اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

آموزش کسب یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه حتی برای نونهالان

اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

آموزش کسب یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه حتی برای نونهالان

اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

سلام
خوش آمدید.

مخاطبان محترم
در حال حاضر فعال‌ترین صفحه‌ی ما، در پیام‌رسان «ایتا» می‌باشد:
https://eitaa.com/esbatekhodavand
نشانی ما در سایر پیام‌رسان‌های مشهور داخلی و خارجی:
esbatekhodavand
همیشه در مسیر درست موفق باشید.

آخرین نظرات

 پاسخ دهنده: نویسندۀ کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه 

وابسته به: کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

فهرست (بر هر قسمت کلیک نمایید):

مقدمه : ثبات شخصیت چیست و چگونه به آن برسیم؟

قسمت ۱: ارزیابی روازنۀ عملکرد (محاسبۀ اعمال) در کمتر از 1 دقیقه

قسمت ۲: درمان پرحرفی

قسمت ۳: درمان وسواس

قسمت ۴: تمرین عاقل شدن

قسمت ۵: درمان ناامیدی

قسمت ۶: مدیریت ارتباط با دیگران

قسمت ۷: درمان اعتیاد به رایانه و فضای مجازی

قسمت ۴:

تمرین عاقل شدن

انجام روش‌ زیر آسان طراحی شده و مشکل‌ترین قسمت، خواندن متن آن است که اگر درست متوجه شوید، شما نیز به تجربه خواهید دید با هر بار عمل به تمرین مطرح شده به هدفتان نزدیک‌تر خواهید شد و به عنوان یک قاعده فراموش نکنید تکرار هر عمل -ولو در ابتدا بسیار سخت به نظر آید- به تدریج انجام آن‌را آسان و آسان‌تر خواهد نمود. ایموجی گل

۴- تمرین بسیار آسان جهت عاقل شدن و عاقلانه عمل کردن قبل از هر کار کوچک و بزرگ در زندگی فردی و اجتماعی.
       اگر شما دو قدمی که در قسمت‌های قبلی توضیح دادم (تمرین سکوت و تمرین دفع وسوسه) را به‌اندازۀ توان بردارید، می‌توانید قدم سوم (تمرین عاقل شدن) که توضیح خواهم داد را آسان‌تر بردارید زیرا رعایت سکوت مانع ایجاد زباله‌های جدید ذهنی می‌شود و کمک می‌کند ظرفیت بسیار زیادی از ذهنتان آزاد شده و قدرت تفکر در شما افزایش پیدا کند به طوری که بر خلاف زمان پرحرفی، عقلتان فعال‌تر شده و شما پیام عقل را در انجام هر کاری بیشتر و راحت‌تر و روشن‌تر خواهید شنید.(۱)

(۱) البته اگر تصمیم دارید تمرین عاقل شدن را به عنوان اولین قدم جهت برطرف نمودن سایر ضعف‌های خود (ازجمله درمان پرحرفی و غیره) انتخاب کنید، می‌توانید بدون برداشتن دو قدم فوق (تمرین سکوت و دفع وسوسه) این کار را انجام دهید و سپس به درمان پرحرفی و وسوسه اقدام نمایید.

شناخت عملکرد عقل
       برای عاقل شدن و عاقلانه عمل کردن قبل از هر کار کوچک و بزرگ، لازم است شما ابتدا با تعریف صحیح عقل و جایگاه آن، جهت کمک گرفتن بهتر از این مشاور فوق‌العاده راه‌گشا، رایگان، مطمئن، امین و همیشه در دسترس آشنا شوید.
       به‌قدری عملکرد عقل در تمام لحظات زندگی هر انسانی آشکار است که برای اثبات آن حتی لازم نیست به کودکانی که تازه خوب و بد را فهمیده‌اند نیز توضیح اضافه داد زیرا هرکسی به طور طبیعی از وجود عقل در خود با خبر است و یکسره در حال تجربۀ کارکرد آن است.

برای توجه بهتر به این حقیقت کافی است به مقایسۀ عملکرد فرد بزرگ‌سالی که از منظر پزشکی عقلش را از دست داده و به اصطلاح دیوانه شده با عملکرد یک کودک دبستانی سالم پرداخت که همین مقایسۀ ساده و روشن به راحتی می‌تواند در شناخت کارکرد عقل به شما کمک کند.
        ساده‌ترین عملکرد عقل عبارت است از:

تشخیص خوب از بد، حقیقت از غیر حقیقت، تشویق عقل به تحقیق جهت رفع شبهات، شناخت راست از دروغ، کشف تجربه‌ها و عبرت‌ها از حوادث تلخ و شیرین زندگی.

 تمرین آسان جهت انجام عمل عاقلانه در هر کار کوچک و بزرگ.
       این تمرین نیز بسیار ساده و در عین حال فوق‌العاده مجرب و راهگشاست و برای انجام آن کافی است شما هنگام مواجهه با هر وسوسه و حادثۀ کوچک و بزرگ در زندگی فردی و اجتماعی:

در قدم اول دست به هیچ کاری نزنید و توقف کنید!

سپس در قدم دوم، آن وسوسه یا حادثه را با عقل خویش مورد ارزیابی قرار دهید و سپس بهترین عکس‌العمل ممکن که عقل به شما توصیه می‌کند را انجام دهید.

راه‌کار عقل جهت دفع وسوسه
       به عنوان نمونه اگر وسوسه‌ای بی‌اساس به سراغتان آمد عقل به شما می‌گوید راه مقابله با آن بی‌تفاوتی و عبور از آن با پرداختن به فکر یا کار دیگری است که در اینجا می‌توانید از تمرین مجرب دفع وسوسه که توضیح آن گذشت (کلیک) به راحتی استفاده کنید.

راه‌کار عقل جهت حل شبهات اعتقادی

        یا در هنگام مواجهه با شبهاتِ خصوصاً اعتقادی نیز اگر به‌جای شتاب‌زدگی و قبل از هر قضاوتی به عقل خود مراجعه کنید در صورتی که از علم و اطلاعات کافی برخوردار باشید، عقل با مراجعه به حافظۀ شما، همان‌جا بی‌اساس بودن آن شبهه یا بی‌اهمیت بودن آن را به شما یادآوری خواهد نمود و درصورتی‌که اطلاعات کافی نسبت به آن شبهه در حافظۀ خود نداشته باشید عقل به شما خواهد گفت تا وقتی که فرصت کافی جهت کسب اطلاعات بیشتر و مراجعه به منابع معتبر را پیدا نکرده‌اید هرگز ذهن خود را درگیر آن شبهه نکنید تا بی‌جهت از کارهای مهمتر و حتی زندگی متعارف باز بمانید و درگیر حواشی و مشکلات خودساخته شوید زیرا گاهی به محض مراجعه به منابع معتبر جهت کسب علم و اطلاعات بیشتر، به جای یک عمر انحراف و سردرگمی، در عرض یک دقیقه آن شبهه از اساس حل می‌شود.

راه‌کار عقل هنگام مواجهه با رفتارهای غیرخردمندانۀ دیگران
       یا اگر مثلاً در صف نانوایی (یا در خانواده و فامیل) با اعتراض پرخاشگرانۀ فردی مواجه شدید، قبل از هر عکس‌العملی ابتدا با عقل مشورت کنید تا ببنید آیا اساساً عقل به شما اجازه می‌دهد پاسخ وی را بدهید؟ (که ممکن است از جای دیگر عصبانی بوده و قصد داشته باشد دق دلی خود را سر شما در آورد) یا اینکه عقل با لحاظ دیگر شرایط، به شما توصیه می‌کند که باید عزتمندانه سکوت کنید تا آن فرد خودش متوجه اشتباهش بشود (یا نشود) که درهرصورت مهم این است که با عمل به توصیۀ عقل، عزت شما محفوظ می‌ماند و به خاطر ضعف دیگری مخدوش نمی‌شود و شما دچار ناراحتی‌های خودساختۀ ذهنی نخواهید شد!
یا اینکه عقل -باز هم با لحاظ شرایط مقتضی- به شما می‌گوید که اگر لازم است پاسخ آن فرد را بدهید، باید این پاسخ به همراه مدارا و مهربانی و در قالب کلمات بسیار سنجیده، کوتاه و مؤدبانه باشد تا از درگیر شدن به جدل و عوارض منفی سریالی دیگر در امان بمانید و در هر صورت آنچه تردیدی در آن نیست این حقیقت بارها تجربه شده است که مشاوره با عقل و عمل به توصیۀ آن در این مثال به شما کمک می‌کند، حال خوب‌تان متأثر از اشتباه دیگران و سپس اشتباه خود شما نشود و بدون وارد شدن به بازی غیرخردمندانه و دو سر باخت و درگیری ذهن به حواشی و جدل، به سلامت از آن حادثه عبور کنید همچنان‌که مشورت با عقل قبل از هر اقدام دیگری نیز همین نتایج عالی را به دنبال دارد.
پس به‌طور خلاصه برای اینکه بتوانید تمرین عاقل شدن را انجام دهید کافی است:
قدم اول: شناخت عقل و جایگاه آن:

ابتدا با تعریف صحیح عقل و جایگاه مهم آن در زندگی خود که در ادامه خواهد آمد آشنا شوید.
قدم دوم: مشورت با عقل قبل از هر اقدام

هنگام مواجهه با هر وسوسه و حادثۀ خصوصاً مهم تا با عقل خود مشورت نکرده‌اید حتماً فکر خود را درگیر آن وسوسه‌ نکرده و دست به هیچ اقدام عملی نزنید!
قدم سوم: ارزیابی هر روزه

برای تبدیل شدن به انسانی خردمند لازم است علاوه بر برداشتن قدم اول، قدم دوم فوق را در برگۀ محاسبه اعمال که توضیحش گذشت (کلیک) هرروز ارزیابی کنید و هر زمان موفق شدید ولو یک‌بار در مواجهه با هر نوع وسوسه یا حادثه‌ای بدون مشورت با عقل اقدامی نکنید و فقط به آنچه عقلتان گفت عمل نمایید مقابل عنوان «مشورت با عقل در کارها» که در برگۀ محاسبه اعمال نوشته‌اید علامت + بزنید و الا از علامت منفی - استفاده کنید.

اگر متوجه شدید در عمل به مشورت عقل چندان موفق نبوده‌اید کافی است هر روز به ارزیابی عملکرد خود در برگۀ محاسبۀ اعمال ادامه دهید که به تجربه خواهید دید صرف انجام همین محاسبۀ به ظاهر ساده، منجر به یک موفقیت بزرگ برای شما خواهد شد به طوری که شما به‌تدریج هم در حرف و هم در عمل خردمندانه عمل خواهید کرد تاجایی‌که حتی اگر در سن نونهالی باشید می‌توانید مانند افراد بسیار خردمند، باتجربه و پخته عمل نمایید.

لازم به ذکر است، یکی از کسانی که از دوران نوجوانی به وسواس شدید فکری و عملی مبتلا بود و نگارنده این فرد محترم را با راه‌کارهای ۷ گانۀ این نوشتار آشنا نمودم، بعد از تجربۀ این راه‌کارها، به تدریج علاوۀ بر اینکه موفق شد وسواس شدید اعتقادی و عملی خویش را به طور محسوس مدیریت کند، به نتایج راضی کنندۀ فراوان دیگری نیز دست پیدا نمود، به طوری که به تصریح همۀ خانواده، فامیل و آشنایان و دوستانش، زندگی فردی و اجتماعی وی به کلی متحول شده و این فرد محترم، هم‌اکنون جزو افراد ممتاز و موفق در سطح کشور است.

پی‌نوشت:
الف- لزوم آشنایی با تعریف صحیح «عقل» و اشتباه نگرفتن چیزهای دیگر نظیر «تجربه» با آن
       برخی ناباوران در گفتگویی که با ایشان داشتم در اشتباهی عجیب و به‌دوراز عقل سلیم به من می‌گفتند، «عقل»، همان «تجربه» است درحالی‌که طبق مشاهدات عینی آشکار، روشن است که «تجربه» مانند عبرت و دیگر حقایق جهان، با «عقل» متفاوت است بلکه تجربه مکشوف عقل است و به عبارت روشن‌تر، عقل، تجربه را شناسایی و کشف می‌کند.

شناخت عقل با دقت در تفاوت عکس العمل انسان و حیوانات در مواجهه با تجربه‌ها
       به همین جهت است که انسان در طول تاریخ با به کار انداختن عقل خویش می‌تواند از تجربه‌های قابل تکرار اطراف خود بهره ببرد و به‌عنوان نمونه از ساخت نیزه به ساخت هواپیما و سپس موشک‌های فضاپیما برسد.
       اما چون حیوانات فاقد عقل والای انسانی هستند (و صرفاً از هوش حیوانی برخوردارند) همه می‌دانیم که نمی‌توانند از تجاربی که مرتب در مقابل چشمانشان تکرار می‌شود مانند انسان استفاده کرده و به رشد و جمع‌بندی خردمندانه و عملی برسند.
       به‌عنوان نمونه انسان اولیه با دیدن برخورد صاعقه به درختان و آتش گرفتن آن‌ها و همچنین با دیدن برخورد سنگ‌های چخماق هنگام ریزش کوه که جرقه‌های حاصل از آن‌ها در تاریکی شب جلب‌توجه می‌کند، (نگارنده این صحنه را دیده‌ام) به کمک عقل خویش توانست از این تجربه‌ها استفاده کند و به جمع‌بندی برسد و درنهایت موفق شود خودش هر زمان دوست داشت، با استفاده از سنگ‌های چخماق بدون اینکه منتظر صاعقه و دیگر حوادث طبیعی برای تولید آتش بماند، حتی داخل غار برای خود و خانواده‌اش آتش برپا نماید (و امروزه با کشف گوگرد و اختراع کبریت و فندک و امثال آن به راحتی آتش تولید کند)؛ برخلاف حیوانات که نسل در نسل و طی میلیون‌ها سال آن‌ها نیز مانند انسان شاهد برخورد صاعقه به درختان و جرقۀ سنگ‌های چخماق بوده و هستند اما چون مانند انسان از نعمت عقل والا برخوردار نیستند نمی‌توانند از این تجربۀ محسوس که مرتب مقابل چشمانشان تکرار می‌شود به یک جمع‌بندی خردمندانه و عملی برسند.
        حتی امروزه نیز در فیلم‌های مستند شاهدیم که یک شیر می‌تواند به یک گله چند هزارتایی گاومیش قوی‌هیکل حمله کند اما چون این گاومیش‌های زبان‌بسته مانند انسان از نعمت عقل بشری برخوردار نیستند، نمی‌توانند از این تجربۀ پرتکرار و تلخ (حملۀ شیر) که نسل‌اندرنسل شاهد آن هستند استفاده کنند و از کشته شدن هم نوعان خود عبرت بگیرند و حداقل این را بفهمند که اگرچند گاومیش با هم متحد شده و مستقیماً به آن شیر حمله کنند، این سلطان جنگل برای حفظ جانش حتماً پا به فرار خواهد گذاشت.
        اما عدم امکان استفاده از تجربه برای گاومیش‌ها تا جایی است که حتی در مواردی نادر شاهدند که وقتی شیر به فرزند یکی از خود همان گاومیش‌ها حمله می‌کند و مادر وی بر اساس غریزه و جهت دفاع از جان فرزندش به شیر هجوم می‌برد، آن شیر به ناچار پا به فرار می‌گذارد اما چون گاومیش‌ها از نعمت عقل بشری برخوردار نیستند از این تجربۀ محسوس نیز نمی‌توانند استفادۀ عملیاتی کنند و هنوز که هنوز است نسل اندر نسل یک گلۀ چند هزارتایی با حمله یک یا چند شیر به راحتی پا به فرار می‌گذارند!

چرا ناباوران -چه تحصیل کرده، چه کم سواد و  چه بی‌سواد- حتی در شناخت بسیاری از بدیهیات نیز سرگردان هستند؟
       بنابراین اینکه می‌بینید خداناباوران و برخی ندانم‌گرایان و همچنین افراد وسواسی (به علت ابتلا به شک‌های واهی) در تشخیص حقیقت از غیر حقیقت، خوب از بد، سره از ناسره و حتی در تشخیص برخی محسوسات قابل درک با حواس ۵ گانه نیز سردرگم می‌شوند به خاطر این است که این افراد به هر دلیل از عقل خویش استفاده نمی‌کنند.
       خصوصاً خداناباوران علیرغم این‌که مرتب شعار غلیظ خردگرایی (برای مخفی کردن ضعف خود) سر می‌دهند اما در عمل به‌جای عقل حقیقی، تعریف‌های اشتباهی و خودساخته‌ای از عقل ارائه می‌دهند (مثلاً همانطور که توضیح دادم خیال می‌کنند که عقل همان تجربه است که روشن شد این تعریف هیچ نسبتی با واقع‌نگری ندارد)، به همین دلیل این افراد عملاً از عقل واقعی که کودکان نیز در حال تجربۀ آن هستند استفاده نمی‌کنند و آن را خصوصاً جایی که دوست ندارند با حقیقت مواجه شوند عمداً معطل و بلااستفاده می‌گذارند) در نتیجه علیرغم اینکه برخی از ایشان پا به سن گذاشته و دارای تحصیلات هستند، از درک بدیهیات نیز عاجز می‌مانند درحالی‌که از گفتگو با همین افراد روشن می‌گردد که آن‌ها بی‌تردید از نعمت عقل برخوردار هستند اما برای فرار از حقیقتی که ناخوش دارند تلاش می‌کنند هر طور شده از آن استفاده نکنند (چون تخصص عقل، تشخیص حقیقت از توهم و وسوسه است) و در عوض با شیطنت و بسیار ریاکارانه و مبالغه آمیز سخنانی که شبیه سخنان عاقلانه است را به زبان می‌آورند تا هر طور شده حقیقت را برای خود و افراد کم‌تجربه مشتبه کنند!
       برای من که برخی از این افراد از دوستان صمیمی‌ام بودند و تجربۀ گفتگوهای طولانی با خداناباوران و ندانم گرایان را دارم این سطح از تغافل جای تعجب ندارد، اما برخی که هنوز تجربۀ کافی در این خصوص ندارند از اینکه می‌بینند چطور برخی ناباوران به شکل ریاکارانه و مبالغه‌آمیز با مفاهیم علمی و منطقی و حقایق آشکار بازی می‌کنند شگفت‌زده می‌شوند، بااینکه ناباوران می‌توانند از عقل خویش استفاده کنند و حقایق بدیهی را مانند هر انسان خردمندی تصدیق نمایند اما عمداً واقعیات را نادیده گرفته و خود را به طرز حیرت‌انگیزی به تجاهل و تغافل می‌زنند.

این شگفتی در حالی است که اگر شما نیز مانند نگارنده علت اصلی این تغافل را بشناسید، (ازجمله عدم علاقه به مدیریت خردمندانۀ غرائز، ابتلا به وسواس و موارد دیگر که در کتاب خویش اشاره کرده‌ام) و خصوصا مانند اینجانب از نزدیک با این افراد زندگی کرده باشید، هرگز دچار تعجب نخواهید شد بلکه عمیقاً بر زندگی سخت و پر از استرس این افراد به علت کنار گذاشتن عقل -به معنای واقعی آن- تأسف خواهید خورد.

ب- شناخت جایگاه اصلی عقل در زندگی فردی و اجتماعی:
       به‌جرئت و بر اساس تجربۀ سالها ارتباط با ناباوران و افراد مذهبی عرض می‌کنم تمام مشکلات و استرس‌ها و انحرافاتِ خصوصاً اعتقادی بشر به خاطر جدی نگرفتن نقش سادۀ عقل و به کار نبستن آن در زندگی فردی و اجتماعی است.
       محال است کسی از حداقل کارکرد عقل خود (ازجمله تشخیص کار درست از نادرست) استفاده و بهره‌برداری کند اما دچار وسواس فکری و عملی و انحرافات اعتقادی، افسردگی و بیماری‌های رایج مشابه شود همچنان که محال است که کسی حتی به شدیدترین مشکلات زندگی و وسواس فکری و عملی و افسردگی حادّ دچار شده باشد و سپس تصمیم بگیرد از حداقل عقل خویش استفاده کند اما نتواند ریشۀ مشکلات و انواع وسواس‌ها و شبهات و نگرانی‌ها و افسردگی‌ها را در خود بخشکاند و از بحران‌های خودساختۀ خصوصاً اعتقادی رها نشود.
جایگاه واقعی عقل در زندگی کجاست؟
        جایگاه واقعی عقل در زندگی این است که شما به‌صورت مداوم حتی برای کارهای به‌ظاهر کوچک، به‌طورجدی با آن مشورت کنید و نظرش را جویا شوید و هر جا او از شما خواست برای روشن شدن حقیقت تحقیق کنید اقدام نموده تا به تجربه ببینید ضمن اینکه دیگر برخلاف گذشته از هرگونه پشیمانی بزرگ و کوچک در امان خواهید ماند، بر تمام مشکلات ریز ودرشت زندگی نیز غلبه خواهید کرد و خرابکاری‌های گذشتۀ خود را هر چه باشد جبران خواهید نمود.
       هرکسی با هر میزان تحصیلات که جایگاه عقل را جدی نگیرد، باید مطمئن باشد که به‌جای تکامل اختیاری، روزبه‌روز تنزل کرده و به‌تدریج حتی کودکان نیز متوجه وجود اختلال در شخصیت وی -علیرغم تحصیلات بالای دانشگاهی‌اش- می‌شوند و می‌فهمند که چنین افرادی از حقایق بدیهی فاصله گرفته و به وسواس شدید و ویران‌کنندۀ فکری دچار شده‌اند ولو در ظاهر تلاش کنند که این حقیقت را مخفی کرده و چیز دیگری نشان دهند و عناوین و القاب و میزان تحصیلات خویش را به رخ دیگران بکشند تا شاید ضعف شدید شخصیت خویش را از انظار عموم پنهان نمایند.
       اما علیرغم تلاش مذکور، هر انسان خردمندی با اندک تأملی می‌فهمد که این افراد روزبه‌روز از شخصیت اصیل و فرهیختۀ انسانی خویش فاصله می‌گیرند و به خلق‌وخوی حیوانات که از نعمت عقل انسانی محروم‌اند نزدیک‌تر می‌شوند درحالی‌که حیوانات بیچاره از عقل انسانی برخوردار نیستند اما این افراد علیرغم دارا بودن چنین مشاور و نعمت شگفت‌انگیز و برجسته‌ای همان‌طور که توضیح دادم تعریفی خودساخته و اشتباهی از عقل ارائه می‌دهند  (مانند اینکه خیال می‌کنند عقل همان تجربه است) و درنتیجه عملاً عقل را در امور حتی پیش‌پاافتاده کنار گذاشته و بی‌استفاده نگه می‌دارند، به همین دلیل است که سعی می‌کنند سبکی ادعاهای غیر خردمندانه و خجالت‌آور خود را با شبهه پراکنی و شعار غلیظ علم و خردگرایی پنهان کنند و عجیب اینکه هم‌زمان همین افراد می‌گویند نه‌فقط تمام تئوری‌ها و قوانین علمی بلکه حتی حقایق محسوس مقابل چشم و اساساً هر چیز خردمندانه در جهان، همه بدون هیچ استثنائی (!) قطعاً (!) غیرقطعی‌اند و می‌توانند کاملاً اشتباه باشند!
       نتایج تعریف اشتباهی و خودساخته از عقل تا جایی پیش می‌رود که برخی بزرگان خداناباور، در ادعاهایی مشمئزکننده با حالت جدی و بزک شده می‌گویند: خوردن گوشت انسان مرده (بدون هیچ اضطرار که مثلاً با ماشین تصادف کرده و کنار جاده افتاده)، همچنین اجازه به همسر و عشق خود، جهت هم‌بستری با هر فرد بیگانه‌ای که دوست دارد (بدون ذکر هیچ قیدی ولو چند نفر در یک‌زمان)، خودکشی هنگام بیماری (ولو بر اساس تجربه امکان علاج آن وجود داشته باشد) و برخی رفتارهای به‌دوراز عقل سلیم و کاملاً ضدانسانی دیگر، همگی رفتارهایی عاقلانه (!) و بدون اشکال هستند! ادعاهایی که این افراد سعی می‌کند در ظاهری اتوکشیده و با الفاظی بزک شده، سخیف بودن آن‌ها را پنهان کنند درحالی‌که هر انسان دارای عقل سلیم و حتی کودکانی که تازه خوب و بد را می‌فهمند نیز از پلشتی این سخنان، واقعاً مشمئز می‌شوند.

امیدوارم با این توضیحات به طور کامل قانع شده باشید که تمرینات مربوط به عاقل شدن را جدی گرفته و خصوصاً از ارزیابی هرروزۀ عملکرد خردمندانه یا غیرخردمندانه خود که توضیح آن گذشت غافل نمانید.                                                                                     قسمت ۶: درمان ناامیدی (کلیک)

لطفاً سؤالات خود در موضوع خدا، ادیان و مذاهب را به این صفحه (کلیک) ارسال کنید!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی