اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

آموزش کسب یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه حتی برای نونهالان

اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

آموزش کسب یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه حتی برای نونهالان

اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

سلام
خوش آمدید.

مخاطبان محترم
در حال حاضر فعال‌ترین صفحه‌ی ما، در پیام‌رسان «ایتا» می‌باشد:
https://eitaa.com/esbatekhodavand
نشانی ما در سایر پیام‌رسان‌های مشهور داخلی و خارجی:
esbatekhodavand
همیشه در مسیر درست موفق باشید.

آخرین نظرات

 پاسخ دهنده: نویسندۀ کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه 

وابسته به: کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

می‌توانید جهت مشاوره یا طرح سؤال، پیام خود را حتی با نام مستعار و کاملاً ناشناس از طریق همین صفحه ارسال نمایید.

 پیام‌هایی که (به جای ایمیل و کانال‌های نگارنده) به این صفحه ارسال شوند در اولویت پاسخگویی قرار دارند.

تمرین مشورت با عقل در ۳ مرحلۀ ساده

 جهت یادگیری این تمرین مهم، فقط  کافی است به ۳ مرحلۀ سبزرنگ زیر، عمل کنید و تمام.

      ۱- عقل خود را، درست مانند وقتی‌که مشغول سخن گفتن با مشاوری ماهر هستید، مقابل خود فرض کنید (مشاوری امین که بدون تعصب و حبّ و بغض شخصی پاسختان را می‌دهد)؛ سپس به شکل مکتوب (با قلم یا تایپ) مشکل‌ را برایش توضیح دهید یا سؤالتان را بپرسید. (در شرایط خاص -مثلاً در خیابان- فوراً در ذهن‌تان بگویید: «ای عقل! تو بگو الآن من چه کنم؟»)
      ۲- بعد از آن، چند لحظه هیچ کاری نکنید، سکوت کنید (اگر امکان دارد چشمان خود را ببندید، دراز بکشید یا بخوابید) تا بعد از آرام شدن ذهن، بتوانید مشورت عقل‌تان را روشن‌تر بشنوید. (حهت فروکش هیجان یا عصبانیت اجازه دهید زمان کافی تا بگذرد.)
      ۳- سپس با دقت فکر خودتان (که همان پاسخ و مشورت عقل‌ است) را یادداشت  کنید و در فرصت مناسب با خیال راحت طبق آن عمل نمایید. (اگر در شرایط خاص -مثلاً در خیابان- هستید، بدون نیاز به یادداشت همان‌جا، به هر آنچه عقلتان گفت فوراً عمل کنید.)

 حداقل فایدۀ عادت به تمرین مشورت با عقل، قبل از هر فکر و کار، در امان ماندن از هر نوع پشیمانی، تا آخر عمر است!

 ۳ نکتۀ کلیدی برای تضمین در موفقیتِ ۳ مرحلۀ فوق

نکتۀ ۱: هر چه در مرحلۀ ۱ فوق، بتوانید مشکل را برای عقلتان کامل‌تر توضیح دهید، مشورتی که در مرحلۀ ۳ از عقلتان خواهید شنید نیز کامل‌تر خواهد بود!
نکتۀ ۲: اگر اصلاً با مشکلی مواجه نشده‌اید و فقط می‌خواهید کاری را به نحو احسن انجام دهید یا کاری را انجام داده‌اید که نمی‌دانید درست بوده یا غلط، کافی است آن کار یا آثار و نتایج آن کار را با دقت برای عقلتان توضیح دهید تا با لحاظ آثار هر کار، عقل بهترین مشورت را به شما بدهد.
حتی گاهی ممکن است به دلیل روشن بودن موضوع نیاز نباشد آن را برای عقل‌تان توضیح دهید یا به هر دلیل توان اینکه بتوانید مطلب را برای عقلتان توضیح دهید در خود نمی‌بینید، (مثلاً به دلیل حوادث ناگهانی یا غلبه خشم، شهوت، ترس و امثال آن) در این صورت می‌توانید از مرحلۀ ۱ و حتی ۲ عبورکرده و فقط مرحلۀ ۳ را انجام دهید تا در هیچ موضوعی از مشورت عقل بی‌بهره نمانید و برای این منظور می‌توانید همیشه یک دفتر به نام «مشورت با عقل» (یا در رایانه یک ورد Word به همین نام) آماده داشته باشید و فقط بنویسید: «ای عقل تو میگی من چیکار کنم؟» یا «ای عقل تو بگو الان من چیکار کنم؟» یا بر اساس روایت «صَدِیقُ کُلِّ امْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُه دوست هر کس عقل اوست و دشمنش جهل او‏» فوراً بنویسید: «ای عقل، دوست عزیزم، تو بگو من آلان چه کنم؟» سپس هر چه به فکرتان رسید (که همان مشورت عقل است) را بنویسید. که  خود همین کار خصوصاً در هنگام طغیان خشم، برای شما زمان می‌خرد و خشم‌تان را فرو می‌نشاند و شما را از اقدام شتابزده و غیرعاقلانه باز می‌دارد.

به هر حال اگر با هر حادثه یا موضوعی مواجه شدید که نمی‌دانستید چگونه طبق مراحل سه گانه فوق با عقل مشورت کنید، باز هم با مشورت خود عقل مراحل سه گانۀ فوق را طبق شرایط خود بروزرسانی کنید و اجازه دهید عقل برایتان توضیح دهد چگونه بسته به نوع موضوعی که می‌خواهید با وی (عقل) مشورت کنید مرحلۀ شمارۀ ۱ فوق را به همان شکل انجام دهید که چند نمونۀ آن در بالا به عنوان مثال عرض شد و در ادامۀ (بعد از نکتۀ ۳) با نمونه‌های متعدد دیگر آشنا خواهید شد که کمک می‌کند در هر شرایط آموزش ببینید که هیچ کاری را بدون مشورت عقل انجام ندهید.

نکتۀ ۳: اگر به‌اندازۀ کافی تمرین بسیار ساده اما مجرب و مؤثر فوق را تکرار کنید شما نیز بدون نیاز به نوشتن مراحل فوق، عادت پیدا خواهید کرد، قبل از هر کار و فکر، باعقل خود مشورت کنید و بر خلاف اکثر مردم از پشیمانی در کارهای فردی و اجتماعی خصوصاً اگر مهم باشد در امان بمانید و با اندک تأمل موفق به انجام کار درست و عاقلانه شوید.
 اگر شما فقط یک بار مشورت با عقل به شیوۀ فوق را در یکی از کارهای خود تجربه کنید، به روشنی متوجه فاصلۀ نتیجۀ کاری که با مشورت عقل انجام داده‌اید، با تمام کارهایی که بدون مشورت عقل انجام داده‌اید خواهید شد و همین توجه به شما کمک می‌کند تشویق شوید که تمرین فوق را تا عاقلانه عمل کردن در همۀ کارهای خود مرتب  تکرار کنید.

چند نمونۀ آموزشی از روش مشورت با عقل به شیوۀ فوق در کارهای مختلف روزمره

مشورت با عقل جهت ترک هر نوع کار مضر مثل مصرف سیگار، مواد مخدر، مشروبات الکلی، خودارضایی و غیره
      
 
جهت موفقیت در ترک هر کار مضر طبق سه مرحلۀ فوق با عقل خویش مشورت کنید به این صورت که ابتدا طبق مرحلۀ اول آثار خصوصاً ثابت شده علمی آن کار مضر را مکتوب برای عقلتان بنویسید و سپس ضررهایی که خودتان شخصاً از انجام آن کار مضر تجربه کرده‌اید را نیز شرح دهید؛ سپس بنویسید در حال حاضر  آثار مضر آن کار برای شما بیشتر است یا آثاری که تصور می‌کنید مفید بوده است؟ و در نهایت برای عقلتان توضیح دهید اگر به این کار مضر ادامه دهید در آینده آثار مضر آن بیشتر روی سلامتی و زندگی شما اثر منفی می‌گذارد یا آثاری که تصور می‌کنید مفید است؟

همچنین اگر دیدید کسی شما را دعوت به کاری مضر مثل مصرف سیگار یا خدای ناکرده مشروبات الکلی می‌کند فوراً طبق روش فوق با عقلتان مشورت کنید که به عنوان نمونه می‌توانید این شبهه (کلیک) که توسط فردی ناباور برای دعوت دیگران به مصرف مشروبات الکی مطرح شده را به همراه پاسخ نگارنده  مطالعه نمایید.

اگر مایل هستید این پرسش و پاسخ با جوانی دبیرستانی جهت روش مشورت با عقل برای نجات از رفیق بد، مبتلا نشدن به چشم‌چرانی، سیگار، مصرف مشروبات الکلی و خوداراضی مطالعه کنید. (کلیک)

 مشورت با عقل جهت خرید و فروش
      
به عنوان نمونه اگر می‌خواهید وسیله‌ای را از بازار بخرید کافی است شرایط جاری از جمله قیمت آن وسیله، میزان سرمایۀ خود و دیگر موارد لازم را برای عقلتان توضیح دهید در این صورت در مرحلۀ سوم عقل، با تکیه به علم و تجربه‌تان مشورت مؤثری به شما خواهد داد از جمله اینکه در خرید عجله نکنید، از چند مغازه قیمت را بپرسید و سپس اقدام کنید، از سخن اضافه در هنگام خرید و حواشی بپرهیزید و غیره.

اگر می‌خواهید وسیله‌ای را بفروشید نیز کافی است شرایط از جمله میزان نیاز خود به وجه و دیگر شرایط را برای عقلتان توضیح دهید در این صورت در مرحلۀ سوم عقل شما بر اساس تجربه مشورت مؤثری را به شما خواهد داد از جمله اینکه در فروش عجله نکنید، طبق شرایط شما از طریق قرار دادن کالا در سایت‌های خرید و فروش اقدام کنید یا از طریق دیگر، خودتان را جای مشتری بگذارید، انصاف و انسانیت را رعایت کنید تا فروش‌تان برکت کند و سود ببرید و غیره.

 مشورت با عقل جهت درمان وسواس
       برای درمان وسواس -چه مزمن و چه حاد- ابتدا باید با مشورت با عقل اصل وجود این بیماری را در خود پذیرفته باشید و الا برای درمان آن اقدام نخواهید کرد یا اگر اقدام کنید چون مصمم نیستید در درمان کامل آن (در کمترین زمان ممکن) موفق نخواهید شد.
برای شروع اگر اساساً قبول ندارید وسواس دارید یا در حد احتمال وجود این بیماری را در خود پذیرفته‌اید یا تردید داریدکه نباید با اختیار خودتان را درگیر وسوسه‌ کنید کافی است طبق روش سادۀ فوق با عقل خویش مشورت نمایید و اصل هر آنچه به آن حساسیت پیدا کرده‌اید (مثلاً شستشوی بیش‌ازحد، دقت و ریز شدن بیش‌ازحد در امور و غیره) را برای عقل خود توضیح دهید و سپس همان‌طور که در بالا گذشت پاسخ و مشورت عقل خود را یادداشت کنید.
به‌محض اینکه متوجه شدید عقل‌تان، درگیر شدن حتی یک لحظه به وسوسه و کار شمارا تأیید نکرد و آن را غیر خردمندانه دانست و دیگر مطمئن شدید کارتان خردمندانه نیست، ازآن‌پس هرگاه وسوسه‌ای برای تکرار عمل مورد وسواس سراغتان آمد، (در اینجا عقلتان مرتب مشورت مذکور (که عملتان غیر خردمندانه است) را به شما یادآوری خواهد کرد که) شما نیز باید برای مقابله و دفع آن وسوسه به‌اندازۀ توان تلاش کنید و سعی کنید به‌تدریج با بی‌تفاوتی از آن خطور ذهنی و وسوسه عبور کنید که در «اینجا» می‌توانید با تمرین مجرب و بسیار سادۀ جهت دفع هر نوع خطور مزاحم و وسوسه آشنا شوید که این تمرین طوری طراحی شده که ضعیف‌ترین اراده‌ها نیز امکان انجام آن را از صفر تا صد دارند و در ذیل همان صفحه می‌توانید مشاوره با افراد گوناگون جهت درمان کامل وسواس را مطالعه نمایید از جمله به عنوان نمونه «اینجا کلیک» نمایید.

 روش شناخت فکر مزاحم

       تمرین کنید هر فکری که وارد ذهنتان شد (خصوصاً اگر در حال تحقیق در امور اعتقادی هستید)، قبل از مشغول شدن به آن فکر، ابتدا حتماً ولو یک دقیقه با عقل خویش طبق روش فوق مشورت کنید تا مطمئن شوید، آن فکر، مزاحم نیست؛ کافی است به عقل خود آن فکر یا نتایج آن مشغول شدن به آن فکر را توضیح دهید؛ اگر نتایج آن فکر مورد تأیید عقلتان بود یا نبود معلوم می‌شود آن فکر مزاحم است یا نیست.

اگر فکری وارد ذهنتان شد که نمی‌دانستید مزاحم است یا خیر و بدون مشورت با عقل به آن مشغول شدید چه‌بسا حتی به‌اشتباه خیال کنید آن فکر عاقلانه نیز هست و درنتیجه خودتان باروی باز، اجازۀ نفوذ فکر مزاحم را به اعماق ذهن خود می‌دهید و اگر مستعد باشید با پیامدهای بعضاً خطرناک -ازجمله وسواس عملی، اعتقادی و خدای‌ناکرده افکار ناگهانی خودکشی و غیره- مواجه خواهید شد که  دیگر فرقی نمی‌کند در هنگام هجوم وسوسه و حملۀ افکار ناگهانی شما فردی بسیار مذهبی باشید یا نباشید!

 مشورت با عقل جهت حل شبهات اعتقادی

        یا در هنگام مواجهه با شبهاتِ خصوصاً اعتقادی نیز اگر به‌جای شتاب‌زدگی و قبل از هر قضاوتی طبق روش فوق با عقل مشورت کنید در صورتی که از علم و اطلاعات کافی برخوردار باشید، عقل با مراجعه به حافظۀ شما، همان‌جا بی‌اساس بودن آن شبهه یا بی‌اهمیت بودن آن را به شما یادآوری خواهد نمود (جهت مشاهدۀ یک نمونه ااز نتیجۀ مشورت با عقل در پاسخ به شبهۀ یک ناباور «کلیک» کنید) و درصورتی‌که اطلاعات کافی نسبت به آن شبهه در حافظۀ خود نداشته باشید عقل به شما خواهد گفت تا وقتی که فرصت کافی جهت کسب اطلاعات بیشتر و مراجعه به منابع معتبر را پیدا نکرده‌اید هرگز ذهن خود را درگیر آن شبهه نکنید تا بی‌جهت از کارهای مهمتر و حتی زندگی متعارف باز بمانید و درگیر حواشی و مشکلات خودساخته شوید زیرا گاهی به محض مراجعه به منابع معتبر جهت کسب علم و اطلاعات بیشتر، به جای یک عمر انحراف و سردرگمی، در عرض یک دقیقه آن شبهه از اساس حل می‌شود.

 مشورت با عقل هنگام مواجهه با رفتارهای غیرخردمندانۀ دیگران
       خصوصاً اگر به اندازۀ کافی به شکل مکتوب (طبق روش فوق) موفق به مشورت با عقل شده باشید می‌توانید در مواقعی که نیاز به مشورت فوری با عقل دارید نیز به جای عجله، عاقلانه تصمیم بگیرید و موفق عمل کنید.

به عنوان نمونه اگر مثلاً در صف نانوایی (یا در خانواده و فامیل) با اعتراض پرخاشگرانۀ فردی مواجه شدید، قبل از هر عکس‌العملی ابتدا در ذهن خود طبق روش فوق الذکر با عقل مشورت کنید تا ببنید آیا اساساً عقل به شما اجازه می‌دهد پاسخ وی را بدهید؟ (که ممکن است از جای دیگر عصبانی بوده و قصد داشته باشد دق دلی خود را سر شما در آورد) یا اینکه عقل با لحاظ دیگر شرایط، به شما توصیه می‌کند که باید عزتمندانه سکوت کنید تا آن فرد خودش متوجه اشتباهش بشود (یا نشود) که درهرصورت مهم این است که با عمل به توصیۀ عقل، عزت شما محفوظ می‌ماند و به خاطر ضعف دیگری مخدوش نمی‌شود و شما دچار ناراحتی‌های خودساختۀ ذهنی نخواهید شد!
یا اینکه عقل -باز هم با لحاظ شرایط مقتضی- به شما می‌گوید که اگر لازم است پاسخ آن فرد را بدهید، باید این پاسخ به همراه مدارا و مهربانی و در قالب کلمات بسیار سنجیده، کوتاه و مؤدبانه باشد تا از درگیر شدن به جدل و عوارض منفی سریالی دیگر در امان بمانید و در هر صورت آنچه تردیدی در آن نیست این حقیقت بارها تجربه شده است که مشاوره با عقل و عمل به توصیۀ آن در این مثال به شما کمک می‌کند، حال خوب‌تان متأثر از اشتباه دیگران و سپس اشتباه خود شما نشود و بدون وارد شدن به بازی غیرخردمندانه و دو سر باخت و درگیری ذهن به حواشی و جدل، به سلامت از آن حادثه عبور کنید همچنان‌که مشورت با عقل قبل از هر اقدام دیگری نیز همین نتایج عالی را به دنبال دارد.

 مشورت با عقل در هر موضوع دیگر
       در هر موضوع دیگر نیز می‌توانید با عقل مشورت کنید و اگر موضوعی بود که نمی‌دانستید چگونه باید با عقل مشورت کنید، کافی است طبق نکتۀ شماره دو ذیل مراحل سه گانۀ فوق (ابتدای همین صفحه) عمل کنید.

توضیحات بیشتر جهت تمرین عاقل شدن

 اگر مانند برخی مراجعه‌کنندگان، (مانند ناباوران) شبهاتی مثل‌اینکه «تفاوت عقل با تجربه چیست؟» دارید می‌توانید ادامۀ مطلب را بخوانید در غیر این صورت وقت خود را هدر ندهید و تمرکز کامل خود را بر انجام تمرین سادۀ فوق (ابتدای صفحه) بگذارید و آنقدر آن را تکرار کنید که عادت کنید هیچ فکر و کاری را بدون مشورت عقل انجام ندهید.

شناخت عملکرد عقل
       برای عاقل شدن و عاقلانه عمل کردن قبل از هر کار کوچک و بزرگ، لازم است شما ابتدا با تعریف بسیار ساده از عقل و جایگاه آن، جهت کمک گرفتن بهتر از این مشاور فوق‌العاده راه‌گشا، رایگان، مطمئن، امین و همیشه در دسترس آشنا شوید.
    به‌قدری عملکرد عقل در تمام لحظات زندگی هر انسانی آشکار است که برای اثبات آن حتی لازم نیست به کودکانی که تازه خوب و بد را فهمیده‌اند نیز توضیح اضافه داد زیرا هرکسی به طور طبیعی از وجود عقل در خود با خبر است و یکسره در حال تجربۀ کارکرد آن است.

برای توجه بهتر به این حقیقت کافی است به مقایسۀ عملکرد فرد بزرگ‌سالی که از منظر پزشکی عقلش را از دست داده و به اصطلاح دیوانه شده با عملکرد یک کودک دبستانی سالم پرداخت که همین مقایسۀ ساده و روشن به راحتی می‌تواند در شناخت کارکرد عقل به شما کمک کند.
        ساده‌ترین عملکرد عقل عبارت است از:

تشخیص خوب از بد، حقیقت از غیر حقیقت، شناخت راست از دروغ و همچنین  تشویق عقل به تحقیق جهت رفع شبهات، کشف تجربه‌ها و عبرت‌ها از حوادث تلخ و شیرین زندگی و غیره.

 تمرین آسان جهت انجام عمل عاقلانه در هر کار کوچک و بزرگ.
       این تمرین نیز بسیار ساده و در عین حال فوق‌العاده مجرب و راهگشاست و برای انجام آن کافی است شما هنگام مواجهه با هر وسوسه و حادثۀ کوچک و بزرگ در زندگی فردی و اجتماعی:

در قدم اول قبل از مشورت با عقل دست به هیچ کاری نزنید و توقف کنید!

سپس در قدم دوم، آن وسوسه یا حادثه یا هر موضوعی که مد نظرتان است را به عقل خود عرضه کنید (اگر کمی صبر و تأمل کنید به طور خودکار به عقل خود اجازه داده‌اید آن موضوع را ارزیابی کند و برای اینکه بتوانید صبر و تأمل کنید کافی است سکوت کنید) و سپس هر چه عقلتان گفت یا توصیه کرد را انجام دهید (به همین سادگی).
پس به‌طور خلاصه برای اینکه بتوانید تمرین عاقل شدن را انجام دهید کافی است:
قدم اول: شناخت عقل و جایگاه آن:

ابتدا با تعریف صحیح عقل و جایگاه مهم آن در زندگی خود که در ادامه خواهد آمد آشنا شوید.
قدم دوم: مشورت با عقل قبل از هر اقدام

هنگام مواجهه با هر وسوسه و حادثۀ خصوصاً مهم تا با عقل خود مشورت نکرده‌اید حتماً فکر خود را درگیر آن وسوسه‌ نکرده و دست به هیچ اقدام عملی نزنید!
قدم سوم: ارزیابی هر روزه

برای تبدیل شدن به انسانی خردمند لازم است علاوه بر برداشتن قدم اول، قدم دوم فوق را در برگۀ محاسبه اعمال که توضیحش گذشت (کلیک) هرروز ارزیابی کنید و هر زمان موفق شدید ولو یک‌بار در مواجهه با هر نوع وسوسه یا حادثه‌ای بدون مشورت با عقل اقدامی نکنید و فقط به آنچه عقلتان گفت عمل نمایید مقابل عنوان «مشورت با عقل در کارها» که در برگۀ محاسبه اعمال نوشته‌اید علامت + بزنید و الا از علامت منفی - استفاده کنید.

اگر متوجه شدید در عمل به مشورت عقل چندان موفق نبوده‌اید کافی است هر روز به ارزیابی عملکرد خود در برگۀ محاسبۀ اعمال ادامه دهید که به تجربه خواهید دید صرف انجام همین محاسبۀ به ظاهر ساده، منجر به یک موفقیت بزرگ برای شما خواهد شد به طوری که شما به‌تدریج هم در حرف و هم در عمل خردمندانه عمل خواهید کرد تاجایی‌که حتی اگر در سن نونهالی باشید می‌توانید مانند افراد بسیار خردمند، باتجربه و پخته عمل نمایید.

لازم به ذکر است، یکی از کسانی که از دوران نوجوانی به وسواس شدید فکری و عملی مبتلا بود و نگارنده این فرد محترم را با راه‌کارهای ۷ گانۀ این نوشتار آشنا نمودم، بعد از تجربۀ این راه‌کارها، به تدریج علاوۀ بر اینکه موفق شد وسواس شدید اعتقادی و عملی خویش را به طور محسوس مدیریت کند، به نتایج راضی کنندۀ فراوان دیگری نیز دست پیدا نمود، به طوری که به تصریح همۀ خانواده، فامیل و آشنایان و دوستانش، زندگی فردی و اجتماعی وی به کلی متحول شده و این فرد محترم، هم‌اکنون جزو افراد ممتاز و موفق در سطح کشور است.

پی‌نوشت:
الف- لزوم آشنایی با تعریف صحیح «عقل» و اشتباه نگرفتن چیزهای دیگر نظیر «تجربه» با آن
      تجربۀ گفتگوی نگارنده با ناباوران نشان می‌دهد که ایشان به پیروی از بزرگان خود در کمال شگفتی، «تجربه» را همان «عقل» پنداشته و در نتیجه عقل را عمداً معطل گذاشته و رها کرده‌اند درحالی‌که با اندک تأمل -حتی برای کودکان ممیز- نیز روشن است «تجربه» مشکوف «عقل» است نه خود عقل که در ادامه مصادیق آن را عرض خواهم کرد.
بنابراین تردیدی باقی نمی‌ماند بزرگان ناباور با القاء اینکه «تجربه» همان «عقل» است سعی دارند به پیروان چشم و گوش بستۀ خود اینگونه القاء کنند که ایشان از این پس «تجربه» را به جای «عقل» بنشانند تا پیام «عقل» را عمداً نشنوند و وجود آفریدگار جهان را تصدیق نکنند؛ درحالی‌که حتی کودکان ممیز نیز در صورت مراجعه ابتدایی به عقل خویش به راحتی می‌توانند به وجود آفریننده‌ای در جهان پی ببرند؛ حقیقتی که مورد تأیید برخی دانشمندان مشهور جهان نیز هست از جمله:👤 دکتر آندرو کانوی آیوی، رئیس انجمن فیزیولوژی آمریکا می‌گوید:
قانون طبیعی و مسلمِ «علت و معلول» چنان صریح و روشن است که حتی مغز کودک ۵ ساله نیز می‌تواند آن را درک کند و به وجود آفریننده‌ای در جهان پی ببرد.
📘اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۲۷۱ و ۲۷۴ جان کلوور، چاپ سوم.

اثبات تقاوت عقل با تجربه

 طبق مشاهدات محسوس و آشکار، روشن است که «تجربه» مانند عبرت و دیگر حقایق جهان، با «عقل» متفاوت است بلکه تجربه مکشوف عقل است و به عبارت روشن‌تر، عقل، تجربه را شناسایی و کشف می‌کند.

       به همین جهت است که انسان در طول تاریخ با به کار انداختن عقل خویش می‌تواند از تجربه‌های قابل تکرار اطراف خود بهره ببرد و به‌عنوان نمونه از ساخت نیزه به ساخت هواپیما و سپس موشک‌های فضاپیما برسد.
       اما چون حیوانات فاقد عقل والای انسانی هستند (و صرفاً از هوش حیوانی برخوردارند) همه می‌دانیم که نمی‌توانند از تجاربی که مرتب در مقابل چشمانشان تکرار می‌شود مانند انسان استفاده کرده و به رشد و جمع‌بندی خردمندانه و عملی برسند.
       به‌عنوان نمونه انسان اولیه با دیدن برخورد صاعقه به درختان و آتش گرفتن آن‌ها و همچنین با دیدن برخورد سنگ‌های چخماق هنگام ریزش کوه که جرقه‌های حاصل از آن‌ها در تاریکی شب جلب‌توجه می‌کند، (نگارنده این صحنه را دیده‌ام) به کمک عقل خویش توانست از این تجربه‌ها استفاده کند و به جمع‌بندی برسد و درنهایت موفق شود خودش هر زمان دوست داشت، با استفاده از سنگ‌های چخماق بدون اینکه منتظر صاعقه و دیگر حوادث طبیعی برای تولید آتش بماند، حتی داخل غار برای خود و خانواده‌اش آتش برپا نماید (و امروزه با کشف گوگرد و اختراع کبریت و فندک و امثال آن به راحتی آتش تولید کند)؛ برخلاف حیوانات که نسل در نسل و طی میلیون‌ها سال آن‌ها نیز مانند انسان شاهد برخورد صاعقه به درختان و جرقۀ سنگ‌های چخماق بوده و هستند اما چون مانند انسان از نعمت عقل والا برخوردار نیستند نمی‌توانند از این تجربۀ محسوس که مرتب مقابل چشمانشان تکرار می‌شود به یک جمع‌بندی خردمندانه و عملی برسند.
        حتی امروزه نیز در فیلم‌های مستند شاهدیم که یک شیر می‌تواند به یک گله چند هزارتایی گاومیش قوی‌هیکل حمله کند اما چون این گاومیش‌های زبان‌بسته مانند انسان از نعمت عقل بشری برخوردار نیستند، نمی‌توانند از این تجربۀ پرتکرار و تلخ (حملۀ شیر) که نسل‌اندرنسل شاهد آن هستند استفاده کنند و از کشته شدن هم نوعان خود عبرت بگیرند و حداقل این را بفهمند که اگرچند گاومیش با هم متحد شده و مستقیماً به آن شیر حمله کنند، این سلطان جنگل برای حفظ جانش حتماً پا به فرار خواهد گذاشت.
        اما عدم امکان استفاده از تجربه برای گاومیش‌ها تا جایی است که حتی در مواردی نادر شاهدند که وقتی شیر به فرزند یکی از خود همان گاومیش‌ها حمله می‌کند و مادر وی بر اساس غریزه و جهت دفاع از جان فرزندش به شیر هجوم می‌برد، آن شیر به ناچار پا به فرار می‌گذارد اما چون گاومیش‌ها از نعمت عقل بشری برخوردار نیستند از این تجربۀ محسوس نیز نمی‌توانند استفادۀ عملیاتی کنند و هنوز که هنوز است نسل اندر نسل یک گلۀ چند هزارتایی با حمله یک یا چند شیر به راحتی پا به فرار می‌گذارند!

چرا ناباوران -چه تحصیل کرده، چه کم سواد و  چه بی‌سواد- حتی در شناخت بسیاری از بدیهیات نیز سرگردان هستند؟
       بنابراین اینکه می‌بینید خداناباوران و برخی ندانم‌گرایان و همچنین افراد وسواسی (به علت ابتلا به شک‌های واهی) در تشخیص حقیقت از غیر حقیقت، خوب از بد، سره از ناسره و حتی در تشخیص برخی محسوسات قابل درک با حواس ۵ گانه نیز سردرگم می‌شوند به خاطر این است که این افراد به هر دلیل از عقل خویش استفاده نمی‌کنند.
       خصوصاً خداناباوران علیرغم این‌که مرتب شعار غلیظ خردگرایی (برای مخفی کردن ضعف خود) سر می‌دهند اما در عمل به‌جای عقل حقیقی، تعریف‌های اشتباهی و خودساخته‌ای از عقل ارائه می‌دهند (مثلاً همانطور که توضیح دادم خیال می‌کنند که عقل همان تجربه است که روشن شد این تعریف هیچ نسبتی با واقع‌نگری ندارد)، به همین دلیل این افراد عملاً از عقل واقعی که کودکان نیز در حال تجربۀ آن هستند استفاده نمی‌کنند و آن را خصوصاً جایی که دوست ندارند با حقیقت مواجه شوند عمداً معطل و بلااستفاده می‌گذارند) در نتیجه علیرغم اینکه برخی از ایشان پا به سن گذاشته و دارای تحصیلات هستند، از درک بدیهیات نیز عاجز می‌مانند درحالی‌که از گفتگو با همین افراد روشن می‌گردد که آن‌ها بی‌تردید از نعمت عقل برخوردار هستند اما برای فرار از حقیقتی که ناخوش دارند تلاش می‌کنند هر طور شده از آن استفاده نکنند (چون تخصص عقل، تشخیص حقیقت از توهم و وسوسه است) و در عوض با شیطنت و بسیار ریاکارانه و مبالغه آمیز سخنانی که شبیه سخنان عاقلانه است را به زبان می‌آورند تا هر طور شده حقیقت را برای خود و افراد کم‌تجربه مشتبه کنند!
       برای من که برخی از این افراد از دوستان صمیمی‌ام بودند و تجربۀ گفتگوهای طولانی با خداناباوران و ندانم گرایان را دارم این سطح از تغافل جای تعجب ندارد، اما برخی که هنوز تجربۀ کافی در این خصوص ندارند از اینکه می‌بینند چطور برخی ناباوران به شکل ریاکارانه و مبالغه‌آمیز با مفاهیم علمی و منطقی و حقایق آشکار بازی می‌کنند شگفت‌زده می‌شوند، بااینکه ناباوران می‌توانند از عقل خویش استفاده کنند و حقایق بدیهی را مانند هر انسان خردمندی تصدیق نمایند اما عمداً واقعیات را نادیده گرفته و خود را به طرز حیرت‌انگیزی به تجاهل و تغافل می‌زنند.

این شگفتی در حالی است که اگر شما نیز مانند نگارنده علت اصلی این تغافل را بشناسید، (ازجمله عدم علاقه به مدیریت خردمندانۀ غرائز، ابتلا به وسواس و موارد دیگر که در کتاب خویش اشاره کرده‌ام) و خصوصا مانند اینجانب از نزدیک با این افراد زندگی کرده باشید، هرگز دچار تعجب نخواهید شد بلکه عمیقاً بر زندگی سخت و پر از استرس این افراد به علت کنار گذاشتن عقل -به معنای واقعی آن- تأسف خواهید خورد.

ب- شناخت جایگاه اصلی عقل در زندگی فردی و اجتماعی:
       به‌جرئت و بر اساس تجربۀ سالها ارتباط با ناباوران و افراد مذهبی عرض می‌کنم تمام مشکلات و استرس‌ها و انحرافاتِ خصوصاً اعتقادی بشر به خاطر جدی نگرفتن نقش سادۀ عقل و به کار نبستن آن در زندگی فردی و اجتماعی است.
       محال است کسی از حداقل کارکرد عقل خود (ازجمله تشخیص کار درست از نادرست) استفاده و بهره‌برداری کند اما دچار وسواس فکری و عملی و انحرافات اعتقادی، افسردگی و بیماری‌های رایج مشابه شود همچنان که محال است که کسی حتی به شدیدترین مشکلات زندگی و وسواس فکری و عملی و افسردگی حادّ دچار شده باشد و سپس تصمیم بگیرد از حداقل عقل خویش استفاده کند اما نتواند ریشۀ مشکلات و انواع وسواس‌ها و شبهات و نگرانی‌ها و افسردگی‌ها را در خود بخشکاند و از بحران‌های خودساختۀ خصوصاً اعتقادی رها نشود.
جایگاه واقعی عقل در زندگی کجاست؟
        جایگاه واقعی عقل در زندگی این است که شما به‌صورت مداوم حتی برای کارهای به‌ظاهر کوچک، به‌طورجدی با آن مشورت کنید و نظرش را جویا شوید و هر جا او از شما خواست برای روشن شدن حقیقت تحقیق کنید اقدام نموده تا به تجربه ببینید ضمن اینکه دیگر برخلاف گذشته از هرگونه پشیمانی بزرگ و کوچک در امان خواهید ماند، بر تمام مشکلات ریز ودرشت زندگی نیز غلبه خواهید کرد و خرابکاری‌های گذشتۀ خود را هر چه باشد جبران خواهید نمود.
       هرکسی با هر میزان تحصیلات که جایگاه عقل را جدی نگیرد، باید مطمئن باشد که به‌جای تکامل اختیاری، روزبه‌روز تنزل کرده و به‌تدریج حتی کودکان نیز متوجه وجود اختلال در شخصیت وی -علیرغم تحصیلات بالای دانشگاهی‌اش- می‌شوند و می‌فهمند که چنین افرادی از حقایق بدیهی فاصله گرفته و به وسواس شدید و ویران‌کنندۀ فکری دچار شده‌اند ولو در ظاهر تلاش کنند که این حقیقت را مخفی کرده و چیز دیگری نشان دهند و عناوین و القاب و میزان تحصیلات خویش را به رخ دیگران بکشند تا شاید ضعف شدید شخصیت خویش را از انظار عموم پنهان نمایند.
       اما علیرغم تلاش مذکور، هر انسان خردمندی با اندک تأملی می‌فهمد که این افراد روزبه‌روز از شخصیت اصیل و فرهیختۀ انسانی خویش فاصله می‌گیرند و به خلق‌وخوی حیوانات که از نعمت عقل انسانی محروم‌اند نزدیک‌تر می‌شوند درحالی‌که حیوانات بیچاره از عقل انسانی برخوردار نیستند اما این افراد علیرغم دارا بودن چنین مشاور و نعمت شگفت‌انگیز و برجسته‌ای همان‌طور که توضیح دادم تعریفی خودساخته و اشتباهی از عقل ارائه می‌دهند  (مانند اینکه خیال می‌کنند عقل همان تجربه است) و درنتیجه عملاً عقل را در امور حتی پیش‌پاافتاده کنار گذاشته و بی‌استفاده نگه می‌دارند، به همین دلیل است که سعی می‌کنند سبکی ادعاهای غیر خردمندانه و خجالت‌آور خود را با شبهه پراکنی و شعار غلیظ علم و خردگرایی پنهان کنند و عجیب اینکه هم‌زمان همین افراد می‌گویند نه‌فقط تمام تئوری‌ها و قوانین علمی بلکه حتی حقایق محسوس مقابل چشم و اساساً هر چیز خردمندانه در جهان، همه بدون هیچ استثنائی (!) قطعاً (!) غیرقطعی‌اند و می‌توانند کاملاً اشتباه باشند!
       نتایج تعریف اشتباهی و خودساخته از عقل تا جایی پیش می‌رود که برخی بزرگان خداناباور، در ادعاهایی مشمئزکننده با حالت جدی و بزک شده می‌گویند: خوردن گوشت انسان مرده (بدون هیچ اضطرار که مثلاً با ماشین تصادف کرده و کنار جاده افتاده)، همچنین اجازه به همسر و عشق خود، جهت هم‌بستری با هر فرد بیگانه‌ای که دوست دارد (بدون ذکر هیچ قیدی ولو چند نفر در یک‌زمان)، خودکشی هنگام بیماری (ولو بر اساس تجربه امکان علاج آن وجود داشته باشد) و برخی رفتارهای به‌دوراز عقل سلیم و کاملاً ضدانسانی دیگر، همگی رفتارهایی عاقلانه (!) و بدون اشکال هستند! ادعاهایی که این افراد سعی می‌کند در ظاهری اتوکشیده و با الفاظی بزک شده، سخیف بودن آن‌ها را پنهان کنند درحالی‌که هر انسان دارای عقل سلیم و حتی کودکانی که تازه خوب و بد را می‌فهمند نیز از پلشتی این سخنان، واقعاً مشمئز می‌شوند.

امیدوارم با این توضیحات به طور کامل قانع شده باشید که تمرینات مربوط به عاقل شدن را جدی گرفته و خصوصاً از ارزیابی هرروزۀ عملکرد خردمندانه یا غیرخردمندانه خود که توضیح آن گذشت غافل نمانید.

       اگر شما دو قدمی که در قسمت‌های قبلی توضیح دادم (تمرین سکوت و تمرین دفع وسوسه) را به‌اندازۀ توان بردارید، می‌توانید قدم سوم (تمرین عاقل شدن) را آسان‌تر بردارید زیرا رعایت سکوت مانع ایجاد زباله‌های جدید ذهنی می‌شود و کمک می‌کند ظرفیت بسیار زیادی از ذهنتان آزاد شده و قدرت تفکر در شما افزایش پیدا کند به طوری که بر خلاف زمان پرحرفی، عقلتان فعال‌تر شده و شما پیام عقل را در انجام هر کاری بیشتر و راحت‌تر و روشن‌تر خواهید شنید. البته اگر تصمیم دارید تمرین عاقل شدن را به عنوان اولین قدم جهت برطرف نمودن سایر ضعف‌های خود (ازجمله درمان پرحرفی و غیره) انتخاب کنید، می‌توانید بدون برداشتن دو قدم فوق (تمرین سکوت و دفع وسوسه) این کار را انجام دهید و سپس به درمان پرحرفی و وسوسه اقدام نمایید.

فهرست (بر هر قسمت کلیک نمایید):

مقدمه : ثبات شخصیت چیست و چگونه به آن برسیم؟

قسمت ۱: ارزیابی روازنۀ عملکرد (محاسبۀ اعمال) در کمتر از 1 دقیقه

قسمت ۲: درمان پرحرفی

قسمت ۳: درمان وسواس (یا تمرین طرد افکار مزاحم، یا تمرین ذکر)

قسمت ۴: تمرین عاقل شدن

قسمت ۵: درمان ناامیدی

قسمت ۶: مدیریت ارتباط با دیگران

قسمت ۷: درمان اعتیاد به رایانه و فضای مجازی

انجام هر کدام از تمرینات فوق آسان طراحی شده و مشکل‌ترین قسمت، خواندن متن آن است که اگر درست متوجه شوید، شما نیز به تجربه خواهید دید با هر بار عمل به تمرین مطرح شده به هدفتان نزدیک‌تر خواهید شد و به عنوان یک قاعده فراموش نکنید تکرار هر عمل -ولو در ابتدا بسیار سخت به نظر آید- به تدریج انجام آن‌را آسان و آسان‌تر خواهد نمود. ایموجی گل

                                                                                     قسمت ۶: درمان ناامیدی (کلیک)

لطفاً سؤالات خود در موضوع خدا، ادیان و مذاهب را به این صفحه (کلیک) ارسال کنید!

نظرات  (۶)

  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام، ببخش می دونم که خسته ات کردم با سوال پرسیدنم ،مشکلی نیست هر سوالی داشتم ازتون بپرسم؟شناخت خودچطوریه؟نفس راچطوربشناسیم؟وسواس شیطان راچطور؟هرحرفی راکه شنیدیم چطور بفهمیم کدام حقیقت است ،کدام خرافات؟میدونم میگی باعقل؟چطوربفهمیم که جواب از عقلمان بوده؟الهامات خداراچطوربشناسیم؟اذکار چه تاثیراتی دارند؟

     

    پاسخ:
    سلام

    افتخاری است به اندازۀ توان و توفیق در خدمت مخاطبان محترم باشم.

    برای شناخت اینکه عقل چیست و چگونه باید از آن استفاده کرد توضیحاتی در همین صفحه ارائه شده است.

    ✔️ برای شناخت تفاوت الهام از وسوسه، حقیقت از خرافات و در یک‌کلام برای تشخیص هر چیز خوب از هر چیز بد، کافی است ببینیم آیا آن چیز مورد تأیید عقل و به‌اصطلاح عاقلانه است یا خیر؟
    روش اینکه بفهمیم چه چیزی عاقلانه و چه چیزی غیرعاقلانه است این است که ابتدا ببینیم آیا آن چیز، دارای دلیل قانع‌کننده (که مورد تأیید عقل باشد) هست یا خیر؟
    اگر دلیل قانع‌کننده داشت، پس آن چیز عاقلانه (و خوب) است اما اگر دلیل عاقلانه نداشت ولو در ظاهر خوب نیز به نظر برسد پس آن چیز عاقلانه نیست (و بد است.)
    به‌عنوان نمونه ناگهان به ذهن کسی خطور می‌کند: «برای اینکه خانواده‌ات همیشه در رفاه باشند (و از خطر اختلاف و طلاق در امان باشی) بدان که پول در آوردن از هر راهی (ولو فریب مردم) لزوماً کار بدی نیست!»
     حال برای اینکه مطمئن شوید این ادعا عاقلانه (و الهام) است یا اینکه خلاف عقل (وسوسه و حدیث نفس) می‌باشد باید قبل از پذیرفتن عجولانۀ آن، به عقل خود مراجعه کنید و ببینید آیا می‌توانید دلیل قانع‌کننده برای درست یا غلط بودن این ادعا پیدا کنید؟
    برای این منظور، عقل با تکیه به تجربه می‌گوید: «اگر فروشنده‌ای با انواع ترفند، مشتری‌اش را فریب دهد و جنس گران‌قیمتی را به چند برابر قیمت به وی بفروشد و پول کلانی (که آن مشتری عمری برای به دست آوردنش زحمت کشیده‌) را با فریب، از چنگش دربیاورد و سپس در توجیه کارش بگوید: من این کار را برای رفاه خانوادۀ خودم و برای دوری از خطر اختلاف و طلاق انجام دادم» بدون تردید شما و هر انسان خردمند دیگر کوچک‌ترین تردیدی در بد و ناجوانمردانه بودن این کار ندارید خصوصاً اینکه چه بسا در این جریان، مشتری بیچاره که سرمایۀ زندگی‌اش را ازدست‌داده دچار اختلافات خانوادگی و حتی طلاق شود.
    پس بدون شک، آنچه گذشت و به ذهن خطور کرده بود، وسوسه است نه الهام.
    بنابراین برای تشخیص اینکه چه چیزی (مثل الهام) خوب و عاقلانه و چه چیزی (مثل وسوسه) بد و غیرعاقلانه است، هر انسانی در هر سنی (از سن تمییز که هنوز عقل نوپاست تا سن نوجوانی و بالاتر) کافی است چند لحظه مستقیماً از عقلش بپرسد: «آیا برای آن چیز دلیل قانع‌کننده‌ای که مورد تأیید تو باشد وجود دارد یا خیر»؟ در این صورت عقل (بسته به سن هر فرد) پاسخ متناسب مانند آنچه گذشت را خواهد داد!
    البته در مواردی هم علیرغم مراجعه به عقل متوجه می‌شویم عقل می‌گوید چون ابعاد مسئله هنوز برایش (عقل) روشن نشده، نمی‌تواند قضاوت آشکاری در آن خصوص داشته باشد بنابراین به ما توصیه می‌کند فعلاً در مورد آن چیز توقف کنیم (و نظری در رد یا تأییدش ندهیم) تا با تحقیق و روش‌های عاقلانۀ دیگر، حقیقت روشن شود.
    نکته: برخی بااینکه عقل دلایل کافی در تأیید چیزی را آورده است و شکی را باقی نمی‌گذارد اما به دلایل مختلف ازجمله ابتلا به وسواس عمداً به پیام عقل خود پشت کرده و حاضر به تأیید آن نمی‌شوند و خود را گرفتار انواع شک‌های بی‌اساس می‌کنند.

    ✔️ همان‌طور که به تجربه شاهدیم نتیجۀ وسوسه، مشتبه شدن حقیقت و گرفتار شدن به انواع استرس، شک‌ بی‌اساس و افسردگی است اما در مقابل از مهم‌ترین آثار ذکر، دفع وسوسه، اطمینان قلب و تجربۀ نشاط واقعی است و هر کس، به هراندازه بتواند با یاد خدا، از وسوسه‌ها در امان بماند به همان اندازه عقلش کامل‌تر شده و حقایق را بدون شبهه و شفاف‌تر تجزیه‌وتحلیل می‌کند درنتیجه این افراد بیش از دیگران، خود (و خصوصیات نفسشان) را می‌شناسند و می‌توانند راحت‌تر فرق وسواس و حدیث نفس را از الهام و همچنین فرق حقیقت را از دروغ و خرافات تشخیص دهند و فرق هر آنچه مورد تأیید عقل است را ازآنچه عاقلانه نیست شناسایی کنند و در نتیجه از تصمیمات خسارت‌بار و پشیمان‌کننده در زندگی فردی و اجتماعی در امان بمانند.

    ✔️ افراد دائم الذکر چون همیشه از وسوسه در امان هستند، پیوسته در حالت یقین به سر می‌برند و هرگز دچار شک‌های بی‌اساس نمی‌شوند.
    اما در مقابل هرکسی به هراندازه از یاد خدا غفلت کند به همان اندازه اجازه داده وسوسه‌ها به درون ذهن و قلبش نفوذ کنند و حقایق و حتی در مواردی بدیهیات را برایش مشتبه سازند! چنین کسی ابتدا باید مانع نفوذ وسوسه به درون ظرف ذهن و قلبش شود در غیر این صورت هر چه بیشتر علم و آگاهی به دست آورد، وسوسه‌‌ها مانند آفت همان علم و آگاهی را مشتبه نموده و او را از حقیقت دور می‌کنند مگر اینکه با ابزار ذکر، وسوسه‌ها را از ذهن و قلبش طرد کند:
    ذِکْرُ اللَّهِ مَطْرَدَةُ الشَّیْطَان‏
    ذکر خداوند ابزار طرد (و راندن) شیطان (و وسوسه‌های او) است.
    📘 غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۳۶۹

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام.اول ازهمه ازخداوندسپاسگزارم که شماراسبب بهبودی من قرارداد،وازشما هم ممنونم که تجربیات مجرب خودرادراختیارمردم قرارمیدهیدخدااجرتون بده .

    پاسخ:
    سلام

    نگارنده نیز ابتدا از خداوند مهربان و سپس از شما مخاطب محترم سپاسگزارم.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل

    سلام من کمی بهتر شده بودم که با دیدن اتفاقی این فیلم دوباره حالم بدشد،کلاهرچیزی یا حرفی دوباره حالم بدمیشه ،کلابی اراده ام ،توزندگی سردرگم شدم نمی‌دونم چطور زندگی کنم 

    پاسخ:
    سلام

    این سؤال به صفحه مربوطه منتقل شد؛ لطفاً جهت مشاهده پاسخ کلیک نمایید.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام علکیم

    بزرگوار برای کامل شدن عقل گفتید در روایت نوشته که دعای با تضرع کنید اما کو حال گریه و تضرع؟

    من همینطوری هم  حال گریه ندارم.  از دیگران هم شنیدم که اگه در دعا گریه کردیم نشانه اجابت حتمی دعاست.

    راه حل تون چیه؟

    پاسخ:
    سلام

    امیدوارم فرصت شود و روایاتی که در دعا توصیه به گریه یا تباکی (خود را به حال گریه نشان دادن) شده (إِنْ لَمْ یَجِئْکَ الْبُکَاءُ فَتَبَاکَ) را در قالب استیکر و به ترتیب موضوع بیاورم.
    طبعاً در زندگی برای هر کسی حالتی پیش می‌آید که گریه‌اش بگیرد از تماشای فیلم، شنیدن برنامه‌های رادیویی مانند از سرزمین نور تا خصوصاً شنیدن روضه که طبق روایات می‌توان از این فرصت‌ها استفاده کرد و برای خواستۀ مورد نظر خود (ازجمله برای افزایش عقل) با تضرع و اشک دعا نمود.
    میزان حداقلی اشک در روایات در حد رطوبت چشم و کمتر از یک قطره ذکر شده که نشانۀ اجابت دعا است. (فَإِنَّهُ آیَةُ إِجَابَةِ هَذَا الدُّعَاءِ حُرْقَةُ الْقَلْبِ وَ انْسِکَابُ الْعَبْرَة.)

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • سؤال یا مطلب إنتقالی از صفحۀ دیگر.
  • سلام طبق این روایت چرا باید خودم را از کسی که الان دارم می بینم از مردم دزدی می کند بدتر ببینم؟!!! در حالی که یقین دارم از او بهترم چون هیچ وقت مثل او دزدی نکرده ام! کجای این نگاه که من خودم را از او بدتر ببینم منصفانه و معقول و علمی است؟ در مورد خیلی دیگر از مردم هم که کارهای خیلی شرم آوری می کنند که من از آنها بیزارم همین سؤال وجود دارد.

    پاسخ:
    سلام


    اول: برای اینکه به‌یقین علمی برسیم که از کسی بهتر یا بدتر هستیم، عاقلانه نیست به‌صرف دیدن یک کار بد (ولو خیلی شرم‌آور)، فوراً به این نتیجه برسیم که ما حتماً از وی در دیگر ابعاد شخصیتی نیز بهتریم!
    این ادعا زمانی از نظر علمی قابل اثبات است که بتوانیم تمام ابعاد شخصیتی وی را با تمام ابعاد شخصیتی خودمان تک‌تک مقایسه کنیم و درمجموع به این نتیجه برسیم که از وی بهتریم! درحالی‌که هم از نظر زمان (وقت گذاشتن) و هم از نظر علمی چنین کاری محال است چون تنها آفریدگار دادگر است که به تمام ابعاد شخصیتی افراد، نیت‌های مخفی و کارهایی که هرکسی در طول عمرش به شکل پنهان و آشکار انجام داده‌ آگاه است و بس.

    دوم: اما در مورد همان عملی که آن دزد انجام داده و از وی آشکار شده نگاه منصفانه و معقول این است که:
    - فقط در خصوص همان عمل بد (دزدی) عقل می‌گوید به‌جای قضاوت غیرعلمی و خودخواهانه، خدا را شکر کنیم که تا الآن به ما کمک کرده و دزدی نکرده‌ایم و هنوز به اشکال مختلف (از جمله در معاملات بازار) به فریب و ظلم دست به مال مردم دراز نکرده‌ایم!

    - همچنین طبق عقل و شرع واجب است به‌جای سرزنش، ابتدا اگر می‌توانیم به آن دزد، کمک اقتصادی، مشورتی و غیره بدهیم که دیگر دزدی نکند تا هر طور شده مانع دزدی وی از مردم شویم و اسباب زندگی شرافتمندانه را برایش فراهم کنیم مگر اینکه شرایط این خیرخواهی که در اصطلاح به آن امربه‌معروف و نهی از منکر می‌گویند را نداشته باشیم.

    - بله عقل می‌گوید ما قلباً از کار زشت آن فرد (دزدی) بدمان بیاید و بیزار باشیم و هرگز چنین افرادی را به‌عنوان دوست و رفیق و حتی هم‌صحبت کوتاه برای خود انتخاب نکنیم و نزدیکشان نرویم (مگر برای امر به معروف با داشتن شرایط) اما انصاف حکم می‌کند این احتمال را هم بدهیم که چه‌بسا آن دزد در محیطی بزرگ و تربیت شده (مانند پدر و مادر معتاد، فقر شدید مالی و فکری) که معلوم نبود اگر ما بودیم می‌توانستیم علیرغم آن شرایط، جوانمردی کنیم و از دزدی خودداری نماییم بلکه شاید بسیار بدتر از آن فرد عمل می‌کردیم.

    - همچنین احتمال بدهیم چه‌بسا همان دزد مانند خیلی از مردم، در آینده، نه‌فقط از دزدی بلکه از تمام‌کارهای بدش پشیمان شده و عاقبت‌به‌خیر شود و امثال من، از محاسبۀ روزانۀ عملکرد خویش (روش) دچار غفلت شویم و به‌تدریج دست به کارهایی بزنیم که الآن خوابش را هم نمی‌بینیم!

    - احتمال دیگر اینکه چه‌بسا آن دزد خصوصیاتی دارد (مثل ارتباط قلبی و دوستانه با خدا یا یکی از پیامبران و اوصیا ع) که از نظر من و شما مخفی است اما همان خصوصیت به وی کمک کند تک‌تک کارهای بدش را کنار بگذارد و به همین جهت وی در پیشگاه خداوند از امثال من (که به بدی‌های نفس امارّه‌ام علم و یقین دارم) بهتر باشد.

    نکته: در مورد دزدی که جای خود دارد، نگارنده افتخار مشاوره با ناباوران که در شرع به ایشان کافر و ملحد می‌گویند داشته و دارم و در گفتگوهای خصوصی به لطف خدا شاهد تحول و هدایت برخی از ایشان هستم (که در همین کانال می‌توانید جستجو کنید) و همچنین افرادی که از عمل خطرناک خودکشی منصرف می‌شوند و به سمت آفریدگار مهربان خویش بر می‌گردند (نمونه)؛ بنابراین این تجربه‌ها به نگارنده آموخته حتی در مقایسۀ خودم با کافر و محلد نیز جانب احتیاط و انصاف را رعایت کنم و از قضاوت غیرمنصفانه، غیرعلمی و نامعقول که در بالا گذشت خودداری نمایم و این باز همانطور که اشاره شد به معنای این نیست که ما با این افراد بدون داشتن شرایط لازم (از جمله خودمان به یقین مستدل رسیده باشیم، وسواس حتی خفیف فکری هم نداشته باشیم و غیره) وارد گفتگو و رفع شبهه شده یا وارد گروه و صفحات مجازی ایشان شویم که از دلایل اصلی گرفتار شدن بسیاری، همین سهل‌انگاری بزرگ در ارتباط با نااهلان -خصوصاً نزدیکان- است.

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
  • خداست عشق ابدی من
  • میشه خواهشا اینو (که سؤال فردی ناباور است) جواب یدین:


    برات مثال گوشی دستتو زدم ک مخترعش مشروب می خوره

    ایلان ماسک با این همه اختراعات، مشروب میخوره

    خودم با چندین پروژه در هوش مصنوعی، مشروب میخورم

    عقل ماسک و من زائل شده و باید شلاق بخوریم؟

    پاسخ:
    سلام

    شبهۀ فوق دارای چند مغالطه است که اگر طبق روش ساده‌ای که در ابتدای همین صفحه آوردم با عقل خویش مشورت کنید به روشنی می‌توانید این مغالطه‌ها را شناسایی کرده و سره را از ناسره تشخیص دهید.
    ۱- طبق برخی تحقیقات علمی سرطان زا بودن شراب ثابت شده است (۱) بنابراین در اینکه خوردن شراب خلاف عقل و علم است تردیدی نیست.
    ۲- هر انسان غیرمعصومی اعم از دانشمند و غیر دانشمند ممکن است در شرایطی عمداً کار خلاف عقل و علم انجام دهد، مثلاً بااینکه می‌داند خوردن شراب و کشیدن سیگار از نظر علمی و بر اساس تجربه سرطان زاست اما به هر دلیل ازجمله ضعف اراده و هوس‌رانی پشت به عقلش کند که روشن است هر کسی کار بر خلاف عقل انجام دهد حتماً نباید دیوانه باشد و عقلش زائل شده باشد. (ضمن اینکه برخی دانشمندان و مخترعین نه تنها شراب نمی‌خورند بلکه برای حفظ سلامتی، خانواده و ... جزو مخالفین خوردن آن نیز هستند (۲) و باز روشن است انجام کار خلاف عقل توسط هر عالم و دانشمندی نه تنها آن را توجیه نمی‌کند بلکه تخلف او زشت‌تر از دیگران است.)

     ۳- طبق قوانین بین المللی، احترام به قوانین هر کشوری که با رأی اکثریت مردم و مورد قبول ایشان باشد مثل جمهوری اسلامی ایران (۳) بر اقلیت لازم است خصوصاً مانند قانون منع خوردن شراب که از نظر  تجربه و علم نیز سرطان‌زا بودنش ثابت شده و طبعاً تعیین جریمه و مجازات هر کاری که عقل و علم  آن را مضر و  موجب آسیب به فرد و جامعه بداند کاری خردمندانه و چنین قانونی مورد تأیید خردمندان و دانشمندان است (ضمن اینکه طبق قانون جمهوری اسلامی ایران، فردی که در خفا هر گناهی از جمله شراب‌خواری انجام دهد هیچ کس حق ندارد آن گناه مخفی را علنی کرده تا وی را مجازات نماید که طبق شرع و قانون خودش مجرم است.)

    ۴- در نهایت به حکم عقل، قانون هر کشوری که مصرف شراب در آن آزاد باشد مثل کشورهای غربی، -صرف نظر از اینکه مخالف دین یعنی تعالیم آفریدگار جهان نیز هست- چنین قانونی مخالف با عقل و علم نیز هست و هر انسانی که سلامتی خودش و امنیت اطرافیانش برایش مهم باشد و نخواهد خودش را با دست خود، به انواع بیماری‌ها ازجمله سرطان و پیری زودرس مبتلا کند، به پیروی از عقل و علم، قطعاً پا بر وسوسه و هوسش گذاشته و از خوردن شراب خودداری می‌کند.

    _______
    (۱) به عنوان نمونه انجمن انکولوژی بالینی آمریکا در بیانیه‌ای با عنوان الکل و سرطان در مجلۀ انکولوژی بالینی می‌نویسد: واضح است که بیشترین خطرات سرطان در گروه مصرف کنندگان زیاد و متوسط الکل متمرکز است. با این وجود، برخی از خطرات سرطان حتی در سطوح پایین مصرف نیز سرایت و امتداد دارد و ...
    منبع:  Noelle K. LoConte, Abenaa M. Brewster, Judith S. Kaur, Janette K. Merrill, and Anthony J. Alberg (۷ November ۲۰۱۷). "Alcohol and Cancer: A Statement of the American Society of Clinical Oncology". Journal of Clinical Oncology. ۳۶ (۱). "Clearly, the greatest cancer risks are concentrated in the heavy and moderate drinker categories. Nevertheless, some cancer risk persists even at low levels of consumption. A meta-analysis that focused solely on cancer risks associated with drinking one drink or fewer per day observed that this level of alcohol consumption was still associated with some elevated risk for squamous cell carcinoma of the esophagus  

    (۲)مخالفت با مصرف الکل در تمام دنیا صرف نظر از دین و صرفاً به دلیل سلامتی از گذشته تا کنون رایج بوده است به طوری که مخالفت با مصرف الکل یا تیتوتالیسم به مرامی اشاره دارد که هواداران آن (به دلیل سلامتی، خانواده و ...) از مصرف هرگونه مشروبات الکلی دوری می‌کنند. این جنبش در اوایل قرن نوزدهم شکل گرفت و هواداران آن تیتوتال خوانده می‌شوند.
    منبع:
    fa.wikipedia.org/wiki/نهضت_مخالفت_با_مصرف_الکل

    (۳) همه‌پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در ۱۱ و ۱۲ آذرماه ۱۳۵۸ برگزار شد و با حدود ۹۹/۵ درصد آرا تصویب شد
    منبع:
    fa.wikipedia.org/wiki/همه‌پرسی_قانون_اساسی_جمهوری_اسلامی_ایران_(۱۳۵۸)

    همیشه در مسیر درست موفق باشید ایموجی گل
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی