اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

آموزش کسب یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه حتی برای نونهالان

اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

آموزش کسب یقین به خدا، دین و مذهب خردمندانه حتی برای نونهالان

اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

سلام
خوش آمدید.

مخاطبان محترم
در حال حاضر فعال‌ترین صفحه‌ی ما، در پیام‌رسان «ایتا» می‌باشد:
https://eitaa.com/esbatekhodavand
نشانی ما در سایر پیام‌رسان‌های مشهور داخلی و خارجی:
esbatekhodavand
همیشه در مسیر درست موفق باشید.

آخرین نظرات


 

تهیه و تنظیم: نویسنده‌ی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه 

وابسته به: کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

 شما در حال مطالعه‌ی مجموعه نوشتار«درمان شک به خدا برای وسواسی‌ها» قسمت هشتم می‌باشید؛ پیشنهاد می‌کنم برای رسیدن به نتیجه‌ی بهتر، این مجموعه نوشتار را از قسمت اول به ترتیب مطالعه نمایید. در پایان هر قسمت با کلیک بر لینک ارائه شده می‌توانید قسمت‌ بعدی این مجموعه را مطالعه نمایید.

برای اینکه مطالب به کسانی که دچار وسواس ذهنی هستند بهتر منتقل شود، نکات مهم، تکرار شده‌اند.

 

 خاطره‌ای واقعی و شنیدنی از تأثیر باور صحیح و ناصحیح به خدا در زندگی فردی و اجتماعی  
 داشتن استرس، علیرغم برخورداری از زندگی تجملاتی و داشتن آرامش علیرغم برخورداری از زندگی  معمولی
 اگر می‌خواهید زندگی‌تان روبه‌راه شود به‌جای بدگمانی به خدا، خوش‌گمان باشید.  
 تأثیر اموال ناپاک و حتی مشتبه در ایجاد تشویش، شک و شبهه در زندگی و باورهای انسان
 شرط اجابت تضمینی دعا و دیدن تأثیر آن در زندگی چیست؟
 اگر زندگی خالی از ترس و غم می‌خواهید، باورتان به خدا را اصلاح کنید + روش اصلاح  
 پاسخ مخاطب: آنچه من در مورد خدا گفتم زبانی بود و قلباً به خدا شک ندارم.
 علت اصلی خداناباوری چیست؟ 
 از نتایج محسوس یقین به وجود خدا، عدم تزلزل و ناامید نشدن در هر شرایط است.
 
 
 وقتتون بخیر
چندتا تا سؤال داشتم خدمتتون
چند تا سؤال دینی که خیلی ذهنم مشغول کرده از چند تا روحانیم پرسیدم ولی از هیچکدوم راضی نبودم
اول اینکه اگر کسی وضع مالیش خوب نباشه تا جایی که برای خرید نون شبش هم محتاج باشه و توانایی خرید خوراک و پوشاک را برای زن و بچش نداشته باشه، از یک طرف هم بدهی های زیادی داشته باشه و چون کارگر هست و بیکار، با ماهی چند تا کار خورده ریز و اینکه مدام طلبکارا دم در خونشن، مجبور باشه برای رفع بدهیش از کسی قرض بگیره که بخواد چند درصد سود بگیره (این پول نزول هست), اگه اره، اسلام برای مومنین گشنش که توانایی خرید نون ندارن و تو رو زن و بچش شرمندس ناچار این پول بگیره چه قانونی وضع کرده؟
 خواهش میکنم کمکم کنید من مجبورم این پول قرض بگیرم تا بدهکاریام بدم
در ضمن یه سؤال دیگم دارم اینکه گفتنشم تنم میلرزونه ولی من پنج سال دارم زجر میکشم و از خدام کمک میخام تا منو از این وضع اقتصادی افتضاح نجات بده ولی همیشه شوهرم بی پول و من و بچم گشنه.
 نمیشه که مگه میشه ادم یک نفر رو صدا بزنه و نگاش نکنه جواب نده خب چرا خدا جوابم نمیده؟ اگه واقعاً هست چرا من معجزه‌ای ارش نمیبینم؟ چرا به من کمک نمیکنه که یهو زندگیم زیر و رو بشه اخه؟ مگه من چند سال عمر میکنم که ۲۶ سالش دارم زجر میکشم؟
بی انصافیه نامردیه نمیشه. درکش واقعاً برام سخته. همش میگفتم خب اشکال نداره حکمتیه اخه تا کی پنچ سال حکمت نمیشه حداقل یه ذره روبه‌راه، حداقل یکم درد دلم کمتر میکرد، من به‌اندازه کافی از زندگی گذشتم درد دارم انتظار داشتم بعدازاین خوش باشم.
ولی هیچ چیزی نمیبینم نه صدایی نه معجزه‌ای نه کمکی، نه دست گیری از یکی از این مومنینش که ادعاشون میشه خدا بالاسرش داره نگاش میکنه، ندیدم.
 شما جای من بودین واقعاً ناامید نمیشدین از درگاهش، چرا باید خیریه یه نفرو معرفی کنن که پدر و مادرش فرهنگیه و نگران چشم و همچشمی بقین نگرانن نکنه جهیزیه دخترش باکلاس نباشه و همکاراش میرن خونش کلاسش پایین نباشه ولی من بدبختی که کل زندگیم ده تومن می ارزه نمیتونم از خیریه کمک بگیرم، چجوریه که بیست میلیون خیریه میده به این خونواده ولی من شانس دیدن همچین ادمایی تو زندگیم ندارم، اون بیست تومن کمک کرده من با پنج تومن هم بدهیامو میدادم هم زندگیم زیر و رو میشد خدا رو خوش میاد این چیزا رو من ببینم و درد بکشم، یکی مث من چون پول نداره ماشین لباسشویی بگیره و هرروز یه عالمه لباسا بچم دارم با دست میشورم و از دست درد پدرم دراومد لیاقت همچین کمکی ندارم اخ چه عدالتی بخدا اگه پنج تومن اون خیّر به من میرسید دخترم لازم نبود شبا گشنه بخابه لازم نبود نون خالی بخوره همین مقدار دنیای منو عوض میکرد ولی وقتی این حرکتو دیدم دیگه بریدم چون من خیلی وقته از خدا یه کمک میخام خیلی وقته منتظرم یه بنده اش واسطم بشه و دستم بگیره، هیچی ندیدم هیچی
الانم سخته برام بگم هست، اگه هست چرا من چیزی نمیبینم چرا ایقد زجه میزنم و گریه میکنم یبار دلش نمیسوزه چرا من از بس گریه کردم و چشام بیشتر ضعیف شدن و نمیتونم برم عینکم رو عوض کنم و نمیبینه؟
نه نه نه درکش سخت شده برام اذیتم میکنه چون نمی بینم کمکم کنه، شما نوشتین اثبات وجود خدا با این شرایطی که من دارم دیگه اثباتی نمیخاد نیست و گرنه دست من بدبختو میگرفت وگرنه یک‌بار از اون کمکایی به ادم بداش میکنه به من بدبختی که نگاهمون مدام رو زمینه میکرد. نیست نیست
دنیاش خیلی زشته و ادماش عجیب، من از این سالها تجربه دیدم و میگم که هر چه بدتر باشی خوشبختیت بیشتر، اهل دروغ و تهمت وریا و ...باش بهتری خوشتری شادتری تا من بدبختی که مدام سرم تو لاک خودم بودم و بدیم به مورچم نرسید، اگه منم مث بعضیا بد و وحشی بودم شاید این زندگیم نبود، اره باید بد باشی تا خوشی ببینی این قانون دنیاس
 
سلام؛
 وقت شما هم به خیر.
نکاتی عرض می‌شود که امید است توجه شما را جلب کند و موفق شوید روی آن تأمل نمایید:
شاید شما بهتر از من خبر داشته باشید این مشکلاتی که از آن سخن گفتید مشکل عده‌ی قابل‌توجهی از مردم نیز -خصوصاً با توجه به وضع اقتصادی موجود- هست.
 
 خاطره‌ای واقعی و شنیدنی از تأثیر باور صحیح و ناصحیح به خدا در زندگی فردی و اجتماعی  
اجازه دهید من خاطره‌ای شنیدنی از کسانی که مسلماً جزو پایین‌ترین اقشار جامعه از نظر مالی هستند و خود شاهد مستقیم آن بودم را برایتان تعریف کنم تا معلوم شود مشکل از کجاست.
به همراه یک واسطه به منزل یکی از همین افرادِ به خیال خود فقیر رفتم.
او تازه ازدواج‌کرده بود، ساکن منزل بسیار کوچک در منطقه پایین‌شهر بود و خانم ایشان دار قالی در این منزل 40-50 متری زده بود که در زندگی شهری برای من جالب و عجیب نشان می‌داد!
اما آنچه در این هم‌نشینی کوتاه جلب‌توجه می‌کرد این بود که این زوج جوانِ شاد، هرگز احساس نمی‌کردند فقیر هستند (!) چه رسد به اینکه احساس کنند خداوند نسبت به آن‌ها کوتاهی کرده است و  از خداوند طلب کار باشند، درحالی‌که بی‌تردید با توجه به نظر عرف مردم آن‌ها جزو فقیرترین افراد جامعه بودند اما درعین‌حال جزو شادترین مردم نیز بودند و هستند ... شادی واقعی که خنده از لبان این زن و شوهر جوان نمی‌افتاد.
چند سال بعد باز به‌صورت اتفاقی به‌وسیله‌ی همان واسطه دوباره به منزل ایشان رفتیم.
ظاهراً ایشان در همان فاصله صاحب دو فرزند یا بیشتر شده بودند و همان‌طور یکسره شاد و لبخند به لب در حال ساخت‌وساز منزل برای خود نیز بودند درحالی‌که حقوق بسیار اندکِ مرد ایشان که کمتر از یک کارگر ساده بود به نسبتِ افزایش قیمت‌ها تغییری نکرده بود. (!)
وقتی با آن‌ها هم‌سخن شدم تازه فهمیدم سرّ این زندگی بابرکت و خوش‌روزی بودن و آرامش و شادی پایان‌ناپذیر چیست!
بله شوهر این خانم علاقه به مباحث خداشناسی داشت و همین سبب شده بود اولین خشت پایه‌ی باور ایشان نسبت به خدا صحیح و خردمندانه گذاشته شده باشد.
آن‌ها کاملاً مطمئن بودند که خداوند، فرزانه و حکیم است و هرگز نسبت به بندگانش ظلم نمی‌کند!
این زوج خوشبخت، بر اساس تجربه و عقل باور داشتند اگر گاهی دچار مشکلاتی در زندگی می‌شوند دلایل مختلفی دارد که نه انصاف و نه تجربه و نه عقل می‌پذیرد که هیچ‌کدام از آن‌ها به خداوند بازگردد، زیرا شأن خداوندی که با چنین قدرت و علم بی‌پایان (که دانشمندان مشهور و مراکز فراوان علمی دنیا نیز بر طراحی فوق‌العاده هوشمندانه جهان اذعان دارند) بسیار فراتر از نگاه ضعیف و کوتاه ماست که آفریدگار قدرتمند جهان را شبیه انسانی مثل خودمان -پر از نقص و اشکال و ضعف- تصور و خیال می‌کنیم!
این خانواده‌ی شاد، هرگز خودشان را معصوم از خطا نمی‌دیدند و می‌دانستند هر کار ناشایست و هر کار خوب، می‌تواند بر رزق و روزی و  همچنین سایر ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان اثر منفی یا مثبت بگذارد.
 بنابراین همیشه سعی می‌کردند علیرغم خطاهای کوچک و بزرگ (که هرکسی به نسبت خود دچار می‌شود) هرگز از رحمت خدا ناامید نشوند به او گمان بد نبرند بلکه صریح و صادقانه و با اطمینان کامل از اینکه خداوند بسیار کریم و بخشنده است، بابت اشتباهات و خطاهای خود از او درخواست چشم‌پوشی و بزرگواری کنند تا آثار منفی کارهایشان بر زندگی و آرامش و روزی آن‌ها تأثیر منفی نگذارد زیرا یقین دارند که اگر با خداوند روراست باشند و صادقانه عذرخواهی کنند خداوند تمام گناهان‌شان را می‌بخشد و اگر حق‌الناسی به گردن ایشان افتاده باشد جهت اصلاح آن نیز به ایشان کمک خواهد نمود.
 این زن و شوهر چون می‌دانستند که درب توبه بر روی همه‌ی بندگان پشیمان با هر باوری باز است و خداوند نیز در مقابل، بندگان خطاکاری که صادقانه به او برگشته‌اند را دوست دارد؛ پس تردید نداشتند به زندگی ایشان نیز گشایش خواهد داد که من با چشم خودم گشایش را در زندگی این خانواده‌ی محترم و برخی دیگر دیدم در حالی طبق اسباب اندکی که برایشان فراهم بود آن‌ها باید حداقل چنین سفره‌ی رنگینی نمی‌داشتند چه رسد به اینکه با این وضع گرانی مسکن، مشغول ساختن خانه و اضافه کردن طبقه جدید به آن نیز شده بودند!
 
 داشتن استرس، علیرغم برخورداری از زندگی تجملاتی و داشتن آرامش علیرغم برخورداری از زندگی  معمولی
اما درست همان زمان، کسان دیگری را از افراد دور و نزدیک می‌شناختیم:
 کسانی که درآمد ماهانه‌ی آن‌ها غیرقابل مقایسه با آن خانواده‌ی به خیال ما فقیر بود.
منزلی میلیاردی ... شبیه موزه‌ی لوور پاریس!
همه گونه وسایل آسایش!
 اما به‌جای شکر از خدا چیزی که ما یکسره از سرپرست خانواده می‌شنیدیم، این عبارات بود:
ندارم! ندارم! این چه زندگی است؟ زندگی سخت است! نمی‌شود! از کجا بیاورم؟ گله گذاری به خدا و از خدا! همیشه احساس بیچارگی! یکسره احساس فقر و بدبختی علیرغم ثروت فراوان! فرد مذکور مدام ناخوش و مریض‌احوال و عصبی! همیشه کم‌تحمل و بی‌تاب! تقریباً علی‌الدوام ناشاد و معترض! تفریحش تجمل‌گرایی و به‌راحتی بازی با آبروی مردم و اگر فرصت پیدا می‌کرد دست‌درازی به مال دیگران و درعین‌حال تظاهر به انسانی منطقی و نجیب اما وقتی پای عمل به میان می‌آمد اصرار داشت از نجابت و منطق تهی باشد.
 تلخی این حقایق برای امثال من که از نزدیک ایشان را می‌شناسیم پوشیده‌ نیست، اما دیگران که از دور به ثروت و شهرت و شکوه پوشالی ایشان نظر می‌کنند، گویا خبر ندارند که این افراد در حسرت داشتن همان چیزهایی می‌سوزند که آن‌ها به لطف خدا از آن برخوردارند اما به طرز عجیبی قدرش را نمی‌دانند و این احساس خودکم‌بینی و کفران نعمت، مرا که با هر دو طیف از نزدیک آشنایی دارم، شدیداً می‌رنجاند و برافروخته می‌کند که چرا زندگی‌هایی که من خبر دارم از درون در حال سوزاندن صاحبانش است، از بیرون دل ظاهربینان را می‌سوزاند.
وقتی چند دقیقه با امثال این فرد ثروتمند می‌نشستی احساس می‌کردی دارد تلاش می‌کند بار تحمل رنجی که از کارهای ناشایست خویش می‌کشد را به زور با تو تقسیم کند به‌طوری‌که وقتی از او فاصله می‌گرفتی تازه متوجه می‌شدی که غم‌های دنیا سراغت آمده و با پذیرایی گران‌قیمتش حالت بدتر شده است.
اما اگر ساعت‌ها با آن خانواده‌ی به خیال ما فقیر در خانه 40 یا 50 متری‌شان می‌نشستی واقعاً احساس امنیت می‌کردی و دلت از هر غم و غصه‌ای خالی می‌شد و تازه می‌فهمیدی که چقدر قلب تو کوچک و قلب آن‌ها بزرگ است.
در کنار آن‌ها احساس می‌کردی زیر سایه‌ی درختان زیبا نشسته‌ای، به‌طوری‌که هرگز دوست نداشتی به‌راحتی از جایت برخیزی و آن منزل کوچک و باصفا را ترک کنی و به دنیای تکراری خودت برگردی.
 طعم شیرینِ پذیرایی ارزان اما از جان‌ودل این خانواده‌ها، برای همیشه در خاطرت باقی می‌ماند به‌طوری‌که من که در خانواده‌ای بزرگ شده‌ام که بوی عطر چای اعلا و گران‌قیمت آن‌ها فضای خانه را پر می‌کند، به‌قدری طعم چای ارزان‌قیمت و جوشیده‌ی ایشان برایم لذت‌بخش بود که بدون اغراق به یاد ندارم در تمام زندگی‌ام چنین چای دل‌چسبی خورده باشم.
 بله ... این تفاوت اساسی در زندگی برمی‌گردد به میزان واقع‌نگری و نوع باور افراد نسبت به آفریننده‌ی جهان، همان خدایی که اگر بخواهد می‌تواند طعم چای جوشیده و ارزان منزل فقرا را لذت‌بخش‌ترین چای عمرت کند.
 
 اگر می‌خواهید زندگی‌تان روبه‌راه شود به‌جای بدگمانی به خدا، خوش‌گمان باشید.
آنچه از نظرتان گذشت یکی از دلایل فراوانی است که نگارنده در هر فرصتی که پیش می‌آید دلسوزانه سعی می‌کنم به مخاطبانم یادآوری کنم که باور خود نسبت به خدا را به‌صورت مستدل و مبنایی اصلاح کنید تا بعدازآن خود لذت واقعی زندگی را با همه وجود بچشید و تجربه کنید و در مدت کوتاهی با چشمانتان ببینید زندگی‌تان ازاین‌رو به آن رو و روبه‌راه می‌شود و از ترس و غم‌هایی که دیگران از آن رنج می‌برند، مصون و در امان هستید.
اگرچه تمرکز من فعلاً در موضوع خداشناسی است اما چون شما مخاطب محترم به مسلمان بودن خود اشاره نمودید، در این فرصت، توصیه‌ای از بزرگان اسلام را به شما هدیه می‌دهم که تردید ندارم در صورت به کار بستن آن زندگی شما نیز روبه‌راه خواهد شد:
امام رضا (ع) -که مورداحترام شیعیان و بزرگان اهل سنت است- به همگان این توصیه‌ی زیبا و گره‌گشا را نموده است:
 «گمان خود را به خدا نیکو (و تصحیح) کن، زیرا که خداى عزیز و باشکوه مى‌‏فرماید: من در نزدِ گمان بنده‌ام هستم و مطابق همان با وی رفتار می‌کنم، اگر گمانش به من به خیر و خوبی بود پس خیر (و گشایش) را (در زندگی خودش) خواهد دید اما اگر گمانش به من شر (و زشتی) بود پس شر (و زشتی) را (در زندگی خودش) خواهد دید.»
أَحسِنْ بِاللَّهِ الظَّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِی إِنْ خَیْراً فَخَیْرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَرٌّ.
منبع: تحفة الأولیاء، ج‏3، ص: 205
تلاش برای اصلاح باورهای سرنوشت‌ساز خود نسبت به خداوند صرفاً یک مسئله‌ی خصوصی و مخفی نیست، بلکه اثر آن در زندگی فردی و اجتماعی انسان ظاهر می‌شود و امور انسان را به‌وضوح اصلاح و روبه‌راه می‌کند به‌طوری‌که به‌تدریج (و برخی اوقات دفعتاً) از درودیوار برای انسان گشایش حاصل می‌شود تا جایی که هر کس ولو چند دقیقه کنار چنین انسانی باشد او نیز احساس امنیت، شادی و راحتی و خوش‌بیاری خواهد نمود.
 
 تأثیر اموال ناپاک و حتی مشتبه در ایجاد تشویش، شک و شبهه در زندگی و باورهای انسان
اما در مورد چیزی که شما نیز واقف به ربا بودن آن هستید خوب است کمی از کسانی که چنین پول‌هایی را وارد زندگی خود می‌کنند پرس‌وجو و تحقیق کنید.
 بسیاری از کسانی که در تنگنای زندگی مثل شما خیال می‌کردند که مجبورند پول نزول بگیرند بعد از مدتی اعتراضشان این است:
«ای‌کاش آن پول نزول را نمی‌گرفتیم و خودمان را اسیر باز پس دادن این پول نمی‌کردیم ... و برکت را از زندگی خود نمی‌بردیم ... 
ای‌کاش باکمی تأمل، راه بهتری را برای حل مشکلمان پیدا می‌کردیم ...
ای‌کاش به‌جای شعار کمی باور داشتیم که واقعاً روزی و گشایش مالی و سایر امور به دست آفریدگار جهان است ... و درنتیجه عجله نمی‌کردیم ... و خیال نمی‌کردیم تنها راه باقی‌مانده گرفتن پول نزول یا کسب مال از راه غیرانسانی است.»
روشن است اگر خداوند از ما می‌خواهد چنین پول‌هایی را در زندگی خود وارد نکنیم، به خاطر عوارض و شری است که دامان خود ما را می‌گیرد و سبب پشیمانی‌مان می‌شود.
این‌جانب از کودکی با تعدادی از دوستان خانوادگی‌مان آشنا بودم که از زندگی موفق در خانواده‌ای به‌ظاهر فقیر برخوردار بودند و سپس از صفر تلاش نموده و دارای شرکت‌های نسبتاً بزرگ و مشهور تولیدی در سطح گسترده شدند.
متأسفانه تعدادی از ایشان چون پایه‌ی باورهایشان استدلالی و محکم نبود (همان هشداری که من به هر بهانه به مخاطبان محترم می‌دهم که هر چه زودتر بامطالعه‌یکتاب نگارنده این نقص مخاطره‌آمیز را پر کنند و زندگی خودشان را بیمه نمایند) بعد از مدتی با این شعار که اگر در بازار گرگ نباشی بره‌ای! اموال مشتبه، ربا یا ناپاک را از هر راهی ولو به قیمت دست‌درازی به اموال دیگران و به خاک سیاه نشاندن زن و بچه‌ی دوست و همکار قدیمی خود وارد زندگی‌شان نمودند؛ همان‌هایی که در دوران نداری، علاقه‌ی ایشان به همسرشان زبان زد بود تا طلاق پیش رفتند، بر سر مال مانند گرگ حتی به نزدیک‌ترین افراد خود از مادر، خواهر و برادر نیز رحم نکردند و درنهایت برخی از این جماعت، به من پیام دادند که دیگر نه‌فقط نسبت به دین بلکه نسبت به خدا نیز دچار شک و شبهه شدند و سپس  از جذب خود به کانال و گروه و صفحات کسانی که اسم خودشان را ملحد، کافر، آتئیست، آگنوستیک و غیره گذاشته‌اند خبر دادند.
خوشبختانه بعد از گفتگو و رفع شبهات این افراد، اسنادی از خود ناباوران در نتایج وحشتناک ناباوری را به ایشان نشان دادم و در نهایت این افراد نیز بیان کردند اعتقاد آن‌ها به خدا سرجای خود محفوظ است و شبهات ناباوران را برای من کپی پیست می‌نمودند و صرفاً کنجکاو بودند ببینند پاسخ به ایشان چیست.
بنابراین تردیدی نیست که رفتارهای نادرست ما و تحصیل اموال از راه غیرانسانی، وجدان و ذهن ما را دچار تشویش و آشفتگی و در نهایت مستعد شک و شبهات بی‌پایان نسبت به امور سرنوشت‌ساز خواهد نمود که باید با مراقبت از خودمان از تجربه‌ی تلخ سقوط افراد حتی خوش‌نام عبرت بگیریم.
 
 شرط اجابت تضمینی دعا و دیدن تأثیر آن در زندگی
اما در مورد اجابت دعا و دیدن نشانه و معجزه در زندگی روشن است تا از قانون کلیدی دعا که در ادامه به آن اشاره می‌کنم پیروی نکنیم نباید انتظار داشته باشیم خداوند از درودیوار برای ما بباراند و آن قانون ساده این است:
 اگر شکر کنید حتماً و حتماً (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود.
 لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ
  القرآن، ابراهیم، ۷ 
 زیرا شکرگزاری نسبت به نعمت‌های گذشته و امروز، سبب می‌شوند انسان جایگاه و شأن خود که مخلوق بودن است را فراموش نکند و متوجه جایگاه رفیع خداوند مهربان که خالق اوست بشود و طبعاً افزایش نعمت و اجابت دعای فردی که متواضع، باادب و خوش‌نیت است و حد و اندازه خودش را می‌داند، آثار منفی برای خودش و بدآموزی برای دیگران ندارد بلکه سبب رشد و زندگی بهتر وی و اطرافیانش نیز خواهد شد.
در همین موضوع به داستانی شنیدنی توجه نمایید.   (جهت دریافت کلیک کنید)
گوینده‌ی داستان، یکی از مخاطبان محترم است که با روش کتاب مذکور موفق به کسب یقین مستدل به خدا شد، و مدیر صفحه‌ی شعر توحیدی با تخلص احراق نیز می‌باشد.
 
 اگر زندگی خالی از ترس و غم می‌خواهید، باورتان به خدا را اصلاح کنید + روش اصلاح
در پایان اگر واقعاً دنبال این هستید که زندگی‌تان به‌طور اساسی و همیشگی روبه‌راه شود و به آرزوهای خوبتان برسید توصیه می‌کنم باورتان را نسبت به خداوند تصحیح کنید.
من برای اینکه کار مراجعه‌کنندگانی مانند شما را (که در مواجهه با مشکلات زندگی یا به دلایل دیگر از هر دری سؤالات و شبهات بی‌پایان را برایم ارسال می‌کنند) آسان کنم، روشی مجرب جهت اصلاح باور و کسب یقین به وجود خدا (بر اساس شواهد قابل مشاهده با حواس 5 گانه و نه حدس و گمان و فرضیات و نظریه‌های ابطال‌پذیر) را در کتاب خویش با نام اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه به زبان قابل فهم برای عموم مردم آورده‌ام که نه‌فقط ریشه‌ی شک و شبهات بی‌پایان را برای همیشه می‌خشکاند بلکه با تصحیح باور به خداوند، زندگی فرد را نیز در عمل روبه‌راه می‌کند.
 اگر شما به اصل وجود خدا بر اساس روشی که در کتاب مذکور آمده یعنی با شواهد عینی و قطعی به‌یقین برسید، هم‌زمان به اینکه خداوند بسیار فرزانه و تواناست و هرگز به بندگانش ظلم نمی‌کند نیز به اطمینان کافی خواهید رسید و همین باور مستدل، واقعی و منصفانه سبب می‌شود که همیشه به خداوند خوش‌گمان باقی بمانید و همین خوش‌گمانی کافی است تا خداوند زندگی شما را به سمت خیر و گشایش سوق دهد و ازاین‌رو به آن رو کند.
 اما وقتی باور ما نسبت به وجود خدا صحیح یا محکم و ثابت نبود و بسته به شرایط دچار نوسان و تزلزل شد، بالاخره سرِ بزنگاه و در بحبوحه‌ی مشکلات زندگی که هرکس به‌نوبه خود به آن‌ها مبتلا می‌شود، کاسه‌ی صبرمان به دلیل نداشتن شناخت کافی از حقایق، لبریز خواهد شد و خدای‌ناکرده به سمت بدگمانی و سپس به زبان آوردن آن به صورت گله از خدای فرزانه و حکیم پیش خواهیم رفت و هر چه بیشتر پیش رویم به تجربه شاهد خواهیم بود که زندگی‌مان غم‌انگیزتر و درگیر معضلات بیشتری خواهد شد تا جایی که چه بسیار ثروتمندانی که به خود من گفته‌اند حاضرند هر چه خانه و مال دارند بدهند و دلِ ‌خوشی که هنگام اجاره‌نشینی داشته‌اند را دوباره به دست آورند.
پیشنهاد می‌کنم فیلمی که نشان می‌دهد هر چه از خداوند بیشتر دور شویم مشکلاتمان بیشتر می‌شود را با دقت مشاهده کنید.
جهت مشاهده، این عبارت را جستجو کنید: «اثر کنار گذاشتن خدا از زبان پروفسور خداناباور (آتئیست)» یا بر روی اسم فیلم کلیک نمایید.
 
 پاسخ مخاطب: آنچه من در مورد خدا گفتم زبانی بود و قلباً به خدا شک ندارم.
 ممنونم ازتون.
 تشکر خیلی مطالبتون قشنگ بود.
حرفای منم زبانی بود و گرنه قلبا به خدا شک ندارم.
من نمیخام بیشتر از این شرمنده استاد و دوستام بشم که بدهکارشونم یکسال پولشون دستم.
اگه مشکلاتم حل بشه میشم خانم سه سال پیش که مدام مهر و تسبیحش جلوش بود
که مدام خدارو میدید نه خانمی که سه سال از بس سختی کشیده جرات اوردن حرف عبادتم نداره
 
 علت اصلی خداناباوری چیست؟ 
 من هم از توجه شما متشکرم.
اینکه شما قلباً به خداوند شک ندارید مزیت ارزشمندی است که شایسته است بابت آن از خداوند مهربان تشکر کنید و البته من بر اساس تجربه‌ی صدها ساعت گفتگو با خداناباوران و ندانم گرایان و غیره عرض می‌کنم که آن‌ها نیز بر اساس تجربه‌ی زندگی تردید ندارند حاصل هر چیز تصادفی و خود به خودی چیزی جز آشفتگی نیست و محال است نظام هوشمندانه‌ی جهان که مقابل چشمان آن‌هاست حاصل شانس و رهاشدگی باشد و در نزد وجدان خود وجود طراح فوق‌العاده هوشمند جهان برای ایشان نیز حقیقتی بدیهی، محرز و غیرقابل‌انکار است اما به دلایل گوناگون ازجمله نداشتن صبر و تحلیل واقع‌گرایانه به حقایق زندگی (مانند آنچه شما مخاطب محترم به‌عنوان نمونه ذکر کردید) بین ایشان و حقایق بدیهی شکاف ایجاد می‌شود که بارها شاهد بوده‌ام ایشان نیز بعد از مشاوره مانند شما مخاطب محترم بیان کرده‌اند که هیچ‌وقت قلباً به خدا شک نداشته و ندارند.
 چیزی که شما الآن از آن بهره‌مند هستید یعنی باز شدن گره شک و شبهات و رفع نگرانی و زنده شدن امید شما به خدا، آرزوی جمع قابل‌توجهی از مراجعه‌کنندگان به این‌جانب بوده است که خوشبختانه با انجام روش مطرح شده در کتاب نگارنده به آن رسیدند.
 
 از نتایج محسوس یقین به وجود خدا، عدم تزلزل و ناامید نشدن در هر شرایط است.
یکی از مزایای تجربه شده‌ی باور مستدل و صحیح به وجود خدا، عدم احساس بن‌بست در همه‌ی شرایط زندگی است که باعث می‌شود انسان با امید به خدا، نه‌تنها در گرداب مشکلات فرو نرود بلکه با اطمینان و به‌سلامت از آن عبور نماید.
اگر قرار باشد هرکسی بگوید: «خدایا! اگر مشکلاتم را حل کردی پس هستی و اگر حل نکردی پس نیستی»! با این منطقِ غیر خردمندانه و البته خودخواهانه، امید وی به کمک خدا در اوج مشکلات زندگی سست خواهد شد و اصولاً از باوری که بندِ بودونبود مشکلات انسان باشد نمی‌توان انتظار تأثیر محسوس و مطلوب، در زندگی را داشت.
از طرف دیگر عادت برخی از ما این است که بیشتر در هنگام گرفتاری‌ به یاد آفریدگار خود می‌افتیم و در آنجا نیز خیلی قول‌های عجیب‌وغریب و بلندپروازانه به خدا می‌دهیم اما وقتی خداوند مهربان لطف می‌کند و گرفتاری ما را برطرف می‌سازد، باز دوست داریم به چیزهایی مشغول شویم که این بزرگواری خداوند نسبت به ما را در پرده‌های فراموشی و غفلت می‌برد تا جایی که وقتی به خاطر گم کردن مجدد راه، دچار مشکل می‌شویم باز به یاد آفریدگار مهربان خود می‌افتیم و دوباره همان آش و همان کاسه.
 تمام این اشکالات و در جا زدن و دور خود چرخیدن برمی‌گردد به نداشتن باور خردمندانه و پایدار به وجود خدا.
 
 جمع‌بندی
وظیفه‌ی امثال نگارنده بسترسازی و ارائه‌ی راه‌حل اساسی جهت رفع شک و شبهات برای شما مخاطبان محترم است و در ادامه خود شما باید کمر همت بسته و راه‌حل‌های ارائه‌شده را به کار ببندید، در غیر این صورت حکایت پزشکی می‌شود که برایمان نسخه‌ی مجربی را می‌نویسد اما ما علیرغم اصرار برای درمان آن را به کار نمی‌بندیم!
 بنابراین امیدوارم شما نیز دیگر دل یک دله کنید و به اهمیت اصلاح باور خود به وجود خدا (که یک‌قلم آن ایجاد خوش‌گمانی به خدا و درنتیجه رفع بسیار محسوس مشکلات زندگی فردی و اجتماعی است) پی برده باشید و از شکر آنچه دارید برای زیاد شدن نعمت‌های خود غفلت نکنید.
 شایسته است هم‌اکنون فرصت را غنیمت شمرده و راه‌کار ارائه‌شده در کتاب نگارنده را به کار ببندید؛ راه کاری که مبتنی بر شواهد قابل درک با حواس 5 گانه است و یقین بدون اماواگر را برای شما به ارمغان می‌آورد، یقینی که ریشه‌ی تمام شک و شبهات بی‌پایان را از اساس و در مدت کوتاهی می‌خشکاند تا شما نیز بتوانید مانند جمع قابل‌توجهی از مخاطبان که برخی قبلاً آتئیست (خداناباور) و آگنوستیک (ندانم گرا یا متوقف در شک) بودند و به بحران‌های عمیق اعتقادی دچار شده بودند، آثار لذت‌بخش و شیرین باور صحیح به خدا که منجر به زندگی خالی از استرس و شاد خواهد شد را تجربه کنید.
 
همیشه در مسیر درست موفق باشید. 
 
 
 
 برادرم زندگی رو به کام خودش و همه تلخ کرده و اصلاً به نصیحت ما گوش نمیکنه و کارهای غلط زیادی انجام میده که اول از همه برای خودش مشکلات زیادی درست کرده و با اینکه میدونه تقصیر خودشه عصبی میشه و به زمین و زمان بد میگه و مسئولیت تمام کاراشو گردن ما و این و اون میندازه و ببخشید دست‌آخر هم خدا رو مقصر همه اشتباهات زندگیش میکنه!
اگه میشه شما باهاش حرف بزنید چون یک جا گفتید بعضی اطرافیان شما هم شبیه گرفتاری برادرم رو داشتند یا اگه لطف کنید بگید باهاشون چه کار کردید تا درست شدن و اصلاً توضیح بدید چطور میشه کسی به خاطر رفتار بدش کارش به بیخدایی کشیده بشه؟ ممنونم.
 
 
جهت مشاهده‌ی پاسخ و ادامه‌ی مطلب که قسمت نهم «درمان شک به خدا برای وسواسی‌ها» نیز می‌باشد، «کلیک» کنید.
کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه در ایتا، تلگرام، اینستاگرام و آپارات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی