اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

آموزش کسب یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه حتی برای نونهالان

اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

آموزش کسب یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه حتی برای نونهالان

اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

سلام
خوش آمدید.

مخاطبان محترم
در حال حاضر فعال‌ترین صفحه‌ی ما، در پیام‌رسان «ایتا» می‌باشد:
https://eitaa.com/esbatekhodavand
نشانی ما در سایر پیام‌رسان‌های مشهور داخلی و خارجی:
esbatekhodavand
همیشه در مسیر درست موفق باشید.

آخرین نظرات


 تهیه و تنظیم: نویسنده‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه 

وابسته به: کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

 شما در حال مطالعه‌ی مجموعه نوشتار«درمان شک به خدا برای وسواسی‌ها» قسمت نهم می‌باشید؛ پیشنهاد می‌کنم برای رسیدن به نتیجه‌ی بهتر، این مجموعه نوشتار را از قسمت اول به ترتیب مطالعه نمایید. در پایان هر قسمت با کلیک بر لینک ارائه شده می‌توانید قسمت‌ بعدی این مجموعه را مطالعه نمایید.

برای اینکه مطالب به کسانی که دچار وسواس ذهنی هستند بهتر منتقل شود، نکات مهم، تکرار شده‌اند.

 

 تحقیق در اعتقادات باید بدون تعصب، خردمندانه و با میل خود فرد انجام شود.
 نپذیرفتن مسئولیت خطاها و مقصر نمودن زمین و زمان، زمینه‌ی ایجاد بدگمانی به خدا را فراهم می‌کند.
 برای مبتلا نشدن به شک و شبهات نسبت به خدا، باید مسئولیت خطاهای خود را پذیرفت و منشاء بروز مشکلات را شناخت.
 مشاوره‌ی حضوری با فردی که بدگمانی به خدا زمین‌گیرش نمود و با خوش‌گمانی به خدا روبه‌راه گردید.
 چه کنید تا بعد از برطرف شدن شک و شبهات دوباره به شبهات جدید مبتلا نشده و باورهایتان متزلزل نگردد؟
 
 برادرم زندگی رو به کام خودش و همه تلخ کرده و اصلاً به نصیحت ما گوش نمیکنه و کارهای غلط زیادی انجام میده که اول از همه برای خودش مشکلات زیادی درست کرده و با اینکه میدونه تقصیر خودشه عصبی میشه و به زمین و زمان بد میگه و مسئولیت تمام کاراشو گردن ما و این و اون میندازه و ببخشید دست‌آخر هم خدا رو مقصر همه اشتباهات زندگیش میکنه!
اگه میشه شما باهاش حرف بزنید چون یک جا گفتید بعضی اطرافیان شما هم شبیه گرفتاری برادرم رو داشتند یا اگه لطف کنید بگید باهاشون چه کار کردید تا درست شدن و اصلاً توضیح بدید چطور میشه کسی به خاطر رفتار بدش کارش به بیخدایی کشیده بشه؟ ممنونم.
 
 تحقیق در اعتقادات باید بدون تعصب، خردمندانه و با میل خود فرد انجام شود.
 برای اصلاح اساسی و دل‌چسب باورها، لازم است خود هر فرد از جمله برادر محترم شما با اختیار و البته بدون تعصب و لجاجت، تحقیق کند تا به نتیجه‌ی خردمندانه و مطلوب برسد و شما نهایتا می‌توانید از وی یا کسانی که در وضعیت مشابه او قرار دارند بخواهید پاسخی که هم‌اکنون به شما می‌دهم را مطالعه و خودشان آزادانه تصمیم بگیرند.
بنابراین جهت اطلاع شما و کسانی که در وضعیت مشابه شما و برادرتان قرار دارند، نکاتی را به همراه راه‌حل عرض می‌کنم:
 
 نپذیرفتن مسئولیت خطاها و مقصر نمودن زمین و زمان، زمینه‌ی ایجاد بدگمانی به خدا را فراهم می‌کند.
میل به سرکشی، ابتلا به غم و استرس‌های زندگی -که هرکسی ممکن است به‌نوبه‌ی خود دچار آن‌ها شود- دلایل مشخصی دارند (ازجمله کمبود عاطفه، احساس مظلوم بودن در زندگی، چشم‌وهم‌چشمی، طمع، حسادت، عدم علاقه به مدیریت خردمندانه‌ی غرایز و حتی ظلم خود فرد به دیگران مانند شکستن دل نزدیکان، بی‌وفایی و امثال آن‌که موجب ایجاد غم و استرس در فرد ظالم می‌شود) که روشن است برای علاج آن‌ها باید ابتدا علت و ریشه‌ی هرکدام را شناخت.
 اما اشتباه عجیب و مهلکی که برخی مرتکب می‌شوند این است که به‌جای این کار، ریشه‌ و علت مشکلات زندگی خود را  به باورهای سرنوشت‌ساز خویش گره می‌زنند و به بدگمانی نسبت به خدا مبتلا می‌شوند؛ مانند برخی ناباوران که به من خبر دادند، بدون لحاظ همه‌ی جوانب (ازجمله نقش سوء اختیار و تصمیمات شتاب‌زده‌ی خود یا دیگران در شکل‌گیری مشکلات و عدم علاقه به مدیریت غرایز خویش)، مستقیماً آفریننده‌ی جهان هستی را مسئول اشتباهات، استرس‌ها، غم‌ها و مشکلات شخصی خود قلمداد می‌کنند و درنتیجه با خشم و کینه، خداوند مهربان را آماج بی‌انصافی و قضاوت‌های خلاف وجدان یک انسان آزاده قرار می‌دهند!
درحالی‌که به تجربه شاهدیم وقتی انسان به هر دلیل اوقاتش تلخ است یا دچار سرمستی بیش از حد می‌شود ممکن است نه‌تنها با عزیزترین افراد بلکه حتی با خودش نیز با بدگمانی افراطی، قضاوت‌های عجولانه، بی‌انصافی و بداخلاقی‌های مخاطره‌آمیزی مواجه شود به‌طوری‌که با خودخواهی تمام، هرکسی جز خودش را مقصر تمام اشتباهات، پیمان‌شکنی‌ها و گرفتاری‌های زندگی‌اش تصور نماید!
این‌جانب از نزدیک‌بارها شاهد چنین بی‌انصافی‌ها و بدگمانی‌هایی نسبت به خداوند از جانب برخی افراد بوده‌ام و دیده‌ام که با گذشت زمان، روزبه‌روز ایشان از خدا دورتر شده و زندگی‌شان دشوارتر می‌شود البته برخی با همین مشکلات به خود آمده اما برخی دیگر بیشتر در لج‌بازی و بی‌انصافی خود فرو می‌روند و به‌تبع آن با فاصله و حتی نفی وجود خدا مشکلاتشان نیز بیشتر و عیان‌تر می‌شود!
 
 برای مبتلا نشدن به شک و شبهات نسبت به خدا، باید مسئولیت خطاهای خود را پذیرفت و منشاء بروز مشکلات را شناخت.
اما یک انسان واقع‌بین و خردمند، هنگامی‌که دچار غم، استرس، خشم، کج‌خلقی، طمع، عدم علاقه به مدیریت خردمندانه‌ی هوس‌ها و غرایز سرکش و سایر معضلات زندگی می‌شود، در قدم اول تا هنگامی‌که به وضع متعادل نرسد، حداقل کاری که انجام می‌دهد این است که زبان خود را با سکوت از قضاوت‌های عجولانه و نیش زدن به این‌وآن بازمی‌دارد و سپس سعی می‌کند خیالات خود، تهمت‌ها و احتمالات ابطال‌پذیر و خصوصاً بدگمانی به آفریننده‌ی خویش را با تعقل به بند بکشد تا اجازه ندهد هر فکر خطرناکی (مانند شک در بدیهیات، شک در وجود خدا، متهم کردن حکمت آفریدگار جهان و درنهایت همان‌طور که برخی بعد از شک به خدا به این‌جانب گزارش داده‌اند فکر خودکشی و امثال آن) به ذهنش خطور کند، به‌طوری‌که هرکسی جز خودش را مقصر ببیند و همین خطورات که مانند مهمان ناخوانده در ذهن او جا خوش کرده‌اند، او را به انواع شبهات، وسوسه‌ها و ناراحتی‌ها و مخاطرات تلخ زندگی مبتلا نمایند.
 تلاش فوق (سکوت هنگامی‌که حال فرد خوب و متعادل نیست به‌جای قضاوت‌های عجولانه) کمک می‌کند تا وی به‌سلامت از غم، استرس، خشم، کج‌خلقی، سرمستی افراطی و هر مشکلی که هرازگاه ممکن است برایش پیش بیاید (بدون اینکه هزینه‌ای را به خود و دیگران تحمیل کند) به‌سلامت عبور کرده و تا رفع شبهات و رسیدن به قضاوت منصفانه، از هرگونه عکس‌العمل و بدگمانی نسبت به خود و دیگران (چه رسد به خداوند فرزانه) خودداری نماید و درنهایت به‌طور اساسی ریشه‌ی باورهای خود را اصلاح کند تا در صورت مواجهه با مشکلات جدید بدون هیچ تزلزل و انحرافی از آن‌ها به‌سلامت عبور نماید که نگارنده در کتاب خویش با نام اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه روش کسب یقین مستدل به وجود طراح جهان را مبتنی بر شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه توضیح داده‌ام.
از طرف دیگر اگر فردی دچار ترس، استرس، سرمستی افراطی و کج‌خلقی شود و در این هنگام به‌جای سکوت و به بند کشیدن خیالات، غرایز و همچنین زبان، آن‌ها را یله رها کند تا وی را به هر سمتی که خواستند بکشانند، این فرد چه بپسندد یا نپسندد، دیگران (حتی عزیزترین کسانش) نیز از نیش زبان و تلخی رفتار او در امان نخواهند ماند و خودش نیز به انواع قضاوت‌های عجولانه، بدبینانه و افراطی نسبت به اطرافیان، مردم (و اگر اهل سیاست باشد به همه‌ی مسئولین خوب و بد) مبتلا خواهد شد و در نهایت تمامی موجودات هستی جز خودش را عامل اصلی همه‌ی گرفتاری‌های زندگی‌اش از بدو تولد تا مرگ خواهد دید!
اما این فرد اگر به این زیاده‌روی‌هایش با اصلاح اساسی باورهای خود یک‌بار و برای همیشه پایان ندهد ممکن است مخاطره‌آمیزترین بی‌احتیاطی زندگی‌اش را نیز مرتکب شود و دلیل تمامی مشکلات زندگی‌اش را (که همگی با خردورزی قابل علاج‌اند) به باورهای سرنوشت‌ساز خویش ربط بدهد و گره بزند و درنتیجه به قضاوت‌های عجولانه، بدگمانی و بداخلاقی نسبت به آفریننده‌ی جهان هستی روی آورد که در این صورت تجربه‌ی هزاران باره نشان داده است این افراد با همین بدگمانی‌ها و قضاوت‌های به‌دوراز خرد و انصاف، چنان در زندگی فردی و اجتماعی تحت‌فشار قرار می‌گیرند که به امید رهایی از مشکلات، ناچار می‌شوند به هر فرد ناباب و هر خطور فکری خطرناکی پناه ببرند و سپس به مشکلات پیچیده‌تر و ادامه دار و همچنین ناامیدی‌های بی‌حساب‌وکتاب و جدیدتری مبتلا گردند؛ اینجاست که ممکن است فکر وحشتناک خودکشی راحت به ذهن چنین افرادی خطور می‌کند!
 
 مشاوره‌ی حضوری با فردی که بدگمانی به خدا زمین‌گیرش نمود و با خوش‌گمانی به خدا روبه‌راه گردید.
آنچه ازنظرتان گذشت حقیقتی است که چه‌بسا کمتر کسی آن را در برخی اطرافیانش ولو خفیف‌‌تر ندیده باشد؛ همان‌طور که نگارنده نیز شاهد بودم برخی افراد به خاطر طمع و زیاده‌روی در امور مادی دچار ورشکستگی شده و سپس وقتی که در تنگنا قرار گرفتند مبتلا به بدگمانی به خدا شدند و این سوءظن ناشایست را آشکار کردند و مرتب به زبان می‌آوردند و همین باعث شد تا روزبه‌روز زندگی‌شان تلخ‌تر شود!
به‌عنوان نمونه یکی از این افراد، علاوه بر مشکلات قبلی به مشکلات دیگری نیز مبتلا شد و ابتدا خانه، همسر و فرزندان و سپس سلامتی‌اش را از دست داده و درنهایت نزدیک بود جانش را نیز در حادثه‌ای غیرمتعارف و عجیب از دست بدهد.
ازقضا یک روز که به منزل مادر وی وارد شدم با او -درحالی‌که متأسفانه قبل از ورود من در حال جسارت به مقدسات بود- مواجه گردیدم و گفتگویی تاریخی و فراموش‌نشدنی -که خوشبختانه بعداً به نتیجه‌ی بسیار خوبی ختم شد- با وی داشتم.
من در گفتگوهای مشابه که با امثال وی و دیگران داشته و دارم از ایشان می‌خواهم به‌جای کم‌تحملی و قضاوت‌های عصبی و بدگمانی به خدا و در نتیجه ربط دادن مشکلات شخصی زندگی به باورهای سرنوشت‌ساز خود، ابتدا ریشه و علت اصلی مشکلی که برایشان پیش می‌آید را بشناسند و سپس آن را به‌صورت منطقی حل نمایند و درنهایت با نگاه واقع‌بینانه با روشی که در کتاب نگارنده آمده باور خود به خدا را به‌صورت مستدل و محکم اصلاح نمایند تا با شناخت واقع‌گرایانه به حقایق زندگی، به‌جای بدگمانی به خدا، خوش‌بینی به او را جایگزین نمایید.
خوشبختانه درست از زمانی که آن فرد که متکبر و بددهان بود، تصمیم گرفت باورش به خدا را اصلاح و خوش‌بینی به او را جایگزین بدبینی‌اش نماید، همه شاهد بودیم به طرز محسوسی زندگی‌اش بعد از آشفتگی شدید، مرتب و منظم شد و خیر و خوبی از درودیوار بر وی باریدن گرفت به‌طوری‌که خانه، همسر، فرزندان، مال و سلامتی و زندگی شادش به وی بازگشت، درحالی‌که در دوران طلاق چنان بدگویی طرفین از هم بالا گرفته بود که کسی باور نمی‌کرد این زوج حاضر شوند دوباره با محبت کنار هم زندگی کنند اما با آغاز خوش‌بینی وی به خدا، همه‌ی معادلات ظاهری به هم ریخت و زندگی ایشان مقابل چشم همه در مدت نسبتاً کوتاهی روبه‌راه گردید.
 
 چه کنید تا بعد از برطرف شدن شک و شبهات دوباره به شبهات جدید مبتلا نشده و باورهایتان متزلزل نگردد؟
اما کار مهمی که باعث می‌شود چنین افرادی بعد از اصلاح باورهای خود، از برگشت به عادت قبلی (بدگمانی به خدا و افتادن به شک و شبهات و مشکلات مشابه و جدید) در امان بمانند این است که از افراد و چیزهایی که ایشان را دچار غفلت و حالشان را بد می‌کند (خصوصاً افکار یأس‌آور) و ایشان را دوباره به سمت بدگمانی به خدا می‌کشاند (بالأخص افراد یا فضاهای منفی مثل کانال و گروه‌های ناباوران‌ که منبع وسوسه، شبهه، ناامیدی و استرس پراکنی هستند) جداً فاصله بگیرند و با این اقدام مهم و لازم، اجازه ندهند استرس و شبهات جدید به ذهن و سپس زندگی آن‌ها و اطرافیانشان وارد شود و قبل از آن با راه حلی که در کتاب نگارنده آمده، نهال یقین مستدل به خدا را جایگزین شک و شبهات و بدگمانی‌های خویش نمایند.
این اقدام پیش گیرانه سبب می‌شود با گذشت زمان، به‌تدریج نهال نورس یقین و باورهای مستدل ایشان به خدا و خوش‌گمانیِ حاصل شده به آفریدگار جهان به قوام و ثبات برسد به‌طوری‌که دیگر هیچ شبهه و تندبادی، نتواند اندک تزلزلی در باورهایشان ایجاد نماید و ایشان پیوسته در مواجهه با شبهات و مشکلات به‌جای اینکه از آن‌ها بحران بسازند آن شبهات و مشکلات را با تکیه بر یقین مستدل خود، تبدیل به فرصتی برای افزایش آگاهی و برخورداری از زندگی بهتر نمایند.
 
همیشه در مسیر درست موفق باشید.
 
 
 
 ببخشید سوالی داشتم کسانی که پیش شما میان و میگن که شک و شبهه نسبت به خدا و دین براشون پیش اومده چند درصدشون میگن ناباوران باعثش بودند یعنی رفتند تو کانالا و گروهاشون یا مثلا تو فامیل و مکان تحصیل باهاشون ارتباط داشتند و به شک و شبهه گرفتار شدند؟
 
 
جهت مشاهده‌ی پاسخ و ادامه‌ی مطلب که قسمت دهم «درمان شک به خدا برای وسواسی‌ها» نیز می‌باشد، «کلیک» کنید.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی