقیقه) به همان میزان در حین کارها مثل ظرف شستن ذکر را تمرین و کوتاهی‌ام را جبران کنم و شب بعد در برگۀ محاسبه، مقابل این عبارت که آیا در تمرین ذکر موفق بودم یا خیر؟ علامت مثبت یا منفی را می‎‌زنم که همین روش ساده به شکل محسوس کمک می‌کند نفس اماره‌ام روز بعد در تمرین کوتاهی نکند و با خواست عقلم همراهی نماید.
به‌هرحال بهتر است اگر می‌توانید با مراقبه مانع فراموشی نفس اماره از تکرار ذکر شوید و تمرین ذکر را بدون تکیه به روشی که در ادامه توضیح خواهم داد  آغاز کنید اما اگر به تجربه دیدید مرتب دارید تمرین ذکر را فراموش می‌کنید به طوری که خطر قطع کامل تمرین و تکرار ذکر وجود دارد پس معلوم می‌شود شما به وسیله‌ای نیاز دارید که به‌طور منظم یادآوری کند که تمرین ذکر را پیوسته و به‌موقع تکرار کنید در این صورت با توکل به خدا تا زمانی که سنگینی تکرار ذکر برداشته شود به روش زیر عمل کنید.
اما لازم است بدانید که درنهایت چه بخواهید یا نخواهید تکیه با زنگ ساعت، شما را برای تکرار ذکر شرطی می‌کند (به اصطلاح علم اخلاق، نفس اماره و روح شما را شرطی می‌کند) به‌طوری‌که تا صدای زنگ را نشنوید حتی یک ذکر هم نخواهید گفت! (به طوری که نگارنده گاهی بعد از ساعت‌ها تمرین ذکر با زنگ ساعت، متوجه می‌شدم که چند ساعت زنگ ساعت قطع شده و من بدون اینکه حتی یک ذکر بگویم اصلاً متوجه نشده بودم!)

پس لازم است بعد از اینکه به اندازۀ کافی با استفاده از زنگ ساعت (که روش استفادۀ فنی آن خواهد آمد) تمرین ذکر را انجام دادید، به‌محض اینکه دیدید سنگینی تمرین ذکر به دلیل تکرار کافی از شما برداشته شده درنهایت باید تمرین کنید که از آن به بعد بدون تکیه به زنگ ساعت، خودتان ذکر را تکرار کنید که به تجربه به نگارنده ثابت شده، بهترین جایگزین زنگ ساعت، تنفس صحیح و طبیعی بدن است (یعنی نفَس از بینی به داخل و از دهان به خارج و هنگام خروج ذکر الله را تکرار کردن) که اگر به‌اندازۀ کافی سعی کنید بدون زنگ ساعت ذکر را تمرین کنید هر  نَفَس شما به‌طور خودکار و منظم درست مانند هنگام شنیدن زنگ ساعت به شما یادآوری می‌کند که در تکرار ذکر دچار فراموشی و غفلت نشوید (مهم) و همین یادآوری برای غلبه بر وسوسۀ شیطان که تلاش کاملی برای غفلت شما از تکرار هر ذکر می‌کند کافی است که البته رسیدن به این مرحله که هر نَفَس به شما (خصوصاً وقتی میان مردم و در فضاهای شلوغ هستید) یادآوری کند که ذکر خدا را بگویید با تکرار کافی تمرین ذکر به سادگی تمام میسر است و در این صورت (توفیق ذکر با هر نَفَس) به تجربه خواهید دید چرا خداوند علیرغم همۀ هشدارهایی که در مورد دشمنی عمیق شیطان می‌دهد اما در عین حال کید و مکر او را ضعیف معرفی کرده است. (إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً به یقین نقشه و حیلۀ شیطان ضعیف است) علت آن این است که تمام وسوسه‌های شیطان بر بی‌خردی استوار است و کسی که بتواند مشورت با عقل را به شیوۀ ساده‌ای که «اینجا» توضیح داده‌ام در کارهایش انجام دهد خودش با اندک تأمل در هر وسوسه، پی به احمقانه بودن آن می‌برد و در عین حال به تجربه می‌فهمد فقط کسی که همواره در پناه ذکر خدا باشد، می‌تواند به برکت ذکر خدا، اجازه ندهد عقلش منزوی شود و در نتیجه از کید شیطان که تجربۀ هزاران ساله در فریب‌کاری دارد در امان بماند.

انسان در پناه ذکر به دوام می‌تواند با پیروی مداوم از عقل، ضعف و خواری شیطان را در تمام مراحل زندگی خویش ببیند، چه این فرد (که مدام اهل ذکر است و از عقلش استفاده می‌کند) یک عامی بی‌سواد باشد یا یک عالم و دانشمند با سواد.

اما کسی که با پشت کردن به ذکر، از پناه خدا خارج شد و از ذکر خدا غفلت نمود، هر که باشد -حتی باسوادترین عالم و دانشمند جهان- بدون شک تجربۀ زندگی کوتاه او، حریف تجربۀ زندگی هزاران سالۀ شیطان در فریب‌ دادن باهوش‌تر از وی نخواهد شد و شیطان او را طوری که خیال کند دارد کاری را قربة الی الله انجام می‌دهد مثل آب خوردن فریب می‌دهد که حتی وقتی نونهالان نیز متوجه انحراف این عالم و دانشمند و گاهی مرجع تقلید می‌شوند اما خود این افراد چنان در وسوسه‌های چند لایه گرفتار شده‌اند که با لجاجت تمام زیر بار خردمندانه‌ترین و ساده‌ترین حقایق نمی‌روند و توجه به همین واقعیات است که انسان خردمند در تکرار یاد خدا (انجام همین تمرین) و پناه بردن به او (با نیت خالص که گذشت) کوتاهی نمی‌کند مگر اینکه بخواهد عمداً عقلش را تعطیل و منزوی کند و به ذکر آفریدگار مهربانش پشت نماید که مسلماً هیچ خردمندی چنین نمی‌کند.

روش تنظیم زنگ ساعت جهت تمرین آسان‌تر ذکر

با انجام روش زیر هم تمرین ذکر بسیار آسان می‌شود و هم می‌توانید تمرین ذکر را به‌سادگی در حین کارهای روزمره مثل آشپزی و غیره انجام دهید و به شکل چشم‌گیری تعداد بیشتری ذکر را در شبانه‌روز تمرین نمایید.
برای اینکه چگونه می‌توانید این روش را انجام دهید به این توضیحات ساده توجه کنید:
زمان هرکدام از اصوات زیر به ترتیب از ۱ دقیقه تا ۵ دقیقه و سپس ۱۰ دقیقه و ۱۵ دقیقه است.

زنگ هر ۱ دقیقه

زنگ هر ۲ دقیقه

زنگ هر ۳ دقیقه

زنگ هر ۴ دقیقه

زنگ هر ۵ دقیقه

زنگ هر ۱۰ دقیقه

زنگ هر ۱۵ دقیقه

اصوات فوق را در رایانه خود (با کلیک بر روی هرکدام از نوشته‌های زیر) ذخیره کنید.

زنگ هر ۱ دقیقه / زنگ هر ۲ دقیقه / زنگ هر ۳ دقیقه / زنگ هر ۴ دقیقه / زنگ هر ۵ دقیقه / زنگ هر ۱۰ دقیقه / زنگ هر ۱۵ دقیقه

ابتدا زنگ هر ۱۵ دقیقه را برای تمرین ذکر انتخاب کنید که رأس هر ۱۵ دقیقه به شما یادآوری می‌کند به شیوه‌ای که در ادامه خواهد آمد یک‌بار ذکر الله را بگویید.

صوت زنگ هر ۱۵ دقیقه را در نرم افزار پلیر player نظیر  Windows Media Player باز کنید و پلیر را روی حالت تکرار Repeat تنظیم کنید که به طور خودکار بعد از پایان زمان زنگ هر ۱۵ دقیقه آن صوت را مرتب تکرار کند. (می‌توانید از نرم‌افزارهای مثل AlarmClock نیز استفاده کنید.)

روش دقیق انجام تمرین ذکر به همراه اصوات فوق

وقتی زنگ هر ۱۵ دقیقه را فعال کنید ۱۵ ثانیه قبل از آغاز تمرین ذکر، صدای زیر (تیک ساعت) را خواهید شنید:

وقتی صدای فوق را شنیدید معنایش این است به هر  کاری که مشغولش هستید ادامه دهید اما فقط در ذهن خود آماده شوید که ۱۵ ثانیه دیگر باید یک‌بار ذکر الله را تکرار کنید.
سپس ۵ ثانیه قبل از گفتن ذکر، باز صدای دیگر که شبیه صدای زنگ دوچرخه است را خواهید شنید:

به‌محض اینکه صدای فوق را شنیدید باید دست از هر کاری که مشغول آن هستید بردارید و بدن خود را حرکت ندهید (حتی اگر می‌توانید درست مانند هنگام نماز دو دست را اطراف خود رها کرده و بدنتان را آزاد کنید و سر و سینه را صاف کرده و ترجیحاً روبه‌قبله باشید و تکان نخورید و آماده گفتن ذکر شوید)
نکته: به تجربه ثابت شده اگر واقعاً با نیت احترام به خدای عزیز که لطف کرده و به شما اجازه داده ذکر پاکش را تکرار کنید به‌محض شنیدن صوت فوق، با همۀ وجود از هر فکر و کاری که مشغولش بودید منصرف شوید و به احترام خداوند فکر و توجه خود را آماده برای گفتن ذکر پاکش کنید، خداوند نیز در همین ۵ ثانیه به دلیل احترامی که به نام پاکش گذاشتید، به شما توفیق می‌دهد که ذکر الله را با حضور قلب و توجه بیشتر بگویید. (مجرب)
هر چه بتوانید تظاهر کنید که دارید باحالت شوق از هر فکر و کاری که به آن مشغول بودید دست برمی‌دارید معنایش این است که خدایا من دارم تمرین می‌کنم که به من بفهمانی هیچ فکر و کاری در این جهان مهم‌تر از ذکر پاک تو نیست.
سپس بعد از گذشت ۵ ثانیه صدایی شبیه دینگ را خواهید شنید:

به محض شنیدن صوت فوق کافی است که ذکر الله را یک بار (همانطور که در بالا گذشت) به این شکل که قبلا هم گذشت بگویید: نفس را  از بینی به داخل بدهید و از دهان به خارج بفرستید و هنگام خروج نفس از دهان یک بار ذکر مبارک الله را تکرار کنید و اگر بتوانید به شکلی که امام خمینی (ره) از استاد بزرگوارش نقل کرد ذکر الله را بگویید (یعنی به شکل ذکر قلبی) و الا به طور معمولی بگویید کافی است چون تکرار کافی ذکر زبانی، در نهایت همانطور که امام خمینی به آن تصریح کرد (زبان که ذکر الهی را تکرار کرد، کم کم زبان قلب‏‎ ‎‏هم باز می شود) به طور طبیعی منجر به ذکر قلبی خواهد شد.

سپس بعد از اینکه ذکر الله را گفتید همچنان بدن خود را چند ثانیه حرکت ندهید تا صدای زنگ پایانی زیر را بشنوید:

معنای صوت فوق این است که حالا دیگر می‌توانید بدن خود را از حالت بی‌حرکتی خارج نموده و فکر و کاری که حدود ۱۵ ثانیه قبل رها کرده بودید را ادامه دهید و هر چه در این لحظه بتوانید تظاهر کنید که دارید باحالت بی‌میلی به سمت آن فکر و کار می‌روید معنایش این است که خدایا من دارم تمرین می‌کنم که به من بفهمانی هیچ فکر و کاری مهم‌تر از ذکر پاک تو نیست.
نکته: سعی کنید ابتدا تمرین فوق  را هر ۱۵ دقیقه یک‌بار طی چندین ساعت تکرار کنید و اگر دیدید با گفتن هر ۱۵ دقیقه یک‌بار ذکر، از شر افکار مزاحم راحت شده‌اید و احساس امنیت می‌کنید که فبها المراد و الا زمان را روی هر ۱۰ دقیقه یک‌بار تنظیم کنید و باز  چند ساعت نیز آن را تمرین کنید و همین‌طور زمان‌های پایین‌تر تا ۱ دقیقه تا درنهایت ببینید کدام‌یک از زمان‌های فوق با شرایط شما سازگارتر است و موجب امنیت ذهنی و فکری شما می‌شود و شمارا از شر افکار مزاحم و حملات وسوسه نجات می‌دهد.
البته گاهی نیز ممکن است بعدازاینکه زمان مناسب فوق را برای خودتان پیدا کردید، بسته به حوادث جدید و هیجانات وارده ناچار شوید زمان فوق را بیشتر یا کمتر کنید تا امنیت شما محفوظ باقی بماند و از شر خصوصاً حملات وسوسه در امان بمانید.

نکته مهم: تکرار می‌کنم اگر به طور طبیعی بدون نیاز به اعلام زنگ ساعت می‌توانید خودتان ذکر را تکرار کنید حتماً از تکیه دادن تمرین ذکر به زنگ ساعت أکیداً خودداری کنید که برای نگارنده سخترین مرحله تمرین ذکر آن زمانی شد که تلاش کردم تمرین ذکر را (به همین شیوه که در حال آموزش آن هستید) بدون تکیه به زنگ ساعت انجام دهم که خوشبختانه خداوند به من کمک کرد خصوصاً اینکه من با مشورت عقل ناچار شدم تمرین ذکر را با تکیه به زنگ ساعت به شیوۀ فوق آغاز کنم چون هیچ محرکی که باعث شود ذکر را به خود یادآوری کنم نداشتم و خوشبختانه با تکیه به زنگ ساعت تقریبا در تمام زمان بیداری موفق به تمرین در حین کارها می‌شدم بدون اینکه کوچکترین فشار را تحمل کنم که ابتدا زنگ را روی هر دو دقیقه یک بار تنظیم کردم و سپس روی هر پنچ دقیقه یک بار تنظیم نمودم که موجب شده بود فضای خانه بسیار امن و زیبا شود و این روش (استفاده از زنگ ساعت) به من بسیار در اینکه بت عدم تکرار ذکر به شکل مداوم بکشند کمک بزرگی کرد درحالی که چند سال قبل به دلیل اینکه ایدۀ زنگ ساعت به ذهنم نرسیده بود با اینکه تمرین ذکر را جدی آغاز کردم اما خداوند صلاح ندید و آن زمان موفق نشدم.

آشنایی با انواع روش ذکر؛ مناسب هر شرایط، از آسان تا سخت‌ترین شرایط
هر کسی بتواند تمرین ذکر را به اندازه کافی انجام دهد متوجه خواهد شد که می‌تواند بنا بر شرایط زندگی فردی و اجتماعی به هر کدام از روش‌های زیر ذکر پاک الله را تکرار کند.

روش اول- ذکر ذهنی صرف؛ در این روش ذکر «الله» بدون اینکه زبان کوچکترین حرکتی بکند در ذهن مرور می‌شود؛ نتیجه این روش اگر با تمرکز و توجه بالا هنگام مرور هر ذکر در ذهن باشد بسیار بالاست به طوری که وسوسه هیچ راهی برای نفوذ به ذهن و سپس قلب پیدا نمی‌کند و کمترین انرژی ذهنی و جسمی در این روش نسبت به روش‌های دیگر صرف می‌شود و بدن و به تبع آن ذهن خیلی کمتر خسته می‌شود که طبعاً انجام این روش برای کسی که تازه تمرین ذکر را آغاز کرده بسیار دشوار و نزدیک به محال است مگر اینکه به دلیل حملات شدید وسوسه ناچار شود خصوصاً هنگام خواب از این روش استفاده کند.

روش دوم- ذکر زبانی صرف، در این روش فقط زبان حرکت مختصر (در هنگام گفتن لام «الله») می کند و ذکر «الله» بدون اینکه صدایی -چه با جوهر و چه بدون جوهر- از حنجره شنیده شود تکرار می‌شود؛ هر چه در این روش توجه شما به ذکر در ذهن قوی‌تر باشد،امکان نفوذ وسوسه کمتر می‌شود و اگر به مدت طولانی حتی بدون تمرکز کافی ذکر زبانی را تکرار کنید باز هم موجب نفی خطورات شده و حملات گزندۀ وسوسه را قطعاً دفع خواهد کرد.

در این روش، بعد از روش اول، انژری کمتری نسبت به روش‌های بعدی مصرف می‌شود.

شرایط نگارنده طوری است که بیشترین تمرین ذکر من به همین روش (روش دوم) است که روش اصلی تمرین ذکر نیز هست.

روش سوم- ذکر همسی: در این روش هنگام گفتن ذکر الله علاوه بر حرکت زبان، صدای همسی (بدون جوهر مثل هنگام گفتن تسبیحات اربعه در نماز) نیز شنیده می‌شود که بهتر است اوقاتی به این شیوه ذکر تمرین شود که کمی ذهن انسان شلوغ است و آرامش کافی برای تکرار ذکر ندارد که در این مواقع می تواند ذکر را به شیوه همسی (که موجب می‌شود صدای خودش را هنگام گفتن «الله» بشنود) تکرار کند که شنیدن ذکر (بدون جوهر) به وضوح به وی یادآوری و کمک می‌کند که تکرار ذکر (خصوصا اگر از زنگ ساعت استفاده نمی‌کند) قطع نشود که اگر به دفعات گفتن ذکر قطع شد معلوم می‌شود باید به روش چهارم که توضیح آن خواهد آمد اقدام کند.

نکته: به جای ذکر همسی در این مواقع می‌توان تنفس را (به همان شیوه که گذشت) طوری انجام داد که صدای نفس کشیدن خودمان را خصوصاً هنگام ورود هوا از بینی به داخل بشنویم که در این مواقع می‌توان این روش را جایگزین ذکر همسی (روش سوم فوق) کرد.

ذکر همسی بیشتر از ذکر به روش اول و دوم و بیشتر از ذکر جهری (روش چهارم) انرژی می‌برد و موجب خستگی بیشتر ذهن و جسم از دو روش قبلی می‌شود که برای رفع این خستگی کافی است هر زمان احساس خستگی کردید  تصمیم بگیرید ذکر را با تمرکز بهتر بدون ترک روش همسی ادامه دهید که به طرز شگفت‌آوری بدون اینکه تمرین ذکر قطع شود، خستگی ذهن و جسم نیز (به دلیل توجه بیشتر به ذکر در ذهن خود) از بین می‌رود بلکه تبدیل به نشاط می‌شود. (مجرب)

روش چهارم- ذکر جهری: این روش درست مانند روش قبلی (ذکر همسی) است با این تقاوت که (مانند حرف زدن معمولی) جوهر صدا نیز در هنگام گفتن ذکر «الله» شنیده می‎شود؛ این روش مناسب زمانی است که فرد مشغول کارهایی مثل استحمام است و ذهن انسان بیش از حد معمولی شلوغ است به طوری که اگر ذکر به شکل جهری گفته نشود به راحتی قطع می شود.

در روش ذکر به شکل جهری ما با شنیدن صدای جوهردار خودمان، یادآوری بسیار خوبی به خودمان می‌کنیم که ذکر را تکرار کنیم و این روش کمک فوق‌العاده‌ای می‌کند تکرار ذکر قطع نشود و حتی اگر حملات وسوسه جدی و ادامه‌دار شد و باعث غفلت ما شد و تمرین ذکر را قطع کرد می‎توان شدت صدای جوهردار را بیشتر کرد (یعنی با صدای بلندتر ذکر را در حین کارها تکرار کنیم).

گاهی ممکن است به دلیل تشویش زیاد و حملات جدی وسوسه با بلند کردن صدای جوهر دار نیز نتوان به تکرار و تمرین ذکر ادامه داد که در این مواقع نگارنده به عنوان نمونه صوت جذاب برنامه از سرزمین نور را از طریق تلفن همراه یا رایانه پخش می کنم و می‌شنوم یا مشغول یک بازی سالم رایانه‌ای می‌شوم یا فیلم مفیدی را ولو به تکرار تماشا می‌کنم یا کارهای مشابه انجام می‌دهم که موجب آرامش ذهنم شده و کمک می‌کنند که تمرین ذکر را در حین این کارها به راحتی ادامه دهم.

گاهی نیز می‌توان این روش (شنیدن صوت، بازی رایانه‌ای ...) را جایگزین ذکر همسی (روش سوم) و ذکر جهری (روش چهارم) نیز نمود و بر انجام تمرین ذکر زبانی صرف (روش دوم) که روش اصلی تمرین نیز هست متمرکز شد؛ به عبارت دیگر به دلیل پخش صوت یا دیدن فیلم یا مشغول شدن به بازی رایانه‌ای دیگر نیازی نیست که به شکل همسی یا جهری ذکر را تمرین کنم بلکه چون ذهنم به اندازه کافی آرام شده می‌توان به شیوه اصلی (روش دوم: ذکر زبانی صرف) تمرین ذکر را به مقدار طولانی ادامه دهم و این حالت ایده آل است چون تکرار ذکر زبانی همانطور که از قول امام خمینی نیز نقل شد، موجب ذکر قلبی و حتی باز شدن زبان قلب می‌شود.

ذکر جهری که همان حرف زدن معمولی است بیشتر از تمام روش‌های قبلی انرژی می‌برد که برای رفع این خستگی نیز کافی است از این به بعد تصمیم بگیرید ذکر جهری را با تمرکز بهتر در ذهن خود نیز مرور کنید به عبارت دیگر اگر تلاش کنید تمرکز خود را به جای افکار و کارهای روزمره که مشغولش هستید به ذکر معطوف کنید (همین مقدار که ولو یک درصد حواستان بیشتر به این باشد که مشغول ذکر هستید تا کار دیگر) باز هم به طرز شگفت‌آوری بدون اینکه تمرین ذکر قطع شود، خستگی ذهن و جسم‌تان نیز از بین می‌رود و تبدیل به نشاط می‌شود. (مجرب)

اما به هر حال اگر شرایطی مثل استحمام پیش آمد که به دلیل تشویش ذهنی امکان ادامۀ تمرین ذکر جز به شیوۀ ذکر همسی و جهری به همراه شنیدن صوت و غیره نبود باید به همان روش‌ها تمرین ذکر را ادامه داد و اجازه نداد که تکرار ذکر به طور کامل قطع شود که در این صورت (که تکرار ذکر قطع نشود) خصوصاً کسانی که در معرض حمله وسوسه هستند در امان می‌مانند و حتی در مواردی برای اینکه تکرار ذکر قطع نشود ناچار شدیم که بدون رعایت تنفس صحیح (هوا از بینی به داخل و از دهان به خارج) را رعایت کنیم اولویت با گفتن ذکر  و ترک موقت تنفس صحیح است.

در هر حال به محض اینکه دیدیم می‌توانیم ذکر را به روش دوم (ذکر زبانی صرف) بگوییم و تنفس را به شکل علمی و صحیح رعایت کنیم اولویت همین است و نباید کوتاهی کنیم.

روش پنجم- ذکر قلبی: روش انجام ذکر قلبی به تفصیل گذشت که این روش خصوصاً در شرایط به شدت بحرانی که دیگر امکان ادامۀ تمرین ذکر به دلیل شدت حملات وسوسه، استرس و غصه‌های وارده نیست بسیار مؤثر است چون در صورت ادامۀ تمرین به این شیوه به تدریج قلب بیدار شده و شما شاهد آرامش محسوسی خواهید بود و به سالمت از هر بحرانی می‌توانید عبور کنید ازجمله هنگامی که خیلی اندوهگین می‌شوید یا به خشم آمدید با این روش به طرز معجزه‌آسا اندوه و خشم مانند دودی سیاه از ذهن و قلب شما خارج می‌شوند و در همان لحظات تمرین ذکر به شکل محسوس آرام می‌شوید.

البته انجام روش ذکر قلبی آثار فراوان و قابل تأمل دیگری نیز دارد که فعلاً به همین مقدار بسنده می‌شود.

تثبیت تمرین ذکر با محاسبۀ اعمال روزانه
اگر واقعاً مصمم هستید تمرین ذکر که در این آموزش با ابعاد مختلف آن آشنا شدید را جداً آغاز نموده و تا رهایی دائم از هر نوع وسوسه و درمان کامل وسواس و حتی رسیدن به نتایج بالاتز از جمله رهایی از گونه خوف و حزن ادامه دهید؟

💐 إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ
کسانى که گفتند: «پروردگار ما اللَّه است»، سپس (در این گفتۀ خود) استقامت کردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگین مى‌‏شوند. 💐
پس لازم است هر ۲۴ ساعت یک‌بار میزان موفقیت و عدم موفقیت در انجام این تمرین را در برگۀ محاسبۀ اعمال که در «اینجا» روش آن را توضیح دادم، ارزیابی کنید؛ در این صورت مطمئن باشید تمرین ذکر علیرغم فراز و نشیب‌هایی که به‌طور طبیعی دارد (و گاهی ممکن است مدتی تعطیل نیز بشود) و علیرغم تمام تلاشی که شیطان برای ناامید کردن کامل شما از انجام یا تکمیل تمرین خواهد کرد؛ این تلاش راه به جایی نخواهد بود و علت تقلای شیطان برای ناامید کردن شما حتی به بهانه‌های فریبنده و قابل قبول، این است که او بهتر از همه می‌داند که ذکر چگونه موجب طرد او خواهد شد (ذِکْرُ اللَّهِ مَطْرَدَةُ الشَّیْطَان‏) و در صورت ادامۀ ذکر توسط شما، برای اولین بار در تمام عمرتان دیگر ظرف ذهن و قلب شما حیات خلوت وسوسه‌های شیطان نخواهد بود.

اگر تمرین ذکر به اندازه کافی تکرار شود شما نیز به تجربه خواهید دید که حتی بر خاطرات قدیمی آزاردهنده و وسوسه‌های گزندۀ خویش نیز به شکل محسوس و غیر قابل انکار غلبه خواهید کرد و می‌توانید با ادامۀ همین تمرین به‌ظاهر ساده خودتان ببینید چگونه ذهنتان را از زباله‌های متعفنی که ممکن است سال‌ها درگیرتان کرده باشد به‌طور کامل پاک و خالی کرده‌اید و درنهایت اگر دچار انواع وسواس‌های فکری و عملی و هرنوع اختلال شناخته شده و ناشناخته شده باشید به تصریح آیات و روایات (یَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفَاءٌ) درمان و شفای کامل خود را به شکل محسوس و غیر قابل تشکیک تجربه خواهید کرد.

همانطور که گذشت به دلیل اهمیت اطلاع شما از تجربۀ ده‌ها هم‌وطن محترم،  نگارنده قصد دارم در این صفحه و صفحات دیگر اگر خدا بخواهد با هشتگ #وسواس برخی از این مشاوره‌ها را منتشر نمایم تا شما از تجربۀ اقشار گوناگون استفاده و به پاسخ سؤالات فراوان خود برسید و اگر خودتان نیز سؤالی برایتان پیش آمده یا در آینده پیش بیاید در همین صفحه مطرح و سؤالات مشابه را به همراه پاسخ و مشاورۀ نگارنده مطالعه نمایید.

البته همانطور که در مقدمه گذشت چند روزی است در کانال ایتا مشغول بروزرسانی آموزش فوق هستم؛ اگر می‌خواهید به همراه سایر مخاطبان محترم به شکل روشن‌تری آموزش را فرا بگیرید به کانال مراجعه و اولین قسمت این آموزش را «اینجا» دنبال نمایید و در پست‌های بعدی منتظر بارگذاری قسمت‌های دیگر بمانید.

همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


 

فهرست (بر هر قسمت کلیک نمایید):

مقدمه : ثبات شخصیت چیست و چگونه به آن برسیم؟

قسمت ۱: ارزیابی روازنۀ عملکرد (محاسبۀ اعمال) در کمتر از 1 دقیقه

قسمت ۲: درمان پرحرفی

قسمت ۳: درمان وسواس (یا تمرین طرد افکار مزاحم، یا تمرین ذکر)

قسمت ۴: تمرین عاقل شدن

قسمت ۵: درمان ناامیدی

قسمت ۶: مدیریت ارتباط با دیگران

قسمت ۷: درمان اعتیاد به رایانه و فضای مجازی

انجام تمرینات فوق بسیار آسان طراحی شده و مشکل‌ترین قسمت، خواندن متن آن است که اگر درست متوجه شوید، شما نیز به تجربه خواهید دید با هر بار عمل به تمرین مطرح شده به هدفتان نزدیک‌تر خواهید شد و به عنوان یک قاعده فراموش نکنید تکرار هر عمل -ولو در ابتدا بسیار سخت به نظر آید- به تدریج انجام آن‌را آسان و آسان‌تر خواهد نمود. ایموجی گل

                                                                                قسمت ۵: تمرین عاقل شدن (کلیک)

لطفاً سؤالات خود در موضوع خدا، ادیان و مذاهب را به این صفحه (کلیک) ارسال کنید!

نظرات  (۱۹۶)

  • مهناز 15 ساله
  • سلام وقت شما بخیر

    ببخشید دوباره پیام میدم آخه مجبورم کسی نیست کمکم کنه 

    شما بهم گفتید من وسواس فکری دارم من راه حل درمان وسواس شما رو خوندیم وار منظورتون رو متوجه شدم که هر موقع وسواس وارد ذهنم شد خودمو با یه جمله سرگرم کنم تا وسواس نتونه توی ذهنم جا کنه اما مشکل اصلی من اینکه نموتنم رو یه جمله تمرکز کنم و سریع تمرکزم رو از دست میدم ضعف اراده دارم و زود ازش ناامید میشم و رهاش میکنم 

    به دور و برم که نگاه میکنم فقط بهم یادآور میشه که هیچی وجود ندارد حتی خودم 

     

    و... می‌دونم که تمرینی که شما دادین آسونه اما نمی‌دونم چرا نمیتونم انجام بدم اصلا رو هیچی نمیتونم تمرکز کنم یه وقتایی از بس ذهنم شلوغ میشه کم مونده روانی شم حتی خودمم نمی‌دونم چمه و چرا اینجوری میشم 

    ممنون میشم پاسخ بدین 

    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر
    آنچه شما مخاطب محترم توضیح دادید یک مشکل شناخته‌شده با راه حل مشخص است که به دلایل متعدد برای افراد گوناگون در سنین و شرایط مختلف ایجاد می‌شود و درهرصورت تجربه نشان داده خوشبختانه این مشکل پایداری ندارد و شما به خواست خدا از آن عبور خواهید کرد.
     اما اگر می‌خواهید در کمترین زمان ممکن و بدون تحمل فشار اضافه از آن عبور کنید لازم است توجه کنید سخت‌ترین بخش تمرین که در ابتدای همین صفحه آمده شروع آن است و شما حتی اگر یک‌ بار آن را انجام دهید به تجربه خواهید دید سختی آن برای بار دوم کمتر می‌شود و تکرار آن (خصوصاً اگر جمله یا کلمۀ شما ذکر خدا باشد) به‌تدریج نه‌تنها این تمرین را آسان بلکه شیرین خواهد نمود و همین دیدن نتیجه باعث خواهد شد انگیزه پیدا کنید و تا رسیدن به نتیجۀ مطلوب آن را ادامه دهید.
    اما راه‌حل:
    این بار تمرین را آغاز کنید و به‌محض اینکه دیدید ارده‌تان سست شده (ولو چند ثانیه هنوز از تمرین نگذشته)، فوراً تمرین را ترک کنید و منتظر بمانید تا دوباره اراده‌تان از حالت سستی خارج شده و به حالت عادی برگردد؛ سپس تمرین را به همان شیوه تکرار کنید.
    طبق توضیحاتی که در ابتدای همین پاسخ دادم فراموش نکنید اگر بار اول فقط در حد چند ثانیه این تمرین را انجام دهید و به دلیل ضعف اراده تمرین را ترک کنید تا اینجا هم قطعاً شما سود بزرگی کرده‌اید چون با همان یک‌بار، شما توانسته‌اید اولین قدم تمرین که سخت‌ترین بخش آن است را بردارید و هر چه این تمرین را به روشی که گذشت (ولو هر روز یک بار) تکرار کنید خودتان به تجربه خواهید دید تمرین مرتب آسان و آسان‌تر و در نهایت شیرین می‌شود و کمک می‌کند گاهی در چند ثانیه از شر افکار مزاحم راحت شوید و هر چه تمرکز و توجه شما به معنای کلمه یا جمله‌ای که می‌گویید بیشتر باشد زودتر به نتیجۀ مطلوب می‌رسید.
    البته ببینید چه وقت حال‌تان بری انجام تمرین بهتر و اراده‌تان برای انجام آن از وقت‌های دیگر قوی‌تر است (مثلاً بعد از خواب کافی مثل خواب شب) سپس سعی کنید از آن‌وقت بیش از اوقات دیگر برای انجام این تمرین استفاده کنید.
    در هر صورت حتماً طوری برنامه ریزی کنید که این تمرین را با فشار و تحمیل انجام ندهید و در انجام آن عجله نکنید و بدانید اگر فقط روزی یک بار ولو چند ثانیه این تمرین را انجام دهید ولی انجام آن را برای روزهای دیگر ترک نکنید به تجربه ثابت شده است که شما نیز به خواست خدا به نتیجۀ مطلوب خواهید رسید.
     مهم این است که به شیوه‌ای که گفته شد این تمرین را بدون فشار آغاز کنید و تا رسیدن به نتیجۀ مطلوب آن را ترک نکنید.
     
    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام من چون ضعف اراده داشتم شما گفتین تمرین درمان وسواس رو بدون فشار اضافه انجام بدم و من موفق شدم و شش روز هست که تکرار تمرین برام آسون شده 

    اما یه چیز خیلی نگرانم کرده اینکه من بعد از شش روز که تمرین برام آسون شده بود  حالام احساس میکنم تمرین دوباره برام سخت شده مثل روز اولی که شروع کردم نمی‌دونم شاید به خاطر ضعف اراده ام هست ولی هر چی هست خیلی نگرانم کرده

    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر
    خوشبختانه همین‌که موفق شدید تمرین مذکور را آغاز کنید، یکی از مهم‌ترین‌ بخش‌ها را با موفقیت پشت سر گذاشته‌اید.
     آنچه اینک برای شما مخاطب محترم پیش‌آمده، در هر کار دیگری که حتی انجامش نیاز به تمرین ندارد هم پیش می‌آید.
    به‌عنوان نمونه گاهی ما به دلایل گوناگون احساس می‌کنیم کارهای ساده‌ای مثل پیاده‌روی، استحمام و غیره برایمان خیلی سخت شده و اصلاً اراده و حال انجامشان را در آن لحظه نداریم!
    ما در این لحظات می‌توانیم یکی از سه کار زیر را انجام دهیم:
    اول: آن کاری که احساس می‌کنیم انجامش برایمان سخت شده را رها کنیم تا حال و انگیزۀ انجامش را پیدا کنیم چون به تجربه برای هرکسی ثابت است چنین بی‌حالی‌هایی موقتی است و دوام ندارد (معمولاً بعد از چند دقیقه یا نهایتاً چند ساعت از بین می‌رود) بنابراین می‌توان در این لحظات، کارهای شدنی مثل خواب و غیره را انجام داد تا این اوقات راحت‌تر بگذرند و سستی اراده و بی‌حالی برطرف شود.
    دوم: هم‌چنین می‌توانیم چند لحظه فکر کنیم ببینیم آیا دلیل قانع‌کننده‌ای پیدا می‌کنیم که به ما حال و انگیزه بدهد آن کار را انجام دهیم؟ و به‌محض اینکه آن دلیل قانع‌کننده را پیدا کردیم و دیدیم حال و انگیزۀ انجام آن در ما پیدا شده، اقدام کنیم.
    سوم: اما اگر احساس کردیم چاره‌ای از انجام آن کار در آن لحظه نداریم، خیلی کوتاه با زبان خودمانی دعا کنیم و از خداوند بخواهیم به ما حال و انگیزۀ انجام آن کار را بدهد، سپس تا وقتی دعایمان مستجاب نشده و حال و انگیزه در ما پیدا نشده حواسمان باشد که خداوند صلاح ما را بهتر از خودمان می‌داند بنابراین کم‌صبری نکنیم.
    سپس به‌محض اینکه  دیدیم خداوند دعایمان را اجابت نموده و حال و انگیزه در ما پیدا شده، باز با زبان خودمانی (درست همان‌طور که از مردم تشکر می‌کنیم) از خداوند تشکر کنیم که این تشکر باعث می‌شود اگر دفعه بعد دوباره بی‌حال شدیم خداوند بیشتر توفیق دهد. (۱)

    آنچه در بالا گذشت در مورد هر کاری که احساس کردیم نسبت به انجامش ارادۀ ما سست شده و حالش را نداریم قابل اجراست خصوصاً برای تمرینی که شما مشغول آن هستید که اگر به همان شیوۀ فوق و شیوه‌ای که در پرسش و پاسخ قبلی «اینجا» توضیح داده شد آن را ادامه دهید (یعنی فقط زمانی که احساس کردید حال دارید انجامش دهید و الا رهایش کنید) نه‌تنها وسواس را درمان می‌کند بلکه نتایج فوق‌العاده دیگری هم دارد. (۲)

    پس با توضیحات فوق معلوم شد اگر روزی این تمرین مثل آب خوردن برایتان آسان شد بازهم یادتان نرود هر انسانی به دلایل مختلف گاهی حال اینکه برود یک لیوان آب بخورد را هم در خودش احساس نمی‌کند و همین کار آسان برایش از کوه کندن هم سخت‌تر به نظر می‌رسد که در این صورت می‌تواند یکی از سه کار فوق را انجام دهد و الا اگر به خود فشار زیادی را تحمیل کند خطر احساس ناامیدی وجود دارد.

    ________________
    پاورقی
    (۱) لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ

    اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود!

    (۲) برای اینکه بدانید نتایج دیگر این تمرین که در حال انجامش هستید چیست اگر وقت کردم سعی می‌کنم پرسش و پاسخ مشابه با یکی از مخاطبان که به‌شدت دچار وسواس بود را منتشر کنم؛ این بزرگوار مثل شما همین تمرین (که روش انجامش در ابتدای همین صفحه آمده) را از صفر شروع کرد و الان در انجام آن حرفه‌ای شده است به‌طوری‌که می‌تواند در همان لحظه انجام این تمرین موفق به دفع وسوسه (و نفی خطورات خصوصاً آزاردهنده) شود و آرامش ذهنی را فوراً تجربه کند و اگر دچار استرس و نگرانی شده باشد در مدتی کوتاه قلباً احساس راحتی کند و حتی بر حالات خطرناکی مثل وقتی‌که دچار خشم شدید شده با همین تمرین غلبه کند و آرامش عمیق را تجربه نماید.
    اطلاع شما و دیگر مخاطبان از تجربۀ این فرد و پرسش و پاسخ با او (که مثل شما از پایه و به‌طور اصولی تمرین فوق را شروع کرده) می‌تواند راه‌ را برایتان میان‌بر کند تا بدون آزمایش و خطای بیش‌ازحد، در کمترین زمان ممکن از نتایجی که به بخشی اشاره کردم بهره‌مند شوید.
    البته انتشار این پرسش و پاسخ ضرورت ندارد چون شما موفق شدید یکی از مهم‌ترین بخش‌های تمرین که آغاز آن است را پشت سر بگذارید و اگر مهم‌ترین بخش تمرین که تکرار آن است را ترک نکنید شما نیز به خواست خدا همان نتایج را شخصاً تجربه خواهید کرد.
    من قبلاً می‌خواستم این پرسش و پاسخ را -مثل خیلی از کارهای دیگر- منتشر نمایم اما واقعاً به دلیل کارهای در اولویت موفق نشدم و بعید هم می‌دانم موفق شوم بنابراین از شما و سایر مخاطبان محترم می‌خواهم دعا کنید تا خداوند اگر صلاح می‌داند مرا در این کار موفق نماید که عرض کردم اگر هم نشد، به خواست خدا هیچ خللی به موفقیت شما وارد نمی‌کند.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام

    آیا وسوسه ها وناامیدی ها ازشیطان است؟

    پاسخ:
    سلام

    شیطان موجودی است که به طور متعارف با چشم دیده نمی‌شود (۱) لذا عقل در این موارد تابع اخبار وحی (قرآن و روایت) است.
    طبق روایت، منشاء تمام وسوسه‌ها و به تبع آن ناامید‌ی‌ها، گمراهی‌ها و هر گناهی شیطان است، به طوری که اگر شیطان وجود نمی‌داشت هیچ گنهکارى، گناه نمی‌کرد و هیچ گمراهی، گمراه نمی‌شد! (۲)
    اما آیا فقط شیطان وسوسه می کند؟ پاسخ منفی است چون وقتی یکی از انسان‌ها، توسط شیطان وسوسه شد و فریب خورد، او نیز می‌تواند همان وسوسۀ شیطانی را دانسته یا از روی جهل به دیگران منتقل کند.
     حتی نَفْس خودمان نیز اگر توسط شیطان وسوسه شود و فریب بخورد، پی در پی با حدیث نفس، آن وسوسۀ شیطانی را در ذهنمان تکرار می‌کند تا جایی که امر به بدی نیز خواهد نمود. (۳) اما در هر صورت منشاء تمام این اغواگری‌ها، وسوسۀ شیطان است که به تصریح روایت اگر شیطان وجود نمی‌داشت احدی وسوسه و گمراه نمی‌شد تا بتواند دیگران را نیز مانند خود وسوسه و گمراه کند و البته یکی از حکمت‌های وجود شیطان نیز همین است که معلوم شود چه کسی با اختیار خود پیرو خرد می‌شود یا با پشت کردن به عقل، گام به گام از وسوسه‌های نابخردانۀ شیطان پیروی می‌کند که اگر ادامه دهد کارش تا شرک و کفر نیز کشیده خواهد شد.
    خوشبختانه می‌توان تمرین ساده و مجرب جهت نجات از وسوسه و خطورات ناامیدکننده را انجام داد که در صورت تداوم آن، موفق به دفع هر نوع وسوسه (از شیطان، انسان یا نفس خودمان) خواهیم شد و در نتیجه از تبعات وسوسه که ناامیدی و استرس و غم است نیز نجات پیدا خواهیم نمود.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    ____________________
    پاورقی‌ها
    (۱) علیرغم اینکه شیطان با چشم دیده نمی‌شود اما حتی منکران نیز چه بخواهند یا نخواهد در حال بمباران وسوسه توسط این موجود رانده شدۀ درگاه الهی هستند و به روشنی اغواگری‌هایش را در زندگی فردی و اجتماعی خویش احساس می‌کنند.

    (۲) فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّیْطَانَ یَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ، وَ لَوْ لَا أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَال‏
    پس اگر نبود که شیطان، ایشان (انسان‌ها) را از اطاعت تو فریب می‌دهد هیچ گنهکارى، گناه نمی‌کرد و اگر او باطل را در چهره حق جلوه نمى‏‌داد، هیچ گمراهی راه تو را گم نمى‌‏کرد.
    الصحیفة السجادیة، ص: ۱۶۴

    (۳) إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی
    به یقین نفس بسیار امر به بدی می‌کند مگر آنچه را پروردگارم رحم نماید!



  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • مجدداً سلام،

    من وسوسه فکری خیلی شدیدی دارم در مورد خدا و همه چیز.

    اگر به وسواس اهمیت ندهم ازبین میروند یاکارهای دیگری باید انجام بدهم تابه ایمان و یقین برسم؟

    پاسخ:
    سلام

    برای پاسخ به سؤال شما مخاطب محترم کافی است بدانیم عامل اصلی تمام استرس ها، ناامیدی‌ها، ناراحتی‌ها و غفلت‌ها وسوسه (یا خطورات ذهنی) است که در صورت اهمیت ندادن به آن، بدون تردید انسان از درون و سپس از بیرون (زندگی فردی و اجتماعی) امنیت و آرامش واقعی را تجربه خواهد کرد.
    به تجربه ثابت شده اگر هر کسی بتواند طبق تمرین ساده‌ای که «اینجا» توضیح داده شده، وسوسه‌ها را دفع کند به همان میزان، زندگی فردی و اجتماعی‌‌اش نیز از هر گونه ناامیدی، استرس و غفلت خالی خواهد شد و همین احساس امنیت زمینه برای رسیدن هر چه سریعتر به ایمان و یقین را فراهم می‌کند. (۱)
    در قدم اول برای کسب ایمان و یقین لازم است باور به اصل وجود خدا اصلاح شود که روش آن در کتاب نگارنده با زبان ساده توضیح داده شده است.
     
    بنابراین خلاصۀ پاسخ شما مخاطب محترم این است که با اهمیت ندادن به وسوسه، راه کسب ایمان و یقین نیز هموار می‌شود.

    ______
    (۱)- ریشۀ وسواس با پیروی از عقل خشکانده می‌شود که روش آن در «اینجا» توضیح داده شده است.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام وقت بخیر

    من چند روزی به وسواس توجه نکردم بهترشدم ولی موقعی که فکرمی‌کنم میتونم جواب شبهات روبدهم بازحالم بدمیشه وبازبی اراده میشوم تاکی باید بهشون فکر نکنم تابعد بتونم به شبهاتم پاسخ صحیح بدهم که به شک نیوفتم

    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر

    پاسخ به شبهات خصوصاً ناباوران که اذهانی مملو از وسواس دارند، نیاز به شرایط خاصی دارد (ازجمله داشتن یقین ثابت، نداشتن وسواس حتی خفیف و ...) که در کتاب به تفصیل توضیح داده‌ام.
    اگر این شرایط حاصل شوند نه تنها حال انسان از پاسخ به شبهات احدی (با هر عنوان و سطح سواد) بد نمی‌شود بلکه هر بار بر اطمینان و آرامش وی نیز می‌افزاید.
    برای اینکه هر چه زودتر بتوانید این شرایط را کسب کنید لازم است اولاً کسب آن را به هیچ وجه برای خود محال ندانید و ثانیاً تلاش کنید به حداقل ثبات شخصیت برسید که روش آن را با تمرینات ساده در «اینجا» توضیح داده‌ام و از مهمترین آن‌ها آشنایی با روش بی‌توجهی به وسوسه‌ها (کلیک) و سپس محاسبه روزانه اعمال است (کلیک) که هر بار کمتر از یک دقیقه در روز بیشتر زمان نمی‌برد. (۱)
    بعد از این خودتان به تدریج ثبات شخصیت را تجربه خواهید کردی و یکی از نشانه‌های آن این است که دیگر حالتان نسبت به هر آنچه حساس بودید (ازجمله انچه گفتید) بد نمی‌شود ضمن اینکه روشن است اولویت تا پایان عمر حفظ آرامش و حال خوب است نه کارهایی نظیر پاسخ به شبهات خصوصاً اگر هنوز شرایط لازمش را نداشته باشیم.

     ______
    (۱) به عنوان نمونه نگارنده قبل از اینکه پاسخ سؤال شما مخاطب محترم را بدهم، دفتر محاسبۀ اعمالم را باز کردم و هر کار مهمی که باید در طول ۲۴ ساعت گذشته انجام می‌دادم یا نمی‌دادم را طبق همان روش حدود فقط ۲۰ ثانیه به طور دقیق محاسبه و ارزیابی کردم و با خیال راحت به کارهای دیگرم مشغول شدم که اگر این روش هر روز تکرار و عادت شود بعد از مدتی انسان متوجه کاهش محسوس نقاط ضعف و افزایش نقاط قوت خود خواهد شد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • از کلمه خداناباورترس وجودم رو میگیره نکنه همینطوربمونم،

    من به خدایقین داشتم تو هرکاری فقط به خودش امیدداشتم ، زندگیم عالی بود چون همیشه یادخداروداشتم،

    توشرایطی فکرکردم دارم راه رواشتباه میرم به ایمان خودم شک کردم یا شایدگول وسوسه روخوردم، دنبال عقاید مردم میرفتم، چه باایمان وبی ایمان همین شدکه کلا سردرگم شدم و به همه چی شک دارم وضع من خیلی طول کشیده ،

    پاسخ:
    سلام

     هر انسانی به نوبۀ خود به طور طبیعی در معرض انواع وسوسه‌هاست و باید با پیروی مداوم از عقل در مقابل این وسوسه‌ها نه تنها منفعل نشود بلکه از طریق صحیح تک تک ‌آن‌ها را از خود دور نموده تا زندگی به معنای واقعی شاد و آرام را تجربه کند.
    ضمن اینکه روشن است هیچ انسان خردمندی یقین خود را با شک (خصوصاً اگر آن شک بی‌اساس باشد) نمی‌شکند چون در این صورت از میوۀ یقین که اطمینان و آرامش در زندگی است محروم شده و اسیر نتایج شک‌های بی‌اساس که ناخرسندی و بلاتکلیفی است می‌شود.
     بنابراین سعی کنید این اشتباهی که در حال تجربۀ نتایج تلخ آن هستید را ولو در ابتدا با تظاهر (۱) جبران کنید تا در قدم اول به‌تدریج به وضع گذشته برگردید ( که گفتید در آن زمان به خدا یقین داشتید و در هرکاری فقط به خودش امید می‌بستید و به همین دلیل زندگی‌تان عالی بود) و در قدم دوم بهتر از گذشته شوید و از زندگی عالی به عالی‌تر برسید.
    برای اینکه بتوانید به این هدف مهم برسید سعی کنید هرروز طبق روشی که برای محاسبه اعمال روزانه (اینجا) توضیح داده شده است حتماً خودتان را در همین زمینه ارزیابی کنید که آیا توانستید ولو به تظاهر، گذشتۀ خود را بازسازی کنید؟
    مطمئن باشید اگر محاسبۀ اعمال را (که هر بار چند ثانیه بیشتر وقت نمی‌گیرد) حتی المقدور روزی یک بار ترک نکنید همانطور که عرض شد کم‌کم وضع خوب یا به قول خودتان عالی که در گذشته داشتید را دوباره تجربه خواهید کرد و سپس اگر به خدا خوش‌گمان باشید شاهد روزهایی فوق‌العاده بهتر از گذشته نیز خواهید بود.

    نکته: به عنوان یک قاعدۀ تعیین کننده سعی کنید نسبت به نعمت‌هایی که هم‌اکنون از آن برخوردار هستید همیشه نیمۀ پر لیوان را ببینید تا هم مانع سستی بیش‌ازحد ارادۀ خود شوید و هم بیش از پیش قدردان آنچه دارید باشید که فقط در این صورت است که می‌توانید شاهد افزایش امید و داشته‌های خود باشید و موفق به رفع یکی یکی مشکلات خود شوید. (این نکته و دیگر نقاط ضعف خود را نیز -ازجمله سستی اراده- را می‌توانید در محاسبۀ اعمال روزانه ارزیابی کنید تا شاهد کاهش و سپس محو کامل هر کدام از نقایص خود در زندگی فردی و اجتماعی باشید.)

    _____________
    (۱) منظور از تظاهر این است که خود را مانند یک هنرپیشۀ سینما یا تئاتر تصور کنید که قصد دارد گذشتۀ خوب و خردمندانۀ خود را (در فکر و عمل) درست همان‌طور که قبلاً تجربه کرده بود در خانه و اجتماع بازی کند و سپس هرروز در برگۀ محاسبۀ اعمال روزانه درصدی که در آن روز موفق شدید نقش خود را درست ایفا کنید را ثبت نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام

    میشه فقط با امید به خدااین افکار از ذهنم بره چون ترسم خیلی زیاده هرکاری میکنم ترس ته دلم هست

    پاسخ:
    سلام

    خوشبختانه پاسختان مثبت است و طبق تجربه هر انسانی حتماً می‌تواند با امید به خدا ۱۰۰% آرامش کامل را تجربه کند.
     البته همانطور که قبلاً نیز عرض شد اگر می‌خواهید اصولی به این هدف برسید طبق تمرین مجربی که «اینجا» توضیح داده شده عمل کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام ،

    من دوران نوجوانی چندبار افسرده شدم نه درمورداعتقادی، ترس های دیگه، ولی باروشی که شما گفتید باتوجه قلبی به خداوند و خواست از خودش یک هفته یاکمترخوب شدم ،ولی نمی‌دونستم که واقعاً وسوسه شیطانه،

    تااینبارکه در مورد اعتقادی برام پیش آمده دلیل ناآگاهی خیال میکردم فکر از خودمه بهش پروبال دادم ، هرکسی یک چیزی می‌گفت که وسواسم زیاد میشد، یکی می‌گفت بیمارروانیه به دارو رواوردم، یکی می‌گفت شیطانه اهمیت نده، یکی می‌گفت سحریاچشم خوردی ،رقیه درمانی شدم یک هفته کلا خوب شدم کلاخودمم سردرگم شدم الان سوالم اینه چرا با قران درمانی یک هفته خوب خوب شدم

    پاسخ:
    سلام

    حرز یا تعویذ برای حفظ انسان، ریشۀ شرعی دارد (یعنی طبق راهنمایی خداست) بنابراین حتماً مفید است و در مورد قرآن درمانی نیز می‌توانید تحقیقی که «اینجا» صورت گرفته را با دقت مطالعه کنید و از چند و چون آن آگاه شوید.
    اما با توجه به اینکه در هر لباس و شغلی افراد ناصالح وجود دارند این امور نیز باید دقیقاً منطبق با آنچه خدا گفته (احادیث معتبر و ...) و از طریق افراد صالح انجام شود و البته خود انسان هم اگر اهل تحقیق و دارای سواد کافی باشد می‌تواند با مراجعه به منابع معتبر اقدام کند.
    اما در کنار استفاده از حرز که طبعاً برای شما مخاطب محترم نیز مفید است باید از دفع وسوسه در خلوت و جلوت که نقش تعیین‌کننده دارد، خصوصاً وقتی که انسان دچار وسوسه می‌شود (به روش مذکور) غفلت نکرد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام ،

    ازشماسپاسگذارم به خاطر راهنمایی های خیلی خوبتون،

    من دوروزه بایادخدا دوباره مثل قبل آرامش گرفتم ،

    من دراین مدت که باوجود وسوسه نمی‌توانستم به یادخداباشم زندگیم جهنم شده بود،

    حالا سوالم اینه خداناباوران چطور بدون یادخدامی توانند زندگی کنند.

    پاسخ:
    سلام

    این همه از لطف خداست.
    مهمترین بخش، آغاز تمرین یاد خداست و مهمتر از آن برای اینکه یاد خدا در وجود ما تثبیت شود (به طوری که احساس امنیت و آرامش در ما، پایدار و دائمی گردد) لازم است به این تلاش درهرحال (چه در حال نگرانی و چه امنیت) بدون اینکه فشاز زیادی به خود بیاوریم ادامه دهیم.

     اما در مورد سؤال شما، یکی از دلایلی که نگارنده همیشه با مدارا، پاسخ شبهات ناباوران را می‌دهم با اینکه شاهد هتاکی آن‌ها به زمین و زمان هستم همین است که می‌دانم آن‌ها نیز مانند هر انسانی دیگر به شدت نیازمند یاد آفریدگار خویش هستند.
    👤 دکتر الکسیس کارل (DR. ALEXIS NARREL)، فیزیولوژیست معروف فرانسوی:
    انسان ‌همانند اکسیژن و آب به «خدا» نیاز دارد.
    📘 اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، ص ۲۱ به نقل از: نیایش، چاپ اول، ص ۱۷

    اما چون عمداً از یاد خدا روی گردان شده‌اند، زندگی به شدت سخت و در فشاری را تحمل می‌کنند هر چند تلاش کنند خلاف این را نشان دهند اما هرگز نمی‌توانند واقعیتی تلخی که گرفتارش شده‌اند را مخفی کنند.
     
    نیویورک‌تایمز:
    «آتئیسم (بی‌اعتقادی به خدا) یکی از عوامل خودکشی است».
    ‏ATHEISM A CAUSE OF SUICIDE
    🌐 www.nytimes.com

    👤 دیلی میل، Daily Mail:
    احتمال اینکه آتئیست‌ها (خداناباوران) خودکشی کردن را انتخاب کنند بیشتر است.
    ‏atheists most likely to choose assisted suiside
    🌐 www.dailymail.co.uk

     مرکز ملی اطلاعات زیست‌فناوری آمریکا، National Center for Biotechnology Information:
    «دین در برابر خودکشی نقش محافظتی ایفا می‌کند».
    ‏Religion plays a protective role against suicide in a majority of settings where suicide research is conducted.
    🌐 www.ncbi.nlm.nih.gov

    دانشگاه هاروارد، Harvard University:
    «شرکت در مراسم مذهبی برای زنان موجب کاهش خودکشی می‌شود».
    ‏second study that found that women attending church services at least weekly were at five-fold lower risk for suicide
    🌐 www.hsph.harvard.edu

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل



    سلام خسته نباشید ،من داشتم روبه جلو پیش میرفتم باروش هاتون که دوباره حالم بدشد باورم روا زدست دادم که بااین روش خوب بشم اصلأ نمی‌دونم روش درست چیه 

    پاسخ:
    سلام

    شما هم خسته نباشید

    نه‌فقط من و شما بلکه تمام کسانی که در کرۀ زمین زندگی می‌کنند نیز گاهی حالشان بد (و حتی بعضاً خیلی بد) می‌شود اما برخی نیز هستند که با تکرار یاد آفریدگار خویش، به تدریج به مرحلۀ انس و دوستی با خدا می‌رسند تا جایی که پیوسته حالشان خوب است و دچار کوچک‌ترین شک بی‌اساس، استرس و غم نمی‌شوند! (۱)

    روشن است این افراد هم مثل شما مخاطب محترم، یاد خدا را از صفر شروع کردند و هنگامی‌که اولین آرامش را بعد از استرس‌های پی در پی تجربه نمودند (۲) با همۀ وجود قدر آن را دانستند و به جای اعتنا به شک‌‌های بی‌اساس، خدا را با همۀ وجود شکر کردند، چون می‌دانستند شرط افزایش هر نعمت، شکر است (۳) و همانطور که عرض شد کم‌کم با تکرار یاد خدا به مرحلۀ انس و محبت رسیدند و تکلف یاد خدا از ایشان برداشته شد. (۴)

    البته رسیدن به این مرحله نیاز به شکر، توجه به خرد و تجربه به جای شک‌های بی‌اساس و از همه مهمتر تکرار یاد خدا دارد که خوشبختانه شما موفق به شروع آن شده‌اید درحالی‌که بسیاری از مردم (که بعضاً انسان‌های بدی هم نیستند) به همین مرحله‌ای که شما در حال تجربۀ آن هستید شک دارند و به اشتباه خیال می‌کنند تنها راهی که انسان می‌تواند از حال بد عبور کند رفتن پیش روانپزشک، روان‌کاو، روان‌شناس و خوردن قرص‌های پر عوارض اعصاب و امور پر ضرر مشابه است.

    ضمن اینکه یادمان نرود اگر حالمان گاهی بد می‌شود تجربه نشان داده این حال حتماً گذراست و خوشبختانه می‌توان با انجام تمرین سادۀ مذکور خیلی زودتر و به سلامتی کامل از هر حال بدی عبور کرد.

    پس اگر ما واقع‌گرا باشیم و بر اساس تجربه و خرد به واقعیات زندگی نگاه کنیم هرگز اسیر شک‌های بی‌اساس که محصول وسوسه هستند نمی‌شویم بلکه متوجه می‌شویم حتی حال بد نیز بی‌فایده نیست از جمله به ما یادآوری می‌کند قدر زمانی که حالمان خوب است را بدانیم و از شکر خدا غافل نشویم تا خداوند نیز به وعدۀ قطعی خود که افزایش آن حال خوب است عمل کند.

      ______________

    (۱) أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ

    آگاه باشید (دوستان و) اولیاى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگین مى‏‌شوند!

     

    (۲) همچنان که شما در نوشتۀ قبلی گفتید: «من دوروزه با یاد خدا دوباره مثل قبل آرامش گرفتم؛ من در این مدت که باوجود وسوسه نمی‌توانستم به یادخداباشم زندگیم جهنم شده بود»

     

    (۳) لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود.


    (۴) علم و تجربه ثابت کرده، هر عملی تکرار شود موجب آسانی و انس می‌شود و  یاد خدا نیز اگر تکرار شود به تدریج موجب انس و محبت با خدا می‌شود و تکلف و سختی یاد خدا تبدیل به آسانی و راحتی می‌شود به طوری که انسان حاضر نیست در هیچ حالی (چه بین مردم و چه در خلوت) از یاد خدا غافل شود و یک لحظه از امنیت و انسی که یاد خدا برایش آورده خارج گردد و روشن است برای رسیدن به این مرحله نباید عجله کرد و به خود فشار اضافه آورد بلکه لازم است فقط زمانی که توان لازم بود با اختیار از تکرار یاد خدا کوتاهی نکرد.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

     

    آیا کسی که به وجودخدایقین پیداکرده دچارشک،تزلزل ویاناباوری میشه،یافقط کسانی دچارش میشن که یاباورسطحی دارندیااینکه در خانواده مسلمان به دنیا اومدن وباعلم دنبال دین نرفتن به دلیل نبود آگاهی دچار وسوسه میشن،

    پاسخ:
    سلام

    همان‌طور که به‌درستی اشاره کردید فقط کسانی دچار تزلزل و ناباوری می‌شوند که از یقین مستدل به وجود خدا برخوردار نباشند.
    یقین مستدل، توأم با دلایل و شواهد کافی و اطمینان‌بخش به اصل وجود خداست که جای هیچ‌گونه تردید و ابهامی باقی نمی‌گذارد و روش کسب آن در کتاب نگارنده آمده است.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    من به غیرازشک به خدا،احساس گناه شدید دارم به طوری که هرکاری رو،احساس میکنم گناه ،توزندگی کردن هم سردرگم شدم 

    پاسخ:
    سلام

    انسان وقتی گناهی مرتکب می‌شود باید صادقانه توبه و اصلاح کند که در این صورت خداوند همان گناه را تبدیل به خوبی می‌کند (۱) اما اگر صرفاً بدون دلیل احساس گناه به کسی دست دهد به آن «وسواس گناه» می‌گویند که باید مانند هر وسوسۀ دیگر با بی‌اعتنایی کامل (روش) از آن عبور کند که در صورت تکرار این بی‌اعتنایی، تجربه نشان داده این نوع وسواس نیز مانند هر نوع وسواس دیگر از اساس درمان می‌شود.

    _____________
    (۱) إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً
    مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏‌کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است! 

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    ببخش که زیاد سوال میپرسم منظورتون از استفاده از عقل اینه که به وسواس توجه نکنیم و به خداوند درحل هرمشکلی امیدوارباشیم ،وامیدکاذب چیست ،

    پاسخ:
    سلام

    خواهش می‌کنم.
    هر کسی به عقلش مراجعه کند به روشنی به وی می‌گوید باید به هیچ نوع وسوسه و وسواسی کوچکترین توجهی نکند (روش).
    انسان خردمند در مواجهه با هر مشکل به جای تصمیم عجولانه، ابتدا با عقل خویش مشورت می‌کند و عقل نیز بر اساس واقعیات زندگی، بهترین اسباب و راه حل را پیشنهاد می‌دهد و جالب اینکه همان عقل با تکیه به تجربه تأکید می‌کند برای حل کامل هر مشکل، لازم است به جای دل بستن به اسباب، فقط به مسبب الاسباب (خدا) امید بست و به او تکیه نمود تا از هر نوع شکست و ناکامی در امان ماند و حتی از شکست نیز پلی برای پیروزی ساخت.
    امید کاذب به امیدی می‌گویند که خالی از واقعیت است و سرابی بیش نیست.
    خوشبختانه عقل، به سادگی فرق امید واقعی و کاذب را از هم تشخیص می‌دهد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام ببخشید دوباره سوال برام پیش اومده،من وقتی به وسوسه فکرنکنم حالم خوب میشه،ولی دوتا سوالم چیزیه که تجربه کردم ،یکی همون قرآن درمانی بود،چرایک هفته خوب شدم،اون راقی بعضی آیات قرآن رو روی آب وعسل خوندگفت اگه روی صورتت اب بپاشم بااب پاش،اگه سحرشده وجن توبدنت باشد مثل سوزن آب درددارد،واتفاقا همین طور هم شد،که من باورم شدسحرشدم وقران رومن خوندویک هفته خوب شدم امیدم ویادخداتودلم برگشت ،میشه واضح جوابمو بدین جواب قبلیتون رونفهمیدم ،چرامیگن به هرچی باور کنی همان میشود،اگه به دعااعتقادداشته باشی اثرمیکند،سوال دومم اینه که اگه در کاری که گناهه به خداامیدداری واون کارحل میشه ،من امروز حالم خیلی خوب بود ولی این دوفکراذیتم کردند،سپاس ازشما

    پاسخ:
    سلام

    برخی سؤالات را قبلاً پرسیدید که خلاصۀ جواب آن این است هر چه منطبق با عقل، آیات و روایات معتبر باشد به حکم عقل و شرع صحیح است.
    در خصوص این سؤال شما «چرامیگن به هرچی باور کنی همان میشود» این مطلب (خصوصاً روایت پایانی نقل شده از امام رضا ع) را مطالعه نمایید.

    پ.ن: تردید نکنید خداوند به شما مخاطب محترم کمک کرده و راه حل مشکل را به قلم خودتان جاری کرده است که نوشتید: اگر به وسوسه فکر نکنید حالتان خوب می‌شود. پس به خود شک راه ندهید و تا آخر در حد توان محکم پای همین تشخیص مجرب که آیات و روایات فروانی نیز در تأیید آن وجود دارد بایستید (البته بدون اینکه هیچ فشار اضافه به خود بیاورید) و مطمئن باشید آرامش شما (و هر انسان دیگر) در گرو عمل به همین تشخیص خردمندانه است.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام،این سوالاتم هم ازوسواسه توجه نکنم برام حل میشن

    پاسخ:
    سلام

    امیدوارم در عمل به این تشخیص خردمندانه همیشه موفق باشید و امنیت پایدار را تجربه کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام من هرکاری میکنم که دستورات خدارورعایت کنم ،نمیتونم ،بهم خیلی فشارمیاد،شایدمن لایق هدایت نباشم که خداهدایتم نمیکنه ازهمه چی خسته شدم .

    پاسخ:
    سلام

    همانطور که خودتان به درستی «اینجا» تشخیص دادید خوشبختانه این نگرانی وسوسه‌ای بیش نیست و اگر توجه نکنید حتماً حل خواهند شد.
    از قضا به نظر نگارنده که افتخار پاسخ به چندین سؤال شما را داشتم افرادی چون شما انسان‌های صادق و جویای حقیقت هستید و توفیقاتی دارید (خصوصاً تکرار یاد خدا) که نشان می‌دهد خداوند شما را دوست دارد و کافی است به تشخیص برآمده از عقل خویش عمل کنید و به این وسوسه‌های بی‌اساس اهمیت ندهید.
    آنچه وظیفۀ ما به عنوان بنده است این است که نیت کنیم به تمام دستورات خداوند عمل کنیم و در عمل نیز در حد توان کوتاهی نکنیم اما اگر به هر دلیل کوتاهی کردیم وظیفه توبه و اصلاح در حد توان است که از قضا خداوند نیز توبه کنندگان را دوست دارد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام ،ببخشید،من اگه یک ثانیه ازیادخداغافل باشم دوباره شکها سراغم میان حتی به یادخداهم شک میکنم چکار کنم که باورم ثابت بشه 

    پاسخ:
    سلام
     قبلاً روش کسب یقین مستدل که مانع هر نوع وسوسه و شک بی‌اساس می‌شود را در پاسخ به سؤال خودتان توضیح دادم.
    اما این حالت (ترک یاد خدا و برگشت احساس نگرانی) خصوصاً برای افرادی همچون شما که قبلاً توضیح دادید: «من دوروزه با یاد خدا دوباره مثل قبل آرامش گرفتم؛ من در این مدت که باوجود وسوسه نمی‌توانستم به یادخداباشم زندگیم جهنم شده بود» کاملاً طبیعی است و در افرادی که وسواس دارند بیشتر به چشم می‌آید.
    یکی از علت‌های آن این است که با یاد خدا موفق به دفع وسوسه می‌شوید و از آن حالت منفی که مدت‌ها درگیرش بودید خارج شده و احساس امنیتی که مدت‌ها از آن دور بودید را تجربه می‌کنید و اگر به این تمرین دهید و یاد خدا بر هر کاری که مشغولش هستیم غلبه داشته باشد (یعنی در هر حال از یاد خدا غافل نشویم) در این صورت مشکل مذکور نیز از اساس حل می‌شود.
    روش غلبه یاد خدا در هر حال
    خوشبختانه همانطور که در این پرسش و پاسخ توضیح داده شد با هر بار تکرار یاد خدا، یک قدم به جلو برداشته شده و سختی آن، آسان‌تر می‌شود و در نهایت اگر عجله نشود (بسته به شرایط فرد و حسن ظن او به خدا) سختی یاد خدا به طور کامل برداشته می‌شود بلکه برعکس چنین فردی با اشتیاق در هر حال حتی وقتی دارد با دیگران سخن می‌گوید از یاد خدا غافل نمی‌شود و چنین کسانی بری خلاف عموم مردم (حتی آنان که وسواس ندارند) از هر گونه وسوسه و شک بی‌اساس و در نتیجه از هرگونه استرس و غم تا پایان عمر در امان‌اند و زندگی به معنای واقعی راحت و شاد را در هر حالی تجربه می‌کنند.
    پس برای داشتن باور ثابت و نجات دائم از انواع وسوسه‌ها و شک‌های بی‌اساس، در قدم اول لازم است بدانید حالی که توضیح دادید کاملاً طبیعی است و مربوط کسانی است که تازه تمرین یاد خدا را آغاز کرده‌اند (و اگر وسواس دارند که بیشتر طبیعی است) و در قدم دوم لازم است فراموش نکنید با هر بار یاد خدا، بدون تردید سختی آن به همان اندازه برداشته می‌شود و بسته به شرایط فرد و حسن ظن او به خدا در نهایت یاد خدا ضمن رفع هر مشکل (از جمله درمان کامل وسواس)، تثبیت و دائمی شده و زندگی را تا پایان عمر در آرامش و امنیت واقعی قرار می‌دهد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام،ببخش می دونم که خسته ات کردم با سوال پرسیدنم ،مشکلی نیست هر سوالی داشتم ازتون بپرسم؟شناخت خودچطوریه؟نفس راچطوربشناسیم؟وسواس شیطان راچطور؟هرحرفی راکه شنیدیم چطور بفهمیم کدام حقیقت است ،کدام خرافات؟میدونم میگی باعقل؟چطوربفهمیم که جواب از عقلمان بوده؟الهامات خداراچطوربشناسیم؟اذکار چه تاثیراتی دارند؟

    پاسخ:
    سلام

    افتخاری است به اندازۀ توان و توفیق در خدمت مخاطبان محترم باشم.

    برای شناخت اینکه عقل چیست و چگونه باید از آن استفاده کرد توضیحاتی در این صفحه ارائه شده است.

    ✔️ برای شناخت تفاوت الهام از وسوسه، حقیقت از خرافات و در یک‌کلام برای تشخیص هر چیز خوب از هر چیز بد، کافی است ببینیم آیا آن چیز مورد تأیید عقل و به‌اصطلاح عاقلانه است یا خیر؟
    روش اینکه بفهمیم چه چیزی عاقلانه و چه چیزی غیرعاقلانه است این است که ابتدا ببینیم آیا آن چیز، دارای دلیل قانع‌کننده (که مورد تأیید عقل باشد) هست یا خیر؟
    اگر دلیل قانع‌کننده داشت، پس آن چیز عاقلانه (و خوب) است اما اگر دلیل عاقلانه نداشت ولو در ظاهر خوب نیز به نظر برسد پس آن چیز عاقلانه نیست (و بد است.)
    به‌عنوان نمونه ناگهان به ذهن کسی خطور می‌کند: «برای اینکه خانواده‌ات همیشه در رفاه باشند (و از خطر اختلاف و طلاق در امان باشی) بدان که پول در آوردن از هر راهی (ولو فریب مردم) لزوماً کار بدی نیست!»
     حال برای اینکه مطمئن شوید این ادعا عاقلانه (و الهام) است یا اینکه خلاف عقل (وسوسه و حدیث نفس) می‌باشد باید قبل از پذیرفتن عجولانۀ آن، به عقل خود مراجعه کنید و ببینید آیا می‌توانید دلیل قانع‌کننده برای درست یا غلط بودن این ادعا پیدا کنید؟
    برای این منظور، عقل با تکیه به تجربه می‌گوید: «اگر فروشنده‌ای با انواع ترفند، مشتری‌اش را فریب دهد و جنس گران‌قیمتی را به چند برابر قیمت به وی بفروشد و پول کلانی (که آن مشتری عمری برای به دست آوردنش زحمت کشیده‌) را با فریب، از چنگش دربیاورد و سپس در توجیه کارش بگوید: من این کار را برای رفاه خانوادۀ خودم و برای دوری از خطر اختلاف و طلاق انجام دادم» بدون تردید شما و هر انسان خردمند دیگر کوچک‌ترین تردیدی در بد و ناجوانمردانه بودن این کار ندارید خصوصاً اینکه چه بسا در این جریان، مشتری بیچاره که سرمایۀ زندگی‌اش را ازدست‌داده دچار اختلافات خانوادگی و حتی طلاق شود.
    پس بدون شک، آنچه گذشت و به ذهن خطور کرده بود، وسوسه است نه الهام.
    بنابراین برای تشخیص اینکه چه چیزی (مثل الهام) خوب و عاقلانه و چه چیزی (مثل وسوسه) بد و غیرعاقلانه است، هر انسانی در هر سنی (از سن تمییز که هنوز عقل نوپاست تا سن نوجوانی و بالاتر) کافی است چند لحظه مستقیماً از عقلش بپرسد: «آیا برای آن چیز دلیل قانع‌کننده‌ای که مورد تأیید تو باشد وجود دارد یا خیر»؟ در این صورت عقل (بسته به سن هر فرد) پاسخ متناسب مانند آنچه گذشت را خواهد داد!
    البته در مواردی هم علیرغم مراجعه به عقل متوجه می‌شویم عقل می‌گوید چون ابعاد مسئله هنوز برایش (عقل) روشن نشده، نمی‌تواند قضاوت آشکاری در آن خصوص داشته باشد بنابراین به ما توصیه می‌کند فعلاً در مورد آن چیز توقف کنیم (و نظری در رد یا تأییدش ندهیم) تا با تحقیق و روش‌های عاقلانۀ دیگر، حقیقت روشن شود.
    نکته: برخی بااینکه عقل دلایل کافی در تأیید چیزی را آورده است و شکی را باقی نمی‌گذارد اما به دلایل مختلف ازجمله ابتلا به وسواس عمداً به پیام عقل خود پشت کرده و حاضر به تأیید آن نمی‌شوند و خود را گرفتار انواع شک‌های بی‌اساس می‌کنند.

    ✔️ همان‌طور که به تجربه شاهدیم نتیجۀ وسوسه، مشتبه شدن حقیقت و گرفتار شدن به انواع استرس، شک‌ بی‌اساس و افسردگی است اما در مقابل از مهم‌ترین آثار ذکر، دفع وسوسه، اطمینان قلب و تجربۀ نشاط واقعی است و هر کس، به هراندازه بتواند با یاد خدا، از وسوسه‌ها در امان بماند به همان اندازه عقلش کامل‌تر شده و حقایق را بدون شبهه و شفاف‌تر تجزیه‌وتحلیل می‌کند درنتیجه این افراد بیش از دیگران، خود (و خصوصیات نفسشان) را می‌شناسند و می‌توانند راحت‌تر فرق وسواس و حدیث نفس را از الهام و همچنین فرق حقیقت را از دروغ و خرافات تشخیص دهند و فرق هر آنچه مورد تأیید عقل است را ازآنچه عاقلانه نیست شناسایی کنند و در نتیجه از تصمیمات خسارت‌بار و پشیمان‌کننده در زندگی فردی و اجتماعی در امان بمانند.

    ✔️ افراد دائم الذکر چون همیشه از وسوسه در امان هستند، پیوسته در حالت یقین به سر می‌برند و هرگز دچار شک‌های بی‌اساس نمی‌شوند.
    اما در مقابل هرکسی به هراندازه از یاد خدا غفلت کند به همان اندازه اجازه داده وسوسه‌ها به درون ذهن و قلبش نفوذ کنند و حقایق و حتی در مواردی بدیهیات را برایش مشتبه سازند! چنین کسی ابتدا باید مانع نفوذ وسوسه به درون ظرف ذهن و قلبش شود در غیر این صورت هر چه بیشتر علم و آگاهی به دست آورد، وسوسه‌‌ها مانند آفت همان علم و آگاهی را مشتبه نموده و او را از حقیقت دور می‌کنند مگر اینکه با ابزار ذکر، وسوسه‌ها را از ذهن و قلبش طرد کند:
    ذِکْرُ اللَّهِ مَطْرَدَةُ الشَّیْطَان‏
    ذکر خداوند ابزار طرد (و راندن) شیطان (و وسوسه‌های او) است.
    📘 غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۳۶۹

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام،ببخشید این فیلم  مزرعه پرورش جنین واقعیت دارد،که دراینده قراره اتفاق بیافتد

    من کمی بهتر شده بودم که با دیدن اتفاقی این فیلم دوباره حالم بدشد،کلاهرچیزی یا حرفی دوباره حالم بدمیشه ،کلابی اراده ام ،توزندگی سردرگم شدم نمی‌دونم چطور زندگی کنم 

    تلاش میکنم به خداامیدوارباشم مشکلم حل بشه اما نمیتونم دلم خالیه،چه کارکنم ،اول به یاد خدا باشم بعدامیدخودش تودلم میاد،میشه همه چیوواضحترتوضیح بدهید ممنون ازشما

    پاسخ:
    سلام

    در مورد فیلم مزرعه پرورش جنین، به تصریح سازندۀ آن این فیلم از اساس غیرواقعی است و تکنولوژی‌ای که در آن ویدیو می‌بینید هنوز وجود ندارد و در حد فرضیه است. (۱)
    تودۀ مردم خصوصاً کسانی که دچار وسواس فکری هستند نباید اجازه دهند حالشان حتی با برخی امور واقعی خراب شود چه رسد به فرضیات و امور غیر واقعی مانند فیلم مذکور.
    یکی از امورات واقعی (و نه غیر واقعی مانند فیلم مذکور) که باید برای آن فکری کرد وجود اینترنت است که زندگی بشریت را فتح کرده، به طوری که در صورت استفاده بیش از حد، وجود فرد را به قدری در مدت کوتاه از زباله‌های ذهنی پر می‌کند که این افراد با کمترین فشار و حتی با توهمات غیرواقعی، فورا دچار بدحالی، سردرگمی، سستی اراده و عارضۀ خالی شدن دل می‌شوند که همۀ این نتایج از نداشتن یک برنامه بسیار ساده در استفاده از فضای مجازی است.
    درحالی که داشتن برنامه برای استفاده از فضای بی در و پیکر مجازی اگر برای تودۀ مردم ضروری است برای افراد محترمی که مثل شما مشغول نفی خواطر و دفع وسوسه‌ها با یاد خدا هستتد (خصوصاً اگر سابقۀ وسواس ذهنی هم داشته باشند) بسیار ضروری‌تر است.
     بدین منظور می‌توانید از تجربۀ نگارنده در این خصوص «اینجا» استفاده کنید تا مطمئن شوید نتایج و لذت داشتن یک برنامه ساده در استفاده از رایانه و فضای مجازی، حقیقتاً قابل توصیف نیست؛ ازجمله آثار مجرب این مدیریت می‌توان به این موارد اشاره کرد:
    ۱- تجربۀ زندگی طبیعی با لذت‌های واقعی و نشاط بخش.
    ۲- خواب‌های عمیق و طولانی که خطورات و خستگی را از اعماق ذهن و جان شما خارج می‌کند و شما را آماده می‌کند برای اینکه با آرامش و بدون فشار به تمرین یاد خدا ادامه دهید و از وسوسه‌ها، استرس‌ها، خالی بودن دل و هر نوع ناراحتی‌(به همان میزان که مشغول یاد خدا هستید) در امان بمانید.
    ۳- آزاد شدن محسوس ظرفیت مغز از وسوسه‌ها و ضایعات ذهنی و فراهم شدن امکان تفکر آزاد (خصوصاً برای مخاطبانی که دچار وسواس هستند و می‌پرسیدند چه کنند تا موفق شوند کتاب نگارنده را با حواس جمع مطالعه نموده و به یقین مستدل برسند).
    ۴- خوش‌اخلاق شدن با خود و دیگران (خصوصاً اگر بدون فشار بیش‌ازاندازه موفق به مدیریت فضای مجازی شده باشید و توانسته باشید کارهایی مثل مطالعه کتب مفید و جذاب را جایگزین رایانه کرده باشید) به طوری که هر چه زمان بگذرد خوش‌اخلاق‌تر خواهید شد.
    ۵- ایجاد فرصت برای دفع انواع وسوسه‌ها و خطورات غم‌انگیز یا استرس‌زا (خصوصاً برای خداباوران که امکان یاد قلبی آفریدگار برایشان بیشتر فراهم است.)

    ____________
    (۱) هاشم الغیلی، تهیه کننده، فیلمساز و زیست شناس مولکولی مقیم برلین و سازنده این ویدیو، در این رابطه صحبت کرده  و گفته:«تکنولوژی‌ای که در ویدیو می‌بینید هنوز وجود ندارد؛ این یک ایده است و نه یک کمپانی واقعی. می‌دانم که این ویدیو از جایگاهی که باید می‌داشت، خارج شده و بعضی افراد آن را به نحوی به اشتراک می‌گذارند که انگار واقعی است.» (منبع)

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام .من به اون وسوسه هافکرنمیکنم ولی چراایمانم برنمی‌گرده چندوقته تلاش میکنم دیگه به کلی ناامید شدم از زندگی کردن 

    پاسخ:
    سلام

    مقدمه:
    اینکه شما مخاطب محترم اذعان کردید به آن وسوسه‌ها فکر نمی‌کنید معنای روشن آن این است که پس موفق شده‌اید به وسیلۀ ذکر، (طبق روش همین صفحه) آن وسوسه‌ها را طرد کنید که بدون تردید موفقیت فوق‌العاده بزرگی است (و برای تداوم و رسیدن به نتایج بالاتر و مطلوب، نیازمند شکر است و الا مانند بسیاری از توفیقات دیگر از دست خواهد رفت و تبدیل به خاطره خواهد شد) خصوصاً اینکه همه می‌دانیم مع‌الأسف جمع قابل توجهی از مردم دنیا، از انجام همین روش ساده (جهت طرد وسوسه) که شما توفیق آن را دارید به کلی غافل‌اند و در عوض برای نجات خود از وسوسه‌ها سراغ روانکاو و حتی روانپزشک و قرص‌های پرعوارض و دردسرساز می‌روند که معمولاً حاصلی جز اظهار پشیمانی برای ایشان در پی ندارد (نگارنده در جریان موارد متعدد که از مراجعه به روانکاو و ... و مصرف قرص اظهار پشیمانی زیادی کرده‌اند هستم)!
     راه حل:
    ابتدا به عقلتان مراجعه کنید تا شما را مطمئن کند اینکه نوشته‌اید: «به کلی ناامید شدم از زندگی کردن» خود همین جمله بدون تردید وسوسه است و کافی است چنین افکاری را نیز به فهرست وسوسه‌های دیگرتان اضافه کنید و با همان روش مذکور، آن‌ها را نیز بدون تعارف طرد نمایید و فراموش نکنید ذکر، فقط آن وسوسه‌های مد نظر شما را طرد نمی‌کند بلکه می‌تواند هر نوع وسوسه از جمله وسوسۀ ناامیدی را نیز به طور کامل طرد نماید و اگر موفق شوید با گمان نیکو همین مقدار توفیق را شکر بکنید و عجله نکنید ایمانی توأم با معرفت و بسیار بهتر از گذشته را نیز تجربه خواهید کرد.
     افکار ناامیدکننده سراغ هر انسانی از جمله شما مخاطب محترم می‌آید، اما اگر هر کسی آن‌ها را وسوسه نداند روشن است دیگر برای طرد آن اقدام نخواهد کرد و آن وسوسه با خیال راحت می‌تواند مانند خوره به ذهن و قلب او افتاده و کار خودش را بدون هیچ مانعی پیگیری کند.
    ضمن اینکه فراموش نکنیم تا به امروز هیچ کدام از حالات منفی که سراغمان آمده حتی یک موردش نیز پایدار باقی نمانده و همیشه بعد از مدتی (معمولاً تا چند ساعت) آن حال بد از بین رفته، بنابراین این بار هم قطعاً دوام نخواهد داشت و از بین خواهد رفت که اگر ما از ذکر نیز استفاده کنیم بدون تردید زودتر از آن حال نامطلوب رها خواهیم شد.
    البته روش‌های دیگری نیز برای عبور موفق از هر حال نامطلوب (مثل احساس ناامیدی، سستی اراده و ...) وجود دارد که به‌طور خلاصه اشاره می‌شود:

    اول: آن کاری که احساس می‌کنیم انجامش برایمان سخت شده را رها کنیم تا حال و انگیزۀ انجامش را پیدا کنیم چون به تجربه برای هرکسی ثابت است چنین بی‌حالی‌هایی موقتی است و دوام ندارد (معمولاً بعد از چند دقیقه یا نهایتاً چند ساعت از بین می‌رود) بنابراین می‌توان در این لحظات، کارهای شدنی مثل خواب و غیره را انجام داد تا این اوقات راحت‌تر بگذرند و سستی اراده و بی‌حالی برطرف شود.
    دوم: هم‌چنین می‌توانیم چند لحظه فکر کنیم ببینیم آیا دلیل قانع‌کننده‌ای پیدا می‌کنیم که به ما حال و انگیزه بدهد آن کار را انجام دهیم؟ و به‌محض اینکه آن دلیل قانع‌کننده را پیدا کردیم و دیدیم حال و انگیزۀ انجام آن در ما پیدا شده، اقدام کنیم.
    سوم: اما اگر احساس کردیم چاره‌ای از انجام آن کار در آن لحظه نداریم، خیلی کوتاه با زبان خودمانی دعا کنیم و از خداوند بخواهیم به ما حال و انگیزۀ انجام آن کار را بدهد، سپس تا وقتی دعایمان مستجاب نشده و حال و انگیزه در ما پیدا نشده حواسمان باشد که خداوند صلاح ما را بهتر از خودمان می‌داند بنابراین کم‌صبری نکنیم.
    سپس به‌محض اینکه  دیدیم خداوند دعایمان را اجابت نموده و حال و انگیزه در ما پیدا شده، باز با زبان خودمانی (درست همان‌طور که از مردم تشکر می‌کنیم) از خداوند تشکر کنیم که این تشکر باعث می‌شود اگر دفعه بعد دوباره بی‌حال شدیم خداوند بیشتر توفیق دهد. (۱)

    آنچه در بالا گذشت در مورد هر کاری که احساس کردیم نسبت به انجامش ارادۀ ما سست شده و حالش را نداریم قابل اجراست خصوصاً برای تمرینی که شما مشغول آن هستید که اگر به همان شیوۀ فوق و شیوه‌ای که در پرسش و پاسخ قبلی «اینجا» توضیح داده شد آن را ادامه دهید (یعنی فقط زمانی که احساس کردید حال دارید انجامش دهید و الا رهایش کنید) نه‌تنها وسواس را درمان می‌کند بلکه نتایج فوق‌العاده دیگری هم دارد. (۲)

    پس با توضیحات فوق معلوم شد اگر روزی این تمرین مثل آب خوردن برایتان آسان شد بازهم یادتان نرود هر انسانی به دلایل مختلف گاهی حال اینکه برود یک لیوان آب بخورد را هم در خودش احساس نمی‌کند و همین کار آسان برایش از کوه کندن هم سخت‌تر به نظر می‌رسد که در این صورت می‌تواند یکی از سه کار فوق را انجام دهد و الا اگر به خود فشار زیادی را تحمیل کند خطر احساس ناامیدی وجود دارد.

    ________________
    پاورقی
    (۱) لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ

    اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود!



    esbatekhodavand کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه در پیام‌رسان ایتا؛ نشر آزاد است حتی بدون ذکر منبع

    اول: در این مواقع (حداقل چند دقیقه و حداکثر چند ساعت) به کارهایی مثل خواب، شنیدن داستان‌های مفید و موارد مشابه که منجر به گذر راحت‌تر زمان برایمان می‌شود بپردازیم، تا شدت و سختی آن حال نامطلوب کُند یا تمام شود و راحت‌تر از آن عبور کنیم.
    دوم: یا به محض احساس حال نامطلوب، خیلی کوتاه و با زبان خودمانی می‌توانیم دعا کنیم و از خداوند بخواهیم لطف کرده حال بدمان را به بهترین حال تبدیل کند (و اگر حال توسل داریم به جای دعا، توسل کنیم به این صورت که یکی از معصومین (ع) که با ایشان مانوس‌تریم را با زبان بسیار دوستانه و خودمانی خطاب قرار دهیم و از وی بخواهیم او برایمان دعا کند که زودتر حالمان خوب شود) سپس تا وقتی دعا مستجاب نشده و حال و انگیزه در ما پیدا نشده حواسمان باشد که خداوند صلاح ما را بهتر از خودمان می‌داند بنابراین کم‌صبری نکنیم که در هر صورت تجربه ثابت کرده آن حال نامطلوب مانند هر حال نامطلوب دیگر پایدار نخواهد بود.
    سپس به‌محض اینکه دیدیم خداوند دعایمان را اجابت نموده و حالمان خوب شده، باز با زبان خودمانی (درست همان‌طور که از مردم تشکر می‌کنیم) از خداوند تشکر کنیم که این تشکر باعث می‌شود اگر دفعه بعد با هر حال نامطلوبی مواجه شدیم نه تنها کم نیاوریم و اظهار شکستگی نکنیم، بلکه خداوند بیشتر از قبل ما را موفق کند تا با پیروی از عقل به جای وسوسه از هر حال بدی به سلامت عبور کنیم. (۱)
    در پایان، مهم این است که فراموش نکنیم مشغول شدن به ذکر خصوصاً ذکر قلبی یکی از نتایج‌اش ایجاد آرامش قلب است که هر حال نامطلوبی که تصور شود یا نشود را بدون تردید از بین می‌برد.

    ________________
    پاورقی
    (۱) لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ
    اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود!

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام و خسته نباشد

    مشکلمو توضیح میدم لطفاً کمک کنید حلش کنم.

    به رایانه اعتیاد دارم که بهش میگن Computer addiction نوعی استفاده بیش از حد و غیرقابل کنترل از رایانس.

    البته بهتر شدم قبلا برای اینکه خوابم ببره رایانه رو روشن میذاشتم الانم وقتی بخوام برم بیرون بدون گوشی محاله تا سرکوچه دووم بیارم.

    همیشه حتی وقتی میرم دستشویی یا ظرف میخوام بشورم باید یک چیزی گوش کنم و الا فکر و خیال منو با خودش میبره و اون چیز حتماً باید جذاب باشه و بتونه سرمو گرم کنه مثل مناظره یا فیلم سینمایی خوب که تو فضای مجازی خیلی کم میشه پیداشون کرد به خاطر همین خیلی وقتها بلاتکلیف و کلافم.

    خواهش میکنم راهنمایی کنید.

    ممنونم

    پاسخ:
    سلام

     شما هم خسته نباشید!
    بعید می‌دانم کسی پیدا شود که کم و بیش مشکل شما مخاطب محترم را نداشته باشد و برای دفع خطورات ذهنی، نیاز به شنیدن، مطالعه و غیره پیدا نکند!
    بنابراین شما را در جریان تجربۀ خود که برخی مخاطبان نیز با موفقیت انجام دادند قرار می‌دهم:
    سعی کنید خطورات ذهنی خود را به جای شنیدن و ... با تمرینی ساده (ابتدای همین صفحه) که ضعیف‌ترین اراده‌ها نیز قادر به انجامش هستند دفع کنید تا در همان روزهای اول به تجربه ببینید که می‌توانید بدون نیاز به شنیدن چیزی ... کارهای روزمرۀ خود (استحمام، دستشویی، شستن ظروف و ..) را به راحتی انجام دهید!
     اگر این تمرین را آنقدر تکرار کنید تا عادتتان شود، آن زمان اعتیاد شما به رایانه نیز از اساس درمان خواهد شد و در هیچ حالی (چه داخل، چه خارج از خانه) نیاز به مشغول کردن خود به امور ضمنی (شنیدن صوت، دیدن فیلم، حرف زدن با خود یا دیگران) پیدا نخواهید کرد و از هر نوع خیال، وسوسه، پرحرفی و مشکلات رایج دیگر نیز (به میزان تمرکز بر این تمرین) در امان خواهید ماند.
     این تمرین بسیار ساده به دو روش قابل اجراست.
    روش اول: قابل اجرا برای همۀ اقشار ازجمله غیرمذهبی‌ها.
    روش دوم: قابل اجرا برای خداباوران که درواقع با انجام تمرین مذکور می‌توانند خشت اول ذکر (زبانی و قلبی) را به روش کاملاً ساده، علمی و صحیح در دل همین اجتماع شلوغ بنا کنند و هر روز خشت به خشت، بر دامنۀ آن (بدون هیچ فشار غیرمنطقی) تا دائم‌الذکر شدن بیفزایند.

    نکته:اگر برای انجام کارهای روزمره (پیاده‌روی، استحمام، شستن ظروف و ...) نیاز به انجام امور ضمنی (شنیدن صوت، حرف زدن و ...) را در خود احساس می‌کنید سعی کنید چیزی را بشنوید که علاوه بر جذابیت، مفید نیز باشد؛ به‌عنوان نمونه مجموعه صوتی جذاب (حدود ۸۰ ساعت) با عنوان از سرزمین نور را بارها بشنوید تا هر بار ضمن در امان ماندن از خواطر،  چیز جدیدی بیاموزید!
    این اثر بی‌نظیر یا کم‌نظیر توسط بهترین صداپیشگان سینما و تلویزیون (ازجمله آقایان منوچهر اسماعیلی و جلال مقامی) اجرا شده است و می‌تواند ضمن پر کردن مفید اوقات فراغت، شما را با جزئیات مهم زندگی پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع) آشنا نموده و بر اطلاعات سرنوشت‌سازتان بیفزاید و همان‌طور که برخی مخاطبان گزارش دادند (کلیک) با شنیدن این مجموعۀ زیبا، دل‌ آدمی شاد و خرم می‌شود.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما بخیر

    من یه نوجوانم و وسواس دارم عملی و اعتقادی و حتا به چیز هایی که جلو چشمم هستن هم شک دارم

    میخواستم این تمرین رو انجام بدم دوست ندارم عبارتی امثال بهش فکر نکن یا هر چیزی رو تکرار کنم

    و اینطور که شما در تمرین بالا گفتید ذکر بهتره تا عبارت خودمم یع چند روزی این تمرین رو ادامه دادم با تکرار یه عبارت... به هدفم می‌رسیدم و جواب هم میداد خیلی کم  که البته می‌دونم با تکرار و تمرین بهتر میشه اما سخت بود و آرامش نداشتم و سخت می‌گذشت یه وقت هایی هم سرم درد میکرد ازش خسته میشدم وقتی می‌دیدم جواب کم و خیلی دیر میشه ولش میکردم

    اما اینو می‌دونم گفتن ذکر با آرامش همراه و شاید اینجوری خستم نکنه

    اما مشکل اصلی اینه که من به همه چی وسواس دارم هم عملی و چیز هوایی که جلوی چشممن و هم اعتقادی

    و اینکه به خدا و امامان ....کلا شک دارم همش دودلم چون وسواس اعتقادی دارم و کلا قاطی کردم خداییی هس یا نه برا تمرین ذکر بگم یا عبارت ...

    میترسم ذکر بگم چون وسواس اعتقادی هم دارم عمل نکنه و وسواسم ازینی که هس بد تر بشه و کلا هنگ کنم عبارت هم به بار گفتم خستم کرد دیگه نمی‌خوام تکرارکنم

    و سوالم این بود منی که وسواس اعتقادی دارم و به خدا هم شک دارم میتونم به جای عبارت امثال بهش فکر نکن از ذکر یاد خدا استفاده کنم آیا جواب میده و وسواسم خوب میشه  ؟دوس دارم از ذکر استفاده کنم اما میترسم جواب نده و وسواسم بد تر بشه

    و اینکه با این روش که شما گفتید میشه وسواس و فکر های الکی رو درمان کرد؟مثلا همین فکر هایی که   هر چی که میبینی الکیه و ازاین فکرا

    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر
    این تمرین از تمرین‌های مجرب است (مجرب یعنی متکی به تجربۀ موفق افراد فراوانی است بنابراین ازنظر علمی درنتیجه بخش بودن آن تردید معنا ندارد ضمن اینکه علاوۀ بر تجربۀ بشری، آیات و روایات فراوان -در آثار ذکر- نیز مؤید آن است).
    خوشبختانه نتایج این تمرین (اگر ذکر خدا باشد نه گفتن جملاتی نظیر بهش فکر نکن) منحصر به درمان وسواس عملی و فکری نیست بلکه مشکلات فراوان دیگری را نیز در صورت ادامه، از اساس حل می‌کند که یکی از این مشکلات همان‌طور که اشاره شد درمان شدیدترین نوع وسواس‌های فکری و عملی است که در مجرب بودن درمان وسواس با این تمرین نیز تردیدی وجود ندارد (معنای مجرب را توضیح دادم) بنابراین ترس شما مخاطب محترم بدون تردید خودش نوعی وسوسه است که کافی است با انجام همین تمرین به آن اعتنا نکنید.
    البته مهم این است که این تمرین را حتماً بدون هیچ فشار اضافه انجام دهید (خصوصاً در آغاز) و برای اینکه بهتر متوجه منظورم شوید این پرسش و پاسخ را «اینجا»با دقت مطالعه و طبق آن عمل کنید.
     فراموش نکنید مهم‌ترین و سخت‌ترین بخش این تمرین، شروع و آغاز آن است که شما موفق به آغاز آن شدید درحالی‌که بسیاری از مخاطبان به دلایل مختلف (ازجمله ابتلا به وسواس‌های گوناگون) به همین مرحله (یعنی آغاز تمرین) نرسیده‌اند و در عوض خود را ناچار می‌بینند برای عبور از مشکلات کوچک و درمان وسواس‌های حتی خفیف و معمولی، به روانشناس، روانکار و روانپزشک مراجعه و قرص‌های عوارض دار و پرهزینه مصرف کنند و در نهایت از نتیجه نیز راضی نباشند.
     بنابراین کافی است شما مخاطب محترم هر نوع ناامیدی، نگرانی و بددلی را با انجام همین تمرین به ظاهر ساده از خود دور کنید و بدون هیچ فشار اضافه، آن را تکرار کنید و مطمئن باشید در این صورت شما نیز مانند برخی مخاطبان، هر چه نتایج این تمرین را بیشتر تجربه کنید و بچشید آن‌وقت تردیدهایتان از بین رفته بلکه تبدیل به اطمینان خواهد شد.

    فیلم مرتبط:

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام بزرگوار 

    از شما قدردانم و سپاسگزار بابت زحماتی که کشیدید،

    بنده اکنون دانشجو هستم، از سه سال قبل بر اثر همنشینی با فردی که تا پیش از آن صمیمی ترین دوستم بود امّا به بعد از مدتی دوری به یک آتئیست بدل شده بود،دچار بحران اعتقادی شدم،

    طبعا این اتفاق برای من که روزگاری میخواستم طلبه بشم و ارتباط عاشقانه ای با پروردگار متعال داشتم تحمل ناپذیر و چونان عذاب جهنم بود،

    اکنون در حال مطالعه کتابتان هستم،امّا نیاز به مشاوره حضوری و شرح درد خود با فردی خبره دارم،ممنون میشم بهم پیام بدید و کمکم کنید‌ 

     از شما خواهشمندم کمکم کنید،

    لطفا اگر برقراری جلسه حضوری ممکنه به بنده اطلاع بدید.

    وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا

    سه سال از مهم ترین سال های عمرم بعد از مجالست با آن فرد به باد رفت،کمکم کنید.

    پاسخ:

    سلام

    از شما سپاسگزارم
    در خصوص درخواست مشاوره در پایان نکته‌ای را عرض خواهم کرد.
    خوشبختانه نگرانی شما هم‌وطن محترم را به خوبی درک می‌کنم چون مانند جنابعالی (همانطور که در کتاب نیز اشاره کردم) صمیمی‌ترین دوست تمام دوران تحصیل نگارنده، تبدیل به فردی ضد دین شد و بالاتر از آن بسیاری از نزدیکان بنده متأسفانه دچار انحرافات معتنابه هستند که با اعتماد به خدا، از عقل و تجربۀ خویش پیروی کردم و این تهدید، امروز تبدیل به فرصتی شیرین شده است.
    بنابراین با توجه به همین مقدار توضیحات و ادبیات متین شما، با اطمینان عرض می‌کنم نگرانی جنابعالی نیز قطعاً جدی نیست و فقط کافی است با تمرینی مجرب و بسیار ساده که «اینجا» توضیح داده‌ام به احیاناً وسوسه‌ها و خاطراتی که در این موضوع (و هر موضوع دیگر) سراغتان می‌آید و موجب رنجش شما می‌شود، مدتی محدود، بی‌اعتنایی کنید و اجازه دهید با انجام تمرین مذکور، مقداری زمان بگذرد چون این تمرین کمک بسیار خوبی می‌کند تا نگرانی که توضیح دادید، در ذهن شما بال و پر پیدا نکند و افسارگسیخته نگردد و تلقینات بیش‌ازحد منفی به شما وارد نشود و بدین وسیله می‌توانید مقداری زمان بخرید و به‌سلامت از این آزمایش (که برای خیلی‌های دیگر نیز پیش آمده) عبور نمایید.
    اگر همت خود را بلندتر کنید و تمرین مذکور را بعد از عبور از این مسئله نیز ادامه دهید می‌توانید از سایر تجربه‌ها و حتی اشتباهات و خطاهای بزرگ و کوچک تمام زندگی خویش نیز، واکسنی بسازید که تا پایان عمر شما را بیمه نموده و در امنیت کامل قرار دهد.
    می‌توانید با خواندن پرسش و پاسخ‌هایی که در همان صفحه آمده از تجربۀ دیگران نیز استفاده کنید.

    پ.ن: اینکه نوشته‌اید: «نیاز به مشاورۀ حضوری و شرح درد خود دارید» طبعاً صِرف بیان درد (به شکل صحیح) به فردی مطمئن، موجب تخلیۀ روانی فرد می‌شود اما به‌هرحال آنچه مشکل اصلی شما مخاطب محترم را حل می‌کند و موجب راحتی پایدار شما می‌شود بدون هیچ تردیدی انجام تمرین مذکور است ولی اگر همچنان فکر می‌کنید نیاز به شرح درد خویش دارید، می‌توانید به همین صفحه ارسال کنید و من برای اینکه این گفتگو حالت ناشناس خود را حفظ کند، همانطور که ملاحظه می‌کنید اسم و شمارۀ تلفن شما را حذف نمودم.
    ضمن اینکه انجام تمرین مذکور می‌تواند به شما در اینکه کتاب را با آرامش بیشتری مطالعه نمایید کمک به سزایی کند و به خواست خدا نتیجه را برایتان ملموس‌تر نماید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام مجدد

    اگر بخوام دقیق تر در مورد تجربه ام صحبت کنم باید عرض کنم که من خودم علاقه مند به فلسفه اسلامی و آشنا با تمامی براهین اثبات خداوند در فلسفه اسلامی بودم 

    امّا متأسفانه پس از گفت و گو با آن فرد آلوده به شبهات کأنه مطافی از شیاطین دوره ام کرده باشند احساس کردم تمامی داشته ها و اندوخته های اندیشه ای و معنوی خودم را به یکباره از دست داده ام،

    همه ما تصوری از وجود ذی جود الله داریم،امّا از آن روز به بعد به تبع فروپاشی اندوخته هایم،چون دیگر آن تصویر گذشته از پروردگارم را ندارم و حضور مطلق او را که تا پیش آن حادثه تنها انیسم بود به شفافیت آن دوران احساس نمی کنم هربار که تلاش کرده ام به در بسته خورده ام،بارها از اهل بیت و ذات یگانه اش برگشتم به حال سابق را خواسته ام اما نمیدانم قلبم چه شده شاید خدای ناکرده قلبم غلف شده یا خدای من به دلم مهر نهاده،

    از راهنمایی شما سپاسگزارم،

    لطفا در جواب این پیام بنده هم نظر خودتان را بفرمایید و بیشتر کمکم کنید.

    پاسخ:
    سلام

    ✔️ اینکه شما مخاطب محترم نوشته‌اید: «کأنه مطافی از شیاطین دوره ام کرده باشند» تشخیصی است صحیح و مبتنی بر عقل و نقل (وحی) و  مسلماً آنچه برای شما پیش آمده نتیجۀ حملات پی‌درپی وسوسه در مدتی نسبتاً طولانی است که در برخی موارد این حملات با استدلال و براهین عقلی به طور کامل خنثی می‌شوند اما در مواردی راه نجات از  آن، تکرار استدلال و براهین نیست (که چه‌بسا کار را دشوارتر و پیچیده‌تر نیز می‌کند) بلکه تنها راه نجات و رهایی از تشویش و ناخالصی‌ها، (برای این افراد) به حکم عقل و نقل و تجربه، طرد وسوسه‌های پی در پی است که با انجام تمرین ساده‌ای که در همین صفحه آمده (ذکر خدا) می‌توان به این هدف رسید و در پرسش و پاسخ قبلی نیز به آن اشاره شد.

    ✔️ تجربۀ مشاوره و ارتباط با افرادی که مورد حملات پی در پی وسوسه قرار می‌گیرند به نگارنده آموخته که این افراد در مجموع دو دسته هستند:
    دسته اول: کسانی هستند که حادثۀ بسیار تلخی (مثلاً تصادف شدید ماشین) -چه در کودکی چه در بزرگ‌سالی- را تجربه کرده‌اند که:
    ۱- یا خودشان به‌طور کامل در پیش آمدن آن حادثه مقصر بوده‌اند که در این صورت اولاً لازم است به این تقصیر، به جای توجیه و انداختن مسئولیت آن به گردن دیگران، صادقانه نزد وجدان خود و مهم‌تر از آن نزد آفریدگار خویش، اقرار نموده و طلب بخشش کنند و علاوۀ بر آن اگر آن تقصیر، منجر به تعدی و ظلم به دیگران نیز شده، باید این تعدی و ظلم را نیز اصلاح نمایند تا از اثر وضعی و عذاب وجدان به‌طور کامل رها شوند مثلاً اگر تعدی مالی است مستقیم  و اگر امکان ندارد با رد مظالم آن را جبران نمایند یا اگر تعدی به شخصیت و آبروی افراد است اگر امکان دارد مستقیماً (چه شفاهی چه کتبی) حلالیت کسب کنند و  اگر کسب حلالیت مفسده دارد و عاقلانه نیست، برای موفقیت فردی که به وی تعددی و ظلم کرده‌اند، دعای خیر نمایند و یک بار نیت کنند خداوند پاداش اعمال خوبی که از این به بعد انجام می‌دهند (مثل ذکر و زیارت و حضور در مجالس عزاداری اهل بیت ع) را تا زمانی که کاملاً جبران ظلم شود در پروندۀ اعمال فرد مورد نظر نیز منظور دارد (در این صورت بدون اینکه از پاداش عمل کم شود، می‌توان نیت کرد خداوند هر تعداد افرادی که به ایشان ظلم شده را در پاداش عمل شریک نماید) و سپس با خیال ۱۰۰٪ راحت، مشغول انجام تمرین مذکور جهت طرد وسوسه‌ها و نفی خواطر شوند و با تکرار این تمرین به طور مطلق نباید حتی یک لحظه به آن خاطرۀ تلخ (که دست‌آویز اصلی برای حملۀ شیطان قرار گرفته) ذهن خود را درگیر کنند و باید مطمئن باشند خداوند ایشان را از اثر وضعی حق‌الناس حفظ نموده و بعد از مدتی محدود شیطان چون به شدت متکبر است وقتی می‌بیند به وی بی‌اعتنایی می‌شود از تکرار وسوسه خسته و ناامید شده و سراغ سوژۀ دیگری جهت آغاز وسوسه‌ای جدید می‌رود و خوشبختانه باز با تکرار همان تمرین قطعاً ناکام خواهد ماند و در نهایت به خواست خدا در صورت عادت شدن تمرین مذکور، به طور کامل ناامید خواهد شد.
    ۲- یا اینکه این افراد نسبت به آن حادثۀ تلخ (مثلاً تصادف) ۱۰۰٪ بی تقصیر هستند (مثلاً در حادثۀ تصادف، راننده کوتاهی کرده‌ یا اگر تعدی مالی یا شخصیتی بوده دیگران مدیون وی شده‌اند و خودش هیچ تقصیری نداشته) که در این موارد اگر واقعاً عقل و انصاف و شرح صدر به وی اجازه می‌دهد که قلباً مقصرین و ظالمین به خود را ۱۰۰٪ حلال کند حتماً و بدون یک لحظه تردید این کار را انجام دهد (همانطور که دوست دارد خداوند نیز از بدی‌های او به طور کامل درگذرد) که در صورت گذشت کامل، دست‌آویز شیطان برای تکرار حملات وسوسه به او نیز به‌طور کامل گرفته می‌شود؛اما اگر واقعاً به حکم عقل، چاره‌ای جز احقاق حق وجود ندارد فقط به میزان جبران ظلم اقدام نماید و بیش از حد ذهن خود را درگیر نکند و یا اگر در مواردی مطمئن نیست آن فرد ظالم مستحق بخشش کامل و حتی ناقص اوست در این موارد به خداوند بگوید: من با علم محدود خودم، ۱۰۰٪ از این ظلم گذشتم و به تو واگذار نمودم که داوری کنی و با این کا ر خیال خودم را راحت نمودم و اینک تو با علم کامل خود، اگر آن فرد را لایق می‌دانی، عفو و بخشش خویش را شامل حالش کن و الا هر طور صلاح می‌دانی با وی رفتار نما و مانع ادامۀ ظلم او به دیگران نیز بشو و بعد از این اقدام، باز همان‌طور که گذشت این افراد با خیال کاملاً راحت مشغول انجام تمرین مذکور (ذکر خدا) جهت طرد وسوسه‌ها و نفی خواطر شوند و دیگر حتی یک لحظه نیز نباید به آن خاطره (که دست‌آویز حملۀ شیطان قرار گرفته) فکر کنند و ذهن و آرامش خود را بازیچۀ وسوسه کنند و مطمئن باشند به طور کامل از آن وسوسه (ولو قدیمی و کهنه) در صورت تداوم ذکر برای همیشه رها خواهند شد.

    ۳- یا اینکه در وقوع آن حادثه، خود این افراد کم و بیش مقصرند و به عبارتی در ظلمی که به ایشان شده خودشان زمینه را ولو از روی جهالت فراهم نموده‌اند مثل کسی که پول کلانی را با بی‌احتیاطی در معرض دید عموم قرار می‌دهد و باعث می‌شود فردی که حریص به مال است وسوسه شده و اقدام به دزدی آن مال کند در حالی اگر آن بی‌احتیاطی توسط مال باخته انجام نشده بود این فرد نیز چه بسا وسوسه نمی‌شد و دزدی نمی‌کرد که در این موارد باید ترکیبی از دو روش فوق را به همان شکل که گذشت انجام دهیم یعنی بابت آن بخش که ما به دیگران ظلم نموده‌ایم (ولو زمینۀ ظلم را خودمان فراهم کرده باشیم) به روش اول و بابت آن بخش که دیگران به ما ظلم نموده‌اند به روش دوم عمل نماییم و سپس باز با خیال راحت با انجام تمرین مذکور باید ۱۰۰٪ به آن خاطره (که دست‌آویز حملۀ شیطان قرار گرفته) اجازه ورود به ذهن‌مان را ندهیم.

    دسته دوم: کسانی هستند که تصمیم می‌گیرند با پیروی مداوم از عقل، همواره رضای خدا را در تمام مراحل زندگی، محور قرار دهند و  سبک زندگی خود را از زندگی خسته‌کننده، تکراری و نابخردانۀ عوام (بخوانید اکثریت مردم) جدا کنند!
    طبیعی است همین نیت و تصمیم (که رضای خدا را محور قرار دهند) موجب دستپاچگی شیطان نسبت به این افراد خردمند می‌شود چون شیطان به تجربه آموخته، هرکسی (حتی گنه‌کارترین موجود تاریخ)، اگر صادقانه بخواهد از عقل خویش پیروی کند و به خدا برگردد و در آن استقامت کند به تصریح قرآن، خداوند وی را در همین دنیا با اسباب طبیعی و غیرطبیعی یاری کرده (۱) و به‌طور کامل از وسوسه‌های شیاطین و در نتیجه هر نوع استرس و افسردگی که عموم مردم به آن دچارند نجات خواهد داد (۲) و زندگی دنیا و آخرتش را مملو از آرامش و نشاط خواهد نمود.
    شیطان در مورد این افراد نیز مانند دستۀ اول از طریق یادآوری خاطرات کودکی تا بزرگ‌سالی حملات گسترده و پی‌درپی وسوسه را آغاز می‌کند که کافی است این افراد نیز با تکیه به تمرین مذکور دقیقاً همان مراحلی که برای دستۀ اول عرض شد را طی کنند تا درنهایت به‌طور پایدار و ۱۰۰٪ از شر حملات وسوسه راحت شوند.

    اما فرق بسیار مهم این دو دسته این است که افراد دستۀ اول به‌محض اینکه از شر حملات وسوسه با انجام تمرین مذکور (ذکر خدا) راحت می‌شوند دیگر انگیزه‌ای برای ادامۀ ذکر خدا در همه حال ندارند و همین سبب می‌شود به‌محض قطع حملات وسوسه، ذکر را ترک کرده و دوباره به سبک زندگی اکثر عوام (از باسواد تا بی‌سواد) برگشته و خدای‌ ناکرده این بار با وسوسه‌های مکارانه و نامحسوس شیاطین جنی و انسی، دچار چنان غفلتی شوند که عاقبت‌به‌خیری خود را نیز از دست بدهند!
    درواقع این افراد وقتی با امثال نگارنده مشورت می‌کنند و می‌گویند می‌خواهند به حال خوش گذشته و باور و ایمانی که قبلاً داشتند برگردند، منظورشان این است که می‌خواهند به حال بی‌‌خیالی گذشته که خبری از حملات پی در پی وسوسه نبود برگردند و مثل سایر مردم در غفلت و بی‌خبری زندگی‌ عادی خویش را سپری کنند، به عبارت دیگر این افراد در واقع برگشت به ایمان و باور پاکی که در گذشته داشتند برایشان مهم نیست همچنانکه وقتی در آن زمان باور شفاف و پاک و اذهان بدون شبهه داشتند، قدر آن را ندانستند و به مرور با بی‌احتیاطی اجازه دادند، غبار شبهات و آلودگی‌ها بر ذهن شفاف ایشان فروبنشیند و روزبه‌روز از شفافیت ایشان کاسته شود و از شادی حقیقی دور شوند.
    اما دستۀ دوم چون تابع عقل هستند و به همین دلیل نیت خدایی پیدا کرده‌اند هرگز انجام تمرین مذکور (ذکر خدا) را مشروط به نجات از وسوسه‌ها و حملات شیاطین نکرده‌اند (اگر چه این امر نیز برای ایشان ضروری است) اما چون عقل سلیم ایشان، شایسته نمی‌داند به عنوان مخلوق، لحظه‌ای از خالق خویش (که هر چه دارند از اوست) غافل شوند بنابراین به‌محض اینکه با انجام تمرین مذکور (ذکر خدا) از شر حملۀ وسوسه‌های تمام عمرشان راحت می‌شوند و زندگی‌ خالی از هر استرس و افسردگی را تجربه می‌کنند، هیچ تغییری در انگیزه و نیت‌شان برای ادامۀ ذکر خدا ایجاد نمی‌شود و همچنان وظیفۀ خود می‌دانند (که به حکم عقل و نقل) در هر حال حتی اگر وسط بهشت نیز باشند و هیچ وسوسه و ناراحتی را تجربه نکنند لحظه‌ای به عنوان مخلوق، از یاد خالق خویش غفلت ننمایند.

    بیان این نکته نیز خالی از فایده نیست که بنای اصلی شیطان این است که وسوسه‌هایش نامحسوس و توام با دلایل فریبنده باشد به همین دلیل تا ناچار نشود هرگز به شکل حمله، وسوسه نمی‌کند مگر اینکه ببیند طرف مقابلش، انسانی به شدت نابخرد است و با حملات وسوسه به راحتی تسلیم او می‌شود و طوق بندگی وی (شیطان) را اختیاراً به گردنش می‌اندازد (مانند شیطان‌پرستان و برخی خداناباوران) و سپس این افراد را به کلی از رحمت خدا ناامید نموده و به راحتی تا مرز خودکشی وسوسه می‌کند یا از آن طرف ببیند فردی بسیار خردمند است و استعداد خاصی برای سلوک الی الله دارد و هر لحظه ممکن است فضل خداوند شامل حالش شود و به مخلَصین بپیوندند (که شیطان خود اقرار کرده هیچ راهی برای تسلط به ایشان ندارد (۳)) که در این صورت نیز شیطان از روال جاری خود (وسوسه نامحسوس و مکارانه) دست بر می‌دارد و گاهی دستپاچه شده و به احمقانه‌ترین شکل ممکن، حملات وسوسه را به ایشان در وقت و بی‌وقت آغاز می‌کند و چون این افراد همواره تابع عقل خویش هستند، همین حملات، تبدیل به بهترین وسیله جهت اثبات ضعیف بودن کید شیطان (۴) و رسوایی  مضاعف او و در نتیجه رشد و تعالی مضاعف افراد مذکور خواهد شد.
    یکی دیگر از دلایلی که شیطان تا می‌تواند از وسوسه به شکل حمله به اکثر مردم خودداری می‌کند این است که می‌بیند عوام مردم خودشان در مسیر مد نظر وی (شیطان) در حال حرکت هستند خصوصاً اینکه به تجربه دیده، برخی افراد دستۀ اول (که از عوام مردم هستند) بعد از حملات پی در پی وسوسه به ایشان، بیدار و خردمند شده و این تهدید را با پیروی از عقل تبدیل به فرصتی بی‌نظیر برای خود می‌کنند و به همین دلیل موفق می‌شوند با تمرین مداوم مذکور (ذکر خدا) نیت خود را پاک نموده و به دستۀ دوم بپیوندند و ایشان نیز جزو مخلَصین و پاکان روزگار شوند که نمونه‌های مصداقی این افراد در زمان خودمان فراوان هستند ازجمله شهید ادواردو آنیلی (که توسط آقای قدیری ابیانه شیعه شد و می‌خواست به قم آمده طلبه نیز بشود که  صهیونیست‌ها او را به شهادت رساندند وی تنها وارث جِیانّی آنیلی با ثروت افسانه‌ای و مالک باشگاه یونوتوس ایتالیا بود) و همچنین دوست این شهید، لوکا گائتانی لاواتلی (فرزند یکی از بزرگترین تولیدکنندگان شراب ایتالیا معروف به سلطان شراب).
    آنچه باعث شد این دو به سعادت برسند پرهیز از ناامیدی و حسن ظن عالی ایشان به آفریدگار مهربان بود که حتی برخی افراد به شدت مذهبی نیز لازم است در این دو حوزه جداً تمرین کنند.
    روشن است رسیدن به نتایج مذکور با سپردن امور به شانس و تصادف حاصل نمی‌شود و نیاز به عقلانیت، برنامه‌ریزی، پرهیز از عجله و خصوصاً محاسبۀ روزانۀ عملکرد خویش دارد که در «اینجا» روش آن را با زبان ساده توضیح داده‌ام.


    ____________________
    (۱)
    إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُونَ 
    به یقین کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى‌‏شوند که: «نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است! 
    نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ لَکُمْ فیها ما تَشْتَهی‏ أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فیها ما تَدَّعُونَ 
    ما یاران و مددکاران شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم؛ و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است و هر چه طلب کنید به شما داده مى‏‌شود! 
    نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحیمٍ 
    اینها وسیله پذیرایى از سوى خداوند غفور و رحیم است!»
    (۲)
     إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدینَ فیها جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ
    کسانى که گفتند: «پروردگار ما اللَّه است»، سپس استقامت کردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگین مى‌‏شوند.
    آن‌ها اهل بهشتند و جاودانه در آن مى‌‏مانند؛ این پاداش اعمالى است که انجام مى‏‌دادند.
    (۳)
    قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنی‏ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ 
    گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمین در نظر آنها زینت مى‏دهم و همگى را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان مخلصت را.» 
    (۴)
    إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً 
    به یقین کید (و نقشه) شیطان همواره، (همانند قدرتش) ضعیف است.
     
    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام بزرگوار 

    ممنون میشم استیکر هایی که زحمت می کشید درست می کنید نام مطهر معصومی که حدیث از ایشون صادر شده هم بالای روایت بیارید.

    ممنون

    پاسخ:

    سلام

    ضمن تقدیر از حساسیت و نکته‌سنجی شما مخاطب فرهیخته، اگر مایل هستید شما (و دیگر مخاطبان محترم) دلایل خود را نیز برای پیشنهاد خود توضیح دهید تا روی آن فکر کنم و اگر دیدم اولویت دارد به خواست خدا اقدام خواهم کرد، چون همان‌طور که در توضیحات کانال آورده‌ام، مطالب این کانال، برشی از زندگی شخصی این‌جانب است و در واقع خودم مخاطب آن هستم به همین جهت چند سال پیش نیز که مشغول تحقیق و منتخب کردن این احادیث بودم، به‌طور طبیعی از آوردن نام گویندگان آن (ع) صرف‌نظر می‌کردم چون آن زمان نیز تمام تلاشم این بود که تا می‌توانم توجه‌ام را بر معنای احادیث متمرکز کنم تا بهتر روی مضامین آن‌ها فکر کنم که ازقضا گذشت زمان نیز نشان داد این تدبیر خردمندانه بود و موجب شد تمرکزم در فهم احادیث مضاعف شود (چه‌بسا اگر دقت کنید برای شما هم‌چنین باشد) البته، بسم الله الرحمن الرحیم را همانطور که می‌بینید حذف نکردم چون در روایات به آوردن آن در ابتدای هر کار و خصوصاً مکتوبات فوق‌العاده تأکید شده است که چون این احادیث به ترتیب موضوع در حال بارگذاری است ان شاء الله در وقت خودش آن‌ها را نیز خواهید دید.
    خوشبختانه با مراجعه به منبعِ ذیل هر حدیث می‌توان متوجه شد که از کدام امام (ع) صادر شده و وجود منبع، مانع از این می‌شود کسی بخواهد این‌طور القا کند این احادیث از غیر ایشان (مثلا از کوروش و داریوش) صادر شده است.
     به‌هرحال نگارنده با عنایت به حدیث انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَال (ببین چه می‌گوید نبین که می‌گوید) بیشتر مایلم  طبق توصیه ائمه (ع)، عقل خویش را هنگام خواندن هر حدیث متمرکز بر معنای آن کنم تا اولاً درست بفهمم ایشان (ع) چه می‌گویند و از بدفهمی و کج‌فهمی در امان بمانم و ثانیاً به‌جای شعار و حرّافی، بتوانم به این دستورالعمل‌های نجات‌بخش عمل کنم و تأثیر خوبش را در زندگی فردی و اجتماعی با گوشت و پوستم تجربه کنم؛ آرزویی که در این دورۀ آخرالزمان (که احادیث مربوط به آن نیز بسیار راه‌گشاست و اگر خدا بخواهد، خواهید دید) برای دیگران نیز دارم.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • پرسش و پاسخ زیر می‌تواند برای مخاطبان محترمی که دچار وسواس فکری و عملی از نوع مزمن و خصوصاً حاد هستند به خواست خدا راهگشا باشد.

    پاسخ:
    سلام

    👤 آیا تعمق (دقت و ریزبینی در کارها) همیشه غیرعاقلانه است؟
     
      خیر؛ تعمق (دقت و ریزبینی در کارها) به ندرت عاقلانه و غالباً غیرعاقلانه است.
    تعمق به فارسی یعنی ژرف‌نگری و باریک‌بینی و به عربی نیز وقتی کسی می‌گوید فلانی در کاری تعمق کرد یعنی در آن کار بسیار دقت و ریزبینی نمود که روشن است دقت بسیار در برخی کارها به خودی خود غیرعاقلانه نیست.
     
    👤چطور می توانیم مطمئن شویم دقت و ریزبینی ما در کاری عاقلانه است یا غیرعاقلانه؟
      تشخیص اینکه دقت و ریزبینی ما در کاری عاقلانه است یا غیر غیرعاقلانه برای کسی که هنوز دچار بیماری وسواس فکری و عملی نشده، با چند لحظه مشورت ساده با عقل فوراً و بدون هیچ ابهامی ممکن است.

    اما کسی که دچار بیماری وسواس فکری و  عملی شده به‌طوری‌که عادت به دقت و ریزبینی بیش‌ازحد در کارهایش پیدا کرده (و معمولاً وسواسش را نیز توجیه می‌کند) شرع و عقل به وی می‌گوید تا زمان درمان وسواس (که در همین صفحه روشش آمده)، بنا را بر این بگذارد که دقت و ریزبینی‌ بیش‌ازحد او مورد تأیید عقل سلیم نیست.

    اگرچه این افراد علیرغم ابتلا به وسواس، باز هم می‌توانند با مشورت با عقل، در نهایت مطمئن شوند که دقت و ریزبینی بیش از حد ایشان قطعاً غیر عاقلانه است.
     
    👤 فرق تعمق (دقت و ریزبینی بیش‌ازحد در کارها) با وسواس چیست؟ چون از شاخصه‌های اصلی افراد وسواسی این است که ایشان نیز در کارهای خود بیش‌ازحد معقول دقت و ریزبینی می‌کنند.
      همان‌طور که در سؤال اول گذشت، تعمق می‌تواند گاهی (به ندرت) عاقلانه و گاهی (غالباً) غیرعاقلانه باشد، اما وسواس یک بیماری با علائم شناخته شده است که عاقلانه نیست آن را به نوع خوب به بد تقسیم کرد بلکه اگر واقعاً فرد مبتلا به وسواس می‌خواهد برای همیشه موفق به ریشه‌کنی آن شود، باید به جای توجیه، تا زمانی که مشورت با عقل را به‌اندازۀ کافی تمرین نکرده، شجاعانه بنا را بر این بگذارد که دقت و ریزبینی بیش از حد او در کارها مورد تأیید عقل سلیم نیست.

    به‌عنوان نمونه اگر مرتب و به تکرار وسوسه می‌شود که دستانش را آنطور که باید نشسته و ممکن است هنوز چرب و کثیف باقی مانده باشند، (حتی اگر بر فرض در واقع هم چنین باشد) به حکم صریح عقل و تجربه به این وسوسه به هیچ وجه نباید اعتنا کند (طبق همین روش) و الا دچار تعمق (دقت و ریزبینی بیش از حد در آن کار) شده و نمی‌تواند از چرخۀ وسواس به آسانی خارج شود!

     اگر دید باز همان وسوسه به اشکال مختلف تکرار می‌شود کافی است هر بار صریحاً به خودش یا آن وسوسه بگوید: «اصلاً دلم می‌خواهد دستانم کثیف باقی بمانند!»

    تنها راه تضمینی جهت  جلوگیری از تکرار وسوسه، تکرار بی اعتنایی به آن است و تنها راه خشکاندن ریشۀ وسواس برای همیشه، تعقل است و تعقل و تعقل به طوری که اگر خالصانه دعا و توسل کند که خداوند  وسواسش را درمان کند مطمئن باشد که نشانۀ اجابت دعای وی این است که در نهایت خداوند به وی می‌فهماند که برای نجات دائم از وسوسه باید پیروی مداوم از عقل را در اولویت همۀ کارهایش قرار دهد (روایت مرتبط) که رسیدن به  این هدف با انجام تمرین بسیار ساده و مجرب مشورت با عقل به تدریج امکان پذیر است به طوری که در نهایت عادت خواهد کرد هیچ کار خصوصاً مهمی را جز با مشورت عقلش انجام ندهد که در این صورت محال است وسواسش -ولو حاد- به طور کامل درمان نشود و علاوۀ بر آن چون یاد گرفته با عقلش مشورت کند همۀ ابعاد زندگی فردی و اجتماعی‌اش نیز روبه‌راه خواهد شد.

    البته طبق شرع و عقل، افراد وسواسی تا زمان درمان وسواس، باید به جای تعمق (دقت و ریزبینی بیش‌ازحد در کارها) ملاک در کارهای خویش را عمل عرف (مردمی که وسواس ندارند) قرار دهند.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  •  ترس شدید از زلزله دارم!!
    هر شب اگر خودم به همراه بچه هام دور از پنجره، لوستر و اجسام سنگین نخوابیم خوابم نمی برد!!!
    همیشه وسایل سنگین را در طبقات پایین کابینت یا کمد منزل می گذارم تا هنگام زلزله پرتاب نشوند!
     وسایلی مثل یخچال را با بست به دیوار محکم کرده ام و ...
    به خاطر حساسیت زیاد به زلزله زندگی ام مختل شده و کارهایم موجب استرس بچه هام شده× می ترسم آخرش مثل خودم حساس شوند×
    بقیه میگن از سال ۹۶ تا الان که دیگه زلزله نیومده!
    میگم اون سال هم که زلزله اومد چه کسی فکرشو میکرد؟!!!
     اگه امشب اومد چی؟!
    اصلاً کی میتونه صد در صد قسم بخوره که محاله امشب زلزله نیاد؟!! 
    خلاصه نه خودم و نه کسی نتونسته قانعم کنه!!!

    پاسخ:

    سلام

    علت پیدایش حساسیت شما (که از نظر علمی به آن وسواس عملی می‌گویند)، تعمق (دقت و ریزبینی بیش‌ازحد در کارها) است که فقط با به کار انداختن عقل قابل درمان است.

    بنابراین ابتدا از شما سؤالی می‌پرسم و شما کافی است با روش ساده‌ای که «اینجا» توضیح داده‌ام، همین سؤال را عیناً از عقل خودتان بپرسید و هر جوابی که عقلتان داد یادداشت نموده و به آن عمل کنید.

    مقدمه:
     من نیز می‌توانم امشب تا صبح، صدها احتمال دیگر به غیر از احتمال زلزله را برایتان بشمارم که هیچ‌کس نتواند صد در صد قسم بخورد محال است همین امشب واقع نشوند!

    هرکسی روی هر کدام این احتمالات، تعمق (ریزبینی و دقت بیش‌ازحد) کند به تنهایی می‌تواند زندگی‌اش را مختل نماید.
     یکی از این احتمالات، خطر ویرانی هر خانه‌، بدون زلزله و فقط به دلیل نشست خاک است.
    نشست خاک از نظر علمی دلایل روشنی دارد که برخی از آن‌ها خارج از کنترل بشر هستند و اگر واقع شوند هر کدام  از این‌ها نیز به تنهایی می‌توانند در چند ثانیه هر خانه‌ای را ویران کنند!
    برخی از عواملی که باعث نشست خاک می‌شوند عبارتند از:
    ۱- نشت لولۀ زیرزمینی آب.
    ۲- خاک ضعیف زیر ساختمان.
    ۳- درختان تنومند و بالغی که در مجاورت خانه رشد می‌کنند.
    ۴-  تغییرات در جدول آب زیرزمینی.
    ۵-بارندگی یا خشک‌سالی نامنظم.
    ۶- فاصله بیش‌ازحد بین ذرات خاک.
    ۷- کاهش ناپیوستگی و تخلخل خاک زیرین ساختمان.
    ۸- و دلایل فراوان علمی شناخته شده و ناشناختۀ دیگر!

    اینک سؤالی که باید از عقل خود بپرسید این است:
    با توجه به اینکه همین امشب وقوع هرکدام از احتمالات فوق می‌تواند به تنهایی منجر به ویرانی هر خانه‌ای ازجمله خانۀ شما شود و با توجه به وجود هزاران احتمال مشابه دیگر (ازجمله احتمال سکته و فلج شدن صورت و هر عضو بدن؛ احتمال مرگ و احتمال زلزله که شما مطرح کردید)، آیا عقل شما دقت و ریزبینی بیش‌ازحد در هرکدام از این احتمالات (که موجب اختلال جدی در زندگی عادی می‌شود) را خردمندانه می‌بیند یا خیر؟

    کافی است سؤال فوق را به روشی که «اینجا» توضیح داده‌ام از عقلتان بپرسید و اگر پاسخ عقلتان این بود که دقت و ریز شدن بیش‌ازحد در هرکدام از این احتمالات غیرعاقلانه است و از شما خواست که به آن بی‌اعتنایی کنید پس برای عمل به توصیۀ عقلتان تمرین همین صفحه را انجام دهید و به وسوسۀ ترس از زلزله بی‌اعتنایی کنید و مطمئن باشید در صورت تکرار بی‌اعتنایی، به‌تدریج حساسیت ترس شما از زلزله کم و درنهایت به‌طور کامل درمان خواهد شد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  •  سلام خسته نباشید بنده دوسه ماهه به وسواس فکری مبتلا شدم به صورت شدید به طوری که یک ثانیه هم از فکرو خیال راحت نیسم درحدی که احساس میکنم سرم داره منفجر میشه!
    بعد کلی هزینه و وقت و استرس نتیجه ای از روانپزشک و روانشناس نگرفتم فقط یکم با قرص های خواب آوری که دادن کمتر شده درحدی که روزی دو سه ساعت راحتم.
    نمی دونم چرا دکترها فقط میگین حضوری بیاین مطب ولی خودشون میدونند که درمان وسواس فقط با صحبت و کنترل از بین میره نه دارو. 
    من انواع دکترها رو رفتم که فقط دارو میدن از سبک تا سنگین قرص رو خوردم و اثری هم نداشته.

    پاسخ:
    سلام

    شما هم خسته نباشید.
     وسواس فکری گاهی به همراه حملات پی در پی وسوسه خودش را نشان می‌دهد.
    جهت درمان موقت و دائم دو قدم زیر را بردارید.
    قدم اول:
    اگر همین الآن مطمئن هستید نباید حتی یک لحظه با اختیار، به وسوسه‌ها فکر کنید و  این کار را عاقلانه نمی‌دانید دیگر نیاز به برداشتن این قدم ندارید و مستقیماً سراغ قدم دوم که در ادامه آمده بروید.
    اما اگر خودتان با اختیار به جای فکر نکردن به وسوسه‌ها، ذهن‌تان را درگیر آن می‌کنید ابتدا لازم است با طی ۳ مرحلۀ زیر، با عقل خود مشورت کنید تا با آوردن دلایل کافی، تردیدها را در اینکه نباید با اختیار، به وسوسه‌ها فکر کنید کنار بگذارید؛ در این صورت عزمتان برای برداشتن قدم دوم جزم می‌شود.
    سه مرحلۀ بسیار ساده جهت مشورت با عقل:
           ۱- عقل خودتان را درست مانند اینکه مشغول سخن گفتن با مشاوری ماهر هستید مخاطب قرار دهید و به شکل مکتوب (با قلم یا تایپ) نتایج درگیر کردن ذهن به حملات وسوسه را برایش توضیح دهید و از عقل خود بپرسید: آیا فکر کردن به وسوسه‌هایی که پی در پی به شما حمله می‌کنند عاقلانه است یا خیر؟
          ۲- سپس چند لحظه هیچ کاری نکنید و سکوت کنید (یا دراز بکشید یا بخوابید) تا بعد از آرام شدن ذهن بتوانید مشورت عقل‌تان را روشن‌تر بشنوید.
          ۳- در پایان با دقت فکرتان که همان مشورت عقل‌ است را یاداداشت کنید و به نوشتن توصیه‌های عقل ادامه دهید تا زمانی که تردیدهایتان را در اینکه نباید حتی یک لحظه با اختیار، به وسوسه‌ها فکر کنید کنار بگذارید!

    قدم دوم:
    وقتی مطمئن شدید حتی یک لحظه فکر کردن اختیاری به وسوسه‌ها عاقلانه نیست با تمرین ساده و مجربی که در همین صفحه توضیح داده‌ام حملات وسوسه را به تدریج و در نهایت به طور کامل دفع کنید و این تمرین را تا زمانی که دیگر شاهد تکرار حملات وسوسه نباشید ادامه دهید.

    خلاصۀ تمرین بسیار سادۀ فوق، قابل انجام توسط نونهال و بزرگ‌سال:
    با توجه به مشاورۀ تقریباً مداوم نگارنده با مراجعه‌کنندگانِ ناباور، بخش اول تمرین مذکور طوری طراحی شده که ایشان نیز با انجام آن به تجربه خواهند دید از شر هر وسوسه و وسواس فکری رها شده و موفق به دفع خطورات ذهنی خویش در همان لحظۀ انجام تمرین خواهند شد و آزادی نسبی ذهن را از حملات وسوسه به شکل محسوسی تجربه خواهند نمود.

    اما بخش دوم تمرین مذکور، ضمن آموزش روش صحیح تمرین ذکر، مخصوص خداباوران محترمی است که از حداقل تا حداکثر باور به وجود آفریدگار خویش برخوردارند به همین جهت انجام تمرین مذکور به ایشان کمک می‌کند به برکت ذکر شفابخش آفریدگار مهربان خویش،
    در قدم اول:
     با ضمانت خودشان تجربه کنند که چگونه در حین ذکر، از شرّ حملات وسوسه رها خواهند شد.
     در قدم دوم:
     در صورت تکرار کافی ذکر  در شبانه‌روز، به تجربه خواهند دید برای همیشه ریشۀ وسواس در نهاد ایشان خشکیده خواهد شد، بدون اینکه نیازی به مشاوره‌های طولانی با امثال نگارنده یا روانکاوان، روانشناسان و روان‌پزشکان محترم و مصرف داروهای پر عوارض (خواب‌آور که بعد از مدتی بی‌اثر نیز می‌شوند) پیدا کنند.
    در قدم سوم:
    البته در صورت تکرار کافی تمرین ذکر و رسیدن به مرحله ذکر به دوام، به‌کلی از تکلف تمرین ذکر عبور کرده و به طور مداوم و شبانه‌روز حتی در خواب از شر حملات وسوسه و حدیث نفس و به‌تبع آن به‌تصریح آیات و روایات از شر هر خوف و حزنی در دنیا و آخرت در امان خواهند ماند.

    نکتۀ کلیدی: آنچه در توضیح تمرین بسیار سادۀ مذکور بر آن تأکید می‌شود و دانستن آن شاه‌کلید نجات از هر خطور مزاحم است این است که بدانید ظرفیت ذهن شما، مانند هر انسان دیگر محدود است، به همین جهت هر زمان ذهنتان درگیر افکار مزاحم شد به هر اندازه به هر فکر و کار دیگر -خصوصاً تکرار ذکر- مشغول شوید -چه بخواهید یا نخواهید- به همان اندازه ذهنتان از شر هر فکر مزاحمی که در همان لحظه درگیرش هستید خالی خواهد شد و درصورتی‌که تمرین بخش دوم را ادامه دهید، ضمن تجربۀ آثار حیرت‌انگیز ذکر، دیگر برای همیشه شاهد تکرار وسوسۀ مشخصی که درگیرش بودید نخواهید بود و در صورت ادامۀ تمرین فوق به نتایجی خواهید رسید که در بالا می‌توانید مطالعه نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • فاطمه، ۱۸ ساله
  •  با توجه به توضیحاتی ک (اینجا) گفتین یعنی من الان باید تمرین ذکر رو انجام بدم؟ اگه میشه نشانی توضیح انجام تمرین ها رو هم برام میفرستین.. خیلی ممنون

     
    کسانی ک وسواس شدید داشتند و با این روش درمان شدند،درمانشان مدت زیادی طول کشید؟
    چون نگران درسم هم هستم یعنی میتونم هر چی زودتر یکم هم ک شده افکارم رو سامان بدم ک بتونم درسم رو هم پیش ببرم؟

    خیلی ممنونم ک پاسخم رو دادین🙏
    من ۱۸ سالمه .. وقتی راهنمایی بودم رابطه ام با خدا خیلی خوب بود طوری ک هر ثانیه خدا رو حس میکردم چنان آرامشی داشتم ک الان حاضرم همه چیرو بدم ک به اون روزا برگردم
    ولی کم کم نسبت به خدا شک کردم اوایل خیلی کم بود ک فکر میکردم با توجه به سنم این شک طبیعی هست ولی کم کم شکم زیاد شد طوری ک الان کاملا بی ایمان شدم.. خیلی شرایط سختی رو تحمل کردم همش واسم عجیب بود ک چرا بقیه شک نمیکنن چرا فقط من شک میکنم حتی از دوستم پرسیدم تو راجب خدا شک میکنی و گفت ن.. البته اینم بگم ک من قبلا حدود ۲ سال سابقه وسواس عملی شدید هم داشتیم ک خود بخود بعد اینکه کلی سختی کشیدم رفع شد
    خیلی دلم آشوب بود داشتم میمردم از نگرانی آینده بدون خدا.. یکی راهنماییم کرد ک این شک ها میتونه ریشه در وسواس داشته باشه ک آلام یک ماه و نیم هست دکتر رفتم و قرص میخورم ولی هنوز اثر خاصی ندیدم.. من کنکوری هستم درسم خیلی خوب بود ولی وسواس داره تمام زندگیم رو نابود میکنه خیلی اتفاقی سایت شما رو پیدا کردم.. از اینکه افراد دیگه ای هم مثل من بودند خیلی خوشحال شدم چون فک میکردم فقط من اینطوریم ولی خیلی نگرانم اظطراب دارم.. بعد من کنکوریم من درسم خیلی خوب بود ولی بشدت تمرکزم رو از دست دادم و الان ب خاطر کنکور هم استرس دارم در واقعا هروقت فشار و استرس درسم بیشتر میشه وسواسم هم بیشتر میشه به خدا بعضی وقت ها آرزو میکنم کاش معلول ذهنی بودم ک توانایی فکر کردن نداشت بعضی وقت ها فک میکنم مغزم رو دارند رنده می‌کنند آنقدر فکر و خیال زیاده
    خلاصه بشدت درگیر وسواس و ناامید هستم الان شما آخرین امید من هستین.. اینکه الان باید چیکار کنم؟چجوری تمرین های شما رو شروع کنم؟با توجه به کنکور میخام هرچه زودتر نتیجه بگیرم.

    پاسخ:
    سلام

    مخاطب محترم
    با توجه به انگیزۀ خوبی که در شما برای حل مشکلتان دیده می‌شود، خردمندانه این است، قدر این فرصت طلایی که خداوند جهت درمان کامل وسواس –بدون نیاز به دارو و مراجعه به دکتر- در اختیارتان قرار داده را بیشتر بدانید و با آرامش ازابتدای همین صفحه شروع به مطالعه نمایید و تمرین ساده و مؤثری که توضیح داده شده است را انجام دهید.
    همان‌طور که در متن خواهید خواند، دو نوع تمرین به مخاطبان محترم پیشنهاد داده شده است:
    تمرین اول بیشتر مناسب کسانی است که به هیچ‌چیزی باور ندارند (ناباوران)
    تمرین دوم (تمرین ذکر) مناسب افراد زیر است:
    - کسانی که از حداقل یا حداکثر باور به وجود خدا برخوردارند.
    - کسانی که قبلاً به خدا باور داشتند و حال احساس می‌کنند دچار شک و شبهه شده‌اند.
    - همچنین خداناباورانی که مانند بزرگان خود (ازجمله ریچارد داوکینز) می‌گویند احتمال وجود خدا را می‌دهند که حتی ایشان  نیز می‌توانند تمرین دوم (تمرین ذکر) را انجام دهند چون ریشۀ وسواس را در واقع تمرین دوم (ذکر) می‌خشکاند و برای همیشه درمان می‌کند و از طرفی شما صادقانه برای انجام آن (تمرین ذکر) اعلام آمادگی کردید، پس بهتر است تمرین دوم را آغاز کنید تا به خواست خدا شما نیز در کمترین زمان ممکن به نتیجۀ مطلوب برسید.
    با این مقدمه در پاسخ به این سؤال شما «کسانی ک وسواس شدید داشتند و با این روش درمان شدند، درمانشان مدت زیادی طول کشید؟» عرض می‌کنم:
     بستگی به میزان خواست شما دارد که در صورت تکرار هر چند دقیقه پشت سر هم تمرین، شما نیز آرامشی را حین آن تجربه خواهید کرد که تشویقتان می‌کند خودتان این تمرین را تا درمان کامل وسواس با اشتیاق ادامه دهید که اگر همت شما مانند برخی مخاطبان بلند باشد همان روز یا روزهای اول تمرین از شر حملات وسوسه خلاص شده و به نتیجۀ مطلوب می‌رسید.
    البته سعی کنید تا زمانی که به نتیجه مطلوب نرسیده‌اید از رفتن به محیط‌‌هایی که موجب استرس، شبهه یا وسوسه در شما می‌شوند خودداری کنید و تلاش کنید از سخن بیش از حد با دیگران خصوصاً اطرافیان خودداری نمایید تا آرامش شما برای رسیدن به نتیجه مطلوب محفوظ باقی بماند اما اگر هر زمان به هر دلیل آرامش شما به هم خورد ناامید نشوید چون انجام تمرین مذکور خود، موجب رفع استرس، برطرف شدن اوقات تلخی و موجب خوش اخلاقی فرد می‌شود.
    در روزهای آینده -اگر خدا بخواهد- شما می‌توانید در کانال ایتا، هشتگ #وسواس را پیگیری کنید و از مشاوره با افراد مشابه وضعیت خود مطلع شوید تا اگر سؤالی مثل ایشان داشتید زودتر به پاسخ برسید.
     
    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل



  • محمدیاسر بیجارزهی سورانی
  • سلاممممممم و درود خوب هستین حالتون چطوره، فک کنم بشناسیدم،یه مسئله ای که من دارم اینه هنوز خیلی درست نمیتونم فقط و فقط رو عقل و خودم حساب باز کنم، هنوز تحت تاثیر حرف های بقیه هستم، میدونی یکیش اینه میگم مثلا دانشمندان مگه کسانی نیستن که خیلی خوب از عقلشون دارن استفاده میکنن و جهان رو درک میکنن و اساس عملکردش رو میفهمن خب همچین آدمایی که دارن اینقدر از عقلشون استفاده میکنن و وقتی حرفی میزنن مثلا میگن خدایی نیست و..(مثل استیفن هاوکینگ) خب چرا این حرف رو میزنه حتما استدلالای منطقی ای داره و..  مگه میشه استدلال های بدیهی که در مورد وجود خدا هستش رو نفهمه...ولی میدونم در این باره قلب نقش مهمی داره بازی میکنه و در واقع این آدما درست به عقلشون در این موارد به خصوص توجه نمیکنند ولی خب دلم راضی نمیشه... تنها مشکلم فک کنم همین مونده....مرسی که هستین 

    پاسخ:

    سلام

    درود بر شما و امیدوارم شما هم حالتان خوب باشد.

    به سؤال شما مخاطب فرهیخته چند روز قبل در کانال ذیل یک روایت مشهور «کلیک» پاسخ دادم و در ادامه توضیحاتی را«اینجا» در همین خصوص به تفصیل آوردم که امیدارم فرصت تأمل و تفکر کافی روی آن را پیدا کنید و با به کار انداختن عقل خویش به اطمینان خاطر برسید.
    اگر دیدید علیرغم وجود شواهد و دلایل معقول، باز دلتان آرام نشد، در این صورت، روشن است عقل سلیم اجازه تعمق (ریزبینی بیش از حد) و دل مشغولی به گمان‌ها و دغدغه‌های فاقد دلیل معقول را نمی‌دهد!
     البته طرح این سؤال توسط شما را در این زمان خاص، به فال نیک می‌گیرم چون از قضا بعد از سال‌ها امروز این زمینه فراهم شد تا با هشتگ #وسواس در کانال ایتا «اینجا» اگر خدا بخواهد تمرینی مجرب (در نفی خواطر و افکار غیرخردمندانه به همراه احتمالاً ده‌ها مشاوره) به ترتیب بارگذاری خواهد شد که با تکرار کافی این تمرین ساده و علمی، محال است ذهن فرد (با هر باوری) از افکار مزاحم، خواطر نامعقول و وسوسه خالی نشود. این تمرین (به دو شکل) قابل اجرا برای افراد مذهبی و غیر مذهبی است.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • برای منی که از نوجوونی وسواس داشتم، هر دکتری که فکرش رو کردم رفتم و هر امیدی که بشه بهم دادن. هر داروی اعتیادآور با عوارض زیاد از ضعیف تا قوی از ارزون تا گرون هر روز مصرف کردم. خلاصه هر کاری که بشه کردم تا از این وسواس لعنتی نجات پیدا کنم. نشد که نشد! حالا نه فقط شبا روزها هم از شر افکار مزاحم که بعضی وقتا مثل سوزن تو تنم فرو میرن خلاصی ندارم. یهو جلوی همه تشنج  میکنم و دچار حمله میشم و خجالت میکشم. شما رو به خدا اگه هر کی جای من بود حق نداشت دلش به حال خودش بسوزه؟ کارم شب و روز شده گریه و زاری که خدایا یا تو جوونی مرگمو بده یا راهی نشونم بده که تا آخر عمر نجاتم بده و دستمو بگیره. تا اینکه خیلی اتفاقی تمرینی در تارنگارتون دیدم برای درمان وسواس که امیدم زنده شد و حالم خوب شد. دلم گواهی میده انشاء الله بعد از اینهمه ناکامی راه درستش همینه. فقط سؤالی که داشتم اینکه میتونم راه ارتباطی مستقیم مثلا در ایتا داشته باشم.
    ممنونم

    پاسخ:

    سلام

    ضمن آرزوی درمان و شفای کامل شما مخاطب محترم و فرهیخته؛در توضیحات کانال ایتا، برخی اوقات یک نشانی مستقیم جهت پیشنهاد و انتقاد قرار می‌دهم که چون ممکن است تغییر کند (و برخی افراد در آینده این مطالب را بخوانند) وارد کانال شوید (کلیک) و روی آن نشانی کلیک نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وخسته نباشید

    راسش کراهت دارم از گفتنش اما گرفتار وسواس نجاست وپاکی هستم ،رفتارهای خیلی بی عقلانه نیست اما به هرحال خوشایند نیست رفتارم و دوست ندارم اینطوری باشم اما گیر افتادم 

    میگن وسواس شک هست ویقینش هم توهم اما این همه ی اون نیست بخش دیگرش شامل حساسیت ودقت و توجه واهمیت دادن است 

    من درگیر وسواس ولی درگیر نجاست هم هستم خیلی اطرافم چیزهایی وجود دارد که نجس هستند بعضی هاشون میدونم توهمیه، بعضی هاش از روی دقت است وواقعا نجس هست وبعضی چیزها نه توهم نه دقت بلکه واقعا نجس است مثلا من دیده ام چی‌کارباید بکنم... اهمیتم هم فقط بخاطر نماز است یعنی اگر لازم نبود در نماز تطهیرباشیم مسئله ای نداشتم ...چی کار باید بکنم هم وسواس هم کلی چیزهای نجس...

    پاسخ:
    سلام

    مسلماً عقل سلیم می‌گوید باید از چیزهای نجس پرهیز کرد و اما وقتی این پرهیز، مورد طمع شیطان قرار گرفت و نتیجۀ آن تکرار وسوسه و زحمت برای خود و احیاناً اطرافیان شد، همان عقل می‌گوید باید تا رفع طمع و قطع وسوسه، در پرهیز از چیزهای نجس، ملاک را عمل عرف مردم قرار داد (البته مردمی که وسواس ندارند و در پرهیز از نجاسات بی‌مبالات نیستند.) و به طور موقت از حساسیت شخصی خود (ولو معقول به نظر بیاید) چشم‌پوشی کرد. (این توصیۀ عقلی، تصریح مراجع تقلید نیز  هست.)
    جهت رفع هر گونه تردید در عمل به توصیۀ عاقلانۀ فوق، کافی است با عقل خود مشورت کنید و به شکل مکتوب از خودتان بپرسید: «آیا نتیجۀ حساسیت من در پرهیز از نجاسات شبیه عمل افراد وسواسی شده یا غیروسواسی»؟ آیا اگر خودم همین حساسیت را در کسی دیگر ببینم چه نظری دارم؟ آیا ...
    چون شما مخاطب محترم به نتیجۀ عمل خود در پرهیز از نجاسات اشراف کامل دارید می‌توانید سؤالات دیگری را نیز با در نظر گرفتن آثار عملکرد خود طرح و فکر خود (که همان پاسخ عقل است) را با سوء ظن به نفس خود یادداشت کنید و در آن تأمل نمایید تا مطمئن شوید که به هر حال از این پس وظیفۀ عقلی و شرعی شما بی‌اهمیتی به هر وسوسه تا قطع کامل آن است که البته این بی‌اهمیتی خصوصاً در آغاز نیازمند برنامۀ دقیق، عقلانیت و همت بالای فرد است و الا تبدیل به وسواس و زحمت مضاعف خواهد شد و خدای ناکرده فرد خود را نیازمند مراجعه به روانکاو، روانشناس و حتی روانپزشک و مصرف داروهای پرعارضه خواهد دید؛ بنابراین اگر صلاح می‌دانید شما نیز مانند دیگر مخاطبان محترمی که در صف پاسخگویی هستند، پیگیر توضیحاتی که امروز اولین قسمت آن «اینجا» بارگذاری شد باشید و طبق همان عمل نمایید تا از این پس هر زمان وسوسه‌ای سراغتان آمد بدانید دقیقاً چگونه مانع تبدیل آن به وسواس شوید و همواره زندگی سالم و با نشاطی در کنار عزیزان خود داشته باشید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • فاطمه، ۱۸ ساله
  • سلام ببخشید من دوباره مزاحم میشم
    من از همون روزی ک بهتون پیام دادم یعنی قبل اینکه پاسخ من رو بدین ذکر الله رو همین طوری خودم ب همراه نفس عمیق میگفتم ولی بعد پاسخ شما فهمیدم ک این ذکر برای کسانی هست ک حداقل باور ب خدا را داشته باشند و کسانی ک ناباور اند باید تمرین اول را انجام دهند
    راستش من دلم میخاد ک ذکر الله رو بگم چون با توجه ب توضیحات شما این ذکر علاوه بر رفع وسواس آثار و نتیجه بهتری دارد ولی ب نظرم من اعتقادی به خدا ندارم و الان دچار این دودلی شدم ک تو اعتقادی ب خدا نداری پس اگه تمرین دوم رو انجام بدی برایت نتیجه ای نخواهد داشت چون تمرین دوم برای کسانی هست ک به خدا اعتقاد داشته باشند
    الان نمیدونم کدوم رو انجام بدم.. دلم میخاد الله رو ادامه بدم ولی از ی طرف نا امید میشم ک این الله برای تو مناسب نیست و باید تمرین اول رو انجام بدی.. ب نظر شما کدوم رو باید انجام بدم؟ خیلی ممنونم از پاسخگوییتون🙏

    پاسخ:
    سلام

    همانطور که در پاسخ قبلی به شما مخاطب محترم گذشت چون صادقانه برای انجام تمرین دوم (تمرین ذکر) اعلام آمادگی کردید، پس بهتر است تمرین ذکر را آغاز کنید و حداقل تا بی‌نیاز شدن از قرص و درمان کامل وسواس ادامه دهید.
    به دلیل اهمیت رسیدن به نتیجۀ مطلوب اگر بتوانید با آموزش کامل‌تر (انجام همین تمرین) که چند روزی است بارگذاری آن در کانال آغاز شده قدم به قدم پیش بروید خردمندانه‌تر و مطمئن‌تر است، چون به طور طبیعی تا رسیدن به نتیجۀ مطلوب شما با انواع وسوسه و تردید‌ها در حین انجام تمرین روبرو خواهید شد که به عنوان نمونه در «اینجا» در پاسخ به این سؤال که «چگونه تشخیص دهم فکری مزاحم است؟« عرض شد در این مواقع با مشورت با عقل به روش مذکور، افکار مزاحم (از جمله تردید‌های بی‌اساس) را شناسایی کنید سپس با تکرار همین تمرین به آن تردید‌ها بی‌اعتنایی نمایید.
    شما نیز می‌توانید با مشورت با عقل در این موارد دیگر مردد نشوید چون عقل توجه شما را به نکاتی که مطرح شد بیشتر جلب می‌کند ازجمله در پاسخ قبلی تصریح شده بود بهتر است تمرین ذکر را آغاز کنید که با همین مشورت با عقل، به سادگی تردیدتان برطرف می‌شود.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • وقت شما بخیر
    ببخشید شرمنده
    مزاحم شدم
    یکی از دوستان بنده
    بعد از فوت پدر ومادر
    احساس تنهایی شدید کرد
    لازم بذکر هستش
    خودش ازدواج کرد دارای فرزندان صالح
    هستش الحمدالله
    ولی بعد از فوت پدر ومادر
    کلا 
    از خانواده 
    منظورم برادر وخواهر به خواست خودش
    با هم قطع ارتباط شده هرچند
    دوست بنده بر عکس خیلی الان احساس تنهایی شدید
    میکنه
    گاهی افکار منفی به ذهنش میاد
    هرچند 
    هیچ موقع اینکار نمیکنه
    فکر خودکشی
    واقعا اذیت میشه
    دکتر رفته دارو مصرف میکنه خیلی بهتر شده
    ولی گاهی این افکار سراغش میاد
    راهنمایی بفرمایید لطفاً
    اصلا حکم خودکشی از نظر خدا قران وائمه
    ایا اصلا بخشیده میشن
    اینها
    اینکار رو می‌کنند
    مشکلات
    روحی وروانی مادر زادی دارند
    یا از اول دیوانه هستند
    ایراد برای اینها وعذاب نداره
    ؟؟
    میشه گفت تقدیر است؟؟؟
    اگر نیست چرا بعضی نجات پیدا کردند
    ؟؟
    سپاسگزارم از لطف شما

    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر

    شیطان اصل را در وسوسۀ بندگان، بر وسوسۀ نامحسوس و با احتیاط گذاشته به طوری که فرد اساساً متوجه نشود.
    یکی از ترفندهای شیطان خصوصاً نسبت به افرادی که هوش، عقل و استعداد خوبی در جهت بندگی دارند این است که از وسوسه آشکار هنگامی که روحیه ایشان بالاست خودداری می‌کند و با وسوسه‌های نامحسوس یک احساس امنیت کاذب مادی و معنوی در ایشان ایجاد می‌کند و منتظر فرصت‌های طبیعی مثل فوت نزدیکان می‌شود سپس حملات وسوسه را به شکل آشکار و گاه احمقانه آغاز می‌کند که اگر فرد با مشورت عقل با این وسوسه‌ها روبرو شود و آن‌ها را طبق تمرینی که در همین صفحه آمده دفع کند، بدون شک می‌تواند این تهدید را به فرصتی بی‌نظیر تبدیل نماید و تلاش مذبوحانۀ شیطان را (از باب خواست با من بد کند ولی احسان نمود) بر ضد خودش بدل نماید!
    در عین حال خردمندانه این است که این دوست محترم شما مانند دیگر مخاطبانی که در صف پاسخگویی هستند، پیگیر توضیحاتی که امروز اولین قسمت آن «اینجا» بارگذاری شد باشد و تمرینی بسیار ساده و مؤثر را (با عنوان تمرین ذکر) آموزش ببیند تا هر زمان باز افکار مزاحم سراغش آمد به آسانی موفق به دفع آن‌ها شود و در صورت ادامۀ تمرین مذکور بدون تردید وی نیز می‌تواند به خواست خدا این حملات وسوسه را تبدیل به آرامشی پیوسته نماید که داشتن آن آرزوی همۀ مردم است.

    اینکه برخی علیرغم اقدام جهت گناه وحشتناک و نابخشودنی خودکشی نجات پیدا می‌کنند حکمت‌های فراوانی دارد که در هر صورت روشن است این عمل زشت، نامعقول است و هیچ توجیه معقولی ندارد و مسلماً توجه به روایات زیر هر انسان عاقلی را از اینکه حتی یک ثانیه نیز اختیاراً به چنین عمل پلیدی فکر کند باز می‌دارد و منصرف می‌کند! البته اگر وسوسۀ خطرناک تکرار شد، لازم است با تمرین مذکور چند بار به آن بی‌اعتنایی کند تا دیگر به خواست خدا مانند گذشته هرگز شاهد تکرار آن نباشد:
      ۱- یقیناً کسی که ایمان (به خدا و...) دارد به هر بلائى مبتلا می‌‏شود و به هر مرگى می‌میرد جز اینکه هرگز خودکشی نمی‌کند.
    إِنَّ الْمُؤْمِنَ یُبْتَلَى بِکُلِّ بَلِیَّةٍ وَ یَمُوتُ بِکُلِّ مِیتَةٍ إِلَّا أَنَّهُ لَا یَقْتُلُ نَفْسَه‏
    📗منبع: الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۲، ص: ۲۵۴

    ۲- بی‌تردید تو را (که بهتر از همه از اشکالاتت باخبری) طبیب خودت قرار داده‌اند و درد را برایت روشن نموده‌اند و (همچنین) نشانه‌ی سلامتى را نیز به تو شناسانده‌اند و به (یافتن) دواء (دردهایت) راهنمایی‌ات کرده‌اند؛ بنابراین (با توجه به وجود راه‌حل) ببین چگونه برای (درمان) خودت اقدام می‌کنی؟
    📗منبع:  الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۲، ص: ۴۵۴

    ۳- هر کس عمداً خودکشى کند براى همیشه در آتش دوزخ باقی خواهد ماند!
    مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِی نَارِ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها
    📗منبع: من لا یحضره الفقیه، ج‏۳، ص: ۵۷۱

    ۴- کسی که خودکشی کند (به همراه ابلیس، فرعون و سلطان ستمکار) یکی از چهار گروه مردم است که شدیدترین عذاب را در روز قیامت خواهد چشید!
    ٍ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ عَذَاباً یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِبْلِیسَ وَ فِرْعَوْنَ وَ قَاتِلِ النَّفْسِ وَ رَابِعُهُمْ سُلْطَانٌ جَائِر

    📗منبع: ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: ۲۸۷

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر. M.H.T
  •  سلام و عرض ادب

     من وسواس فکری دارم

     خیلی وقته هم دارم قرص میخورم

     فقط استرس و اضطرابم کم شده

     ولی دائما اون فکر ها میاد

     نماز هامم رو هم عشقی میخونم

    پاسخ:
    سلام

    عرض ادب متقابل
    تمرینی جهت دفع وسوسه در ابتدای همین صفحه آمده است اما شایسته است مانند دیگر مخاطبانی که در صف پاسخگویی هستند، پیگیر توضیحاتی که امروز اولین قسمت آن «اینجا» بارگذاری شد باشید و تمرین مذکور را آنجا به شکل مختصر و مفید آموزش ببینید تا هر زمان باز افکار مزاحم سراغ‌تان آمد بتوانید موفق به دفع آن شوید و در صورت ادامۀ تمرین مذکور به خواست خدا ضمن بی‌نیازی از مصرف قرص، به نتایج بالاتر نیز برسید که جهت اطلاع از این نتایج می‌توانید با پیگیری مطلب مذکور در جریان قرار بگیرید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر. M.S,
  •  سلام بزرگوار

     جهت مشورت در زمینه وسواس فکری اعتقادی مزاحم میشم.

     احساس میکنم در گرداب یا منجلابی از شبهات و وساوس بی پایان داخل شدم...

    پاسخ:
     
    سلام

    از نوع توضیح شما مخاطب بزرگوار پیداست که خود اذعان دارید خردمندانه نیست به این شبهات و وساوس بی‌پایان داخل شوید که راه طبیعی آن بی‌اعتنایی و دفع این وسوسه‌هاست.
    تمرینی مجرب جهت دفع وسوسه در ابتدای همین صفحه آمده اما شایسته است مانند دیگر مخاطبانی که در صف پاسخگویی هستند، پیگیر توضیحاتی که امروز اولین قسمت آن «اینجا» بارگذاری شد باشید و تمرین مذکور را آنجا به همراه احیاناً فیلم‌های مرتبط، آموزش ببینید تا هر زمان باز افکار مزاحم سراغ‌تان آمد بتوانید موفق به دفع آن شوید و به طور کامل وسواس اعتقادی  خود را درمان کنید و البته در صورت تدام تمرین مذکور به خواست خدا به نتایج فراتری که آرزوی همگان است نیز برسید که جهت اطلاع از این نتایج کافی است پیگیر مطلبی که عرض شد باشید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشیدایموجی گل

    سلام 

    من این تمرین رو شروع کردم اما با کلمه ای که ذکر نیست و الان چند وقته دارم با کلمه ای که ذکر نیست تمرین رو انجام میدم 

    والان متوجه شدم که بهتره با ذکر این تمرین رو انجام بدم 

    الان من بین این دو گیر افتادم

    از اول با ذکر شروع کنم؟

    و یکم روی تمرکز ضعیفم بهتره چیکار کنم تا بیشتر بهتر بتونم تمرکز کنم 

    پاسخ:
    سلام

    طبق تجربه شروع تمرین با ذکر بسیار بهتر است و نتایج مؤثرتری دارد.
    شما مخاطب محترم می‌توانید پاسخ سؤال مشابه را «اینجا مطالعه نمایید.
    به دلیل اهمیت رسیدن به نتیجۀ مطلوب اگر بتوانید با آموزش کامل‌تر (انجام همین تمرین) که چند روزی است بارگذاری آن در کانال آغاز شده قدم به قدم پیش بروید خردمندانه‌تر و مطمئن‌تر است، چون به طور طبیعی تا رسیدن به نتیجۀ مطلوب شما با انواع وسوسه و تردید‌ها در حین تمرین روبرو خواهید شد که به عنوان نمونه در آموزش امروز «اینجا» در پاسخ به این سؤال که «چگونه تشخیص دهم فکری مزاحم است؟« عرض شد در این مواقع با مشورت با عقل به روش مذکور، افکار مزاحم (از جمله تردید‌های بی‌اساس) را شناسایی کنید سپس با تکرار همین تمرین به آن تردید‌ها بی‌اعتنایی نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


     
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر. محمد
  •  سلام
    وقتتون بخیر
    اینکه گفته شود که (نقل به مضمون:) افکار وسواسی را اگر بخواهی مقابله کنی به ذهنت نیاید فایده ندارد یا بد تر می شود و بیشتر می آید و مثلا بگذار بیاید و بی تفاوت شو نسبت بهش، نظرتان در این باره چیست؟

    پاسخ:
    سلام

     🗣 سلام؛ وقت شما هم به خیر
    تجربه نشان می‌دهد این روش به تنهایی برای نجات از تمام افکاری که تبدیل به وسواس (عادت) شده‌اند کارساز نیست.
     فرض کنید در مدرسه، دانش‌آموز «الف» با زخم‌زبان مرتب مزاحم دانش‌آموز «ب» می‌شود و گاهی با بی‌تفاوتی دست از مزاحمت برمی‌دارد اما در مواردی هر چه دانش‌آموز «ب» بیشتر بی‌تفاوتی نشان می‌دهد و کوتاه می‌آید، دانش‌آموز «الف» جسورتر شده و بیشتر مزاحم می‌شود که روشن است هر عاقلی در این مواقع می‌فهمد بی‌تفاوتی وضع را بدتر خواهد کرد و باید بدون تعارف طوری با دانش‌آموز «الف» برخورد کند (ازجمله اطلاع به ناظم) که موجب طرد کامل و انصراف وی از تکرار مزاحمت شود.
    از تکرار افکار وسواسی نیز گاهی با بی‌تفاوتی و گاهی با طرد می‌توان جلوگیری کرد.

    👤 تفاوت افکار وسواسی با افکار مزاحم چیست؟
    افکار وسواسی به علت سهل‌انگاری فرد به تکرار وارد ذهن شده و به این تکرار عادت‌ می‌کنند که برای ترک این عادت، بی‌تفاوتی همیشه کارساز نیست بله برخی اوقات به ناچار باید این افکار را با روش صحیح و علمی، به تکرار از ذهن خود طرد نمود تا دیگر تکرار نشوند.
    اما افکار مزاحم افکاری هستند که اگر در همان ابتدا به آن‌ها (یک یا حداکثر چند بار) بی‌اعتنایی شود، دیگر تکرار نمی‌شوند.

    👤 علت اینکه از برخی افکار مزاحم (یا افکار وسواسی) نمی‌توان با بی‌تفاوتی خلاص شد چیست؟
     مهم‌ترین و شاید تنها دلیل آن، سهل‌انگاری خود فرد است که عمداً اجازه می‌دهد فکر مزاحم به تکرار وارد ذهنش شود و به این تکرار عادت کند.
    روشن است در این صورت نباید انتظار داشت این دست افکار که تبدیل به افکار وسواسی شده‌اند هربار با یک بی‌تفاوتی، دست از عادت خود بر دارند و دیگر تکرار نشوند بلکه باید در برخی موارد این افکار را با تمرین مذکور به تکرار طرد نمود تا از شرشان برای همیشه خلاص شد.
    برای درک بهتر موضوع  فرض کنید در مدرسه‌ای، یک دانش‌آموز، بی‌ادب (فکر مزاحم) و دانش‌آموز دیگر مؤدب است و هر دو مشغول تحصیل هستند.
    هر بار دانش‌آموز بی‌ادب تلاش می‌کند به دانش‌آموز مؤدب نزدیک شده و با وی طرح دوستی بریزد.
    در این مواقع اگر دانش‌آموز مؤدب، به دانش‌آموز بی‌ادب یک یا چند بار بی‌‌تفاوتی نشان دهد به طور طبیعی دانش‌آموز بی‌ادب از رفاقت با وی منصرف می‌شود.
     اما اگر دانش‌آموز مؤدب، سهل‌انگاری کند و به تکرار به دانش‌آموز بی‌ادب رو بدهد که با وی وارد گفتگو شود و سپس از این رفاقت پشیمان شود، دیگر با بی‌تفاوتی ساده نمی‌تواند از دست وی خلاص شود.
     اساساً علت ابتلا به اختلال وسواسی-جبری (OCD) نیز همین است که فرد با اختیار به تکرار ذهنش را درگیر افکار مزاحم می‌کند و به علت این سهل‌انگاری دچار وسواس می‌شود که طبعاً اگر دید دیگر با یک بی‌تفاوتی ساده نمی‌تواند از شر این افکار، خلاص شود، باید با  تمرین طرد افکار به تکرار آن فکر مزاحم را طرد تا در نهایت از شرش خلاص شود در غیر این صورت مدام از اختلال وسواس رنج کشیده و  گاهی افکار مزاحم -یا افکار وسواسی- به بدترین شکل ممکن فرد مبتلا به وسواس را آزار می‌دهند که باید هر چه زودتر برای پایان دادن به این رنج خودساخته به جای پناه بردن به داروهای پرعوارض، تمرین طرد افکار مزاحم را آغاز کند.
     متأسفانه علت گسترش  افسردگی، اضطراب، وسواس و دیگر اختلالات روانی در دنیا عدم فرهنگ‌سازی و آموزش طرد افکار مزاحم در سطح مدارس و رسانه‌هاست و دیگر برای نگارنده معلوم نیست چرا برخی روانشناسان محترم و ... که بیش از همه باید دلسوز بیماران باشند، به جای آموزش مذکور، در همان گام اول مصرف داروهای پرعوارض را تجویز می‌کنند؟! که اگر خدا بخواهد در همین خصوص اعتراض تعداد قابل توجهی از بیماران اولی (که برای اولین بار نزد روانشناس رفته‌اند) را منتشر خواهم کرد و چند روز آینده نیز آموزش طرد افکار مزاحم در کانال بارگذاری خواهد شد و آنجاست که تردید ندارم اطلاع از ساده و مجرب بودن این تمرین، بیش از همه کسانی که مبتلا به وسواس، افسردگی و خصوصاً شبهات اعتقادی شده‌اند را دچار شگفتی خواهد کرد که چرا زودتر با این تمرین آشنا نشدند و خود را به دلیل عدم اطلاع، گرفتار هزینه‌های مادی و معنوی نمودند که می‌شد به سادگی درگیر این حواشی نشوند؛ البته مشروط به اینکه که تمرین را طبق آموزش انجام دهند که در قسمت ۲ روشی که مبتلایان به وسواس شدید نیز بتوانند این آموزش را کامل و موفق پشت سر بگذارند در سه بند آمده، چون اگرچه انجام این تمرین آسان است اما جزئیات تعیین کننده‌ای دارد.زش که برای مبتلایان به وسواس شدید نیز میسر باشد در سه بند توضیح داده شده است؛ چون این تمرین اگرچه انجامش بسیار آسان است اما جزئیات تعیین کننده دارد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


    سلام شرمنده که خیلی پیام دادم دیدم هنوز وقت نکردید جوابم رو بدهید گفتم اگر چیزی نگفتم گفته باشم 

    من قلبا حاضرم هر کاری رو بکنم برای ...

    اما یه چیزهایی یا همون فکرها  حتی اجازه نمی‌دهد طردکنم حس‌میکنم نه قضیه همینه یا جوابی نیست و...ذهنم میگه این فکر ها مزاحم نیست درسته راسش!...ببخشید

    پاسخ:

    سلام

    لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت به خیر 

    ۱- هر فکری که مزاحم باشه واقعا چه من قبول کنم یانه از سرم بیرون میره؟
    من نمی‌دونستم وضع ام این قدر وخیم شده ... به علت وسواسم قدرت مشورت با عقلم رو از دست دادم مثلا قشنگ نمیتونم بفهمم فلان فکری درست هست یا خیر؟ وهمچنین در ذهنم پیش فرض هایی داره شکل میگیره . یادمه در کتابتون گفته بودید اگه اینها باشه نمیشه به یقین رسید نمیتونم به خودم بگم اونا اشتباهه ... 
    ۲- پیش فرضی که ذهنم رو درگیر کرده :قسمت ۶ درس چهارم رو میخوندم که وسواسم در شواهد محسوس هم پیش رفته . مثلا فکر مکنم آره درسته نقاشی اسب از روی اسب کشیده شده اما خود این اسب همینجوری به وجود اومده این ذهن ماست که فکر میکنه همه چیز هوشمندانه وقرینه است 
     حس میکنم دارم تبدیل میشم به آدم متعصب لجوج خنگ.
    ۳-  اگه من فکری رو بد ندونم چطور طردش کنم؟
    ادامه اون سوالات حس‌میکنم یه چیزهایی رو نگفتم 
    من قلبا حاضرم هر کاری رو بکنم برای ... اما یه چیزهایی یا همون فکرها  حتی اجازه نمی‌دهد طردکنم حس‌میکنم نه قضیه همینه یا جوابی نیست و...ذهنم میگه این فکر ها مزاحم نیست درسته راسش!...ببخشید.
    ۴- من الان هیچ چیز  روقبول ندارم هیچ سخن منطقی هیچ چیزی رو.
    مثلا شما بگید این دلیل نشان از فکر مزاحمه من دوباره قبول نمیتونم بکنم.
     رفتارهام مناسب نیست  دائم میگم نه ببین ...اصلا ...
     ۵- اگه من بدترین آدم باشم نادان ترین وسواسی ترین متعصب ترین دنبال پیش فرضها  اگه حرف عقل رو قبل نتونم بکنم ... ولی فقط آموزش ها رو انجام بدم خوب میشم؟
    ۶- آیا انجام آموزش ها نیاز به عقل داره؟
    ۷- فعلا حالم داغونه شبا روزها توی خواب حواسم به هیچ چیزی پرت نمیشه من خدا رو ندارم هیچ چیز برام قشنگ نیست.
    ۸- میدونید حتی دوست دارم برم جهنم چون جهنم رو خدا آفریده.

    پاسخ:
    سلام

    لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام خسته نباشید.

    من دبیرستانی هستم و کتابتونو خوندم و مشکل شکم به خدا برطرف شد.

    اما مشکلات دیگه هم از قبل داشتم که خواستم اگه ممکنه به منم مشاوره بدید.

    ۱- حقیقتش چندتا همکلاسی بد تو دبیرستانمون داریم که  میرن برای چشم چرانی جلوی دبیرستانهای دخترانه و حتی به من سیگار تعارف میکنند و تحریک میکنن برای مصرف مشروب که خودم دوست ندارم اما خوب چون آدمم وسوسه میشم و میترسم گرفتار بشم. خواستم اگه ممکنه به منم مشاوره بدید.

    ۲- ضمنا من گاهی متاسفانه به خاطر سنم برای خودارضایی هم وسوسه میشم البته از وقتی که اینستا رو بستند خودم هم بیخیال شدم و کمتر شده این فکرا سراغم بیاد اما هنوز بعضی وقتا وسوسه میشم برای اینم اگه مشاوره بدین ممنون میشم.

    پاسخ:
    سلام
     
     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام خدمت شما ادمین محترم. 

    ۱- حدود هفت ماه قبل با شما ارتباط گرفتم با  عنوان این مطلب که درگیر وسواس فکری هستم. فکر میکنم که چشم ما از اجسام عکس میگیره و همین مطلب به ظاهر ساده، روز و شب من رو گرفته بود شما فرمودید که درگیر وسواس ذهنی هستید، اما من در ذهن خودم میگفتم این سوال بسیار مهم هست و به هیچ عنوان نمیتواند وسواس باشد.. اولین مشکل این هست، فردی که درگیر وسواس هست، سعی میکند مشکل خودش را انکار کند، اضطراب و استرس ناشی از وسواس، او را به ادامه فکر وادار میکند.. 

    ۲- آزار و اذیت این وسواس، که ماه ها من رو روز و شب درگیر کرد، یاعث شد که به روانپزشک مراجعه کنم، اما الان افسوس میخورم کاش از همان ابتدا به راه کار عملی شما برای رفع وسواس عمل میکردم. 

    ۳- یکی از فکر های وسواس گونه من، وجود خدا بود... روانپزشک خواست از ریشه این مشکل را حل کند و گفت : هیچ فیلسوف و فردی نمیتواند وجود خدا را به طور قطعی و بلاشک اثبات کند، تو چرا به دنبال اثباتش هستی؟ یا بپذیر که هست، یا انکارش کن.. و بعد یک سری قرص ها نوشتند، از جمله سرترالین.. تجربه من از مصرف یک ماهه این قرص ها، تبدیل شدن به فردی غیر عادی بودی، رفتار هایم دست خودم نبود، رفتار های شبیه مجنون ها.. تصمیم گرفتم قرص ها را کنار بگذارم.. 

    ۴- و تمام راهکار من برای رد کردن این افکار این بود که، الان نه، زمان دیگری بهتون فکر میکنم.. اوایل به شدت سخت بود، سعی میکردم خودم را مشغول کاری کنم تا جایگزین آن فکر شود.. امروز حدود ۴ ماه از این افکار گذشته... و الان، هر وقت به این افکار گذشته فکر میکنم، ناخودآگاه میخندم، خنده ایی از ته دل.. 

    ۵- یا حتی در مورد خلقت موجودات، که چطور در گذشته حتی برای یک ثانیه به طور وسواس گونه شک میکردم که اینها، خود به خود خلق شده باشند... واقعا افراد وسواسی، عقلاشان به کمترین درجه خود میرسه.. انقدر به جای استفاده از عقل، به افکار مزاحم پر و بال میدهند که موجودی به نام عقل دیگر ناموجود میشود.. 
    ابتدا کنترل این افکار به شدت سخت بود، سعی میکردم بپذیرم، مثلا یکی از افکاری که با شما مطرح کردم، غیر واقعی بود این دنیا بود، به این فکر میگفتم، حق با شماست.. اصلا این دنیا خواب است... چه خواب باحالی.. و از کنار این فکر میگذشتم.. بیشتر وسواسی که داشتم، درجا خاموش میشد.. یا در مورد نبودن خدا، با حالت خنده ایی میگفتم درسته، خدایی نیست، دنیای بی خدا هم سخت هستا، نیست؟ ای بابا... و بعد خالی کردن فوری ذهن از این فکر..  شوخی با این افکار خیلی تاثیر گذار بود، البته کل این این سوال و جواب در حد ۲ ثانیه هم زمان نمیبرد، طولانی شدن جواب، خود باز کردن فرصتی برای وسواس مجدد بود.. 


    ۶- تمام راهکار لازم برای رسیدن به عقل و دفع افکار وسواسی برای بنده همین جمله بود، الان نه.. بعدا بهش فکر میکنم.. و الان احساس میکنم وجودم، ذهنم، بسیار آزاد تر شده است..  آمدن این افکار دست ما نیست، اما پر و بال دادن آن دست ما هست، اینطور نیست که با جواب دادن یک سوال از این وسواس ها، تمام شود، ریشه ایی گذاشته میشود که شاخ و برگ هایش تا آسمان می رود...  اوایل به شدت سخت هست، ذهن ما را وادار میکند که سریعا، جواب سوال های وسواس گونه را بدهیم، اما مقاوت، شرط اصلی برنده شدن تو این نبرد سخت هست.. 

    ۷- در این مسیر سخت، جای روانپزشک از دکتر های مطمئن و معتبر طب سنتی هم استفاده کردم، که فکر میکنم تاثیرات بسیار مثبتی در تخلیه ذهن داشتند، شربت ها، داروها و مواردی که جایگزین داروهای شیمیایی شدند، و اگر تاثیری نداشتند، حداقل ضرری هم به مانند داروهای شیمیایی ندارند.. 

    ۸- خیلی ممنونم از ادمین محترم، بابت وقتی که بی منت، در اختیار ما گذاشتند.. مدیون لطف و محبت ایشون هستیم.. 

     
     

    پاسخ:

    سلام

    ضمن تشکر از شما مخاطب محترم
    به ترتیب شماره:
    ۱- در تأییدنکتۀ فوق، روشن است تا خود فرد به این نتیجه نرسد که دچار وسواس شده برای درمان اقدام نخواهد کرد.
    یکی از راه‌های مؤثر جهت خودآگاهی فرد به اینکه درگیر وسواس شده یا خیر این است که خودش با عقلش مشورت کند که روش آن را «اینجا» توضیح داده‌ام.

    ۲- دقیقاً به یاد ندارم که چه راه‌کاری را در آن زمان به شما مخاطب فرهیخته پیشنهاد دادم اما در حال حاضر در کانال در حال بارگذاری آموزش طرد افکار مزاحم (یا درمان وسواس) هستم که اگر خدا بخواهد می‌تواند مشکل وسواس را به‌طور ریشه‌ای و از اساس حل کند؛ چون بعد از مرحلۀ بی‌تفاوتی نسبت به افکار مزاحم، لازم است خود فرد پیش دستی کند و قبل از اینکه افکار مزاحم سراغش بیاید تا شروع به بی‌تفاوتی کند، قبلا ذهن محدودش را با افکار خردمندانه پر کند تا دیگر افکار مزاحم امکان رخنه پیدا نکنند که امیدوارم در آموزش مذکور فرصت کنم به شکل تصویری بیشتر توضیح دهم.

    ۳- در پاورقی توضیح مبسوط خواهم داد.

    ۴- نگارنده توفیق مشاوره جهت درمان وسواس نزدیکان خود را نیز دارم که ایشان نیز بعد از درمان کامل وسواس، با یادآوری خاطرات دوران وسواس به کارها و افکار آن دوران خود می‌خندیدند که در پست بعدی کانال قصد دارم اگر خدا بخواهد به‌تفصیل توضیح دهم.

    ۵- وسوسه در اصل وجود خدا برای کسانی که مانند نگارنده تحقیق کافی کرده‌اند به هیچ وجه حتی در حد شوخی پیش نمی‌آید اما برای کسی که تحقیق نکرده شیوۀ فوق می‌تواند مؤثر باشد که در پاورقی زیر بیشتر توضیح خواهم داد.

    ۶- این مطالبی که شما مخاطب محترم مطرح کردید چون ریشه در تجربۀ شما دارد به همین جهت حتی خواندن آن نیز تأثیرگذار است.

    ۸- ضمن تشکر از لطف شما مخاطب محترم، افتخار امثال نگارنده، کمک فکری به مخاطبان فرهیخته‌ای چون شماست که تردید ندارم با این عقلانیتی که شما دارید می‌توانید از هر چالشی فرصتی برای رشد و پیشرفت خود بسازید.

    _________________
    پاورقی، توضیح اصلی:
    امیدوارم همان‌طور که من وقت گذاشتم و با دقت مطالب شما مخاطب محترم را مطالعه کردم و بعد از  مشورت با عقل تصمیم گرفتم نکاتی را مطرح کنم شما مخاطب محترم نیز با مشورت با عقل خویش به نکاتی که عرض خواهم کرد عنایت کنید چون دوست دارم که فایده ببرید و استفاده کنید ولو همان‌طور که «اینجا» توضیح دادم (مطالب مشکی آن پست را بخوانید کافی است) آنچه می‌گویم با آموخته‌های رسانه‌، مدرسه و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم کم‌وبیش متفاوت باشد.

    روشی که شما مخاطب محترم در پیش گرفتید - مماشات یا بی‌تفاوتی نسبت به افکار مزاحم (توضیح بیشتر) یا به قول شما شوخی با افکار وسواسی- روشی خردمندانه، مجرب و مؤثر خصوصاً جهت آغاز درمان وسواس است که در «اینجا» نیز طبق همین روش یک مرحلۀ بالاتر آمده و عرض کردم:
    «اگر دیدید -علیرغم بی‌تفاوتی و مماشات- باز همان وسوسه به اشکال مختلف تکرار می‌شود کافی است هر بار صریحاً به خودش یا آن وسوسه بگوید: «اصلاً دلم می‌خواهد دستانم کثیف باقی بمانند!»
    اما آنچه هر خردمندی تصدیق می‌کند این است که این مماشات و بی‌تفاوتی نسبت به افکار مزاحم باید قدم‌به‌قدم با مشورت با عقل انجام شود تا از افراط‌وتفریط در امان بماند و الّا نتیجۀ آن این می‌شود که مرتب مخاطبان محترم به امثال نگارنده گزارش می‌دهند (امیدوارم به‌زودی منتشر کنم) که بعد از مشاوره با این‌جانب سراغ روانکاو، روانشناس و روان‌پزشک رفته‌اند و  ایشان (روانشناسان) نیز به‌درستی به این افراد پیشنهاد می‌دهند که نسبت به افکار وسواسی بی‌تفاوت باشند اما برخی روانشناسان چنان دچار مبالغه و حتی انحراف در این پیشنهاد درست می‌شوند که موجب شگفتی بیماران خود نیز شده و به‌جای درمان ایشان، وضع بیمار را پیچیده‌تر می‌کنند!

     نگارنده جهت اهمیت موضوع برای اینکه مستند سخن گفته باشم متن مشاورۀ دو روان‌پزشک محترم را در پاسخ به دو مخاطب محترم (به‌علاوۀ متن مشاوره با شما) می‌آورم تا همان‌طور که پیشنهاد دادم شما به همراه دیگر مخاطبان محترم آزاد و با کنار گذاشتن تمام تقلیدها و تعصب‌های اجتماعی، خردمندانه داوری کنید تا به نتیجه‌ای که به دردتان برخورد برسید.

    ✔️ نمونۀ اول جوان یا نوجوانی محترم به روان‌پزشک جهت مشاوره مراجعه می‌کند و به وی می‌گوید، به دلیل مشکل شدید خود ارضایی، به‌شدت به جسم و روحش آسیب وارده کرده است که عین متن پاسخ روان‌پزشک محترم به وی این است: «سلام عزیزم. خود ارضایی موضوعی نیست که بخواهد ذهن تو را درگیر کند. ۹۷ درصد مردان خود ارضایی می‌کنند و درصد باقی‌مانده نیز معمولاً مشکلات جنسی دارند».
    اما تأمل در مشاورۀ این روان‌پزشک محترم بعد از مشورت با عقل:
    1- روشن است خود ارضایی عملی مخفی است بنابراین ادعای خود ارضایی ۹۷ درصد مردان توسط هرکسی مطرح شود ارزش علمی ندارد و الباقی ادعاهای ایشان اتهام بدون علم به همۀ مردان است که اخلاقاً صحیح نیست چون شواهدنشان می‌دهد چه بسا کم نباشند کسانی که به دلیل مذهب، دچار انحرافات جنسی مد نظر این شخص محترم نشده‌اند.
    2- این جملۀ روان‌پزشک محترم که: «خود ارضایی موضوعی نیست که بخواهد ذهن تو را درگیر کند» اگر با هدف بی‌تفاوت کردن این نوجوان محترم در مواجهه با افکار وسواسی غلط باشد مورد قبول است چون موجب ترک این عمل مضر می‌شود اما در ادامه راهی که این روان‌پزشک محترم پیشنهاد می‌دهد مخالف این هدف است و نتیجۀ عکس به دنبال دارد همچنان که طبق گزارش این نوجوان محترم، وی با کراهت جهت حل مشکل ناچار شده به پزشک مراجعه کند و خود می‌گوید کاملاً آماده بوده تا اگر دکتر به وی بگوید این کار را ترک کن! حتماً ترک کند؛ اما متأسفانه بعد از مشاورۀ فوق، مشکل این جوان پیچیده‌تر شده است!
    خوشبختانه مشکل این جوان و امثال او به راحتی قابل حل است که جهت اطلاع می‌توانید در «اینجا» در جریان مشاوره مشابه با جوانی دبیرستانی جهت ترک خود ارضایی توسط خودش قرار بگیرید.

    ✔️ یا به‌عنوان نمونۀ دیگر خانم محترمی در مشاورۀ غیرحضوری (از طریق فضای مجازی) به روان‌پزشک می‌نویسد: «من علیرغم شوهر وارد ارتباط نامشروع با فردی غربیه شدم» و در پاسخ می‌شنود: «هر بار این افکار سراغت آمد بی‌تفاوت باش و اهمیت نده! اصلاً چه اهمیتی دارد؟ این بخشی از زندگی است! مگر دیگران چنین روابطی ندارند؟»
    اما تأمل در مشاورۀ مذکور بعد از مشورت با عقل:
    در مشاورۀ فوق مغالطۀ آشکاری صورت گرفته است.
    1- روشن است چون روابط نامشروع نیز معمولاً مخفی هستند این سخن روان‌پزشک محترم که «مگر دیگران چنین روابطی ندارند؟» فاقد ارزش علمی و حتی اخلاقی است چون بدون علم به دیگران تهمت زده شده است.
    2- مهم‌تر اینکه این روان‌پزشک محترم به‌جای اینکه تأکید کند باید نسبت به فکر وسواسی (ارتباط مجدد رابطۀ نامشروع با غربیه) بی‌تفاوت باشد تا مجدد گرفتار نشود، این‌گونه به این خانم محترم القاء می‌کند که اساساً نفس این ارتباط نامشروع اهمیتی ندارد!
    درحالی‌که این خانم محترم نیز می‌خواست در این مشاوره راهکاری را بشنود که به وی کمک نماید از این ارتباط نامشروع برای همیشه خلاص شود!
    خوشبختانه با راهکار انسانی و سالم، می‌توان به راحتی به این خانم محترم کمک کرد که با عشق و وفاداری به همسر شرعی و قانونی خود مشغول زندگی شود و از شر آن رابطۀ ناسالم و وحشتناک که زندگی و آیندۀ خودش و فرزندانش را نابود می‌کند به‌طور کامل رها شود.
    البته نگارنده هیچ علاقه‌ای به انتشار تشکر این دست مخاطبان محترم از خود ندارم همچنان که مایل نیستم لعنت و نفرین این عزیزان از کسانی که با مشاوره‌های غیرانسانی و غیر خردمندانۀ خود باعث می‌شوند زندگی ایشان دچار مشکل جدی شود را منتشر نمایم.

    ✔️ برخی دیگر از مخاطبان محترم نیز مانند شما برای مشاوره جهت درمان وسواس اعتقادی به روان‌پزشک مراجعه کردند که ایشان نیز از نوع مشاوره این افراد متعجب شدند و گله داشتند که برای روشن شدن موضوع صرفاً به بررسی پاسخی که روان‌پزشک محترم مذکور به شما دادند البته با داوری عقل، تجربه و علم بسنده می‌کنم.
    متن شما این است:
    آزار و اذیت این وسواس باعث شد به روان‌پزشک مراجعه کنم ... یکی از فکرهای وسواس گونه من، وجود خدا بود ... روان‌پزشک خواست از ریشه این مشکل را حل کند و گفت: هیچ فیلسوف و فردی نمی‌تواند وجود خدا را به‌طور قطعی و بلاشک اثبات کند، تو چرا به دنبال اثباتش هستی؟ یا بپذیر که هست، یا انکارش کن ...
    چون شما مخاطب محترم از این روان‌پزشک محترم نقل‌قول کردید من فقط همان نقل قول را به داوری عقل می‌گذارم، چون ممکن است منظور این روان‌پزشک محترم چیز دیگری بوده و نقل‌قولی که از وی آوردید کامل نبوده یا دچار سوءتفاهم شده باشید اما به هر حال بر اهل اطلاع روشن است ادعای مطلق روان پزشک محترم مذکور که: «هیچ فیلسوف و فردی نمی‌تواند وجود خدا را به‌طور قطعی و بلاشک اثبات کند...» تکرار نعل به نعل فلاسفه ندانم گرای غرب و غالباً قبلاً مسیحی است و حتی ارتباطی با سخنان فلاسفۀ خداباور مسیحی (چه رسد مسلمان)  و دانشمندانی که صرفاً بر اساس علوم طبیعی به وجود خدا باورمند شده‌اند ندارد.
    بنابراین می‌توان به این افراد محترم پیشنهاد داد که قبل از دادن چنین مشاوره‌هایی جهت اطلاع از دلایل و شواهد علمی و خردمندانه در وجود خدا حداقل یک کتاب معتبر ازجمله «اثبات وجود خدا، The Evidence of God جان کلوور» را مطالعه کنند تا دیگر در مشاوره‌های خود به‌جای حل ریشه‌ای وسواس بیمار مظلوم، وی را رسماً به سمت ندانم‌گرایی، لاادری‌گری یا اَگنوستیسیزم (انگلیسی: Agnosticism) هل ندهند! و باورهای وی را از ریشه به ویروس شک ‌های بی‌اساس آلوده ننمایند که خوشبختانه در این خصوص با دلایل علمی و عقلی در کتاب تصویری علم و اندیشه یا اگر وقت ندارید «این کلیپ» با عنوان شواهد وجود خدا بیشتر توضیح داده‌ام (ازجمله به خداباور شدن افرادی چون انتونی فلو به صرف دیدن شواهد علمی اشاره کردم) که خوشبختانه برخی خداناباوران متعصب و لجوج نیز با دیدن همین کلیپ کوتاه جداً متنبه شده و از اینکه چرا علیرغم بدیهی بودن وجود خدا از نظر عقل و علم، در باورش مشکل دارند با حیرت از نگارنده راه چاره می‌خواهند. (نمونه) که من نیز از ایشان می‌خواهم که آموزش طرد افکار مزاحم را ببینند (نمونۀ دیگر) و ابتدا مشکل وسواس خود  را تا حد لازم حل کنند تا ذهن و دلشان از اسارت وسوسه نسبتاً آزاد شود سپس با فکر نسبتاً آزاد مانند امثال نگارنده در وجود خدا صرفاً با تکیه به شواهد قابل درک حواس پنجگانه تحقیق را آغاز کنند یا ادامه دهند که در کتاب خویش روش سادۀ این تحقیق را توضیح داده‌ام.

    در پایان لازم است عرض کنم نگارنده از توضیحات شما مخاطب محترم در بی‌تفاوتی یا به قول شما شوخی با افکار، عقلانیت و اعتدال مشاهده کردم که امیدوارم همواره در هر شرایط خواستید باز با افکار مماشات یا شوخی کنید حتماً به هر شرایطی که در آن هستید نگاه کنید و با مشورت عقل این کار را طبق همان شرایط انجام دهید تا دچار افراط‌وتفریط‌های مذکور نشوید که خودش اول گرفتاری‌هایی جدید است که گاه یک‌عمر طرف را رها نمی‌کند مگر اینکه زودتر با مشورت عقل که روشش را «اینجا» توضیح دادم خودش را از تصمیمات نامعقول برای همیشه آزاد کند.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر. ابوالفضل
  •  سلام خداقوت 
    من امسال کنکور دارم 
    و وسواس دارم در مورد چیز های الکی 
    در مورد جهان البته در مورد خداوند وسواس ندارم چون اثبات کردم برای خودم 
    می دونم الکی هست و هیچ سودی نداره 
    اما یکم در درس تمرکز ندارم می ترسم به درسم لطمه بخوره الان ۲ماه که اینجوری هستم اما توکل و توسل به اهل بیت زیاد است و من به دنیا بعد اعتقاد قلبی دارم 
    و این وسواسم درسته که به جهان و دنیا فلسفه خلقت دنیا اینها است اما ریشه اش درس است اما از  درس هم ترسی ندارم فقط کمی نمی توانم تمرکز کنم و به فکر چرا الان جهان  اینجوری است چرا یه جوره دیگه نیست و نمی خواهم خودمم به روان شناس و روانپزشک مبتلا کنم 
    چون انسان قوی با اراده ای هستم و هدف های بالای هم برای دنیا و هم برای آخرتم دارم بگذریم 
    الان برای از بین بردن اینها اصلا بهش فکر نکنم یا طبیعی کنم به نظرتون چیکار کنم

    می تونین با ویس جواب بدید

    پاسخ:

    سلام

    خداوند به شما مخاطب محترم نیز قوت بدهد.
    فکر و خیال در هنگام امتحان کاملاً طبیعی است.
    خوشبختانه شما قدم اول جهت غلبه بر وسوسه را با موفقیت برداشته‌اید چون به‌درستی عقل شما تشخیص داده است در مورد چیزهای به تعبیر خودتان الکی نباید وسواس داشته باشید بنابراین کافی است با عزم جزم قدم دوم را که عمل به تشخیص‌ عقلتان است را با ارادۀ محکم بردارید و آن فکر نکردن به آن چیزهای الکی است.
    با توجه به اینکه از نوشتۀ شما مخاطب محترم نیز پیداست که به برکت توکل به خدا و توسل به اهل‌بیت (ع) انسان قوی و بااراده‌ای هستید پیشنهاد می‌کنم هر زمان مانند الآن چنین سؤالاتی برایتان پیش آمد بار روش سادۀ سه مرحله‌ای که «اینجا» آمده همین مطالبی که خطاب به نگارنده نوشتید را عیناً خطاب به عقل خودتان بنویسید و سپس به همان شیوه که آنجا توضیح داده شده از مشورت عقلتان کمال استفاده را بنمایید. در این صورت موفق خواهید شد در مواقع مشابه الآن، فوراً به جوابی که تردیدهایتان را کنار بزند برسید و با خاطر آسوده به کار اصلی خود مثل امتحان برسید.
    پ.ن: در ضمن خوشبختانه در حال حاضر در کانال آموزش طرد افکار مزاحم از صفر تا صد در حال بارگذاری است که اگر تمایل داشتید می‌توانید ضمن دعا برای موفقیت نگارنده این آموزش را نیز پیگیری نمایید و از فواید آن اگر خدا بخواهد تا پایان عمر بلکه حتی برای دنیای بعدی نیز بهره‌مند شوید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام 

    در قرآن گفته شده آدم را خدا جداگانه آفریده ولی در بدن ما اندام هایی مثل عضله ای است که باعث می شود بعضی از افراد بتوانند گوش خود را تکان دهند و همچنین استخوان دنبالچه . اگر جداگانه آفریده شدیم چرا این جور اندام ها در ما هست؟

    پاسخ:
    سلام

    مخاطب محترم
    اگر خودتان نیز موفق شوید طبق سه مرحلۀ آسانی که «اینجا» آمده از مشورت ارزشمند عقل خویش استفاده کنید مطمئن خواهید شد که این دو (خلقت جداگانه آدم و خلقت اندام مذکور) با هم منافاتی ندارند.
    آنچه در آن تردیدی نیست این است که خداوند بدن آدم را با سازوکار کاملاً هوشمندانه و علمی آفریده است از جمله همانطور که اشاره کردید دُنبالچه، coccyx، که استخوانی مثلثی‌شکل است را در انتهایی‌ترین بخش ستون مهره‌های آدم در زیر استخوان خاجی (ساکروم) وی قرار داده است و همچنین دیگر اعضای بدن را به شکلی کاملاً هوشمندانه طراحی و ایجاد نموده است که هر کدام علت و حکمت مشخصی دارند.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر. فاطمه، ۱۸ ساله
  •  سلام ببخشید ی سوالی داشتم

    1- اینکه با روش شما تا حالا هر مراجعه کننده ای ک داشتید درمان شدند؟

    2- و اینکه شما چندسال هست ک در این حوزه فعالیت میکنید؟

    3- تا حالا همه راضی بودن؟
    4- اگه لطف کنین متن رضایت مراجعه کننده ها رو هم بیشتر توی کانالتون بزارین خیلی خوب میشه.

    5- آخه بعضی وقتا ی سری فکرهای نا امیددکننده ب سراغ آدم میاد

    6- و تعدا مراجعه کننده هاتون زیادن؟

    7- ببخشید این سوالا رو میپرسم 🙏آخه این سوالا منو در رفع نا امیدی خیلی کمک میکنه

    پاسخ:

    سلام

    ۱ و ۳- صرفاً به احترام خواستۀ شما مخاطب محترم که گفتید پاسخ به این سؤالات در رفع ناامیدی شما کمک می‌کند با اینکه تمایلی به طرح ادعا ندارم عرض می‌کنم: خوشبختانه تاکنون به یاد ندارم کسی از مراجعه‌کنندگان گرامی طبق آموزش طرد افکار مزاحم عمل کرده باشد و اعلام رضایت نکرده باشد اما جهت کسب اطمینان، از شما مخاطب فرهیخته همانطور که در پرسش و پاسخ قبلی گذشت، دعوت می‌کنم با شکیبایی آموزش مذکور را در کانال به همراه دیگر مخاطبان محترم دنبال کنید و خودتان تمرین را طبق آموزش انجام داده و نتیجه را شخصاً تجربه کنید تا بتوانید در عمل به تردیدهایتان یک بار و برای همیشه پایان دهید.
    خوشبختانه تجربه نشان داده کسانی که دیگر فشار روانی به مغز استخوانشان رسیده (نمونه) و به راستی می‌خواهند از شر افکار مزاحم و اختلالات ایجاد شده برای همیشه خلاص شوند، از حواشی صرف نظر نموده و تمام تمرکز خود را بر یادگیری صحیح آموزش و تجربۀ تمرین مذکور معطوف می‌کنند به همین دلیل این افراد بیش از سایر مخاطبان در کمترین زمان ممکن به نتیجۀ راضی کننده می‌رسند.
    نگارنده عین همین تجربه را طی سال‌ها پیوسته در مورد کتاب خویش (کتاب اثبات خدا) نیز داشته و  هنوز هم دارم به طوری که مکرر در پیام‌ها شاهدم چگونه حتی برخی خداناباوران وقتی به نقطۀ جوش می‌رسند و تصمیم می‌گیرند دیگر در مقابل ندای وجدانشان مقاومت نکنند، این افراد به یکباره تشنۀ رسیدن به حقیقت می‌شوند و سپس طبق آموزش کتاب نگارنده، تمام حواشی و گمان‌ها را رها کرده و فقط بر آنچه با حواس پنجگانه قابل درک است اعتماد و تمرکز می‌کنند به همین دلیل برخی از ایشان فقط طی چند ساعت و برخی دیگر طی چند روز با خواندن کتاب (و حتی در مواردی مانند این فرد قبلاً متعصب «اینجا» با دیدن یک کلیپ از تولیدات نگارنده) به تمام شبهاتشان در اصل وجود خدا یک بار و برای همیشه پایان می‌دهند و (اگر مبتلا به وسواس حاد شده باشند در نهایت با انجام تمرین طرد افکار مزاحم)ایمانشان به خدا بسیار بهتر، قوی‌تر و مستدل‌تر از گذشته بر می‌گردد و چون یقین‌شان مستدل و متکی به محسوسات قابل درک با حواس پنچگانه است هیچ شبهه‌ای هرگز قادر به ایجاد کمترین تزلزل در ایشان نیست.
     اما در مقابل این افراد، برخی که حتی گاهی به شدت مذهبی هستند، اما به هر دلیل مانند خداناباوران مذکور هنوز کارد به مغز استخوانشان نرسیده است و چندان تشنۀ رسیدن به حقیقت نیستند و حواشی و گمان‌ها و وسوسه‌ها را به طور کامل رها نمی‌کنند به همین دلیل گاهی تا سال‌ها مرتب به نگارنده با آه و ناله پیام می‌دهند که: پس چرا محبت و ایمانشان مثل سابق به خدا بر نمی‌گردد؟! خوشبختانه با درمان وسواس مشکل این افراد نیز به طور کامل برطرف می‌شود به همین جهت نگانده چون دیدم پیام‌های این افراد (در بین مذهبی ها و غیر مذهبی ها) بسیار زیاد شده است، دیدم دیگر چاره‌ای ندارم  توضیحات مفصلی با عنوان «درمان شک به خدا برای وسواسی‌ها» را در سیزده قسمت تنظیم کنم که قسمت اول را می‌توانید «اینجا» مطالعه نمایید.
    در این آموزش، به این افراد محترم وعده دادم که منتظر تمرینی مجرب و تضمینی جهت درمان وسواس و هر نوع اختلال روانی دیگر خود از جمله افسردگی، فوبیا، اضطراب و حملۀ پانیک باشند که خوشبختانه بعد ا زمدت‌ها انتظار بالاخره این آموزش امروز با عنوان طرد افکار مزاحم در حال بارگذاری است و برای تفویق تکمیل همچنان نیاز به دعای صادقانۀ مخاطبان محترم دارد.
    ۲- در فضای مجازی از سال ۱۳۹۴
    ۴- اگرچه در کانال و همین صفحه نظرات برخی از این افراد در دسترس است اما با توجه به خواستۀ مخاطبان محترمی چون شما در متن آخرین پست کانال «اینجا» نوشتم: ... همچنانکه این اتفاق زیبا در مورد کسانی که تمرین طرد افکار مزاحم را طبق آموزش انجام دادند مرتب در حال تکرار است که اگر خدا بخواهد نظرات جمع گسترده‌ای از ایشان را منتشر خواهم نمود.
    ۵ و ۷- همانطور که در کانال ملاحظه کردید یکی از محورهای اصلی مشاوره نگارنده با مخاطبان محترمی چون شما (ازجمله آخرین مورد «کلیک») این است که از ایشان دعوت می‌کنم برای اینکه خاطرشان از تشویش‌ها و تردیدها واقعاً جمع شود و همچنین موفق شوند بر هر نوع ناامیدی غلبه کنند، طبق روشی که «اینجا» توضیح داده‌ام چند دقیقه وقت بگذارند و نسبت به مسائل جدی که به ذهنشان می‌رسد با عقل خویش مشورت کند تا بدون نیاز به مشاورۀ امثال نگارنده خودشان به اطمینان خاطر کامل برسند.
    بنابراین به شما مخاطب فرهیخته نیز اطمینان می‌دهم اگر نسبت به برخی سؤالاتی که مطرح کردید همت کنید و چند دقیقه وقت بگذارید و با خرد خویش مشورت کنید خودتان به راحتی به پاسخ اطمینان بخش می‌رسید از جمله مطمئن می‌شوید زیاد بودن مراجعه‌کننده در فضای مجازی، یا داشتن تحصیلات بالا که امروز دیگر تقریباً به امری رایج و همه‌گیر تبدیل شده و دیگر موارد مشابه، دلیل بر موفقیت و خردمندانه بودن تلاش آن فرد نیست بلکه عقل سلیم می‌گوید باید سخن و مشی و جهان‌بینی هر کسی با هر عنوانی را صرفاً با ترازوی عقل سنجید تا هم از گرگ‌های در لباس میش در امان بمانیم و هم از دانش‌های مفید محروم نمانیم چون به تجربه ثابت است اگر واقعاً هر انسانی با هر باوری به دنبال حقیقت باشد خداوند در و دیوار را راهنمای او به سوی حقیقت می‌کند و از افراد بی‌ادب نیز می‌تواند ادب بیاموزد.
    ۶- در عین حال جهت اطلاع از تعداد مراجعه‌کنندگان به اینجانب، ر.ک. به «این صفحه» و عبارت: «نگارنده از سال ۱۳۹۴» را در آن صفحه جستجو و متن مرتبط با سؤال خود را مطالعه نمایید.

    در پایان از شما مخاطب محترم دعوت می‌کنم مشاورۀ فردی قبلا خداناباور که هم‌اکنون قسمت پنجم آن بارگذاری شده را پیگیری نمایید. این فرد سؤالاتی شبیه شما را پرسیده است که می‌توانید ملاحظه کنید و هر نکته‌ای را در آن پرسش و پاسخ البته بعد از مشورت با عقل خویش، خردمندانه یافتید، طبق آن عمل کنید تا شما نیز در کمترین زمان ممکن به اطمینان و نتیجۀ مطلوب برسید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
     

    سلام خداقوت 

    این تمرین👆 رو در داخل کانالتون هم میگذارید؟ اگر می‌گذارید میشه انجامش ندهم یعنی نخونمش تا اونی که می‌گذارید رو انجام بدهم وطبق کانال پیش بروم 

    مثلا شاید زیاد طول بکشه  تا بگذارید ببخشید؟

    اون هشتگ های کانال  راجب همشون مطلب می‌گذارید چون بعضی های دیگرش هم مشکل دارم ودرگیر چندین نوع اختلال هستم

    پاسخ:
    سلام

    خداوند به شما نیز قوت بدهد.
    چون این سؤال را دیگر مخاطبان محترم نیز مطرح کردند پاسخ آن را در کانال قرار می‌دهم که می‌توانید «اینجا» مشاهده کنید.

    در مورد هشتگ‌ها اگر خدا بخواهد بله.
    با توجه به اینکه علت تمام اختلالات از جمله وسواس فکری و عملی، تکرار افکار مزاحم است و با طرد کامل آن بیماری نیز به طور کامل درمان می‌شود بنابراین راه حل درمان تمام انواع اختلالات، مشترک است اما با این با توجه به اینکه پاسخ به سؤالات افرادی مثل شما مخاطب محترم که از طریق همین وبلاگ نظرشان را ارسال می‌کنند مقدم است در صورت تمایل می‌توانید مشکل خود را از همین طریق توضیح دهید یا اگر ترجیح می‌دهید منتظر بارگذاری مشاوره‌های مشابه در کانال شوید. (برای نگارنده فرقی ندارد و مهم ترجیح شما مخاطب محترم است.)

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام. ۱۴ سالمه.
    وقتی  در کتابتون دیدم نوشته علت شک به خدا میتونه از وسواس باشه بعد از اینکه رفتم دکتر فهمیدم مال منم از وسواس بوده. چون همون وقت چند وسواس با هم گرفته بودم مثل وسواس نظم و وسواس ترس از مرگ.
    یکسره تو فکر مرگ خودم و اطرافیانم هستم. 
    میگم مادرمو فردا ندارم. به خاطر همین اعصابم خورد میشه. 
    بعضی وقتا صورت داداشم رو نگاه میکنم میگم فردا همینطوری وقتی مرد باید تو غسالخونه نگاش کنم و ... خلاصه خیلی از این فکرا داره میاد سراغم. دارم دیونه میشم. 
    خواهش میکنم راهنمایی کنید چیکار کنم.

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سید امیر مهدی حسینی
  • سلام من ۱۴ ساله هستم و من تقریبا یک سال بود که پیگیر سیر و سلوک اللهی و فراگیری احکام و معارف الهی بودم که چند وقتی هست که شک و تردید داره من رو میکشه و شب و روز رو از من گرفته. من خودم وجود خدا برای من ثابت شده ولی شک و تردید های مزخرف و بی سر و ته داره خفم میکنه، هرکاری میکنم که دور بشن ولی یه حس درونی به من میگه که شاید راست میگه و بعد با خودم دوباره وجود خدا رو اثبات میکنم و دوباره اون شک میاد به سراغم و همون آش و همون کاسه و دیگه خسته شدم . شما بگید که من چکار انجام بدهم؟

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام. چند ساله که به وسواس فکری مبتلا شدم.
    وقتی تصمیم میگیرم فردا صبح کاری رو انجام بدم شب قبلش اونقدر وارد جزئیات اون کار میشم که دیگه خوابم نمیبره.
    به خاطر همین اونقدر به اطرافیانم گیر میدم که همه کلافه شدن.
    لطفا کمکم کنین. یه راهی بهم نشون بدین که نجاتم بده از این فکرا. 

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


    سلام خسته نباشید 

    ۱_به علت شریک نداشتن در زندگیم واحساس نیاز به اون به صورت اعتیاد آوری بعضی مواقع البته تعداد زیاد بار خیالات راجب آن مسائل وحتی تحریک وشهوت البته نه ارضا منو درگیر میکنه لذت بخش هست اما تو خالی وحالم رو بیشتر میگیره

    ۲_آب و هدر نرفتنش خیلی برام مهمه شیر آب خراب باشه اب درست مصرف نشه ومواردی شبیه اون منو دیونه میکنه دیدنش مثلا حتی دیدن دستشویی های حرم وبا هربار باز وبسته شدن در اون آب زیادی میریزه خیلی رو اعصابم هست واین مشکل از بچگی در من بوده بهتر شدم اما هنوز حساسم زیاد

    ۳_از بچگی وسواس ناخن جویدن دارم 

    ۴_ گاهی وقت ها شرایطی که دارم توی زندگیم دوست دارم خودم رو اذیت کنم واذیت بشم  ومثلا همسر آینده ام رو تصور‌میکنم وبا رفتار های بد اون ومثلا فکر کتک زدن اذیت میشم و اینجوری خودم رو آروم میکنم

    ۵_بعضی مواقع حرف هاو رفتار های بعضی آدم ها ئ که دوسشون دارم با خودم و کسایی که دوسشون چون خیلی بد است بیش از حد آزارم میده 

    و گاهی بعضی چیزها یی دیگه هم برام بیش از حد آزار دهنده است 

    و خیلی میترسم  که بارفتارم فلانی نارحت نشو خدایی نکرده  

    ۶_راجب موردی هم که قبلا بیان کردم وسواس نجاست هنوز مشکلم بر طرف نشده 

    شما میتونید مرو داخل خونه ای که بیشتر وسایلش نجس هستندوامکان پاک سازی سخت هست تصور کنید وحالا به من بگویید من چی کار کنم در این محیط به زحمت نیفتم؟🙏🏻🙏🏻  . خانواده ده ام خیلی دوست دارند من خوب بشم من مجبور م بزای هر نماز خودم را بشویم وموقعی که خودم را تطهیر کردم بسیار سخت هست که باز نجس نشوم .

    باتشکر

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    یکی از مخاطبان محترم بعد از دیدن نظر شما مطلبی را «اینجا» ارسال نمود.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر. فاطمه، ۱۸ ساله
  •  سلام واقعا ازتون شرمنده ام ک آنقدر سوال میپرسم.. ولی حرفای شما خیلی بهم کمک میکنه.. واقعا شرمنده
    اگه یادتون باشه من گفتم ک کنکوریم.. من روانپزشک میرم ک ی قرص میخورم و حالم واقعا تغییر کرد.. میدونم قرص درمان قطعی نیست ولی حداقل برای اینکه بتونم یکم خودمو کنترل کنم تا با تمرین شما خودمو درمان ریشه ای کنم خوبه
    قرص باعث شده ک در  حالت عادی خیلی حالم بهتر بشه ولی نمیدونم چرا همین ک کتابم رو باز میکنم هزارتا فکرو خیال میاد سراغم.. تمرین شما رو انجام میدم مخصوصا موقع درس هر وقت فکر میاد سریع ی جمله میگم و سعی میکنم حواسم پرت شه.. ولی خب اونقدر فکر زیاد میاد ک تهش جا میزنم.. خسته میشم .. سرم درد میگیره.. کتابو ی گوشه پرت میکنم و میرم دراز بکشم
    وقتی درس نمیخونم مغزم تقریبا آرومه یا حداقل فکرام قابل کنترله
    چیکار کنم ک موقع درس این فکرا نیاید سراغم؟
    من تمام آرزوهام و رویاهام رو توی قبولی امسالم میدیدم .. هیچوقت فکر نمیکردم ک منی ک ی وقتایی با علاقه میرفتم سراغ کتاب الان ی حس تنفر و ترسی داشته باشم
    بازم معذرت میخواهم خجالت میکشم بهتون پیام بدم🙏🌹
    خدا هرچی میخواهین بهتون بده🌼🌺🌷

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام من نظر این آقا یا خانم که شش مشکل داشت و مطرح کرد رو دیدم. یک چیز می تونه برای ایشون خیلی دلگرم کننده باشه اگه صلاح می دونین توی کانالتون بذارین اونم اینه که من تقریبا به همۀ این موارد که ایشون بهش اشاره کرد کم و بیش مبتلا بودم و هنوز هم در مورد چکه کردن آب و اسراف آن حساسم (حتی بیرون از خونه) اما دیگه وسواس ندارم درحالی که من تو سن سیزده سالگی مرتب قرص اعصاب میخوردم و حتی سابقۀ تشنج هم داشتم.

    جویدن ناخن رو هم قبلا گرفتارش بودم و با راهنمایی های شما خدا رو شکر کامل خوب شدم که از شما هم تشکر می کنم.
    در ضمن من تمرین طرد افکار مزاحم رو هم نزدیک یک سال هست کامل آموزش دیدم و شروع کردم و نتایجی ازش دیدم که چند بار تا حالا گفتم تعجب می کنم قبل از این تمرین چطور زندگی می کردم اصلا مگه میشه بدون این تمرین و سپر در مقابل این همه حمله وسوسه که به آدم میشه دووم آورد؟ من الان تمام کارهامو با این تمرین راحتتر انجام میدم.

    امیدوارم این برای اون دوستمون امیدوار کننده باشه که با انجام تمرینات و مخصوصا دعا که شخصا تجربه کردم خیلی موثره نجات پیدا می کنه و طوری میشه که مثل من انگار اصلا هیچ وقت تو عمرش وسواس نداشته.  ان شاء الله 

    پاسخ:

    سلام

    وجود افرادی چون شما موجب دلگرمی است و روشن است افرادی چون نگارنده وسیله‌ای بیش نیستیم.
    با تشکر از نظر دلسوزانه و خیرخواهانۀ شما مخاطب محترم

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل



    سلام وقتتون به خیر .امیدوارم حالتون خوب باشه 

    نمیدونم چرا هر موقعه در کارنالتون میگید عقل من خیلی مضطرب میشم ..

    میدونید چی میگم جس میکنم عقل درک نداره اون محدوده نمیتونه اون پیش فرض ها رو درک کنه یا واقعیت ها رو که همون پیش فرض ها هستند نمیدونم چطوری مفهموم رو بهت برسونم 

    همین حد کافیه--->خب باشه فقط امتحانش کن تمرین طرد طرد افکار مزاحم(تمرین ذکر)

    تو کتابتون گفته بودین یه شخصی الان یادم نیست گفته همه چیز ذهنی هست این ربطی (به چیز بالایی که گفتم نداره) ولی این هم در ذهنم من هست( همین طوری گفتم )

    فعلا وضعم اینه که تقریبا نمگذارم خیلی فکرم درگیر این فکرها بشه اما اصلش هنوز هست فقط من اعتنا نمیکنم وبا پیامهاتون امیدوار شدم .فقط مشکلم رو گفتم که اگه واقعا اشکال نداره طبق همون چیزها پیش برم 

    نمیدونم چرا اصلا شما میگین مشورت با عقل من یه جوری میشم انکار میکنم نمیتونم بپذیرم ولی همون که گفتم وگفتید(اگر موجب اذیت شما شده مزاحمه )انجام میدم درهمین حد در این مسائل از عقلم مشورت میگیرم 

    مثلا میشه کارتون همین کارتون در ایتا حدود ا سال دیگه تموم شده باشه ومن خوب البته ببخشید که میپرسم جون یخرده افکار مزاحم میاد میگه شاید بیشتر طول بکشه شاید اصلا تموم نشه و...به هرحال خیلی عذر خواهی میکنم اگر سوالم بیجااست

    یه پیام هم که بهتون میدم سوال میپرسم باز ذهنم داغون میشه ببخشیدواقعا سوالم هست :

    ازتون خواهش میکنم  ناراحت نشین خواهش میکنم این حرف من نیست حرف ذهنمه خواهش میکنم 

    اگه تمرین رو انجام بدم شما مخ منو  دارین شست وشو میدین و ..🥺🙏خواهش میکنم ببخشید امیدوارم ناراحت نشین

    پاسخ:
    سلام
     
    وقت شما مخاطب محترم نیز به خیر
    مطمئن باشید دلیلی برای ناراحت شدن از مطالبی که مطرح کردید وجود ندارد خصوصاً اینکه شرایط شما مخاطب فرهیخته و خردمند را درک می‌کنم و شما هم سعی کنید خودتان را بی‌جهت ناراحت نکنید و در عوض توصیه می‌کنم طبق توضیحاتی که «اینجا» آمده از همین لحظه تمرین طرد افکار مزاحم را آغاز و خودتان بدون نیاز به گمانه زنی، نتیجه را در تجربه قضاوت کنید.
    خوشبختانه می‌توانید با کمی تأمل متوجه شوید این حالت انکار در شما مخاطب محترم به دلیل افکار مزاحم است که امید است با آغاز و تکرار تمرین مذکور کمتر و در نهایت محو شوند.
    به هر حال عقل یک حقیقت بدیهی است و تعریف روشنی دارد؛ برای شناخت تعریف و عملکرد عقل وارد این صفحه شده و عبارت «شناخت عملکرد عقل» را جستجو کنید.
    شما همین حروفی که به شکل هوشمندانۀ کنار هم قرار دادید را با کمک عقل خود انجام دادید به همین جهت کسانی که دچار زوال عقل می‌شوند دیگر قادر به تایپ نیستند.
     شما با اختیار خود به من پیام می‌دهید و من هم با اختیار خودم به شما پاسخ می‌دهم  که همۀ این‌ها به کمک عقل است.
    عقل من می‌گوید کمک فکری به امثال شما مخاطب محترم که مورد هجمۀ افکار مزاحم قرار گرفته‌اید کار خوبی است.
    هم‌اکنون نگارنده با افراد متعددی مشغول گفتگو و مشاوره هستم که فکر خودکشی رهایشان نمی‌کند و خوشبختانه به محض آغاز تمرین مذکور آرام شده و در مسیر خردمندانه قرار می‌گیرند و چون واقعاً دیگر کارد به استخوانشان رسیده، تمام تمرکز خود را به جای حواشی بر انجام تمرین مذکور قرار می‌دهند به همین دلیل در کمترین زمان ممکن از شر افکار مزاحم خطرناک نجات پیدا می‌کنند.
     
    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر. فاطمه، ۱۸ ساله
  • واقعا ممنونم بابت توضیحات منطقی شما.. واقعا کسی تا ب حال ب این خوبی واسم توضیح نداد
    شما گفتید فکری ک من دارم ممکنه از وسواس نباشه و برای همه هست.. راستش لازم دونستم این نکته رو بگم ک من مطمئنم فکرم از وسواسه.. میدونید دو تا موضوع هست ک موقع درس خیلی اذیتم میکنه.. یعنی قبلنا همیشه اذیتم میکرد ولی الان با قرص در حالت عادی اصلا ب فکرم نمیاد ولی موقع درس واقعا دیوونه ام میکنه
    ی فکرم راحب حجابه
    من بدجور وسواس گرفته بودم توی زمینه حجاب چون یکی از نزدیکترین افرادم باحجاب و دائم خودم رو باهاش مقایسه میکنم.. البته اینم بگم ک من با مانتو کاملا محجبه ام ولی وسواس حجاب چادر گرفتم
    ی وقتایی همش ب این فک میکردم ک قراره اون دنیا بسوزم یا مثلا ب حشرات نگاه میکردم با دقت و میگفتم قراره اون دنیا اینا رو بخوری برای عذاب .. شبا کابوس اقیانوس و غرق شدن و سیل میدیدم چون از آب میترسم
    من خیلی سر این وسواس حجاب اذیت شدم دائم خودم رو مقایسه میکنم درحالیکه عقلم میگه اصلا فکرت منطقی نیست ولی بازم نگرانی توی دلم هست
    دوست دارم ب خودم زمان بدم ک اگه خواستم چادر بزارم با علاقه قلبی بزارم ن الان ک با ی حس تنفر ب چادر فک میکنم.. این فکرا باعث شد روز ب روز حس بدم ب چادر بیشتر میشه.. چادر رو مسبب همه بدبختیم میدونم.. میخام توی کمد ب چادر نگاه کنم ی ترسی وجودمو فرا میگیره
    و این افکار مقایسه ای حالت عادی اصلا واسم مهم نیست ولی موقع درس خیلی.. و حالا ی فکر دیگه هم هست ک بی خیال .. زیاد نوشتم .. ببخشید مزاحمتون شدم

    پاسخ:
    سلام

    لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام 

    خیلی سخته ....شما قول می‌دهید که من بعدا هم سوال و هم جواب رو داشته باشم میترسم از اینکه قراره  سوالم محو بشه

    پاسخ:
    سلام

    هیچ نگران نباشید؛ ان شاء الله بله، قول می‌دهم.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    من حس نمی‌کنم اون وجود داشته باشه💔وای🤦

    پاسخ:

    سلام

    در پیام‌های بعدی این مخاطب محترم «از جمله اینجا» وی از طرح مطالب فوق مدام ابراز پیشمانی و شرمندگی می‌کند که امید است وی و دیگر مخاطبانی محترمی که مشغول تمرین طرد افکار مزاحم هستند تا درمان وسواس اعتقادی خود از طرح مطالبی که موجب ناراحتی خودشان می‌شود خودداری نمایند.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


    سلام وقتتون به خیر واقعا شرمنده ام بابت قبل...وعذرخواهی از دیگر مخاطبان

    ببخشید متاسفم ولی چون شما خودتون در کانالتون اجازه دادید که سوال در زمینه وسواس بپرسیم پس و من سوال ضروری در این زمینه داشتم با اجازتون سوالم رومطرح میکنم ضمن عذرخواهی مجدد

    ۱_:فکار مزاحمی که قبلا سراغم می آمدند الان نمی آیند ومنو اذیت نمی‌کنند چون سعی کردم بهشون بی اعتنایی کنم البته گاه گاهی شاید بیایند وموجب ترس و..بشوند که من با ذکر الله سعی میکنم اونا رو طرد کنم اما ذهنم خرابه مثلا اکه بخوام تحقیق کنم نمیتونم  تکلیف در این مورد چیست؟

    ۲_بعضی افکار مانند سیاه وتاریک بودن جهان از شبی که هوا تاریک میشه سراغم میان 

    اصلا نمی روند(با ذکر ) زمان میبره تا بروند ؟

    بازم از شما کمال تشکر وعذرخواهی دارم 🙏

     

    پاسخ:

    سلام

    وقت شما هم به خیر
    ضمن تبریک به شما مخاطب محترم که موفق شده‌اید تمرین طرد افکار مزاحم را آغاز کنید (چون سختترین بخش آن آغاز آن است که هر کسی با توجه به سبک زندگی امروزی توفیق پیدا نمی‌کند) و با آرزوی اینکه بتوانید این تمرین را تا درمان کامل وسواس و به تبع آن نجات از افکار به تعبیر خودتان سیاه و تاریک ادامه دهید، عرض می‌شود که شما هنوز در ابتدای انجام تمرین مذکور هستید و تا رسیدن به مراحل مذکور (درمان کامل و نجات از افکار سیاه و آزاردهندۀ حداقل تند و نیز) باید تا می‌توانید به تکرار تمرین مذکور مبادرت کنید تا جایی که این تکرار برایتان در هر حال و به طور پیوسته آسان و تبدیل به عادت شود به طوری که حتی در حین تایپ نیز خودکار موفق به انجام آن شوید که طبعاً رسیدن به این مرحله نیاز به تمرین بسیار و آموزش بیشتر دارد که امید است در آینده در حین آموزش و با دعای شما توفیق شود توضیحات کامل‌تر در این خصوص به اطلاع شما مخاطبان محترم برسد.
    اما با توجه به اینکه از تکرار برخی سؤالات شما مخاطب خردمند که قبلاً به روشنی پاسخ داده شده پیداست که دچار وسواس نسبتاً حاد هستید (از جمله تکرار سؤال در مورد زمان تحقیق که به اندازۀ کافی عرض شد باید بعد از درمان کامل وسواس باشد و الا نتیجه عکس خواهد شد) بنابراین بهتر است علاوه بر تحقیق، طرح سؤالات در مورد وسواس را نیز موکول به آینده (بعد از بارگذاری کامل آموزش) کنید یا حداقل اگر سؤالی در مورد درمان وسواس پیش آمد مربوط به مطالبی باشد که در آینده در حین آموزش -اگر خدا بخواهد-  در کانال بارگذاری خواهد شد و الا همانطور که در پرسش و پاسخ قبلی عرض شد سؤالات شما به ترتیب بعد از پاسخ به سؤالات دیگر مخاطبان پاسخ داده خواهد شد که به احتمال زیاد موکول به بعد از تکمیل آموزش خواهد بود.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وخسته نباشید خدمت شما بنده شروع به ترک وسواس ناخن جویدن کردم ساعت های اولش یخرده سخت بود بعد کم کم داشت منتقل میشد به اینکه لبم را بجوم ویا با دستم ناخنم رو بکنم وکار ذیگه ای بکنم که اونا رو با همین روش دفع کردم امروز این احساس شدت بیشتری یافته اما تا الان موفق نشده تا منرا به اون کار بکشونه  تابه حال نتونسته بودم بااین که خیلی دوست میداشتم وتلاش میکردم ...

    از زحماتتان بسیار ممنون 🌹

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام

    وقت شما بخیر

     میشه لطفاً درمورد این متن راهنمایی بفرمایید:

    خدا درباره خودکشی چه فکر می کند؟

    ۱- برای آن افرادی که خودکشی می‌کنند مطلقا هیچ مجازارت یا سرزنشی وجود ندارد. آنها در جایی هم گیر نکرده اند!

    ۲-  در واقع این عمل آن ها باعث می شود که به دیگرانی که در اطراف آن شخص بودند تلنگری زده شود ...

    پاسخ:

    سلام

    با توجه به اینکه متن فوق بر خلاف نظر صریح خداوند است که برای خودکشی شدیدترین عذاب را وعده داده و با توجه به اینکه ممکن است دیگران نیز متن فوق را که ده‌ها هزار بازدید داشته مطالعه کرده باشند، پاسخ را در کانال منتشر کردم که می‌توانید جهت مشاهده «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام خسته نباشید.
    میخواستم نظرتون در مورد هوش مصنوعی رو بدونم که امروز توجه  دنیا رو  جلب کرده. شما هم لابد خبر دارید که چینی ها در هوش مصنوعی همه رو غافل گیر  و شگفت زده کردند که تازه دیروز خبر اومد که بعد از دیپ‌سیک، هوش مصنوعی علی بابا هم از راه رسیده که هنوز باهاش کار نکردم اما میگن خیلی خفن و عجیب تره!...

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام ازتون خواهش میکنم جواب ندین لطفا جواب ندین من خودم فهمیدم خواهش میکنم جواب ندین نیاز نیست 🙏🙏بازم  من را ببخشید 

    پاسخ:
    سلام

    از صبر و تحمل شما و دیگر مخاطبان محترم سپاسگزارم و امیدوارم همچنان صبورانه منتظر بارگذاری تمرین طرد افکار مزاحم در کانال ایتا باشید و اگر مایل بودید برای اینکه نگارنده -با توجه به کارهای در اولویت- در تکمیل این آموزش سرنوشت‌ساز موفق شوم دعا کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر. محمد جواد فتح خانی
  • سلام

    1- وسواس فکری چیه؟

    2- اینکه من مشغول خوندن کتاب شما و انجام دادن تمرینات هستم و شبهه های زیادی میاد توی ذهنم نشان از وسواس فکریه؟

    پاسخ:
    سلام

    ۱- برای شناخت وسواس فکری ابتدا باید فکر وسواسی را بشناسید.
     فکر وسواسی (که به آن فکر مزاحم نیز می‌گویند) سراغ همه می‌آید؛ اما هر کسی به جای بی اعتنایی، به آن اعتنا کند و اختیاراً اجازه دهد آن فکر وسواسی یا مزاحم در ذهنش مرتب تکرار شود، در نهایت دچار وسواس فکری خواهد شد.
    ۲- خیر، اما نباید با اختیار به آن‌ها اعتنا کنید و اگر علیرغم بی‌اعتنایی، دیدید بیش از حد تکرار می‌شوند، با تمرین طرد افکار مزاحم می‌توانید زودتر از آن‌ها خلاص شوید.
     به طور کلی هر فکری که می دانید مزاحم است نباید با اختیار به آن اعتنا کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل



  • محمد جواد فتح خانی
  • سلام

    من از کجا بفهمم وسواس فکری دارم یا نه، نشانه هاش چیه ؟ میشه راهنمایی کنید ممنون

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقتتون به خیر راجب فکر مزاحم سوال دارم اگر امکانش هست جواب بدین ممنونتون هستم 

    1- شاید تقریبا یه هفته پیش یا کمی بیشتر بود که یه کلیپ ازیه سخنران معروف ایرانی دکترای روانشناسی به طور اتفاقی رو گوش دادم (البته با احترامی که برای این آقا قائل هستم بر اساس سلیقه خودم سخنان ایشون رو معمولا گوش نمی‌دهم واطلاع از بقیه حرف ها وسخنانشون ندارم وعلاقه ای ام به اطلاع داشتن ندارم وهمچنین معمولا به جز موارد متفرقه گوشی که دست میگیرم برای کارهای مهم مثل درمان وسواس یا قبلا تحقیق و...است و چندان هم پای سخن این واون نمی شینم مگر مجبور باشم با این حال این اتفاق افتاد و طردش میکردم اما به خودم گفتم شاید بهتر باشه بپرسم )

     *** *بعضی از مردم حاضرند چیزی رو بشنوند که قلبشون رو آروم کنه تا اینکه چیزی رو بپذیرند تا امنیت ذهنشون رو بهم بزنه ****

    الان یه جوری ام... آخه خیلی حس خوبیه آزادی ذهن ،ذکر(آزاد کننده ذهن)داروی مسکنه واقعا برام ... اما با این سخن ...

    میتونید یه جواب قانع کننده بدین🙏 ؟

    آقای دکتر محمود انوشه ،با موضوع اهمیت حرف مردم

    2- به هر حال اکه من بخوام به اون چیزهایی که ذهنم رو اذیت میکنند فکر کنم نابود میشم...

    3- بخشید به نظرتون تا جایی که متوجه میشم تمرین ذکر رو از وبلاگ  هم آموزش ببینم؟

    البته سوالی که فرستادم اولیت بیشتری داره 

    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر
    ۱- جملۀ مذکور یک جملۀ نسبی است که می‌توان برداشت‌های گوناگون از آن داشت، بنابراین درگیر نمودن ذهن به آن ضرورتی ندارد خصوصاً برای افرادی که مانند شما مخاطب محترم ذهن حساسی دارید که مسلماً با تداوم تمرین طرد افکار مزاحم، این حساسیت به تدریج و به نحو احسن مدیریت خواهد شد.
    ۲- هر انسان دارای عقل سلیم از مشغول کردن ذهن به افکار غیرمعقولی که موجب اذیت وی می‌شوند به طور طبیعی خودداری می‌کند؛ حتی گاهی اصل خود فکر، معقول است (مثل فکر به مرگ) اما مشغول شدن بیش از حد به آن معقول نیست.
     ۳- کافی است طبق توضیحاتی که در ابتدای همین صفحه آمده عمل کنید (خلاصۀ آن این است که چون انجام اصل تمرین طرد افکار مزاحم -که به رنگ سبز در ابتدای صفحه آمده- بسیار آسان است، بهتر است همان را خصوصاً هنگام هجوم افکار مزاحم انجام دهید و منتظر تکمیل آموزش در کانال باشید و اگر مایل بودید دعا کنید تا با توجه به کارهای در اولویت، توفیق تکمیل این آموزش سرنوشت‌ساز، به نحو احسن و در کمترین زمان ممکن روزی شود.)

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    خیلی متشکرم که جواب دادین خیلی متشکرم از اینکه هستین امشب واقعا خیلی داغون شدم گریه و جیغ و ...خوبه کسی خونه نبود هنوز  پاهام داره میلرزه متشکرم واقعا حس تنهایی مطلق(نبود خدا) (که اینم جز افکار مزاحمه وطردش میکنم) وحشتناکه با همه وجود ممنون🌺🌺🌺🌺

    چشم 🙏

    البته دیگه امام زمان رو صدا زدم (لازم نبودبگم ولی ..)

    پاسخ:

    سلام

    زنده باشید.
    به همین مقدار بسنده می‌کنم:
    🌺 فَعَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً
    پس چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانى در آن قرار داده است.
    📗 قرآن کریم، سورةُ النِّسَاء، آیۀ ۱۹

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  •   سلام. منتظر آموزش تمرین ذکرم من از همون روز، تمرین رو به همون شکل که گفتین دارم انجام میدم. واقعا نمیدوم اگه نبود چی میشد. لطفا بگین تا کی منتظر بمونم؟

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام نگارنده محترم 

    وقت شما به خیر

    شرمنده

    برام سواله که چرا بعضی از اون افکار وسواسی  که موقعه ی تحقیق سراغم به شدت میومدن الان سراغم نمیان که من بااوناهم مبارزه کنم (اکه بیان هم کم میان اما میدونم اکه بخوام تحقیق کنم  که نمیکنم به شدت میان)

    به نظرتون به خاطر وسوسه های دیگه است  مشکلی‌نداره؟ به نظرتون چی کار‌کنم 

    یه چیز عجیب هم تجربه کردم  وقتی قلبم هم کمی درد میگیره ذکر که میگم خوب میشه

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام  

    میدونم قرار بر این شدکه حرفتون گوش بدهم و دیگه سوال نپرسم یا حداقل سوال مربوط به مطالب آموزش بپرسم 

    اما  

    میشه یه چیزی بگین که من با این که نمیتونم هیچ چیزی رو قبول کنم بتونم قبول کنم که این کسی که صداش میزنم ..دروغ نیست...

    میخوام باهاش حرف بزنم ..نمیتونم.. نمیخوام طبق باور های بچگیم صداش کنم ..یه دلیل میخوام.. 🙏🏻ولی لطفا با شرایط من بسازه...

    مثلی که گفتید اگه قبول ندارید حرف عقل، واسه تشخیص فکر مزاحم به اینکه تشخیص بدین آزار دهنده هست یانه

    یه دلیل کوچیک 🙏🏻🥀خواهش اگه میشه..

    (سعی میکنم تاجایی که بتونم شبانه روز ذکر رو میگم اثرش هم که گفتین کلا نگم بهتون نمیگم)متاسفم لطفا از خطاهام چشم پوشی کنید گاهی عداب وجدان میگیرم از پیام ها وسوالاتم که وقت و حوصله شما رو میگیرم 

    پاسخ:

    سلام

    نمی‌دانم آیا مخاطبی که چند ماه قبل پیام زیر را داد شما هستید یا خیر، که اگر شما باشید بر اساس تجربۀ افراد مشابه (که ایشان نیز به دلیل اختلال وسواس موفق به ثبات یقین خود نشدند) عرض می‌کنم  مشکل شما نیز با تداوم تمرین طرد افکار مزاحم بدون نیاز به هیچ استدلال و خواندن کتاب امثال نگارنده در شواهد وجود خدا از ریشه و اساس حل خواهد شد.

    متن کامل پیام مذکور

    سلام خسته نباشید 

    کتابتون خیلی عالیه .ازعامل این جهان خیلی ممنونم که شما رو سر راهم قرار داد .من تازه به یقین رسیدم و امیدوارم هرگز از دستش ندم سه شنبه هفته پیش چون فکر میکرم خدایی نیست قصد خود کشی داشتم اما ادامه دادم ..خدا سایتون رو از سرمون کم نکنه از خدا بهترین پاداش ها ی دنیا واخرت رو براتون میخوام .


    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام 

    من نمیدونم چطور معدرت خواهی کنم هربار به خودم میگم باید ثابت کنم عهد میبندم با خودم اما باز ...پیام دادم

    ازتون پنهون نمی‌کنم یه نیم ساعتی میشد که ذکر نگفته بو دم بعد دلم خواست دعا کنم بعد..

    میدونم مسخره تر از سوالم این پیا م های پشیمونی بعدش هس 

    اگه شما دلخور بشید بده شما به من کمک می‌کنید ومن فقط اذیت این قشنگ نیست🙏🏻مجدد ببخشید

    پاسخ:
    سلام

    همانطور که قبلا نیز عرض کردم مطمئن باشید نگارنده شرایط ویژۀ شما مخاطب محترم و دیگر مخاطبانی که طی این سال‌ها پیام حاوی افکار وسواس‌گونه می‌دهند را کاملاً درک می‌کنم، بنابراین توصیه می‌کنم به هیچ عنوان خودتان را ناراحت نکنید و شک نکنید به دلیل تکرار کافی چنین تجربه‌هایی طی این سال‌ها، کوچکترین دلخوری در من ایجاد نشده و به خواست خدا نخواهد شد.
    بنابراین با توجه به اینکه در پیام قبلی گفتید: «میدونم قرار بر این شد دیگه سوال نپرسم یا حداقل سوال مربوط به مطالب آموزش بپرسم ...» باز هم به شما اطمینان کامل می‌دهم که نگارنده سر قرارمان هستم و برای اینکه خاطر شما مخاطب خردمند و فرهیخته آسوده‌تر نیز بشود اگر باز کم صبری کردید، به خواست خدا نظرات شما را فقط خودم  مطالعه نموده و دیگر آن را منتشر نخواهم کرد تا دیگر نگران عذاب وجدان و پشیمانی بعدی نباشید و همچنین باز لازم نباشد از من بخواهید تا نظرتان را پاک کنم.
    پس از این لحظه به بعد با خاطر کاملاً آسوده و با تکیه به تمرین ذکر، فقط منتظر بارگذاری آموزش طرد افکار مزاحم بمانید و اگر لطف کنید و برای توفیق نگارنده جهت بارگذاری این آموزش سرنوشت ساز دعا کنید به طور مضاعف از شما سپاسگزارم.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • با سلام و احترام خدمت شما،

    یه پیشنهادی که خواستم خدمتتون عرض کنم اینه که:

    از کسایی که ازتون مشاوره میخان ،بخواهید که صرفا مشاوره های مشابه مشکل خودشون رو بخونن، چون ذهن ما آدمای وسواس بیمارشده و خودش رو سریع درگیر چیزای منفی میکنه،‌ وقتی مشاوره های مختلف رو می‌خونیم ناخداگاه ذهنمون در گیر مشکلی که داریم راجع بهش میخونیم میشه، و سریع ذهنمون درگیر اون فکر مزاحمی میشه که طرف ازش رنج میبره و بابتش از شما مشاوره خواسته میشه، و اینجوری میشه که یه مشکل به مشکلاتمون اضافه میشه😔

    البته که این یه پیشنهاده و شما خودتون صلاح رو بهتر میدونید🙏

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  •  
    سلام

    یه سوال دارم کسی که زود عصبانی میشه گناه می‌کنه با این ذکر خوب میشه؟

     من وقتی عصبانی میشم و کار گناهی انجام میدم خیلی ناراحت میشم ولی باز تکرار میکنم

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  •  سلام . من ماه رمضان واقعا افسردگیم کم میشه و  امنیت روانی رو تجربه میکنم اما وقتی ماه تمومه میشه کم کم باز مشکلاتم شروع میشه و از تحملم خارج میشه! به نظر شما چیکار کنم این امنیت روانی حفظ بشه؟! خیلی برام پاسختون مهمه، ممنون.

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما به خیر

    من یه لحظه دیشب تا الان شاید فکر کنید دروغ‌میگم برگشتم به بدترین حالت ممکن به نظرم هیچی این نظر منو نخونه 

    ۱_هم ممکنه همه چیز خیالی باشه هم ممکنه با وجود هوشمندانه بودن بدن هم خدایی نباشه به نظرم همه چیز ممکنه💔💔😭😭

    یعنی ممکنه همه چیز ممکن باشه همه چیز وهیچ خدایی

    تعریف شک رو حفظم کامل شک بی اساس وشک درست و قاعده ن شکستن یقین 

    اما این چیز آدم ها بوجود اوردن😞

    نمازم قضا شد شب تا صبح کابوس دیدم دیشب هم همش حالم بد بود وگریه کردم 

    یه مشکل اصلی هم است نمیتونم ذکر الله رو بگم 💔💔این کلمه یه جوری شده اصلا ،

    عوض کنم؟نمیتونم گریه ام میگیره اما اگه به نظرتون خوبه عوض کنم مثلا بگم خدا نیست خدانیست 😭به جای الله

    یانمیخوام وجود داشته باشم

    عادت کردم الان دیدم دارم ذکر میگم😭😭اما کلمه یه جوری شده 💔

    میدونم خسته کننده ام ، اونایی که قبلا ۶ سال پیش تقریبا ازشون میخواستم کمک کنند معلوم بودبا چنتا سوالم دوست دارن من برم از پیششون منم رفتم الان هیچکی هیچی نمیدونه البته به یکی اقوام ویکی از دوستان گفتم دعام کنید حس میکنم خدا نیست که چون مال کمی پیشه حس نمی‌کنم یادشون باشه اما الان دیکه نمیتونم بگم دعام کنید من نمیخوام عمدا حقیقت رو کنار بزنم فقط‌نجاتم بدید کاش شک نبود یا میفهمیدم است و تموم یا نیست وخودم تموم میکردم خب نباشه که مهم نیست 💔💔

    پاسخ:

    سلام

    وقت شما هم به خیر
     جا دارد از تلاش شما مخاطب محترم که علیرغم تحمل فشار، حدود سی روز ماه رمضان پایبند قول خود بودید (که تا بارگذاری آموزش کامل تمرین طرد افکار مزاحم، از ارسال پیام خودداری نمایید) به همین مقدار تقدیر و تشکر کنم.
    البته با توجه با شرایط خاص شما که از پیام‌تان نیز پیداست، یک نکتۀ مجرب را با موضوع قبض و بسط در حین تمرین مذکور (تمرین طرد افکار مزاحم) خطاب به مخاطب دیگری عرض کرده‌ام که چند روز آینده اگر خدا بخواهد از جمله در کانال بارگذاری خواهد شد و اگر شما نیز با خردورزی به آن توجه کنید، در کمترین زمان ممکن تشویشتان فروکش نموده و به اطمینان خاطر خواهید رسید.
    خوشبختانه شما مخاطب محترم در گفتگوهای مفصلی که در همین صفحه مطرح کردید نشان دادید که موفق شده‌اید اصلی‌ترین قدم در جهت درمان وسواس فکری خود  که پذیرش آن است را عاقلانه بردارید تا جایی که بارها بابت ارسال پیام‌های حاوی افکار وسواسی از نگارنده خواسته‌اید از پاسخ به برخی سؤالات شما أکیداً خودداری کنم  و در موارد متعدد حتی از ارسال چنین پیام‌هایی ابراز حجب و حیا نمودید از جمله در پیامی خصوصی نوشتید: «احساس خجالت دارم از این پیامم اگر بشود لطف کنید و این را نیز پاک کنید خیلی خوب می‌شود.🙏🏻»  و ...
    البته نگارنده نیز وقتی جنین عقلانیت ارزشمندی را از شما دیدم و متوجه شدم این پیام‌ها موجب ناراحتی خودتان می‌شود، بر خود لازم دیدم به نوبۀ خود به شما در نجات از افکار وسواسی کمک کنم لذا به شما در همین صفحه پیام دادم: «با توجه به اینکه در پیام قبلی گفتید: «میدونم قرار بر این شد دیگه سوال نپرسم ...» ... برای اینکه خاطر شما ... آسوده‌تر شود اگر باز کم صبری کردید، به خواست خدا نظرات شما را فقط خودم  مطالعه نموده و دیگر آن را منتشر نخواهم کرد تا دیگر نگران عذاب وجدان و پشیمانی بعدی نباشید ..
     البته شما قبلاً گفته بودید که موفق شده‌اید تمرین مشورت با عقل را انجام دهید بنابراین می‌توانید به کمک همین تمرین ساده، با خیال راحت مطمئن شوید چند درصد مطالب ارسالی فوق توسط شما مخاطب خردمند، علمی و مورد تأیید عقل‌ سلیم است یا چند درصد به دلیل فشارهای طبیعی و حتی عصبی و افکار وسواسی است تا به کمک تمرینی که مشغول آن هستید (طرد افکار مزاحم) به چنین افکاری اهمیت ندهید.
    خصوصاً اینکه در یکی از پیام‌ها گفتید از سادات بزرگوار هستید، بنابراین امید است با توجه به ریشۀ عمیق خانوادگی که از آن برخوردارید، به نکتۀ مذکور (قبض و بسط) که اگر خدا بخواهد چند روز دیگر بارگذاری خواهد شد بیش از دیگران عنایت داشته باشید که بدون شک گره بسته شما را باز خواهد کرد و شما را در انجام تمرین طرد افکار مزاحم مصمم خواهد نمود.
     البته قصد داشتم آن نکته را اگر مخاطبان محترم بیشتر شکیبایی می‌کردند بعداً در خلال آموزش تمرین طرد افکار مزاحم به تفصیل و به شکل جامع توضیح دهم که باز تأکید می‌کنم ادامۀ شکیبایی شما مخاطب محترم (و افراد دیگر ازجمله ناباورانی که هم‌اکنون منتظر بارگذاری کامل آموزش تمرین طرد افکار مزاحم هستند) نتیجۀ بهتری برای خودتان در پی دارد چون همانطور که عرض شد این تمرین، جزئیات تعیین کننده دارد که لازم است سر فرصت و با آرامش به مخاطب منتقل شود  که حداقل فایدۀ آن این است که دیگر مانند الان که به طور طبیعی دچار قبض و گرفتگی می‌شوید به اشتباه احساس فشار نکنید تا نگارنده ناچار شوم برخی نکات کلیدی این آموزش را زودتر از موعد مقرر مطرح کنم همچنانکه قبلاً نیز به دلیل ارسال پیام دیگری از طرف شما (که بر خلاف امروز دچار بسط و خوشحالی بودید) و دیگر مخاطبان محترم  ناچار شدم یکی دیگر از جزئیات تعیین کننده این تمرین (ضرورت کتمان آثار مثبت این تمرین در حالت بسط)  را زودتر از موعد منتشر کنم که کافی است بدانید رعایت  کتمان در حالت قبض بیش از رعایت کتمان در حالت بسط ضروری است (رعایت کتمان در حالت قبض یعنی نباید افکار مزاحم و وسواسی را مطرح کنید همچنانکه در حالت بسط نیز نباید موفقیت خود را از انجام تمرین لو بدهید) و اینکه فراموش نکنید حالت قبض کاملا موقت است و تمام می شود و دلیل آن نیز تجربه خود شماست که همیشه بعد از حالت قبض، دچار بسط و خوشحالی شده‌اید (بدون حتی یک استثناء) و خوشبختانه بیشتر پیام های شما مخاطب محترم در آن حالت (بسط) داده شده است و این یعنی بر اساس تجربه، در واقع حالت قبض پیام قطعی به این حقیقت است که به زودی حالت بسط ایجاد می شود و کافی است کتمان در حالت قبض رعایت شود تا موجب پیشمانی و گرفتار آثار منفی عدم رعایت کتمان نشوید و تاجایی که به یاد دارم در یکی از پیام‌ها از عدم رعایت کتمان توسط خود اظهار تأسف کرده بودید.

    در خصوص اینکه چه ذکری بگویید کافی است بدانید تمرین طرد افکار مزاحم چون در قدم اول (به دلیل محدودیت ذهن) صرفاً با هدف نفی خواطر انجام می‌شود (نه ذکر)، بنابراین افراد غیر مذهبی نیز می‌توانند با تکرار جملاتی نظیر «بهش فکر نکن» به جای «الله» از شر افکار مزاحم خلاص شوند اما چون در آیندۀ پایۀ این آموزش بر ذکر «الله» تنظیم شده است کسانی که به جای این ذکر کلمات دیگری را تمرین کرده‌اند به طور طبیعی بیش از دیگران که تمرین را با ذکر الله انجام داده‌اند لازم است در آینده وقت بگذارند به همین جهت حتی برخی ناباوران نیز از همان شروع، داوطبانه ذکر الله را تمرین می‌کنند. (چون همانطور که عرض شد هدف اصلی در گام اول نفی خواطر است.)

    توضیح بیشتر در خصوص قبض و بسط در حین تمرین طرد افکار مزاحم، اگر خدا بخواهد در کانال و در پاسخ فرد محترم مذکور چند روز آینده

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • چه کنیم تا بعد از ماه رمضان، هم امنیت روانی و هم گرایش مردم -با هر باوری- به خوبی‌ها، نه‌تنها کاهش پیدا نکند بلکه به‌طور چشم‌گیر و خودکار افزایش نیز داشته باشد؟

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • نقش شیطان در ایجاد افکار وسواسی و مزاحم چیست و آیا آمار رسمی که نشان دهد در ماه رمضان جرم و جنایت کم می‌شود وجود دارد؟

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • چه کنیم خصوصیات ثابت شدۀ علمی ماه رمضان (ازجمله نجات از افکار وسواسی)، در ماه‌های دیگر نیز ادامه پیدا کند؟ 

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  •  چرا ما در ماه رمضان به یکباره عاقل می‌شویم (و از افکار وسواسی نجات پیدا می کنیم) و چه کنیم این عقلانیت در غیر ماه رمضان هم ادامه پیدا کند؟

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • من همینکه عید فطر میشه دو حال متفاوت بهم دست مده.
     اول: خوشحالی
    دوم: نگرانی.
    خوشحالی (از این بابت) که (ماه رمضان) تونستم کامل روزه بگیرم و حالم تو این ماه خیلی خوب شده بود.
    نگرانی (از این بابت که) باز وسوسه با آزاد شدن شیطان (بعد از ماه رمضان) بیشتر میشه و دوباره من مثل اول گرفتار میشم. 
    مثلا الان که دو روزه (از عید فطر) گذشته مثل اول باز اعمال ناجوری که قبل ماه (رمضان) گرفتارشون بودم و (در ماه رمضان) قطع شده بود، داره کم کم شروع میشه!!!

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • در غیر ماه رمضان با چه وسیله‌ای می‌توان شیاطین را درست مانند ماه رمضان از اطراف خود دور کرد؟

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • با چه زبانی می‌توانیم حتی افراد غیر مذهبی را نیز قانع کنیم برای حفظ امنیت روانی خود هم که شده -خصوصاً در غیر ماه رمضان- از یاد خدا غافل نشوند؟

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  •  دوست عزیز، روحیۀ امید شما قابل تحسینه که میگید ما میتونیم افراد غیر مذهبی رو هم قانع کنیم ذکر  خدا بگن (!) اما با این وضع، توجیه افراد مذهبی در حد ما طلبه ها هم کار آسونی نیست!! 
    الان اوضاع طوریه که انگار ذکر مخصوص اولیاست نه مردم عادی. البته قبول دارم این فرهنگ باید عوض شه!

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام

    من نیز از نگاه خیرخواهانه شما نگارنده عزیز و مهربان تشکر میکنم و همواره با قلبی پر از درد شما را با تمام وجود به کسی نشان می‌دهم که اگر همه چیز حقیقت باشد بهترین بیننده است

    (با اراده ای محکم به امید اینکه این آخرین پیامم تا بهبودی کامل باشد)

    پاسخ:
    سلام

    زنده باشید، دیدن انرژی مثبت شما مخاطب خردمند و شکیبا، موجب مسرت و شادی است؛ به امید خیر فراوانی که قبلاً نیز اشاره شد (کلیک) بدون شک طبق قانون حتمی و سنن الهی، در صورت ادامۀ شیکبایی در انتظار خردمندانی چون شماست.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام و عرض خسته نباشید بابت کار ارزشمندی که میکنید...

    راستش من تمامی مطالب سایت و کانال ایتای شما در مورد وسواس فکری ،تمرین مشورت با عقل ،محاسبه اعمال روزانه و...را خوندم و دارم تلاش میکنم تا بتونم به توصیه هاتون عمل کنم اما ممنون میشم در این مشاوره کمکم کنید.

    تقریبا چهار سالی میشه که شبهاتم در مورد خدا(مخصوصا اثبات خدا) ،اسلام ،قرآن ،ائمه و...شروع شده و دلم می خواست این شبهاتم به طور کامل رفع بشه ویک ایمان واقعی به خدا داشته باشم و اعتقادتم رو از اول و درست بنا کنم اما متاسفانه هر موقع پیش مشاوران مذهبی رفتم یا از کسی پرسیدم یا مطلبی را خواندم و شنیدم قانع نمی شدم و مدام این فکر تو ذهنم میپیچه که از کجا معلوم درسته؟،اصلا یه جور دیگه نباشه؟شاید این مورد استثنا باشه و...که متاسفانه این موارد تبدیل به یک حس درونی شده و اصلا نمیتونم طردشون کنم.الان تقریبا به هر چیزی شک دارم حتی در بدیهی ترین چیز ها دچار تردید میشم علاوه براین ها من با خوندن مطالب شما فهمیدم که دچار وسواس کمالگرایی هم هستم مثلا برای شروع هر کاری با خودم میگم باید به بهترین شکل انجام بشه ولی هیچ وقت دلم راضی نمیشه و سریعا اون کارو ترک میکنم مثلا بارها شده که میخوام تلاشمو برای درس خوندن شروع کنم اما مدام زیر قولم میزنم و این کار یه عادت شده برام که هی شروع کنم و دوباره زیر قولم بزنم و همین موضوع باعث شده من که تا چند سال پیش همیشه جزو شاگرد خوبای کلاس بودم دچار افت تحصیلی  شدیدی شدم ...

    خیلی شک دارم به همه چی...با این که چند روز دیگه کنکور دارم ولی نمیدونم میخوام در آینده چی کاره بشم و اصلا نمیتونم برای خودم هدف داشته باشم و در طول روز متاسفانه خیلی خیال پردازی میکنم و خودم رو در شغلای مختلف و...تصور میکنم و واقعا ترک این خیال پردازی برام سخت شده و احساس میکنم کاملا ذهنم رو به هم ریخته...

    یک موضوع دیگه که خیلی اذیتم میکنه اینه که نکنه به خاطر کوتاهی من کسی آسیبی ببینه یا از دنیا بره یا از حرفام ناراحت بشه و... مثلا همین توصیه هایی که شما میکردید برای ترک مصرف دارو های اعصاب اما من قبلا خونده بودم ترک مصرف دارو های اعصاب نباید یک دفعه ای باشه و طبق توصیه پزشک باید کم بشه و ترک بشه و این فکر که اگه اینو این جا نگم بهتون اگه اتفاقی بیفته من مقصرم واین فکر مثل خوره به جونم افتاده بود و نمیتونستم طردش کنم.

    من متاسفانه دچار وسواس عملی هم شدم مثلا همش در نمازام،وضو و... شک میکنم که درست انجام دادم یانه.حتی وسواس حجاب هم گرفتم با این که چادر میپوشم ولی مدام احساس میکنم حجابم کامل نیست .

    من همین چند روز پیش میخواستم طبق توصیه های شما تمرین طرد افکار مزاحم رو شروع کنم اما با این که گفتید این تمرین خیلی راحته برای من خیلی سخت شده شک دارم کدوم فکر مزاحمه یا کدوم فکر مزاحم نیست و لازم به طردکردن نداره و باید بی تفاوت باشم . تو این موضوع خیلی حساس شدم و جوری شده که هر فکر معمولی ای هم که میاد تو ذهنم طردش میکنم و این مورد خیلی عصبیم کرده و متاسفانه بعد چند ساعت این تمرین رو هم رها کردم.در مورد همون فکر که گفتم( همش میگه از کجا معلوم درسته شاید یه جور دیگه باشه و...)رو اصلا نمیتونم طردش کنم و یک جواریی دیگه فکر نیست انگار تو وجودم نهادینه شده.

    در تمرین مشورت با عقل هم دقیقا طبق همون روشی که توضیح داده بودید پیش میرم اما باز هم شک میکنم که از کجا معلوم عقلم داره درست میگه یانه...خواهش میکنم کمکم کنید .

    یه موضوع دیگه این که من خیلی عجله دارم برای خوب شدن و همش منتظرم هرچی زودتر یه روزی برسه که همه چی خوب شده باشه و خیلی خوب بتونم زندگی کنم و هی توی ذهنم زمان مشخص میکنم برای اون روز.میدونم این عجله اصلا خوب نیست ولی نمیدنم باید چی کار کنم.

    و یک سوال دیگه این که کتاب شما رو با توجه به شرایطم کی باید شروع کنم به خوندن؟

    عذرخواهی میکنم اگه طولانی شده...واقعا به کمکتون نیاز دارم.

     

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • با سلام و تشکر از شما با استفاده از راهکار شما که همون ذکر و نفس عمیق بود تا حد زیادی بر حملات پانیکی که بهم دست میداد،غلبه کردم،اجرتان با خداوند🙏

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • لطفاً اگر ممکنه برای درمان افسردگی شدید من تمرینی قابل تجربه مثل تمرین طرد (افکار مزاحم) معرفی کنید که بتونه افسردگیم رو کمتر کنه. 

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما به خیر

    دیگه واقعا خسته شدم از بس معذرت خواهی کردم نه به خاطر شما دیگه حوصله خودمو ندارم ...امیدوارم موجب اعراض شما  برای همیشه نشم

     

    ... وقتی مطالب امروزتون رو خوندم درگیر اینا شدم ...

    میشه من استثنا حرف عقل رو گوش ندم ...نه حر ف عقل نه حرف این چیزا که مخالف عقلم است فقط ذکر فقط الله ؟

     

    من واقعا حالم بد میشه  کلمه عقل ...واقعا اگه میشه خیلی کمک کننده است ...

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما به خیر

     

    میشه این کار بکنید

    ((اگر باز کم صبری کردید، به خواست خدا نظرات شما را فقط خودم  مطالعه نموده و دیگر آن را منتشر نخواهم کرد ))

    و اینکه من خودم تمام تلاشم رو میکنم که اینقدر این کارو نکنم 

    میشه من اگه باز نفهمی کردم وسوالی پرسیدم ویا.....

    ویه وقت هایی دلم میخواد یه کاری بکنم که حس میکنم مخالف شما است مثل سوالی که دیشب پرسیدم فقط این بار بگم قراره چی کار کنم  

    هرجا شما صلاح دونستید یه چیزی بگید 

    چون من واقعا قراره کاری که در سوال دیشب پرسیدم رو بکنم .یه وقت هایی میفهمم ولی مثل اون سوال قبل یه لحظه فهمیدم نباید هیچ اعتنایی کنم و طرد کردم 

    اینقدر من شرمنده هستم واقعا شرمنده ام واقعا اصلا دیگه نمیخوام هیچ حرفی بزنم 

    گاهی حتی بیش ازحد فکر میکنم نکنه اینجا بد حرفی زدم نکنه جملاتم بی احترامی باشه نکنه باعث بشم این نعمت بزرگ رو از دست بدم نکنه اینجا حس کنند من به حرفشون توجهی نکردم نکنه شما فکر کنید من جاسوس هستم نکنه .....بعد باز اینا رو طرد میکنم اما از شما میخوام که واقعا منو ببخشید و نادیده بگیرید آخه نمیدونید چه حس بدیه که نمیتونم جلو خودم رو بگیرم اما تمام تلاشم رورمیکنم 

    ببخشید من اینقدر حرفایی میزنم که اصلاً سوال نیست آخه میزنم خراب میکنم چی کار کنم ...

    من یه بار مجدد بهتون بگم من تمام تلاشم رو میکنم و واقعا هربار سعی میکنم قوی تر باشم 

    اما اگه باز ....وسوال مطرح کردم شما هر جور خواستید بکنید

    واگه هم من تصمیم گرفتم کاری بکنم(مثلا من الان قراره نه حرف عقل گوش بدم نه عیر عقل نه اون چیزایی که به هرحال اذیت کننده است ) و باز خیلی دچار درگیری شدم بگم بهتون باز شما هر جور خواستید بکنید 

    لطفا 

    من واقعا متاسفم ...( خواهش میکنم روتون رو بر نگردونید اگه این کارو بکنید من توی این دنیا نابود میشم...)

    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر
    مطمئن باشید اگر بنای نگارنده به رویگردانی بود، از اساس وارد فضای مجازی نمی‌شدم.
    بنابراین هیچ نگران نباشید و همانطور که در پاسخ سؤال قبلی شما و دیگر مخاطبان توضیح دادم، تنها مانع پاسخگویی نگارنده کارهای در اولویت و کثرت سؤالات ارسالی است که برخی شرایط خاصی دارند (افکار ناخواستۀ خودکشی)، برخی در عین مشکل حملات پانیک، مادر چهار فرزند قد و نیم قد نیز هستند و آموزش تمرین طرد افکار مزاحم برای ایشان و برخی دیگر در حکم مسئلۀ مرگ و زندگی است و تمام مشکل ایشان را (از مصرف دارو، حملات پانیک، وسواس موکنی، کم‌خوابی، بداخلاقی و غیره) را یکجا حل می‌کند (نمونه) و برخی نیز مانند شما مخاطب محترم، صادقانه خودشان پیام می‌دهند که پاسخ سؤالاتی که ارسال کردند را به دلیل تحقیق خودشان یا وسواسی بودن سؤالشان و غیره ندهم.
    بنابراین همانطور که بارها عرض کردم نگارنده وضعیت شما و دیگر مخاطبانی که در شرایط سخت تری هستند را کاملاً درک می‌کنم و حتی برخی (اگر چه خیلی کم هستند اما) بر خلاف شما که فردی مؤدب هستید، تا می‌توانند به زمین و زمان و حتی -پناه بر خدا- به مقدسات نیز ناسزا می‌گویند اما نگارنده به برکت تمرین طرد افکار مزاحم و ... در عین صراحت و صداقت آنچه لازم است را به شکل علمی و مؤدبانه به ایشان یادآور می‌شوم بدون اینکه کوچکترین ناراحتی شخصی نه برایم پیش آید و نه به ایشان بروز دهم که خوشبختانه سبب شده تعداد قابل توجهی از ایشان (از آتئیست و غیره) در رفتار خود تجدید نظر کنند.
    بنابراین از این پس اگر تأخیر در پاسخگویی دیدید مطمئن باشید علت، کثرت سؤالات و کارهای در اولویت است که «اینجا» توضیح دادم.
    از شکییایی شما سپاسگزارم

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  •  سلام. خسته نباشید من همونیم که گفتم خیلی تو جزئیات دقت میکنم.
    منتظر پاسختون هستم. ممنون میشم.

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام.خدا قوت

    یکی از آشنایان من درگیر وسواس شدید فکری و عملی شده به حدی که از زندگی افتاده وبه گفته ی خودش به آخر خط رسیده .
    این کانال دیدم یه نور امیدی به دلم افتاد.

    خواهش میکنم بگید من چیکار کنم برا مشاوره؟؟؟

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام یه چیزی بگم نمیدونم چم شده (اگه میشه این پیام انتشار نشه🙏🏻🙏🏻)حتی نمیخوام بگم چون نمیدونم دوام داره یا ...حس کردم خدا رو قبول داد م وهست😭💔

    پاسخ:

    سلام

    تجربۀ افراد متعدد نشان می‌دهد در صورت تکرار کافی تمرین طرد افکار مزاحم، غبارزدایی از آیینۀ دل، به اندازۀ کافی صورت گرفته و نتیجۀ مطلوب حاصل خواهد شد. این نتیجه بستگی به میزان انگیژه فرد در ادامۀ این تمرین تا رسیدن به نتیجۀ مطلوب دارد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


    سلام ..

    یک آن خیلی دلم شکست ..

    و این جمله شما عجیب ذهنم رو مشغول کرد ((قدرداین فرصت سرنوشت ساز را آن طور که باید نمی دانند..))

    من نتونستم اونجوری که میخوام با وجود فشاری که تحمل میکردم وآرزوی رهایی داشتم  در درمان وتمرین موفق شوم...

    نتونسم به قول هام عمل کنم ..حس میکردم وقتی حالم بد میشه باید شما رومطلع کنم...

    من اشتباه کردم...اشتباه رفتم ..

    این پیام رو فقط  به خاطر این دادم که به شما وخودم بگم قراره از اول شروع کنم ..

    هر چند تا حالا خوب پیش نرفتم 

    من توی زندگیم هیچ وقت کسی به اندازه شما بهم کمک نکرده وبرام قابل احترام واعتماد نبوده. از شما سپاسگزارم و ..میخوام شما فراموش کنید خطاهامو بهم فرصت دوباره بدید (نیازی نیست که شما جوابم رو بدید فقط دلم میخواست بهتون بگم .)

    من باید از اول شروع کنم .

    من باید دنبال حقیقت برم .

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام نگارنده عزیز وقت شما به خیر 

    ببخشید بابت اون مشورتی که گفتین راجب کلیپ تبلیغاتی در درمان وسواس ..من یه تجربه ای داشتم 

    من چندین سال پیش (حدود۴ یا بیشتر سال پیش) پیش یه کلیپی رو پیدا کرده بودم وبرام جذاب بود آخرش با توضیحاتی.. آدرس سایت رو زده بود و من از اون صفحه اسکرین گرفتم اما وقتی میزدم تو گوگل چیزی برام نمی‌آورد و حتی چندین بار شاید در زمان های مختلف امتحان کردم بعد دیگه گفتم ولش شاید همین یکی بود ولی خیلی دوست داشتم میتونستم به تمام مطالب سازنده این کلیپ دسترسی داشته باشم .

     (من هنوز اون اسکرین رو دارم: 

    ........رسیدن به یقین برای همه سنین در نشانی زیر:

    t.me/esbatekhodavand/397

    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر
    تشکر از توجه و پیگیری شما مخاطب محترم

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


    سلام ببخشید پیام میدم اما من واقعا نمی‌دونم چی کار کنم بارها متن رو خوندم و تمام تکنیک ها و اصل تمرین رو فهمیدم اما نمی‌فهمم باید از کجا شروع کنم چه طور شروع کنم چطور ادامه بدم چطور به پایان برسونم تصمیم گرفتم هر روز ۱۳ دقیقه یه جا بشینم و تمرین رو شروع کنم اما با مشورت عقلی که داشتم عقل این عمل رو ناعادلانه دونست که این کارم باعث میشه وسوسه ها بیشتر بشن تو باید جلوی وسوسه ها رو بگیری   چطور آخه ابتدا شروع اصلا کجاست ؟

    پاسخ:
    سلام

    ضمن تبریک به شما مخاطب خردمند خصوصا بابت آغاز تمرین مشورت با عقل، شما می‌توانید بدون هیچ نگرانی، با انجام روش زیر بر هر نوع وسوسه حتی شدید که در آغاز تمرین مذکور پیش می‌آید غلبه کنید. (این روش را حتی افرادی که وسواس شدید داشتند نیز به راحتی و بدون هیچ عوارضی انجام داده‌اند و مشکل رایجی (۱) که به آن اشاره کردید را حل نمودند.)
    با توجه به اینکه اصل تمرین طرد افکار مزاحم (که در ابتدای این صفحه آمده) بسیار آسان طراحی شده پس کافی است :
    ۱-  در وقت مناسب که آرامش بیشتری دارید (مثلاً در خلوت یا بعد از خواب عمیق که ذهنتان چندان شلوغ نیست) این تمرین را آغاز کنید.
    ۲- حتی اگر چند ثانیه بیشتر تمرین را آغاز نکرده‌اید، به محض اینکه به قول خودتان دیدید ادامۀ تمرین باعث بیشتر شدن وسوسه می‌شود فوراً آن را رها کنید و منتظر شوید تا باز آمادگی کافی برای تکرار تمرین (مرحلۀ ۱ فوق) در شما پیدا شود.
    ۳- تجربۀ مکرر نشان داده است که اگر مرحلۀ ۱ و ۲ فوق را تکرار کنید به تدریج، زمان تمرین بیشتر شده و در نهایت به جای تشدید وسوسه شاهد کاهش آن خواهید بود.
    نکته: اگر مراقب باشید به محض پیش آمدن وقت مناسب (مرحلۀ ۱ فوق) تمرین را شروع کنید و این فرصت را از دست ندهید به طور طبیعی تعداد تمرین افزایش پیدا کرده و زودتر به نتیجۀ مطلوب می‌رسید.

    برای تشویق شما مخاطب محترم کافی است در جریان تجربۀ مخاطبان محترمی قرار بگیرید که به وسواس شدید (در حد تشنج) مبتلا بودند و با روش فوق موفق شدند، تمرین طرد افکار مزاحم را علیرغم ارادۀ به شدت ضعیف- آغاز و به تدریج زمان آن را بیشتر کنند به طوری که هم‌اکنون به محض آغاز تمرین، به جای تشدید وسوسه، شاهد آرامش عمیق هستند و برخی از ایشان ضمن درمان تشنج و وسواس، از دارو و دکتر نیز به طور کامل بی‌نیاز شده‌اند. (نمونه).
    بنابراین توصیۀ خردمندانه این است شما نیز با خاطر آسوده و بدون عجله مراحل بسیار سادۀ فوق را تا رفع نگرانی که مطرح کردید تکرار کنید و بر اساس تجربۀ افراد متعدد مطمئن باشید اگر تا رسیدن به نتیجۀ مطلوب کوتاه نیایید شما نیز همان نتایج را تجربه خواهید کرد.

    ____________
    (۱) اگر خدا بخواهد در تکمیل این آموزش (کلیک) عرض خواهد شد، تشدید وسوسه در ابتدای انجام تمرین طرد افکار مزاحم کاملاً طبیعی و رایج است که خوشبختانه شدیدترین وسوسه‌های قابل تصور با انجام روش سادۀ فوق به تدریج کاهش پیدا کرده و کاملاً برطرف می‌شود.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    ببخشید یه سوال دیگه من قبلاً از ذکر استفاده نمی‌کردم  و اوایل که میخواستم شروع کنم با بهش فکر نکن شروع کردم  وقتی که ما به خودمون میگیم بهش فکر نکن در واقع خودمونو آروم میکنیم و تمام تلاشمونو میکنیم به این موضوع فکر نکنیم اما من متوجه ذکر الله نشدم وقتی الله میگی باید حواست به چی جمع باشه که بتونی روش تمرکز کنی و چیز دیگه وارد ذهنت نشه 

    پاسخ:
    سلام

     اگر خدا بخواهد در قسمت‌های بعدی آموزش با ذکر دلیل علمی خواهد آمد، هر کسی با هر باوری -حتی ناباوران- می‌توانند تمرین طرد افکار مزاحم را صرفا با تکیه به تجربه انجام دهند.
    به عنوان سرنخ: آغاز تمرین طرد افکار مزاحم صرفاً با هدف نفی خطورات منفی یا طرد افکار مزاحم صورت می‌گیرد.
    بنابراین شما هر کلمه یا جمله‌ای را -حتی بی‌معنی- تکرار کنید به دلیل محدودیت ذهن،(آن کلمه یا جمله)جایگزین افکار مزاحم می‌شود و به عبارت دیگر در صورت تکرار کافی، خواهی نخواهی موجب اخراج هر نوع فکر مزاحم از ذهن شما خواهد شد.
    در مراحل اغازین این تمرین، شما وقتی کلمۀ الله را تکرار می‌کنید همین مقدار که بدانید دارید نام آفریدگار را می‌برید کفایت می‌کند و همان تأثیر گفتن جمله بهش فکر نکن + تأثیرات بسیار بیشتر را تجربه خواهید کرد. (۱)
    به همین دلیل با توجه به اینکه حتی خداناباوران نیز احتمال وجود خدا را کامل منتفی نمی‌دانند تاکنون چندین نفر از ایشان و ندانم گرایانی که به هیچ چیز اعتقاد ندارند خودشان داوطلبانه پیام داده‌اند که دوست دارند به جای جملۀ «بهش فکر نکن» کلمۀ «الله» را تکرار کنند.  (نمونه اول، نمونه دوم)
    البته مراحل بالاتر این آموزش بر تکرار کلمۀ الله پایه گذاری شده است بنابراین خردمندانه‌تر این است  اگر مخاطبان محترم حتی خداناباور حساسیت، تعصب و مشکل خاص دیگری ندارند، کلمۀ الله را به عنوان پایۀ تمرین انتخاب کنند تا در آینده بی‌جهت نیاز به وقت گذاشتن جدید جهت تکمیل تمرین و تجربۀ نتایج بالاتر نداشته باشند.

    ________
    (۱) در خصوص مزیت‌های کلمۀ «الله» بر جملاتی مثل «بهش فکر نکن» علاوه بر کوتاه بودن و حرکت نکردن لب‌ها در حین تکرار الله و ... در مشاوره با یکی از مخاطبان محترم (کلیک) توضیحات بیشتری آمده که در قسمت‌های بعدی با عنوان «قبض و بسط»، اگر خدا بخواهد بارگذاری خواهد شد. ازجمله اینکه همین فرد با اینکه وسواس اعتقادی شدید داشت اما خودش داوطلبانه  کلمۀ الله را برای تمرین انتخاب کرد (کلیک) و بعد از مدت کوتاهی بدون هیچ استدلال و خواندن کتاب امثال نگارنده در شواهد وجود خدا، وسواس اعتقادی‌اش درمان شد و باورش به اصل وجود آفریدگار برای جهان برگشت.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما یه خیر 

    یه پیامی ظهر دادم که پشیمونم 

    از شما عذر خواهی میکنم .

    متاسفانه اون فکر بیش ازحد اثر گذاشت به طوری که تمرین رو متوقف کرده،بسیار حالم بد شد نزدیک به دیوانگی یا خودکشی ،امیدم شما شدید متاسفانه پیام دادم وبرای اینکه مجدد ادامه بدم ذکر گفتم کم کم ،کم شدولی اثرات جسمی اون از جمله لرزش دستام و حس از حال رفتن هنوز است 

    اما خوشحالم که با ادامه ذکر‌ بهترم با اینکه میدونم اون حس کنارمه .ولحظه ای غفلت پشیمونی میاره وخوشحالم که شما منو می‌بخشید واقعا معذرت میخوام شرمنده ام

    پاسخ:
    سلام

    سلام وقت شما هم به خیر
    این حالاتی که برای شما مخاطب صادق و محترم پیش می‌آید کاملاً طبیعی است و در واقع همان قبض و بسط است که قبلا با هم گفتگو کردیم و عرض شد اگر خدا بخواهد در مشاوره با فرد محترم دیگر در چند روز آینده در این خصوص بیشتر سخن خواهیم گفت.

    اینکه بعد از چند ساعت از ارسال پیام ظهرتان (که الان همه پیام های شما را با هم دیدم) پشیمان شده‌اید نشان می دهد که کم کم از حالت قبض وارد حالت بسط شده‌اید و همین حالت بسط (شرح صدر) به شما کمک کرده که بر سنگینی وسوسۀ مذکور غلبه کنید.

    اما چون این وسوسه را ناباوران دیگری نیز طی این سال‌ها بارها با من در میان گذاشته‌اند و خوشبختانه پاسخ گرفته‌اند، پیام قبلی شما را با توجه به شرایطی که دارید احتراماً در ادامه عیناً می‌آورم و پاسخ می‌دهم علیرغم اینکه صادقانه عرض میکنم وقتم بسیار کم است به طوری که اگر هر لحظه وقتم را حتی برای کار مهم پاسخ به شما مخاطب محترم بگذارم از کارهای دیگر ازجمله تولید کلیپ‌های آموزشی مهم، تکمیل آموزش طرد افکار مزاحم که شما نیز منتظر آن هستید  و ... به همان اندازه باز می‌مانم اما بعد از مشورت با عقل به دلایلی که در پاسخ به آن اشاره خواهم کرد، اشکالی در ارائۀ توضیحات زیر نمی‌بینم و البته از اینکه برخی اوقات مانند الان خودتان شرایط را درک می‌کنید و پیام می‌دهید که پاسخ ندهم، سپاسگزارم.

    پیام شما
    سلام وقت شما به خیر
    ترو خدا جوابمو بدید🥺🙏🏻💔
     - نوشتن این نوشته ها از هر شکنجه ای بدتره این حرفا قبل از اینکه نوشته بشه همه وجودم رو گرفته ترو خدا یه چیزی بگین ترو خدا💔
    ۱- .... جدا از تمام تمرین وذکر وحتی چندبار مجدد خواستم بهتون پیام بدم جواب وسوسه هام رو با ذکر خوب کردم به طوری یه بار از فرط خوشحالی میخواستم بهتون پیام بدم که مجدد خودم رو نهی کردم💔💔
    - توروخدا این فکر لعنتی سخته اینقدر حالمو بد میکنه گریه جتی نمیخوام یه لحظه بعد این فکر نفس بکشم یا باشم😭😭😭
    ۲- توروخدا هر وقت پیامم رو دیدید جوابمو بدید🙏🏻🙏🏻🙏🏻کاش میتونسیدد حالمو ببنید تا باورتون بشه دروغ نمیگم😭😭😭 توروخدا
    ....توروخدا یه چیزی بگید جوابم فکر مو بدید
    ۳- فکرم:آره درسته که احتمالا خدا هست اما همون یه درصد اگه نباشه😭😭..‌بدون خدا نمیشه که حتی اون شوقی که بخواد آدم رو به ذکر واداره نیس فکر به اون که شاید نباشه ...من نمیتونم تحمل کنم این فکر رو ..
    ذکر میگم طرد میکنم اما قلبم با این فکر تیر میکشه
    البته من برای اینکه بتونم ادامه بدم طرد میکنم فکر رو اما لطفا جوابمو بدید حالم خیلی بد میشه این فکر خیلی بده
    پیام بعدی شما
    سلام ببخشید
     من با ذکر  وقتی  میگم آخرش میره فکره وکم کم حالا ی بدم هم میره
    دوباره بعد یه مدتی میومد فقط اگه یه لحظه بهش توجه کنم دیکه نابودم اما من نمیخواستم بیاد اصلا نمیخواستم چنین سوالی باشه اصلا نمیخواستم خدا نباشه  توقعم غیر منطقی‌بود 😔😔
      من ازتون معذرت میخوام فهمیدم نباید پیام می‌دادم ببخشید من خیلی داغون شدم نفهمیدم...معدرت میخوام جوابم ندید 🌸

    پاسخ
    ۱- به جز برخی اوقات که اگر خدا بخواهد در تکمیل آموزش خواهد آمد (ازجمله زمانی که نگارنده از مخاطبان محترم می‌خواهم نتیجۀ تمرین را اعلام کنند) در موارد دیگر لازم است از گفتن نتایج خوب تمرین طرد افکار مزاحم حداقل تا زمانی که به ثبات شخصیت برسید حتی به دوستان صمیمی خودداری کنید که در این خصوص در مشاوره با فرد مذکور که او هم همین نگرانی را مطرح کرد بیشتر توضیح داده خواهد شد.

    ۲- مطمئن باشید حال شما را به اندازه کافی درک می‌کنم و حتی احتمال می‌دهم اگر از حال دیگر مخاطبانی که همین الان در حال مشاوره با ایشان هستم مطلع می‌شدید تمام غم و غصه‌هایتان را یکجا فراموش می‌کردید و باور می‌کردید که واقعاً آن‌ها آرزو دارند بعد از سال‌ها فقط یک لحظه (تأکید می‌کنم فقط یک لحظه) جای شما باشند و به عنوان نمونه مثل شما در حین تمرین طرد، احساس خوشحالی کنند آنچنانکه از فرط خوشحالی دودل شوند که پیام بدهند یا خیر!

    ۳- این وسوسه را طی این سال‌ها ناباوران بارها با من در میان گذاشته‌اند و گفته‌اند فکر اینکه حتی یک در میلیارد هم احتمال داشته باشد که خدا وجود نداشته باشد برایشان قابل تحمل نیست و موجب نگرانی و سلب اطمینان از ایشان می‌شود که هم در کتاب و هم شفاها (که برخی از آن‌ها نیز منتشر شده) پاسخ ایشان را داده‌ام که خوشبختانه برخی صریحاً و با خوشحالی زیاد پیام دادند که دیگر مطمئن شده‌اند که نه فقط یک در میلیارد بلکه یک در یبنهایت هم احتمال اینکه خدا وجود نداشته باشند وجود ندارد.

    البته همینکه شما مخاطب محترم تصریح می‌کنید که افکاری که گاهی درگیرش می‌شوید وسوسه هستند و لازم است به آن‌ها اعتنا نکنید و حتی می‌گویید لازم نیست به پیامتان پاسخ دهم نشان از عقلانیت شما دارد خصوصاً اینکه در مشاوره‌های قبلی نیز عرض شد افرادی که دچار وسواس فکری خصوصاً حاد هستند لازم است اولویت را انجام تمرین طرد افکار مزاحم تا درمان قرار دهند چون خوشبختانه با درمان وسواس تمام وسوسه‌ها و حتی شبهات علمی که علت آن وسوسه و وسواس است به طور خودکار و بدون نیاز به هیچ استدلال برطرف می‌شوند و باور فرد درست مانند قبل از وسواس حتی شدید و حادّ بر می گردد (نمونه) اما اگر این اولویت رعایت نشود قبلا نیز عرض شد حتی گاهی استدلال دو دوتا چهارتای ریاضی برای افرادی که دچار وسواس خصوصا حاد شده اند نه تنها ایشان را قانع نمی کند بلکه می تواند موجب تشدید وسواس ایشان نیز بشود و تنها راه این است که خودشان مانند شما مخاطب عاقل و خردمند اولویت را تشخیص داده و هر زمان مانند شما متوجه شدند که دچار وسوسه شده اند، کافی است با تمرین طرد افکار مزاحم آن را طرد و مانع غلبه حالات و افکار نامطلوب منفی بر روان خود شوند.

    اما با این حال چون این پرسش و پاسخ را منتشر می کنم و طبعا افراد دیگری هم آن را می بیینند و ممکن است مبتلا به وسواس خصوصا حاد نباشند و از طرفی کنجکاو شوند که چه پاسخی به وسوسه مذکور ناباوران داده ام که موجب اطمینان ایشان نیز شده، به عنوان نمونه به دو پاسخ از پاسخ‌های متعدد خود ازجمله در پاورقی ۴۳۳ و پاورقی ۴۳۵ کتاب اشاره می‌کنم.
    نکته: با توجه به اینکه ممکن است در آینده به علت بروزسانی کتاب تغییراتی در شماره صفحه داده شود عبارت ابتدایی پاورقی فوق این است:
     اساساً تصادفی شکل گرفتن هر چیزی، دلیلی بر عدم وجود عامل برای آن نیست به عنوان نمونه ...
    منتظر خبرهای خوب باشید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما بخیر

    ببخشید من قبلا از شما مشاوره گرفتم و گفتید دچار وسواس ریز بینی هستم و گفتید منتظر مشاوره با خانم ۲۱ ساله که مشکلشون با من شباهت زیادی داشت باشم و علاوه بر اون  توصیه هایی بهم داشتین ولی من واقعا نمیتونم به توصیه هاتون عمل کنم و هر وقت میخوام کاری رو شروع کنم به یک ساعت نرسیده که اون کارو ترک میکنم مثلا همین تمرین طرد افکار مزاحم بارها شروع کردم و بارهازدم زیرش و همش احساس میکنم خوب شروع نکردم و موفق نمیشم و این قدر این فکرا میپیچه تو سرم که اصلا تصمیم میگیرم انجام ندم تمرین رو یا در مورد تمرین مشورت با عقل همون طور که گفتین پیش میرم ولی همش احساس میکنم اون فکری که مینویسم خواسته خودمه نه مشورت عقلم برا همین نمیتونم تو این تمرین هم موفق باشم .در مورد اون موضوعی که گفتم که هر چیزی میاد تو ذهنم در مورد خدا و دین و مذهب و هر چیز دیگه و سوال از کجا معلوم درسته ...طبق توصیه هاتون همین طوری اوایل  با خودم میگفتم الان اصلا برای من مهم نیست چی درسته و چی درست نیست و خداروشکر دیگه واقعا هر وقت در مورد هر چیزی سوال یا شبهه ای میاد توذهنم همین جوری با خودم میگم الان اصلا برام مهم نیست و بدون انجام تمرین طرد افکار مزاحم بی خیالش میشم و میرم تو یه دفتر یادداشت میکنم تا بعد از این که وسواسم درمان بشه بتونم شبهم رو رفعش کنم .اما چیزی که الان خیلی داره اذیتم میکنه خیال پردازی های بیش از اندازه است من مدام در حال خیال پردازیم و این خیلی روی زندگیم مخصوصا اوضاع تحصیلیم تاثیر بدی گذاشته من در مورد این خیال پردازی ها خیلی خوندم انگار یه اختلال به نام خیال پردازی ناسازگاره و معمولا برای فرار از شرایط فعلی استفاده میشه حتی تو این اینترنت خونده بودم این اختلال به وسواس هم مربوط میشه در موردش با پزشک هم قبلا صحبت کردم و پزشک دارو هم دادن بابت این موضوع اما خانواده اجازه مصرف دارو رو نمیدن به من .. خودم هم با مشورت عقل خواستم ترکش کنم ولی طبق معمول هر وقت شروع میکنم کاری رو میزنم زیرش الان اصلا نمیدونم باید چه جوری ترک کنم این عادت بد ۵ ساله رو... ممنون میشم اگه میتونین در این موضوع بهم کمک کنید....

    پاسخ:

    سلام

    وقت شما هم به خیر
    در خصوص اینکه گفتید موفق به عمل به توصیه‌ها نمی‌شوید با توجه به اینکه احتمالاً شما کمال‌گرا هستید (که اصل این خصلت خوب است و فقط باید با مشورت عقل، خردمندانه مدیریت شود) بنابراین در کارهای خود لازم است مدتی  با مبالغه بر خود آسان بگیرید و سخت نگیرید!
    ازجمله در انجام تمرین طرد افکار مزاحم کافی است بدانید این احساس عدم موفقیت برای شروع در انجام این تمرین کاملاً طبیعی است و برای دیگر مخاطبان ازجمله نگارنده نیز پیش‌آمده است، (1) به همین دلیل لازم است تا زمانی که تمرین طرد افکار مزاحم و تمرین مشورت با عقل برایتان عادی و آسان نشده حتماً با مبالغه بر خودتان سخت نگیرید!
    به‌عنوان نمونه برای تمرین طرد افکار مزاحم از روش‌های آسان (نمونه)استفاده کنید (خصوصاً بند ۲)؛ به‌طوری‌که اگر دیدید واقعاً علیرغم اینکه دوست دارید زیر تمرین نزنید اما زدید به هیچ‌وجه اهمیت ندهید و مطمئن باشید اگر به این بی‌اهمیتی ولو اگر لازم شد با مبالغه ادامه دهید به بهترین شکل تمرینات را شروع کرده‌اید.
    افکاری از شما را به نقل از خودتان در زیر فهرست‌وار می‌آورم که لازم است به آن‌ها اهمیت ندهید، ولو به همان شیوه که در مشاوره قبل خدمت شما مخاطب محترم و خردمند عرض شد که حتی اگر لازم شد بگویید اصلاً دلم می‌خواهد زیرش بزنم و ..:
    احساس میکنم خوب شروع نکردم و موفق نمیشم.
    این قدر این فکرا میپیچه تو سرم که اصلا تصمیم میگیرم انجام ندم تمرین رو
    همش احساس میکنم اون فکری که مینویسم خواسته خودمه نه مشورت عقلم 
    نکته:در این مواقع، مانند روشی که در مشاوره قبل عرض شد عمل کنید به این شکل که با مبالغه به خودتان بگویید: مهم این است من تلاشم را برای یافتن  مشورت و خواستۀ عقل کردم پس برفرض که آن فکر، خواسته خودم باشد نه عقلم، هیچ اشکال ندارد؛ سپس دیگر به هر فکری که می‌آید با کمک تمرین طرد افکار مزاحم اهمیت ندهید.

    در مورد خیال‌پردازی بیش‌ازحد، همین مقدار بدانید اصل خیال‌پردازی نه‌تنها بد نیست بلکه بک ویژگی و خصلت بسیار ارزشمند است به‌طوری‌که رمان نویسان بزرگ و موفق تاریخ بدون داشتن خصلت خیال‌پردازی قوی، موفق به رمان‌نویسی نمی‌شدند.
    شما اگر یک مشاور خوب در دوران نوجوانی داشتید چه‌بسا به دلیل داشتن قوۀ تخیل قوی، امروز یک فیلم‌نامه‌نویس، خاطره‌نویس یا داستان‌نویس برجسته می‌شدید اما چون این خصلت ارزشمند شما در چهارچوب مشورت عقل مدیریت نشده به‌طور طبیعی حالت وسواسی و منفی پیدا کرده است.
     بنابراین در حال حاضر شما یک‌راه کاملاً مجرب در اختیار دارید که نگارنده بر اساس تجربۀ افرادی که مانند شما دچار خیال‌پردازی می‌شدند عرض می‌کنم که این راه بدون شک مؤثر است و مانع خیال‌پردازی می‌شود.
    برخی از این افراد به نگارنده اطلاع دادند که چنان خیال‌پردازی ایشان قوی است که در خیابان پرترافیک و بسیار شلوغ به مرحله‌ای می‌رسند که دیگر مطلقاً هیچ صدای ماشین و حتی مردمی که از نزدیک با ایشان با صدای بلند حرف بزنند را نمی‌شنوند (!) اما خوشبختانه همین افراد طبق گزارشی که دادند با عمل به روش زیر به‌تدریج موفق شدند که بر خیال‌پردازی‌های عمیق خود به‌طور کامل غلبه کنند به‌طوری‌که وقتی از خانه خارج می‌شوند تا برمی‌گردند حتی یک‌بار هم دچار خیال‌پردازی مذکور نمی‌شوند!
    چون شما با تمرین طرد افکار مزاحم (که در ابتدای همین صفحه آمده) آشنا هستید به همین مقدار بسنده می‌کنم که کافی است به‌محض آغاز خیال‌پردازی، تمرین طرد افکار مزاحم را آغاز کنید و مطمئن باشید اگر با تخلیه هر نفَس به شکل پیوسته، عبارت انتخابی خود را تکرار کنید، به دلیل محدودیت ذهن، محال است بعد از زمانی محدود از آن خیال‌پردازی که قرار است ذهنتان را عمیقاً درگیر خودش کند به‌سلامت عبور نکنید!
    📎
    اگر مایل بودید، نتیجۀ این تمرین را حداقل سه روز دیگر -از همین راه ارتباطی- اطلاع دهید که امید است، خوش‌خبر باشید.
    🖇  با توجه به سؤالات مشابه از دیگر مخاطبان محترم (چون به افراد متعدد گفته‌ام که وسواس ریزبینی دارند و منتظر مشاورۀ خانم ۲۱ ساله مذکور باشند) بنابراین اگر برایتان امکان دارد، از این به بعد نام مستعار (غیر اصلی) برای خود مشخص کنید (مثلا میم دال)

    ________
    (1)- اگر خدا بخواهد چند روز آینده در مشاوره با فرد محترمی که هم‌اکنون مشاورۀ وی در حال انتشار است در همین خصوص با عنوان قبض و بسط در حین تمرین طرد افکار مزاحم توضیحات گره‌گشایی عرض خواهد شد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما به خیر 

    با عرض معذرت جواب سوال دیروزم را در متن ارسالی امروز شما به کانال پیدا کردم 🌺🙏🏻از شما می‌خواهم ضمن تقدیر وتشکر از زحمات بی کران شما .اگر می‌شود جواب سوالم را ندهید و با توجه به کمبود وقت با ارزشتان جواب این را هم ندهید اگر جسارت نیست🙏🏻بابت کم صبری عذر خواهی وبابت صبر شما بسیار سپاس گزار

    پاسخ:

    سلام

    از همکاری و همراهی شما مخاطب صادق و خردمند سپاسگزارم.
    با این حال چون سؤال شما مشکل دیگر مخاطبان محترم نیز هست و راه حل کارآمد و ساده ای هم دارد در صف پاسخگویی قرار دادم و در موقع خودش اگر خدا بخواهد پاسخ خواهم داد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما به خیر خسته نباشید .

    این مطالب تکراریه میخواستم دوباره بهتون بگم نمیتونسم بهتون نگم 

    یادتون که هست گفتم هیج حرفی هیچ چیز منطقی حس و... هیج چیز رو قبول ندارم متعصب ترین لجوج ترین بدترین دنبال پیش فرض هاو....هستم 

    من نمیخوام زیاد صحبت کنم  

    من واقعا هیچی قبول ندارم 

    اصلا کتابتون هم الان قبول ندارم(💔)

    اصلا...بعضی حرف های شما رو هم قبول ندارم...یعنی نمیخوام گوش بدم(😓)

    حتی اینکه وسواس دارم قبول ندارم ...گفتم که هیچ شده هیچ. چیز

    دلیل های بی ته ..‌سوالات بی پایان ...اصلا بخوام گوش بدم دیونه میشم 

     

    کلا نابود..من با همون حرف اولتون فقط وفقط ادامه خواهم داد با همین یه حرف شما که چون فکرم برام مزاحمه(حالا دیگه چه درست چه غلط )نمیخوام..نمیخوام فکر کنم..(شما گفته بودین همین میزان عقلانیت شما کافیه من اونم کنار گذاشتم...)اصل همه چی رو میتونم نابود کنم واسه همین خسته شدم و گفتم نمیخوام ..حوصله فکرامو ندارم..

    فقط تمرین ذکر رو خیلی دوست دارم از ته قلبم خیلی .. هدفم هم فقط همینه ‌...بی هیچ دلیل..

    شاید تو همین تمرین یه جاهایی که حرفتون رو گوش ندم مخصوصا اون جاهایی که میگید عقل

     منو قانع نکنید لطفا.

    اون پیامی هم‌که تو صف پاسخگویی هست راجب عقل جواب ندید من تصمیمم رو گرفتم چون واقعا نمیتونم..من فقط تمرین رو انجام میدم بدون توجه به عقل وهمه چیز...

    شما که میدونید من اگه محل بدم حتی تو تمرین هم شک میکنم (میگفتم تمرین شست وشوی مغزی هس...)زیاده اصلا بخوام برم هیچی نمیمونه ازم...(من هیج چیز رو قبول ندارم و نمیکنم )

    من متاسفم ..... با وجود جسارت هام اما با اعتماد کامل بهتون پیام دادم خیلی ازتون خ معذرت میخوام..خیلی ازتون متشکرم..

    پاسخ:

    سلام
    وقت شما هم به خیر.
       در پیام بعدی «اینجا» بابت مطالب فوق توضیحاتی دادید که خوشبختانه نشان از درک مناسب شما مخاطب محترم دارد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما به خیر ..ازتون خواهش دارم که این پیام رو منتشر نکنید آخه روم نمیشه😔💔خواهش🙏🏻فقط می‌خواهم  ازتون عذرخواهی کنم که جا داشت همون دیشب میکردم که حواسم نبود ..من یخرده دیشب بی احترامی کردم به شما ،یکم تند حرف زدم اصلا نمیخواستم شما واقعا برام قابل احترام هستید ببخشید اگه اینطوری شدعذرخواهی میکنم .

    پاسخ:
    سلام

    از توجه و همیاری شما مخاطب صادق سپاسگزارم.
     
    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما بخیر ...ممنونم بابت پاسخگویی و مشاوره های ارزشمندتون...

    گفته بودید حداقل ۳ روز بعد از انجام تمرین ترک خیال پردازی نتیجه رو بهتون اطلاع بدم . من دو روز اول طبق توصیه هاتون پیش رفتم و زمانی که ذهنم میرفت سراغ خیال پردازی با تمرین طرد افکار مزاحم به همراه تنفس صحیح استفاده کردم . بعضی مواقع که دچار خیال پردازی نمیشدم و فقط وسوسش میامد همین تمرین رو انجام دادم اما متاسفانه دیروز نتونستم مقاومت کنم و طبق معمول زیر قولم زدم .دوروز اول با توجه به این که تمرین رو انجام میدادم اما اصلا آرامش نداشتم و همش یه فکری تو سرم میپیچید که این راهش نیست این طوری موفق نمیشی و این طوری این اختلال خیال پردازی به طور اساسی درمان نمیشه و بعدا بدتر میشه و مشکلات بیشتری برات ایجاد میکنه و از این فکرا...من معمولا وقتایی که در حال خیال پردازی هستم احساس خوبی دارم و الان که تو زمان امتحانات هم هست خیلی بیشتر خیال پردازی میکنم و یه جورایی زمانی که در حال خیال پردازی هستم استرس امتحانا و حال بدمو احساس نمی کنم و یه جورایی از این راه برای فرار از واقیت استفاده میکنم ولی وقتی کلی زمان ازم میره اینقدر استرس میگیرم بابت عقب افتادن از درسام ...مثلا دیروز با این وسوسه که (الان زمان امتحاناتمه و نمیشه این عادت ۵ ساله رو تو این دوران حساس ترک کنم و بهتره بذارم برای بعد امتحانات و کنکور و برای این که استرس امتحانات اذیتم نکنه بهتره خیال پردازی کنم تا یکم از این استرس ها دور بشم و حالم بهتر بشه و بتونم بهتر درس بخونم .برای این که همه وقتم هم هدر نره خیال پردازی هامو مدریت میکنم که زیاد زمان نگیره ولی متاسفانه امکان مدریت کردنشون رو نداشتم و بیشتر روز به جای این که درس بخونم  در حال خیال پردازی بودم )با این فکر تلاشمو بهم زدم برای ترک اختلال خیال پردازی و وقتی که باز تلاشمو بهم زدم و دچار خیال پردازی شدم یه فکر دیگه اومد تو ذهنم که الان که ترک کردم تلاشمو درمانم به تاخیر میوفته و اگر درمان رو بزارم بعد از کنکور باز مشکلاتم بیشتر میشه. اصلا نمیدونم باید چی کار کنم خیلی ذهنم شلوغه و تصمیم گیری برام خیلی سخت شده...

    من هر کاری که میخوام شروع یا ترک کنم همین طور استرس میگیریم و کلی فکرای منفی میاد تو ذهنم که این راهش نیست و این طوری موفق نمیشی و از این حرفا ...این وسوسه این قدر زیاده که مثلا من هر وقت میخوام کاری رو آغاز کنم اول با بسم الله الرحمن الرحیم شروع میکنم و توی تلفظ دچار وسواس میشم بعدش کلی فکر میاد تو ذهنم که چون خوب تلفظ نکردی تو اون کار موفق نمیشی ...میدونم این فکرا خیلی احمقانه هست ولی واقعا دست خودم نیست....حتی همین پیامی که میدم به شما کلی دچار وسوسه میشم که آیا همه مشکلاتم رو اون طور که باید گفتم یانه...

    من واقعا شرمندتونم با توجه به وقتی که میذارید برای پاسخگویی به من اما من مدام عدم موفقیت هامو بهتون اطلاع میدم. من با این که دچار وسواس اعتقادی هم هستم اما خیلی دعا و توسل میکنم و یک حس درونی هم همش بهم میگه حتما مشکلاتم حل میشه و خوب میشم اما نمیدونم چرا روز به روز داره اوضاعم بدتر میشه  .من میدونم در کنار دعا و توسل تلاش خیلی مهمه اما نمیتونم تلاش کنم و همیشه توی تلاشام دچار وسوسه میشم..

    چون گفتید یک نام مستعار برای خودم بذارم خواستم بگم اولین مشاوره ای که شما به من دادید در ۲۵ فرودین ماه با عنوان دختر خانم محترم در حال کنکور در کانالتون بارگزاری کردید.

    عذر خواهی میکنم بابت مزاحمت های ایجاد شده...

    پاسخ:

    سلام

    وقت شما هم به خیر
    سپاس از روحیۀ قدرشناسی شما مخاطب صادق و خردمند

    با توجه به شرایط  ویژه شما و علیرغم اینکه افراد دیگری جلوتر از شما در صف پاسخگویی قرار دارند- توضیحات زیر به اندازه توان ارائه خواهد شد که امید است در آینده بازهم شاهد خبرهای خوبی از شما باشیم.

    هدف از پیشنهادی که در پایان مشاورۀ قبل به شما و دیگر مخاطبان محترم دادم (اعلام نتیجه تمرینات بعد از حداقل ۳ روز) درواقع تست و آزمودن وضعیت مخاطب است.
     اگر شما گزارش می‌دادید که به‌جای ۳ روز فقط چند ساعت با آغاز تمرین طرد افکار مزاحم موفق به کنترل خیال‌پردازی خود شده‌اید بازهم نمره کامل را می‌گرفتید حال‌آنکه شما گزارش دادید که دو روز اول، تمرین مذکور را انجام دادید ... و فقط روز آخر نتوانستید مقاومت کنید.
    با این حساب اگر امکان نمره بیش از ۲۰ بود نمرۀ شما چندین برابر بیشتر می‌شد.
    برای اینکه از نتیجه فوق‌العادۀ عالی خود در انجام موفق تمرین طرد، مطمئن شوید، دو نکتۀ زیر را به شما اطلاع می‌دهم که امیدوارم خردمندانه، به آن توجه کنید.
    سپس  ببینید آیا اطلاع از دو نکتۀ زیر علیرغم اینکه نمرۀ شما در انجام تمرین طرد افکار مزاحم، بسیار بیشتر از ۲۰ شده، آیا حس قدردانی را در شما بیدار خواهد کرد یا خیر؟
    علامت بیداری حس قدردانی در شما این است که بعد از اطلاع از دو نکتۀ زیر خوشحال شوید و این خوشحالی بیش از ۵۰ درصد (۵۱ تا ۱۰۰) باشد.
    اگر خوشحالی شما ۵۱ درصد هم شد کافی است.
    اگر خوشحالی در شما کمتر از ۵۰ درصد شد، لطفاً توضیحاتی که در «اینجا» در همین موضوع در حال بارگذاری است را مطالعه و به راه‌حل ارائه‌شده عمل نمایید، قسمت‌های بعدی این توضیحات نیز در حال تنظیم است که اگر خدا بخواهد بارگذاری خواهد شد.
    اما آن دو نکته:
    نکتۀ اول: مطلب زیر را به خانم محترم ۲۱ ساله که مشکلات بسیار مشابه با شما داشت اطلاع دادم (که امیدوارم در روزهای آینده مشاوره وی کامل منتشر شود)؛ به وی گفتم:
    اگر برای شروع بتوانید فقط ۳۰ ثانیه تمرین طرد افکار مزاحم را پشت سر هم انجام دهید، مشکل حادی ندارید و می‌توانید این تمرین را تا درمان کامل هر نوع اختلال خود ادامه دهید در غیر این صورت نیاز به مشاورۀ جداگانه دارید.
    نکته دوم: می‌توانید به‌عنوان نمونه این مشاوره را «اینجا» مطالعه نمایید که مربوط به فردی است که از وی نیز خواستم بعد از ۳ روز نتیجه تمرین طرد افکار مزاحم را اطلاع دهد.
    وی از ۱۱ سالگی دچار فکر و خیال عمیق می‌شد و متأسفانه هم‌زمان ناخن‌هایش را می‌جوید و به‌تدریج طی ۳۰ سال، وسواسش به موکنی و آسیب جدی به بدنش نیز رسید به همین دلیل وی با انجام تمرین طرد افکار مزاحم، فقط ۱ ساعت توانست در مقابل آن حس مزاحم، مقاومت کند!
    از وی نیز خواستم که با آن حسی که مرتب به وی القاء شکست و افکار ناامیدانه می‌کرد (و می‌گفت با این عملکرد ضعیف، اختلالاتش کامل درمان نخواهد شد و اوضاع بدتری در انتظار اوست و ...) بی‌اعتنایی کند و به هیچ بدبینی بی‌اساس نسبت به آینده توجه نکند و تنها خط قرمزش ناامید نشدن به هر قیمت باشد.
    همچنین به وی گفتم هر زمان افکار ناامیدی سراغش آمد فوراً با تمرین مشورت با عقل، میزان موفقیت‌هایی که تا الان داشته را مکتوب کند (با تایپ یا قلم) و سپس با تمرین طرد افکار مزاحم، افکار ناامیدکنندۀ مذکور را از خودش دور نماید.
    خوشبختانه وی با عمل به روش فوق، به‌تدریج موفق شد بر هر حس کاذب شکست و افکار ناامیدکننده، غلبه کند و امروز بعد از حدود ۴ ماه، (اگر بتوانید مشاوره‌های وی را مطالعه کنید)، خواهید دید وی تبدیل به یکی از موفق‌ترین مخاطبان در انجام تمرین طرد افکار مزاحم و مشورت با عقل شده است و توانسته است با ترکیب این دو تمرین بعد از ۳۰ سال ناکامی، بر اختلالات بسیار خطرناک غلبه کند که هرکدامش برای از پا انداختن چند انسان سالم و کاملاً شاد کافی است.

    البته فرق اساسی شما با مخاطب محترم فوق این است که وی به نگارنده گفت درست مثل شما در اوایل، وقتی حس خیال‌پردازی هنگام امتحان و غیره سراغش می‌آمد، معمولاً احساس خوبی داشت و با مشغول شدن به خیال‌پردازی، با استرس‌هایش مقابله می‌کرد اما متأسفانه از وقتی وی به خیال‌پردازی عادت و وسواس پیدا کرد، به‌تدریج حس خیال پردازی از فاز نرم و خوشایند، وارد فاز سخت و آزاردهنده شد و به‌جای رفع استرس، خودش عامل ایجاد استرس‌های جدید و گاهاً خطرناک گردید.
    این تجربۀ تلخ (وارد شدن حس خیال‌پردازی از فاز نرم به فاز سخت) را تمام افرادی که به مشکل مشابه شما مبتلا هستند بعد از مدتی گزارش می‌دهند که امیدوارم این اطلاع‌رسانی از تجربۀ تلخ ایشان، به شما کمک کند با انگیزۀ کافی به روش زیر عمل کنید که در این صورت مطمئن باشید هیچ مشکلی به خواست خدا برای شما پیش نخواهد آمد و از این چالش به‌سلامت عبور خواهید کرد.
    ۱- هر زمان دیدید که به‌راحتی می‌توانید با تمرین طرد افکار مزاحم، مانع خیال‌پردازی یا هر نوع استرس شوید (یا به قول خودتان مانع افکار احمقانه شوید)، اختیارا از انجام تمرین طرد کوتاهی نکنید تا مبتلا به استرس عقب افتادن از کارهای مهم‌ترتان نیز نشوید.
    ۲- زمانی که واقعاً می‌بینید توان مقابله با خیال‌پردازی را حتی به کمک تمرین طرد افکار مزاحم ندارید روش‌های جایگزین زیر را به ترتیب انجام دهید:
    الف- خیال‌پردازی خود را به سمت یک داستان جذاب خیالی یا حتی نوشتن خاطرات خود ببرید و آن داستان و خاطره را هر بار یادداشت کنید و سعی کنید داستان و خاطره خود را به سرانجام خوب و شاد برسانید به‌طوری‌که اگر دیگران نیز آن را خواندند مثل شما سرگرم و شاد شوند.
    ب- همیشه ابتدا روش الف فوق را انجام دهید و هر بار که جواب نداد فورا روش فوق را رها کنید و در عوض یک کار جذاب که در آن تحرک بدنی وجود دارد مثل آشپزی یا شستن ظروف که سرتان را گرم می‌کند و شمارا از فکر و خیالی که درگیرش شدید و حتی از استرس نجات می‌دهد انجام دهید.
    ج- اگر روش فوق نیز جواب ندارد یک کار جذاب که تحرک بدنی ندارد مثل بازی‌های سالم رایانه‌ای که با آن راحت هستید و معمولا حالتان با مشغول شدن به آن عادی می‌شود را انجام دهید.
    برخی از این بازی‌ها توانایی مشغول کردن بیشتر ذهن را دارند؛ به‌عنوان نمونه بازی Sparkle۲ را امتحان کنید.
    نکته اول: با انجام هرکدام از روش‌های فوق که دیدید حالتان عادی شد، سراغ کارهای مهمتر مثل خواندن درس بروید و باز اگر خیال‌پردازی عود کرد روش‌های فوق را تکرار کنید.
    نکتۀ دوم: برخی افراد که مشغول تمرین طرد افکار مزاحم هستند گزارش دادند که  در حین کارهای جذاب  مثل آشپزی و بازی‌های سالم رایانه‌ای و حتی شنیدن مجموعۀ صوتی از سرزمین نور، بهتر می‌توانند تمرین طرد افکار مزاحم را انجام دهند بنابراین شما نیز در حین کارهای فوق می‌توانید باتمرین طرد بهتر بر خیالات و استرس غلبه کنید.
    د- اگر هیچ‌کدام از روش‌های فوق جواب نداد سعی کنید بخوابید تا زمان بدون فشار زیاد بر شما زودتر بگذرد خصوصا اینکه هیچ وقت فراموش نکنید زمان هر استرسی که بر انسان وارد می‌شود حتی بالاترین استرس‌ها بدون شک محدود است و معمولا حداکثر تا چهل دقیقه تمام می‌شود. (که اگر خدا بخواهد در مشاوره با فرد مذکور به همین موضوع با عنوان قبض و بسط  اشاره شده و منتشر خواهد شد.)
    ۳- عمل به روش‌های فوق کمک بسزایی به شما می‌کند که خصوصاً در هنگام امتحان کمتر دچار خیال‌بافی و از دست دادن فرصت درس خواندن شوید اما اگر به هر دلیل حتی عمدی در انجام روش‌های فوق کوتاهی کردید و این فکر سراغتان آمد که «چون الآن که ترک کردم تلاشمو درمانم به تاخیر میوفته» باز هم به این افکار منفی اهمیت ندهید و فراموش نکنید که تنها خط قرمز شما باید ناامید نشدن حتی در صورت کوتاهی عمدی باشد، چون مشکل اصلی از آنجا شروع می‌شود که شما اجازه غلبه ناامیدی را به هر شکل حتی وقتی مقصر باشید به خود بدهید.
     اما اگر به هر شکل به هر نوع ناامیدی بی اعتنایی کنید درنهایت با کمترین خسارت به نتیجۀ مطلوب می‌رسید و بعد از پایان زمان امتحان نیز می‌توانید برای ریشه‌کنی هر نوع اختلال خود، تمرین را ادامه دهید.
    ۴- همانطور که در تمرین طرد افکار مزاحم بر آن تأکید شده، از روش‌های مؤثر برای نجات از افکار مزاحم تغییر مکان است خصوصاً هنگامی که خیالبافی شما را رها نمی‌کند و این روش لازم است در فصل امتحان جدی‌تر گرفته شود تا خیال پردازی‌ها بیش از حد مانع درس نشوند.
    ۵- آن حس درونی که به شما می‌گوید: «حتما مشکلاتم حل میشه و خوب میشم»  حقیقتی است مجرب که نگارنده مرتب شاهد آن از دیگران هستم که خبر می‌دهند با روش‌های فوق از مشکلات بسیار بزرگتر از شما به سلامت عبور کردند و وسواس و اختلالاتشان به طور کامل درمان و تبدیل به خاطره شده است در حالی که در زمان ابتلا هرگز باور نمی‌کردند!
     اما آن حس که به شما می‌گوید: «اما نمیدونم چرا روز به روز داره اوضاعم بدتر میشه»، روشن است که باید به این افکار دارای بار منفی با تمرین طرد افکار مزاحم خصوصاًدر فصل امتحانات بی‌اعتنایی کنید که برای رسیدن بهتر به این هدف می‌توانید هر زمان این افکار ناامیدکننده سراغتان آمد به همان روش مجرب که در بالا برای حل مشکل فرد محترم مذکور به آن اشاره شد، عمل کنید به این صورت که به محض آمدن افکار ناامیدکننده، با انجام تمرین مشورت با عقل، موفقیت‌هایی را که تاکنون به دست آوردید (و به بخشی از آن‌ها اشاره کردید) مکتوب کنید و اگر دیدید بازهم حس قدردانی در شما زنده و بیدار نشد و ناامیدی را پس نزد، به نشانی مذکور «اینجا» مراجعه و به راه حل ارائه شده عمل نمایید.

    به امید خبرهای خوب

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما به خیر::این افراد در ادامه چون تمرین مشورت با عقل را هم به طور جدی آغاز می‌کنند  ظرفیت فکری و قدرت تحلیل‌شان به شکل جهشی بالا رفته و موفق به تجربۀ نتایج بالاتر تمرین طرد افکار می‌شوند.من بیچاره پس چه آخه دلم میخواست به بالاترین سطوح این تمرین برسم این تمرین بهترین هدیه الله بود..

    پاسخ:
    سلام

    سلام وقت شما هم به خیر
    قابل توجه شما مخاطب محترم و دیگر مخاطبان.
     به چند سؤال دیگر مثل سؤال شما، اگر خدا بخواهد به زودی «اینجا» به ترتیب پاسخ داده خواهد شد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام و خدا قوت
    👤 دوست عزیز ممنون از پاسختون
    من 13 ساله بودم که طلبه شدم و به یهدی من یشاء إلى صراط مستقیم معتقدم.

    با اجازتون سؤالاتی در مورد پاسخی که اخیرا در کانالتون بارگذاری کردید برایم پیش اومده که اگه امکان داره یک راه ارتباطی در ایتا یا تلگرام لطف کنید تا بتونم بهتر  ارتباط برقرار کنم.

    پاسخ:
    سلام

    خدا قوت

    راه ارتباطی ایتا @Pishnaha
     https://eitaa.com/Pishnaha

    لطفا برای کمک به شفافیت ارتباط، هر نوبت یک سؤال مطرح کنید و بعد از دریافت پاسخ، سؤال بعدی را بپرسید.
    باتوجه به کارهای در اولویت نگارنده، قبلا از تحمل شما مخاطب فرهیخته، بابت احیاناً فاصلۀ بین هر پاسخ تشکر می‌کنم.
     
    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


    سلام من نیاز فوری دارم به جواب لطفااااا🙏🏻.

    من نیاز دارم به اینکه دائم ذکر رو بلند بگم چطور این کارو بکنم من اکثر وقت ها خانواده کنارم هستن من نیاز دارم به صدای بلند تورو خدا من واقعارنیاز دارم چند بار میخواستم بگم دیکه تحمل ندارم 😭..

    🌺🙏🏻

    پاسخ:

    سلام

    در همین صفحه عبارت «آشنایی با انواع روش ذکر» را جستجو کنید.
    در آنجا توضیح داده شده که ذکر  را می‌توان در شرایط خاص به پنج روش ازجمله با صدای بلند یا حتی بدون صدا گفت.
    هر کسی روش‌های پنج‌گانۀ فوق را به اندازۀ کافی تمرین کرده باشد خودش به تجربه می‌تواند بفهمد که در کنار خانواده و حتی افراد بیگانه نیز می‌توان به یکی از روش‌های مذکور ذکر را تکرار کرد به طوری که دیگران مطلقاً متوجه نشوند و در عین حال فرد، آرامش و امنیت از افکار منفی را نیز تجربه کند.
    ذکر موجب طرد افکار منفی می‌شود چه با صدای بلند باشد چه بدون صدا.
    البته اگر ذکر بدون صدا باشد به طوری که دیگران متوجه نشوند اما در عین حال با تمرکز بیشتری گفته شود، آرامش ایجاد شده حتی بیشتری از ذکری است که در خلوت با تمرکز کمتری گفته می‌شود.
    تمرین ذکر در خلوت آسان‌ترین مرحلۀ آن است و تمرین ذکر در حضور دیگران به طوری که متوجه نشوند، سخت‌ترین بخش تمرین است که مسلماً با تکرار آسان خواهد شد.
    با توجه به اینکه افرادی که مورد هجوم افکار منفی قرار می‌گیرند نیاز دارند در حضور دیگران هم تمرین مذکور را تکرار کنند بنابراین لازم است تمام روش‌های پنجگانۀ فوق از جمله روش‌هایی که دیگران متوجه نشوند را تمرین و تجربه کنند که خوشبختانه با تکرار هر کدام از روش‌های مذکور، مسلماً آن روش، آسان و لذت‌بخش خواهد شد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت تون به خیر. ابتدا تشکر خیلی کوتاه بابت جواب قبل شما دیروز :واقعا سپاس گزارم سوالم رو کامل مطرح نکردم اما جواب شما برام کافی بود خیلی متشکرم. 

    نمی‌دانم آیا مخاطبی که چند ماه قبل پیام زیر را داد شما هستید یا خیر، که اگر شما باشید بر اساس تجربۀ افراد مشابه (که ایشان نیز به دلیل اختلال وسواس موفق به ثبات یقین خود نشدند) عرض می‌کنم مشکل شما نیز با تداوم تمرین طرد افکار مزاحم بدون نیاز به هیچ استدلال و خواندن کتاب امثال نگارنده در شواهد وجود خدا از ریشه و اساس حل خواهد شد.(تشکر از مهربانی شما )

    میخواستم در جواب به سوالاتان بگویم متاسفانه بله و حتی تمام سوالاتی که با نام ز فرستاده شده من هستم ...

    و راجب کتاب اصلیتون من اسم اون یقین رو یقین نمیزارم . من خیلی تلاش کردم اما کردم طبق کتاب شما: آماده کردن زیر ساخت ها برای گذاشتن اولین خشت(۱۴۵)عمل نکردم در واقع من ابتدا خوب نفهمیدم و بعد مراحل تجربی آن را خوب اجرا نکردم (از شواهد محسوس استفاده نکردم) البته بعدا متوجه شدم

    وباعث شد برگردم.و دیگه نتونسم برم.و این اشتباه سهوی بود .الانم که دیگه..😅

    پاسخ:
    سلام
    وقت شما هم به خیر

    به امید آینده‌ای بهتر

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما به خیر.
    راجب پیام امروزتون...احساس می‌کنم یه جورایی تحت نظر هستم ..یه جوریه..
    .
    مثلا من توخلوت خودم با ذکر هستم یکی این خلوت رو هم میزنه....
    خیلی گریه کردم

    یه چیز رو به شما بگم اگر خوب بشم نمیگم فقط به شما میگم و اینکه اگه سوال برام‌پیش اومد  دیگه امنیت قبلی نیست.

    پاسخ:
    سلام
    وقت شما هم به خیر
    بر هم خوردن خلوت، جهت تمرین ذکر، یک امر عادی است و خوشبختانه در صورت اطلاع از جزئیات روش علمی و صحیح این تمرین، دیگر هیچ مانعی چه عمداً و چه غیرعمداً نمی‌تواند خلوت انسان را به هم بزند.
    با توجه به اولویت‌های شخصی نگارنده، دعا کنید خداوند توفیق تکمیل این آموزش را خصوصاً در قالب کتاب روزی فرماید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام .دوباره تلاش میکنم..فقط اینبار دیگه ببخشید 🙏🏻

    پاسخ:
    سلام

    به امید موفقیت، تلاش شما ارزشمند است، من نیز -شکر خدا- راحت هستم؛ پس ناراحت و نگران نباشید.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما بخیر...ببخشید مزاحمتون میشم  الان یه شرایطی پیش آمده که  نیاز به مشاورتون دارم.میخواستم در مورد مشکل اصلیم یعنی همون  خیال پردازی افراطی باهاتون صحبت کنم .من بعد از مشاوره قبلی تون تصمیم گرفتم تلاش برای ترک خیال پردازی افراطی رو بزارم برا بعد ازتموم شدن امتحانات و کنکور تا بتونم با خیال راحت و به بهترین شکل ممکن این عادت رو ترک کم ولی الان شرایط تغییر کرده و با توجه به جنگ تکلیف کنکور مشخص نیست با این وجود من دوست دارم هر چی زودتر این عادت بد رو ترک کنم با توجه به این که تو این شرایط ذهنم درگیره جنگه و کمتر سراغ خیال پردازی میره به نظرتون زمان خوبی هست برای ترک این عادت؟

    بابت تمرین ذکر هم میخواستم از تون تشکر کنم تو این شرایط استرس زا ودرگیری شدید ذهنی خیلی کمکم کرده ممنون میشم تو این مورد ترک خیال پردازی هم کمکم کنید...

    پاسخ:
    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  •  عرض سلام و ادب
    بابت تمرین ذکر (یا تمرین طرد افکار مزاحم) خیلی خیلی ممنوم.
    هر وقت استرسم گرفته و تمرین رو انجام دادم بعد چند لحظه استرسم (از بین) رفته.
    تا وقتی (که) مشغول تمرین هستم، هیچ استرس خاصی به من وارد نمیشه که بخواد اذیتم کنه.
    اما یک مشکل جدید که چند روزه خیلی درگیرم کرده اینه که من روی خبرهای جنگ خیلی حساس و کنجکاوم -خصوصا الان که به شکل خاصی افتادیم روی دور پیروزی- (بنابراین) مدام اخبار جنگ رو پیگیری میکنم و حتی یک لحظه هم نمیتونم گوشی رو از خودم دور کنم. همین باعث شده آرامش ذهنیم به هم بخوره و حتی گاهی از تمرین ذکر هم میفتم و یهو مثل قبل استرس بهم وارد میشه.

    از راهنماییتون خیلی ممنونم.

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما بخیر 

    ببخشید من یه سوال داشتم 

    من درحال انجام تمرین هستم سوالم این بود که من اول باید وسواسم را درمان کنم تا بتونم کتاب اثبات خدا رو بخونم یا همینطور که در حال درمان هستم میتونم کتاب رو بخونم  و آیا به اثبات خدا میرسم ؟

    و اینکه چرا درمان وسواس من خیلی طول کشید شاید در درمان وسواس من مشکلی هست ؟

     

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام 

    ببخشید پیام میدم 

    من خیلی ترسیدم در حدی که حس میکنم نفسم بالا نمیاد

    من از همون اول وسواس داشتم هم اعتقادی هم چیزهایی که مقابل چشمم هستن  من تمرین رو به خوبی انجام دادم اما متاسفانه یه مدت غفلت کردم و الان خیلی میترسم  چون من نتوانستم وسواسمو درمان کنم و الان جنگ شده از جنگم میترسم 

    و الان تو این شرایطی که هست نمیتونم وسواسمو درمان کنم چون حتی نفسم هم بالا نمیاد  همش میترسم 

    همش میترسم نه تونستم وسواسمو درمان کنم نه تونستم کتاب اثبات خدا رو بخونم و الان خیلی میترسم تو این شرایطی که هست اتفاقی برام بیفته و من بی ایمان از دنیا برم و کافر شم چون الان نه به خدا اعتقاد دارم نه چیزایی که دور هستن تو رو خدا کمکم کنید من خواب و خوراک ندارم  

    نمی‌دونم باید چی کار کنم 

    من بازم برگشتم به وسواس اولیم به همه چیز شک دارم 

    ازتون میخواستم بهم مشاوره بدید  اگه میشه لطفاً 

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    .سلام خسته نباشید  ببخشید که وقت شما رو میگیرم. 

     

    یه سوال داشتم اگه به هر حال من مثلا  کشته بشم 

     

    من هنوز تو مرحله ذکر هستم نه اثبات خدا نه دین نه مذهب حتی موقعیت باور ها و... خودم حتی شک در اینکه شاید کافرم

    درسته وقتی موشک از بالای سرم عبور کرد  بدون اینکه به شک هام منطق و حتی هر جیز درون ذهنم فکر کنم خدا رو صدا میزدم 

    ولی الان یخرده این فکر اذیتم میکنه 

    و یاد صحنه افتادن اسمیگل(فیلم شماره ۲ وسواس)در آتش میفتم.و یاد آیات قرآن راجب کافران

    من میدونم شما میگید کافر یعتی عمدا حقیقت رو نادیده میگیره اما من متوجه نمیشم ..یعنی به خودم مشکوکم که شاید کافر هستم نکنه عمدا حقایق رو انکار میکنم...اما

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام و عرض ادب خدمت شما 

    بنده چند وقت نزدیک ۶ ماه افکارات بدی راجب خدا در ذهنم میاد و باعث شده که بی قرار باشم همچنین در پی این اتفاق کتاب های زیادی برای اثبات خدا خوندم و به صورت عقلی و علمی و فلسفی قبول کردم ولی بسیار افکاراتم شک آلود و وسواسی در مورد خدا شما چه دستوری میدید چیکار کنم دقیق که این مشکل کاملا برطرف بشه

    با سپاس فراوان 

    پاسخ:
    سلام
    عرض ادب متقابل
    خوشبختانه با توجه به اینکه خودتان متوجه افکار وسواسی هستید، کافی است تمرین طرد افکار مزاحم را (سه خط سبزرنگ ابتدای همین صفحه) تا رفع این افکار ادامه دهید و اگر همت بالاتری دارید می‌توانید این تمرین را تا ثبات شخصیت و مراحل بالاتر نیز تکرار کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام و احترام🙏🏻🌹🌹

     

     میشه حرفامو گوش بدید🙏🏻

     

    میخواستم دوتا چیز بهتون بگم 

    شما گفتین که سوالات وتحقیقات را بگذاریم برای بعد از تکمیل تمرین ذکر ..

    راستش وقتی دیدم تمرین ذکر ذهن و...من رو آروم میکنه 

    دلم خواست دو تا دغدغه ای که خیلی وقته دارم رو از شما بپرسم (چون دلم میخواست از دغدغه هام هم رها بشم) :راسش غرض پرسیدن این سؤال اینکه که من دائم به خودم میگم بعد از تمرین ذکر اینو میپرسم اما امشب دلم خواست خودمو از بند این موضوع رها کنم و فکر این نباشم که بعدش چی کار کنم دوست داشتم بدون دغدغه بعدی فقط‌مشغول ذکر بشم..

    باتوجه به این که شما خیلی بزگوار. هستید و وقت شما بی نهایت باارزشه عجله ای برای پاسخ شما نیست 

    من لیسانس قران و حدیث دارم(ترم آخر مونده) برای این وارد این رشته شدم که دغدغه این بود که شبهات قران و حدیث برام بر طرف بشه من قبل از انتخاب رشته کتاب شما رو نداشتم ... به خاطر ایمان نداشتنم مثل بقیه نمیخوندم یه جورایی نگاه نقادانه داشتم و الانم دارم بزرگترین دغدغه من خاک بودن انسان بود هرچی میخوندم فکر میکردم قراره ترم های بعد چیزهای جدیدی یاد بگیرم که بتونم شبهه ام رو بر طرف کنم حتی تحقیق رو دوست داشتم اون انجام بدهم تا جایی پیش رفتم که متوجه شدم تفاسیر شیعه و سنی (از جامع التفاسیر)برایم کافی نیست و حتی متاسفانه متوجه شدم گاهی ممکن است تمام تفاسیر اشتباه باشد وحتی متوجه شدم گاهی ممکن است آیه قرآن به اشتباه ترجمه شود (آیه در قرآن است که گفته شده مانند عبور شتر از سوراخ : (إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِایَتِنَا وَاسْتَکْبَرُواْ عَنْهَا لاَتُفَتَّحُ لَهُمْ ابْوَا بُ السَّمَا وَلاَیَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ حَتَّی یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیَاطِ وَکَذَا لِکَ نَجْزِی المُجْرِمِینَ). «کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و در برابر آن تکبّر ورزیدند، (هرگز) درهای آسمان به رویشان گشوده نمی شود و (هیچگاه) داخل بهشت نمی شوند مگر این که شتر از سوراخ سوزن بگذرد! این گونه گنه کاران را جزامی دهیم با توجه به مراجعه به کتاب مقدس شتر به معنای ریسمان است مانند عبور ریسمان از سوراخ سوزن! درحالی که حتی. ترجمه وتفسیر می‌گویند شتر اما بعضی ها متوجه شده اند از خودم نمیگم..)وقتی متوجه شدم نیاز به تحقیقات گسترده تری است (مراجعه به معناشناسی مفردات و...).از اون طرف رشته ام قران وحدیث بود از اون طرف تحقیقاتم رو راجب نظریه داروین آغاز کردم (مسنتند/کتاب پروفسور جاناتان ولز /نظر ات دکتر ایاد قنیتی(اهل تسنن)مقالات و فیلم های علمی(نه غیر علمی)و...)/از اون طرف تحقیق راجب خاک(ربات هایی که مانند انسان هستند ظاهرشان و برای اینکه پوستشان شبیه انسان باشه از خاک رس استفاده کرده اند وغیره علمی و خاک از نظر های دیگر ) و پیرامون این دو مسئله( بررسی هایی برای اینکه آیا میشه فهمید که :نظریه جهان هوشمند درسته و ما نه از طریق نصادف بلکه با هوش‌ به وچود آمده ایم اما همان مدل ساخت جانداران دیگر در ما نیز به کار رفته و ما به نحوی از خاک اما با ساختار مانند آنان و.... بوجود آمده ایم ....)از اون طرف پرسش و جواب های مسخره (نظرم رو با شخصی که کارش شبهه برطرف کردن بود و کانال داشت درمون گذاشتم بهم خندید خیلی.. وحتی کارشناسان علوم قرآنی که بی نهایت متعصب بودن بعضیاشون می گفتن اگر بر فرض روزی‌نظریه دارین ثابت شود قران را باید کتار بگذاریم ‌‌‌‌‌.. میگفتم شاید قران منظورشون چیز دیگه بود میگفتن چی مثلا فعلا که همینه؟!)

    😭

    (ببخشید من میگم نظریه داروین منظورم تصادفی بودن نیست من عادت کردم من منظورم اینه که خلق شدن از میمون حتی هوشمندانه)تازه اگه بخوام بعدا نظر های مخالف رو بخونم که دیگه...

    پارسال ازتون سوال پرسیدم خداییش بهترین و آروم کننده ترین جواب بود(وآخرین تلاش من)

    اما هنوز اون دغدغه مزخرف است

    گاهی چنان میخوردم زمین که تمام اعتقاداتم انگار نابود میشد ...

    از شما سوال دارم بقیه راهم رو چی کار کنم با این دغدغه شاید بتونم موفق بشم شاید بفهمم اما مسخره است ...سخته...

    البته بعد از کتاب شما روخوندن خیلی وارد این کار نشدم قبلش بیشتر بود تازه من خیلی اعتقاداتم بد بود خیلی سختی کشیدم مردم وزنده شدم واسه این تحقیق بارها نابود شدم وبلند شدم حتی این رشته بارها گفتم این چیزی نبود که میخواستم به خودم میگم واقعا برای خودم متاسفم چون من اول کنکور تجربی دادم بعد انسانی توی یک سال درسهای اونو خوندم(با فشار مادرم که باید تو هم مثل اون فرد فامیل باشی) از اون طرف نظریه داروین تو کتاب زیستمون بود از اون طرف کلی نظریه از فیلسوفان تو کتاب فلسفه من اعتقاداتم رو از دست دادم از اون طرف قبلش دوستام درست حسابی نبودن (اهل خوردن مشروب و ارتباط حرام با نامحرم و کشیدن سیگار و قلیان و اینستا و استوری گذاشتن وآهنگ هایی مانند مهراب ومهراد وتتلو و...که خداروشکر نه مثلشون شدم نه دیگه باهاشون رابطه ای دارم.)از اون طرف خانواده از اون طرف کلاس دهم شبهات شروع شده بود

    هنوز وقتی یادم میاد چقدر اذیت شدم گریه ام میگیره‌‌‌...از فشار درون وبیرون سرم رو محکم تو دیوار میزدم همیشه تا از دست فکر هام شمایی که خیلی برام بزرگوار و محترم و عزیز هستید... شما مثل این آدم های متعصب جوابمو ندید هر کی تو هر علم خودش تعصب داره من خیلی تحقیق کردم حتی نطرات شما که میگید نروید دنبال اینها و عمر خودتون رو هدر ندهید اما من فکر میکردم میشه 

     

    یعنی من باید رها کنم؟؟؟

    چون واقعا خسته شدم میدونید چرا کتابتونو خوندم واسه اینکه یقین به دست بیارم بتونم نطریه داروین وخاک بودن آیات رو بررسی کنم 

    ....من حرف هیچ کس رو به دلایلی که یکیش گفتم قبول ندارم جز شما از تون میخوام واقعا بهم بگید چی کار کنم یعنی بعدا چی کار کنم؟

    آخه به نظرم هر متنی حتی اگه یه اشتباه توش باشه تموم متن زیر سوال میره مخصوصا اگه بگن از خدا باشه ...

    میشه ... بهم بگید ؟

     

    من یه سوال دیگه هم دارم راجب صوت از سرزمین نور چه زمانی راسش اون روزایی که منتظر ذکر. بودم یک شخص محترم ازتون سوال پرسید که قرآن میگه این و فلان و...من اصلا مثل دیونه ها بودم بعد یهو دیگه اصلا روانی تر شدم...میپیچیدم تو خودم 

    اوایل ذکر گفتنم 

    بعد دوسه بار که وقتی ذهنم خالی میشد حس میکردم از‌میمونم😭بعد دوباره اونا رو خالی میکردم ...

    🙏🏻🙏🏻🙏🏻🌺🌺🌺

    پاسخ:
    سلام

    با توجه به اینکه شما مخاطب محترم خود در پیام دیگر (کلیک) گفتید تمرکز بر تمرین ذکر (یا تمرین طرد افکار مزاحم) بیش از سؤالاتی که مطرح کردید برایتان اولویت دارد و در این پیام نیز نوشتید: «شما گفتین که سوالات وتحقیقات را بگذاریم برای بعد از تکمیل تمرین ذکر»، بنابراین امیدوارم توضیحات زیر به شما در رسیدن به این هدف ارزشمند کمک کند.
     
     دو نفر را فرض کنید که دانشمندان، روانشناسان، روانکاوان و روانپزشکان دنیا بعد از آزمایشات متعدد علمی، اذعان کنند که این دو به هیچ نوع وسواس فکری و عملی (OCD) مبتلا نیستند.
    سپس این دو، بدون دخالت هیچ دغدغه و تعصب شخصی تصمیم بگیرند در خصوص بزرگ‌ترین دغدغه‌های زندگی که شما مطرح کردید ازجمله «خاک بودن انسان»، «فرگشت» و غیره تحقیق خود را آغاز کنند.
    با توجه به اینکه این مطالب از منظر علم و منطق، نسبی هستند (یعنی هر کسی می‌تواند از زاویۀ شخصی خود به آن موضوعات نگاه کرده و نتیجۀ مد نظر خودش را بگیرد)، پس به طور طبیعی نتیجه تحقیق هر کدام از این دو نفر، می‌تواند متفاوت از دیگری و حتی در مواردی نافی و ناقض دیگری باشد اما در عین حال هر کدام از این دو می‌تواند در محافل علمی، از نتیجۀ تحقیق خود با ارائۀ ادله و شواهد علمیِ دفاع کند و نظر وی تا زمانی که نتیجۀ تحقیقش را به تعصب، دغدغه و حب و بغض‌های شخصی و انواع افکار منفی، بدبینانه و وسواسی آلوده نکرده باشد از منظر علم و دانشمندان با هر باوری، قابل اعتناست.

    اما اگر کسی ازجمله هر کدام از دو نفر فوق‌الذکر، امور نسبی مانند مواردی که شما شمردید را تبدیل به بزرگترین دغدغۀ زندگی‌اش کند، به طور طبیعی  نتیجه تحقیات او به حساسیت‌های شخصی و درونی‌اش گره خود و چنان ذهن و احساساتش را درگیر خواهد نمود که دیگر نمی‌تواند آزاد و بی‌طرفانه در این موضوعات به تحقیق خود ادامه دهد و به تدریج حتی ناخواسته گرفتار افکار بدبینانه، وسواسی و غیرعلمی و غیرمنطقی خواهد شد.
    البته آنچه گذشت به معنای این نیست که اصل وجود هر نوع دغدغه در انسان، لزوماً چیز بدی است؛ خیر! بلکه دغدغه اگر به جا و خردمندانه خرج شود، بسیار ارزشمند نیز هست.
    به عنوان نمونه اگر شما از من بپرسید بزرگترین دغدغۀ زندگی تو از ابتدای تولد تا به امروز چه بوده؟ همین الان با مراجعه به حافظه با شما با صراحت و اطمینان می‌گویم: بزرگترین دغدغۀ زندگی من مربوط به روزی بود که در پیاده‌روی یکی از شلوغترین قسمت‌های شهر راه می‌رفتم که ناگهان نعرۀ بسیار بلند فردی را شنیدم که توجه همه مردم را به خود جلب کرد.
    آن فرد رانندۀ اتوبوسی بود که داشت بر سر جوانی به شکل وحشیانه فریاد می‌کشید و از وی می‌خواست هر طور شده بلیط اتوبوسش را بدهد؛ من بدون اینکه نگاه کنم موضوع چیست و آن جوان کیست فوراً با حالت دو به سمتشان دویدم و بدون معطلی پول بلیط آن جوان محترم را به رانندۀ عصبی دادم و خوشبختانه غائله همان لحظه تمام شد.
    برای اینکه بدانید چرا این ماجرا بزرگترین دغدغۀ زندگی من از لحظۀ تولد تا به امروز شده است کافی است موفق شوم بخشی از احساساتی که در آن لحظات در من شکل گرفت را برای شما توصیف کنم که تردید ندارم اگر در کسی کوچکترین احساسات انسانی باقی مانده باشد محال است با توصیف آنچه خواهم گفت دلش نلرزد!
    آن رانندۀ اتوبوس چنان وحشیانه بر سر مسافر خود فریاد می‌زد که اگر آن مسافر کافر و ملحدی بود که بر فرض بزرگترین ظلم تاریخ بشریت را در حق من شخص من انجام داده بود باز بدون شک، پول بلیطش را ولو میلیون‌ها تومان بلکه بیشتر می‌شد بی‌درنگ حساب می‌کردم تا از دست آن رانندۀ نیمه یا تمام وحشی خلاص شود.
    از لحظه‌ای‌که من فریاد آن راننده را شنیدم تا لحظه‌ای که به سمت آن‌ها دویدم و ماجرا تمام شد شاید 10ثانیه هم طول نکشید اما در همین لحظات مثل اینکه زمان را متوقف کرده باشند دیدم آن مسافر جوانی است با چهرۀ معتدل و نورانی و بسیار متین و معقول، شال سبز زیبایی نیز به گردن انداخته بود و که نشان می‌داد از سادات بزرگوار نیز هست و من با تجربۀ امروز، احساس می‌کنم، در واقع خشم آن رانندۀ غافل، متوجه آن جوان نبود بلکه متوجه معنویات و شعائر دینی بود.
     آنچه مرا متعجب کرد این بود که آن جوان نیک منظر، در مقابل نعرۀ رانندۀ عصبی، با نرمی و صادقانه تلاش می‌کرد به وی بفهماند که از بد حادثه ظاهراً دزد داخل همان اتوبوس تمام پول‌هاش را زده بود!
    اما آنچه دل مرا سوزاند و باعث شد آن حادثه با تمام احساسات مقدس مذهبی درونی من گره بخورد و با فاصله به بزرگترین دغدغۀ زندگی من تبدیل شود این بود که آن جوان یک لحظه چنان در مقابل نعره‌های آن رانندۀ عصبی، خود را بی‌دفاع دید و مضطر شد که به عنوان آخرین تلاش ممکن که آن راننده نرم شود و حداقل دیگر جلوی مردم در خیابان بر سرش نعره نکشد با صدایی شکسته و نرم گفت: «خواهش می‌کنم به احترام مادرم زهرا (س) شما ...!» اما متأسفانه رانندۀ عصبی که کنترل خودش را به کلی از دست داده بود حتی نگذاشت وی جمله‌اش را تمام کند و تا وقتی من پول بلیط آن سید عزیز را حساب نکردم، حملۀ عصبی آن رانندۀ عجیب و غریب فروکش نکرد و این سید حقیقتاً نجیب، وقتی رفتار جنون‌آمیز (بخوانید وحشیانۀ) راننده‌ای را دید که دیگر چیزی از انسانیت در آن لحظات در وی دیده نمی‌شد و هیچ منطق و سخنی دل سخت وی را نرم نمی‌کرد، به ناچار سرش را مظلومانه پایین انداخت و دیگر هیچ نگفت و همان لحظه‌ای بود که شک ندارم خداوند مرا مانند یک باز شکاری فوراً به محل حادثه رساند و من برای اینکه مبادا این جوان عزیز و سید خردمند از من نیز خجالت بکشد، فوراً بدون اینکه به چهرۀ نورانی‌اش نگاه کنم، فوراً پول بلیطش را حساب کردم و به راه خود در پیاده‌رو ادامه دادم. (بعدها در روایتی نقل به مضمون دیدم پیامبر اسلام (ص) فرمودند: ما می‌توانیم فرزندان خود را اداره کنیم، فقط گاهی می‌خواهیم به شما با کمک به ایشان، خیری برسد.)
    همانطور که عرض کردم وقتی به حافظه‌ام مراجعه می‌کنم بدون شک، بزرگترین دغدغه در تمام زندگی من در آن لحظاتی که بخشی از آن را تلاش کردم برای شما توصیف کنم شکل گرفت و همین دغدغۀ پاک فوراً با احساسات، باورها و حتی خشم مقدس درونی من از کار غیرانسانی آن رانندۀ واقعاً غیرعادی،  گره خورد و شک ندارم اگر شما و حتی بی‌دینی که ذره‌‌ای آزادگی در وجودش باقی است جای من بود، از عصبیت افسارگسیختۀ آن رانندۀ فاقد تربیت صحیح و انسانی، ناراحت می‌شد و با همۀ وجود به آن سید نجیب و دارای اصل و نسب والا کمک می‌کرد!
     اما با تمام این توصیفات تردیدی ندارم این احساسات و دغدغه‌های پاکی که در اوج برای شما توصیف کردم، باید در جای خودش و به شکل خردمندانه خرج شود به طوری که اگر قرار باشد من همین دغدغه و احساسات پاک را که عرض کردم گاه به درستی با باورها، خشم مقدس و انسانی درونیم نیز گره می‌خورد را در تحقیق اموری که علمی و نسبی هستند (مثل نمونه‌هایی که شما اشاره کردیدازجمله تحقیق در مورد خاک بودن انسان و  فرگشت) خرج کنم و دخالت بدهم (درحالی که شرط تحقیق علمی، سالم و بی‌طرفانه: عدم دخالت احساسات و حب و بغض‌های شخصی است) درا ین صورت نتیجه همان خواهد شد که برخی طرفداران متعصب خداباور و خداناباور  فرضیۀ فرگشت به شدت گرفتار آن هستند به طوری که یکی از مشاوره‌های ثابت نگارنده طی این سالها این شده که تلاش می کنم به هر دو طرف، با ذکر منابع معتبر علمی حالی کنم حتی خود داروین هم فرگشت را در حد فرضیه و نهایتاً تئوری قبول داشت نه در حد یک فکت و قانون علمی؛ در حالی که حتی اگر فرگشت قانون علمی هم می‌بود که نیست، باز هم از منظر قواعد علوم طبیعی امروز دنیا، هیچ قانون علمی به منزلۀ وحی منزل و حقیقت قطعی نیست و می‌تواند با کشفیات جدید تغییر کرده و حتی به طور کامل در آینده نقض شود (همچنانکه دانشمندان غربی متعددی،  مرگ فرگشت را با تکیه به شواهد تجربی رسماً (نمونه) اعلام کرده‌اند).
     بنابراین کسی که هر امر نسبی (که نیازمند تحقیق آزاد و خالی از احساسات و حب و بغض شخصی است) را تبدیل به بزرگترین دغدغۀ زندگی‌اش کند، به تدریج باعث می‌شود ولو ناخواسته این امور به احساسات، باورها و حب و بغض‌های شخص وی سرایت کرده و گره بخورند به طوری که در نهایت به جای تحقیق آزاد و علمی، اسیر افکار منفی، بدبیانه، وسواسی و شبهات تمام نشدنی خصوصاً در حوزۀ اعتقادات سرنوشت‌سازش خواهد شد و تکرار این اشتباه از منظر علم و تجربه، هر ذهن سالمی را به انواع اختلالات روانی (Mental disorders) ازجمله اختلال وسواسی-جبری (OCD) مبتلا خواهد نمود به طوری که ذهن به قدری شلوغ و مشوش خواهد شد که دیگر گاه حتی استدلال‌های دودوتا چهارتای ریاضی هم وی را قانع نخواهد کرد و و دلش به قدری سخت و بسته خواهد شد که گاه مانند آن راننده حاضر نیست با دیدن شال سبز آن سید نیکومنظر و جوان، حداقل ادب کند و در خیابان مقابل مردم بر سرش نعره نکشد و خودش بلیط ناقابل این سید عزیر را حساب کند.
    خوشبختانه تمرینات علمی و مجربی برای حل مشکل فوق (تشویش ذهن و ...) وجود دارد که شما مخاطب محترم در حال تجربۀ یکی از آن‌ها (تمرین طرد افکار مزاحم) هستید که در صورت تداوم و ناقص رها نکردن، بدون شک نتیجۀ مطلوب -بلکه فراتر از آن- حاصل خواهد شد.

    پ.ن: طبق تجربۀ موفق افراد متعدد که برخی خداناباور بودند (نمونۀ اول و دوم)، به محض اینکه ایشان موفق به انجام کافی تمرین طرد افکار مزاحم می‌شوند، بدون نیاز به هیچ استدلال، تمام شک و شبهاتی که حاصل اختلال وسواس فکری ایشان بود به شکل خودکار رفع می‌شود و سپس همین افراد می‌توانند طبق روش قابل تجربه برای همه، که در کتاب نگارنده آمده، به جای تکیه بر امور نسبی، صرفاً به واقعیت‌های قابل درک با حواس ۵ گانه و مقابل چشم خویش تکیه نموده و در اصل وجود خدا به یقین محسوسی و مستدلی برسند که دیگر هیچ شبهه و شبهه‌پراکنی توان ایجاد کمترین شک و تردید در آن را نداشته باشد.

    سلام واحترام

    نمیخوام دیگه اصلا بهش فکر کنم😞نسبی!!💔 من چه ساده بودم فکر میکردم..😔 خیلی متشکرم 🙏🏻🌹

    خوشحالم تموم شد دیگه تحقیق. بسه هرچی...  به حال خودم گریه ام میگیره...

    خیلی متشکرم حداقل دیگه از این به بعد...🌷


     همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    .مجدد سلام و احترام

    عذرخواهی میکنم ،

    ببخشید اون سوال ازتون پرسیدم اگه براتون اشکال نداره بعد از تکمیل تمرین ذکر حالا هرچقدر وقت شد جواب بدهید اگر امکانش هست🙏🏻 آخه تمرین بیشتر اولیت داره برام

    (اما بعدش اگر می‌شود خیلی خوب جوابمو بدهید )

    و تازه شما هم فرمودید که هرچقدر مشغول یه کارهایی مثل سؤال من بشید همون قدر از کارهای مهم تر فارغ میشید من دوست ندارم این کارو کردم الان ولی ازتون پرسیدم راحت شدم دیگه ...

    امیدوارم بازم شما ناراحت نشده باشید🙏🏻

    قدر دان زحمات بی چشمداشت شما هستم🙏🏻🙏🏻

    (همچنین عذرخواهی بابت پرسیدن دوباره این دو تا رو اصلا به حساب نیاوردید اگر می‌شود 🙏🏻)

    پاسخ:


    سلام

    ضمن تشکر از توجه شما مخاطب محترم، لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


    سلام
    لطفا کمکم کنید.
    با اینکه من قبلا صفحه ای اینترنتی که به من کمک کرد بر وسواس فکری غلبه کنم را خوانده بودم و شما آنرا نوشته بودید، ولی اکنون مجددا افکار مزاحم بر من هجوم آوردند و احساس میکنم دارند مرا زیر سلطه خویش میگیرند؛ احساسات منفی و دیوانه واری به فکر من وارد میشوند که حس میکنم نه تنها به خدا که قبلا از اعماق جانم دوستش داشتم دارم پشت میکنم، بلکه احساساتی به من حس دیوانگی و پوچی را القا میکنند. من قبلا خیلی خدا را دوست داشتم، ولی اکنون این عشق و علاقه خیلی کمتر شده ولی من نمیتوانم بپذیرم که خدایی وجود نداشته باشد؛ زیرا این همه از خلایق جلوی من هستند و خب هرکدام به من میگویند که «چطور ممکن است آنقدر با اطمینان بگویی نوشتار روی دیواره غار ها توسط انسان های قدیمی حک شده اند، ولی این همه انسان، حیوان، طبیعت، فضا و... که خیلی پیچیدگی دارند شانسی و از روی تصادف ساخته شده باشند؟»
    خلاصه احساساتی منفی دارند مرا تصاحب میکنم که دوست دارم از شر آنها خلاص شوم، دوست دارم دوباره مانند قبل به خدا یقین کامل پیدا کنم و خودم را از هلاکت نجات دهم، نمیتوانم باور کنم منی که این همه برایش اشک میریختم حالا هیچ احساسی نسبت به او نداشته باشم؛ من حاضرم در آتش جهنم بسوزم ولی خدا مرا دوست داشته باشد و من هم به او ایمان پیدا کرده باشم. چند فکر وارد سرم شده و در غالب وسواس میخواهند بر من غلبه کنند؛ بسیار نیرومندند و هیچگاه از القای این وسوسه ها و دسیسه ها خسته نمیشوند. این افکار در غالب «اگر خدایی نباشد؟ اگر دین اشتباه باشد؟ چطور ممکن است خداوندی با قدرتی بینهایت وجود داشته باشد؟ چطور ممکن است ما محدود باشیم ولی خدایمان بی نهایت؟ چطور باور کنیم که این خدا همیشه وجود داشته و نقطه مبدئی نداشته؟ اگر خدا هم از حاصل برخی از اتفاقات به وجود آمده باشد چطور؟» بر من ظاهر میشوند و هر دم با هجوم به ذهن من، آرامش را از من میگیرند. اگر ما هر چه ویژگی خوب داریم از خدا گرفته باشیم، پس خدا این ویژگی ها را از چه کسی گرفته؟ چطور ممکن است خودش بدون مبدأ بوده باشد و همه قدرت هارا خودش همیشه دارا باشد؟ اگر خدا هم خدا داشته باشد چطور؟ دقیقا من شکی دارم که اگر بگویم خدا وجود دارد و او مارا خلق کرده، شَکّم جواب میدهد «بر فرض که خدایی وجود داشته باشد و همه چیز بر روی حساب و نظم ساخته شده توسط او باشند، چطور ممکن است این خالق، خالق نداشته باشد؟ چطور ممکن است فقط یکی از او وجود داشته باشد و قدرت مطلق دست او باشد، هرچه بخواهد می آفریند و هرکاری که بخواهد میکند؟ اگر این خدا فقط برای یک جهان یا بُعد باشد و در همان قسمت هم جهان هایش را بسازد و خدایان دیگری در ابعاد دیگر وجود داشته باشند چطور؟ اگر باز همه آن خدایان خدا داشته باشند؟»؛ مرا راهنمایی کنید که احساس میکنم بدجور دارم پیش میروم، دقیقا مثل کسی میمانم که هم دستانش و هم پاهایش در باتلاق گیر کرده و برای هر تلاشی که میکند، با سرعتی بیشتر از قبل به داخل باتلاق فرو میرود.
    پاسخ:


    سلام
     
    سؤالاتی که شما مخاطب محترم مطرح کردید برای همه به طور طبیعی می‌توانند پیش بیایند همچنانکه نگارنده برخی از این سؤالات را به طور اساسی و با تکیه به شواهد قابل درک با حواس پنجگانه پاسخ داده‌ام و به یقین مستدل و اطمینان کافی نیز رسیده‌ام  (بخشی از این دلایل را در کتاب اثبات خدا آورده‌ام)؛ اما همانطور که شما مخاطب محترم در پایان اشاره کردید: «احساس میکنم بدجور دارم پیش میروم» طبعاً عقل سلیم می‌گوید باید به جای مشغول شدن به افکار منفی، اولویت خود را برای مقابله با هجوم افکاری که سعی در القاء چنین احساسات منفی در شما دارند بگذارید.
    البته خوشبختانه شما مخاطب محترم اشاره کردید که انجام تمرین طرد افکار مزاحم (ابتدای همین صفحه) به شما کمک کرده که بر وسواس فکری خود غلبه کنید بنابراین راه معقول، دفع هجوم مجدد افکار وسواسی با تکرار تمرین مذکور است که مانع سلطۀ این افکار بر ذهن و وجود شما می‌شوند، خصوصاً که خودتان توجه دارید که منشاء این شبهات و افکار، به تعبیر خودتان، احساسات منفی و دیوانه‌واری هستند که حسن دیوانگی و پوچی را به انسان القاء می کنند که طبعاً هر انسان خردمندی می‌داند باید به جای توجه به چنین افکاری، مشغول طرد آن‌ها شود همان کاری که خوشبختانه شما با تمرین مذکور در حال انجام آن هستید و تجربه نشان داده در صورت عدم کوتاهی در انجام همین تمرین به ظاهر ساده، این افکار محال است بر ذهن و جان شما مسلط شوند و در صورت تداوم بدون شک شما نیز به نتیجۀ مطلوب خواهید رسید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام واحترام

    نمیخوام دیگه اصلا بهش فکر کنم😞نسبی!!💔 من چه ساده بودم فکر میکردم..😔 خیلی متشکرم 🙏🏻🌹

    خوشحالم تموم شد دیگه تحقیق. بسه هرچی...  به حال خودم گریه ام میگیره...

    خیلی متشکرم حداقل دیگه از این به بعد...🌷

    پاسخ:

    سلام و احترام متقابل

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام 

    دلم میخواد مثل شما بشم .مثل شما کمک به دیگران  مثل شما خوب مثل شما...

    در کنار اولویت هام (ذکر و..)این ارزش قرار خواهد گرفت .

    شما واقعا یه انسان ویژه هستید شما واقعا یه ...کاش بتونم در حد توانم

    (این ادامه حرفای ظهره ببخشید دیگه پیام نمیدم معذرت)

    پاسخ:

    سلام

    خواستن توانستن است.
    تصمیم برای کار خوب، نیاز به ویژگی خاصی ندارد.
    خوشبختانه تداوم ذکر یا تمرین طرد افکار مزاحم، کمک ویژه‌ای می‌کند تا هر کسی، به تمام خواسته‌های خوب و انسانی‌اش برسد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام خدمت شما بنده 
    دچار شک زیادی درمورد خدا هی میشم 
    من میدونم عقلی تاریخی علمی و خلاصه خدا اثبات رسیده ولی هی شک میاد چیکار کنم این قسمت رو و هم در مورد پیامبر اسلام و امامان هم له این شکل شدم

    پاسخ:
    سلام

    خوشبختانه با توجه اینکه شما مخاطب خردمند، می‌دانید وجود خدا، از منظر علم(📘)، تجربه(📘)، روایات(📗) و غیره به اثبات رسیده و شک در وجود خدا خردمندانه نیست (توضیح بیشتر)، بنابراین کافی است هر زمان، شک مذکور تکرار شد، تمرین مجرب و سادۀ ابتدای همین صفحه (۳ خط سبزررنگ) را انجام دهید که خلاصۀ آن این است:
    هر زمان شک مذکور تکرار شد، حداکثر بعد از ۳ ثانیه، یک جمله -مثل «بهش فکر نکن!»- یا ترجیحاً کلمۀ «الله»- را پشت سر هم تکرار کنید، تا زمانی که دیگر شک تکرار نشود.
     در حین تمرین فوق، تنفس را به صورت علمی و صحیح انجام دهید؛ به این صورت که نَفَس را از بینی به داخل بدهید و از دهان خارج کنید و هم‌زمان با خروج نَفَس، عبارت مورد نظر -ترجیحاً «الله»- را تکرار کنید
    .

    📎 اگر مایل بودید، نتیجۀ این تمرین را حداقل ۳ روز دیگر، اطلاع دهید که امید است، خوش‌خبر باشید.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقتتون بخیر،من باتمرین ذکرخداروشکرخیلی بهترشدم،دیگه وقتی حالم خیلی بدمیشه سراغ دارونمیرم،من همیشه افسردگی و احساس پوچی دارم ،اصلادلم به هیچی خوش نیست،وقتی به خودمون به درست شدن خودمون فکر میکنم احساس پوچی عمیقی میکنم که حالم رو خیلی بد می‌کنه که باتمرین ذکراروم میشم یعنی فقط باذکراین احساس ازبین میره ،باسپاس ازشما

    پاسخ:


    سلام
    وقت شما هم به خیر

    ضمن تبریک صمیمانه به شما مخاطب محترم.
    برای اینکه موفق شوید تمرین طرد افکار مزاحم (یا تمرین ذکر) را حداقل تا برطرف شدن مشکلاتی که شمردید و خصوصاً تا رسیدن به ثبات شخصیت ادامه دهید، اگر صلاح می‌دانید مشاوره‌هایی که از دیگر مخاطبان ازجمله در کانال اثبات، منتشر شده و اگر خدا بخواهد در آینده منتشر خواهد شد را پیگیری نمایید.
    در این مشاوره‌ها جزئیاتی در خصوص انجام بهتر تمرین ذکر مطرح شده، خصوصاً هنگامی که انجام آن کمی دشوار به نظر می‌رسد (مثل هنگام قبض) که بدون تردید اطلاع از آن‌ها می‌تواند شما را در رسیدن به نتیجۀ مطلوب بهتر بلکه با ضمانت یاری کند.
    با توجه به اینکه طبق آمار رسمی اکثر مردم دنیا و ایران گرفتار یکی از اختلالات روانی مثل وسواس، افسردگی، استرس و غیره هستند، لطفاً دعا کنید تا خداوند هر چه زودتر توفیق دهد و کتاب نگارنده با عنوان تمرین طرد افکار مزاحم آماده انتشار شود.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


    همیشه در مسیر درست موفق باشید
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام عرض ادب

    خوب با این شک و شبهات زیاد توی ذهنم یکم روی نماز سست شدم و اون یقین قبلی ندارم که نماز بخونم  مثل قبلاً اون عشق به خدا متعال ندارم خیلی ذهنم درگیره 
    و همچنین یکسره به وجود امامان و پیامبران شک میاد که خودم میدونم بیخود ولی خیلی ناراحتم می‌کنه دقیق چیکار کنم چطور مثل قبل با یقین کامل باشم با سپاس

    پاسخ:

    سلام

    ضمن عرض ادب متقابل
    مشکلاتی که شما مخاطب محترم برشمردید به دلیل ضعف امید است و با تقویت امید دیگر ذهنتان درگیر شک و شبهات نخواهد شد که امیدوارم با با توضیحات زیر در کمترین زمان ممکن مشکلات شما حل شود.
     درگیری ذهنی و به تبع آن مشکلاتی که به برخی از آن‌ها اشاره کردید با توجه به سبک زندگی امروزی، تقریبا در بین اکثر مردم رایج شده است و دست روی دست گذاشتن طبعاً موجب تشدید ناراحتی خواهد شد؛ بنابراین بدون هیچ نگرانی، سعی کنید به اندازۀ توان، تمرین طرد افکار مزاحم (یا تمرین ذکر) را طبق توضیحاتی که قبلاً «اینجا» گذشت خصوصاً هنگام هجوم شک و شبهات انجام دهید.
    اگر هنوز برای انجام این تمرین احساس آمادگی نمی‌کنید، می‌توانید جهت اطمینان از اینکه مشکلات شما مخاطب محترم در مقایسه با مشکلات برخی مخاطبان دیگر کمتر است و خوشبختانه ایشان با کمک تمرین طرد افکار مزاحم به تدریج موفق شدند از مشکلات خطرناکی از جمله افکار ناخواستۀ خودکشی به سلامت عبور کنند، مشاوره‌های ایشان را (نمونۀ اول، دوم، سوم، ...) مطالعه نمایید.
    با توجه به تجربۀ افراد متعدد، بدانید اگر توفیق گذاشتن اولین خشت تمرین ذکر را پیدا کنید (ولو فقط ۳۰ ثانیه در هر روز موفق به انجام این تمرین شوید) در همان روزهای اول، به لطف خدا، امید در وجود شما جوانه زده و به تجربه خواهید دید دیگر درگیر شک و شبهات مذکور که ناشی از ضعف امید است نخواهید شد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام واحترام وقت شما به خیر

    باعث حسرت است که بعضی افراد پاسخ های ویژه ای دریافت می‌کنند با این حال این تفاوت ها به نوعی موجب ناراحتی می‌شود 

    .امیدوارم مرا ببخشید که احساساتم را به اشتراک گذاشتم و امیدوارم حرف هایم موجب ناراحتی شما نگارنده عزیز و بزرگوار نشود 🌺

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام و وقت به خیر دوست عزیز

    لطفا راهنمایی کنید من اگه بخوام مثل افرادی که باهاشون مفصل مشاوره میکنید مشاورۀ جزئی و دقیق از مشکلاتم داشته باشم دقیقا از چه راه ارتباطی میتونم با شما گفتگو کنم؟ ممنون میشم راهنمایی کنید.

    پاسخ:

    سلام

     لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام و احترام مجدد وقت شما به خیر

    از لطف ومحبت شما خیلی سپاسگزارم 🌷🌷چشم🙏🏻

    اما فقط یک درخواست از شما دارم لطفا🙏🏻🙏🏻

    تکامل ذکر را اینگونه نکیند لطفا🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    توروخدا مارو خوشحال‌کنید ان شاالله امام حسین ع  وحضرت قمربنی هاشم ع خوشحالتون کنن🙏🏻

    تکامل  ذکر🙏🏻

    پاسخ:

    سلام

    وقت شما هم به خیر
    ضمن تقدیر مجدد از شکیبایی شما مخاطب محترم، درخواست یا سؤال‌تان مبهم است.
    امید است موفق شوید به تلاش ارزشمند خود در عدم ارسال پیام -که به آرامش فکری‌ خودتان کمک می‌کند و موجب تمرکز بهتر بر تمرین ذکر می‌شود- ادامه دهید و همچنین امید است مطلوب شما در پاسخ به سؤالات، طبق فهرست صف مشاوره با مخاطبان حاصل شود.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    اگر اجازه بدهید درخواستم را دوباره مطرح کنم وبعد دیکه چیزی‌نگویم .

    ببخشید که میگویم اما اگر واقعا برایم مهم نبود مطرح نمیکردم

    شما بارها قول تکمیل تمرینزذکر  داده اید و من از شما خواستم اگر می‌شود تکمیل ذکر /آموزش درمان ذکر 

    به این صورت نباشد مانند مشاوره شما با آن خانم فقط منظورم همین بود 

    بخدا میدونم کارهام بده اینقدر استرس گرفتم که نکنه تمرین ذکر اینجوری باشه که واقعا دیشب تاحالا حالت تهوع گرفتم آخه واقعا این آموزش برام مهمه 🙏🏻🙏🏻🙏🏻

     

    و ازتون خواهش میکنم ناراحت نشدید بخدا من خیلی حساس هستم رو همه چیز ترو خدا 😭مرا ببخشید 

    پاسخ:

    سلام

    زنده باشید.
    اصل تمرین همان است که به رنگ سبز در ابتدای همین صفحه آمده است و هر کسی به همان عمل کند -خصوصاً رعایت تنفس به شکل علمی- کفایت می‎کند؛ اطلاع از جزئیات تعیین‌کنندۀ تمرین مذکور، برای کسانی ضرورت دارد که موفق نمی‌شوند تمرین را آغاز کنند یا اگر آغاز کنند به دلیل عدم آگاهی، به راحتی رهایش می‌کنند و در عوض خود را درگیر عوارض منفی دارو  و ... می‌کنند و باعث تشدید مشکلات خود می‌شوند امادر نهایت خوشبخانه اگرچه با صرف هزینه‌های بعضاً گزاف، قدردان نتایج محسوس تمرین فوق شده و دیگر اختیاراً رهایش نمی‌کنند.
    در مورد آموزش مستقیم این تمرین در حال تلاش جهت تکمیل کتاب آن هستم و شما نیز اگر صلاح می‌دانید دعا کنید تا خداوند چنین فرصتی را با توجه به اولویت‌های دیگر روزی کند.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    یعنی به ما آموزش‌نمیدهید ؟

    چرا آخه مگه من چی گفتم که اینقدر ناراحت شدید 

    اینقدر گفتین دعا کنم که این تمرین آماده بشه 

    بخدا منم بهش نیاز دارم بخدا اگه خدا وجود داره بهش نیاز دارم تو رو خدا من هیچی نمیگم فقط این تمرین رو آموزش بدهید تور خدا همه آرزوم تمرینه تو رو خدا من نمیدونم چرا اینقدر شما رو ناراحت کردم

     

    به نظرم شاید خدا بهتر بدونه که چه کسی این تمرین رو نیاز داره اگه وجود داره 

    تروخدا  بخدا به تمرین و جزئیات اون نیاز دارم تو رو خدا منو محروم نکیند

     

    منو ببخشید فقط‌تمرین

    پاسخ:


    سلام

    مخاطب محترم، کافی است پاسخ مرا به خود (کلیک) با آرامش مطالعه نمایید تا مطمئن شوید هیچ ناراحتی پیش نیامده و این نگرانی شما به دلیل حساسیت ویژۀ شماست که راه حل آن نیز عمل به تفاهم سابق و شکیبایی در عدم ارسال پیام است که علاوه بر خودتان به رعایت عدالت نسبت به سایر مخاطبان محترم نیز کمک می‌کند که مدت‌ها مانند شما منتظر پاسخ به سؤالات خود بر اساس فهرست مربوطه هستند.
    همانطور که عرض شد چون خوشبختانه شما اصل این تمرین را شروع کرده‌اید و با همه فراز و فرودهای این تمرین، در حال انجام آن هستید، بنابراین نباید اجازه دهید هیچ نوع نگرانی به جای امنیت و آرامشی که حق شماست ذهنتان را درگیر کند.
    جهت انتشار این تمرین به شکل جزئی در قالب کتاب در حال تلاش هستم و با توجه به اولویت‌ها، تنها راه تحقق زودتر این تلاش، خواست صادقانه و دعای امثال شما مخاطب محترم است.
     شایسته است طبق تفاهم سابق به تلاش خود در عدم ارسال پیام ادامه دهید اما اگر موفق نشدید، نگران نباشید؛ من باز برای کمک به شما مخاطب محترم از این پس اگر مطلبی ارسال کنید آن مطلب را فقط در ۵ شنبۀ هر هفته، مطالعه خواهم کرد اما خصوصاً برای رعایت عدالت نسبت به دیگر مخاطبان، پاسخ تمام مطالب ارسالی شما را اگر خدا بخواهد بر اساس ردیف متعلق به شما در فهرست مربوطه خواهم داد. ( شما مخاطب محترم در ردیف ۸ قرار دارید.)
    بنابراین بدون هیچ نگرانی تمرکز خود را بر تمرین ذکر قرار دهید و منتظر خبرهای خوب باشید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام من به یه مشکلی برخوردم 

    شما گفتین که یکی از چیزهایی که  به درمان وسواس کمک می‌کنه مشورت با عقله  

    اما من طبق اون سه خط رنگی که برای مشورت عقل بود عمل کردم و وقتی منتظر پاسخ عقل بودم شک میکردم که این فکر که الان توی سرمه جواب عقله، یا از خودمه 

     

     

    پاسخ:
    سلام

    آنچه گفتید یک خطور طبیعی است که برای همه -حتی کسانی که مبتلا به وسواس نیستند- در حین تمرین مشورت با عقل پیش می‌آید و در همین صفحه نیز برخی عیناً سؤال شما مخاطب خردمند را که در حین تمرین مشورت با عقل برایشان پیش می آمد مطرح کردند (نمونه) که در ادامه به همراه راه حل ملاحظه می‌کنید:
    همش احساس میکنم اون فکری که مینویسم خواسته خودمه نه مشورت عقلم 
    در این مواقع، با مبالغه به خودتان بگویید: مهم این است من تلاشم را برای یافتن  مشورت و خواستۀ عقل کردم پس برفرض که آن فکر، خواسته خودم باشد نه عقلم، هیچ اشکال ندارد؛ سپس دیگر به هر فکری که می‌آید با کمک تمرین طرد افکار مزاحم اهمیت ندهید.

    در حال حاضر درکانال ایتا، مشاوره با خانم محترم ۲۱ ساله در حال انتشار است (کلیک) که علاوۀ بر سؤال فوق، سؤالات متعدد مرتبط دیگری را نیز که می‌تواند سؤال شما هم باشد مطرح کرده که اگر خدا بخواهد به زودی به همراه پاسخ منتشر خواهد شد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام و خدا قوت
    مشکل خیال پردازی دارم. لطفا راهنمایی کنید.

    پاسخ:

    سلام
    سلام و خدا قوت متقابل
    علیرغم اینکه سؤال شما مخاطب محترم خیلی کلی است اما از فرصت استفاده کرده و از شما و دیگر مخاطبان محترم دعوت می کنم به دو مشاوره با یکی از مخاطبان محترم برای حل مشکل خیال پردازی توجه کنید. لطفا «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما بخیر

    بابت تمرین ترک خیال پردازی افراطی مزاحمتون شدم، یه موضوعی خیلی داره اذیتم می‌کنه .این که خیال پردازی یک امر طبیعیه و تقریبا همه آدما مدتی از روز رو در فکر و خیال به سر می‌برند حتی این مورد در آدمایی که قوه تخیل قوی تری هم دارند بیشتر هست من بابت همین موضوع طبق گفته خودتون هر وقت می‌خوام با تمرین ذکر به همراه تنفس مانع خیال پردازی بشم ولی باز شک میکنم مثلاً با خودم میگم این مورد شاید طبیعی باشه و نیازی به ترک کردن نداشته باشه یه جورایی بین خیال پردازی های طبیعی و خیال پردازی های افراطی شک میکنم و نمی‌دونم کدومشون رو باید ترک کنم و کدوم نیازی به ترک کردن نداره؟!

    پاسخ:

    سلام
    سلام وقت شما هم به خیر
    تشخیص شما مخاطب محترم که خیال پردازی را امری طبیعی می‌دانید، تشخیص صحیحی است حتی نگارنده در پاسخ به خود شما در مشاورۀ قبلی عرض کردم که اصل خیال‌پردازی (Fantasy) برای اموری مثل رمان‌نویسی ضروری نیز هست اما همانطور که باز خودتان به درستی گفتید وقتی خیال پردازی شکل افراطی و وسواسی به خود بگیرد عقل سلیم موقتاً برای درمان، به طور کامل از آن صرف نظر می‌کند همچنانکه در پاسخ به خانم محترم ۲۱ ساله (کلیک) عرض شد با توجه به اینکه قوۀ خیال وی به دلیل اختلال وسواس، حالت عادی و متعارف خود را از دست داده و به راحتی از کنترلش خارج می‌شود، لازم است تا درمان وسواس، به شکل مبالغه‌آمیز، از هر گونه خیال‌پردازی کاملاً منصرف شود.
     خوشبختانه هر فرد مبتلا به وسواس شدید یا خفیف، می‌تواند با تمرین مشورت با عقل به راحتی به تشخیص فوق برسد و اگر به هر دلیل مثل ضعف اراده، باز دچار خیال‌پردازی شد لازم است به جای توجیه یا به جای نگران شدن، موقتاً تصمیم بگیرد از هر نوع خیال‌پردازی -خوشایند، ناخوشایند، مفید، مضر و ...- اختیاراً و به اندازۀ توان، منصرف شود تا در کمترین زمان ممکن از چرخۀ وسواس خارج و قوۀ خیال‌پردازی وی به حالت طبیعی و متعارف برگردد و برایش قابل کنترل و همیشه مفید شود.
    با توجه به اینکه در مشاوره قبل عرض شد تجربه نشان داده «به‌تدریج حس خیال پردازی از فاز نرم و خوشایند، وارد فاز سخت و آزاردهنده» خواهد شد به طوری که دیگر این افراد به دلیل هزینه‌های بالا (ازجمله دارو، دکتر مکرر و آزار تیز روانی که از خیال‌پردازی متحمل می‌شوند)، دچار شکی که شما به آن اشاره کردید نخواهند شد بلکه مانند خانم محترم ۲۱ سالۀ مذکور (کلیک)، در یک جلسۀ مشاوره، بدون هیچ شک و شبهه‌ای، قانع می‌شوند که به روش فوق (ترک کامل خیال‌پردازی) تا درمان عمل کنند و خوشبختانه همانطور که ملاحظه کردید در کمترین زمان ممکن نیز به نتیجۀ مطلوب می‌رسند که البته رسیدن به این نتیجه، توسط افرادی که هنوز در فاز نرم و خوشایند خیال‌پردازی قرار دارند نیاز به مشورت با عقل و رعایت نکاتی دارد که «اینجا» اشاره شد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
    سلام
    میشه کمکم کنین؟ لطفا این متن رو بدون قضاوت یا رد کردن بخونین چون من جدا بهتون نیاز دارم. من الان خیلی توی وضعیت فوق العاده وحشتناکی گیر کردم نه تمرکز دارم نه عقلم کار میکنه...
    من حس میکنم خدایی وجود نداره و همه اش دروغه... من احساس میکنم که با نبود خدا زندگی بی معنیه و پوچ، هی احساساتی دارم که میگن یک کسی رو یا خودم رو بکشم... فقط سریع اینکار رو میخوان بکنم... من نوجوونی هستم تقریبا ۱۶ ساله که قبلا عاشق خدا بودم و براش اشک میریختم ولی حالا احساس میکنم نیست... در وسواس عمیق فکری توام با افکار خشونت و کوله بار گناه، همه اش خدا رو صدا میزدم و از او کمک میخواستم... من نماز نمیخوندم و الانم نمیخونم و حجم گناهانم واقعا به شدت زیاده و احکام رو رعایت نمیکنم و کارام ظاهری اند، این اواخر که بعضی اوقات هم از خدا کمک میخواستم هم بعضی اوقات از گناه شرمی نداشتم، الان که اصلا خدا رو قبول ندارم و میخوام دست به کاری خطرناک برای خودم یا دیگری بزنم... من افکار تمایل به خشونتم بسیار زیاد شده که اون هم بخاطر دیدن محتوای بدی هست. من بعد از چند روز وسواس شدید و کمک از خدا، اتفاقاتی برام افتاد که انگار نمیتونم قبول کنم خدایی هست یا وجود داره. من کلی با هوش مصنوعی صحبت کردم ولی دیگه انگار افکارم پیروز شدن... من وحشتناک گیر کرده ام... تنهای تنهام. هیچ دوستی ندارم، در وسواس فکر میکردم از خدا طرد شدم و الان فکر میکنم اصلا خدایی نیست و وسوسه های خطرناکی دارم... نمیتونم به خونواده ام بگم یا با کسی مطرح کنم و دارم با شما میگم... من قبلا کتابتون رو خوندم و قبلا از روش تون نتیجه گرفتم ولی الآن کاملا منقلبم و هیچ احساسی نسبت به خدا ندارم با اینکه قبلا خیلی برای نجات التماسش میکردم
    من الان فقط کمک میخوام بدون قضاوت، پس لطفا به من جواب بدین. من میخوام دوباره به اعتقاد کامل و عشق به خدا برگردم ولی الان کاملا متقاعدم خدایی نیست و زندگی بی ارزشه و بیخود. امیدوارم کمکم کنین... در هر صورت ازتون ممنونم...
    پاسخ:
    سلام
    به این عباراتی که خودتان برایم نوشتید توجه کنید:
    «من الان خیلی توی وضعیت فوق العاده وحشتناکی گیر کردم» «در وسواس عمیق»، «حجم گناهانم واقعا به شدت زیاده و احکام رو رعایت نمیکنم و کارام ظاهری اند»، «میخوام دست به کاری خطرناک برای خودم یا دیگری بزنم ... که اون هم بخاطر دیدن محتوای بدی هست».
    این عبارات خود شماست که خوشبختانه نشان می‌دهد موفق شده‌اید به درستی مشکل خود (هجوم افکار مزاحم) را شناسایی کنید.

    مشکل شما بدون هیچ قضاوتی، هجوم افکار مزاحم است که تکرار آن‌ها، باعث شده دچار وسواس عمیق فکری شوید؛ بنابراین کافی است جلوی تکرار بیش از حد و آزاد افکار مزاحم را به ذهن خود با رعایت نکات زیر بگیرید:
    ۱- همانطور که از من خواستید قضاوتتان نکنم خودتان نیز حداقل تا درمان وسواس، از قضاوت خود پرهیز کنید.
    علت: چون به دلیل وسواس عمیق فکری، احساس گناه در شما، موجب ناامیدی افراطی و افتادن به ورطۀ گناهان جدید خواهد شد.

    ۲- هر زمان هر فکر مزاحم و نااامیدکننده سراغتان آمد (که با آوردن بخشی از متن به رنگ قهوه‌ای، ثابت کردم بدون شک شما خودتان موفق به شناسایی افکار مزاحم در خود شده‌اید) نَفَس را به شکل علمی، از بینی به داخل بدهید و از دهان خارج کنید و هنگام خروج نَفَس، جملۀ «بهش فکر نکن» یا کلمۀ «الله»- را تا رهایی از افکار ناامیدکننده تکرار کنید.
    نکتۀ اول: تمرین فوق را فقط هر زمان دلتان خواست یا به اصطلاح عشقتان کشید انجام دهید.(مهم)
    نکتۀ دوم: هر زمان احساس کردید واقعا انجام تمرین فوق برایتان مشکل شده یا هیچ فایده‌ای ندارد، به این احساس هم بی اعتنایی کنید چون قرار شد هر زمان دلتان خواست و عشقتان کشید تمرین فوق را بدون هیچ فشار و فقط از روی میل انجام دهید.
    نکتۀ سوم: اگر صدبار در تمرین فوق شکست خوردید و حتی چندین روز گذشت و موفق نشدید یک ثانیه هم تمرین فوق را انجام دهید، باز هیچ ناامید نشوید و فقط یادتان نرود هر زمان عشقتان کشید و دلتان خواست تمرین فوق را انجام دهید. (اگر خط قرمز شما ناامید نشدن به هر قیمت باشد قطعا از بن بست خارج خواهید شد.)
    نکتۀ چهارم: اگر به سه نکتۀ فوق توجه کنید، تجربۀ افرادی که در وضعیت پیچیده‌تر از شما بودند نشان می‌دهد که می‌توانید حداکثر ۳ روز آینده، از احساس بن‌بست افراطی که الان گرفتارش شدید، خارج شوید.

    ۳- نماز خصوصاً اول وقت حتی اگر با حواس پرتی کامل و غلط خوانده شود، به شما در طرد خودکار هجوم افکار مزاحم کمک محسوسی می‌کند. اگر دلیل قانع‌کننده می‌خواهید، کافی است خودتان تجربه کنید و روزی که نماز نخواندید را با روزی که خواندید مقایسه کنید. (جهت توضیحات بیشتر می‌توانید این پرسش و پاسخ را بخوانید.)
    نکته: بر اساس تجربه، فاصله از محتوای بد نیز کمک محسوسی به رهایی از افکار مزاحم و منفی می‌کند.
     
    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
    سلام
    شما شما میگید خدا وجود داره. من وسواس فکری ندارم و از روش شما استفاده میکنم، ولی حس اعتماد نسبت به خدا و و وجودش ندارم و انگار باورم اینکه خدایی نیست. قبلا اینطوری نبودم؛ چطوری به خودم باور بدم که خدایی هست؟
    پاسخ:

    سلام

    ✔️ برای حل شبهات علمی مخاطبان محترمی چون شما نسبت به اصل وجود خدا می‌توانید «کتاب تصویری علم و اندیشه»، (تألیف نگارنده) را دریافت کنید.
    این کتاب حاوی صدها دلیل از دانشمندان و مراکز علمی جهان در اثبات وجود خدا، حقیقت قرآن و نقش اسلام در پایه گذاری علوم مدرن امروز جهان است که می‌توانید نام آن را جستجو یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:

    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/5


    ✔️ اگر تمایل دارید با تکیۀ صرف، به امور قابل درک با حواس پنجگانه، باور خود به خدا را اصلاح کنید کتاب دیگر نگارنده با عنوان «کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه» را مطالعه نمایید.

    جهت دریافت آخرین نسخۀ به‌روزرسانی شدۀ این کتاب، نام آن را جستجو و رایگان دریافت کنید یا به نشانی زیر مراجعه نمایید:

    https://esbatekhodavand.blog.ir/post/4


    ✔️ همچنین می‌توانید کتاب تصویری توحید مفضل در اثبات وجود خدا (تألیف نگارنده) را در نشانی زیر رایگان دریافت کنید:

    ✔️ برای درمان هر نوع اختلال روانی (Mental disorders) ازجمله وسواسی-جبری (Obsessive-Compulsive Disorder، افسردگی (Depression)،استرس (Psychological stress)، اضطراب، پریشانی، تشویش یا دلشوره (Anxiety)، حملۀ پانیک (Panic attack) و غیر نیز می‌توانید تمرین بسیار ساده و مجرب طرد افکار مزاحم را در عرض چند دقیقه «اینجا» آموزش ببینید.
    این تمرین همانطور که مخاطبان متعدد (حتی خداناباور) گزارش دادند (نمونه) بعد از مدتی محدود ایمان را بدون نیاز به هیچ استدلال و خواندن کتب امثال نگارنده برمی‌گرداند و مشکلات رایج که حاصل سبک غلط زندگی است را به شکل خودکار حل می‌کند.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام؛ امیدوارم هرجا که هستید سلامت باشید.
    من در مورد روش شما برای مقابله با افکار وسواسی سوالاتی دارم که میخواهم پاسخ دهید.
    1- این روش شما برای هر نوع وسوسه ای عملی است؟ مثلا وسوسه گناه، خیال پردازی و...
    2- اگر همیشه به تکرار ذکر ادامه دهیم عادت خواهیم کرد و زبان قلبمان باز میشود؟ چه موقعی این اذکار تأثیر گذار تر هستند؟
    3- اگر کسی اعتقادی به این اذکار ارائه شده نداشته باشد، باز هم میتواند از نتایج معنوی اش بهره مند شود؟
    در ضمن میخواهم بگویم که شما واقعا درحال انجام کارهای ارزشمندی هستید که میتواند افرادی را که زندگی برایشان ارزشی نداشت را به معنایش باز گرداند.

    4- به نظر من بهتر است کمی روی سبک زندگی هم کار کنید؛ چون از قدیم گفته اند «عقل سالم در بدن سالم» است. پس از نظر من صرفا تمرکز خود را کامل روی بحث اثبات خدا، وسواس و... قرار ندهید و به سبک زندگی مخصوصا برای نوجوانان و جوانان به صورت اندک ولی تأثیر گذار بپردازید.

    بدیهی است کسی که روز را میخوابد و شب بیدار است و از اینترنت و تلویزیون بدون محدودیت استفاده میکند، ذهن و روحی پریشان خواهد داشت و به ضعف اراده دچار خواهد شد که همین عاملی است برای گیر کردن در تور وسواس آسیب زا و بی امان!

    6- همچنین از شما میخواهم روی مفهوم عشق ورزیدن به خدا و به دست آوردن حب او به تدریج کار کنید که میتواند تجربه بسیار زیبا و شیرینی را رقم بزند.

    7- به خاطر فعالیت های سازنده تان که بر پایه علم و عقل هستند، از شما تشکر میکنم و امیدوارم تا آخر عمرتان بر این اعتقاد زیبای وجود خداوند باقی بمانید.

     

     

    پاسخ:

    سلام

    شما مخاطب محترم نیز همیشه  سلامت باشید.
    ۱- بله خوشبختانه و به تصریح منابع علمی، آیات و روایات (ازجمله یَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفَاءٌ) بدون تردید، تمرین طرد افکار مزاحم (یا تمرین ذکر) در صورت تداوم کافی، تمام اختلالات روانی (Mental disorders) ازجمله اختلال وسواسی-جبری (Obsessive-Compulsive Disorder، افسردگی (Depression)،استرس (Psychological stress)، اضطراب، پریشانی، تشویش یا دلشوره (Anxiety)، حملۀ پانیک (Panic attack) و غیره را به طور کامل درمان می‌کند و انسان را از هر نوع فکر گناه و مزاحم و هر خیال‌پردازی مضر برای همیشه رها و بی‌نیاز می‌کند که اگر آموزش تمرین طرد افکار مزاحم را -که در حال بارگذاری است- دنبال کنید با ساوزکارهای علمی آن نیز با ذکر منابع آشنا خواهید شد.

    ۲- تمرین طرد افکار مزاحم یا تمرین ذکر -بسته به نوع سبک زندگی هر فرد- اگر ادامه پیدا کند، تبدیل به عادت شده و زبان قلب باز خواهد شد؛ حتی طبق تجربۀ برخی مخاطبان، روزهای اول فقط چند دقیقه این تمرین را انجام می‌دادند اما به تدریج بدون تحمیل هیچ فشار غیرمنطقی، موفق شده‌اند این تمرین را به شکل مداوم در حین کارهای روزمرۀ خود انجام دهند و با طرد افکار مزاحم، از زندگی، لذت واقعی ببرند.
    تمرین مذکور در هر حال تأثیرگذار است و بهتر است برای شروع این تمرین را در خلوت آغاز و به تدریج در خیابان و عرصۀ عمومی نیز تکرار کرد  که در این صورت به شکل خوکار از بسیاری از اشکالات اخلاقی مثل پرحرفی، بداخلاقی و غیره نیز در امان خواهیم ماند.

    ۳- در مشاورۀ مفصلی که با فردی خداناباور داشته‌ام که امیدوارم به زودی در قالب کتاب تمرین طرد افکار مزاحم منتشر شود، با ذکر منابع مستند به وی نشان دادم که حتی بزرگان خداناباور مانند داوکینز نیز احتمال وجود خدا (حتی خدای ادیان ابراهیمی) را می‌دهند و همین مقدار احتمال -که هر خداناباوری چه بخواهد یا نخواهد آن را دارد- برای هر کسی که بدون تعصب حاضر شود تمرین طرد افکار مزاحم را مشروط به تکرار نام خدا انجام دهد کافی است تا بعد از مدتی ایمانش بدون نیاز به هیچ استدلال برگردد که برای این منظور می‌توانید مشاوره‌های متعدد نگارنده با افراد قبلاً خداناباور را مطالعه نمایید. (نمونه)

    ۴- پیشنهاد شما، پیشنهاد خردمندانه‌ای است در عین اینکه اولین قدم برای تغییر سبک زندگی، طرد افکار مزاحم و غیرخردمندانه است که خوشبختانه این هدف با تمرین طرد افکار مزاحم میسر و در کمترین زمان قابل دسترس می‌شود.
    پیشنهاد می‌کنم اگر فرصت دارید این گفتگو (کلیک) را دنبال کنید که اگر خدا بخواهد قصد دارم یک سریال  آموزنده و جذابِ حدود ۲۰ ساعتی جهت اصلاح سبک زندگی را البته به شکل خلاصه و به همراه پرسش و پاسخ‌های مفصل خود با مخاطبان -از جمله مخاطبی که این پیشنهاد را داده- منتشر کنم.

    ۵- در استفاده صحیح از فضای بی‌دروپیکر مجازی قبلاً «اینجا» با عنوان «روش درمان اعتیاد به رایانه و فضای مجازی» توضیحاتی داده‌ام که البته باز خوشبختانه تجربه نشان داده کسانی که تمرین طرد افکار مزاحم (یا تمرین ذکر) را آغاز می‌کنند، به تدریج چنان ذهنشان از تشویش خالی شده و غنی می‌شوند که خودشان با رغبت دیگر حاضر نیستند ذهن‌شان را درگیر هر محتوایی کنند!

    ۶- می‌توان برای علمی کردن پیشنهاد شما مخاطب محترم، تجربۀ خداناباورانی که ایمانشان به شکل عاشقانه برگشته را منتشر نمود که خوشبختانه باز تجربه نشان داده که تمرین طرد افکار مزاحم (یا تمرین ذکر) چنین هدفی را  -با اصلاح سبک زندگی- حتی برای خداناباوران لجوج به شکل عملیاتی فراهم و قابل دسترس می‌کند. (نمونه)

    ۷- تشخیص نگارنده این است، این تشکر شما به دلیل صفای درونی خود شماست و امیدوارم به دعای شما، همۀ ما، علاوۀ بر اعتقاد مستدل و زیبا به وجود خدا، در همه ابعاد، به ثبات شخصیت برسیم. چرا که نه.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
    سلام
    بازم من رو ببخشید که هر دفعه میام اینجا... چون دیگه نمیتونم ادامه بدم؛ اون حس متعصب و لجوج نمیزاره من چیزی رو باور کنم، حتی انگار داره من رو هم اینطوری میکنه چون اثرش را روی خودم دیدم؛ حتی به روش دفع وسواستون اعتمادم رو از دست دادم. فقط به این سوال من جواب بدین چون واقعا الآن خشمگینم و بخاطر همین افکار حسابی خلق و خویم توی همین روز خراب شده. اگه این روش شما فقط روش تلقین باشه چی؟ طبیعیه کسی که به خودش هی بگه من گاوم (بلا نسبت شما و دیگران) کم کم باورش میشه من گاوم. به هر چیزی به عنوان راه معنوی نگاه میکنم، یه توضیح مادی هست که باعث میشه به خودم بگم دیدی مادی بود و ربطی به خدا نداشت؟ واقعا دلم آشوبه، مگه خدا نمیگه از رگ گردن نزدیک ترم؟ اگه یه قدم بیاین سمتم من یه قدم میام؟ من از تاریکی به سوی نور میبرمتون؟ اصلا حالم خرابه... حس میکنم خدایی نیست حتی اگرم هست من رو نمیخواد و گذاشته برم توی تاریکی غرق شم و همونجا بمیرم... واقعا به نور خدا یا یک موجود قوی و بی انتها مثلش نیاز دارم تا دلم رو خنک کنه، مطمئن باشم بهش که دیگه با هر پرسشی بدونم جوابی قانع کننده هست؛ من حتی به روش درمانی شما اعتماد ندارم که میگید روش معنوی هست، خب معلومه با تلقین کردن به خودش ممکنه یکی فکر کنه گاو هستش... لطفا برام مشخص کنید و بگید:
    * من چه مرگمه؟ چی مرضی دارم؟ منِ کوفتی چم شده؟ حالم از خودم بهم میخوره، خودم رو دوست ندارم...
    * چیکار باید بکنم؟ راه چیه؟ هرجا رفتم گفتن ایمان قلبیه نه عقلی، با حواس پنجگانه قابل درک نیست، فقط با قلب و دل...
    * آیا امیدی به من هست؟ من واقعا از هر گیجی گیج تر شدم.
    * میتونم واقعا یه روزی مثل شما به خدا مطمئن باشم؟
    امیدوارم بهم پاسخ بدین، به تک تک سوالام و دغدغه هام؛ ولی من رو ببخشید که بخاطر افکار احمقانه ام باید وقتتون رو به باد بدید. شرمنده ام که منِ احمق مزاحمتون شدم. واقعا الآن خدا رو میخوام که حس کنم بغلشم، باهاش درد و دل کنم؛ بغض توی گلوم میخواد بترکه...
    بازم در هر صورت امیدوارم خدا من رو بخواد و دوست داشته باشه و من رو ول نکرده باشه اگه هست؛ بازم عذر میخوام که باید بخاطر من بی خود خسته شین. مثلا من یه سیدم و بابام روحانی و مادر مذهبی، خودم هر غلطی که ضد دین و شیعه بوده کردم، پس حق میدم حتی خانوم فاطمه زهرا (س) هم من رو لعن کنه و خدا هم من رو رها کنه و ازم متنفر باشه... باز هم ازتون معذرت میخوام که گیرم افتادین ولی میترسم شما رو هم از دست بدم...
    پاسخ:

    سلام

     امیدوارم این توضیحات به شما مخاطب محترم کمک کند تا از این نگرانی و ناامیدی‌های بی‌اساسی که دچار شده‌اید یک بار و برای همیشه خارج شوید.
    در مشاوره قبلی عرض شد: «یکی از امتیازات شما این است که به روشنی می‌توانید تشخیص دهید که دچار افکار منفی شده‌اید و این تشخیص کمک بسیار خوبی می‌کند که به این حس مزاحم اعتنا نکنید و از اسارت گام به گام افکار منفی در امان بمانید.»
    اگر شما قدردان این نعمت و نعمت‌های بزرگ دیگر از جمله سیادت خود به اندازۀ حداقل باشید (و همچنین نعمت تمرین ذکر)، دیگر شاهد این حجم از نگرانی و ناامیدی افراطی که ریشۀ بسیاری از غصه‌ها و گرفتاری‌هاست نخواهید بود.
     در «اینجا» در خصوص اینکه ریشۀ افتادن به ورطۀ ندانم‌گرایی و سپس مراحل مخاطره آمیز دیگر، با خصلت قدرنشناسی حداقلی شروع می‌شود توضیحاتی داده‌ام که اگر قبلاً خوانده‌اید توصیه می‌کنم باز بخوانید خصوصاً آن بخش که خداوند شرط افزایش هر نعمتی را شکر قرار داده است.

    اما الان در میان جملاتی که نوشتید فقط یک جمله را به عنوان نمونه یادآوری می‌کنم که امیدوارم با حداقل توجه و تعقل به حرفی که خودتان زدید، دیگر مطمئن شوید نباید ذهن خود را بیش از این به حس درونی منفی (وسوسۀ بی‌اساس) که سراغ همه می‌آید مشغول کنید.
    شما گفتید: «طبیعیه کسی که به خودش هی بگه من گاوم کم کم باورش میشه من گاوم.»
    می توانید برای اطمینان از غیر طبیعی بودن آن، به هر روانشناس یا کسی که حداقل اطلاعات علمی داشته باشد مراجعه کنید و از وی بپرسید وضعیت روانی کسی که هی به خودش بگوید من گاوم  و کم کم باورش بشود گاو است چیست؟ 
    پاسخ علمی این است، چنین کسی به بالاترین نوع از اختلال روانی (Mental disorders) مبتلا شده است و  تنظیمات فکری وی (به دلیل بی‌اعتنایی عمدی و تعطیلی کامل عقل) چنان به هم ریخته که از مرحله شک به وجود خودش نیز عبور کرده و رسماً به مرحله مالیخولیا یا سودازَدگی (μελαν / Melancholia) رسیده است.
    بدون شک هیچ انسان خردمندی حتی به فکرش هم نمی‌رسد جمله لغو من گاو هستم را تکرار کند در حالی که همان انسان خردمند حاضر است با کمال میل طبق تمرین طرد افکار مزاحم اگر افکار منفی سراغش بیاید، جملۀ بهش فکر نکن یا نام آفریدگارش (که به تصریح روایات موجب درمان و شفای تمام امراض روانی است) را تکرار کند تا مبادا با تکرار افکار منفی چیزهایی باورش شود که خودش هم می‌داند بی‌اساس است
     همچنانکه اگر کسی هی به خودش اجازه دهد افکار منفی وارد ذهنش شود، عمداً خودش را به نگرانی و ناامید‌یهای احمقانه مبتلا نموده است که طبعاً کار عاقلانه‌ای نیست و خودش را باید سرزنش کند.
    یکی از طلاب محترم که اخیراً با وی گفتگوی مفصلی داشتم (که هنوز هم ادامه دارد)، از وضعیت فکری فردی با نام کاربری «ز» که به دلیل وسواس شدید، به وجود عقل خودش هم شک کرده بود  از من سؤالات متعددی پرسید که در بخشی از پاسخ به وی در خصوص اختلال مالیخولیا به طور مفصل با ذکر منابع علمی مطالبی نقل کرده ام که باز اگر خدا بخواهد منتشر خواهد شد.

    اما  راه بسیار ساده، فوری و تضمینی خروج شما مخاطب محترم از این وضعیت، پیروی از عقل و جدی گرفتن مشورت‌ با عقل است که به طور خودکار منجر می‌شود فرد از اسارت گام به گام وسوسه و افکار منفی در امان بماند که عرض شد در یکی از مشاوره‌ها، پیرامون عقل (تنها وسیلۀ شناخت سره از ناسره)، عیناً همین مشکلاتی که شما در مشاورۀ قبلی مطرح کردید، طرح شده و به تفصیل به وی پاسخ داده‌ام که اگر مایل بودید دعا کنید تا به خواست خدا زودتر منتشر شود.  (چون گره اصلی شما نیز در همین نقطه است)

    توصیه می‌کنم دیگر از ارسال نظر خودداری کنید چون خودتان هم می‌دانید آنچه شما مطرح می‌کنید (که به نمونه‌ای از آن اشاره کردم) یک سری افکار وسواسی و غیرمنطقی است که طرح آن بیشتر موجب ناراحتی خودتان می‌شود، در حالی که این افکار منفی سراغ هر انسانی خصوصاً در حالت قبض می آید و اگر به آن بی اعتنایی کنید زود (حداکثر چند دقیقه) تمام می شود.
    اگر شما هم در این مواقع فقط موفق به کتمان (لب فرو بستن) شوید (از تمرین ذکر می توانید کمک بگیرید) به تجربه خواهید دید از نظر روانی و درونی تقویت شده و اعتماد به نفس‌تان روز به روز بیشتر می شود. 
     راه رشد روانی و در امان ماندن از هر ناامیدی و نگرانی، کتمان و لب فرو بستن هنگام هجوم افکار ناامید‌کننده است که عرض شد سراغ همه حتی افراد بسیار خوب هم می‌آید و فرق آن‌ها این است که به دلیل پیروی از عقل و جدی گرفتن مشورت عقل، اسیر این افکار نمی‌شوند.

    اما نگارنده چون وضعیت امثال شما مخاطب محترم را به خوبی درک می‌کنم و مدام با افرادی چون شما سروکار دارم  برای کمک به شما عرض می‌کنم از این به بعد اگر واقعا موفق به کتمان نشدید و باز نظر خود را ارسال کردید، هیچ نگران نباشید چون من برای کمک به شما (مانند برخی مخاطبان دیگر که در وضعیت مشابه شما قرار دارند) از این پس هر نظری که ارسال کنید را فقط پنچشنبه‌ها می‌خوانم و اگر نیاز به پاسخ داشته باشد همان پنجشنبه به شما اعلام می کنم که نظرتان را ردیف متعلق به شما در فهرست مربوطه قرار داده‌ام که با لحاظ رعایت عدالت اگر خدا بخواهد پاسخ مقتضی در وقت خودش داده خواهد شد.

    تکرار می‌کنم افکار ناامیدکننده، و ... سراغ همه می‌آید و فقط کسی که به دلیل پشت کردن عمدی به مشورت عقل، اختیاراً به تعبیر شما هی اجازه دهد آن افکار احمقانه و بی‌اساس تکرار شوند خودش مسئول از دست دادن حال خوب و به دست آوردن حال منفی است اما اگر کسی از بزرگترین شکست‌ خود نیز ناامید نشود همان شکست بزرگترین پیروزی او خواهد شد که خوشبختانه شما راه بی‌اعتنایی به افکار ناامیدکننده را با تمرین علمی طرد افکار مزاحم آموزش دیده‌اید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
    سلام بهتون. من پسرم و تقریبا داره ۱۸ سالم میشه و وقتی حدودا ۶ یا ۷ سالم بود، تابستونش رو رفتیم یه شهر دیگه پیش فامیلامون گذروندیم. آقا ما از همون بچگی گیر یکی از نوجوونای فامیلمون افتادیم (که الآن بزرگتر شده) که از قضا خداناباور بود و خب من که بیشتر با اون وقت میگذروندم تحت تأثیر افکار و حرفاش قرار گرفتم. تا ۱۲ سالگیم خدا رو قبول نداشتم و هرجا میگفتن خدا، من اصلا باور نداشتم. آروم آروم گذشت تا رسیدیم به دوران متوسطه اول، من اونجا یه دوست خوب و خوش اخلاق پیدا کردم و خیلی باهاش صمیمی بودم که اون خدا رو قبول داشت و وقتی فهمید من قبول ندارم، سعی کرد بهم کمک کنه. اول ترسیدم گفتم بی خداییم رو مطرح نکنم چون شاید وضعیتش (که فوق العاده خوب بود و درس خوان) تغییر کنه و افسردگی بگیره (چون من در همون کودکی معمولا همه اش گریه میکردم و افسرده بودم بخاطر همون بی خدایی ولی از ترس به کسی چیزی نمی گفتم)؛ ولی وقتی خودش از رفتارام فهمید نه تنها با شبهات بی پایان و شک هام چیزیش نشد، حتی سعی کرد بهم کمک کنه و باعث شد من خیلی از شبهاتم برطرف شه؛ این جریان تا کلاس نهم گذشت و من یه روز بعد مدرسه چندتا شک و شبهه برام پیش اومده بود، برای همین به هر بهانه ای بود اون رو تا خونه مون کشیدم و اون هم من رو مثل یک ناجی و دوست خوب راهنمایی کرد؛ حتی چون من معمولا با گوشی زیاد بازی میکردم برام مثال میزد جهان مثل یک بازی میمونه و خدا هم برنامه نویسش و خب واقعا برام قانع کننده بودن و واقعا از خدا خوشحال شدم که همچین دوست خوب و دلسوزی رو سر راهم قرار داد؛ فردا صبحش فهمیدم مدرسه نرفته، همینطور پس فرداش تا اینکه بعد چند روز نگران شدم و رفتم خونشون و یک صحنه دیدم که قلبم تیر کشید و نزدیک بود از ناراحتی سکته کنم. عکسش رو زده بودن روی این اعلامیه فوت ها که بعدا فهمیدم همون روزی که کشیده بودمش خونه، تو راه برگشت به خونه خودش تصادف کرده بود و مرده بود. خیلی حالم بد شده بود، به شدت افسرده شدم. از خودم بخاطر شبهه هام که باعث کشیدن دوستم شده بودن متنفر شدم و دیگه با خدا قهر کردم و دیگه نخواستم با خدا بمونم، برای همین خدا رو هم دوباره ول کردم، هرچند کارم اشتباه بود ولی الآن دیگه پشیمون شدم و میخوام درست بشم ولی همچنان از خودم متنفرم چون بخاطر من بهترین دوستم مرد. من توی همون زمان از لج خدا کلی فیلم و متن علیه خدا و ادیان دیدم که کم کم زندگی ام رفت روی بی خدایی و گناهان... دیگه تا چند وقت پیش فهمیدم کارم غیر اخلاقی و بی ادبانه بود برای خدا، ولی خب من الآن ذهنی پر از شبهه و شک دارم، الآن حتی همون مثال دوستم در قالب شک شده (بدترین شبهه منه) که: اگر سازنده ما مثل یک برنامه نویس یا رئیس پروژه بزرگ باشه و جهان ما هم صرفا درون سرور باشه (مثل ماتریکس فقط غیرقابل خروج) اون وقت چی؟ اگر ما همه بازیچه باشیم؟ راستش من واقعا اون زمانی که دوستم زنده بود عشق به خدا رو داشتم و حسش میکردم ولی بعدش خودم پشت کردم. حالا هم شک دارم، هم مثل اون کاربری که اسمش رو گذاشته بود "دوست" درگیر یک حس شدم که "در برابر خدا مقاومت میکنه و قبولش نمیکنه" و همچنین برام شبهات بی پایان که خارج از تجربه هست (مثلا سیاهچال ها به دنیا های دیگه وصل هستن یا ما همه مثل ماتریکس هستیم) مطرح میکنه. میشه کمکم کنین دوباره باور به خدا رو به دست بیارم؟ مادرم میدونست من بی خدا شده بودم و اون هم بهم کمک میکرد عقیده ام رو عوض کنم و منم قبول کردم، اون در واقع معرف شما بود و کانالتون رو توی ایتاش دیدم. الآن مادرم مریضی سختی داره که میترسم بمیره، همچنین میترسم روح دوستمم ازم در آرامش نباشه و مهمتر شرمگینم از خدا... هر چی دعا و التماس میکنم کمک خدا رو نمیبینم. فقط برای درمان اون شک ها و اون حس "مقاوم در برابر خدا" کافیه تمرین دوری از افکار مزاحم و وسواس رو انجام بدم؟ کار دیگه ای هم میتونم بکنم؟ راستی دیگه ببخشید که سفره دلم رو باز کردم، طولانی شد پیام.
    پاسخ:

    سلام
    اگر شما مخاطب محترم نیز مثل من موفق شوید طبق روش بسیار ساده‌ای که «اینجا» توضیح داده‌ام با عقل خود مشورت کنید به شما خواهد گفت: طبق نقلی که کردید، شما کوچکترین مسئولیت نسبت به مرگ فرد مذکور ندارید و حتی اگر مانند نگارنده، اطلاعات نقلی کافی داشتید مطمئن می‌شدید که مرگ هر انسانی زمانی مشخص دارد که امکان تخلف از آن نیست و اگر بر فرض فرد مذکور را شما یک بار هم در عمرتان نمی دیدید یا از وی نمی خواستید به دیدن شما بیاید، باز وی به همان مرگی که قبل از به دنیا آمدنش برایش مقدر شده بود از دنیا می‌رفت.
     اگر باز با عقلتان دقیق مشورت کنید به شما خواهد گفت طبق نقلی که کردید شما در واقع موجب عاقبت به خیری آن فرد شدید چون شما وسیله شدید که وی با نیت خیر به دیدن شما بیاید لذا مرگ وی با نیت مثبت رقم خورده است.
    بنابراین همانطور که در پایان خودتان به درستی تشخیص دادید کافی است برای درمان شک‌ها (ماتریکس و ...) و حس در برابر خدا که اشاره کردید، باخاطر آسوده، تمرین طرد افکار مزاحم را انجام دهید و به کمک این تمرین سعی کنید به طور کامل ذهنتان را از افکار منفی و ناامیدکننده آزاد کنید و  اگر در حین تمرین وسوسه‌ای آمد که نسبت به انجام خود تمرین تشکیک ایجاد کرد، به آن وسوسه نیز به کمک همان تمرین اعتنا نکنید تا به نتیجۀ مطلوب برسید و خصوصاً اگر سعی کنید قدردان نتایج ابتدایی این تمرین (ازجمله تجربۀ آرامش‌ نسبی) باشید، نتایج بالاتر را نیز در کمترین زمان ممکن تجربه خواهید کرد. (توضیح بیشتر)

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما بخیر ...

    ۱- می خواستم ازتون تشکر کنم بابت همه زحمتایی که تا الان برای من و همه کسانی که مشکلاتی مثل من دارند کشیدید...

    ۲- من الان خداروشکر ۵روزه که بدون هیچ فشاری دچار خیال پردازی افراطی نشدم تا به الان سابقه نداشته تو این چند سال بیشتر از دو روز درگیر خیال پردازی هام نباشم. البته بیشتر از این خوشحالم که این تلاش رو ادامه دادم و جلوی وسواس کمال گراییم رو گرفتم چون همون ۵روز پیش که تصمیم گرفتم تلاشم رو برای ترک خیال پردازی افراطی شروع کنم طبق معمول دچار وسوسه شدم که این طوری موفق نمیشی و این طوری اصلا خوب نیست و این اختلالت درمان نمیشه و... ولی با توصیه شما با مشورت با عقل به این افکار اهمیتی ندادم، دو سه روز اول خیلی اذیت بودم بابت همین افکار ولی الان خداروشکر اصلا اهمیتی نمیدم به این افکار.واقعا ممنونم ازتون...

    ۳- فقط یه مشکلی که برام پیش اومده اینه که احساس میکنم درسته که دیگه با کمک تمرین طرد افکار مزاحم ساعت ها درگیر خیالات فانتزی خودم نمیشم اما فکرای دیگه ای هستن که ذهنم رو مشغول میکنن مثلاً خاطرات گذشته،برنامه ریزی برای آینده و از همه بیشتر مثلاً صحبت‌هایی که با دیگران میکنم و...راستش احساس می کنم خیال پردازی افراطی باعث میشد کمتر دچار این افکار بشم ولی با اون حال این افکار اون زمان هم بود ولی زیاد بهشون حساسیت نشون نمی‌دادم با مشورتی که با عقلم داشتم به این نتیجه رسیدم که این افکار تا حدود خیلی زیادی طبیعی هستند و همه تجربه میکنند ولی بهتره برای فکرایی که اذیتم میکنن یا حتی همشون تمرین ذکر رو انجام بدم.  ممنون میشم تو این موضوع هم کمکم کنید ...

    ۴- یه موضوع دیگه ای که میخواستم بهتون بگم اینه که من زمانی که بچه بودم همیشه خدا یه شکل خاصی تو ذهنم داشت مثلاً مثل یک روح خیلی بزرگ و تقریبا هر وقت میخواستم دعا کنم اون روح می‌آمد تو ذهنم با این که تقریبا از همون زمان ها هم میدونستم ما نمیتونم خدا رو تصور کنیم تو ذهنمون ولی همیشه تو ذهنم بوده این موضوع الان هم وقتایی که ذکر الله رو تکرار میکنم و تلاش میکنم که با توجه و تمرکز بگم اون روح بزرگ که مثلاً خداست( تصویر بچگیم از خدا) میاد تو ذهنم ...

    ممنون میشم در مورد رفع این موضوع هم کمکم کنید...

    پاسخ:
    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام خدمت شما
    دوباره برگشتم ولی پنجشنبه و با حالی بهتر
    خب واقعا روش هاتون مجرب و زیباست و ذهن انسان خالی میشه از چرندیاتی که از قبل پر شده بوده توش. بخاطر همین تشکر و سپاس.

    ولی خب من به این روش شما مثل یک داروی مادی نگاه میکنم که ذهنم رو آزاد میکنم، به انتخاب خودم کلمه زیبا و آرامش بخش الله و خالق زیبایی بخش رو میگم؛ ولی هرچی با خودم کلنجار میرم نمیتونم به خودم بقبولونم که این ذکر «معنوی» است و صرفا اثر «تلقین» نیست.

    خب انسان با گفتن هر چیزی اون هم مکرر و ادامه دار مسیر های عصبی مغزش و عاداتش عوض میشه و طبق همون میره جلو.

    مثلا من میتونم با تلقین باور کنم خدا هست، هرچند با همین تلقین میتونم به خودم این باور رو بدم که خدایی نیست.

    خواهشمندم این پرسش و نگرانی من رو که میگه «این اذکار معنوی نیستند، بلکه اثر تمرین و تلقین هستند که مانند چیز های دیگر که مادی هستند، اثر غیرمعنوی و ذهنی میگذارند و منبع خدایی ندارند» رو رفع کنید تا صرفا این تمرین رو مثل تمرین عضلات که مادی هست فرض نکنم، بلکه مثل صحبت با خداوند زیبایم بدانم.

    حتی اگر خدا هم مرا کمک نکند (که مطمئنا میکند) باز هم او را رحمان و رحیم میدانم و اگر بلایی سرم بیاید یا حس کنم تنهایم، مطمئنم تقصیر گناهان کبیره بیشمار ۵ سال من است. در هر صورت خداوند قطعا به من کمک کرده، چون با شما آشنا شدم ابتدا فکر میکردم یک سایت ابتدایی و رها شده است، ولی با دیدن تاریخ بروزرسانی ها و سابقه فهمیدم خیلی سایت پر محتواست که واقعا مفید است. همین که خدا مرا با شما آشنا کرد، تا ابدیت هم شکرش کنم کم است... حتی نمیتوانم کامل از شما تشکر کنم چون راه هایی میدید که رایگان و بی هزینه و ساده است، درحالی که یک روانپزشک که با راه های تکراری و پیش پا افتاده اش میگوید دارو بخور یا مدیتیشن را اجرا کن کلی پول میگیرد. من چند نکته میخواهم در مورد تمرین و مهار احساساتم بدانم:
    * تمرین برای دور های اول باید کی باشد؟ زمان و مکان خاص میخواهد؟ یا هر وقت دوست داشتیم؟
    * ذکری نیست که بلندتر ولی با نام شریف و زیبای الله باشد؟ همیشه این نامش را دوست داشتم ولی میخوام طولانی تر و زیباتر باشه.
    * چطوری به خودم بقبولانم که این شک ها و تردید ها در مورد بود و نبود خدا عاقلانه نیست تا به قلبم نفوذ کنند؟ عقل میگوید همین دیدن و درک تصاویر کار را برای اثبات خدا تمام میکند ولی دل من قبول ندارد و یک دنده است و هیچ چیزی را نمیپذیرد و قبل و هنگام و بعد تمرین همچنان باعث میشود من واقعا در وجود خدا شک کنم که واقعا شرم بار است.
    * من به خداوند به عنوان یک مهربان و رحیم مینگرم، در حالی که همین باعث شده در انجام واجبات و فرایض دینی سستی کنم. این افراط را چگونه مدیریت کنم تا بدانم خدا در عین اینکه لطف بی پایان دارد، عذابش هم به جا و خطرناک است؟
    * واقعا میخوام زندگی ام اینطور باشه که فکر کنم «امروز روز آخر من در این دنیاست». چه کار کنم؟
    * چطوری حقیقت «ذل عبودیت» و «عز ربوبیت» را در خود تقویت کنم؟
    * مهمترین مشکل من --> چطوری شهواتم را کنترل کنم؟ بعد ۳ یا ۴ روز شل میشم و با اینکه تردید دارم در خدا (بخاطر آن حس بی منطق) این حس قوی میشه و میگه بدو که دیر میشه!
    * شما میگویید به این حس لج کار توجه نکنید، دقیقا من توجه نمیکنم ولی اون دیوار بتنی هم باشه میشکنه و. میاد پیشم. راه درمانش؟
    * اراده ام ضعیف است؛ البته صادقانه بگویم ربطی به اراده ندارد، بی موالاتی خودم است که میگویم خداوند رحمان است و گناهانم را میبخشد! ولی خب همین بی موالاتی تمرینات شما و آن ۷ مطلب مهم برای اینکه انسان ساخته شود را سخت جلوه میدهد، حتی گفتید هر وقت حس کردید حوصله ندارید این متن (در مورد وسواس) را رها کنید و هنگامی که توانستید برگردید، من همه اش میگم حال ندارم!
    * مشکل مهم دیگر --> احساس بی عاطفگی نسبت به خانواده دارم که واقعا زشت و بده، این بی عاطفگی در حد اینه که عشق که هیچی، کمترین دوست داشتن را مهار میکنه و حتی سعی میکنه نفرت بی دلیل ایجاد کنه! (بی موالاتی خودم بخاطر عضویت در گروهی که فیلم هایشان توأم با صحنه های خشن و جنایات گروهک های تروریستی نظیر داعش است)
    خب راستش شرم داشتم این شخصیت تاریک و شوم خودم رو بگم که حتی به خانواده خودم هم رحمی نداره. ولی قطعا اگه الله بخواد که قبلش من باید بخوام، همه اینها رفع و رجوع میشه و من به عشق و زیبایی قدیم و حتی بهتر بر میگردم.
    راستی ببخشید طولانی شد چون نگاه میکنم واقعا نصفش رو بیخودی درد و دل کردم و نوشتم پس واقعا بخاطر هدر رفت وقتتون عذر خواهی میکنم. همچنین از شما نگارنده تشکر میکنم که این محتوای انسان ساز رو رایگان گذاشتید، ولی بقیه پکیج پولی میسازن. برام دعا کنین...

     

    سلام مجدد خدمت شما؛ ببخشید دوباره پیام میدم... راستش قصد داشتم جواب سوالاتم رو که دادین بعد بیام پیام بدم. ولی خب دیروز جواب ندادین یکم نگرانتون شدم، امیدوارم همیشه در صحت و سلامت باشید، چه در این دنیا و چه در جهان دیگه در سایه لطف بیکران الهی. راستش این پیام رو میدم چون هم نگران شما شدم که جواب ندادین هم خواستم موضوعی رو مطرح کنم؛ من معمولا خیلی میرم تو افکارم و غرق میشم، خلاصه از همون قدیما هم که یادم میاد زیادی خیال پرداز بودم و همیشه میرفتم تو افکارم و هی دور خونه میچرخیدم. الآن هم اینجوریم و خیالات بیخودی توی سرم دارم، مثلا از فکر تلاش برای بهتر کردن وضعیت تحصیلیم به نبرد با آمریکا و اسرائیل میرسم... میخواستم ببینم جطوری میشه با این افکار مقابله کرد؟ همچنین چندتا نکته:
    * آهنگ تأثیرش روی مغز چطوره؟ مثلا شما با عقلتون در این مورد مشورت میکنید چه جوابی میگیرید؟ من قدیما آهنگ های زننده گوش میکردم، ولی الآن ول کردم و معمولا یا بی کلامه، یا اگرم با کلام باشه محتوای منفی و ضد اسلامی نداره.
    * آیا شما از برنامه خاصی در زندگی پیروی میکنید؟ برای هرچیزی برنامه ریزی میکنید؟ چقدر به برنامه ریزی هاتون پایبند هستید؟ آیا تأخیر هم در انجام کاری دارید؟ چطور برنامه ریزی کنیم و خودمون رو بهش عادت بدیم؟
    * به نظرتون در روز چقدر استفاده از گوشی موبایل، اینترنت، تلویزیون و... بد نیست؟ دوست دارم نظر خودتون رو بدونم.
    * احساسات عجیبی دارم؛ واقعا با اینکه توی تردیدم (در وجود خدا و واقعا هم این تردید پنجاه پنجاه است) میخوام هرطور شده یه فرصتی پیش بیاد، به هر بهانه ای که شده گریه کنم و با خدا درد و دل کنم. با اینکه این تعصب عجیبی ذهنیم نمیزاره، ولی خب من واقعا میخوام با خدا حرف بزنم. این که بخوام گریه کنم هم طبیعیه؟ اون هم به هر بهانه ای؟
    * شما گفتید باید به خدا حسن ظن داشت، خب من از نظرم خدا خیلی رحمان و رحیمه و حتی اگر هم سقف روی سرم خراب بشه تقصیر خدا نیست، حتی اگر هم تقصیر خدا باشه (که قطعا نیست و از گفتنش از خداوند هم معذرت میخوام) در مقابل رحمانیتش خیلی کوچیکه. ولی من بیشتر از گناهان کبیره پیشین و این کثافت کاری که میکنم میترسم که خدا دعام رو قبول نکنه. من همه اش دعا میکنم من رو از این تاریکی تردید و تعصب در بیاره و یقین ۱۰۰% بهم عطا کنه.
    * گاهی اوقات واقعا متعصب میشم. یعنی میگم نه عقل نه خدا، فقط خودم مهمم و هیچی مهم نیست! یعنی اصلا کاری به قرآن ندارم و حتی اگر هم چیز بدی نسبت به خدا و دین بیاد تو سرم شرمی ندارم. میخوام این صفت رو هم از بین ببرم، چی کار باید بکنم؟
    عذر میخوام که باز هم پیام دادم درحالی که جواب نداده بودین، امیدوارم حالتون همیشه خوب باشه؛ حتی نمیخوام فکر کنم به اینکه ذره ای (حالا به هر دلیلی) ناراحت هستید، امیدوارم همیشه شاد و خوشحال باشین، خوشحالی شما خوشحالی من هم هست...

    پاسخ:

    سلام

    ضمن سپاس از حال خوب شما
    به دلیل تشابه سؤالات شما مخاطب محترم به چند پرسش و پاسخ اخیر در همین صفحه، می‌توانید پاسخ سؤالات خود را در مشاوره‌های مذکور مشاهده کنید.
    در خصوص مشکل خیال‌پردازی نیز می‌توانید «این مشاوره» و راه حل‌های ارائه شده را مطالعه نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام و احترام وقت شما به خیر 

    متاسفم بابت دیشب حالم اصلا خوش نبود ونیست 

    ببخشید من به یک کمک بزرگی از شما احتیاج دارم..

    چون حالم بی نهایت شدت یافته

    من میخوام عقل رو قبول کنم من می‌خواهم همه احتمالاتم رو کنار بگذارم 

    نسبی گرایی ندانم گرایی و ناباوری

    همه پیش فرض ها و تعصبات و لجاجت هام

    همه چیزهایی که میگم شاید درست باشه

    نمیخوام اونطوری باشم

    _ مثل کتاب شما 

    و اون فیلمی که سال های قبل راجب وسواس بود ومن خیلی دوسش داشتم (پاندای کنفوکار )

    یادمه اون فیلم میگفت تو فقط به باور نیاز داری 😭

    این باور رو از کجا بیاورم😭

    با همون ذکر؟میشه به اون باور رسید؟.

     

    و اینکه چون من این تصمیم رو گرفتم(قبولی عقل و کنار گذاشتن تمام چیزهایی که قطعی نیستند و بی پایان هستند )یه احساسی بهم میگه تو کم آوردی😭

    تو هیچ وقت نمیتونی فراتر از عقلت بری و به حقیقت هایی که پشت عقل مخفی شده برسی

    بازم به این احساس توجه نکنم فکرکنم جواب اینم همون فیلمه است که تو فقط با باور نیاز داری

    فقط وفقط ذکرم رو بگم ؟.

    یعنی منظورم اینه من همیشه همه چیز رو رها کردم و ذکر گفتم 

    اما الان میخوام قبول کنم وذکر بگم میخوام عقلم رو قبول کنم میخوام قبول کنم پیش فرض ها واحتمالات غلطه اما هنوز باورش ندارم هنوز اون احساس هست حقیقت پشت اینا مخفی است 

     

     

    ۱_اون باوری که در فیلم درمان وسواس بود .باذکر به دست می آید؟

    ۲_منظورتون از اون باور یقین است؟

    پاسخ:

    سلام

    وقت شما هم به خیر
    طبق آخرین گفتگو (کلیک) قرار شد برای کمک به وضعیت ویژۀ شما مخاطب صادق و فرهیخته و رعایت عدالت نسبت مخاطبانی که مثل خودتان در فهرست صف مشاوره منتظر پاسخ طبق به نوبت هستند، فقط پنچشنبه‌ها نظرات ارسالی شما را بخوانم و پاسخ تمام سؤالاتتان را طبق فهرست مذکور (که شما مخاطب محترم در ردیف ۸ آن قرار دارید) بدهم.
    اما با توجه به شرایط ویژۀ شما به پاسخ مختصر دو سؤالی که آخر آوردید بسنده می‌کنم و اگر خدا بخواهد پاسخ تفصیلی را طبق وعده در وقت مذکور به شما خواهم داد و همچنین سؤالات مربوط به تمرین مشورت با عقل که موجب حل شبهات کلیدی مبتلایان به وسواسی-جبری (OCD) است را چند روز آینده با انتشار مشاوره با یکی دیگر از مخاطبان خواهم داد.

    اما پاسخ به سؤالات شما مخاطب محترم:

    ۱_ اون باوری که در فیلم درمان وسواس بود .با (تمرین) ذکر به دست می آید؟

    پاسخ: در صورت ناقص رها نکردن تمرین، بله

    ۲_ منظورتون از اون باور یقین است؟

    پاسخ: بله


    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقتتون بخیر ،من از خداوند مهربان خیلی سپاسگزارم که شمارا وسیله ای قرارداد که ازاین حال روحی وحشتناک بیرون بیام،بامشاوره شما خداروشکرخیلی بهترشدم،باذکروسواسم کم می شد و خیلی وسوسه میشدم که این راه خوب شدن نیست بی حال میشدم،بی اراده،ناامیدوهزاران وسواس دیگه...ولی با کمک گرفتن از عقل دوباره شروع میکردم ،خیلی شکست می‌خوردم وازاول شروع می کردم وقتهایی که وسواسم کم میشد ازته قلب ازخداکمک می خواستم وخداوندبه من کمک کردوهرباربهترمیشدم وازخداوندمیخواهم که بهترهم بشم و میخواهم به همه کمک کند،گفتن اینها گفتم شاید به کسی امیدبده که کوتاه نیان،وازخداوندبرای شما نگارنده میخواهم همیشه موفق و عاقبت بخیرباشیدباسپاس ازشما.

    پاسخ:

    سلام
    وقت شما هم به خیر
    خدمت به شما مخاطبان محترم به اندازاۀ وسع، افتخاری است که جای سپاس ویژۀ نگارنده از آفریدگار مهربان دارد.
    تجربه نشان داده هر انسانی با هر باور و گذشته‌ای، حتی بدترین شرایط می‌تواند، بزرگترین شکست‌‌های زندگی‌اش را تبدیل به بزرگترین پیروزی‌های زندگی‌اش کند که خوشبختانه از توضیحات شما مخاطب خردمند پیداست که علاوۀ بر دعا (که در حکم سلاح است)، با دو تمرین مشورت با عقل و تمرین طرد افکار مزاحم نیز آشنا هستید و تجربه نشان داده، در صورت تداوم این دو تمرین، شما نیز به هدف مذکور و تمام آرزوهایتان بلکه فراتر از آن خواهید رسید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • ممنون از این همه وقت و انرژی ای که در اختیار بنده و امثال بنده میذارید.

    امیدوارم که با استفاده از راهنمایی های ارزشمندتون همگی راه درست زندگی رو پیدا کنیم.

    باور کنید  بنده نسبت به این شرایط سختی که توش قرار گرفتم هم بد بین نیستم و یه وقتایی  حس میکنم،شاید همین شرایط سخت هم باعث رشد من بشه🙏

     

    پاسخ:

    سلام

    خدمت به شما مخاطبان محترم به اندازاۀ وسع، افتخاری است که جای سپاس ویژه از آفریدگار مهربان دارد.
     در مورد این عبارت شما که «یه وقتایی حس میکنم، شاید همین شرایط سخت هم باعث رشد من بشه» با کمک تمرین مشورت با عقل، عقل با تکیه تجربۀ خودتان شما را مطمئن خواهد کرد که هر انسانی می‌تواند، بزرگترین شکست‌‌های زندگی‌اش را تبدیل به بزرگترین پیروزی‌های زندگی‌اش کندکه خوشبختانه شما مخاطب محترم با دو تمرین مشورت با عقل و تمرین طرد افکار مزاحم آشنا هستید و تجربه نشان داده، در صورت تداوم این دو تمرین، شما نیز به هدف مذکور خواهید رسید و  در این صورت عبارت شما به این شکل تغیییر خواهد کرد: «دیگر کاملاً مطمئن هستم، همین شرایط سخت هم باعث رشد من خواهد شد.»

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام و عرض ادب خدمت شما 
    بنده نزدیکی شاید ۱۲ تا معجزه از قرآن دیدم و همچنین وجود تاریخی پیامبر اسلام و امامان هم توسط مسلمانان و غیر مسلمانان اثبات شده 
    و خداوند هم به دلایل عقلی و وجود خود پیامبر و سندیت قرآن برای من اثبات رسیده 
    پس چرا دوباره شک میاد 
    چطور از راه عقلی این شک برطرف کنم و به یقین برسم و یک راه دیگر در مقابله با. وسواس فکری بدید با سپاس

    پاسخ:
    سلام

    عرض ادب متقابل
    اگر شما مخاطب محترم موفق شوید طبق روش بسیار ساده که «اینجا» آمده با عقل خود مشورت کنید، به شما خواهد گفت:
    با توجه به اینکه خودتان اذعان دارید که این شک (یا وسوسه) در حالی سراغ شما آمده که هیچ مشکل عقلی و حتی تجربی با خدا و پیامبر (ص) و قرآن ندارید پس در واقع این شک شما، یک شک کاملاً بی‌اساس و نامعقول است که مانند کنه مزاحم شما شده است.
     تنها راه عقلی این است که این شک توهمی را از خود طرد کنید همانطور که اگر در زندگی واقعی، مگسی به تکرار مزاحم شما شود شما به طور طبیعی زحمت طردش را خواهید کشید و دست روی دست نمی‌گذارید.

    همچنین از نظر عقل و علم، علت بروز هر شک و علت پیدایش هر نوع وسواس (OCD)، تکرار افکار مزاحم یا وسوسه است و تنها راه نجات، طرد آن‌هاست که اشاره شد اگر فرد حاضر نشود خودش با انجام تمرینات ساده مانند تمرین طرد افکار مزاحم (که در ابتدای همین صفحه آمده) اقدام به طرد افکار مزاحمش کند ناچار است سراغ روش‌های پرعوارض و ناکارآمد مانند مصرف داروهای خواب آور و مراجعه مکرر به روانشناس و گفتاردرمانی‌های تکراری با امثال نگارنده و روانکاوان محترم برود که در نهایت تجربه نشان داده، مصرف دارو با بالاترین دوز و تکرار گفتاردرمانی مانع تکرار افکار مزاحم نخواهند شد بلکه طبق تجربه چه بسا باعث تشدید مشکل نیز بشود.

    طبق روایات نیز منشاء تمام وسوسه‌ها و به تبع آن علت بروز تمام اختلالات روانی (Mental disorders) از جمله اختلال وسواسی-جبری (OCD)، افسردگی (Depression)، استرس (Psychological stress)، اضطراب، پریشانی، تشویش یا دلشوره (Anxiety)، حملۀ پانیک (Panic attack) و هچنین علت پیدایش تمام ناامید‌ی‌‌ها، گمراهی‌‌ها و هر گناهی که هر گنه‌کاری مرتکب می‌شود، فقط (وسوسه و افکار مزاحم تولید شده توسط) شیطان عنوان شده است، به طوری که به تصریح برخی روایات، اگر شیطان وجود نمی‌داشت هیچ گنهکارى، گناه نمی‌کرد و هیچ گمراهی، گمراه نمی‌شد!
     فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّیْطَانَ یَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ، وَ لَوْ لَا أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَال‏
    پس اگر نبود که شیطان، ایشان (انسان‌ها) را از اطاعت تو فریب می‌دهد هیچ گنهکارى، گناه نمی‌کرد و اگر او باطل را در چهره حق جلوه نمى‏‌داد، هیچ گمراهی راه تو را گم نمى‌‏کرد.
    📗 الصحیفة السجادیة، ص: ۱۶۴
     بنابراین به تصریح روایت چون فقط ذِکْرُ اللَّهِ مَطْرَدَةُ الشَّیْطَان است بنابراین تنها راه طرد و نجات کامل از وسوسۀ شیطان، تکرار ذکرخداست است که این هدف نیز با تمرین طرد افکار مزاحم به راحتی برای هر کسی حتی ناباورانی که تعصب را کنار بگذارند و آزادانه ذکر خدا را با انجام این تمرین انتخاب کنند (نمونۀ اول، دوم، سوم، ...) قابل تجربه است.

    البته دعا و توسل و تمرینات مکمل مانند تمرین مشورت با عقل و خصوصاً داشتن یک برنامۀ عاقلانۀ روزانه (و خصوصاً مدیریت صحیح فضای مجازی) در تسریع رسیدن به هدف مذکور بسیار مؤثر هستند اما در نهایت همانطور که مکرر عرض شد به حکم عقل، نقل، تجربه و علم، تنها راه نجات از تکرار افکار مزاحم و در نتیجه تنها راه نجات از هر نوع اختلال روانی و شک‌های بی‌اساس، این است که خود فرد اجازه تکرار افکار مزاحم را با انجام تمرین طرد افکار مزاحم ندهد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام.
    من خیلی به جزئیات دقت میکنم.
    اگه کسی ساعت بپرسه اگه مثلا بهش بگم ساعت ۱۵:۱۴ دقیقس حالم ناجور میشه و تا نگم ساعت ۱۵:۱۴ دقیقه و ۱۶ ثانیس دلم راضی نمیشه.
    خیلی ریزبین هستم.
     دکتر مغزو اعصاب بهم گفت افسردگی مزمن داری.
     بعد چند مدت دارو مصرف کردم دیدم فایده نداره ول کردم. خواهش میکنم راهنمایی کنین.

    پاسخ:

    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام 

    چه زمانی به سؤالات ارسالی پاسخ می‌دهید.

    پاسخ:
    سلام

     سؤالاتی که به سایت ارسال شوند در اولویت پاسخ‌گویی قرار می‌گیرند.
    اگر به سؤال یکی از مخاطبان پاسخ داده شود و وی باز مجدد سؤالی بپرسد که یا تکراری است یا پاسخ به آن نیاز به فرصت بیشتری دارد، پیام زیر برای وی ارسال می‌شود:
    سؤال شما مخاطب محترم، در ردیف شمارۀ مثلاً ۳ «فهرست سؤالات ارسالی مخاطبان» قرار گرفت.
    در مجموع با توجه به اینکه نگارنده اولویت‌کاری‌ام اساساً چیز دیگری است که در «اینجا» بیشتر توضیح آن آمده، تعیین زمان مشخص، برای بارگذاری تولید یا پاسخ به سؤالات عملاً ناممکن است؛ اما بدون تردید هر زمان فرصت پیدا کنم به یاری خدا، پاسخ سؤالات و شبهات را بدون معطلی خواهم داد.
    ✔️ برخی اوقات پرسش و پاسخ‌های ارسالی مخاطبان در پیام‌رسان‌هایی نظیر ایتا و تلگرام، به شکل زنده و بدون فاصله انجام می‌شود و گاه نیز با فاصله صورت می‌پذیرد؛ به عنوان نمونه یکی از مخاطبان محترم پرسشی شامل ۱۰ قسمت را ارسال نمود که نگارنده فرصت کردم قسمت اول پرسش وی یعنی بخش۱/۱۰ را  «اینجا» در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۴۰۳ پاسخ دهم و قسمت آخر پرسش یعنی بخش ۱۰/۱۰ را ۴ ماه و ۲۰ روز بعد در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۴ «اینجا» پاسخ دهم.
    ✔️ همچنین گاه افرادی با نگرانی بیش از حد، به یکی از صفحات نگارنده مراجعه می‌کنند که به ناچار حداقل تا زمانی که قانع شوند تمرین طرد افکار مزاحم را برای خلاصی از افکار خطرناک -مثل خودکشی- انجام دهند و به مرحلۀ امنیت روانی برسند، مشاوره و پرسش و پاسخ با ایشان به حکم عقل و نقل و تجربه در اولویت قرار می‌گیرد و تردید ندارم که هر مخاطبان دلسوز و منصف با هر باور، شرایط ویژۀ این افراد را به خوبی درک می‌کند.
    در خصوص روش مشاوره، قوانین آن را «اینجا» توضیح داده‌ام که می‌توانید ملاحظه کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • داداش مارو کمک کن خیلی دیر شد 

    من ۹ مرداد پیام دادم الان ۱۰ روز میگذره

    پاسخ:
    سلام

    آنچه کمک می‌کند شما مخاطب محترم زودتر به نتیجه برسید و از مشکلی که توضیح دادید در کمترین زمان رها شوید همت خود شماست همچنانکه به عنوان نمونه یکی از مخاطبان محترم دیگر که مادر چند فرزند نیز هست، مشکلاتش را مثل شما با نگارنده در میان گذاشت که به دلایل مختلف، پاسخ به آن‌ها چند ماه با فاصله شد اما خود وی چون اصرار داشت هر طور شده مشکلاتش حل شود، داوطلبانه مشاوره با افراد دیگر را مطالعه و تمرین طرد افکار مزاحم را برای نجات از شک و شبهات و حملات پانیک که گرفتارش بود انجام و نتیجۀ موفق این تمرین را «اینجا» گزارش داد.
    ضمن اینکه طبعاً شما نیز با رعایت عدالت نسبت به دیگر مخاطبانی که قبل از شما سؤال پرسیده‌اند موافق هستید؛ قاعدۀ کلی نگارنده این است که اگر کسی یک سؤال را علیرغم دریافت پاسخ به اشکال مختلف تکرار کند، سؤالش در «فهرست سؤالات ارسالی مخاطبان» قرار می‌گیرد.
    همچنانکه شما مخاطب محترم قبلاً «اینجا» سؤال خود را توضیح دادید و گفتید که دچار شک‌هایی که می‌دانید بی‌اساس هستند می‌شوید که همان زمان بدون نوبت پاسخ شما داده شد و قرار شد که نتیجۀ تمرین طرد افکار مزاحم را گزارش دهید اما شما تعداد دیگری از شک‌های مشابه را مطرح کردید که مجدد به شما مخاطب محترم «اینجا» بدون نوبت پاسخ داده شد و در نهایت بار سوم تعداد دیگری از شک‌های مشابه که باز قبول دارید با دلایل عقلی خلافش برایتان ثابت شده را مطرح کردید که دیگر برای رعایت عدالت نسبت به سایر مخاطبان طبق قانون مذکور، سؤال شما در «فهرست سؤالات ارسالی مخاطبان» قرار گرفت که البته در نهایت مطمئن باشید با توجه به اینکه تمرین مذکور در نجات قطعی از شک‌‌های بی‌اساس و افکار مزاحم، مجرب است، شما نیز خردمندانه است به جای تکرار سؤال و مشغول شدن به شک‌هایی که خود اذعان دارید بی‌اساس هستند تمرین مذکور را با توکل به خدا آغاز کنید و باز اگر مایل بودید نتیجه را چند روز دیگر گزارش دهید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام می‌دونی چیه من این تمرین رو بار ها شروع کردم و رها کردم اما ایندفه تصمیم گرفتم رها نکنم 

    افکار وسواسی اعتقادی و توی احکام که داشتم  نسبت به قبل بهتر شده و موقع ذکر گفتن توی ذهنم نمیاد 

    اما همچنان این افکار وسواسی که هیچی وجود ندارد و توهمه دست از سرم بر نمی‌ذاره حتی موقع ای که ذکر میگم (منظورم کلمه الله هست)

    وآیا اینکه میشه این تمرین رو در زمان مدرسه مخصوصاً دبیرستان  با حجم سنگین درس ها انجام داد؟

    پاسخ:

    سلام

    تصمیم به رها نکردن تمرین طرد افکار مزاحم یا تمرین ذکر تصمیم خوبی است اما مهم این است که اگر به هر دلیل باز این تمرین رها شد اجازه ندهیم ناامیدی بر ما چیره شود بلکه با آرامش به محض اینکه باز توانستیم، اختیاراً تمرین را ادامه دهیم چون در نهایت اگر این تمرین به اندازۀ کافی تکرار شود، تبدیل به عادت خواهد شد و در این صورت دیگر انسان هرگز دچار هیچ کدام از انواع اختلالات روانی (Mental disorders) خصوصا اختلال وسواس فکری و عملی (Obsessive-Compulsive Disorder) نخواهد شد.

    در خصوص افکار وسواسی خاص اگر موفق شوید با تمرین مشورت با عقل از بی اساس بودن آن‌ها مطمئن شوید زودتر می توانید با تمرین طرد افکار مزاحم به طور کامل اجازه تکرارش را ندهید.

    این تمرین را با تکرار نام الله در هر شرایطی که تصور شود می‌توان انجام داد؛ خصوصا این تمرین می‌تواند شما را از فضای کسل کننده و تکراری دبیرستان رها کند و کمک کند تا زمان زودتر بگذرد.

    کسانی که این تمرین عادتشان شود (که عادت فقط با تکرار کافی ممکن است) دیگر هیچ احساس کسالت متعارفی را در هیچ حالتی (از داخل اتوبوس تا فضای مدرسه و دانشگاه) تجربه نخواهند کرد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام و احترام
    وقت شما به خیر
    در محضر شما باید اعتراف کنم متوجه شدم جواب تمام سوالا تی که پرسیده ام و یا به نحوی به شما گفته ام ..یک چیز است و آن انجام تمرین ذکر .
    امروز حدیثی از امام باقر ع دیدم
    امام باقر - علیه السّلام - فرمود: هرگاه با عالمی همنشین شدی، سعی کن بیشتر از آن‌ که با او سخن بگوئی، حریص بر گوش دادن به سخن او باشی.
    با این حال با توجه به ارزش پاسخ ها و وقت شما ..خود را موظف دانسته که به شما بگویم . که احساس می‌کنم جواب سوالات من همان دی ماه داده شده (گفتم اکر کسی نیاز دارد نوبتم را به ایشان بدهید و چون پاسخ را به نحوی گرفته ام زحمت دوباره نکشید)
    با این حال ..به آنچه شما صلاح می‌دانید می‌سپارم.
    و  بسیار‌ممنونم که مرا از اسیر شدن در سیاهی وتاریکی  با انجام تمرین ذکر نجات دادید . ضمن عذرخواهی مجدد از خطاهایم 🙏🏻

    سلام به شما نگارنده، همانطور که قبلاً گفتم من چیزی دیدم که باعث ترس در من شده و خواب را برایم مشکل می‌کند و من نمیتوانم در خواب ذکر بگویم. خواهشاً یه راهی بدید مضطرب شدم برای خواب. در ضمن درون متن توی بخش های که روش با زنگ ساعت رو یاد می‌دادید به چیز هایی هستن که نمی‌دونم چی هستن ولی درون اونها نوشته این افزایه پشتیبانی نمیشود. مشکل آنها را هم اگر تونستید رفع کنید. از زحمات شما قدردانی میکنم.

    پاسخ:
    سلام

    همانطور در توضیحات ابتدای این صفحه آمده فقط کسانی می‌توانند حتی در خواب نیز از یاد خدا غافل نشوند که در بیداری به اندازه کافی تمرین ذکر را به شیوه‌ای که از آیت الله شاه آبادی در ابتدای همین صفحه نقل شده تمرین کنند.
    شما مخاطب محترم نیز اگر مانند دیگر مخاطبان در بیداری اختیاراً در انجام تمرین کوتاهی نکنید (خصوصا با رعایت تنفس علمی) دیگر جایی برای نگرانی مذکور باقی نمی ماند و می توانید مانند سایر افکار مزاحم این ترس وسواس آلود را نیز با تمرین طرد افکار مزاحم در هنگام بیداری از خود دوری کنید تا دیگر تکرار نشود.
    در خصوص روش تمرین با زنگ ساعت، اگر خدا بخواهد با انتشار کتاب تمرین طرد افکار مزاحم، تلاش می‌کنم مشکلات فنی احتمالی و ... را برطرف کنم الان به دلیل کارهای در اولویت چنین فرصتی را ندارم.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • من ۱۶ سالمه  چند ساله که وسواس گرفتم. با قرص و عوض کردن روانپزشک هم اصلا جواب نگرفتم. وسواسم خیلی قویه و مدام فکرم رو چسبیده و انگار رها نمیکه. لطفا کامل بگید به نظرتون باید دقیقا چیکار کنم؟

    پاسخ:

    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • با سلام
    من چند ماهه که دچار افکار مزاحم شدم دیگه مثل سابق رو اعصابم کنترل ندارم!!!
    یکسره ذهنم به چیز های کاملا الکی گیر میده و آخرش وسواس فکری گرفتم!
    حتی متاسفانه فکر خودکشی داره میاد سراغم!!
    مدام دارم دعا میکنم که خدا راهی بهم نشون بده که بتوم از شر این افکار مزاحم خلاص بشم.
    تحقیق کردم دیدم که همه میگن تنها راه درمان کامل وسواس اینکه خود فرد اقدام به درمان خودش کنه نه قرص و روانشناس.
    اصلا از قرص و عوارضش خوشم نمیاد و هیچ دوست ندارم هی بروم پیش روانشناس!!!!
     خواهش میکنم بگید خودم چه کاری میتونم بکنم که از این فکر و خیال راحت بشم دیگه!!

    پاسخ:

    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام دوستان عزیزم .

    من هم متاسفانه یه دوره دچار وسواس فکری شده بودم .

    یعنی یه افکارمزاحم و ناخواسته ای به ذهنم میومد که من اذیت میشدم .

    اون افکار توهین به مقدسات بود ومن دوست نداشتم که این افکار بیان تو ذهنم آخه این افکار مال من نبودن و درواقع کار شیطون بود که میخواست منو اذیت کنه .

    برای همین از وقتی که فهمیدم این کار ،کارِ شیطونه دیگه به افکارم اهمیت نمیدادم واز این که چنین افکاری بیان تو ذهنم ناراحت نمیشدم چون میدونستم این افکار مال من نیست .

    همچنین هروقت این افکار مزاحم میومدن تو ذهنم ذکر لا اله الا الله رو میگفتم وبه جای فکر کردن به اون افکار بیهوده و آزار دهنده ،به معنی این آیه توجه میکردم . و به اون افکار توجه نمیکردم . کم کم‌ تونستم با گفتن این ذکر و بی توجهی به افکار مزاحم ،از شر این افکار خلاص بشم. ه

    مچنین میتونید از نماز اول وقت هم کمک بگیرید. ان شاءالله که شماهم بتونید با بی توجهی به افکار مزاحم وبایادخدا ،آرامش رو به خودتون برگردونین.التماس دعا

  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  •  سلام. من همیشه یک فکرایی تو سرم هست که میخواستم بگید اگه وسواسی هستند دیگه بهشون فکر نکنم.
    من قبل از اینکه اتفاق بدی برام بیفته بهش فکر میکنم و همون اتفاق بد برایم میوفته.
    مثلا یک بار به این فکر کردم که امروز با موتور تصادف میکنم و همون روز تصادف کردم!

    پاسخ:
    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  •  سلام وقت شما بخیر 
    من به وسواسی مبتلا شدم که اصلا نمیدونم آیا کسی در دنیا هست که مثل من دچارش شده باشه یا نه!
    من این موضوع رو اول بار دارم برای شما تعریف میکنم و هیچ کسی از اون با خیر نیست!
    من از بچگی این وسواس رو داشتم و الان چند ساله که دیگه داره تلاش میکنه که من اون چیز زشت رو قبول کنم!!
     اینطوری بهتون بگم چند ساله که یکی انگار وارد ذهنم شده و مدام داره با صدای بلند تو ذهنم به خدا و قرآن فحش میده!
    درصورتی که من مطمئنم اون صدا خودم نیستم و حتی همش بهش میگم خفه شو! اما اون صدا دائما تو ذهنم داره میپیچه و میخواد خودش رو بهم تحمیل کنه و تسلیم بشم و واقعا خسته شدم و دیگه آرامش زندگیم از دستم رفته!!!
    خیلی احساس گناه میکنم!!!
     همینکه این صدا تو ذهنم میپیچه میرم یک کاری انجام میدم که دست از سرم برداره که باز همون کاری که انجام میدم خودش باعث میشه که خیلی خسته و اذیت بشم!!!
    واقعا دلم‌میخاد یکی از طرف خدا بیاد و بهم با مهربونی بهم بگه باید چیکار کنم تا اون صدا دست از سرم برداره و حالم باز خوب بشه و از این حالت روانی خیلی خیلی بدی که پیدا کردم نجات پیدا کنم؟!!!
    شما بهم کمک میکنین؟!!! من واقعا فقط میخوام آروم بشم. خیلی ممنونم ازتون.

    پاسخ:
    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • من از خوابگاه دانشجویی دارم بهتون پیام میدم.
    وقتی مشاورۀ شما با دوستمون رو دیدم دیگه نتونستم پیام ندم چون منم از وقتی دبستان بودم دچار همین بیماری شدم.
    اولش هر وقت فکرای بدی مثل بی احترامی به مقدسات تو ذهنم میومد میتونستم بیخالش بشم و کنترلش کنم و حتی فکر میکردم که دیگه کامل خوب شدم اما باز  بعد مدتی تکرار میشد و آخرش گرفتارم کرد.
     الان فکر کردن به تصاویر مبتذل هم اضافه شده و داره خیلی اذیتم میکنه به طوری که همش دارم شیطون رو لعنت میکنم که دست از سرم برداره و بذاره زندگی عادیم رو ادامه بدم!
    باور کنید من به خاطر این مشکل با فشار روحی و جسمی خیلی زیادی روبرو شدم!!
    درس و زندگی عادیم خیلی آسیب خورده.  از زندگی عادی خیلی فاصله گرفتم و دیگه اصلا احساس ازادی ندارم!! 
     من واقعا تا قبل از دیدن مشاوره با اون شخص نمیدونستم باید برای نجات از این افکار چه کنم!
    فقط میخواستم ازتون بپرسم آیا اگه من هم عین همون تمرینی که به دوستمون گفتید رو انجام بدم شما به من هم تضمین میدید که مشکلم حل بشه؟!! چون فکر میکنم راه حلی که گفتید راستۀ کار من باشه و مشکلم رو بعد از سالها ندانمکاری حل کنه.
     فقط میخواستم ازتون بپرسم و مطمئن بشم و تمرین رو از همین لحظه شروع کنم.
    من اگه این وضع ادامه پیدا کنه مجبورم برم روانشناس چون دیگه طاقتم داره کامل تموم میشه!!!.

    پاسخ:
    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


  • شماره پروندۀ این مخاطب محترم: #14040522b
  •  دستتون درد نکنه که راهنمایی میکنین.

     من که خدا رو شکر به وجود خداوند معتقدم
    امکانش هست یک مسیر برای مطالعه تولیداتتون بگین؟

     اول کدوم کتاب، بعد کدوم و بعد...

     ولی خودم رگه های وسواس رو داشتم از قبل و دورانی که خودمم درگیر بودم ،به پاسخ هر شبهه در این باره می‌رسیدم مغزم یه شبهه جدید می‌ساخت اما حالا انگار یه لایه غبار روی اون نشسته
    حالا نمی‌دونم اگه خودم به وادی رفع شبهات وارد بشم اون وسواسه دوباره فعال میشه یا نه چون این وسواسه با تمرین از بین نرفت، صرفا با دیدن الطاف خدا و تنهایی کشیدن و صحبت با خدا و آرامش و الطافش از بین رفت که مطمئن شدم خدا هست و صدامو می‌شنوه.

    سر همین خواستم بپرسم ترتیب مطالعاتیم به چه صورت باشه؟

     و آیا با این رگه های وسواس ورورد به رفع شبهات به این حوزه رو به من توصیه میکنین؟ یا نه.

    پاسخ:

    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • جهت دیدن نظرات دیگر این کاربر، شمارۀ وی را جستجو کنید #14040524
  • سلام. من خیلی ساله که درگیر وسواس فکری شدم. 
    این وسواس داره زندگی منو نابود میکنه. 
    الان مدتیه به یکی از کسانی که اتفاقاً خیلی هم دوستش دارم بدبین شدم و حتی خودم هم میدونم که بدبینیم بی اساسه اما همینکه به ذهنم میاد نمیتونم از دستش راحت شم!!
     به خاطر همین بدبینی زندگیم روز به روز داره مختل میشه و چند بار بیخود با همون دوستم بخاطر بدبینی بی موردم بداخلاقی کردم و بیچاره فقط با تعجب به من نگاه میکنه! 
    واقعا دیگه خسته شدم و خیلی به خاطر همین بدبینی لعنتی که ولم نمیکه عصبی شدم و با کوچکترین بهانه از کوره در میرم و در محل کارم هم حتی بارها شده عصبی بودن خودم رو بر سر ارباب رجوع بیچاره خالی کردم!
    اصلا دوست ندارم دارو مصرف کنم پس خواهش میکنم منو راهنمایی کنید که بتونم هر وقت فکر بدبینی به اون دوست خوبم به ذهنم اومد بهش فکر نکنم. ممنون

    پاسخ:

    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل


  • برای دیدن نظرات دیگر این کاربر، شمارۀ #14040525 را جستجو کنید.
  • سلام وبی نهایت احترام  وقت شما یه خیر
    من یه وسواسی دارم به‌ غیر از مواردی که قبلا توضیح دادم و آن اینکه:
    از بچگی یعنی شاید حتی قبل از سن تکلیف این وسواس را داشتم و آن حساس بودن  بیش از حد به آب /ریختن آب /چکه آب /شیر آب خراب  واسراف آب است.
    وقتی این صحنه ها را میبینم مثلا یه جایی‌آب چکه میکنه قلبم شروع به تپش شدید میکنه دستام مشت  میارم جلوی صورتم مثل وحشت زده ها
    وقتی بچه بودم شیر آبی که خراب بود پدرم اصرار می کردم که بابا درست کن درسش کن . همه چیزی بهم میگفتن البته تا جایی هم که می‌شد درستش‌میکردن.

    یا میگشتم سطل پیدا میکردم و می‌گذاشتم زیرش یا یکی که زیاد آب می‌ریخت فرار میکردم از اونجا تا نبینم به خودم میگفتم الان دیکه بسته حتما....یا دنبال صاحب اونجا میگشتم که بهش بگم.
    بعد بعضی ها  میگفتن قبضشو که ما نمیدیم !یا قبضشو که شما نمی‌دید!
    توی ماشین میشستم بچه بودم  به شیر های آب خراب فکر میکردم بعد خیلی حالم بد میشد.
    شب ها گاهی وقت خواب بهش‌فکر میکردم یا مثلا قبص از خواب تمام شیر های آب رو چک میگردم وقتی کسی موقعه خواب دستش رو می‌شست باز من همراهش میرفتم ببینم آب رو محکم بسته یا نه؟!

    من تقریبا همه چی برام مهمه حتی اگه پرنده ای توی قفس باشه حتی ماهی کوچیک توی تنگ باشه خیلی براش ناراحت میشم .. اما این آب کلا خیلی وحشت میکنم مخصوصا اینکه خیلی کم از آدم ها رو دیدم که بهش توجه کنن.
    خواستم تعمیر شیر آب رو یاد بگیرم که همشه وسایل اون همراهم باشه  اما گفتن فن داره نمیتونی میزنی کلا می پو کونی تو  هم...
    من میدونم این رفتارم خیلی حالت غیر معمول داره البته بچه بودم خیلی زیاد بود اما الان خب ذهنم پر شد از چیزهای دیگه الانم که مشغول تمرین ذکر (یا تمرین طرد افکار مزاحم) هستم اما  من ذکر میگم شیر آب درست نمیشه  فلانی که کمتر آب نمی‌ریزد کل دنیا دارن آب رو اسراف می‌کنند. یه فامیل خیلی دور ما دستش که میخواد بشوره بک ساعت آب پر ضرب باز میزاره .

    .به نظر شما چاره چیه؟

    سپاسگزار🙏🏻🙏🏻🌺و معذرت😔

    پاسخ:
    سلام

    وقت شما مخاطب محترم نیز به خیر

    خوشبختانه چون خودتان متوجه غیرمعمول بودن رفتار مذکور هستید بنابراین نیازی نیست برای اطمینان از وسواسی بودن این افکار، تمرین مشورت با عقل را انجام دهید و فقط کافی است با تمرین طرد افکار مزاحم (یا تمرین ذکر که مشغول آن هستید) به این دست افکار مزاحم مدتی طبق عمل متعارف بی‌اعتنایی کنید تا از چرخۀ وسواس مذکور خارج شوید.
    علت بروز وسواس چکه (که یک وسواس رایج است نمونۀ اول و دوم) و منجر به وسواس‌های دیگر ازجمله وسواس چک کردن نیز می‌شود در واقع وجود وسواس ریزبینی در فرد است که خوشبختانه با تمرین طرد (یا تمرین ذکر) که ماه‌هاست آن را آغاز کردید، این وسواس نیز (به محض عادت شدن تمرین ذکر) به طور کامل کنترل شده و درمان می‌شود.
    تنها راه برای نجات از وسواس ریزبینی در همۀ کارها، آموزش بسیار سادۀ تمرین مشورت با عقل است که اجازه نمی‌دهد فرد بیش از حد متعارف دچار ریزبینی (و دقت) در کارهایش شود؛ حتی اگر فرد وسواس ریزیبنی خود را کامل درمان کند باز باید به کمک تمرین مشورت با عقل اجازۀ مبتلا شدن مجدد خود را ندهد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام واحترام مجدد وقت شما به خیر
    ببخشید یه سوال کوچیک دیگه در این باره و خلاص


    اون وقت آب چی میشه،اون آبی که داره ضایع میشه ،خود آب


    ببخشید واقعا 💔😔لطفااین دیگه رو هم  بگید چون الان قضیه  مهم شده خیلی🙏🏻خیلی سپاسگزارم 🌺

    پاسخ:

    سلام

     وقت شما هم به خیر
    همانطور که شما مخاطب صادق و فرهیخته اطلاع دارید به دلیل افکار وسواسی که دچارش هستید و بر اساس چندین گفتگو که با هم داشتیم (نمونه) قرار شد برای کمک به وضعیت ویژۀ شما و رعایت عدالت نسبت مخاطبانی که مثل خودتان در فهرست صف مشاوره منتظر پاسخ به نوبت هستند، فقط پنچشنبه‌ها نظرات ارسالی شما را بخوانم و پاسخ تمام سؤالاتتان را با هم جمع کرده و در زمان مقتضی طبق نوبت بدهم.
    اما همانطور که ملاحظه کردید گاه که مانند امروز نگارنده بعد از مشورت با عقل می‌بینم شما مخاطب محترم نیز بعد از مدت‌ها صبر و عدم ارسال نظر، مشکل وسواس چکۀ خود را به شکل صحیح مطرح کردید، مانند دیگر مخاطبان راه حل مجرب درمان آن وسواس را با شما در میان گذاشتم، اما شما به جای عمل به آن راه حل، اختیاراً خودتان را درگیر افکار وسواسی جدید کردید و اجازه دادید ذهنتان از همان راه حل، یک سؤال دیگر -ولو ظاهراً منطقی- بازتولید کند درحالی که اگر شما نیز مانند برخی مخاطبان محترم که به همین وسواس مبتلا هستند به جای درگیری اختیاری ذهن به سؤالات جدید و حتی منطقی، به راه حل مذکور عمل کنید، بعد از مدتی محدود از چرخۀ وسواس خارج خواهید شد!

    اما به هر حال نگارنده بعد از مشورت مجدد با عقل، یک بار دیگر به سؤال وسواسی اخیر شما پاسخ خواهم داد که امیدوارم شما مخاطب صادق نیز از این فرصت طلایی استفاده کنید و بعد از خواندن پاسخ زیر، دیگر عمداً و اختیاراً به ذهننتان اجازه ندهید به بازتولید یک سؤال دیگر -ولو بسیار وجیه و منطقی- از دل توضیحات زیر اقدام کند و باعث شود هم درمان وسواس شما مخاطب محترم به تأخیر بیفتد و هم  عدالت نسبت به دیگر مخاطبانی که واقعاً منتظر پاسخ نگارنده، جهت درمان وسواس خود هستند رعایت نشود که اگر البته باز موفق نشدید نگران نباشید چون نگارنده شرایط را درک می‌کنم و از این به بعد مجدد برای کمک به شما اگر خدا یاری دهد طبق همان وعده که در مقدمه گذشت عمل خواهم کرد.

    اما پاسخ:

    اگر شما مخاطب محترم نیز موفق شوید طبق روش بسیار ساده که «اینجا» آمده با عقل خود مشورت کنید، به شما خواهد گفت:

    در حال حاضر اولویت شما، خروج از چرخۀ وسواس است که لازمۀ آن این است تا آن زمان، به افکار حتی به ظاهر موجه مانند ضایع شدن آب نیز (ولو واقعا آب ضایع شود) کوچکترین توجهی نکنید!

    وقتی با این بی‌توجهی موقت از چرخۀ وسواس خارج شدید و توازن فکری‌تان را به دست آوردید، در آن وقت می‌توانید با مشورت با عقل، هر جا -در خیابان و غیره- دیدید آب دارد ضایع می‌شود، بسته به شرایط، اقدام خردمندانه و متوازن را انجام دهید.

     اما اگر الان که هنوز وسواس‌تان درمان نشده و توازن فکری‌تان را به دست نیاورده‌اید، باز به ضایع شدن آب اهمیت بدهید، خودتان با دست خودتان حاضر شده‌اید ضرر بزرگتر از ضایع شدن آب -یعنی ادامۀ عمدی بیماری وسواس‌تان- را به جان بخرید که چنین انتخابی مورد تأیید عقل سلیم نیست!

    خصوصاً اینکه کافی است به بخشی از ضررهایی که وسواس چکۀ آب به زندگی فردی و اجتماعی‌تان وارد کرده نگاهی کوتاه بیندازید.

    به عنوان نمونه افرادی که مانند شما مخاطب محترم مبتلا به وسواس چکه هستند در مشاوره‌ها توضیح می‌دهند که ادامۀ این وسواس (با همان توجیحات صحیح مثل نگرانی از ضایع شدن آب) باعث شده لذت زندگی معمولی از ایشان گرفته شود و حتی گاه به دلیل ترافیک بیش از حد ذهن، موجب بروز افکار خطرناک خودکشی یا الحادی نیز در ایشان شده است که بدون کوچکترین شک این نتایج تلخ، از نظر عقل، تجربه و شرع، بسیار بدتر از ضایع شدن آب است -ولو هر بار آب زیادی واقعاً ضایع شود- و انسان عاقل بین بد و بدتر (کمک به ادامۀ بیماری وسواس خود)، موقتاً گزینۀ بد را (ضایع شدن آب) انتخاب می‌کند تا هر چه زودتر از چرخۀ بیماری وسواس و ضررهای گاه بسیار خطرناکش خارج شده و به ثبات شخصیت و آرامش برسد.

    👁‍  جهت یافتن سریعتر مشاوره‌‌های دیگر با خود، عدد 14040525 را جستجو کنید.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • جهت دیدن نظرات این کاربر، شمارۀ 14040525a را جستجو کنید.
  • سلام.
    من ۲۰ ساله هستم. 
    خوشحالم بالاخره بعد از کلی گشتن یک سایت پیدا کردم که سؤالات افراد وسواسی رو با حوصله و راه حل پاسخ میده.
    چند سایت رفتم گفتند باید حضوری بیای مطب!
    من دوست دارم نظرتون رو در مورد شخصیت خودم بدوم که آیا وسواسی شدم یا نه؟
    ذهنم همیشه درگیر مسائل معمولی و خیلی کوچیک میشه. 
    بارها هر کار خودمو چک می‌کنم که نکنه اشتباهی کرده باشم!
    همیشه برنامه‌های روزانۀ خودم رو مینویسم تا ذهنم آروم بگیره اما مدام برنامۀ روزانۀ خودم رو چک میکنم و به خاطر چک کردن زیاد خیلی اذیت میشم و گاهی هیجانی و عصبی هم میشم.
    به نظر شما رفتارم عادیه؟ 
    قبلاً خیلی کمتر بود یا اصلاً اینطور نبودم و جدیداً اینطور شدم و حتی گاهی تو خیابون هم کارهامو چک می‌کنم.
    هر کاری -مثل همین سؤال که براتون نوشتم_ رو باید بارها چک کنم تا آروم بشم.

    پاسخ:

    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • شماره پرونده 14040527
  •  ﷽ـ
    سلام بر شما
    روزتون بخیر

    من به یک مشاوره در زمینه (ریزبینی در حق الناس) نیاز دارم

    مدتها در ذهنم بود که با شما صحبت کنم
    ولی از آنجایی که میدانم شما متدین هستید نگران بودم که سرایت فکر من، موجب حساسیت شما بشود.

    پاسخ:
    سلام

    همانطور که شما مخاطب فرهیخته می‌دانید، هر چه توضیحات شما مختصر و مفید باشد، دست مشاور برای راهنمایی بازتر خواهد شد.  

    برای این منظور، ابتدا وارد کانال نگارنده در ایتا شده (کلیک)، در بخش فهرست هشتک‌های وسواس‌ (کلیک)، بر روی هشتک وسواس مربوط به خود  (مثلا #وسواس_ریزبینی) کلیک کنید و سپس چند مشاورۀ موفق در این زمینه را مطالعه و طبق راه‌حلی که به ایشان داده شده عمل نمایید تا شما هم مانند ایشان در کمترین زمان ممکن به نتیجۀ مطلوب برسید.

    اما اگر همچنان تمایل به مشاورۀ جدید داشتید، لطفاً ابتدا برای اینکه بدانید روش مشاورۀ مطلوب چگونه است، چند مشاورۀ اخیر (نمونۀ اول، دوم و سوم) را مطالعه نمایید و مسئلۀ خود را مانند مخاطبان مذکور مختصر و مفید مطرح کنید.

    اگر به چند وسواس فکری و عملی (OCD) مبتلا هستید لطفاً مانند مخاطبان فوق در هر مشاوره فقط یک وسواس یا یک اختلال (Mental disorders) مثلاً افسردگی (Depression) را مطرح کنید تا با تمرکز بهتر، زودتر به نتیجۀ مطلوب برسید.

    پیام‌هایی که به سایت ارسال می‌کنید، نسبت به پیام‌هایی که به صفحات دیگر نگارنده مانند ایتا، پست‌الکترونیک و غیره ارسال می‌کنید، در اولویت پاسخگویی قرار خواهند گرفت.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • شماره پروندۀ این کاربر محترم: 14040527a
  • با سلام و خسته نباشید
    در ویکی پدیا در مورد وسواس ocd تحقیق کردم و متوجه شدم  پسرم که ۱۳ سال داره درگیر وسواس چک کردن شده.
    وقتی جایی میشینه محل نشستنش رو مدام چک میکنه!
    وسایل مدرسه رو هر بار چند بار چک میکنه که نکنه چیزی جاگذاشته باشه!
    وقتی از خونه میره بیرون باز بر میگرده و چند بار درب و محکم میکشه که نکنه بسته نشده باشه.
    مدام گوشی خودش رو برای پیامک و ... چک میکنه و ...
    چند بار بهش گفتم بیا بریم روانشناس اصلا زیر باره نمیره و میگه چرا بیام وقتی عمه ... رفته و آخرش خوب نشده!
     خود منهم به همین دلیل چندان رغبتی به رفتن پسرم نزد روانشناس ندارم چون خواهر شوهرم هر بار که پیش ما میاد میگه اصلاً براش مهم نیست که در این چند سال چند ده میلیون هزینۀ روانشناس و داروهاش رو داده اما مشکلش اینه با این همه رفت و آمد هنوز وسواسش درمان نشده و روانشناس هر بار گفتار درمانی میکنه و اخرش به قرص و دادن نوبت بعدی برای مشاوره کفایت میکنه که حتی خواهر شوهرم به دلیل عوارض زیاد قرص ها ناچار شده که دیگه مصرف نکنه! ایشون هم وسواس چک کردن داره که چون دیر برای درمان اقدام کرد به چند وسواس دیگه هم مبتلا شده.
    وقتی سایت شما رو دیدم که مشغول مشاوره به شکل خوددرمانی و از راه دور هستید با خودم گفتم مشکل پسرم رو توضیح بدهم که راهنمایی کنید. متشکرم.

    پاسخ:
    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • شماره پروندۀ این کاربر محترم: 14040528
  • سلام.

    لطفاً بگید کدوم یک از مشکلاتی که براتون توضیح میدم ناشی از بیماری وسواسه؟
     من ۱۳/۵ ساله هستم، دختر آخر خانواده.
    ۱-خواهر بزرگم ۲۵ سالشه. از وقتی ازدواج کرده و شوهر و زندگی خوبی پیدا کرده بهش حسودیم میشه! خودم میدونم کارم زشته و نباید به این چیزا فکر کنم.
    ۲- وقتی میخوام با دیگران حرف بزنم مدام حرفمو چک میکنم که اشتباه نباشه! همین باعث شده خسته بشم و  کلا با دیگران حرف نزنم مگه کسی ازم بخواد که باهاش حرف بزنم و مجبور بشم.
    ۳-من تو خیاطی عادت دارم پارچه و نخهای اضافه رو جمع کنم تا اسراف نشه. مادرم میگه اینها پِرت کاره و آشغاله! تا الان یکساله هر چی جمع کردم تقریبا هیچیش به دردم نخورده و خودم فهمیدم کارم اشتباهه ولی دلم نمیاد دورشون بریزم.
     ۴- از زندگی خسته شدم و اعتماد به نفسم رو از دست دادم چون احساس میکنم کارها اونطور که میخوام خوب پیش نمیرن!!
     

    پاسخ:
    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    برای دیدن نظرات دیگر این کاربر شمارۀ 14040528 را در سایت جستجو کنید.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • شمارۀ مختص این کاربر محترم: #14040530
  • سلام. خسته نباشید.
    مدتیه که فهمیدم به وسواس شدید شک و تردید مبتلا شدم!!
    چند سال قبل هم این وسواس رو داشتم!!! اما دیگه یک ماهه که خیلی شدید شده و هر روز هم داره بدتر میشه!!!!
    خیلی شک و تردید در مورد کارهام پیش میاد!!
    مدام به تمام اتفاقاتی که داره میفته یا در گذشته افتاده شک میکنم!
    به همه چیز شک دارم! حتی به خودم هم شک دارم! میترسم نکنه این شک به خدا و دین هم بکشه!! فقط برای این منظور کافیه به خاطر وسواسم به هرچی فکر کنم تا فورا بهش شک کنم. هر چی!!
    حتی میرم با چشمام میبینم یا بررسی و تحقیق میکنم و مطمئن میشم که شکم الکی بوده اما باز دوباره بیخودی به همون چیز شک میکنم!!!؟
    با خودم میگ اگه گاهی در یک مسئله شک بکنم و گاهی شک نکنم شاید معنیش اینه که داره وسواس شکم برطرف میشه و رو به بهبودیم اما میبینم که روز به روز شکم داره بیشتر میشه و دیگه کافیه به چیزی فکر کنم و هر کاری انجام بدم تا مرتب بهش شک و تردید پیدا کنم!!!!
    خلاصه فکر شک و تردید در همه چیز ولم نمیکنه!!!؟
    حتی شک میکنم که نکنه اصلا شاید وسواس ندارم و خیال میکنم که شک میکنم!!؟
    همین شکهای الکی و بی حساب باعث شده پیش اقوام و مردم کارهایی بکنم که همه بهم با شک نگاه کنن!
    روز به روز داره زندگی برام به خاطر هجوم افکار شک و تردید به ذهنم سختتر میشه!!!!
    آیا میشه بدون روانشناس وسواس شک خودم رو درمان کنم؟ قبلا چند بار رفتم و همشون جلسه اول قرص  میدن و بدون اینکه بگن چیکار کنم که از شک نجات پیدا کنم!! حتی دیگه الان به راهکار اوناهم هم شک پیدا کردم!!!!
    شما رو به خدا و قران التماستون میکنم 🙏🏻 حداقل یک راهی نشونم بدین که بفهمم شکم بی خودیه یا نه؟! تا  لااقل بدونم که نباید دیگه به اون شک توجه کنم و اگه دوباره اومد سراغم بتونم با خیال راحت بهش محل ندم و مثل قبل زندگی عادی خودم رو بکنم!
     آخرین سوال که خیلی برام مهمه لطفا بگید اگه به راهکارتون عمل کردم چند درصد از وسواسم درمان میشه یعنی دیگه مثل قبل ذهنم مدام درگیر شک نمیشه!!!!؟

    پاسخ:

    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.
    👁  برای دیدن نظرات دیگر این کاربر شمارۀ 14040529 را در صفحات سایت جستجو کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • شمارۀ اختصاصی این کاربر محترم: 40531
  •  سلام و خسته نباشید.
     من مدت طولانیه که وقتی میخوام هر چیزی رو بردارم، فوری یک فکری تو ذهنم میاد میگه: باید حتما و حتما اون چیز رو بذارم دقیقاً همونجایی که برداشتم و اگه این کار بکنم خوش شانسی میاد سراغم و تمام کارهام خوب پیش میره! 
    به نظر شما دلیل این کارهای من چیه؟!

    پاسخ:

    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    🔍  برای دیدن نظرات دیگر این کاربر شمارۀ اختصاصی وی را در صفحات سایت جستجو کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

  • شماره پروندۀ این کاربر محترم: 40531a
  • سلام، الان میترسم و مضطربم میخوام ببینم چی میگین در مورد چیزی که براتون تعریف میکنم و بگید من چطوری باید از شرش خلاص شم:

    قبلش باید بدونید من نه دیوانه ام، نه مشغله ذهنی دارم، به هیچ شکی مبتلا نیستم و اصلا مشکلی در زمینه ذهنی ندارم. صاف و ساده بگم من دیشب دیر وقت داشتم از سرکار پیاده برمیگشتم خونه که توی خرابه ها متوجه شدم یه چیزی داره اشغال ها رو میریزه این ور اون ور و من که دیدم داره کوچه رو به گند میکشه رفتم تا جلوشو بگیرم و ترسی از سگ و گربه و این جور چیزا نداشتم. وقتی رفتم اول یه گونی زباله انداخت روم که فقط کمتر از یک ثانیه تونستم ببینمش که واقعا وحشتناک بود و مثل حیوون یا انسان نبود و بیشتر شبیه این چیزای افسانه ای بود.

    الان واقعا وحشت زده ام کمکم کنین.

    پاسخ:

    سلام

    عقل سلیم می‌گوید اینکه آن موجود در واقع چه بوده یا چیست اهمیتی ندارد، مهم این است که شما مخاطب محترم موفق شوید هر فکری -ازجمله فکر به آن موجود- که شما را دچار اضطراب و وحشت کرده را از ذهن خود دور کنید.
     برای این منظور کافی است هر زمان هر فکری که باعث اضطراب و وحشت شما می‌شود باز سرغتان آمد، بعد از حداکثر ۳ ثانیه، جملۀ «بهش فکر نکن» یا ترجیحاً کلمۀ «الله»- را تا قطع آن فکر مزاحم، پشت سر هم تکرار کنید، البته به این شکل که: هر بار نَفَس را به صورت علمی، از بینی به داخل بدهید و از دهان خارج کنید و سپس هنگام خروج نَفَس، جمله یا کلمۀ مذکور را تکرار نمایید.
    - اگر دیدید آن فکر مزاحم، مانند کنه، رهایتان نمی‌کند، لازم است علاوۀ بر تکرار عبارت فوق، بعد از حداکثر ۳ ثانیه، حداقل ۳ متر از محلی که در آن قرار دارید فاصله بگیرید!
    تبصره: اگر به طور کامل در انجام تمرین فوق شکست خوردید اما ناامید نشدید و دوباره ادامه دادید، به تجربه خواهید دید که در نهایت به چیزی که دنبالش هستید (آرامش)، خواهید رسید.
    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • شمارۀ شناسایی این کاربر محترم: 40601
  •  سلام
    بنده با اطلاع از روش درمانی شما امیدوارانه مایلم مشکل کهنه و قدیمی‌ام را کامل و بی پرده با شما در میان بگذارم تا هر چه خدا خواهد همان شود.
    وقتی نوجوان بودم مادرم مرا به خاطر اینکه خیلی شلوغی میکردم در حمام خانه حبس کرد و همه خانواده رفتند مهمانی و من هم یک لحظه که دیدم در خانه تنها حبس شدم خیلی ترسیدم و احساس خفگی کردم و شیشه حمام را با یک وسیله که آنجا بود شکستم و با وحشت زیاد بیرون آمدم.
    از آن زمان تا به امروز علیرغم اینکه به لطف خدا مدارج تحصیلی تا دکترا را پشت سر گذاشتم و شغل و ازدواج موفقی هم داشته و دارم اما باز همینکه تنها میشوم یا یک مشکل ساده در حد سرماخوردگی یا عبور از پل هوایی در کارهای روزانه برایم پیش می‌آید همون احساس ترس و تنهایی روانی که در نوجوانی داشتم مدام در ذهنم تکرار میشود تا جایی که چند بار به خاطر یک مریضی ساده خیال میکردم سرطان گرفتم و تا دکتر نمیرفتم خیالم راحت نمیشد.
     به خاطر همین ترس و احساس خفگی که از همان حبس چند دقیقه ای نوجوانی به همراه دارم از هر چیزی که احتمال خطر داشته باشد مثل آسانسور، هواپیما و حتی قطار از وقتی اخبار تصادفش را شنیدم استفاده نمی‌کنم مگر مجبور شوم!
     الان هم این ترس نوجوانی خصوصا در مسافرتی که تنها باشم در من فورا ایجاد می‌شود!
    طبق تشخیص روانپزشک هر شب قرص ضدافسردگی مصرف می‌کنم و احتمالاً کمی از اون ترس با همین قرص فاصله گرفتم اما وضع از این جهت خیلی بدتر شده که بعد از مصرف قرص مدام با خودم میگم که من یک بیمار روانی هستم!
     همین تلقین که مرتب در ذهنم تکرار می‌شود باعث شده که اعتماد به نفسم خصوصا در ارتباط با مردم بسیار پایین بیاید و با اینکه شغل و موقعیت خوب اجتماعی دارم اما مدام به خودم می‌گویم که تو دیگه یک آدم معمولی نیستی و یک بیمار روانی هستی!!! 
     همین فکر تکراری زندگی‌ام را از حالت عادی خارج کرده و چون هر شب قرص ضدافسردگی مصرف می‌کنم، این حس بد بیشتر در من تقویت شده است.
    البته هر وقت ذهنم درگیر کار دیگری مثلا شنیدن یک سخنرانی جالب توجه می‌شود، دیگر آن فکر ترسناک نوجوانی و وسواس اینکه من بیماری روانی هستم، در من پیش نمی‌آید اما همین‌که سخنرانی تمام می‌شود خصوصا بعد از خواب که در رختخواب هستم باز آن افکار مأیوس کننده به سمت من هجوم می‌آورند و رهایم نمی‌کنند!
    تا الان توکلم به خدا باعث شده در مقابل این افکار مأیوس کننده مقاومت کنم و این افکار به خاطر همین توکل هنوز نتوانسته‌اند مرا از پا بیندازند و تسیلم کنند!
     یک دنیا ممنون هستم اگر لطف کنید و مرا راهنمایی کنید آیا واقعاً راهی وجود دارد که من از این فکر ترسناک حبس نوجوانی خود کامل خلاص شوم؟!

    پاسخ:

    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

      برای دیدن نظرات دیگر این کاربرمحترم شمارۀ شناسایی وی را در صفحات سایت جستجو کنید.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام و احترام وقت شما به خیر
    ببخشید که شما گرفتار من شدید...(امشب به سختی پیام دادم اینترنتم تمام شده بود باز نمی آورد دستام سرد سرد شده)ببخشید من هی اوقات شما رو تلخ میکنم شرمنده تاسف تاسف😔
    ببخشید اصلا اصلا فکرش نمیکردم پیام بدهم چون حتی تا یک ساعت پیش بسیار حالم عالی بود جتی میخواستم با فیلمی که فرستادید....
    نگارنده بزگوار. از شما و بقیه خواهشمندانه،تقاضا میکنم که اگر امکانش هست تنها برای این سوال بنده استثنا قائل شوید خواهشمندم...
    نگارنده بزگوار راسش یه لحظه با خودم تصمیم گرفتم کمک های شما رو به طور کامل قطع کنم تصمیم گرفتم که خودم واقعا تماما با ذکر پیش بروم یعنی این تصمیم رو مطمئنم درست گرفتم چون می‌خواهم واقعا فقط و فقط متکی به قدرت ذکر باشم ...
    اما نویسنده بزگوار هرچی به دور وبرم نگاه میکنم هیچی رو نمیتونم قبول کنم ...آخه اونا یی که با ذکر به جایی رسیدن حداقل یه چیز رو قبول داشتن من چی؟! واقعا جطور میشه ؟! آخه هیچی رو نمیتونم قبول کنم ..من بحثم فقط عقل نیست کلا هیچی رو نمیتونم بفهمم واین فقط یه حرف نیست
    از شما فقط وفقط یه سوال دارم با اینکه قراربا خودم  گذاشتم که هم ماه قمری نو شده هم ماه شمسی دیگه پیام ندم اما
    از شما میخوام یه سوال منو جدی جواب بدهید ازتون تقاضا میکنم از سر امید نباشه یه جواب واقعی..
    من هیچی رو قبول ندارم واقعا میشه ؟واقعا امکان داره من به چیزی برسم ؟اصلا میشه رسید به چیزی ؟اصلا چیزی هست؟
    این ذکر واقعا میتونه نویسنده بزگوار آخه چطوری از کجا خدا قراره بهم برسه
    اصلا من واقعا هیچی نمی‌فهمم..هیچی رو نمیتونم بفهمم یا قبول کنم.. تقصیر خودمه اعمال کاری کردم...
    واقعا میشه امید الکی  رو دوست ندارم اصلا امکانش هست
    فقط بگید آخه مخصوصا که الان هیچی رو نمی‌فهمم آخه الان نمیتونم حتی درست سوالم روبگم
    فقط بهم بگید حقیت است؟چیز دست یافتنی است ؟برای منم امکانش هست .؟
    اینجا خیلی مبهمه !
    دوست ندارم از این به بعد متکی به شما باشم با وجود اینکه خیلی شما برام قابل احترام و عزیز هستید اینو یه درصدم هم در وغ نمیگم دوست دارم واقعا و به تنهایی وبا ذکر پیش برم اما جداً من هیچی نمی‌فهمم میشه؟؟؟؟😭
    هیچ اتفاقی تا الان نیفتاده 💔 یه ذره آخه پیش برم
    از تون تقاضا میکنم  جوابم را مختصر و کوتاه و واقعی بدید

    سوالم رو دوباره میگم برای اینکه روشن باشه
    *اگر کسی هیچ چیز رو قبول نداشته باشه اصلا دست خودش نیست هیچی نمیفهمه اصلا انگار هیچ حقیقتی وجود نداشته باشه انکار همه چی مبهم باشه اصلا انگار واقعا دنیا اینطور باشه ...واقعا میشه حقیقتی وجود داشته باشه و ذکر منو به اون  برسونه ؟؟؟؟😭💔
    (ببخشید اگه. حرفام پر از احساسات منفیه و موجب ناراحتی میشه من متاسفانه خودم هم دوست ندارم اینطوری باشم همیشه سعی میکنم کسی رو  ناامید نکنم ..الانم  اینا من و آزار نمیده من فقط میخوام به یه چیزی برسم ..و ای کاش اون خدا وبقیه چیزا باشه...)

    پاسخ:

    سلام
    وقت شما هم به خیر

    قبلاً نیز به شما مخاطب صادق عرض شد اگر موفق شوید، در وجود عقل -که یک حقیقت کاملاً بدیهی است و حتی خداناباوران نیز برای حفظ آبرو مدام از خردگرایی دم می‌زنند- را بی‌دلیل مورد شک و تردید قرار ندهید آن وقت است که با کنار گذاشتن تقلید از همه -چه خوب و چه بد- می‌توانید عقل را تنها مرجع قضاوت برای هر فکر و کار خود قرار دهید، و  دراین صورت از مشکلاتی که شمردید بلکه هر مشکل قابل تصور دیگر، برای همیشه خلاص خواهید شد و می‌توانید بدون شعار بلکه در واقعیت دیگر به احدی جز عقل خود وابستگی نداشته باشید و اینجاست که به تجربه خواهید دید که همان عقل، با تکیه به شواهد قابل درک به حواس پنجگانه شما را در اصل وجود آفریدگار و دیگر حقایق امنیت‌بخش جهان به چنان یقین مستدل و ثابتی خواهد رساند که اگر همۀ خداناباوران و وسواسی‌ها و شکاکان دنیا دست به دست هم دهند باز (خصوصاً اینکه شما به تمرین ذکر نیز مسلط هستید) نمی‌توانند حتی یک چشم بر هم زدن در شما ذره‌ای شک و شبهه و وسوسه تولید کنند!
    اما اگر عقل را به رسمیت نشناسید در این صورت حتی یک دیوانه، کودک یا فردی مغرض به شما حرفی بزند، چون عقل را برای داوری و قضاوت به رسمیت نمی‌شناسید در واقع شما هیچ وقت نمی‌توانید تکلیف خود را با آن حرف -چه بی ربط باشد و چه با ربط- یک بار و برای همیشه روشن کنید و به طور طبیعی همیشه در حالت سرگردانی و شک باقی خواهید ماند!
    اگر بپرسید فردی -مثل شما- که به همه چیز حتی وجود عقل خود شک دارید بتواند تمرین ذکر را به اندازۀ کافی ادامه دهد آیا شک او به همه چیز ازجمله عقل برطرف خواهد شد؟
    پاسخ این است: بله! اما مشکل این است که چون شما عقل را به عنوان یک منبع مورد اطمینان برای داوری و قضاوت در مورد هر فکر و کاری را قبول ندارید، بنابراین نمی‌توانید تمرین ذکر را در فضای امن، به اندازۀ کافی ادامه دهید. دلیل؟ تجربۀ خود شما مخاطب محترم! کافی است به بیش از ده نظری که فقط به همین صفحه فرستادید نگاهی کوتاه بیندازید که مدام در حال تشکیک در اصل این تمرین هستید در حالی که این تمرین که نام اصلی آن تمرین طرد افکار مزاحم است چنان متکی به تجربۀ خود فرد-با هر باوری- است که دیگر هیچ نیازی نیست برای اثبات تأثیرات متعدد آن به منابع معتبر علمی یا آیات و روایات متواتر و صریح در موضوع ذکر استناد کرد؛ به همین جهت اگر شما در جریان مشاوره‌ها باشید می‌بینید که مشتری اصلی این تمرین در حال حاضر ناباوران، تجربه‌گرایان (Empiricism) و کسانی هستند که به هر دلیل (از جمله اختلال وسواس یا شبهه) به قول خودشان بی‌ایمانی کامل رسیده‌اند نه افراد مذهبی و کسانی که هیچ مشکلی در باور به وجود خدا و دین و مذهب شیعه یا سنی خویش ندارند!! (یه عنوان نمونه خود شما نیز «اینجا» گفتید: فقط تمرین ذکر رو خیلی دوست دارم از ته قلبم خیلی .. هدفم هم فقط همینه ‌...بی هیچ دلیل) که قبلا نیز به شگفتی خود در این خصوص و قدرنشناسی برخی به دلیل ناآگاهی کافی از این فرصت بی‌نظیری که نصیب‌شان شده تصریح کردم که حتی نگارنده به دلیل مشاورۀ همزمان با افراد به شدت مذهبی (در سطح درس خارج حوزه) در جریان هستم که برخی از ایشان چطور آرزو می‌کنند بتوانند مانند افرادی مثل شما، موفق شوند در روز حداقل نیم ساعت پشت سر هم تمرین ذکر را انجام دهند اما علیرغم تلاش‌های عجیب و غریب (مانند توسل، چله نشینی و غیره) چون حقیقتاً طالب و تشنه نیستند و دلایل دیگر ... ناامیدانه تمرین ذکر و سلوک را به کلی رها کرده و به زندگی تکراری خود برمی‌گردند و متأسفانه برخی از ایشان سعی می‌کنند با امورات مردم‌پسند (مثل اخذ مدرک تحصیلی بالا، مسئولیت و غیره) این نقیصه را به خیال واهی خود جبران کنند و حتی برخی -علیرغم اینکه هنوز لباس روحانیت را از تن در نیاورده‌اند- مانند رهزنان ضددین، مشغول ایجاد شک در باورهای اصلی مردم هستند (کلیک) که به راحتی می‌توانید با یک تحقیق مطمئن شوید همین افراد در گذشته به شکل افراطی و غیرعاقلانه دین‌داری می‌کردند (یکی از نتایج عدم مشورت با عقل، افراط و تفریط است).
    لذا بسیاری از مخاطبان که در آغاز  مثل شما به همه چیز شک داشتند امروز بر خلاف شما مشغول تجربۀ مراحل بالاتر تمرین ذکر در فضای امن ذهنی هستند! ازجمله فردی که وسواس موکنی داشت (کلیک) که او نیز به بی‌ایمانی کامل رسیده بود و صرفاً برای درمان وسواس موکنی‌اش (نه برای برگشت ایمان) تمرین طرد افکار مزاحم را انجام داد اما تنها فرق او با شما این بود که وی بر خلاف شما (که این بار علاوه بر عقل در اصل وجود حقیقیت هم تشکیک کردید) در وجود عقل شک نداشت و به همین دلیل در جلسۀ دوم مشاوره، خودش داوطلبانه تمرین مشورت با عقل را بدون هیچ شک و شبهه در اصل وجود عقل شروع کرد (که به دلیل سادگی حتی کودکان ممیز نیز توان انجام این تمرین را دارند) و نتیجه این شد که امروز علاوه بر تجربۀ برگشت ایمان در همان سه روز اول تمرین، بسیاری از اختلالات وی نیز (از جمله مشکل افکار خطرناک خودکشی، خودزنی، بدخوابی و غیره) با ترکیب دو تمرین ذکر و تمرین مشورت با عقل ابتدا کاملاً کنترل و سپس درمان شده است.
    بنابراین تنها چارۀ شما مخاطب محترم برای رفع سردرگمی پیچ در پیچی که دچارش شدید به رسمیت شناختن عقل به عنوان تنها داور و وسیلۀ راستی آزمایی هر فکر و کاری است که یا صبر کنید و منتظر انتشار مشاورۀ نگارنده با فردی شوید که او نیز به شدت دچار وسواس فکری بود و اینجانب را وادار کرد که از صفر اصل وجود عقل و  کارکردش را برایش ثابت کنم (صادقانه عرض می کنم با توجه به کثرت کارهای در اولویت با اینکه واقعا دوست دارم  این مشاوره زودتر منتشر شود اما نمی‌شود تاریخی برایش مشخص کرد.) یا خودتان همت کنید و هر طور صلاح می‌دانید راهی پیدا کنید و وجود عقل که حتی خداناباوران نیز منکر اصلش نیستند، را به رسمیت بشناسید (اگرچه «اینجا» توضیح دادم که خداناباوران عقل را با تجربه اشتباه گرفتند و به همین دلیل در زندگی واقعی از مشورت عقل محرومند)  که در این صورت به محض آغاز تمرین بسیار سادۀ مشورت با عقل، خودتان به تجربه خواهید دید که می‌توانید با تکرار آن (تمرین مشورت با عقل)، شما نیز مانند افراد متعدد از جمله فرد مذکور که وسواس موکنی داشت، هر زمان شک و نگرانی و ابهامی -مانند آنچه الان گفتید- سراغتان آمد، بدون تکیه به احدی و بدون نیاز به مشاوره با امثال نگارنده به راحتی و در کمترین زمان ممکن از آن خلاص شوید و از سردرگمی بی حساب و کتابی که مدام سراغتان می آید برای همیشه نجات پیدا کنید و در عرض چند دقیقه با همین تمرین به سؤالات خود پاسخ مطمئن دهید ازجمله مطمئن شوید آیا حقیقتی وجود دارد؟ چه چیزی حقیقت است و چه چیزی حقیقت نیست؟ و ...؟
     بنابراین تنها راه چارۀ شما مخاطب صادق و به معنای حقیقی کلمه پرتلاش، همانطور که مکرر عرض شد، به رسمیت شناخت حقیقت بدیهی به نام عقل است که یا منتظر مشاورۀ مذکور بمانید یا خودتان راهی پیدا کنید و این حقیقت بدیهی را بپذیرید که به عنوان سرنخ قبلاً هم به خود شما «اینجا» عرض شد: همین حروفی که شما به شکل کاملاً هوشمندانه کنار هم قرار دادید و تایپ کردید، با کمک عقل خود انجام دادید؛ دلیل؟ علم و تجربۀ حتی مردم عادی که می‌گویند: کسانی که دچار زوال عقل می‌شوند دیگر قادر به تایپ نیستند!

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام و خسته نباشید 

    اولین قسمت کلیپ شما در مورد کارتون خانواده دکتر ارنست رو دیدم.

    بدون تعارف واقعا منتظرم قسمتهای بعدی رو ببینم.

    فقط یک سوال داشتم که امیدوارم فضولی نباشه.

    اون خانم مهربون که در اون کلیپ آشپزی یاد میداد شما بودید؟

    بازم ممنونم

    پاسخ:

    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • دوست عزیز هی چی گشتم منبعی که در کلیپ گفتید که کارتون خانواده دکتر ارنست در اروپا محبوب است و در آمریکا سانسور شده را پیدا نکردم!! 

    پاسخ:
    سلام

    جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام

     

    آمده ام بابت پاسخ های ویژه شما به نقد های مطرح شده ام از شما تشکر کنم! واقعا که «سکوت» در برابر انتقاد جواب بسیار عالی و محکمی است...

    خب ناامید شدم از شما که ادعا های بزرگی دارید ولی تا چیزی علیه اش منتشر شد سکوت می‌کنید و با بهانه «برو بعداً بیا» آن را رد میکنید. **** البته فکر نکنید من الآن عصبانی هستم چون لحنم عوض شده، **** خلاصه اینکه شما با سکوت خود مرا متوجه کردید که «وقت نداریم و بعداً آرام آرام پاسخ خواهیم گفت»؛ البته امیدوارم این پاسخگویی از سوی خود شما باشد نه کپی پیست از این ور و آن ور. شما میگویید کار دارم ولی من میگویم اگر کار می‌داشتید دوباره این چند روز را فعال نمیشدید تا بیایید به نظرات تکراری مردم در مورد وسواس پاسخ دهید. **** راحت می‌توانستید در قالب متن، نوشتار هایتان را قسمت بندی کنید و روز های مشخصی ارسال کنید. کسی که خواست بخواند میخواند و کسی هم که نخواست نمیخواند، اینطوری در مصرف اینترنت ملت هم صرفه جویی خواهد شد و وقت کمتری را هدر خواهد داد؛ از ما گفتن بود. ***

    نکته آخر اینکه:

    * اگر لحن خوبی نداشتم و آن را بی احترامی تلقی نمودید عذرخواهی میکنم ولی بدانید هرچه مطالعه و تفکر بیشتری دارم نتیجه ام برای غیرعقلانی بودن وجود خدا و حقانیت ادیان محکم تر می‌شود.

    * جواب سربالا به درد من نمی‌خورد! یا کاملا بگویید «فعلا به هر دلیلی امکان پاسخگویی وجود ندارد و دیگر به وبلاگ برای دریافت پاسخ مراجعه نکنید» (یعنی کامل مرا رد کنید تا وقتم را حیف نکنم و جایی دیگر بحثی را شروع کنم) یا بنشینید درست و عقلانی پاسخ دهید. نگویید وقت ندارم چون اگر نداشتید به سوالات تکراری ملت پاسخگو نبودید و اگر هم وقت دارید پس بیایید مطالب منتشر شده مرا با خردمندی رد کنید (از قدیم تا الآن و هرچه از اول گفته ام) و زیپ دهان مرا ببندید. البته اگر در پاسخگویی شما (اگر فرضا پاسخی دادید) تناقض و مغالطه دیدم سریع مقابله خواهم کرد.

    * مدرن و نوین باشید و از این و آن کپی نکنید تا بخواهید کاری را انجام دهید. چیزی خوب و زیباست که ساخته خود انسان باشد و من فارغ از اینکه آن چیز چیست، به سازنده اش آفرین میگویم و او را برای تلاش بیشتر ترغیب و تشویق میکنم.

    به قول خودتان «همیشه در مسیر درست موفق باشید 🌺».

    پاسخ:
    سلام

    مخاطب محترم!
    به احترام بی‌تابی شما، بر خود لازم دیدم علیرغم کارهای در اولویت وقت گذاشته و دو نکته را عرض کنم:
    نکتۀ اول:
    از دیدگاه نگارنده هیچ کاری ارزشمندتر از پاسخ به شبهات افرادی که خصوصاً مانند شما مخاطب محترم دچار وسواس اعتقادی و فکری شده‌اند نیست و به همین جهت هم‌اکنون در حال مشاوره جهت رفع مشکل افراد متعدد از جمله مادری حدود ۶۰ ساله و برخی دیگر با مشکل افکار خودکشی هستم که اگر خدا بخواهد چند روز آینده مشاورۀ ایشان منتشر خواهد شد که طبعاً شما مخاطب محترم اینقدر انصاف و انسانیت دارید که پاسخ به این افراد را نسبت به خود در اولویت ببینید.
    نکته: دوم:
    از توضیحات شما به خوبی پیداست جزو آن دسته از مخاطبان محترمی هستید که در جریان اهم مطالب صفحات نگارنده قرار دارید، بنابراین از قوانین پرسش، پاسخ و مشاوره خصوصاً بند زیر باید اطلاع داشته باشید:

    بند چهار: مخاطبانی که وسواس اعتقادی دارند -خصوصاً ناباوران- اگر واقعاً به دنبال پاسخ علمی و خردمندانۀ شبهات بی‌پایان خود هستند لازم است هر نوبت فقط یک یا نهایتاً دو شبهۀ مشخص را ارسال کنند تا امکان پاسخ دقیق، علمی و روشن به هر کدام فراهم باشد.

    اما غالب ناباوران عادت دارند برای اینکه طرف مقابل ناچار شود به ایشان پاسخ ندهد، در یک نوبت اقدام به ارسال ده‌ها شبهۀ تکراری، درهم‌برهم، ویرایش نشده و معمولاً توأم با خشم درونی و فاقد ادب کنند که این شبهات از دوران کودکی ایشان نسبت به خدا، دین و مذهب توسط محیط و فضای بی‌دروپیکر مجازی در ذهن آن‌ها پمپاژ و انباشته شده و غالباً مبنای علمی و حتی شبه علمی ندارند و زاییدۀ اختلال و افکار وسواسی هستند.

    اما خوشبختانه برخی از ایشان با تذکر نگارنده متوجه شده و اشتباه یا خطای خود را اصلاح می‌کنند از جمله «این خداناباور» که بعد از تذکر خیرخواهانه و صریح به وی، «اینجا» متوجه اشتباه خود شد!


    با این حال در پاسخ به شما که گفتید: «کاملا بگویید «فعلا به هر دلیلی امکان پاسخگویی وجود ندارد و دیگر به وبلاگ برای دریافت پاسخ مراجعه نکنید» عرض می‌کنم باز برای اینکه مطمئن شویید نگارنده عدالت را کامل رعایت کردم و به دلیل ضرورت تمرکز بر اولویت‌ها و فعالیت‌های موازی، چاره‌ای جز رعایت انصاف در پاسخگویی نسبت به دیگر مخاطبان -با شرایط خاص‌تر از شما- ندارم کافی است آخرین نظر یکی از مخاطبان محترم را «در همین سایت» به همراه پاسخ نگارنده مطالعه نمایید که اگر واقعاً لزوم رعایت برنامه‌ریزی در کارهایم نبود (و الا من نیز اسیر فضای بی‌دروپیکر مجازی می‌شدم) هیچ کاری را مهمتر از پاسخ به امثال وی نمی‌دیدم خصوصاً اینکه بر اساس تجربه می‌دانم در صورتی که این فرد موفق به رفع شک‌های وسواسی خود نسبت به اصل وجود عقلش شود، به محض آغاز تمرین مشورت با عقل مشکلات اساسی وی در همان چند روز اول یکی بعد از دیگری حل خواهند شد. (اما با این حال واقعاً فرصت ندارم برای وی و امثال وی بیشتر از این وقت بگذارم و همین مقدار که الان برای شما وقت گذاشتم ناچارم از وقت گذاشتن برای امثال وی منصرف شوم که شواهدی حاکی است شما نیز راضی به این امر نیستید خصوصاً اینکه شاهدید فقط در همین نظر خودتان که آن را دو بخش کردم، بیش از ده شبهه را پشت سر هم مطرح کردید که چون مخاطب عام ذهنش واقعاً خسته می‌شود به احترام ایشان با علامت ستاره شبهات تکراری مذکور را حذف کردم.)
    می‌توانید ده‌ها نظر این مخاطب محترم را نیز با سابقۀ افکار خودکشی در همین صفحه و صفحات دیگر با نام کاربری «ز» مطالعه نمایید که البته وی نیز شاهد درمان کامل اختلالش خواهد بود مشروط به اینکه بتواند قانون دوم، خصوصاً بند چهارم و پنجمی که «اینجا» آمده را رعایت کند.

    در پایان خیرخواهانه عرض می‌کنم با عنایت به «قوانین پرسش، پاسخ و مشاوره» (خصوصاً اینکه بهتر از حتی نگارنده می‌دانید آیا شامل قانون دوم، بند چهارم و پنجم آن می‌شوید،) امیداست شما مخاطب محترم نیز جهت حفظ امنیت روانی خودتان هم که شده از ارسال شبهاتِ -ضمن احترام- بعضا غیرعلمی، نامتعارف و تکراری که پاسخ هر کدام در فضای مجازی موجود است خودداری نمایید و به جای بارک الله گفتن مسئولیت‌آور و بدون تعقل (کلیک) به کلیپ‌های غیرعلمی و مروج خودکشیِ گویندۀ زئوس از دیگرانی که وسواس فکری ندارند دعوت کنید که با دیدن مناظرۀ بحث آزاد آقایان مصباح، طبری، نگهدار و سروش مبانی علمی خود را نسبت به ماتریالیسم و خداناباوری به شکل محققانه و علمی تقویت کنند و شما نیز مطمئن باشید به محض تکمیل درمان وسواس (OCD)، این شبهات بی‌پایانی که مطرح می‌کنید نیز به شکل خودکار و برای همیشه مرتفع خواهند شد و تجربه مکرر نشان داده، بدون تکمیل درمان اختلال وسواس حتی گاه استدلال دودوتاچهارتای ریاضی هم موجب تولید شبهۀ جدید خواهد شد و زحمات فرد در خصوص تکمیل درمان وسواسش را در این عمر کوتاه بیش از حد طولانی خواهد نمود که در این صورت جای تعجب ندارد که چرا برخی بعد از سال‌ها علیرغم تمرین طرد افکار مزاحم به نتیجۀ مطلوب نمی‌رسند و برخی بعد از فقط چند هفته به دلیل تمرکز کامل بر تمرین مذکور و رها کردن کامل شبهات، به همان نتایج چند ساله بلکه بالاتر می‌رسند که امید است شما مخاطب حقیقتاً پرتلاش جزو دستۀ دوم باشید.

     همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • شناسۀ کاربر: 40608
  • سلام. مدتی میخواستم به شما پیام بدم که الان فرصت شد.
    من یک مادر پیر اما شکر خدا سرحال متولد ۱۳۳۶ با تحصیلات بالا (دکترا) هستم.
     عزیز دلم. من با علاقۀ زیادی مشاوره ها و برنامه های تولیدی شما رو (📽) میبینم.
     از سرزمین نور رو هر بار میشنوم گریه میکنم و لذت میبرم.
    چون اول انقلاب درگیر افکار کمونیستی بودم مناظرۀ بحث آزاد کانال شما رو  همیشه حتی وقتیبرق میره با گوشی میشنوم و خیلی خاطره برام زنده میشه.
    عزیزم. اگه براتون ممکنه مشکل من رو هم بررسی کنید ونتیجه رو اطلاع بدید.
    من به روانشناس و قرص اعتقادی ندارم و حتی فکر اینکه این مشکل رو با ایشون در میان بگذارم هم به ذهنم نرسیده. چون معتقدم مشکلات روانی باید از طریق روان درمانی و تمرین حل بشن نه از طریق قرص و یک سری گفتاردرمانی که ارتباط مستقیم با مشکل بیمار ندارند و الان ظاهرا بین روانشناسها مد شده؛ البته مراجعه کنندگان هم دیگه مثل قدیم حوصله ندارن.
    اما مشکل من مربوط به دوران کودکی منه که با خانواده رفتیم مهمانی منزل یکی از دوستان پدرم.
    در آن مهمانی حدود ۵ بچه از جمله برادربزرگم همه یک دفعه وسط بازی افتادند روی من!
     واقعا داشتم خفه میشدم و فقط تونستم بگم رضا (اسم برادرم) دارم خفه میشم!
    بلاخره برادرم که صدای ضعیف منو شنید کمک کرد همه از روی من بلند شدند!
    وقتی یکی یکی بلند شدند من تازه تونستم بنشینم و چند ثانیه طول کشید که نفسم بالا بیاد و حالم عادی بشه! بعد که نفسم جا اومد شروع کردم با صدای بلند گریه کردن که مامانم و دیگران سراسیمه اومدن ببینن چی شده!
     واقعا در اون لحظات، مرگ رو به وضوح جلوی چشمم دیدم!!
     حتی در همون لحظات یک صدا واضح تو مغزم به شکل صدای اکو پیچید که بهم میگفت: مرگ در انتظار توست!
    الان مخصوصا چند سال اخیر به محض اینکه اون لحظات رو تو ذهنم تصور و مجسم میکنم یک احساس خفگی واضحی بهم دست میده!
    حتی گاهی که در یک فضای تنگ و تاریک قرار میگیرم همینکه به اون دوران کودکی که داشتم خفه میشدم فکر میکنم چنان احساس خفگی در همون لحظه بهم دست میده که بلند میشم قدم میزنم که این احساس از بین بره.
    اینطور بگم در همین لحظه که دارم این مطالب رو براتون توضیح میدم فقط کافیه چند ثانیه به همون لحظات کودکی فکر کنم و با جزئیات تصورش کنم! فورا حالت خفگی بهم دست میده!
    لطفا اگه براتون ممکنه بفرمایید اول اینکه: 
    آیا من وسواس خاصی دارم یا فقط دچار توهم شدم؟
     دوم اینکه: اگه منهم تمرین طرد افکار مزاحم رو انجام بدم این احساس خفگی من حل خواهد شد یا نه؟ چون شما به یکی از مراجعه کنندگان که او هم تحصیلات بالا داشت (کلیک) همین مشکل رو (احساس خفگی) به شکل دیگه مطرح کرد پیشنهاد دادید که این تمرین رو انجام بده و گفتید مشکل ایشون با این تمرین حل میشه. خیلی سپاسگزارم از لطف شما و وقتی که میگذارید.

    پاسخ:
    سلام

    لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

      👁 برای دیدن مجموعه نظرات هر کاربر، شناسۀ وی را در کانال یا صفحات سایت جستجو کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام واحترام راسش خواستم بگم که ..‌
    من خیلی خیلی از شما متشکرم
    راسش اصلا نمیدونم چطوری باید تشکر کنم ..
    آخه اصلا نمیتونم درست حرف بزنم
    من امشب فهمیدم این تمرین  چیه و علاقه ام نسبت بهش مضاعف شده ..
    من هنوز به چیزی نرسیدم اما من یه چیز خییییلی باارزش دارم که قدرش رو تازه فهمیدم...
    باورم نمیشه..
    و از شما خیلی‌متشکرم خیلی ...از اینکه این چیز رو به من یاد دادید.خواستم بگم این یه چیز معمولی نیست .خیلی خوشحالم که با این حالی که هستم و هیچ پناهی ندارم بهترین پناه رو دارم بهترین چیزرو ...ازشما ممنونم ..این واقعا یه چیز خیلی باارزشه ..
    و من ارزش این تمرین  رو امشب با قلبم درک کردم ..

    .
    از شما خیلی ممنونم خیلی..توصیف این تمرین ظاهر ساده   چیزیه که زبونم قادر نیست . ..ازتون خیلی سپاسگزارم
    خیلی ارزشمنده ..این یه چیز خیلی ارزشمنده...

    ..حالا دیگه اروم تو پناه اون تمرینم .


    پاسخ:
    سلام

    زنده باشید.
    پیرو آخرین گفتگو، به این نتیجۀ تعیین‌کننده رسیدیم که اگر شما مخاطب پرتلاش موفق شوید وجود عقل خودتان را به رسمیت بشناسید، آن زمان می‌توانید با آغاز تمرین مشورت با عقل، ذهن خود را از هر شک بی‌اساس رها کنید و با تکیه به عقل خویش، موفق به ادامۀ کافی تمرین ذکر (و ناقص رها نکردن آن) شوید و شما نیز در کمترین زمان ممکن به نتیجۀ مطلوب که حداقل آن ثبات شخصیت است برسید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام واحترام .ببخشید معذرت میخوام گفتم شاید لازمه گفتنش
    امروز خیلی  درگیر عقل شدم تا بلاخره اینا رو فهمیدم

    نوشته هایی که معنا دار هستند (آب _نور _هوش و...)با (بنبمزم_یننبگ _ و...)فرق دارند . دومی ها  هوشمندانه نوشته نشدند
    یه آدمی که هوشش نابود شده کنترل نداره ولی اونی‌که هوش  داره خودشو کنترل میکنه اونی که خودشو کنترل نمیکنه مثل همون نوشته های دومی میمونه ولی اونی که کنترل میکنه مثل نوشته های اولی .
    فکر کنم تو مسائل  زندگی هم همینه آدم میتونه همین جوری رو هوا تصمیم بگیره یا نه هوشمندانه
    البته فقط مثل بچه ها چیز های ساده رو میفهمم
    واینکه خیلی ذهنم حالت تدافعی میگیره راجب این مطالب..
    و لی من نفهمیدم عقل  چه ربطی به تمرین داره یا اون چیزهایی که میگم !

    یه چیز هم داخل پرانتز راجب تمرین ذکر و رها نکردنش
    به خودم گفتم مثل کسایی که اختیاری ندارند دائم ذکر بگم انگار مجبورم مثل یه گیاه که حتما به نور نیاز داره (البته که اختیاری و از سر علاقه است) 

    پاسخ:
    سلام

     تلاش شما مخاطب محترم برای به رسمیت شناختن عقل بسیار ارزشمند است و بدون شک نتایجی دارد که نمی شود هیچ قیمتی بر آن گذاشت بنابراین امید است به نکتۀ زیر توجه کنید تا این تلاش ارزشمند تثبیت شود.
    همانطور که می‌دانید وسواس ریزبینی (دقت بیش از حد) مادر تمام وسواس‌هاست.
    اینکه برخی کلمات، هوشمندانه و برخی غیرهوشمندانه نوشته شده اند یک حقیقت بدیهی است و همانطور که اشاره کردید حتی کودکان ممیز هم آن را می‌فهمند اما در ادامه مسائلی مطرح کردید (ازجمله گفتید: من نفهمیدم ...) که روشن است طرح این مسائل بعد از درک آن حقیقت بدیهی، همان ریزبینی (دقت بیش از حد) است که در صورت ادامه، موجب شک و شبهه بی‌اساس در فهم همان حقیقت بدیهی می‌شود که عرض شد بدون شک کودکان ممیز هم قادر به فهم آن هستند!
    برای شناخت اینکه آیا دچار ریزبینی شده‌ایم شواهد زیادی وجود دارد از جمله ببینیم آیا ادامۀ آن ریزبینی چه نتایجی به دنبال دارد؟ اگر باعث می‌شود در بدیهیات شک کنیم روشن است آن ریزبینی ولو ظاهری بسیار موجه داشته باشد مضر است.
    خوشبختانه شما از معدود مخاطبانی هستید که در تمرین طرد افکار مزاحم به دلیل تجربه چندین ماهه، مهارت خوبی پیدا کرده‌اید بنابراین کافی است به ریزبینی مذکور با کمک تمرین ذکر اهمیت ندهید تا تلاش ارزشمند شما برای به رسمیت شناختن عقل، تثبیت شود (که در صورت تثبیت قیمتی نمی توان برای آن گذاشت) و این تلاش به سرنوشت یقینی که سال گذشته گفتید بعد از خواندن کتاب اثبات تجربه کردید مبتلا نشود.
    اگر دیدید نمی‌توانید به ریزبینی‌های مذکور حتی به کمک تمرین ذکر، اهمیت ندهید، نگران نشوید و منتظر مشاوره نگارنده در خصوص اثبات عقل و کارکرد آن با یکی از  مخاطبان شوید که قبلا در مورد آن عرض شد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام  واحترام 

    یعنی چی ..یعنی ریز بینی نکنم در حقیقت بدیهی عقل منظورتون است؟

    آخه من بقیه چیزها رو نفهمیدم .شما فرمودید همین مقدار کافیه 😥

    شما فرمودید اون شخصی که مو کنی داشت هم هیچی قبول نداشت ولی عقل رو قبول داشت ..😥

    ببخشید واقعا خیلی پیچیده شده دیگه چی باید بفهمم که نفهمیدم 

    من بقیه چیزا رو قبول‌ندارم😥

    عقل میگه ذکر بگو ول کن.

    ببخشید عذرخواهی‌میکنم نکنه باز  ناامید بشید ولی باید بگم چاره ای نیست ؛بقیه چیزا سر جاشه 🙁فکر کردم کافیه پس..

    یعنی تلاشم رفت رو هوا ؟

    پاسخ:

    سلام

    ببینید آیا خودتان می‌توانید متوجه شوید برخی مطالبی که الان وارد آن شدید از مصادیق ریزبینی (دقت بیش از حد لازم) است؟
     اگر متوجه نشدید نگران نباشید و به مطلبی که در پایان پاسخ قبلی عرض شد عمل کنید:
    اگر دیدید نمی‌توانید به ریزبینی‌های مذکور حتی به کمک تمرین ذکر، اهمیت ندهید، بدون نگرانی منتظر مشاوره نگارنده در خصوص اثبات عقل و کارکرد آن با یکی از  مخاطبان شوید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام واحترام 

    ببخشید من کلا متوجه نشدم..

    .پس صبر میکنم فعلا تا بعد

    پاسخ:
    سلام
     
    زنده باشید

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • شناسۀ این کاربر: 40611
  • سلام.
    خسته نباشید
     من وسواس فکری دارم چند ساله دارم هر روز قرص میخورم  خوب که نشدم هیچی به افسردگی شدید هم مبتلا شدم!!
    من تازه دارم میفهمم چند ساله وسواس فکری داشتم و خودم خبر نداشتم!!
    حالم خیلی بده. زندگیم تنگ شده. آخه چرا هر روانشناس میرم تهش قرص مینویسه؟!! من که جز عوارض قرص چیز قابلی ندیدم!
    باور بفرمایید هر روانشناس و روانپزشکی که به فکرم رسیده رفتم! هیچ فایده ای نداشته چون وسواس یک بیماریه که دست خودت نیست هر چه قدر هم روانشناس قرص بده که نمیتونه او فکری که میاد تو ذهن و باعث اذیت میشه رو از ذهنت بیرون بندازه که!
    میرم روانشناس میگم یک کاری برای این فکر و خیال تو ذهنم بکن! میگه برو پیش روانپزشک! باز اون میگه برو پیش روانکاو! آخرش همه به جای چاره قرص میدن و حتی حرفای ناامید کننده میزنن که واقعا دیگه خسته شدم!!
    بریدم! حتی دیگه نمیخوام یک بار دیگه برم دکتر! اصلا اسم روانشناس که میاد آلرژی گرفتم!
    من سیدم و شما رو به هر کی که قبول دارین منو ناامید نکنین!! خیلی گشتم و بالاخره سایت شما رو پیدا کردم! آخرین امیدم همینه!! التماس میکنم ناامیدم نکنین!!!
     

    پاسخ:
    سلام
     
    شما هم خسته نباشید و لطفاً نگران هم نباشید.
    خدمت به سادات عزیز را برای خود افتخار مضاعف می‌دانم.
    اما اگر واقعا دوست دارید با ضمانت ناامید نشوید طبق روایت معتبری که از جد بزرگوارتان (ع) در پایان «این صفحه» آوردم، لازم است تلاش کنید فقط امیدتان به خدا باشد و بس و به امثال نگارنده و راه‌کارهایی که داده می‌شود فقط به چشم وسیله از جانب خدا نگاه کنید که در این صورت مطمئن باشید دیگر برای همیشه حتی یک بار هم در هیچ کارتان ناامید نخواهید شد.
    حال لطفاً سؤال خود را یکی یکی و کوتاه و روشن به نشانی کانال ارسال کنید تا به خواست خدا هر چه زودتر مشکلتان حل شود.
    جهت مشاهدۀ ادامۀ پرسش و پاسخ فوق کلیک کنید.

    👁‍ جهت دیدن نظرات دیگر این کاربرمحترم شناسۀ وی را در کانال یا صفحات سایت جستجو کنید.


    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام و احترام 

    ببخشید من باز حالت دیشب بهم دست داد(خودکشی نه یه چیز کمتر)

    نتونستم خودمو مجبور کنم به خواب ولی تونسم ذکر بگم و باهمون آروم شدم 

    خواستم ازتون تشکر کنم🌸🌷خیلی ممنون

    پاسخ:
    سلام

    ضمن آرزوی موفقیت روزافزون برای شما مخاطب صادق و پرتلاش
    برخی مخاطبان محترم از جمله فردی با نام کاربری «....» از اینکه نگارنده پاسخگوی جنابعالی هستم نه ایشان گله کردند در حالی که خبر ندارند نگارنده طبق تفاهمی که با خود شما شده قرار را بر این گذاشتم که برای کمک به شما، پیام‌هایتان را فقط روزهای پنج شنبه بخوانم به همین جهت این مخاطبان محترم لازم است بدانند که اکثر پیام‌های شما را یا به درخواست خودتان یا به دلیل تکراری بودن و یا به دلیل تفاهم مذکور اساساً منتشر نمی‌کنم.
    اما برای اینکه این ادعا برای مخاطبان محترمی که جداً گله دارند قابل اثبات باشد فقط چند پیام شما را که طی چند ساعت قبل ارسال کردید و نگارنده هیچ کدام را منتشر نکردم در ادامه بازنشر می‌کنم:

    من مجدد قلبا از شما عذرخواهی میکنم .🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻

    ببخشید هربار یهو به  یاد فکری یا چیزی اون اتفاق نیفتاده نمیدونم هربار یه جوری نشده

      ،خواستم بپرسم اکه واقعا خودم رو به سمت خواب بتونن بکشونم در اوج اون شرایط نیاز است به توصیه ای که آخر گفتید عمل کنم ؟

    _____

    سلام میخواستم بگم که متشکرم 

    آخه امروزم هربار اون فکر‌ اومد سراغم اولش به خودم گفتم شما گفتید هست وبعد سریع شروع کردم به ذکر  تا به اون مرحله دیشب نرسید

    _____

    سلام ببخشید حتما باید به توصیه شما عمل  کنم آخه یخرده دشواره برام اگه در اوج اون حالت بتونم بخوابم خوبه ؟

    _____

    سلام ببخشید اون توصیه ای که فرمودید ومن چند تا پیام راجبش دادم با عرض معذرت اکه بتونم نزدیک به حالت اوج بخوابم چطور؟

    _____

    سلام ببخشید باز

    ببخشید جدا از سوالهایی که پرسیدم شما منظورتون اینه برم بستری‌بشم؟ببخشید منظورتون که این نبود؟

    اما در پاسخ به سؤالات فوق شما مخاطب محترم: 

    همانطور که عرض شد اگر واقعا هنوز تمرین ذکر شما به مرحله‌ای نرسیده که مانع افکار خطرناک شود یا اگر رسیده گاهی شما دیگر توان کنترل خود را از دست می‌دهید یا حتی نمی توانید در این مواقع بدون دارو بخوابید، لازم است با یک روانپزشک مشاوره کنید تا اگر لازم است به شما دارویی پیشنهاد دهد که در این مواقع (که عرض شد حالت قبض است و حداکثر حدود یک ساعت بیشتر دوام ندارد و باز وارد حالت بسط می شوید)حداقل بتوانید بخوابید تا اوقات قبض به سلامت بگذرد.

    اما تجربۀ نگارنده و مخاطبانی که مشاورۀ ایشان در کانال منتشر شده (مانند فردی که سابقه 30 سال افکار خطرناک خودکشی، وسواس موکنی شدید، خودزنی و غیره داشت و به شدت قدردان نتایج تمرین ذکر بود) نشان می‌دهد تمرین ذکر می‌تواند، بدترین حالت قابل تصور (هجوم افکارخطرناک) را نیز  بدون نیاز به هیچ دارو و دکتر کاملاً کنترل کند.

    بنابراین اگر شما مخاطب محترم نیز مانند افراد مذکور، قدردان نتایجی که خودتان از تمرین ذکر -مانند الان-  گزارش دادید باشید بدون تردید همین قدردانی شما را دلگرم می‌کند که در مواقع قبض و خصوصاً هنگام هجوم افکار خطرناک، بدون نیاز به هیچ روانپزشک و روانشناس و مشاورۀ مداوم امثال نگارنده و بدون نیاز به مصرف هیچ دارو یا تزریق و بستری شدن، با همان تمرین ذکر کاملاً آرامش را در هر حال تجربه کنید و اگر دیدید که این حس قدردانی در شما وجود ندارد یا خیلی کم است (کمتر از 50 درصد) «این پست» و چند پست مرتبط بعد از آن را یک بار دیگر با دقت بخوانید.


    پ.ن: اما در خصوص گلۀ برخی مخاطبان محترم که چرا برای کاربر محترم فوق با شناسۀ 40525 بیش از حد وقت می‌‌گذارم و اعتراض دارند که خودشان مدتها در فهرست صف مشاوره با مخاطبان بی صبرانه منتظر پاسخ نگارنده هستند عرض می‌کنم: ضمن عذرخواهی و اینکه اعتراض ایشان را قابل درک می‌دانم همانطور که عرض شد قبلا نیز با این مخاطب محترم تفاهم شده که برای کمک به خودش فقط 5 شنبه ها مجموع نظراتش را ببینم که اگر خدا بخواهد از این به بعد به احترام سایر مخاطبانی که گله دارند و منتظر پاسخ سؤالات خود هستند امید است با مسئولیت پذیری بیشتری، این قاعده حتماً رعایت شود.
    در خصوص اطلاع کامل از این قاعده در بخش «قوانین پرسش، پاسخ و مشاوره» قانون ۳، بند یک به تفصیل توضیح داده‌ام که از تمام مخاطبان خصوصاً شما مخاطب محترم (کاربری ز 40525) دعوت می‌کنم بند مذکور -که خوشبختانه قبلاً با شما چند بار تفاهم شده و مشمول آن هستید- را با دقت بخوانید.
    از اینکه شرایط دیگر مخاطبان محترمی که برخی از افکار خطرناک خودکشی رنج می‌برند و خطر خودزنی دارند را درک می‌کنید سپاسگزارم. خصوصاً اینکه این افراد هنوز مانند شما موفق به آغاز تمرین طرد افکار مزاحم نشده‌اند و بعضی از ایشان نیاز به مشاوره دارند.
    لطفاً شما و دیگر مخاطبان محترم اگر وقت دارید «قوانین پرسش، پاسخ و مشاوره»  را یک بار از ابتدا تا انتها کامل مطالعه نمایید (خصوصا قانون ۴ که بسیار تعیین‌کننده و تضمین کننده قطعی ناامید نشدن است) و خوشختانه هم اکنون موفق شدم این صفحه را مفصل بروزرسانی کنم.
    بدون تردید اطلاع از این قوانین کمک بسیار زیادی خصوصا به افرادی که دچار اختلال وسواس هستند می‌کند تا بدون هدر رفت وقت و غلبۀ ناامیدی، در کمترین زمان ممکن به نتیجۀ مطلوب برسند.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    عجب... کار کردن برای یک سید که مشکلش درگیر شدن به افکار وسواسی هست شد افتخار ولی پاسخ دادن به بنده خیلی کار بدی هست و من باید از صابران باشم و انتظار پاسخ برای سوالم که بنیادی ترین اعتقاد خداباوران را هدف قرار داده را هم نداشته باشم. چه زیبا و منطقی... مگه شما وسیله ای برای هدایت مردم نبودید؟ پس یالا! اگر میتوانید من را هدایت کنید! شاید توانستم از حالت کری و کوری و لالی خارج شوم و به صراط مستقیم بروم و بهشت برین در انتظارم باشد!!! البته بعید میدانم بتوانید، پاسخ های شما هرچقدر هم خوب باشند قول میدهم نمیتوانند خدا را اثبات کنند البته اگر بخواهید پاسخی دهید که میگویم سکوت شما بخاطر ترس از شکست و نداشتن دلیل هست...

    پاسخ:
    سلام
     
    مخاطب محترم!
    در مورد کار کردن برای سید محترم مورد نظر شما احتمالاً «این پرسش و پاسخ» با وی را مطالعه کرده‌اید که در آن تصریح کردم که برخی مخاطبان به طور جدی از اینکه نگارنده مشغول پاسخ به وی و حتی شما مخاطب محترم شده‌ام و بعد از چند ماه هنوز پاسخ یک سؤال ایشان را نداده‌ام گلۀ بسیار جدی دارند که در آن پرسش و پاسخ قرار شد اهتمام بیشتری بر اجرای قانون ۳، بند یک که قبلاً نیز با خود این سید محترم تفاهم شده  بشود.
    در حالی که این سید محترم بر خلاف شما مخاطب محترم تمرین طرد افکار مزاحم را برای درمان وسواسش مدتهاست آغاز کرده (اگرچه تجربۀ نگارنده با تکیه به شواهدی می‌گوید شما هم از نتایج این تمرین بهره‌مند هستید همچنانکه مع الاسف از افکار خطرناک نیز بی‌بهره نیستید) بنابراین عدالت ایجاب می‌کند بیش از شما به وی توجه شود.
    خصوصاً اینکه وقتی این سید محترم به دلیل اختلال وسواس مشمول قانون مذکور است شما به طریق اولی مشمول این قانون هستید چون حداقل نگارنده به یاد ندارم که وی بر خلاف شما سخن از تشکیک در محسوسات مقابل چشمش و حتی سخن از تشکیک حواس پنجگانه‌اش زده باشد و انکار بدیهیات دیگر.
    کافی است خود شما نزد یک روانشناس کاملاً سکولار و غیر مذهبی بروید و بپرسید آیا کسی که یکی از سخنان فوق را فقط به زبان آورده باشد (تشکیک در حواس 5 گانه و ...) به اختلال وسواسی-جبری (Obsessive-Compulsive Disorder) مبتلا شده است یا خیر؟ که خواهید دید در همان لحظۀ اول مشاوره با اطمینان کامل به شما خواهد گفت که وی مسلماً به اختلال وسواس آنهم از نوع خاص مبتلا شده است!
    در حالی که شما در همین گفتگوهای طولانی که با نگارنده داشتید بدیهیات فراوان دیگری را نیز از جمله سبزی رنگ برگ، اراده و غیره را نه تنها زیر سؤال بردید بلکه از اساس تلاش وافری کردید انکار کنید که به همین جهت شما مخاطب محترم همانطور که عرض شد به طریق اولی مشمول «قوانین پرسش، پاسخ و مشاوره» قانون ۳، بند یک هستید که لازم است به نشانی مذکور رفته و قانون مذکور را با دقت مطالعه نمایید خصوصاً همانطور که گذشت برخی مخاطبان در این خصوص گلۀ جدی به نگارنده دارند و حق هم با ایشان است.
     
    اما شما مخاطب محترم به دلیل اختلال وسواس مشمول قانون ۳، بند چهار نیز هستید که اگر مایل‌اید قانون مذکور را نیز با دقت مطالعه نمایید چون در آن قانون توضیح داده‌ام که چگونه تک تک شبهاتی که شما و دیگر مخاطبانی که به وسواس فکری مبتلا هستند توسط نگارنده پاسخ داده خواهد شد به طوریکه ایشان به دلیل اختلال وسواس از این پاسخ‌ها ضرر نکنند.

    اما برای اینکه شما مخاطب محترم بدانید نگارنده هیچ ناراحتی و حتی گله از شما ندارم چون شرایط روحی شما را به دلیل اختلال وسواس کامل درک می‌کنم کافی است به آخرین پیامی که لحظاتی قبل از شما دیدم به سایت آمده نگاهی بیندازید که در ابتدای آن پیام صادقانه گفتید: «نمیدانم برای چه چیزی پاسخگو نیستید ولی فکر کنم همین ده تا ده تا ارسال سوال باز هم تکرار شد. باز هم میگویم ببخشید و حداقل امیدوارم دیگر این اشتباه احمقانه و مضحک را تکرار ننمایم» اما در ادامه باز صادقانه (به دلیل اختلال وسواس) ده‌ها شبهۀ جدید دیگر را پشت سر هم و یکجا مطرح کردید که به عنوان نمونه به یکی از آن‌ها اشاره می‌کنم که گفتید:
    « احادیث زیادی هستند که ضد عقل میباشند» ...
    کافی است توضیحات مقدمۀ نگارنده خطاب به خودتان را یک بار در ذهن خود مرور کنید (تشکیک در حواس پنجگانۀ خود توسط شما) و از هر انسانی که هنوز مبتلا به اختلال وسواس نشده بپرسید آیا عقل شما حاضر است در محسوسات مقابل چشم و حتی حواس 5 گانه خودش تشکیک کند؟
     بدون تردید هیچ عقل سلیمی چنین چیزی را حتی در تصورش هم تأیید نمی‌کند بلکه با شگفتی به کسی که در حواس پنجگانۀ خودش تشکیک کند نگاه خواهد کرد!
    بنابراین شما مخاطب محترم  وقتی می گویید: « احادیث زیادی هستند که ضد عقل میباشند» باید از خود بپرسید کدام عقل؟ آیا آن چیزی که به شما بگوید در آنچه با چشم خود دیدید و حتی در حواس پنجگانۀ خود تشکیک کنید؟ اسمش عقل است یا افکار وسواسی؟!
    بنابراین مطمئن باشید همانطور که قبلا نیز به شما مخاطب محترم تصریح شد جنابعالی به دلیل انکار محسوسات و حتی تشکیک در حواس پنچگانۀ خود، از منظر علم و تجربه، بدون تردید به اختلال وسواسی-جبری (Obsessive-Compulsive Disorder) مبتلا شده‌اید (که عرض شد جهت اطمینان می‌توانید نظر هر روانشناس حتی سکولار را نیز در همین خصوص بپرسید).
    بنابراین عقل سلیم می‌گوید باید به جای تکرار شبهات تمام نشدنی (که صادقانه تلاش هم می کنید یکی یکی بفرستید اما به دلیل وسواس در عمل ده تا ده تا می شود) ابتدا قدمی برای دفع هجوم افکار مزاحم که شما را کامل محاصره کرده‌اند بردارید و به قدری ادامه دهید که حداقل بتوانید فرق بین وسوسه و ندای عقل را تشخیص دهید. (اگر برخی مانند آن سید محترم علیرغم تلاش برای درمان وسواس هنوز در این موارد دچار شک است به دلیل این است که هنوز اصل وجود عقل را به رسمیت نشناخته است که امید است تحقیق وی در این خصوص به نتیجه برسد.)

    لطفا اگر واقعاً تشخیص شما مخاطب محترم این است که باز به نگارنده جهت رفع شبهات مراجعه کنید (علیرغم اینکه در پاسخ به درخواست خودتان تصریح کردم به دیگران جهت پاسخگویی مراجعه کنید) به تشخیص شما احترام می‌گذارم و شما نیز  لطفاً به این عبارت خود پایند باشید «اینجا وبلاگ و زمین بازی شماست و من باید تابع باشم» و وقت بگذارید و قوانین پرسش، پاسخ و مشاوره را کامل از ابتدا مطالعه نمایید.

    به عنوان آخرین توصیۀ خیرخواهانه عرض می‌کنم، اگر اولویت خود را تمرکز کامل بر درمان وسواس فکری خود قرار دهید هم از فکر کردن به شبهات بی‌پایان و افسرده‌کننده برای همیشه راحت خواهید شد و هم به محض درمان، تمام شبهاتی که حاصل از این اختلال است به طور خودکار مانند دودی سیاه از ذهنتان خارج خواهند شد و سپس می‌توانید آزاد، برای هر شبهه‌ای که باقی مانده و نیازمند تحقیق است در زمان کوتاه اقدام به تحقیق خالی از تعصب کنید.
     در ضمن نگارنده قبلا نیز عرض کردم که بدون شک شما دچار اختلال چند شخصیتی یا شخصیت چندگانه Dissociative identity disorder (DID) نیز هستید که این اختلال نیز در صورت آغاز تمرین بسیار سادۀ طرد افکار مزاحم و سپس ترکیب آن با تمرین مشورت با عقل به طور خودکار درمان خواهد شد.

     جمع بندی:
     جهت کمک به شما مخاطب محترم و همچنین رعایت عدالت نسبت به دیگران، شما مشمول «قوانین پرسش، پاسخ و مشاوره» قانون ۳، بند یک و چهار شده‌اید و نگارنده با شواهد متعدد که فعلا لازم نیست به آن بپردازم اطمینان دارم اگر خودتان اختلال وسواس‌ را که اظهر من الشمس در شماست، بی‌دلیل انکار نکنید و وجودش  را بپذیرید، می‌توانید در کمترین زمان ممکن شاهد درمان این اختلال باشید که حداقل مانند آخرین پیامی که دقایقی قبل  ارسال کردید ناخواسته باز ذهنتان اقدام به ارسال ده‌ها شبهه نکند. (البته به تک تک این شبهات نیز طبق بند چهار از قانون ۳ که اشاره شد اگر خدا بخواهد پاسخ داده خواهد شد.)
    مشکل اصلی آن سید محترم این است که فعلا به عقل خودش هم شک دارد که اگر نداشت از تمرین ذکر، ده‌ها برابر الان نتیجه دیده بود که خوشبختانه وی خبر داد مشغول تحقیق در مورد عقل است و قدمهای خوبی برداشته تا بعد از اطمینان از وجود عقل در خودش، تمرین مشورت با عقل را آغاز کند (که به خودش گفته شد چون موفق به تشخیص وسواس ریزبینی نشد بنابراین رسیدن به این مرحله نیاز به اطلاع وی از مشاوره نگارنده با فرد دیگر دارد تا هر ندایی را به اشتباه ندای عقل تلقی نکند).
     اما شما مخاطب محترم ظاهرا حداقل در وجود عقل تشکیک نکردید که این امتیازی است برای شما که تمرین مشورت با عقل را در کنار درمان وسواس با تمرین طرد افکار مزاحم شروع کنید تا حداقل فرق بین افکار وسواسی و با ندای عقل برایتان روشن شود و این دو را با هم اشتباه نگیرید.
    اگر خدا بخواهد یک مشاوره سرنوشت ساز با یکی از مخاطبانی که به وسواس حاد مبتلا بود داشتم که نگارنده را به دلیل وسواسش ناچار کرد اصل وجود عقل و کارکردش را با کمک فیلم آموزشی به وی آموزش دهم و  اثبات کنم که بدون شک اگر آن گفتگو را پیگیری کنید فرق بین وسوسه و ندای عقل را به راحتی خواهید شناخت.

    به هر حال در درجۀ اول جهت کمک به شما مخاطب محترم و در درجۀ دوم جهت آسودگی خاطر مخاطبانی که در این خصوص گله کردند (و در حال مطالعۀ این گفتگو هستند)، جنابعالی مشمول «قوانین پرسش، پاسخ و مشاوره» قانون ۳، بند یک و چهار و برخی بندهای دیگر شده‌اید که (اگر کامل مطالعه کنید روشن است) که البته بدون شک در تجربه نیز مطمئن خواهید شد که اجرای این قوانین به نفع خود شماست.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام
    اینجانب از تمام کسانی که در اینجا و اطرافم و همه وهمه ی انسان های روی زمین که چیزی به نام رحم و درک در  سینه خود ندارند ؛تشکر میکنم  و میگم هیچ کس هیچ کس وهیچ کس و تاکید می‌کنم هیچ کس انگار درسینه خود قلب ندارد.

    ((اما من واقعا برای برخی مخاطبان شما دعا کرده بودم ( شخصی که موکنی داشت و آن سه نقطه )تا اگر وجود دارد آنها نیز برگردند))

    اما با تمام وجود از شما که مثل بقیه نیستید به نحو دیگر کمال تشکر را دارم و از مهربانی وخوبی های بی اندازه شما خیلی متشکرم.
    تمام تلاش خود را خواهم کرد که فقط وفقط وفقط به خاطر حفظ احترام به شما تا جایی که می‌توانم از این پس پیام یا نظر ی را جهت عدالت  ارسال ننمایم
    ضمن عذرخواهی مجدد فقط از شما .
    (ازتون خواهش میکنم در این مدت در صورت امکان برام دعا کنید)

     

    پاسخ:

    سلام

    همچنین در صورت امکان شما و دیگر مخاطبان محترم نیز اگر مایل بودید خصوصاً برای تکمیل کتاب تمرین طرد افکار مزاحم دعا کنید.
    در خصوص پیام دیگر شما: «الانم ازتون خواهش میکنم همون طور که خودتون فرمودید تمام مطالب راجب اون موضوع و موضوعات مرتبط باهاش رو فراموش کنید و واقعا از شما عذرخواهی میکنم»
    مطمئن باشید همانطور که قبلاً عرض شد چون شرایط مخاطبان خود را خصوصاً با این سبک غلط زندگی که رایج شده درک می‌کنم، حتی یک لحظه نیز به چیزی که عقلم اجازه نمی‌دهد فکر نمی‌کنم.
    لذا افکار مذکور را به حکم عقل، جزو افکار مزاحم می‌دانم و به کمک تمرین طرد افکار مزاحم به آن‌ها کوچکترین اهمیتی نمی‌دهم شما هم هیچ نگران نباشید و با خاطر آسوده متمرکز بر تمرین ذکر شوید و آرامش را تجربه کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • شناسۀ کاربر: 40614
  • سلام
    من دیگه خیلی دچار نشخوار فکری میشم.
     تا دلتون بخواد رفتم دکتر و هر دارویی رو دارم مصرف میکنم تا دیگه نشخوار فکری نکنم!
    حتی تمرین مدیتیشن و یوگا رو هم کامل انجام دادم و هیچ فایده ای نداشته و بازم مدام نشخوار فکری میکنم.
    با هر کسی از نزدیکان و دوستانم درد دل کردم و نشستم فکرای خودمو براش توضیح دادم فقط اونو مثل خودم افسرده میکنم!
    حتی به خودم قول میدم دیگه به همسرم این حرفا رو نزنم اما هر دفعه میگم من به عنوان شریک زندگی نباید هیچ چیز رو ازش مخفی کنم! 
    هر بار با اینکه تلاش میکنم نرم و غیرعصبی حالمو براش توضیح بدم اما حال اون طفلک رو هم مثل خودم خراب میکنم و بیچاره خیلی اذیت میشه!!
    احساس میکنم کسی تو خلوت میاد تو مغزم و نشخوار فکری رو بهم به زور تلقین میکنه و البته وقتی خصوصا میرم سرکار دیگه این حالت تموم میشه.
    در ضمن من وسواس عملی هم دارم که داستانش مفصله اما چون قرار شده هر بار فقط یک مشکل خودمو براتون توضیح بدم با اجازتون بعداً مزاحم میشم.
    در ضمن خواهش میکنم چون  مسئله من خیلی حیاتیه اجازه بدین از طریق ایتا به صورت گفتگوی دو طرفه باهاتون مشاوره داشته باشم. خیلی ممنون میشم.

    پاسخ:
    سلام

    لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

      👁 برای دیدن مجموعه نظرات هر کاربر، شناسۀ وی را در کانال یا صفحات سایت جستجو کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام دوست عزیز
    اگه براتون امکان داره منو راهنمایی کنید که چطور میتونم از مطالب سایتتون استفاده کنم. 
    مشکل یا بهتره بگم موضوع تحقیق من در موضوع وسواس فکری و عملی است و دوست دارم از مطالبتون کامل استفاده کنم.
     متشکرم.

    پاسخ:
    سلام

    لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • شناسۀ کاربر: 40612
  • سلام و احترام
    وقت بخیر 
    ببخشید یک مشکلی دارم که خیلی تلاش کردم حلش کنم ولی نتونستم سردرگمم و میخواستم دیدگاه شما رو هم بدونم.
     اینکه هر چقدر عقلمو به کار می‌گیرم درک میکنم که خدایی هست و وجود دارد ولی مدام یه فکری میاد که از کجا معلوم همه چیز تصادفی و خود به خود و از هیچ ساخته شده باشد؟ همین دیدگاهی که نئوداروینیسم ها دارند و با آمدن همین فکرها، باز به نتیجه نمی‌رسم. دقیقا راه حل  چیه؟
    البته اینم بگم با یک روانشناس صحبت کردم و گفتند مشکلتون وسواس فکریه.

    پاسخ:
    سلام

    لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

      👁 برای دیدن مجموعه نظرات هر کاربر، شناسۀ وی را در کانال یا صفحات سایت جستجو کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    درست میگویید... دقت که میکنم باز هم بسیار شبهه فرستادن آن و باز از محضر شما بخاطر اتلاف وقت و از دیگران بخاطر غصب حق مشاوره عذرخواهی میکنم و امیدوارم مرا ببخشید. فقط همین نکته را بگویم که من خودم هیچ رنج ذهنی ندارم (حاضرم به هر چیزی قسم بخورم و اگر الله باشد میداند که راست میگویم) و اصلا وجود وسواس در خود را احساس نمی‌کنم و ذهنم آزاد می‌باشد. البته شاید بخاطر این است که ذهنم روی الحاد قفل شده و فعلا همان را قبول دارد. من سعی میکنم صبور باشم، اما خواهشمندم اگر میتوانید خدا (فقط الله شیعی) را اثبات نمایید که من واقعا به وجود چنین شخصی شاخصی نیازمندم ولی در کنار اطمینان به عقیده... هنوز نفهمیده ام چه زمانی به سوالم پاسخگو هستید ولی آرزومندم در سلامت کامل جسمی و روحی باشید و از شما سپاسگزارم.

    باز هم از شما و دیگر مخاطبان که وضع بدتری نیز از من دارند پوزش می‌طلبم و امیدوارم عذر بنده را بپذیرید.

    پاسخ:
    سلام

    در خصوص روش پاسخ به شبهات امثال شما مخاطب محترم (که خودشان تصریح کنند به وجود محسوسات مقابل چشم شک پیدا کرده‌اند و حتی به حواس پنجگانۀ خود نیز دیگر اعتماد ندارند) همانطور که قبلاً عرض شد در «قوانین پرسش، پاسخ و مشاوره» قانون ۳ بند چهار توضیحاتی داده شده که بدون تردید این توضیحات را کسانی که وسواس فکری ندارند می‌توانند هم‌اکنون مطالعه کنند و مطمئن شوند آیا روشن و بدون ابهام هستند یا خیر.

    نگارنده بر اساس تجربه، روش پاسخ به شبهات امثال شما مخاطب محترم  را طوری تدبیر کرده‌ام که بتواند شبهات را حل کند نه اینکه خودش ده‌ها شبهه بر شبهات قبلی اضافه کند همچنانکه بر اساس تجربه با خود شما و دیگران تردید ندارم همین پاسخ‌ها نیز (بلکه استدلال دودوتاچهارتای ریاضی) برای ذهن کسی که درمان وسواسش را در اولویت قرار نداده خود تولید شبهۀ جدید می‌کند.

    شما در گفتگوهای قبلی صریحاً از پوچ بودن زندگی سخن گفتید و الان نیز به شکل افراطی مدعی شدید که هیچ رنج ذهنی ندارید (دقت کنید مدعی هستید هیچ رنج ذهنی ندارید، هیچ!) ادعایی که حتی اگر بهترین انسان‌ها از خداباوران زمان ما نیز جرئت کنند به زبان بیاورند -با اینکه که این افراد به بهشت ابدی معتقد هستند- باز عقل سلیم می گوید باید در خصوص صحت آن ادعا (که هیچ رنجی ندارند) جداً تحقیق شود!
     بنابراین بدون تردید اگر موفق شوید طبق روش بسیار ساده که «اینجا» آمده با عقل واقع‌نگر خود مشورت کنید به روشنی به شما خواهد گفت کسی که واقعا به این نتیجه رسیده باشد که زندگی پوچ است و معنای پوچ بودن را حتی در حد لغتنامه (1) بداند، حداقل آن این است که دیگر جایی برای شادی واقعی در زندگی چنین فردی باقی نمی‌ماند! (چه رسد که مدعی شود هیچ رنجی هم در زندگی ندارد.)
     اساساً مشکلی که باعت شده این افراد متأسفانه کارشان به جاهای باریک و خطرناک کشیده شود همین است که درک ابتدایی و متعارف از معنای سخنانی که می‌گویند و نتایج حداقلی آن در زندگی واقعی خود ندارند و برخی نیز بااینکه حتی کودکان متوجه میشوند از اختلال وسواس فکری و عملی رنج می‌برند اما خودشان به هیچ وجه قبول ندارند وسواسی هستند.
    به عنوان فقط یک نمونه نگارنده چند سال قبل با یک فوق تخصص که به شدت وسواس فکری و عملی داشت (به طوری که وقتی بارها دستش را زیر آب می برد باز مطمئن نمی شد خیس شده) گفتگو و مشاوره داشتم؛ این فرد بسیار محترم به شکل بسیار مضحک از اساس قبول نداشت که به اختلال وسواس مبتلا شده است! (دقت کنید مدرک تحصیلی وی در آن زمان فوق تخصص Subspecialty بود!)
     حقیقت فوق مورد تأیید صریح علم روانشناسی نیز هست که خطرناکترین نوع وسواس فکری و عملی را این می‌داند که خود فرد مبتلا به هیچ وجه من الوجوه حتی احتمال هم نمی‌دهد به آن مبتلا شده است و متأسفانه این افراد وقتی کارشان کاملاً بیخ پیدا می‌کند (مانند هر بیماری که وارد فاز سخت می‌شود)، به ناچار حاضر به پذیرش اختلال در خود می‌شوند!
    البته برخی نیز هستند که با ترکیب تعصب (یا به قول یکی از مخاطبان لجاج کاری) با ناامیدی از رحمت بیکران الهی، تا پایان عمر حتی حاضر نیستند واقعیات معمولی و ابتدایی زندگی را نیز بپذیرند و در مسیر درست و خردمندانه که به نفع خودشان است قرار بگیرند!
    نکته: روش اینکه کاملاً مطمئن شوید مبتلا به وسواس هستید یا خیر را در مشاورۀ قبلی عرض کردم (حضور نزد روانشاس حتی کاملاً سکولار و غیر مذهبی و اذعان به انکار محسوسات مقابل چشم و تشکیک در حواس پنجگانه خود و ...)

    پ.ن: وسواس (Obsessive-Compulsive Disorder) از نظر علمی دو فاز دارد، فاز اول نرم است که شخص در اوایل احساس آزادی کاذب و غیر واقعی می‌کند و بعد از اینکه به آن عادت پیدا کرد (و ترک آن عادت سخت شد)، وارد فاز دوم که فاز سخت و سپس بسیار سخت و در نهایت غیرقابل تحمل است می‌شود. این واقعیت علاوه بر علم روانشناسی متکی به تجربۀ افراد بیشماری است و قابل انکار نیست؛ از جمله خداناباورانی که تجربۀ کافی دارند و نگارنده به خاطر مشاوره مدام با گفتگوهای عمیق و بعضاً علمی و منطقی با ایشان در ارتباط هستم (نمونه)؛ این افراد به راحتی واقعیت فوق را به زبان می‌آورند!
     ایشان نیز مثل شما زندگی را پوچ می‌دانند ،اما بر خلاف شما چون معنای پوچ بودن و نتایج واقعی این ادعا را بر زندگی می‌دانند و اصرار دارند منطقی گفتگو را پیش ببرند، بنابراین ادعای آزادی ذهن و اراده از دید این افراد، شوخی و وعدۀ توخالی ادیان است! (طبعا دید این افراد مورد تأیید عقل سلیم و کسی که اهل تحقیق است نیست؛ این افراد کمک خدا را بدون هیچ دلیل منطقی از زندگی خود حذف کرده‌اند لذا از دید ایشان ادعای آزادی ذهن و ارادۀ ازاد غیرمنطقی به نظر می‌آید.)

    نکته: نگارنده از انتشار نظر مخاطبانی که وقت گذاشتن بیش از حد نگارنده برای برخی مخاطبان محترم ازجمله کاربری ز و شما را خلاف عدالت می‌دانستند به احترام شما خودداری کردم که امیدوارم رضایت ایشان بعد از اطلاع از اعمال «قوانین پرسش، پاسخ و مشاوره» قانون ۳ بند یک (فقط پنجشنه‌ها نظر این افراد را می‌بینم مانند الان) جلب شده باشد.

    ________
    (1) پوچ / puC /
    مترادف پوچ: کشکی، مزخرف، میان تهی، بی اساس، بی بنیاد، بی فایده، بی معنی، بیهوده، پوک، تهی، چرند، خالی، صفر، واهی، هجو، هیچ، یاوه

    معنی انگلیسی: vain,  futile,  empty,  hollow,  frivolous,  blank,  null,  void,  nonsense,  idle talk,  twaddle,  absurd,  airy,  frothy,  hokum,  inane,  meaningless,  phantom,  rubbish,  tinsel,  trumpery,  vacuous,  windy,  tosh
     

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام و خسته نباشید. من از وقتی که قول دادین برای تغییر سبک زندگی کلیپ خانوادۀ ارنست رو تولید کنید خیلی منتظرم!
    انتقادم اینکه هر وقت قولی میدین بهش زودتر عمل کنین! 

    پاسخ:
    سلام

    لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام وقتتون بخیر
    ممنون از کانال خوب و درجه یکتون که محتوای ارزشمندی رو داره به مردم ارائه میده.
    یک پیشنهاد داشتم:
    لطفا در یک پست خیلی زیاد لینک نذارید و آدم رو پاس ندید به یک پیام، سایت، مطلب یا فیلم دیگه و غیره!
    چون داخل‌هر لینک، باز دوباره چند تا لینک و نشانی جدید وجود داره و آدم حسابی از این بابت سردرگم و اذیت میشه!
    بعضی محتواهاتون رو بزرگواری کنید و خلاصه‌تر ارائه بدید که همونجا فرد بیمار با یک راهکار آشنا بشه و زودتر به نتیجه برسه و درمان خودش رو از همون لحظه شروع کنه.

    پاسخ:

    سلام

    لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام وقت شما بخیر 

    ببخشید من خیلی با خودم کلنجار رفتم تا بهتون پیام ندم ولی واقعا دیگه نمیتونم.

    الان حدود ۹ماهه که با کانال شما آشنا شدم اما هنوز نتونستم تمرین طرد افکار مزاحم که به قول خودتون خیلی سادست رو انجام بدم باور کنید هیچ لجبازی ای نیست من دوست دارم حتی شده برا تجربه هم انجام بدم این تمرین رو ولی واقعا دست خودم نیست. یه جایی خونده بودم که نوشته بودید کسانی که سختی زیادی کشیدند بدون بهانه آوردن تمرین رو انجام میدن و موفق هم پیش میرن اما من چند ساله که هر کاری رو شروع میکنم نمی تونم ادامه بدم و میزنم زیرش و بعد از چند وقت تازه عواقب انجام ندادن اون کار رو میبینم.متاسفانه عادت بد خیال پردازیم هم دوباره برگشته.

    اما مشکل جدیدی که برام پیش اومده و خیلی هم با عقلم مشورت کردم ولی به نتیجه ای نرسیدم و بابت همین موضوع هم ازتون کمک می‌خوام اینه که من بخاطر همین وسواس ها خیلی افت تحصیلی داشتم و عملکرد خیلی بدی از خودم نشون دادم در کنکور و هیچ کس حتی پدر و مادرم هم از این بیماری من خبر ندارن و براشون یه سواله که چرا منی که همیشه تا چند سال پیش شاگرد اول کلاس بودم و سال کنکورم هم دائم تو اتاقم بودم و کتاب دستم بود این قدر بد عمل کردم اما اصلا نمی‌دونن من همه این وقتا دچار خیالات و افکار وسواسی خودم بودم و مطمئنم نه تنها با این بیماری هیچ آشنایی ندارن بلکه حتی فکر هم نمیکنن من درگیر همچین بیماری ای باشم چون من در ظاهر خیلی آدم معمولی و خوبی به نظر میرسم ولی هیچ کس نمیدونه درونم چه خبره و چقدر ذهنم شلوغه و این موضوع از همه بیشتر اذیتم میکنه.الان هم اصرار دارن خودم رو برا سال آینده آماده کنم اما من واقعا با این بیماری نمیتونم درس بخونم و مطمئنم امسال هم مثل سال پیش میشه .من خیلی دوست دارم آدم مفید و تحصیل کرده ای باشم برا همین سر موضوع انتخاب هدف و شغل دچار بهتره بگم وسواس ریزبینی شدم و اصلا نمیتونم برا خودم هدف پیدا کنم متاسفانه خیالات فانتزیم هم باعث شده خودم رو تو بهترین موقعیت  شغلای مختلف تصور کنم و از واقعیت دور تر بشم و الان بعد از کنکور هم نمی‌دونم می‌خوام چی کاره بشم...الانم این قدر ذهنم درگیره همین درس و هدف شغلی که اصلا نمیتونم تمرین طرد افکار مزاحم رو انجام بدم حتی تمرین مشورت با عقل رو هم که می‌خوام انجام بدم میمونم چی بنویسم!

    خواهش میکنم کمکم کنید...

    پاسخ:

    سلام

    وقت شما هم به خیر
    شما مخاطب محترم در گذشته چون می‌توانستید با درس‌خواندن ذهن خود را مشغول کنید به همان اندازه از افکار مزاحم در امان می‌ماندید اما امروز که به هر دلیل دیگر مانند گذشته انگیزۀ کافی برای درس خواندن ندارید به طور طبیعی به همان اندازه ذهن شما درگیر افکار مزاحم (ازجمله خیالات) شده است و کارکرد تمرین طرد افکار مزاحم نیز دقیقاً برای همین است که می‌تواند این مشکل را به راحتی حل کند.
    اما اینکه شما در این تمرین علیرغم اینکه دوست دارید موفق باشید احساس شکست می‌کنید کافی است از این به بعد مطمئن شوید که شکست در انجام این تمرین (خصوصاً  اگر اختیاراً تکرار نام خدا را انتخاب کرده‌اید) بخشی از خود تمرین است که اگر شما این شکست را خارج از این تمرین نبینید بلکه آن را مقدمۀ پیروزی و گشایش بعدی ببینید به جای احساس منفی، احساس مثبت در شما شکل خواهد گرفت.
    برای اینکه بهتر متوجه منظورم شوید یک بار این مشاورۀ کلیدی را «اینجا» از ابتدا مطالعه نمایید و اگر وقت دارید دو صوتی که به این مشاوره پیوست کرده‌ام خصوصاً صوت اول را نیز کامل کوش کنید.
    در خصوص تمرین مشورت با عقل نیز همین مقدار بدانید که انجام این تمرین خصوصاً برای مبتلایان به اختلال وسواس فکری، چندین برابر مشکل‌تر از انجام تمرین طرد افکار مزاحم است به طوری که برخی حتی از شنیدن نام عقل نیز دچار استرس می‌شوند و علیرغم اینکه در تمرین طرد مهارت پیدا کرده‌اند اما در تمرین مشورت با عقل بسیار ناکام هستند.
     بنابراین اگر در انجام این تمرین نیز احساس شکست به شما دست می‌دهد مطمئن باشید که این احساس کاملاً طبیعی است و تشخیص نگارنده این است که شما در تمرین مشورت با عقل از بسیاری موفق‌تر هستید.
    حتی برخی مخاطبان محترم بیش از شما در انجام تمرین طرد افکار مزاحم اظهار ناکامی و شکست می‌کردند اما خوشبختانه به محض اینکه در نهایت نگارنده بالاخره موفق شدم ایشان را مانند توضیحات مذکور قانع کنم که شکست بخش جدایی‌ناپذیر از این تمرین است (و اگر نباشد به نتایج اصلی این تمرین نمی‌رسند)  احساس منفی ایشان از هر شکست تبدیل به احساس مثبت شد و همین باعث شد این افراد در نهایت خودشان گزارش می‌دهند که امیدواری از انجام این تمرین جای خودش را به احساس ناکامی داده و بالاخره امروز به نتایج بسیار خوبی از انجام این تمرین رسیده‌اند به طوری که در حال بیداری آن را اختیاراً ترک نمی‌کنند (نمونۀ اول و دوم) و همین باعث شده که از افکار مزاحم بیش از دیگران در امان مانده و در درس و کارهای اجتماعی به شکل محسوسی موفق شوند. 
    یکی از این مخاطبان فرهیخته (کلیک) امروز جزو دانشجویان ممتاز کشوری است درحالی که چند سال قبل که برای مشاوره مراجعه کرده بود، به دلیل شدت هجوم افکار مزاحم چنان دچار افت تحصیلی شده بود که تصمیم جدی داشت به طور کامل ترک تحصیل کند. به همین جهت وی نیز از کسانی است که قدر تمرین طرد را با همۀ وجود می‌داند و در آن موفق است.
    اگر شما گفتگوی مستقیم با وی در فضای مجازی به شکل ناشناس را برای خود مفید می‌بینید نگارنده با کسب اجازه از خودش می‌توانم حساب کاربری وی در ایتا را به شما بدهم و اگر هم لازم نمی‌بینید و همین مقدار توضیح فوق برایتان قانع کننده است پس با خاطر آسوده مطمئن باشید که شسکت بخشی از انجام دو تمرین فوق خصوصاً تمرین طرد افکار مزاحم است و به محض اینکه شما این واقعیت را (مانند دانشجوی ممتاز مذکور) کامل بپذیرید به تجربه خواهید دید که ورق فوراً به طور کامل برخواهد گشت. (چون مشکل اصلی الان شما این است که از احساس شکست و ناکامی در این تمرین احساس منفی به شما دست می‌دهد درحالی که واقعیت درست عکس این است.)

    نکتۀ ۱- بله بدون تردید اگر سختی‌هایی که مخاطبان مذکور کشیده‌اند را هر کسی دیگر از جمله شما مخاطب محترم نیز تجربه می‌کردید در این صورت شما نیز مانند ایشان موفق می‌شدید دو تمرین طرد و عقل را (مشروط به پذیرش اینکه شکست بخشی از دو تمرین است) بسیار با انگیزۀ بیشتر انجام دهید اما هنر تمرین مشورت با عقل این است که بتوانید بدون کشیدن این سختی‌ها به نتایج مذکور برسید و در این صورت دیگر نخواهید گفت: «من چند ساله که هر کاری رو شروع میکنم نمی تونم ادامه بدم و میزنم زیرش...»
    نکتۀ ۲- گفتید: «بخاطر همین وسواس ها خیلی افت تحصیلی داشتم و عملکرد خیلی بدی از خودم نشون دادم» که البته بهتر است بگویید به خاطر همین وسوسه و هجوم افکار مزاحم ... یا در جای دیگر گفتید: «هیچ کس نمیدونه درونم چه خبره و چقدر ذهنم شلوغه» یا گفتید: «سر موضوع انتخاب هدف و شغل دچار بهتره بگم وسواس ریزبینی و  خیالات فانتزی ... شدم و اصلا نمیتونم برا خودم هدف پیدا کنم»
    علت اصلی این مشکلات، تراکم بیش از حد افکار مزاحم در ذهن شماست که با تمرین طرد تمام این مشکلات تبدیل به فرصت خواهند شد البته به شرطی که با توضیحاتی که گذشت شما نیز قانع شده باشید که شکست در تمرین طرد، حتی در حد عدم انجام آن طی چند ماه، بخش جداناپذیر از این تمرین است که تکرار این ناکامی‌ها و شکست‌ها، در نهایت شما را به این یقین می‌رساند که برای حل هر مشکل و حتی انجام خود این تمرین نیاز به کمک دستی قدرتمندتر از همۀ اسباب دارید که فقط او می‌تواند به راحتی آب خوردن تمام مشکلات شما از جمله هجوم افکار مزاحم را به طور کامل حل کند.
    در این صورت شما نیز مانند فرد مذکور علاوۀ بر رتبۀ بالای کنکور، به سادگی می‌توانید دانشجوی ممتاز کشوری بشوید، اما مهمتر از آن این است که بدانید رسیدن به آرامش کامل و رسیدن به تمام اهداف عالی زندگی در آنچه رسانه و جامعه برای ما تعریف می‌کنند ازجمله قبولی کنکور و دانشجو شدن خلاصه نمی‌شود!
    اگر ما همۀ موفقیت‌ها را به اشتباه در قبولی کنکور و دانشجو شدن دیدیم خود همین تصور افراطی، تبدیل به وسواس و بتی جدید خواهد شد که شکستنش سخت به نظر خواهد رسید در حالی که در واقعیت چنین نیست.
    نکتۀ ۳- نمی‌دانم چقدر گفتن این نکته برای شما مفید است اما هر دو فرد مذکور که در مدت زمان کوتاهی با خصوصا تمرین طرد به نتایج چشم‌گیری رسیدند هر دو یک ویژگی داشتند و آن این بود که زود دلشان می‌شکست و از خدا کمک می‌خواستند که به هر حال اگر کسی از چنین ویژگی نیز برخودار نباشد ادامۀ تمرین طرد وی را به همان نتایج خواهد رساند اما قدرت دعای با اشک در میان‌بر کردن راه‌ها، طبق عقل و نقل و تجربه قابل انکار نیست.

    جمع بندی: از این به بعد هر زمان فقط شوق داشتید دو تمرین طرد افکار مزاحم و مشورت با عقل را انجام دهید و هر زمان دیدید شوق ندارید (ولو یک ماه فاصله شود) از انجام دو تمرین مذکور با خیال راحت خودداری کنید.
    اما اگر علیرغم اینکه شوق ندارید، احساس کردید برای نجات از افکار مزاحم نیاز به انجام تمرین طرد دارید یا برای رسیدن به یک نتیجه مطمئن نیاز به تمرین مشورت با عقل دارید در این حالات نیز می‌توانید از احساس نیاز خود استفاده کنید و دو تمرین فوق را انجام دهید.
     سخن پایانی: اگر قانع شوید شکست بخش جداناپاپذیر و لازم از دو تمرین فوق خصوص تمرین طرد (مشروط به انتخاب نام خدا) است احساس منفی شکست در شما تبدیل به احساس مثبت خواهد شد و دیگر اینگونه احساس ناکامی نمی‌کنید و همین کمک مؤثری می‌کند بیشتر موفق به انجام دو تمرین مذکور شوید.
    هر زمان احساس شکست به شما دست داد می‌توانید با کمک خود تمرین طرد به آن اعتنا نکنید.

    اگر مایل بودید از این به بعد به جای «میم دال» از شناسۀ 40125 که شناسۀ مخصوص شماست استفاده کنید و عبارت شناسۀ کاربر: 40125 را به جای نام خود بنویسید.
    با جستجوی این شناسه می‌توانید به راحتی تمام نظرات خود را در سایت یا کانال پیدا نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام علیکم، آیا مشکلی که براتون تعریف میکنم وسواس حساب میشه یا شرم بی خودی؟ من هر وقت که میخوام نماز بخونم باید تنهای تنها باشم، یعنی اگر خانواده یا آشنایان حضور داشته باشن نمیتونم نماز بخونم و یه حس عجیبی بهم دس میده و باید برم توی اتاق در رو هم ببندم، ولی باز این حس مزاحم تر میشه و من فکری میاد تو سرم که نه، هنوز صدام بهشون میرسه و باید آروم نماز بخونم. برای نماز های صبح و مغرب و عشا قطعا باید نماز رو بلند خوند وگرنه باطله ولی من که بین این دو مورد یعنی باطل شدن و اون حس گیر کردم یه طوری میخونم که صدای اصلی میاد بیرون ولی خیلی کم به طوری که نمیدونم بلند حساب میشه یا نه. نمیدونم از روی خجالت کشیدن بی مورد هست یا وسوسه؛ البته این مشکل رو جلوی غریبه ها و همکلاسی ها ندارم و اصلا این حس نمیاد ولی جلوی اقوام و خانواده آشنایان ظاهر میشه که خیلی بده و حتی پیامبر (ص) گفته هر آدمی که شرم بی خود داره احمقه! البته که درست گفته چون من تو خیلی چیزایی که باید شرم ندارم ولی در ارتباط با خدا چرا.

    پاسخ:
    سلام

    لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • شناسه کاربر۴۰۵۲۵ (ز)
  • سلام واحترام وقت شما به خیر باشد.
    گفتم شاید بهتر باشه شما رو در اطلاع قرار بدهم.
    راستش من این هفته خوب عمل نکردم ... و خیلی ناامید بودم ..
    ولی مجدد یه تصمیم گرفتم که خواستم شما رو در جریان این تصمیم قرار بدهم که به هرحال اگر لازم است راهنمایی فرمایید و اگر نه هیچ ،هر موقعه نوبتم شد پاسخم را بدهید.

    خیلی جامع میگم:
    من نمیدونم میتونم به حقیقت برسم یا نه ... اما به عنوان یه گمراه یا هر چیزی اسمم هست تصمیم گرفتم ذکر رو ادامه بدهم بی هیچ توقعی .... همین که میتونم صداش بزنم  واقعا خوشحالم همین که این ذکر رو دارم ... اگه وجود داره ... دیگه قراره چی بشه رو بی خیال شدم  ... البته ته دلم یه کم امید دارم ...

    چندین ماه دیگه شاید باز به شما اطلاع بدهم .معذرت میخوام
    (واقعا خیلی حالت های قبض وحشتناکه خیلی ..)

    سپاسگزار و مجدد عذرخواهی

    پاسخ:
    سلام

    وقت شما هم به خیر

     شما مخاطب محترم در هفتۀ گذشته مدام پیام‌های متعدد فرستادید که قبلاً با هم تفاهم کردیم برای کمک به خودتان فقط پنجشنبه‌ها مجموع نظرات شما را با هم مطالعه کنم.
    امیدوارم پاسخ طولانی زیر و دیگر پاسخ‌های مشابه نگارنده طی  این چند سال به شما نشان دهد که برای جنابعالی که خصوصاً گفتید از سادات هستید احترام ویژه قائل هستم.
    در نهایت متوجه شدم تقریبا بعد از هر پیام که در هفتۀ قبل ارسال کردید از من خواسته‌اید که به پیام قبلی شما پاسخ ندهم.
    به عنوان نمونه در آخرین پیام قبل از پیام فوق نوشتید:

    شرمنده ؛خواستم بگم که ببخشید جواب ندهید..اگه لازم شد باز ...
    (لطفا اگه میشه ببخشید /لطفا من اینقدر پیام می‌دهم مسدود نکنید خواهش میکنم ./ سعی میکنم تا بلاخره خوب بشم از هر نظر  ..خواهش میکنم ببخشید (

     الان نوشته‌اید:
    تصمیم گرفتم ذکر رو ادامه بدهم بی هیچ توقعی!
    شما مخاطب صادق در حالی می‌گویید بدون هیچ توقعی، که بارها در پیام های خود اذعان کرده‌اید که در تجربه با کمک تمرین ذکر آرام می‌شوید و چندین بار هم بعد از عذرخواهی پیام داده‌اید علت اینکه به هم ریخته بودید و ناآرام بودید (و حتی افکار خودکشی سراغتان آمده) این بوده که ساعتی از تمرین غافل شده بودید.

    بنابراین با توجه به اینکه شما مخاطب پرتلاش، به دلیل اختلال شدید وسواس، تقریبا به وجود هر چیز شک پیدا کرده‌اید و حتی حاضر نیستید به حرف عقل خودتان هم گوش کنید (در حالی که به تجربه ثابت است شنیدن مداوم حرف عقل ریشۀ هر اختلال روانی خصوصا وسواس شدید شما را تا پایان عمرتان میخشکاند و از هر افسردگی، اضطراب و ناامیدی شما را حفظ می‌کند و حالت قبض را به حداقل می‌رساند و ...)، بنابراین شایسته است به همین تجربۀ مکرر خود یعنی تمرین ذکر که خودتان می‌گویید هر بار ترکش کردید پشیمان شده‌اید احترام بگذارید و قدردانش باشید تا دیگر به دلیل غفلت از این تجربۀ ارزشمند، اذیت نشوید.

     چند نمونۀ دیگر از پیام‌های شما در تجربۀ تمرین ذکر:

    میشه من استثنا حرف عقل رو گوش ندم ... و فقط ذکر فقط الله؟ من واقعا حالم بد میشه (حتی از شنیدن) کلمۀ عقل (متن کامل)  اما خوشحالم که با ادامه (تمرین) ذکر‌ بهترم (متن کامل) حس کردم خدا رو قبول دارم و هست😭💔 (متن کامل) منم دلم میخواست به بالاترین سطوح این تمرین (ذکر) برسم؛ این تمرین بهترین هدیه الله بود. (متن کامل)

    شما در پیام دیگر خود در همین هفته نوشته‌اید:
    ..من قدر دان نیستم و ...
    دلم میخواد به ذکر برگردم من هنوز میگم چون دوسش دارم
    با توجه به اینکه در پیام فوق خودتان صادقانه از عبارت قدردانی استفاده کردید بنابراین امید است به جای اینکه بگویید: بدون هیچ توقعی تصمیم دارید ذکر بگویید، حداقل قدردان نتایجی که خودتان بارها تصریح کردید از تمرین ذکر در حال تجربۀ آن هستید باشید  آنهم در شرایطی که مدام می گویید هیچ چیز حتی عقل خودتان را هم قبول ندارید و قبلاً نیز گفتید به دلیل غفلت از ذکر حتی فکر خطرناک خودکشی نیز سراغتان آمده است.
    به عبارت دیگر شما مخاطب محترم از یک طرف می گویید: «تصمیم گرفتم ذکر رو ادامه بدهم بی هیچ توقعی» که اینطور برداشت می‌شود که انگار تمرین ذکر در تجربه‌ای که خودتان نیز قبول دارید، هیچ آورده‌ای برای شما نداشته و از طرف دیگر بارها اذعان کرده‌اید که تمرین ذکر در زندگی واقعی- و علیرغم شک‌ تقریباً به همه چیز- شما را از پشیمانی و حتی از فکر خطرناک خودکشی حفظ کرده است.
    با توجه به اینکه در پیام دیگر خود باز گفتید:
    نویسنده بزگوار اگه ازتون خواهش کنم راجب عقل هیچی نگید که باز یه غوز بالای غوزم اضافه میشه ..
    بنابراین از شما دعوت می‌کنم به همان تجربۀ ذکر که قبولش دارید پایبند باشید و احترام بگذارید تا گرفتار مشکلات و خطراتی که حتی برخی انواع آن قابل پیش بینی و تصور هم نیستند نشوید تا اگر خدا خواست در اولین فرصت، مشاورۀ خود با یکی از مخاطبان را به شکل کلیپ و متن منتشر کنم  که او نیز مانند شما به شدت دچار اخلال وسواسی-جبری بود و مرا وادار کرد که اصل وجود عقل و کارکردش را برایش قدم به قدم ثابت کنم و توضیح دهم. (چون عرض کردم ریشۀ مشکل شما به محض اینکه اصل وجود عقل و کارکردش را قبول کنید در همان لحظه و ثانیه حل می‌شود و می‌توانید از همان آن، درمان وسواس را یکبار و برای همیشه آغاز و در مدت محدودی تمام کنید.)
    در پیام دیگر نوشتید:

    من یه گناه که قول داده بودم انجام نمیدم انجام دادم بعدش ....
    میدونید وقتی به یقین رسیدم پارسال /اون گناه رو زیاد انجام می‌دادم و میگفتم من دیگه. یقین دارم و ایمانم رو از دست نمیدم

    همانطور که بارها در کانال و سایت عرض شد با سبک غلط زندگی که امروز به دلیل فضای بی در و پیکر مجازی رایج شده متأسفانه برای حتی افراد باایمان (که برخی طلبه هستند و با نگارنده مشاوره داشتند و شما نیز گفتید لیسانس قرآن و حدیث دارید) این خطر پیش آمده که  گناهانی که ایمان و یقین را ضربه می‌زنند را راحت‌تر مرتکب شوند (و حتی علیرغم داشتن تجربۀ یقین، به اصل وجود خدا نیز شک بی‌اساس پیدا کنند) که راه آن نیز اصلاح سبک غلط زندگی (نرفتن به هر صفحه و کانال بی‌بندوبار و شبهه‌پراکن) و خصوصاً ناامید نشدن به هر قیمت از رحمت خدا و توبۀ صادقانه است.
    نکته: اگر به آبروی دیگران تعرض شده و مفسده ندارد از وی باید حلالیت گرفته شود و اگر مفسده دارد لازم نیست حلالیت گرفته شود و در مورد شما مخاطب محترم کافی است نیت کنید تا زمانی که حق وی جبران شود خداوند پاداش تمرین ذکر شما را در پروندۀ وی نیز ثبت کند و بعد از آن دیگر ذهنتان را با خیال راحت کامل متمرکز بر تمرین ذکر کنید.
    در پیام دیگر نوشته‌اید:

    ((چرا افکار مزاحم باید طرد بشوند؟ براتون امکان داره جوابم رو بدهید؟ خواهش میکنم ...

    سپس فوراً پیام دادید که خودتان قبلاً پاسخش را می‌دانستید و از نگارنده خواستید که به این افکار که در واقع خودتان هم متوجه شدید افکار وسواسی هستند پاسخی ندهم:
    با عرض معذرت. ببخشید من باز پیام دادم متاسفم .
    شما بارها گفتید بعدا میفهمم که اون فکر‌مزاحم قطعا دروغ و حقیقت نیست .ببخشید که دیشب ۳پیام دادم .لطفا واقعا ببخشید من نباید پیام می‌دادم متاسفم.جدا از شما عذر می‌خواهم
     

    همچنین بارها مانند الان نوشته‌اید: اگر خدایی وجود دارد؟
    دعا میکنم خدایا اگه وجود داری  شفای منو ذکر قرار بده و کمک کن تا بگم و برسم ..
    مخاطب محترم نگارنده بار دیگر از شما دعوت می‌کنم متنی که «اینجا» آمده را با دقت مطالعه کنید تا مطمئن شوید اینکه مدام تکرار می‌کنید: «اگر خدایی وجود دارد» این عبارت تکراری شما، هم از منظر عقل، هم از منظر علم و هم حتی از منظر تجربۀ خالص بشری، در واقع یک شک و فکر کاملاً وسواسی و حاصل اختلال وسواس شماست که خوشبختانه به محض درمان، به طور کامل و بدون نیاز به هیچ استدلال برطرف می‌شود.
    شما در حالی مدام از شک به وجود خدا سخن می‌گویید که بارها در پیام‌های دیگر خود تصریح کرده‌اید که به وجود خدا به یقین رسیده بودید از جمله در پیام چند روز قبل:
    میدونید وقتی به یقین رسیدم پارسال...
    بنابراین نگارنده قول می‌دهم الان دعا کنم و از خدایی که با شواهد بیشمار مقابل چشم به وجودش یقین دارم  بخواهم که کمک کند شما با خواندن متن مذکور، بالاخره یک بار و برای همیشه متوجه حقیقت بشوید و بدانید که اگر از همین الان تصمیم بگیرید به یقینی که بارها تصریح کردید قبلاً آن را تجربه کرده‌اید احترام بگذارید و آن یقین ارزشمند را با شک‌های آن‌هم کاملاً بی‌اساس اینطور آسان نادیده نگیرید مطمئن باشید همان لحظه، مشکل شک شما به همه چیز خصوصاً وجود عقل شریف خودتان نیز از اساس حل خواهد شد و بلافاصله درمان اختلال وسواس شما نیز به شکل ریشه‌ای یکبار و برای همیشه آغاز شده و مانند دیگر مخاطبان که برخی به بی‌ایمان کامل رسیده بودند در مدت محدودی به پایان خواهد رسید.
    پیشنهاد می‌کنم شما نیز خودتان دعا کنید (چون تا جایی که یادم هست گفتید حتی دعای کمیل را نیز گوش کردید و گریه نیز کرده‌اید) و خصوصاً چون گفتید سید هم هستید امیدوارم با خواندن با آرامش و دقیق متن مذکور (که متکی به تجربۀ صرف نیز هست)، حداقل تابع تجربۀ شخصی خودتان بشوید و از این گرفتاری سریالی یک بار و برای همیشه خارج شوید و به حقیقت مذکور برسید و نگارنده و دیگران مخاطبانی که اطلاع دارم پیگیر مشاوره و نگران حال شما هستند را خوشحال کنید. (یکی از این مخاطبان پیام داد که به حرم امام رضا (ع) رفته و مخصوص شخص شما دعا کرده است.)
    📎 اگر مایل بودید، نتیجه را هر زمان خوستید  اطلاع دهید (اختیاری) که امید است خوش‌خبر باشید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • مهناز / شناسۀ کاربری 21226
  • سلام وقت شما بخیر 

    من کلا میترسم 

    مثلا اگه توی مدرسه با کسی حرف بزنم و اون چیزی بگه که نتونم جواب بدم میترسم و وحشت دارم به خاطر همین با هیچی ارتباط برقرار نمیکنم و حتی حرف هم نمی‌زنم به خاطر همین حرف نزدنم خیلی از بچه ها مسخرم میکنن مثلا میگن تو دوست نداری مثل ما جیغ بزنی یا مثلاً میگن من اصلا یادم نیست صداتو یه جمله بگو حداقل صداتو بشنوم 

    تو این جور لحظه ها حس میکنم زبونم قفل شده و نمیتونم حرف بزنم و اصلا جمله یا کلمه ای یادم نمیاد که بتونم جواب بدم   

    خودم از دست خودم خسته و کلافه شدم

    حتی نمیتونم به بچه ها بگم که اصلا امروز دبیر فلان درس رو میده یا نه فقط منتظر میمونم یکی همین سوال رو بپرسه بچه ها جواب بدن 

    اصلا تنهایی جایی نمیرم میترسم به خاطر همین کارام آبروم بره نه مغازه نه هیچ جا کلا از خونه بیرون نمیرم چه برسه کلاس هنری 

    توی مدرسه یه یکی از دخترای کلاسمون وابسته ام چون اون تنها کسیه که مثل خودم با هیچکی حرف نمیزنه اگه اون یه روز نیاد و غیبت کنه اون روز برام زجره کلا اون روز برام سخت میگذره چون تنها کسیه که میتونم باهاش ارتباط برقرار کنم و حرف بزنم 

    و این که اصلا نمیتونم با صدای خوانا و بلند حرف بزنم وقتی حرف میزنم مثلا میگن من نشنیدم چی گفتی و کلا توانایی بلند حرف زدن رو ندارم حتی وقتی معلما میگن متن از رو کتاب بخون از بغل دستیم می‌خوام که اون بخونه  

    این حال من نوعی وسواسه یا فقط اضطراب اجتماعی هست؟..

     

    من قبلاً حالت قبض داشتم و نمی‌تونستم تمرین رو انجام بدم اما از مشاوره ای که توی کانال ایتا قرار دادید از این حال مطلع شدم

    پاسخ:
    سلام

    لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

      👁 برای دیدن مجموعه نظرات هر کاربر، شناسۀ وی را در کانال یا صفحات سایت جستجو کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام و وقت به خیر

    میبخشید من یه دوستی دارم که وسواس فکری شدید داره و حتی قرص هم مصرف میکنه و کلا اهل بیت و اسلام و خدارو مدتیه قبول نداره میخواستم ببینم چه طوری میتونم کمکش کنم؟
    به نظرتون خودم کتاب هاتون رو بخونم و باهاش صحبت کنم یا خودش بخونه؟ 
    یا اصلا کتاب هارو نخونه برای مشاوره با شما اقدام کنه؟

    پاسخ:
    سلام
     وقت شما هم به خیر

    افراد مبتلا به وسواس فکری کافی است یکی از کتب علمی، تجربی و روایی امثال نگارنده در شواهد وجود خدا را (با هر کدام راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کنند) از ابتدا مطالعه کنند.
    به محض اینکه دیدند ذهنشان مشوش می‌شود و یا حتی به دلیل اختلال وسواس بر جنبه‌های منفی مسائل تمرکز می‌کنند و دچار شبهۀ جدید می‌شوند مطالعه را با خاطر آسوده کنار بگذارند و تمام ذهن خود را بر انجام تمرین طرد افکار مزاحم متمرکز کنند.
    در ابتدای همین صفحه در سه خط سبزرنگ روش انجام این تمرین بسیار آسان آمده است که باز هم لازم است این تمرین را با میل و رغبت و بدون تحمیل هیچ فشار اضافه هر زمان حال و شوق داشتند انجام دهند و قبل از احساس خستگی حتماً تمرین را رها کنند تا همیشه خاطرۀ خوش از آن داشته باشند.
    تجربۀ متعدد مخاطبان متعدد با باورهای مختلف -از خداناباور تا مذهبی- نشان داده این تمرین اگر به اندازۀ کافی تکرار شود بعد از مدتی به شکل خودکار اختلال وسواس فکری حتی شدید کنترل خواهد شد.
    در صورت تداوم تمرین فوق هر نوع اختلال روانی از جمله وسواس، افسردگی و ... درمان خواهد شد و به محض درمان، تمام شک و شبهاتی که به دلیل اختلال وسواس فکری ایجاد شده‌اند، بدون نیاز به هیچ استدلال و خواندن کتاب امثال نگارنده به شکل خودکار برطرف خواهند شد و اگر دید بعد از درمان وسواس فکری، باز شبهه‌ای باقی مانده می‌تواند با خاطر آسوده برای رفع همان شبهه تحقیق را آغاز نماید و در کمترین زمان ممکن بدون نگرانی از مزاحمت افکار وسواسی به نتیجۀ پایدار و اطمینان‌بخش برسد.
    نکته: برای درمان مؤثر و با ضمانت وسواس فکری لازم است خود فرد مبتلا با میل و رغبت و بدون هیچ اجبار جهت مشاوره و درمان اقدام کند.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • شناسه کاربر۴۰۵۲۵(ز)
  • سلام و احترام وقت شما به خیر
    شرمنده (متوجه اشتباه بودن سوال خود و نیز جواب شدم /پیام دیشب)عذرخواهی میکنم .
    نمیدونم چه زمانی من نیز بر میگردم_امید است که برگردم _فقط همین قدر بگم که خیلی ازتون متشکرم🙏🏻

    پاسخ:
    سلام
    وقت شما هم به خیر

    با توجه به اینکه شما مخاطب محترم پیرامون اصل وجود عقل در حال تحقیق هستید بنابراین با تکیه به تجربۀ خودتان عرض می‌کنم:
    اینکه مدام پیام می‌دهید و می‌گویید متوجه اشتباه بودن سؤال خود در پیام قبلی شده‌اید سرنخ بسیار روشن برای کمک به اثبات وجود عقل سلیم در شماست.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید 🌺

    سلام وقت شما بخیر

    این چند روز خیلی تحت فشار هستم و راهی جز پیام دادن به شما پیدا نکردم 

    شما در پیام قبلی یاد آور شدید که من وقتی اولین پیام رو در سایت شما گذاشتم ۱۵ سالم بود و الان ۱۷ سالمه و این موضوع منو سخت آزار میده که دو سال گذشته و من هنوز نمیتونم با تمرین طرد انس بگیرم یا حداقل یه روز بدون توقف انجامش بدم 

    من تصمیم گرفتم طبق حرف شما کم کم ترس از جمع رو در خودم کاهش بدم تصمیم گرفتم با حرف زدن با همکلاسی هام شروع کنم 

    یکی از همین روز ها اتفاقی افتاد که واقعا حالمو بد کرده به خاطر موضوع درسی با دبیر بحثم شد سرکلاس 

    منه دختر آرومی که بچه ها میگفتن ما اصلا صدای تو رو نشنیدم با صدای بلند حاضر جواب دبیر بودم توی اون لحظه از شدت عصبانیت یادم نیست که اصلا به دبیر چی گفتم 

    از اون موقع تا الان خیلی از بچه های کلاس منو به چشم یه دختر زبون دراز که خودشو زده به ساکتی و آرومی میبینن همش سعی میکنم این موضوع رو فراموش کنم نتونستم اونا مدام اون روز رو یاد آور من میشن و آزارم میدن با کارشون و رفتاراشون 

     

    اما اینو بگم این چند مدت حس بدی دارم نمی‌دونم شاید به خاطر این هست که این چند مدت تمرین طرد افکار رو در طول روز حتی کمتر از ۵ دقیقه انجام دادم حس میکنم ذهنم شلوغه و خیلی سردرگمم و به همین دلیل یکم کم عصاب 

    حتی به خاطر این فکر مشغولی افت درسی پیدا کردم و مدام از طرف دبیر ها تحقیر میشم 

    کلا بهم ریختم و اینکه جوری ذهنم شلوغه خیلی مواقع کسی باهام حرف میزنه صدا شو نمیشنوم اصلا متوجه او نمیشم یا این که باید حرفشو تکرار کنه تا متوجه بشم چی میگه 

    با خودم میگم اگه تمرین رو دوباره از سر بگیرم خوب میشم شایدم نه نمی‌دونم...

    و این که واقعا خیلی استرسی شدم از شدت استرس و اضطرابی که در طول روز دارم شروع کردم به ناخن جویدن که تا وقتی از دستم خون نیاد متوجه نمیشم

    سعی کردم این مشکلمو با تمرین مشورت با عقل درست کنم اما به خاطر استرسی که دارم نتونستم انجام بدم  

    من الان چیکار کنم ذهنم آروم شه به خاطر این ذهن درگیرم از درس خواندن و رشته ای که توش هستم واقعا دارم عذاب میکشم و کلا خسته شدم حتی یه خط کتاب هم نمیتونم حفظ کنم 

    البته اینم هست که. خودمم نمی‌دونم دقیقا چرا ذهنم درگیره که حداقل بتونم با نوشتن احساسی که دارم خودمو آروم کنم 

    از این رو چون هم ذهنم درگیر هست هم سردرگمم کلا تو زندگی ،حس میکنم سرم به شدت سنگین شده و مدام سردرد دارم 

     

    اما به خاطر قضیه مدرسه خیلی حساس شدم کوچک ترین کار بر خلاف من که بشه اصلا برام مهم نیست میزنم زیر گریه ..

     

    من واقعا خیلی شرمندم با این همه پیام که دادم و شما مشاوره دادید هر کسی جای من بود الان هم وسواسش خوب شده بود و هم حالش بهتر بود.

    پاسخ:
    سلام

    لطفاً جهت مشاهدۀ پاسخ «کلیک» کنید.

      👁 برای دیدن مجموعه نظرات هر کاربر، شناسۀ وی را در کانال یا صفحات سایت جستجو کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام و احترام وقت شما به خیر .
    ببخشید این تقریبا از اون سوالایی هست که گفتین نپرسیم.
    میشه لطفا بخونید و ازتون تمنا میکنم ناراحت نشید یا منو مسدود نکنید ...
    من به تازگی دچار یه مشکل جدید شدم که واقعا نمیتونسم بپرسم 
    دیگه گفتم میگم فقط خواهش میکنم ناراحت نشید .چندبار پشیمون شدم ولی واقعا داره خسته ام میکنه .به خودم گفتم میگم ..
    ببینید شرمنده 
    من از وقتی کتابتون رو میخوندم حتی بدون دسترسی به سایت شما تصورم راجب شما این بود که شما مذکر هستید بیشتر اینجوری می‌خورد یعنی ؛یعنی در نگاه کلی .
    بعد یه مدت حتی تو سایت بلاگ اسکای دیدم...من کاملا اینطوری برام جا افتاد  که شما  مثلا مذکر هستید. 
    بعد به تازگی‌ شما خیلی حساس شدید که کسی نمیدونه خب منم گفتم شاید شما تقیه کردید و کسی نمیدونه و ممکنه برعکس باشه و دیدم واقعا مخاطبان شما هم نمیدونن ..وبه سعی کردم اون‌تصور قبلی رو خدف کنم و به این برسم که شما ناشناس هستید. 
    ولی نمیدونم چرا بعد یه مدت این شده وسواس که واقعا اعصابم رو خورد کرده منو گیج کرده واقعا خسته کرده من نمیخوام از خوبی های شما سو استفاده کنم ولی واقعا این فکر باعث شده من حتی خودم رو بزنم نمیخواستم بگم تا دلتون بسوزه و از این فرصت  اذییتتون کنم ...
    ولی واقعا منو خسته کرده این فکر ذکر که میگم میره و بی اهمیت میشم‌ اما نمیدونم چرا یه تصوری راجب شما به هرحال ایجاد میشه 

     نمیدونم چرا یهو دهنم میره سمت اینکه حتمابه قطعیت برسه 
    حتی گاهی که ذکر میگم مجدد به همون تصورر  قبلی ام میرسم آخه قبلا ۹۰درصد قبول داشتم  ولی باز از سردرگمی نمیدونم چی کار کنم 
     

    میشه بهم بگید واقعا🙏
    واقعا خسته شدم 
    من فامیل شما نیستم. می‌تونم مشخصات بیشتری رو براتون بفرستم مثلا
    قصدم  حاشیه پراکنی نیست .
    قول  میدم به هیج کس نگم .
    میشه بهم بگید 
    آخه  نمیدونم چرا این مشکل اومده که حتی گفتنش پیش شما هم خودش یه جوریه..

    آخه کلا هم که نمی تونم شما  رو نادیده بگیرم مخصوصا که خیلی براتون ارزش قائل هستم یعنی کلا بزنم تو کار اینکه شما وجود ندارید
    نه  این کار منو خیلی ناراحت میکنه..

    فقط التماس میکنم ناراحت نشید منو مسدود نکنید تنها دل خوشی من به این دنیا  رسیدن به خداست و بودن چیزهایی مثل ذکر کتاب های  شما و کمک های شماست

    پاسخ:
    سلام
    وقت شما هم به خیر

    خوشبختانه شما مخاطب محترم در حال پشت سر گذاشتن مراحل درمان اختلال وسواس (OCD) هستید بنابراین درک این معنا که آنچه ذهن شما را درگیر کرده افکار وسواسی است برای شما سخت نیست.
    افکار وسواسی افکاری هستند که گاه بدون هیچ دلیل و فایده مانند کنه به ذهن فرد مبتلا می‌چسبند که تنها راه بی‌اهمیتی و به قول برخی مخاطبان خندیدن به آن افکار است.
    ضمن اینکه اگر شما نیز با عقل خود مشورت کنید به شما خواهد گفت بر فرض که محدودیت‌های اساسی که در ادامه باز اشاره خواهم وجود نمی‌داشت و برخی مخاطبان به دلیل اختلال وسواس اصرار کنند و من نیز جنیست خودم را به ایشان اطلاع دهم تا افکار وسواسی دست از سر ایشان بردارد، اما باز مسلماً چون اختلال وسواس ایشان هنوز درمان نشده، بعد از اطلاع از جنیست دوباره فکر وسواسی دیگر سراغ ایشان خواهد آمد که اصرار می‌کند مشخصات دیگر نگارنده مشخص شود و همینطور این افکار وسواسی بی فایده و لغو تا اصل اختلال وسواس درمان نشود ادامه خواهد داشت و بدون شک دست از سر فرد مبتلا برنخواهند داشت.
    بنابراین معقول‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راه اهمیت ندادن به این افکار مزاحم و لغو است خصوصاً اینکه در قانون ۵- پرسش از مسائل شخصی و ورود به حریم کاملاً خصوصی با ذکر دلیل توضیح داده‌ام که نشر اطلاعات حتی به شکل خصوصی برای افراد، برای نگارنده شدیداً خلاف احتیاط عقلی است چون نزدیکان اینجانب به دلیل علاقه زیاد، حساسیت غیرعادی و باورهای کاملاً متفاوت با اینجانب، به اشکال مختلف که برخی به راحتی به فکر هم نمی‌رسند تلاش می‌کنند هر طور شده از فعالیت نگارنده در فضای مجازی مطمئن شده و در آن اختلال جدی ایجاد کنند بنابراین کتمان مطلق و ناشناس فعالیت کردن اینجانب به تعبیر عوام از نان شب هم واجب‌تر است و به محض اینکه ایشان موفق شوند دیگر همین مقدار توفیق خدمت نیز از نگارنده کامل گرفته خواهد شد.
    بنابراین چون شما مخاطب محترم چند بار درخواست کردید که  شما را مسدود نکنم، این نوبت به دلیل احترام ویژه چنین خواهد شد خصوصاً اینکه خوشبختانه شما به اندازۀ کافی با تمرین طرد افکار مزاحم انس دارید و راه دفع هر نوع فکر وسواسی را آموزش دیده‌اید و به تجربه می‌دانید با تکرار اهمیت ندادن به هر فکر وسواسی بدون شک دیگر تکرار نخواهد شد مگر خود فرد عمداً بخواهد تکرار شود.
    با این توضیحات نوبت بعد به جهت رعایت عدالت نسبت به سایر مخاطبان و احتیاطی فوق، اگر شما یا هر مخاطب دیگر این افکار وسواسی لغو و بی فایده را تکرار کنید ناچارم طبق قانون مذکور اقدام به مسدود کردن (حداقل چند ماه) حساب کاربری در ایتا، تلگرام و دیگر صفحات خود از جمله وبلاگ کنم که امیدوارم همین تذکر به شما کمک کند که به کمک تمرین طرد افکار بر این افکار وسواسی بی‌فایده نیز غلبه کنید چون آنچه فایدۀ واقعی دارد مطالبی است که به یاری الهی در کانال و وبلاگ و دیگر صفحات برای درمان اختلالات روانی، نجات از افکار مزاحم و رفع شبهات اعتقادی مطرح می‌شود.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  •  سلام وقتتون بخیر
    من وسواس اعتقادی دارم و کاملا همه اعتقاداتم رو از دست دادم
    قبلا نمیدونستم ک این وسواسه ولی الان ک میدونم میخوام درمانش کنم
    حالم اصلا خوب نیست چون من همه اعتقاداتم رو از دست دادم یعنی با اینکه الان از لحاظ وسواسی بهتر هستم ولی دیگه هیج اعتقادی ب خدا ندارم
    حالم بشدت بده.. میخوام در کمترین زمان دوباره ب خدا برگردم 
    فقط بهم بگین میشه؟چقدر زمان میبره؟
    میخوام شخصا با خود شما مشاوره داشته باشم.. شما رو ب خدا جوابم رو بدین شما رو بخدا ی کاری انجام بدین ک خوب بشم بهم شخصا مشاوره بدین ازتون خواهش میکنم
    من دیگه طاقت ندارم 
    بهم بگین چقدر طول میکشه تا دوباره ب خدا برگردم؟اصلا برمیگردم؟ کارایی ک باید انجام بدم سختن؟اصلا تاثیر گزار هستن؟
    من قبلا تمرین اینکه موقع وسواس ی ذکر یا جمله رو چندین بار انجام بدیم رو طولانی مدت انجام دادم ولی خیلی برام موثر نبود 
    تروخدا بهم ی راهکاری بدین ک خوب بشم

     یعنی از وقتی فهمیدم ک شبهات من ب دلیل وسواس هست دیگه وقتی سوال وسواس گونه ای ب ذهنم میاد راجبش فکر نمیکنم و بهش پر و بال نمیدم برای همین میگم ک وسواسم خیلی بهتر شده.. ولی چون من قبلا ب خاطر وسواس اعتقادم رو ب خدا از دست دادم الان به خدا اعتقادی ندارم و خیلی حالم بده.. اصلا نمیتونم آیندم رو بدون خدا و بدون آرامش تصور کنم .. دیگه نمیتونم وجود خدا رو حس کنم.. وجود خدا هیج جوره برام منطقی و درست نیست.. بنظرم خدا ی چیز ساختگی هست ک آدما ساختنش
    تروخدا کمکم کنید ازتون خواهش میکنم

    پاسخ:
    سلام
    وقت شما هم به خیر

     پرسیدید: «میخوام در کمترین زمان دوباره ب خدا برگردم؛ فقط بهم بگین میشه؟»
    خوشبختانه پاسخ کاملاً مثبت است آنهم بر اساس تجربۀ واقعی نه تنها خداناباورانی در سطح شما که به نگارنده مراجعه کرده و می‌کنند بلکه بر اساس تجربۀ برخی بزرگان خداناباور مانند مانند آنتونی فلو (کلیک)، احسان طبری (کلیک) و فرانسس کولینز (کلیک) و غیره که بعد از عمری، مطمئن شده‌اند وجود خدا یک حقیقت واقعی و قطعی است و ایمانشان کاملاً برگشته و با میل و رغبت خداباور شدند.

    اما اگر شما می‌خواهید در کمترین زمان به خدا برگردید لازم است در شناخت مشکل خود واقع‌بین باشید.
    به عنوان نمونه شما مدام تأکید می‌کنید: «کاملا همه اعتقاداتم رو از دست دادم» در حالی که این نوع سخن گفتن محصول همان وسواس فکری است و حقیقت ندارد.
    کسی که کاملاً اعتقادات خودش را از دست بدهد حتی به فکرش هم نمی‌رسد بگوید «میخوام در کمترین زمان دوباره ب خدا برگردم»

    با توجه به متن منسجم و منطقی نوشتاری شما تشخیص نگارنده این است که شما علاوه بر تمرین طرد افکار مزاحم، تمرین مشورت با عقل را هم به تعداد انجام داده‌اید بنابراین بهتر می‌توانید متوجه تأکید نگارنده در ضرورت واقع نگری برای حل مشکل خود شوید.

    من نیز روزی مانند شما خیلی دوست داشتم که تکلیف خودم را با خدا در کمترین زمان ممکن یکبار و برای همیشه روشن کنم اما بر خلاف شما من آن زمان دچار وسواس فکری و هجوم افکار مزاحم نشده بودم.
    بنابراین همانطور که در زندگی نامۀ خود در کتاب (از صفحۀ ۲۵۰ به بعد) توضیح دادم وقت گذاشتم و با کنار گذاشتن هر نوع تقلید، تئوری و فرضیه و تکیه صرف به شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه فقط ظرف ۴ روز به هدف مذکور رسیدم و دقیقا از همان روز تا الان آرامش فکری مداومی را تجربه می‌کنم که سال‌ها آرزویش را داشتم  اما مشکل من این بود که تا کارد به استخوانم نرسید قدردان نشدم و تلاش جدی برای رسیدن به آرزوی مذکور (که الان شما نیز گفتید همین آرزو را دارید) انجام ندادم.

    بنابراین روشن است اگر من نیز مانند شما مخاطب محترم آن زمان دچار وسواس فکری شده بودم ناچار بودم ابتدا فکری به حال اختلال وسواس و هجوم افکار مزاحم (که معمولا به شکل خیال پردازی نیز بروز می کنند) بکنم که در این صورت چاره‌ای نداشتم که تمرین طرد افکار مزاحم را نیز انجام بدهم تا ذهنم به طور کامل اسیر هجوم افکار مزاحم و خیال پردازی نشود.

    اما راه حل ابتدایی:
    لازم است شما این واقعیت که دچار وسواس فکری شده‌اید را حتماً کامل بپذیرید؛ چون فقط کسانی موفق به درمان کامل و ریشه‌کنی دائم این بیماری در کمترین زمان ممکن می‌شوند که آگاهانه و شجاعانه وجود این بیماری را کامل در خود بپذیرند.
    برای این منظور می‌توانید از تمرین مشورت با عقل کمک بگیرید و با نشانه‌های وسواس فکری، نشخوار فکری و همچنین وسواس اعتقادی آشنا شوید.

    لازم است بدانید وسواس فکری Obsessive-Compulsive Disorder یک بیماری روانی کاملاً شناختۀ شدۀ علمی در سراسر دنیا با آثار مشخص و قابل درمان کامل است و مانند تمام بیماری های جسمی اگر کسی بیماری وسواس را آگاهانه و کامل در خود به رسمیت نشناسد بیش از دیگران گرفتار آثار آن خواهد شد که حداقل آن استفادۀ مداوم از داروهای پرعوارض و مراجعۀ مکرر با روانشناس، روانکاو و روانپزشک است.
    در حالی که افراد متعدد -که تعدادشان به دلیل کثرت از دست نگارنده خارج شده- فقط طی دو سال اخیر با آموزش تمرین طرد افکار مزاحم موفق به کنترل هجوم افکار مزاحم و وسواس فکری خود شده‌اند و چون واقعاً قدردان نتایج مذکور بودند امیدشان را از دست ندادند و با تداوم تمرین طرد امروز از دارو و دکتر نیز بی نیاز شده‌‌اند و برخی نیز ایمانشان بدون نیاز به هیچ استدلالی برگشته و موفق شدند که شبهات باقی مانده در اصل وجود خدا را نیز با روش کتاب نگارنده برطرف نموده و از حجم گستردۀ افکار مزاحم برای همیشه راحت شوند.

    اما راه حل نهایی برای شما مخاطب محترم
    اول: نگرانی افراطی که حاصل وسواس فکری است، هیچ مشکلی از شما مخاطب محترم را حل نمی‌کند بلکه موجب عجله شده و شما نیز مانند اکثر قریب به اتفاق مبتلایان به اختلال وسواس در قدم اول ناچار به مصرف دارو و مراجعه مکرر به روانشناس خواهید شد که بر اساس تجربۀ رایج مبتلایان، متأسفانه نتیجۀ این روش، -علیرغم امیدواری در ابتدای کار- تشدید اختلال است.
    دوم: لازم است بر اساس تجربۀ افراد متعدد باور کنید که تمرین طرد افکار مزاحم می‌تواند واقعاً هجوم بدون مانع افکار وسواسی به ذهن محدود هر انسانی را کنترل و در صورت تداوم، وسواس فکری را برای همیشه درمان نماید.
    برای اینکه این حقیقت مجرب را باور کنید لازم است قدردان نتایج تمرین طرد که شخصاً خودتان تجربه کرده‌اید یا خواهید کرد باشید و خصوصاً بدانید مشکل اصلی و رایج همۀ ما این است که تا اساسی گرفتار نشویم قدردان داشته‌های خود نمی‌شویم.
    برای اینکه قدردان شوید لازم است قدردان این سخن خود که گفتید: «وسواسم خیلی بهتر شده» باشید تا امید در شما شکل گرفته و با میل و رغبت به تلاش خود برای درمان کامل ادامه دهید.
    همچنین لازم است متوجه فرق زمانی که تمرین طرد افکار مزاحم را انجام می‌دهید با زمانی که انجام نمی‌دهید باشید آن‌هم بر اساس تجربۀ شخصی خودتان.
    برای این منظور می‌توانید ارزیابی عملکرد روزانه در کمتر از یک دقیقه را آموزش ببینید و هر روز نتایج این تمرین را -که هر بار کمتر از ۱ دقیقه زمان نمی‌برد- به خود گوشزد نمایید .
    از تمرین مشورت با عقل نیز می‌توانید به روشی که «اینجا» آمده برای همین منظور و خصوصاً ریشه‌کنی ناامیدی کمک بگیرید.

    سوم: با توجه به اینکه شما گفتید که قبلا تمرین طرد افکار را موقع وسواس با تکرار ذکر یا جمله در مدت زمان طولانی انجام داده اید پس حتماً در مقاطعی آرامش حاصل از این تمرین را تجربه کرده‌اید.
    در این صورت باز در آینده هر زمان آرامش را با تمرین طرد تجربه کردید فوراً کتاب نگارنده از صفحۀ ۲۵۰ را شروع کنید به خواندن.
    به محض اینکه دیدید دارید خسته می شوید (قبل از خسته شدن) فوراً خواندن را رها کنید (مهم) و باز در فرصت مناسب تمرین مذکور را از سر بگیرید و به محض تجربۀ مجدد آرامش ادامۀ خواندن کتاب را از سر بگیرید و تا پایان کتاب این روش را ولو چند ماه طول بکشد با آرامش تکرار کنید.
    نکتۀ ۱- هر جای کتاب دیدید ذهنتان به جای رفع شبهه، دچار شبهه می‌شود خصوصا پاورقی‌ها مطالعۀ آن بخش را رها کنید.
    نکتۀ ۲- هر کسی در طول ۲۴ ساعت لحظاتی بیشتر ذهنش آرام است (مثلاً بعد از خواب)؛ شما نیز این لحظات را شناسایی کنید و ببینید آیا در این لحظات، حتی بدون تمرین طرد می‌توانید با آرامش کتاب را مطالعه کنید؟ اگر پاسخ مثبت بود طبق روش فوق اقدام نمایید.
    نکتۀ ۳- باید بدانید ذهن شما نیز مانند نگارنده و هر انسان دیگر نیازمند استدلال، شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه و دلایل قانع کننده در وجود خداست
    در صورت آشنایی ذهن خود با این شواهد و دلایل، ۱۰۰ درصد مطمئن خواهید که شبهۀ رایج ناباوران که می‌گویند خدا زاییدۀ ذهن و ساختگی است، خود همین شبهه زاییدۀ ذهن و ساختگی است و در این صورت ذهن شما با تکیه به حقایق محسوس به شکل پایدار از این افکار موهوم و وسواسی برای همیشه راحت خواهد شد.
    شما با آغاز مطالعه کتاب از صفحه ۲۵۰ به بعد به روشی که عرض شد می‌توانید در مورد اصل وجود خدا با کنار گذاشتن حدس و گمان و تکیه صرف به شواهد مقابل چشم، ذهن خودتان را یک بار و برای همیشه قانع کنید که در این صورت به طور خودکار و بدون نیاز به تمرین طرد، شاهد حجم گسترده ای از افکار مزاحم نخواهید بود و همین می تواند به شما در درمان کامل وسواس نیز کمک بسزایی کند.
    روش فوق را آغاز کنید و به محض دیدن احساس رضایت و قانع شدن ولو خیلی کم، قدردان آن حالت مثبت باشید تا بتوانید در ادامه با قانع کردن کامل ذهن خود کتاب را تا پایان مطالعه کنید.
    نکتۀ ۴- هر جا نیاز به فکر داشتید می‌توانید از تمرین مشورت با عقل نیز کمک بگیرید.

    برای اینکه بیشتر امیدوار و قدران شوید کافی است به صفحات نگارنده مراجعه و در جریان مشاوره‌های متعدد با برخی خداناباوران قرار بگیرید که به دلیل اختلال وسواس فکری واقعاً ایمانشان را کامل از دست داده بودند (حتی به وجود خودشان هم شک کرده بودند)، عمری دچار کابوس‌های عمیق شده بودند، کاهش شدید وزن، تشنج، حملۀ پانیک و غیره را نیز تجربه کرده بودند؛ اما خودشان پیام دادند چون به آخر خط رسیده بودند فقط در یک شب (دقت کنید فقط یک شب) کتاب نگارنده را با اهمیت ندادن کامل به افکار وسواسی (چون از نتایج افکار وسواسی کامل متنفر شده بودند)، خوانده‌اند و بعد از عمری ناباوری و شک، ایمانشان برگشته و از شبهات مداوم در مورد اصل وجود خدا برای همیشه راحت شده‌اند و سپس  با خیال راحت‌تر بر تمرین طرد تا ریشه‌کنی کامل وسواس فکری و عملی خود تمرکز کرده‌اند.
    تنها فرق شما مخاطب محترم با ایشان این است که احتمالا به دلیل سن کمتر، هنوز مانند آن‌ها مشکلات جدی و طولانی را تجربه نکرده‌اید تا کارد به استخوان برسد و صبرتان کامل تمام شود و قدردان نتایج  ابتدایی مذکور باشید و بدانید وقتی می‌گویید «وسواسم خیلی بهتر شده» اگر قدردان همین سخن باشید باید احساس امید در شما زنده شود.
    همانطور که عرض شد علت اصلی اینکه حس قدردانی و امید در افراد مذکور به یکباره زنده شد، این بود که تحمل سال‌ها افکار مزاحم و وسواسی باعث شد که دیگر کارد به استخوان‌شان برسد و صبرشان از اینهمه افسردگیو ناامیدی و نداشتن شادی واقعی کاملاً تمام شود به همین دلیل با انگیزۀ کافی به افکار وسواس اهمیت ندادند و دیگر -خصوصاً با کمک تمرین طرد افکار مزاحم- راحت و بدون هیچ مانع تسلیم نشدند.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • خیلی ممنون بابت پاسخگویی
    ۱- فقط من احساس میکنم ک باید ی نکته ای رو بگم.


    ۲- من قبلا وسواس فکری و عملی در زمینه های مختلف داشتم و بعدش تبدیل شد ب وسواس فکری.. یعنی چندین ساله ک شک و شبهات دارم.. اوایل شکم ب خدا کم بود.. ولی رفته رفته زیاد شد و الان ب بی اعتقادی کامل رسیدم جوری ک هیچکدام از دلایل  وجود خدا ک قبلا (قبل وسواسم) منو آروم میکردن دیگه برام منطقی و قانع کننده نیست.


    ۳- شما توی پیام های دیگه گفتین وقتی وسواس خوب بشه این مشکل انکار خدا هم تا حد زیادی ب طور خودکار خوب میشه


    ۴- ولی من موقع کنکورم هروقت سوالای وسواسی راجب خدا میومد ب ذهنم میگفتم الان وقتش نیست و بعد کنکور از طریق مشاوره با شما حلش میکنم و دیگه ب اون سوال وسواسی فکر نمیکردم و دنبال جوابش نمیرفتم
     اینطوری شد ک احساس میکنم این سوالات دیگه خیلی اذیتم نمیکنن.. درواقع چیزی ک اذیتم میکنه اینه ک دیگه دلایل وجود خدا برام منطقی نیستن و نمیتونم وجودش رو قبول کنم.


    ۵- خلاصه لطفا ب این سوالم هم جواب بدین ک چیکار باید بکنم.. 
    اینکه ی چیزی رو صادقانه بهم بگین اینکه من خوب میشم یا ن؟


    ۶- آخه من چندین ساله ک شک و شبهاتم شروع شده و تقریبا دو ساله ک ب بی اعتقادی کامل رسیدم یعنی وسواسم خیلی طولانی شده.
    از طرفی وقتی دلایل وجود خدا برام منطقی نیستن چجوری میخام ب خدا اعتقاد پیدا کنم؟


    ۷- یعنی من با وجود اینکه اصلا نمیتونم حضور خدا رو حس کنم و ازش آرامش بگیرم و هیچ کدوم از دلایل وجود خدا ک برای بقیه منطقی هست برای من مسخره بنظر میاد و تعجب می‌کنم ک واقعا بقیه با این دلایل مسخره خدا رو قبول دارن!


    ۸- میخواستم شرایطم رو بگم
    و از شما میخوام ک واقعا صادقانه جوابم رو بدین.. شما رو ب خدا قسم میدم  ک فقط حقیقت رو بگین.. امید الکی نمیخام
    بیماری با شرایط من داشتین ک آنقدر وسواسش طولانی شده باشه و دیگه دلایلی ک برای بقیه منطقی هست برای اون منطقی نباشه؟


    ۹- من گفت و گوهای شما رو با چند نفر خواندم
    فهمیدم ک من هنوز وسواس اعتقادیم ب طور کامل خوب نشده (وسواس های دیگه رو فعلا بیخیال میشیم)


    ۱۰- حالا من باید فقط تمرین تکرار جمله و مشورت عقل رو انجام بدم؟


    ۱۱- و بعد اینکه توی وسواس بهتر شدم برم سراغ مطالعه کتاب اثبات خدا؟


    ۱۲- من بخش هایی از کتاب شما رو خوندنم ولی نمیدونم چرا ی سری چیزا برام مسخره میاد و میگم واقعا با این دلایل خدا رو قبول دارین!


    ۱۳- آیا این چیزا طبیعی هست ک هنوز دلایل منطقی شما برای من منطقی بنظر نمیاد؟


    ۱۴- و اینکه میشه توضیحاتتون رو خلاصه تر کنید چون توضیحات خیلی طولانی رو خسته میشم بخونم.. چرا توضیحاتتون انقدر طولانی هست؟احساس میکنم ی جاهایی ضروری نیست و شما توضیحات رو تکرار میکنید .. آیا خودتون وسواس دارین در زمینه اینکه چند بار موضوعی رو توضیح بدین؟


    ۱۵- اگر مشکلی نداره لطفا پاسخ هاتون رو به زبان ساده و محاوره ای برام تایپ کنید🙏🏼


    ۱۶ - نمیدونم چرا کامل واضح نمی‌فهمم باید چیکار انجام بدم
    معذرت میخوام واقعا بابت این حرفم🙏🏼
    و اینکه ی وقتایی شک توی دلم میاد ک واقعا باید ب شما و حرف های شما ک میگین خوب میشم اعتماد کنم؟یعنی واقعا میتونم خوب بشم؟مگه میشه!
    لطفا ب من هم پاسخ بدین چون حالم خیلی بده🙏🏼


    ۱۷- خیلی ممنونم
     

    پاسخ:
    سلام

    ۱- کسانی که مبتلا به اختلال وسواسی-جبری (OCD) هستند باید بنا را بر بی اعتنایی به احساسات خود که معمولا ناشی از افکار وسواسی است بگذارند.

    ۲ و ۶- در مشاورۀ قبل به شما مخاطب محترم عرض شد که از منظر تجربه و واقعیت چیزی به عنوان بی‌اعتقادی کامل وجود ندارد و این تصورات مربوط به اختلال وسواس است که با درمان اختلال کامل برطرف خواهند شد.
    جهت اطلاعات بیشتر مشاورۀ نگارنده با یکی دیگر از مخاطبان محترم که فردا بعد از «این پست» منتشر خواهد شد را پیگیری نمایید.

    ۳- خوشبختانه آنچه نگارنده گفتم بالاتر از آن چیزی است که شما تقریر کردید. سخن نگارنده این است: اگر اختلال وسواس کامل درمان شود به طور خودکار شک یا انکار خدا نیز کامل برطرف خواهد شد، بدون نیاز به هیچ استدلال و خواندن کتاب.

    ۴- شما چون تمرین مشورت با عقل را آموزش دیده‌اید طبعاً می‌دانید که عقل فقط آن دلیلی را غیرمنطقی می‌داند که خودش (عقل) بتواند در ردش دلیل قانع کننده پیدا کند.
    همچنین عقل آن شواهدی را در وجود خدا مردود می‌داند که بتواند در رد آن شواهد، شواهد کافی بیاورد ... و اگر نتواند همان عقل می‌گوید هر کسی چیزی را بدون دلیل یا بدون شواهد کافی رد کند یا بدون دلیل کافی و مستدل چیزی را غیر منطقی بداند وی دچار افکار وسواسی و بی اساس شده است و باید با تمرین طرد افکار مزاحم به این افکار اعتنا نکند.
    جهت توضیحات بیشتر در همین خصوص برای اینکه گفتگو طولانی نشود لطفاً به مشاوره دیگر نگارنده بعد از «این پست» با یکی از مخاطبان مراجعه کنید که اگر خدا بخواهد فردا منتشر خواهد شد.
    در آن مشاوره بخشی از متن  شما و یکی دیگر از مخاطبان را به عنوان شاهد مثال آورده‌ام که خواندن آن برای شما نیز خالی از لطف نیست.

    ۵- قبلاً صادقانه و صریح عرض کردم هم از منظر علم و هم تجربه امکان درمان هر نوع وسواس از جمله وسواس شما مخاطب محترم به طور کامل وجود دارد و اگرقدردان نتایج مثبتی که تا الان تجربه کردید باشید روند درمانی شما  فوق العاده تسریع خواهد شد.

    ۷و ۱۲- در مورد اینکه احساس تمسخر نسبت به هر چیز، در چه شرایطی از نتایج اختلال وسواس فکری است اگر خدا بخواهد در مشاورۀ مذکور که عرض کردم که تا فردا منتشر خواهد شد توضیح کافی داده‌ام.

     ۸- بله مخاطب محترم در مشاورۀ مذکور نیز که تا فردا منتشر خواهد شد مفصل توضیح داده‌ام که برخی افراد بیش از ۷ سال است که  ده‌ها برابر شما بلکه بیشتر با نگارنده مشاوره داشته‌اند و  به محض اینکه واقعا قدرددان نتایج تمرین طرد افکار مزاحم –از جمله نجات از دارو دکتر- شدند اختلال وسواس ایشان نیز در کمترین زمان ممکن به طور کامل درمان شد.

    ۹- اگر با عقل خود مشورت کنید به شما خواهد گفت: همینکه می گویید هنوز وسواس اعتقادی شما کامل خوب نشده یعنی به لطف خدا، وسواس اعتقادی شما تا حدی خوب شده است که عرض کردم اگر قدردان همین نتایجی که خودتان الان و در مشاورۀ قبل به آنها تصریح نمودید باشید تجربه نشان داده  روند درمانی وسواس شما در زمان بسیار کوتاهی تکمیل خواهد شد.

    ۱۰- با تمرین مشورت با عقل افکار مزاحم و وسواسی را شناسایی کنید و با تمرین طرد اجازه تکرار آن افکار را ندهید.
    در صورتی که تمرین مشورت با عقل را به اندازه کافی انجام دهید ذهن شما به حالت متعارف بر می‌گردد و دیگر هیچ چیزی را بدون دلیل و شواهد کافی، غیرمنطقی نمی‌دانید و این احساس تمسخر بی دلیل یا با دلایل واهی نیز با درمان وسواس از بین خواهد رفت.

    ۱۱- بله خصوصاً با تکرار کافی تمرین مشورت با عقل، وقتی دیدید ذهنتان استدلال پذیر شده و همچنین با تمرین طرد افکار مزاحم می‌توانید افکاری که بی دلیل شما را تحریک به تمسخر می‌کنند را طرد کنید آن زمان دیگر می‌توانید بروید سراغ کتاب مذکور.

    ۱۳- خیر طبیعی نیست و دلیل آن نیز بدون شک ابتلا به اختلال وسواسی-جبری (OCD) است که خوشبختانه با درمان آن –خصوصاً با تکرار کافی تمرین مشورت با عقل- نگاه مذکور خصوصاً به دلایل منطقی، شکل منطقی و دوستانه به خود خواهد گرفت.

    ۱۴- اینکه شما مخاطب محترم تمایل پیدا کرده‌اید، توضیحات نگارنده مختصر باشد می‌تواند نشانۀ روند بهبود درمان اختلال وسواس باشد که با توجه به شرایط خوب شما بعید نیست.
    برای اینکه بدانید شرایط روانی شما بسیار بهتر از مخاطبان فراوان دیگر است کافی است «قوانین پرسش، پاسخ و مشاوره» قانون ۲ را مطالعه کنید که طبق آن نگارنده نباید به سؤالاتی که طولانی هستند و مطالب متعدد را در هر نوبت با هم مطرح می‎کنند پاسخ دهم اما چون شما چند بار گفته‌اید که به ناچار آنهم بعد از مشورت با عقل اقدام به ارسال سؤال می‌کنید معمولاً سؤالات شما منسجم هستند و امکان پاسخ به آن‌ها علیرغم طولانی و متعدد بودن وجود دارد که اگر شما مخاطب محترم هر بار سعی کنید یک سؤال را مختصر مطرح نمایید، به طور معمول پاسخ نگارنده نیز مختصر و گویاتر خواهد شد ضمن اینکه کمک کرده‌اید تا به در وقت طرفین نیز صرفه جویی شده و نگارنده به سؤالات دیگر مخاطبان محترم -که معمولا بیش از ۹۰ درصد آن‌ها به دلایل مختلف ازجمله کمی فرصت منتشر نمی‌شوند- پاسخ دهم.
    البته افرادی که مبتلا به اختلال وسواس هستند تمایل بیشتر به مشاوره و توضیحات بیشتر از طرف نگارنده دارند و دوست ندارند که مختصر پاسخ ایشان را بدهم.
    کافی است بدانید یکی از فرق‌های مشاوره با پرسش و پاسخ نیز همین است که مشاوره باید به تفصیل و توضیحات کافی همراه باشد و پرسش و پاسخ تا می‌شود باید کوتاه و مختصر باشد.
    در این خصوص نیز در همان پست که عرض کردم فردا منتشر خواهد شد به یکی از مخاطبان بیشتر توضیح داده‌ام که می‌تواند برای شما نیز مفید باشد.
    البته یکی دیگر از نشانه‌های درمان وسواس، این است که مخاطب، هر نوبت یک مشکل آنهم به شکل مختصر طرح کند که عرض کردم کمک می‌کند نگارنده نیز به پاسخ مختصر بسنده کنم.
    نکته: بعد از بررسی مخاطبانی که وسواس ایشان نسبتاً کنترل شده یا خودشان تمایل به پاسخ مشاوره‌ای ندارند به پاسخ مختصر بسنده می‌کنم.

    ۱۵- تمایل به گفتگوی محاوره‌ای و متعارف نیز  می‌تواند نشانۀ روند بهبودی درمان اختلال وسواس باشد.
    اما چون این گفتگوها را مخاطبان دیگر نیز مطالعه می‌کنند –همچنانکه شما نیز گفتگوهای ایشان را مطالعه می‌کنید- بنابراین چاره ای نیست که به زبان استاندارد منتشر شود تا جایی که نگارنده متن مخاطبان را نیز از حالت محاوره ای به زبان استاندارد تبدیل می‌کنم البته نه همیشه.

    ۱۶- مطمئن باشید جای هیچ نگرانی برای شما مخاطب محترم وجود ندارد و اگر خصوصاً قدردان نتایجی که خودتان به آن اذعان کردید ازجمله گفتید وسواستان خیلی بهتر شده و وسواس اعتقادی تان نیز تا حدی خوب شده، باشید دیگر به اصطلاح نانتان در روغن است.
    اگر واقعا صادقانه می‌خواهید وسواس شما در کمترین زمان ممکن بدون نیاز به هیچ استدلال و خواندن کتاب خودکار درمان شود چاره ای ندارید که با کمک تمرین مشورت با عقل (و اگر دعا نیز بتوانید بکنید چه بهتر) قدردان نتایجی که خود به آن اذعان دارید باشید که یک نشانه آن افزایش انگیزه است.
    به عنوان نمونه می‌توانید «این پست» را مطالعه نمایید که چطور حس قدرشناسی یکی از مخاطبان محترم با وسواس شدید (در حد آسیب خطرناک به بدن) باعث شد بعد از ۳۰ سال، در کمترین زمان ممکن ره چندین ساله را در مدت کوتاهی طی کند و شاهد درمان چندین اختلال خود با هم باشد.

    ۱۷- زنده باشید و همانطور که عرض شد می توانید برای اطلاعات بیشتر مشاوره نگارنده با یکی دیگر از مخاطبان محترم که فردا بعد از «این پست» منتشر خواهد شد را مطالعه نمایید. 

    موضوعات مرتبط:
    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام 
    من الان یک ماه هست ک دانشگاه میرم.. من در دبیرستان خیلی بچه درسخون و شاگرد اول بودم ولی الان در یادگیری دروس دانشگاه مشکل دارم.. دلیل مشکلم هم ۱)مغزم نمیتونه مسائل درسی رو رو تفکیک و  طبقه بندی کنه ۲) تمرکز ندارم
    دلیل نداشتن تمرکز هم وسواس فکری و استرس اینکه اگه من وسواسم خوب نشه هیچوقت نمیتونم ب خدا برگردم و ... اینا هست
    تصمیم گرفتم ب طب سنتی و مشاور و روانپزشک مراجعه کنم چون ب هرحال این موارد علمی هستن
    حالا بنظر شما این موارد کمک کننده میتونن باشن؟
    من نمیدونم تمرین ذکر رو دیگه چجوری باید انجام بدم.. من همش سعی میکنم ذهنم رو منحرف کنم ولی وقتی موقع درس خوندن نمیتونم یاد بگیرم استرس امتحانات رو میگیرم و من اول باید این وسواس رو کامل و سریع درمان کنم ..شما گفتی وقتی وسواس درمان بشه مشکل اعتقاد ب خدا خودش رفع میشه.. پس من باید وسواسم رو درمان کامل کنم .. و تمرین ذکر صرفا موقتا ممکنه ذهن رو منحرف کنه ولی وسواسم رو خوب نمیکنه

    پاسخ:
    سلام

    تلاش شما مخاطب محترم برای درمان وسواس و حل مشکلات قابل تقدیر است درحالی که عموم مردم چنین همتی را ندارند.
     بدون شک اینکه شما برای درمان خود دست روی دست نمی‌گذارید و سعی می‌کنید راه‌های متفاوت را تجربه کنید در نهایت به شکل خودکار و با تکیه به تجربۀ صرف، به یک جمع‌بندی معقول خواهید رسید و آنجاست که قدردان شده و درمان شما در کمترین زمان ممکن محقق خواهد شد.
    در خصوص تأثیر دارو و دکتر و هر روش درمانی جدید و سنتی، همین مقدار کافی است فراموش نکنیم اختلال وسواس، یک بیماری روانی شناخته شده در سطح دنیاست و درمان آن بدون شک بستگی کامل (دقت کنید بستگی کامل) به میزان قدردانی از نتایج اولیۀ درمان (به هر روش معقول) و خصوصاً بستگی به امید و خواست خود بیمار برای رهایی از بیماری دارد به همین دلیل گاه یک مشاورۀ چند دقیقه‌ای بسیار کوتاه، مشکل بیماران حاد و مزمن را در کوتاه‌ترین زمان ممکن حل می‌کند و گاه سال‌ها ممکن است به طول بینجامد.
    در روزهای آینده اگر خدا بخواهد یک مجموعه تحقیق علمی با ذکر منابع از مراکز معتبر روانشناسی دنیا را منتشر خواهم کرد که موضوع آن تأثیر باورنکردنی امید و کنترل استرس و نگرانی است که منجر به درمان فوق‌العاده سریع نه تنها بیماری‌‌های روانی مثل وسواس می‌شود بلکه حتی بیماری‌های جسمی مانند زخم های معده، اختلالات قلبی، مرض بی خوابی، بعضی سردردها و چند نوع فلج را نیز توسط خود بیمار بدون مراجعه به پزشک و مصرف دارو درمان می‌کند. نگارنده این تحقیق را مدتی است انجام داده‌ام که امیدوارم روزهای آینده حداقل بخشی از آن منتشر شود.
    تشخیص قطعی نگارنده بعد از مشاوره‌های کافی با شما مخاطب محترم این است که اگر بتوانید قبل از پر شدن کاسۀ صبر، حس قدردانی را از نتایجی که خود بارها اذعان نمودید که تجربه کردید (ازجمله خوب شدن نسبی وسواس و ...) با مشورت مداوم عقل زنده نگه دارید، به شکل خودکار امید مداوم در شما نیز زنده خواهد شد و اگر استرس، خیال‌پردازی، حس تمسخر، نگرانی‌های وسواسی و افکار مزاحم را نیز با تمرین مداوم طرد افکار از خود دور کنید درمان شما در کمترین زمان ممکن بدون آزمایش و خطا و پرداخت هیچ هزینۀ غیرلازم محقق خواهد شد؛ بدون کمترین شک و بر اساس تجربۀ مخاطبان متعدد.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام وقت بخیر
    من این مدت پیش روانپزشک رفتم و برای درمان وسواسم قرص میخورم(شاید بگین قرص عوارض داره ولی قطعا عوارض وسواس بیشتره)
    حالا من واقعا ی دغدغه بزرگی دارم ک ذهنم رو ب خودش مشغول میکنه و استرس میگیرم ک قبلا هم راجبش پرسیدم ولی الان میخوام دقیق تر بپرسم
    از اونجایی ک مدل وسواس من اینطوریه ک از موضوعی ب موضوع دیگه میپره.. مثلا من اوایل وسواس عملی داشتم.. بعد چند ماه وسواس عملی ام خوب شد(دوره وسواس عملی ام تموم شد) و درگیر وسواس فکری احساس گناه شدم بعد چند ماه خودش خوب شد(دوره وسواس گناه هم تموم شد) و تبدیل ب وسواس فکری ترس از عذاب شد و اینم وقتی دوره اش تموم شد خودش خوب شد و تبدیل ب وسواس فکری اعتقادی شد و من باورهامو از دست دادم.. و بعد چند ماه اینم خوب شد ولی الان تبدیل ب ی مدل دیگه وسواس شده
    یعنی میخوام بگم ک مدل وسواس های من دوره ای هست.. یعنی وسواس همیشه وجود داره ولی نوع وسواس بعد چند ماه تغییر پیدا میکنه.. نوع قبلی خودش خوب میشه و درگیر نوع جدید میشم
    حالا من الان دیگه خیلی شبهات اعتقادی ب ذهنم نمیاد چون دوره وسواس اعتقادی ام تقریبا تموم شدش ولی من ایمان و اعتقادم برنگشته
    خب من زمانی ک وسواس اعتقادی ام شروع شده بود اینطوری بودم ک اوایل ی کوچولو شک میکردم و میرفتم توی گوشی آنقدر سرچ میکردم راحب برهان های وجود خدا .. مثلا روز اول برهان نظم رو میخوندم و برام منطقی بود و قانع میشدم ولی روز دوم دوباره شک میکردم و دیگه اون برهان نظم رو وقتی دوباره میخوندم قانعم نمیکرد.. میرفتم سراغ برهان بعدی و جدید ک تاحالا نخونده بودم مثلا معجزه های توی قرآن و قانع میشدم ولی باز بعد چند روز دیگه اون برهان برام منطقی نبود و باز شک میکردم.. و میرفتم سراغ برهان جدید و همین آش بود و همین کاسه تا من تمامی برهان ها و دلایل وجود خدا ک از نظر بقیه منطقی هستن رو توی گوگل سرچ کردم و خوندم.. الان همه برهان ها رو حفط هستم و دیگه برهان جدیدی ک نخونده باشم ندارم ولی بنظرم همشون مسخره ان..و من الان ب همه اون برهان ها شک دارم و هیچکدوم از اون برهان ها برام منطقی نیستن حتی برام مسخره ب نظر میرسن
    حالا اینطور ک مشخصه توی کتاب شما و ویدئو هایی ک برای اثبات خدا هست هم همین برهان ها گفته شده(البته من هنوز کتاب شما رو کامل نخوندم چون شما گفتی اول باید وسواسم درمان بشه ولی اینطور ک بنظر میرسه برهان های کتاب شما هم همون برهان هایی هست ک ی زمانی برای من منطقی بنظر میرسیدن ولی الان دیگه نمیرسن.. و برهان جدیدی دیگه وجود نداره ک من تاحالا نخونده باشم.. چون فقط برهان های جدید ممکنه کمی برام منطقی ب نظر برسه.. ب همه برهان های قدیمی شک دارم)
    خب بر فرض من وسواسم کامل خوب بشه ولی وقتی من قبلا همه برهان ها رو خوندم و الان هیچگدوم رو قبول ندارم حتی اگه وسواسم خوب بشه باز اون شبهات و شک ها توی ذهنم هستن
    از طرفی حتی اگه من وسواسم کامل خوب بشه وقتی اون برهان های دلیل خدا برام منطقی نیستن و من تقریبا همه برهان ها رو میدونم و دیگه برهان جدیدی برام وجود نداره ک برام منطقی بنظر برسه چجوری قراره دوباره ب خدا برگردم؟
    نگین خود ب خود برمیگردی ک در اون صورت باید الان بهتر میشدم.. چون همون طور ک گفتم دوره وسواس اعتقادی من تقریبا تموم شده ولی اثرات شک اش باقی مونده و من اعتقادی ندارم
    و الان بیشتر نشخوار فکری ام نسبت ب این موضوعه ک واقعا قراره چی بشه؟چون بعید ب نظر میرسه برگشت دوباره من ب خدا

    پاسخ:
    سلام
    وقت شما هم بخیر

    به دو دلیل سعی می‌کنم پاسخ شما مخاطب محترم را کوتاه بدهم:
    اول اینکه خودتان تمایل به پاسخ کوتاه دارید.
    دوم اینکه به اندازۀ کافی تجربۀ مشاوره داشته‌ایم و نگارنده تشخیص نهایی خود را گفتم و خودتان هم گفتید که قبلاً همین مسائل را پرسیده‌اید.‌
    پاسخ:
    علت اینکه ذهن شما بدون اختیار از یک وسواس به وسواس دیگر (یا از یک شک به شک دیگر) می‌پرد به دلیل اختلال وسواسی-جبری (Obsessive-Compulsive Disorder) که هنوز درمان نشده است.

    اینکه شما در مسائل اعتقادی نیز مثل مسائل دیگر بی اختیار و خود به خود دچار شک می‌شوید به دلیل عدم درمان اختلال وسواس (OCD) است.

    شک وسواسی و کاذب (همانطور که در کانال توضیح دادم و اگر خدا بخواهد چند روز آینده نیز توضیحات تکمیلی بارگذاری خواهد شد) باشک علمی و حقیقی متقاوت است.

    شک علمی شواهد و دلایل کافی دارد و مورد تأیید عقلاست اما شک وسواسی ناشی از اختلال وسواس است و همانطور که خودتان گفتید خودش خود به خود و بی دلیل بوجود می آید و مدام شما را از شکی به شک دیگر منتقل می کند که خوشبختانه از نظر علمی و تجربی با درمان کامل وسواس، شما دیگر بی دلیل و خود به خود شک نمی کنید بلکه این شما خواهیدبود که تصمیم می‌گیرید فقط به چیزی شک کنید که برایش حتماً دلایل کافی عقلی، علمی، محسوس و قابل ارائه برای خردمندان داشته باشید و اینجاست که خودتان مطمئن می شوید که کدام شک های دوران وسواس شما بی اساس و ناشی از اختلال وسواس و کدام منطقی و مورد تأیید عقل سلیم بوده است و در نهایت به اطمینان و ثبات شخصیت می رسید.

    تشخیص نهایی نگارنده همانطور که قبلا نیز عرض شد این است که به محض اینکه موفق شوید حس قدردانی از نتایجی که خودتان به آن اذعان نمودید (بهتر شدن وسواس و ... با کمک تمرین طرد افکار و مشورت با عقل) را در خود زنده کنید، امید نیز در شما زنده شده و می‌توانید در کمترین زمان ممکن بر اختلال وسواسی-جبری که علت اصلی تولید شک و شبهات وسواسی و پریدن از وسواسی به وسواسی دیگر است غلبه کنید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • خیلی ممنون
    میدونم زیاد سوال پرسیدم ولی وقتی حالم خوب نیست چیکار کنم.. همه زورم رو میزنم برای ی حال خوب
    شما میگین تمرین طرد افکار مزاحم
    ولی من ب این نتیجه رسیدم این تمرین مسخرس.. نمیشه.. قابل انجام دادن نیست.. اینطوری شبانه روز هعی باید ی جمله رو با خودت تکرار کنی و همش زور بزنی ک ذهنت رو از فکر وسواسی منحرف کنی و نتیجه اش میشه خسته شدن و داغ کردن مغز
    من مثلا موقع درس خوندن فکر های زیادی توی سرم میچرخه و همش میام ی جمله ر و تکرار میکنم و زور میزنم ک ذهن منحرف بشه ولی دیگه خسته میشم مغزم داغ میکنه.. درس رو هم هیچی نمیفهمم چون فکرم همش روی گفتن ی جمله و انحراف ذهن هست.. 
    تا میام دو کلمه درس بخونم ی فکر وسواسی میاد توی ذهنم و بعد من میرم ده بار ی جمله رو تکرار کنم و سعی کنم اون فکر رو از ذهنم بندازم بیرون، ک درنهایت ن تنها اون فکر دوباره برمیگرده بلکه دیگه هم حنجره ام اذیت میشه از بس جمله رو تکرار کردم.. هم مغزم داغ میکنه ک آنقدر زور میزنه.. و هم درس رو هیچی نمی رسم بخونم

    پاسخ:

    سلام

    با توجه به گرایش شما مخاطب محترم به پاسخ کوتاه:
    همانطور که عرض شد تشخیص نهایی نگارنده در مورد شما مخاطب فرهیخته این است که اگر موفق شوید حس قدردانی از نتایج مثبت تمرین طرد افکار مزاحم، (حداقل به همان مقداری که خودتان آن را تجربه کردید و قبول دارید) زنده کنید به طور خودکار امید در شما زنده شده و می‌توانید تمرین طرد که جزئیات زیادی دارد (ازجمله قبض و بسط) را به شکل منطقی پیش ببرید و هر روز بهتر از دیروز شاهد نتایج بهتر باشید.
    در غیر این صورت فقدان حس قدردانی به طور خودکار موجب ناامیدی و نادیده انگاشتن و حتی به دلیل اختلال وسواس، موجب مسخره انگاری و شک و چه بسا انکار کامل نتایج مثبتی خواهد شد که خودتان از تمرین طرد شخصاً تجربه کرده‌اید.

    اما پاسخ تفصیلی برای شما در صورت تمایل و برای مخاطبانی که طبق آمار سایت بالغ بر صدها هستند و علاقه دارند که پاسخ‌ها تفصیلی و به شکل مشاوره‌ای باشد:
    برای امثال شما مخاطب محترم که دچار اختلال وسواس فکری هستید نگارنده در مشاوره‌ها تصریح کرده‌ام لازم است در کنار تمرین طرد افکار مزاحم از تمرین مشورت با عقل نیز کمک بگیرید تا مدام به خود یادآوری کنید:
    ۱- هدف اصلی از انجام تمرین طرد افکار مزاحم -برای خداباور و خداناباور- همانطور که از نام خود این تمرین پیداست طرد افکار مزاحمی مثل خیال‌پردازی خصوصاً حین درس، جلوگیری از تکرار خاطرات خصوصاً ناراحت کننده و نجات از افکار خطرناک خودکشی، خودزنی، استرس از آینده و ... است و اجازه ندهید که فراموش کنید این تمرین از ابتدا تا کنون چه تأثیر مثبت در طرد افکار وسواسی و مزاحم در  هنگام درس و غیره داشته که خود شما اذعان کردید وسواس‌تان بهتر شده و نگارنده نیز عرض کردم اگر به جای تمسخر بی دلیل که علت آن عجله و اختلال وسواس است، قدردان همین مقدار نتیجۀ مورد قبول خودتان باشید دیگر مانند الان هدف اصلی از انجام این تمرین را گم نخواهید کرد.

    ۲- با شرایط شما لازم است فقط هنگام هجوم افکار مزاحم این تمرین را تکرار کنید نه همه وقت (تا ذهتان بی جهت داغ نکند) تا در وقت لازم باز به تمرین با شوق و رغبت ادامه دهید در غیر این صورت مانند الان مثل کسی که تجربۀ مثبت خودش را از انجام این تمرین کاملاً فراموش کرده اظهار نظر خواهید کرد و طبعا چنین افرادی چاره ای جز توجیه برای پناه بردن به قرص های پرعوارض و رجوع مکرر به روانشناس و ... به ذهنشان خطور نخواهد کرد.

    ۳- به کمک تمرین مشورت با عقل لازم است اجازه ندهید تمرین طرد افکار مزاحم نیز طبق توضیحاتی که دادید آماج افکار وسواسی قرار بگیرد و به جای نجات از افکار مزاحم و رفع خستگی بیشتر موجب خستگی ذهن و درگیری با افکار وسواسی شوند.
    حتی برخی مخاطبان اعلام کردند که تمرین مشورت با عقل نیز مورد هجوم افکار وسواسی قرار گرفته که به ایشان عرض شد این دیگر بستگی به اراده و خواست شما دارد که آیا به این افکار مزاحم اهمیت بدهید یا با کمک دو تمرین مذکور ( مشورت با عقل و طرد افکار) اجازه هجوم و غلبۀ افکار وسواسی را به ذهن خود ندهید که بارها در مشاوره‌ها شاهد بودید برخی به دلیل قدرشناسی آثار اولیه تمرین، انگیزه کافی برای تکرار این تمرین و طرد افکار مزاحم را دارند.

    ۴- در آموزش تمرین طرد افکار مزاحم که در ابتدای همین صفحه آمده، تصریح شده این تمرین به دو شکل می‌تواند انجام شود اول: گفتن یک جمله مثل «بهش فکر نکن» و دوم کلمه «الله» که این دومی را تمام خداناباوران هم می‌توانند اگر خواستند انتخاب کنند چون حتی بزرگان خداناباور مانند ریچارد داوکینز نیز احتمال وجود خدا را می‌دهند به همین دلیل در مشاوره‌ها شاهد هستید برخی که تا ۳۰ سال ناباور بودند به دلیل تکرار نام خدا ناگهان چشمانشان پر از شک شده و ایمانشان به خدا بدون هیچ استدلال و خواندن کتب امثال نگارنده در شواهد وجود خدا برگشته است.

    ۵- باز در آموزش تصریح شده برای تأثیر کامل تمرین طرد افکار مزاحم جهت درمان وسواس لازم است خود مخاطب ولو خداناباور بدون تعصب و آزاد تکرار نام خدا را انتخاب کند به همین دلیل تاکنون برخی خداناباوران که به دلیل کثرت تعدادشان را به یاد ندارم خودشان داوطلبانه خواسته‌اند نام خدا را تکرار کنند بنابراین کسی که تکرار جمله بهش فکر نکن را انتخاب کرده نباید توقع داشته باشد که نتایج بیشتری را تجربه کند.

    ۶- کسانی که مثل شما مبتلا به وسواس فکری و وسواس شک و تمسخر (به هر چیز بدون دلیل و خود به خود) هستند اما از حداقل باور به دین و مذهب برخوردارند با تکیه به آیات و روایات و حتی سخن بزرگان، تکرار نام خدا در نظرشان بی معنی و خسته کننده -چه رسد مسخره- به نظر نمی‌رسد؛ چون می دانند به تصریح آیات و روایات تنها با یاد خدا دل ها آرامش پیدا می‌کند و فقط یاد خدا طردکنندۀ شیطان از اطراف ذهن و قلب ایشان است و حتی به تصریح بزرگان مثل آیت الله بهجت (ره):
    باسمه تعالی
    گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ درخانه اگر کس است، یک حرف بس است.
    بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم: «کسی که بداند هرکه خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد؛ می‌داند چه باید بکند و چه باید نکند؛ می‌داند که آنچه را که می‌داند، باید انجام دهد، و در آنچه که نمی‌داند، باید احتیاط کند».
    والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
    الأقل محمد تقی البهجة

     ۷- اما همانطور که عرض شد برگشت ایمان فقط با تکرار تمرین طرد افکار مزاحم به اندازه کافی مشروط به انتخاب آزاد نام خدا امکان پذیر است آنهم خودکار و بدون نیاز به استدلال و خواندن کتب علمی، تجربی و روایی امثال نگارنده در شواهد وجود خدا.
    به طوری که برخی ناباوران با خواندن یکی از کتب نگارنده که برای شما طبق خواستۀ خودتان نیز تست شد ایمانشان به شکل استدلالی بر‌می‌گردد اما به تصریح خودتان ذهن شما با خواندن همان چند صفحۀ اول کتاب، به دلیل اختلال وسواسی-جبری (Obsessive-Compulsive Disorder) بدون اختیار و دلیل از یک وسواس به وسواس دیگر (یا از یک شک به شک دیگر و از یک تمسخر به تمسخر) می‌پرد که این نشان می‌دهد هنوز اختلال وسواس شما به مرحله کنترل که قبل از درمان است نیز نرسیده است.
    به همین جهت عرض شد چون این شک‌ها وسواسی و کاذب هستند بنابراین اگر می‌خواهید حداقل کنترل شوند لازم است تمرین طرد را ولو با تکرار جملۀ بهش فکر نکن تا زمانی که این افکار مزاحم و شک‌های وسواسی خود به خودی و احساس تمسخرها تکرار نشوند ادامه دهید.

    نکته: برای اینکه به قول خودتان ذهنتان داغ نکند تکرار می‌کنم لازم است تمرین طرد را فقط هنگامی که مستقیم مورد هجوم افکار مزاحم مثل خیال پردازی قرار گرفتید تکرار کنید نه همیشه و هدفتان هم از تکرار جمله مذکور را باید گم نکنید و آن عبارت است از: عدم تکرار افکار مزاحم (مثل خیال پردازی) و همانطور که عرض شد اگر شما نیز نام خدا را مانند امثال نگارنده و حتی برخی خداناباوران آزاد تکرار کنید با هدفی که در شمارۀ ۶ گذشت می‌توانید در هرحال ولو فکر مزاحم سراغتان نیامده تمرین طرد را با تکرار نام خدا ادامه دهید و  چون هدف را گم نمی کنید هرگز حتی یک ثانیه هم احساسات منفی -چه رسد تمسخر تجربۀ مثبت- که شما برخی را شمردید تجربه نخواهید کرد.

    در پایان عرض می‌شود امتیاز شما صداقت توام با صراحت است که کمک می‌کند زودتر به نتیجه برسید.

    طبعاً خودتان متوجه شده‌اید هر آنچه میگویید تکرار مطالبی است که قبلاً نگارنده پاسخ داده ام از جمله «اینجا» ذیل پیام خود شما توضیح داده ام یکی از نتایج اختلال وسواس فکری  این است که از منظر فرد مبتلا بی دلیل و با دلیل همه چیز مسخره به نظر می‌رسد.

    کافی است ده‌ها مشاوره را در کانال و حتی برخی را در همین صفحه مطالعه کنید که هم الان مشغول انجام تمرین طرد افکار مزاحم هستند و به تصریح خودشان از زمانی که این تمرین را آغاز کردند دیگر حتی یک بار هم به افکار خطرناک خودکشی مبتلا نشدند.

    یکی افرادی که تقریباً تمرین طرد افکار مزاحم (بعد از دو سال) بخشی از زندگی‌اش شده دانشجوی ممتاز کشوری است که نظر وی را می‌توانید «اینجا» مطالعه کنید و باز تکرار می‌کنم اگر خواستید می‌توانم حساب کاربری وی در ایتا را به شما بدهم تا از خود وی بپرسیدکه چطور علیرغم وسواس شدید فکری در حد تشنج، مصرف مداوم قرص، مراجعه به روانپزشک، وسواس اعتقادی در نهایت موفق به خواندن کتاب نگارنده (در چند روز) درمان وسواس و عدم مصرف حتی یک قرص و عدم مراجعه حتی یک بار دیگر به روانشناس شده است. (امتیاز این فرد این است که علیرغم مشکلات مذکور و داشتن والدین هتاک به مقدسات، مشاوره با وی وقتی بود که وی فقط ۱۲/۵ ساله بود.)

    با توجه به اینکه شما نیز خود متوجه شده‌‌اید تکرار سؤالات، به دلیل اختلال وسواس فکری است پیشنهاد می‌کنم مانند گذشته بدون مشورت با عقل و فقط در مواقع ضروری پیام ارسال کنید خصوصاً اینکه مطمئن هستم شما نیز دوست دارید عدالت نسبت به مخاطبان محترم متعددی که همین الان در صف مشاوره قرار دارند و منتظر پاسخ هستند رعایت شود.

    چون همین مقدار که نگارنده برای شما وقت گذاشتم گاهی از تولید یک کلیپ و گذاشتن یک پست مهم در کانال به دلیل محدودیت زمان و اینکه یک نفر بیشتر نیستم باز می‌مانم.
    قبلاً از درک شما مخاطب فرهیخته سپاسگزارم.

    نکته: اگر توضیحات فوق نیز برایتان قانع کننده نیست نگران نباشید و لطفا منتظر انتشار کتاب تمرین طرد افکار مزاحم بمانید و تا آن زمان از ارسال شبهه، نگرانی و خصوصاً تکرار سؤال خودداری نمایید چون در کتاب مذکور نکاتی مطرح شده که حتی به خداناباوران و افرادی که ده‌ها برابر شما مخاطب محترم گرفتار حواشی و مبتلا به وسواس فکری هستند نیز کمک مؤثری برای عبور از مشکلات فکری و حتی افکار خطرناک ایشان خواهد کرد همچنانکه هم‌اکنون علیرغم عدم انتشار کتاب مذکور همین مقدار توضیح به برخی از مخاطبان -خصوصا ناباور- کمک مؤثری کرده و زندگی‌شان به حالت عادی و متعارف برگشته است.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • شناسه کاربری۴۰۵۲۵(ز)
  • سلام واحترام وقت شما به خیر.
    خواستم به شما بگم که گزارش بدم که همچنان در حال مقابله هستم (ببخشید چون یه کم میشد که چیزی‌نگفته بودم  ) واز شما هم که خیلی متشکرم

    پاسخ:
    سلام
    وقت شما هم به خیر

    با آرزوی موفقیت بیش از پیش.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی