اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

آموزش کسب یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه حتی برای نونهالان

اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

آموزش کسب یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه حتی برای نونهالان

اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

سلام
خوش آمدید.

مخاطبان محترم
در حال حاضر فعال‌ترین صفحه‌ی ما، در پیام‌رسان «ایتا» می‌باشد:
https://eitaa.com/esbatekhodavand
نشانی ما در سایر پیام‌رسان‌های مشهور داخلی و خارجی:
esbatekhodavand
همیشه در مسیر درست موفق باشید.

آخرین نظرات


 تهیه و تنظیم: نویسنده‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه 

وابسته به: کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

 شما در حال مطالعه‌ی مجموعه نوشتار«درمان شک به خدا برای وسواسی‌ها» قسمت هفتم می‌باشید؛ پیشنهاد می‌کنم برای رسیدن به نتیجه‌ی بهتر، این مجموعه نوشتار را از قسمت اول به ترتیب مطالعه نمایید. در پایان هر قسمت با کلیک بر لینک ارائه شده می‌توانید قسمت‌ بعدی این مجموعه را مطالعه نمایید.

برای اینکه مطالب به کسانی که دچار وسواس ذهنی هستند بهتر منتقل شود، نکات مهم، تکرار شده‌اند.

 

 آغاز بدگمانی‌های بی‌اساس نسبت به خدا، فرد را مستعد بهانه‌گیری و ابتلا به شک و شبهات بی‌پایان می‌کند.
 بدون تردید خداناباوران خصوصاً آنان که قبلاً مسلمان بودند، به‌خوبی از وجود خدا آگاه هستند. 
  ناباوری که به دلیل صراحت من در گفتگو، اقرار کرد خدا وجود دارد.
 اعتراف برخی ناباوران در گفتگو با نگارنده به اینکه دلیل اصلی شک ایشان، شبهات علمی نیست. 
 اقرار برخی ناباوران به اینکه خداوند دعای ایشان را بارها مستجاب کرده است.
 مگر خداوند نگفته است مرا بخوانید و دعا کنید تا من نیز دعای شما مستجاب کنم؟
 اجابت دعا توسط خداوند فرزانه ضمانت شده، اما در بهترین زمان ممکن.
 خداوند فرزانه دعایی را اجابت می کند که حداقل موجب پشیمانی خودمان نشود.
 آشنایی با قوانین دعا، سبب آسودگی خاطر دعاکننده از اجابت دعایش به بهترین شکل ممکن می‌شود.
 اعتراف ناباوران به اینکه بدگمانی‌های بی‌اساس ایشان به خدا، علت بروز شک و شبهاتشان بوده است. 
 بدگمانی به خدا، سبب گرفتاری‌های سخت و خوش‌گمانی به او موجب گشایش و رهایی از شک و شبهات است.
 
  سلام وقت شما دوست خوبم به خیر.
من کتابتون رو از اول تا آخر حتی پاورقیها رو با دقت خوندم خوشحالم که تا این حد تجربه و اطلاعات دارید. من به خدا شک داشتم که برطرف شد. من هم مثل شما یک کانال دارم و دنبال جمع بندی هستم و میخواهم از تجربه گفتگویهایی که با آتئیستها و آگنوستیکها و دیگران دارید استفاده کنم تا بدونم کسانی که به شما مراجعه کردند و مثل من به‌یقین رسیدند دقیقاً چطور شد که قبلش به خدا شک پیدا کرده بودند؟ خودشون دلیلشو چی گفتند؟ ممنون از وقتی که میگذارید.
 
 آغاز بدگمانی‌های بی‌اساس نسبت به خدا، فرد را مستعد بهانه‌گیری و ابتلا به شک و شبهات بی‌پایان می‌کند.
 سلام وقت شما هم به خیر 
ابتدا از لطف خداوند بابت موفقیت شما و دیگر مخاطبان محترم در رسیدن به گوهر ارزشمند و کمیاب یقین متشکرم و از اینکه احتمال می‌دهید این‌جانب پاسخ برخی سؤالات شما را می‌دانم سپاس‌گزارم، درحالی‌که مطمئن هستم چیزهای زیادی هست که من باید از شما یاد بگیرم.
ناباوران و افرادی که دچار تزلزل اعتقادی و وسواس شدید ذهنی می‌شوند، خصوصاً زمانی که بعد از مشاوره  شک و شبهاتشان برطرف و وسواسشان درمان می‌شود، همه‌ی آن‌ها (تأکید می‌کنم همه‌ی آن‌ها) پرده از روی یک حقیقت واحد برمی‌دارند و مستقیم و غیرمستقیم اعتراف می‌کنند که وسوسه‌‌ی ذهنی و شک به خدا (بااینکه وجود خداوند غیرقابل تشکیک است) در ایشان زمانی شروع شد که آن‌ها نسبت به خداوند مهربان دچار بدگمانی شدند و این بدگمانی را نزد خود و دیگران به زبان آوردند، بعدازآن بود که مستعد شبهات و وسوسه‌های ذهنی خودشان، ملحدان، کافران و ناباوران شدند.
اگر بخواهم صریح و بر اساس تجربه‌ی صدها ساعت گفتگو مناظره و مشاوره با ناباوران این حقیقت را شفاف با شما در میان بگذارم با اطمینان کامل می‌گویم: هیچ‌کسی خداناباور نمی‌شود مگر اینکه قبل از آن نسبت به خداوند -بر اساس حدس و احتمالات و تصوراتی که هرگز ریشه در علم، عقل و هیچ حقیقتی ندارد- دچار بدگمانی شده باشد.
 
 بدون تردید خداناباوران خصوصاً آنان که قبلاً مسلمان بودند، به‌خوبی از وجود خدا آگاه هستند. 
بنابراین اگر سروکار شما با یک ناباور خصوصاً کسی که قبلاً مسلمان بوده افتاد، به دلیل اینکه بدگمانی وی به خدا ریشه در حقیقت ندارد تردید نکنید که او بعد از خداناباوری نیز نزد وجدان خود به‌خوبی می‌داند خدا وجود دارد و او نیز این حقیقت بدیهی را تصدیق می‌کند که حتی یک کودک هم می‌فهمد محال است جهان با این نظام فوق‌العاده دقیق خودش خودبه‌خود و شانسی به وجود آمده باشد؛ این نگاه واقع‌بینانه به ناباوران -خصوصاً هنگامی رفع شبهاتی که ایشان در پوشش علم و غیره مطرح می‌کنند- باعث می‌شود شما بدون اینکه او را در خداناباوری یا ندانم گرایی‌اش تشویق کنید و بیش‌ازاندازه وارد پاسخ به شبهات ایشان در قالب فرضیات و نظریات و مطرح کردن دلایل بی‌پایان علمی در وجود خدا شوید، کمک کنید تا وی هر چه زودتر به ندای وجدانش که او نیز می‌داند خدا وجود دارد پاسخ مثبت دهد.
 
  ناباوری که به دلیل صراحت من در گفتگو، اقرار کرد خدا وجود دارد.
از باب نمونه اخیراً با فردی ناباور گفتگو داشتم که وارد یک بحث علمی پیچیده شد و من ضمن رفع شبهه‌ی وی با دلایل علمی قبل از اینکه سراغ شبهات پی‌درپی و تمام‌نشدنی دیگرش برود، به وی گفتم:
 مخاطب محترم، «من بر اساس صدها ساعت تجربه‌‌ی گفتگو با ناباوران تردید ندارم که شما به‌خوبی از وجود خداوند که طراح و سازنده‌ی بی‌نظیر طبیعت است آگاه هستید ...».
سپس وی نیز وقتی صراحت مرا دید پاسخ داد که وجود خدا را در صورتی می‌پذیرد که این خدا غیرمادی باشد و این‌جانب نیز به او پاسخ دادم: «من هم مثل شما فقط خدایی که غیرمادی است را پذیرفته‌ام و در مورد غیرمادی بودن خدا با استناد به شواهد قابل درک با حواس 5 گانه (که به‌زودی در بخش دوم کتاب خواهم آورد) به‌یقین کامل رسیده‌ام.»
این فرد به دلیل صراحت من که به وی کمک کرد به ندای وجدانش (که خدا وجود دارد) پاسخ مثبت دهد و این حقیقت بدیهی را به‌جای طرح شبهات بی‌پایان به زبان بیاورد، بعد از گفتگوی فوق در نوبت‌های مختلف ضمن ابراز تشکر، احوال مرا می‌پرسید و پیام‌های محبت‌آمیز برایم ارسال می‌نمود و من نیز چون دیدم وی یک ناباور لج‌باز، متعصب و متحجر نیست اظهار امیدواری کردم به‌زودی از شک و شبهات رها شده و مانند امثال من یقین مستدل به خدا را تجربه نماید و به زندگی حقیقتاً شاد و خالی از هرگونه شک و ناخرسندی برگردد.
بنابراین تمام سؤالات و شبهاتی که می‌بینید ناباوران در هر قالب (چه آن قالب مصادره به مطلوبِ نظریات و فرضیات علمی باشد چه در قالب‌های دیگر) صرفاً بهانه و پوششی برای مخفی کردن خواهش‌های غیر خردمندانه‌ی درونی و گمان‌های بد و بی‌اساسی است که  ایشان نسبت به خداوند فرزانه پیدا کرده‌اند و به همین جهت احساس می‌کنند برایشان سخت است حقیقت وجود خدا  که مرتب  وجدانشان به ایشان گوشزد می‌کند و خودشان نیز به خوبی می‌دانند خدا وجود دارد را به زبان بیاورند.
 
 اعتراف برخی ناباوران در گفتگو با نگارنده به اینکه دلیل اصلی شک ایشان، شبهات علمی نیست. 
اینکه دلیل اصلی ابتلا به شک به خدا، بدگمانی‌های بی‌اساس به اوست و طرح شبهات علمی و توهمات ذهنی صرفاً بهانه و پوششی برای ایشان است برای امثال این‌جانب که تجربه‌ی مشاوره و گفتگوهای غیرجدلی با ناباوران را داریم حقیقتی است که بارها از زبان خودشان در مشاوره، -حال چه قبل از رفع شبهات و چه بعدازآن- شنیده‌ایم.
به‌عنوان نمونه فردی که هم‌اکنون در حال مشاوره و پاسخ به شبهات وی هستم (و امیدوارم به‌زودی از شک خارج شود)، در خلال طرح شبهات بسیار زیاد خود در مورد تکامل و بیگ بنگ و امثال آن، پرده از بدبینی افراطی و توأم با کم‌لطفی خود نسبت به خداوند عزیز برداشت و در چند نوبت به‌صورت ناگهانی، وسط طرح شبهات خود گریزی به علت اصلی اینکه چرا به وادی شک افتاده است زد و نوشت:
 «چقدر دعا کردم توسل کردم و توکل کردم هر چقدر التماس کردم هیچ فایده ای نداشته یه بار هم برآورده نشده» (!)
 اقرار برخی ناباوران به اینکه خداوند دعای ایشان را بارها مستجاب کرده است.
ادعای فوق ادعایی است که برخی ناباوران ابتدای مشاوره با من در میان می‌گذارند اما در ادامه خود اقرار می‌کنند که این ادعا خلاف واقع است.
 در اثبات اینکه این ادعا (که خداوند حتی یک‌بار هم دعای ایشان را اجابت نکرده)  -ضمن حفظ احترام- دروغی آشکار است، کافی است از همین فرد که هنوز مشاوره با وی به اتمام نرسیده بخواهم، صادقانه، خودش الطاف خداوند را در طول عمر خویش برایم فهرست کند -همان‌طور که از برخی دیگر خواستم- که در این صورت باز هم شاهد خواهیم بود این افراد فهرستی بلندبالا از مهربانی‌های خداوند به خودشان خصوصاً در تنگناها را برایم ردیف خواهند نمود و چه‌بسا در حین یادآوری الطاف الهی نیز اشک دور چشمانشان حلقه بزند، همان‌طور که برخی خداناباوران که با بنده مشاوره داشتند نیز وقتی صداقتشان گل می‌کرد الطاف بی‌شمار خدا در زندگی فردی و اجتماعی خود خصوصاً قبل از شک را باآب‌وتاب و هیجان برایم تعریف می‌کردند و با اینکه می‌گفتند خداناباور هستند ولی هرگز مانند فرد فوق که مدعی بود ندانم گرا شده به من نگفتند: حتی یک‌بار هم دعایشان برآورده نشده است، بلکه برعکس، اعتراف می‌کردند که علیرغم اینکه در موارد متعدد دعایشان مستجاب شده اما خودشان دچار افراط و زیاده‌روی شده‌اند و از این‌طرف بام افتاده‌اند که چرا هر بار که دعا می‌کردند عیناً همان‌طور که آن‌ها دوست دارند خدا دعایشان را مستجاب نمی‌کرده است!
همچنین دلایل دیگری را نیز در علت خداناباور شدن خود مطرح می‌کردند ازجمله فراموشی خدا با  تکیه به نعمت‌های او و مبتلا شدن به سرمستی، غرور و خود خدا پنداری که آن‌ها را به ورطه الحاد و کفر کشانده بود؛ خوشبختانه این افراد با خردورزی و کنار گذاشتن توهمات و تعصبات و تجربه‌ی راه‌حل مطرح شده در کتاب نگارنده که صرفاً متکی بر شواهد قابل درک با حواس 5 گانه است از مسیر مخاطره‌آمیزی که گرفتارش شده بودند برگشتند و این بار خدا را بر اساس شواهد و براهین آشکار با همه‌ی وجود پذیرفتند و هنگامی که از من با نگرانی می‌پرسیدند آیا خدا در مدتی که خداناباور بودند آن‌ها را می‌بخشد؟ من نیز با ذکر منبع ایشان را مطمئن می‌کردم که با صداقتی که ایشان دارند، کوچک‌ترین تردیدی در این خصوص به خود راه ندهند و همت خود را جهت نلغزیدن حال و آینده‌ی خویش متمرکز کنند.
 ضمن اینکه در مورد اجابت دعا روشن است درخواست طلبکارانه و بدون احترام لازم  از آفریدگار جهان، هم خلاف ادب است و هم مورد امضای یک انسان خردمند و صادق نیست.
 
 مگر خداوند نگفته است مرا بخوانید و دعا کنید تا من نیز دعای شما را مستجاب کنم؟
  اگه ممکنه تجربتون در پاسخ به این افراد رو بیشتر توضیح بدید چون آتئیست ها و آگنوستیک ها همین شبهه رو می گن که مگه خدا نگفته که هر بار دعا کنید من اجابت می‌کنم پس اگر خدا وجود دارد چرا هر بار که دعا می کنیم دعایمان مستجاب نمی‌شود؟
  در پاسخ به شبهه‌ی مذکور و در ادامه‌ی پاسخ به سؤال قبلی همان‌طور که عرض کردم وقتی گفتگویم با برخی خداناباوران گرم می‌شود و آن‌ها سفره‌ی دلشان را باز می‌کنند خودشان اعتراف دارند که خصوصاً در دوران نوجوانی و جوانی چه بسیار گرفتاری‌هایی که ایشان به خاطر تصمیمات غلط خودشان گرفتارش شدند تاجاییکه مطمئن بودند با اسباب معمولی وسیله‌ی نجات ایشان فراهم نخواهد شد، اما وقتی از سر ناچاری در منزل یا مجالس مذهبی حال دعا پیدا می‌کردند و صادقانه مشکل خود را با خدا در میان می‌گذاشتند، به‌وضوح شاهد بودند که دعایشان مستجاب شده و از آن تنگنا که فکر رهایی از آن را هم نمی‌کردند به‌سلامت نجات پیدا نمودند اما همان‌طور که گفتم به دلیل کم‌ظرفیتی و شتاب‌زدگی دچار این توهم شدند که دیگر به مقام مستجاب‌الدعوه بودن رسیده‌اند و کافی است لب تر کنند و هر چه ولو غیر خردمندانه و خلاف مصلحت و به ضرر خودشان از خدا خواستند، خدا در جا و بدون استثناء آن‌ را برآورده کند و درنهایت همین طمع بیش‌ازحد در اجابت دعا باعث شد به‌تدریج به خدا بدگمان شدند و متأسفانه ذهنشان مستعد شبهات ناباوران شد و در نهایت با ملحق شدن به جماعت ملحدین و کافران، بلاهای بزرگی که یک‌قلم آن اضطراب بیش‌ازحد حتی نسبت به امور پیش‌پاافتاده است گریبانشان را گرفت.
 
 اجابت دعا توسط خداوند فرزانه ضمانت شده، اما در بهترین زمان ممکن.
من نیز به این افراد بر اساس اسناد و منابع توضیح می‌دادم که بدون تردید همین‌که فردی موفق به دعا شود، باید مطمئن باشد اجابت دعای وی نیز ضمانت شده است اما گاهی چون ما به همه‌ی جوانب موضوع احاطه نداریم -ازجمله اینکه بهترین زمان اجابت دعای ما چه وقتی است- دچار اشتباه در تشخیص می‌شویم، درحالی‌که خداوند که به همه‌ی جوانب کار و آنچه خیر و شر ماست احاطه‌ی کامل دارد، عین همان چیزی که از او خواستیم را در بهترین زمان ممکن به ما عطا خواهد نمود تا عوارض منفی برای ما در بر نداشته باشد.
گاهی نیز تشخیص ما در اصل مصداق چیزی که از خدا می‌خواهیم دقیق نیست یا در مواقعی به دست آوردن آن چیز فعلاً به ضرر ما تمام می‌شود، مثلاً ما از خدا وسیله‌ی نقلیه می‌خواهیم، اما خداوند که می‌داند فعلاً داشتن وسیله‌ی نقلیه به صلاح ما نیست -مثلاً به دلایل مختلف ممکن است همان وسیله‌ی نقلیه باعث حوادث تلخ برای ما شود- بهتر از آن (ازجمله طول عمر، مبتلا نشدن به بیماری‌های لاعلاج، روزی کافی و بابرکت، عدم ابتلا به مرگ ناگهانی و غیره) را به ما هدیه می‌دهد و چه‌بسا در موقع خودش همان وسیله‌ی نقلیه که قبلاً داشتن آن به ضرر ما بود اما اینک به نفع ما شده است را نیز عطا کند به‌طوری‌که خودمان بر اساس تجربه خواهیم گفت: خدا را شکر، آنچه زمانی به ضرر ما بود از ما دفع شد و بهتر از آن نصیبمان گردید و آنچه آن زمان مضر بود و الآن مفید است را به‌موقع برایمان فراهم نمود.
تمام این گمان‌های بد و منفی با کسب یقین به وجود طراح فوق‌العاده هوشمند، قدرتمند و فرزانه برطرف می‌شود و انسان مطمئن می‌شود که خداوند بهترین کار ممکن را برای وی انجام خواهد داد.
کودکی به‌شدت سرماخورده را تصور کنید که از مادر دلسوز و مهربان خود به این دلیل که برایش بستنی نمی‌خرد دلخور است درحالی‌که مادر نگران حال اوست و بنا دارد بلافاصله بعد از رفع سرماخوردگی برایش بستنی بخرد اما کودک که هوس بستنی کرده بدون توجه به عواقب خطرناکش، بر خواسته‌ی خود اصرار می‌ورزد، درحالی‌که اگر آنچه را مادرش می‌داند او نیز بداند، مسلماً عشق و علاقه‌ی او به مادرش مضاعف خواهد شد و از مادر مهربان و فرزانه‌ی خود بابت اینکه به درخواستش توجه نکرده است، صمیمانه سپاس‌گزاری خواهد نمود:
شکر حق را کان دعا مردود شد         من زیان پنداشتم آن سود شد
بس دعاها کان زیان است و هلاک       وز کرم می نشنود یزدان پاک
 خداوند فرزانه دعایی را اجابت می کند که حداقل موجب پشیمانی خودمان نشود.
 البته ما باید به دعا نیز خردمندانه نظر کنیم ازجمله بدانیم دعای ما نباید سبب ظلم به خودمان یا دیگران شود مثلاً ما دعا کنیم تا خداوند چیزهایی به ما بدهد که دل دوستان و رقیبان ما، بدخواهان و حتی حسودان ما را با آن چیز بسوزاند و تا جایی راضی شویم که به خاطر چشم‌وهم‌چشمی بخواهیم دیگران از اجابت دعای ما و نعمت‌هایی که به دست می‌آوریم، دچار رنج و آسیب روحی و روانی شوند که معلوم است این نوع نگاه به دعا کاملاً غیرانسانی و خودخواهانه و غیر خردمندانه است و نباید انتظار اجابت دعایی را داشت که نتیجه‌ی آن ضرر به خودمان و دیگران است.
پس نباید در دعا دچار افراط‌وتفریط شد و باید راه معتدل و خردمندانه را در پیش گرفت تا همیشه به کمک خدا از مشکلات ریزودرشت عبور نماییم.
 
 آشنایی با قوانین دعا، سبب آسودگی خاطر دعاکننده از اجابت دعایش به بهترین شکل ممکن می‌شود.
 البته اجابت دعا شرایط معقول دیگری نیز دارد که با مراجعه به عقل و متون معتبر دینی می‌توان از آن‌ها آگاه شد به‌طوری‌که اگر این شرایط رعایت شوند خود فرد بدون کمترین تردید، خیالش همواره آسوده است که خداوند قطعاً هر بار دعای او را مورد توجه قرار داده و به بهترین شکل ممکن مستجاب خواهد نمود و مسلماً دعای وی هرگز نادیده گرفته نشده و او در مشکلی که دارد تنها گذاشته نخواهد شد.
به‌عنوان نمونه از شرایط اجابت دعا، رعایت ادب و احترام هنگام دعاست.
تصور کنید وقتی هر بار به شخص خاصی کمک می‌کنید، وی با ادب و احترام از شما تشکر می‌کند اما وقتی به فرد دیگری مثل او کمک می‌کنید وی  هر بار عادت کرده به‌جای تشکر، غر بزند و با طلبکاری و طمعِ بیش‌ازحد بگوید: این چه وضعش است؟ چرا هر چه من می‌خواهم (ولو مضر) را به من نمی‌دهی؟
آیا احساس نمی‌کنید کمک به چنین فردی در قدم اول برای خودش و در قدم دوم برای دیگران که شاهد کمک شما به او هستند بدآموزی دارد و سبب می‌شود وی هر بار طلبکارتر و بی‌ادب‌تر شده و شأن و جایگاه شما و خودش را فراموش کند و به دیگران هم بگوید اگر شما نیز می‌خواهید کارتان راه بیفتد همین‌طور طلبکارانه و بی‌ادبانه درخواست خود را مطرح کنید؟
بنابراین اگرچه خداوند فرموده است:
 ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُمْ
 مرا بخوانید تا (دعاى) شما را اجابت کنم.
اما در جای دیگر، افزایش نعمت را مشروط به سپاسگزاری نیز نموده است:
 لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ
اگر شکر کنید حتماً و حتماً (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود.
 زیرا شکرگزاری نسبت به نعمت‌های گذشته و امروز، سبب می‌شوند انسان جایگاه و شأن خود که مخلوق است را فراموش نکند و متوجه جایگاه رفیع خداوند مهربان که خالق اوست نیز بشود و طبعاً افزایش نعمت و اجابت دعای چنین فرد متواضع و باادبی که حدّ و اندازه‌ی خود را می‌داند، آثار منفی برای وی و دیگران ندارد بلکه سبب رشد فکری و زندگی بهتر وی و اطرافیانش نیز خواهد شد.
یکی از مخاطبان با استعداد که با تخلص احراق شعر می‌سراید و به لطف خدا از حدود 14 سالگی به بعد موفق شده طبق روش کتاب نگارنده، یقین مستدل به خدا را تجربه نماید و اینک جزو دانشجویان ممتاز کشوری است، شعر زیر را در همین موضوع سروده است:
 
مُلحد گوید: «اگر خدا هست، چرا                       فرمان نَبَرَد مرا به هنگام دعا؟»
گوییم: «خدا را به‌درستی بشناس                   ما بنده‌ی اوییم نه او بنده‌ی ما!»
 
 
 اعتراف ناباوران به اینکه بدگمانی‌های بی‌اساس ایشان به خدا، علت بروز شک و شبهاتشان بوده است.
 خیلی ممنون از پاسختون.
سوال بعدی من اینکه آتئیست ها و آگنوستیک هایی که به شما مراجعه کردند آیا خودشون قبول داشتند که به خاطر بدبینی و شک به خدا زندگیشون تیره‌وتار شده؟
 
 بدگمانی به خدا، سبب گرفتاری‌های سخت و خوش‌گمانی به او موجب گشایش و رهایی از شک و شبهات است.
 در پاسخ عرض می‌کنم: بله بارها و بارها این اعتراف را از ناباوران و کسانی که اعتقادشان به خدا سست شده بود، شخصاً شنیده‌ام که بعد از شک به خدا و حتی انکار او به امید راه فرار از مسئولیت‌ها و رسیدن به در باغ سبز آزادی مطلق و افسارگسیخته که در خیالشان ترسیم کرده بودند، با گذشت مدتی، به معنای واقعی کلمه زندگی‌شان تلخ و مملو از کابوس و بدبیاری و رنج‌های عمیق شده است که من در قسمت‌های بعدی گفتگوی خود با ایشان که برخی از نزدیکان این‌جانب بودند را خواهم آورد.
تجربه، قرائن و شواهد فراوان برای امثال نگارنده تردیدی باقی نگذاشته است که هرکسی ولو بعد از یک‌عمر عبادت و بندگی، به خداوند فرزانه، دچار بدگمانی شود اولین نتیجه‌ی این اقدام به‌دوراز انصاف، مبتلا شدن به گرفتاری‌های سخت و عمیق و انواع شک و شبهات به خدا است که مانند رگبار پی‌درپی بر وی فرود خواهد آمد و اگر او رویه‌ی خود را اصلاح نکند خداوند رهایش کرده و ناگهان او را از هر چه به آن دل بسته ناامید خواهد نمود.
بدگمانی به خدا می‌تواند گاهی با فراموشی کامل الطاف خداوند باشد تا جایی که چنین شخصی تمام الطاف خدا به خودش را نادیده بگیرد و بگوید حتی یک دعایش برآورده نشده است یا مانند برخی دیگر به این دلیل به خدا بدگمان شود که چرا هر چه از وی می‌خواهد -ولو خلاف مصلحت خودش و ظلم به دیگران- اجابت نمی‌شود؟
این افراد به دلیل مبتلا شدن به بدگمانی به خدا، دچار لج بازی شده و به دنبال بهانه برای اثبات درستی بدگمانی خود به خدا می‌گردند (حال چه این بهانه در قالب مصادره به مطلوبِ فرضیات و نظریات علمی باشد چه در قالب‌های دیگر) که درهرصورت به‌محض آغاز این بدگمانی، ایشان مستعد رخنه و نفوذ شبهات (خصوصاً از جانب ناباوران) به ذهن خود می‌شوند و خدای ناکرده‌ کارشان به کفر و الحاد کشیده خواهد شد و همان‌طور که در ادامه توضیح خواهم داد تا این بددلی و بدگمانی رابا دفع وسوسه‌های ذهنی و  کسب یقین مستدل به وجود خدا علاج نکنند، چه‌بسا با هیچ دلیل علمی و عقلی و شواهد قطعی و حتی دیدن معجزه از جانب خدا حاضر نباشند دست از شک و شبهات و وسوسه‌های شدید ذهنی خود (که زندگی را برایشان تلخ کرده است و قطعاً بسیار تلخ‌تر نیز خواهد نمود) بردارند و درنتیجه خودشان و اطرافیان خصوصاً کودکان معصوم را از شر بدبینی‌های افسارگسیخته‌ی خویش نجات دهند.
از این‌طرف باز طبق تجربه‌ با مراجعه‌کنندگان فراوان و افراد دور و نزدیک عرض می‌کنم هرکسی که از روی استدلال و انصاف (که در کتاب، روش کسب آن را توضیح داده‌ام) به وجود خدا یقین پیدا کند مسلماً به هوشمندی و فرزانگی و قدرت فوق‌العاده او نیز یقین پیدا خواهد کرد و بدگمانی به خدا نیز در وی کاملاً ریشه‌کن خواهد شد.
هرکسی بدگمانی به خدا را کنار بگذارد و در عوض خوش‌بینی و نگاه دوستانه را جایگزین آن نماید، علاوه بر رهایی از شک‌های بی‌اساس و درمان وسواس‌های شدید ذهنی،  بدون کوچک‌ترین تردید گره‌های کورِ زندگی فردی و اجتماعی‌اش یکی بعد از دیگری در مقابل چشمان خودش و دیگران آشکارا بازخواهد شد و در عوض شادی و خبرهای خوب یکی بعد از دیگری مانند قطرات پاک باران زندگی‌اش را از کثیفی‌ها و غصه‌ها پاک نموده و به سمت خوشی و راحتی پیش خواهد برد و هر چه بر این خوش‌گمانی پافشاری کند و اجازه‌ی ورود وسوسه‌ها و گمان‌های بد -که ریشه در توهم و حدس و خیال دارند- را ندهد، راحتی وی نیز بیشتر و بیشتر خواهد شد.
تجربه‌ی فوق (خوش‌گمانی به خدا به‌جای بدگمانی) زندگی هرکسی را تغییر می‌دهد و این روش علاوه بر تجربه که این‌جانب بارها در زندگی خویش و افراد دور و نزدیک شاهد آن بوده و هستم البته ریشه در تعالیم دینی هم دارد ازجمله:
امام رضا (ع) این‌گونه راه رهایی از مشکلات زندگی را به همگان یادآوری می‌کند:
 «(با اصلاح خردمندانه‌ی باورت) گمان خود را به خدا نیکو کن، زیرا که خداى عزیز و باشکوه مى‌‏گوید: من نزدِ گمان (و باور) بنده‌ام هستم، اگر گمانش به (من) خیر بود پس خیر (و گشایش) را (در زندگی‌اش) خواهد دید و اگر گمانش (به من) شر (و بدی) بود پس شر (و بدی) را (در زندگی خویش) خواهد دید».
 
أَحْسِنْ بِاللَّهِ الظَّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِی إِنْ خَیْراً فَخَیْرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَرٌّ.
عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏۲، ص: ۲۰
 
مسلماً هرکسی به وجدان پاک خویش برگرد و منصفانه تصمیم بگیرد که ازاین‌پس خوش‌گمانی به طراح فوق‌العاده هوشمند، قدرتمند و فرزانه‌ی جهان هستی را جایگزین بداخلاقی‌ها و بدگمانی‌هایی که شایسته‌ی موجودات ضعیفی همچون خود ماست نماید و سپس به این تمرین گره‌گشا ادامه دهد، خودش در تجربه نتیجه‌ی شیرین، واضح و غیرقابل‌انکار آن را در زندگی فردی و اجتماعی‌اش خواهد دید ازجمله می‌توانید پرسش و پاسخ نگارنده با خانم محترمی که به دلیل هجوم مشکلات زندگی به ورطه‌ی غم‌انگیز شک به خدا افتاده بود و در آستانه‌ی ملحد شدن بود را در ادامه مطالعه نمایید که خوشبختانه چطور با یادآوری حدیث کلیدی فوق، در مسیر درست که منجر به حل با ضمانت مشکلاتش می‌شود، قرار گرفت.
 
 
 سؤالی دارم که گفتنشم تنم میلرزونه ...
 نمیشه که مگه میشه ادم یک نفر رو صدا بزنه و نگاش نکنه جواب نده خب چرا خدا جوابم نمیده؟ اگه واقعاً هست ...  چرا به من کمک نمیکنه که یهو زندگیم زیر و رو بشه اخه؟ مگه من چند سال عمر میکنم که ۲۶ سالش دارم زجر میکشم؟  
 

  

جهت مشاهده‌ی پاسخ و ادامه‌ی مطلب که قسمت هشتم «درمان شک به خدا برای وسواسی‌ها» نیز می‌باشد، «کلیک» کنید.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی