
تهیه و تنظیم: نویسندهی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه
وابسته به: کانال اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه

شما در حال مطالعهی مجموعه نوشتار«درمان شک به خدا برای وسواسیها» قسمت سوم میباشید؛ پیشنهاد میکنم برای رسیدن به نتیجهی بهتر، این مجموعه نوشتار را از قسمت اول به ترتیب مطالعه نمایید. در پایان هر قسمت با کلیک بر لینک ارائه شده میتوانید قسمت بعدی این مجموعه را مطالعه نمایید.
برای اینکه مطالب به کسانی که دچار وسواس ذهنی هستند بهتر منتقل شود، نکات مهم، تکرار شدهاند.

چرا درگیر نمودن ذهن به شبهات بیپایانِ ناباوران، شما را از کسب یقین به خدا دور میکند؟
چرا تعداد شبهات ساختگی ناباوران فقط نسبت به وجود خدا بیپایان است؟
غیرقابل اثبات دانستن محسوسات (حتی وجود خود)، توسط برخی خداناباوران کمسواد.
چرا اختراع شبهات حتی نسبت به محسوسات خیلی راحت میباشد اما پاسخ به آنها نیازمند شرایط کافی است؟
متن چند پاسخ و مشاورهی نگارنده برای اثبات بدیهیاتی که با چشم قابل مشاهده هستند.
اگر اثبات کنید خودم وجود دارم و موجودات اطرافم نیز توهم نیستند، مشکلی با وجود خدا ندارم.
چرا درگیر نمودن ذهن به شبهات بیپایان ناباوران، شما را از کسب یقین به خدا دور میکند؟
سؤالکنندهی محترمی که در ادامه با پرسش وی آشنا خواهید شد برخلاف برخی مخاطبان (ازجمله جوان ۱۸ سالهای که مشاورهی موفق با وی از نظرتان گذشت «کلیک») یکی از افرادی است که با بی احتیاطی از جمله سر زدن به صفحات ناباوران بدون داشتن شرایط و اطلاعات کافی ذهن خود را درگیر شبهات گاهاً بسیار سخیف و بیشتر شبیه شوخی است نموده و سپس برای رفع شبهات خویش به اینجانب مراجعه میکنند و بعد از دریافت پاسخ هنگامیکه خاطرشان آسوده میشود، من از ایشان دعوت میکنم راهحلِ مطرح شده در کتاب نگارنده را تجربه نموده تا موفق شوند ریشهی شک و شبهات بیپایانشان را برای همیشه بخشکانند.
متأسفانه این افراد -همانطور که خود اذعان دارند- به علت ابتلا به وسواس ذهنی، بهجای مطالعه و تجربهی کتاب مذکور، بیجهت خود را معطل نموده و در عوض ذهنشان را به انباری از سؤالات و شبهات بیپایان تبدیل میکنند سپس بعد از گذشت چند ماه این دست و آن دست کردن به من پیام میدهند:
«اگر شما بتوانید پاسخ قانعکننده به یک یا چند سؤال و شبههی من بدهید، آنوقت حاضرم تا به راهحلی که در کتاب مذکور آمده عمل کنم تا در وجود خدا به یقین برسم.»
اگرچه خوشبختانه این افراد مانند سؤالکنندهی محترمی که در ادامه با وی آشنا خواهید شد بعد از شنیدن پاسخ و رفع شبهات جدیدشان، کتاب را مطالعه نموده و به نتیجهی مطلوب میرسند اما بینیاز از توضیح است که آنها اگر همان ابتدا به وسواس ذهنی خود اهمیت نمیدادند و راهحل مطرح شده در کتاب را تجربه میکردند، دیگر لازم نبود چند ماه در شک و شبهه و کابوسهای ناشی از آن باقی بمانند و بیجهت خود را اذیت کنند.
امیدوارم نشر مشاورههای اینجانب در مجموعه نوشتار «درمان شک به خدا برای وسواسیها» موجب شود مخاطبان محترمی که به وسواس ذهنی مبتلا شدهاند، از تجربهی این افراد استفاده و راه خود را میانبر نمایند.
چرا تعداد شبهات ناباوران بیپایان هستند؟ + پاسخ
سلام. خسته نباشید. شما چند ماه قبل به شبهاتم پاسخ دادین و کتابتونو معرفی کردین که بازم ممنونتونم.
شما گفتید راه اینکه مطمئن بشم خدا وجود داره این نیست که بیام یکی یکی از شما شبهه بپرسم چون اینقدر زیاده که اگه یک عمر هم جواب بدین تموم نمیشه ولی اگه خودمون یقین کنیم خدا وجود داره اون وقت هر چی شبهه تو جهان هست برامون حل میشه و برای اینکه به خدا یقین کنم کتابتونو معرفی کردین.
من با راهی که پیش پام گذاشتین موافقم ولی هنوز نخوندمش چون یک سؤالی ذهنمو تو این مدت درگیر کرده و چند بارم خواستم بیام از خودتون بپرسم اما چون ذهنم خیلی مشغوله یادم رفت و اونم اینکه خواهش میکنم کاملاً قانعم کنین که چرا شبهه اینقدر زیاده که اگه یک عمر بنشینم تا جوابشونو پیدا کنم بازم تموم نمیشن؟! من دارم اذیت می شم خواهش میکنم زودتر جواب بدین.
سلام
شما هم خسته نباشید.
مخاطب محترم.
من به این سؤال شما نیز مانند شبهات چند ماه قبلتان پاسخ خواهم داد اما امیدوار بودم که شما نیز مانند برخی مخاطبان محترم که در مدت کوتاهی با مطالعهی کتاب نگارنده به نتیجهی مطلوب رسیدند، همان چند ماه قبل به نتیجه میرسیدید و بیش از این اذیت نمیشدید.
چرا درگیری ذهن به سؤالات غیرضروری و شبهات بیپایان، راه خلاصی از شک و شبهات نیست؟
اما قبل از پاسخ به سؤال شما، برای اینکه بیش از این خودتان را معطل حواشی نکنید، از شما (و دیگر مخاطبان محترم) که قبول دارید دچار وسوسهی ذهنی هستید میخواهم اولویتها را بشناسید و اجازه ندهید وسواس ذهنی، شما را از رسیدن به نتیجهای که کاملاً قابل تجربه و در دسترستان است، به بهانههای مختلف معطل کند، به این صورت که مرتب رسیدن به نتیجهی نقد را حواله به یافتن پاسخ فلان شبهه یا هر چیز دیگر در آینده کنید و با ریز شدن بیشازاندازه در مسائل، بیجهت سردرگم و معطل شده تاجایی که دیگر نتوانید (بر خلاف جمع قابلتوجهی از ناباوران و دیگر اقشار مردم که با کتاب نگارنده در کمترین زمان ممکن به مطلوب رسیدند) از شک و شبهات بیپایان رها شوید.
لازم به ذکر است برخی از این مخاطبان علیرغم اینکه دچار وسواس شدید ذهنی بودند اما چون واقعاً برایشان مهم بود که زودتر به نتیجه برسند به وسوسههای ذهنی خویش اهمیت ندادند و در عرض چند روز به نتیجهی مطلوب رسیدند.
بنابراین با توجه به اینکه کتاب نگارنده بهصورت رایگان در فضای مجازی و با یک جستجوی ساده در دسترس عموم مردم قرار دارد خردمندانه این است که بهجای ورود به حواشی و طرح سؤالاتی که اولویت ندارند، اگر واقعاً جدی هستید که از شک و شبهات بیپایان نسبت به اصل وجود خدا یکبار و برای همیشه رها شوید کتاب مذکور را مطالعه و مراحل عملی آن را تجربه نمایید.
بینیاز از توضیح است وقتی شما با شواهد قابل درک با حواس ۵ گانه و دلایل متقن و مستدل، یقین به وجود خدا را تجربه کنید، دیگر جایی برای توهمات، شک و شبهات بیپایان یا طرح سؤالات غیر اولویتدار باقی نمیماند.
اما بااینحال برای اینکه پاسخ به سؤال شما میتواند برای دیگر مخاطبان نیز مفید باشد و آنها را نیز قانع کند که بهجای افتادن از یک حاشیه به حاشیهی دیگر و درگیر نمودن ذهن به شبهات بیپایان، راهحل مطرح شده در کتاب نگارنده را تجربه کنند، دعوت میکنم به توضیحات زیر توجه نمایید:
چرا تعداد شبهات ساختگی ناباوران فقط نسبت به وجود خدا بیپایان است؟
نهتنها تعداد شبهات ملحدان و ناباوران از ابتدای تاریخ تا به همین لحظه فقط نسبت به اصل وجود خدا بسیار زیاد است، بلکه اگر دقیقتر نگاه کنید خودتان تصدیق میکنید چون این شبهات به اشکال مختلف هرروز و هر ساعت و هر دقیقه مرتب در حال تولید و اختراع هستند، حتی قابل احصاء و شمارش هم نیستند بهطوری تا شکاکان و شبهه پراکنان وجود داشته باشند، بهطور طبیعی شبهه پراکنی و مشتبه کردن حقیقت نیز توسط ایشان ادامه خواهد داشت و به پایان نخواهد رسید تا آنجا که اگر شما هزارسال هم عمر کنید و شب و روز به شبهات ایشان پاسخ دهید باز شبهاتی باقی خواهد ماند.
بهعنوان یک شاهد عینی برای هرکسی که از حواس ۵ گانه برخوردار است: در هر ساعت و دقیقه فقط در گروهها و صفحات مجازی فارسیزبان که متعلق به ناباوران است، افرادی که برخی دیپلم و حتی سیکل هم ندارند پیوسته و بهراحتی آب خوردن مشغول تولید و اختراع شبهاتی در قالب کلیپ و متن هستند که غالباً هیچ پایهی عقلی و ارزش علمی ندارند و صرفاً حاصل تراوشهای ذهنی و شخصی ایشان هستند.
من با برخی از این افراد ناباور (چه باسواد و چه فاقد اطلاعات ابتدایی) در یوتیوب و امثال آن ساعتها و روزها گفتگو کردهام و بارها شاهد بوده و هستم که چطور این افراد بهشدت دچار سطحینگری و شعارزدگی هستند و زمانی که در مقابل اسناد علمی جهان قرار میگیرند، بهصراحت نشان میدهند هیچ باوری به هیچ دلیل عقلی و علمی ندارند و در عوض چون مبتلا به نسبیگرایی مطلق هستند و دچار تشویش و وسوسهی شدید ذهنی میباشند، هر چه به ذهنشان میرسد را بهراحتی آب خوردن بدون اینکه بدانند درست است یا غلط، به اسم علم و خرد و با شعارهای دهانپرکن به افراد فاقد اطلاعات کافی القاء میکنند و ذهن ایشان را درگیر انواع شبهات متناقض و سطحی مینمایند اما در مقابل، خودشان تحمل شنیدن حتی یک دلیل عقلی و علمی از دانشمندان و مراکز علمی روز دنیا را ندارند و بهانحاءمختلف خود را از مواجهه با حقیقت به تغافل میزنند، ولو این تغافل عمدی از حقیقت، به قیمت توهین به دانشمندان غربی باشد که جرمشان صرفاً اثبات طراح هوشمند (خدا) بر اساس شواهد علمی است و من بارها شاهد توهین این افراد به دانشمندان و حتی علم که در ابتدا به طرز مبالغهآمیزی مدعی بودند فقط علم و سخن دانشمندان برایشان ملاک است بودهام.
غیرقابل اثبات دانستن محسوسات (حتی وجود خود)، توسط برخی خداناباوران کمسواد ایرانی.
به تجربه ثابت است که در هر چیزی حتی آنچه با چشم دیده میشود میتوان بهراحتی شک و شبهه تولید نمود.
برای اینجانب که مرتب در حال گفتگو با ناباوران و پاسخ به شبهات ایشان هستم تعداد کسانی که صادقانه از من خواستهاند نهفقط وجود خدا بلکه وجود خودشان را نیز به ایشان ثابت کنم تا مطمئن شوند جهان و طبیعت توهم نیستند از دستم در رفته است.
برای من قابل درک است مردمی که مانند این افراد دچار وسواس شدید فکری نشدهاند وقتی مطلب فوق را از من بشوند آن را باور نکنند و اگر با افرادی مواجه شوند که از ایشان درخواست میکنند: «وجود خودم را به من ثابت کن!» مسلماً او را مسخره نموده و احتمال میدهند وی یا دارد شوخی میکند یا به علت استفاده از مواد توهمزا دچار اختلالات جدی نهفقط در عقل بلکه در حواس ۵ گانهی خویش نیز شدهاند؛ درحالیکه ایشان نمیدانند گرفتار شدن به شبهات ناباوران از جمله نسبیگرایی مطلق و همچنین ابتلا به وسوسههای ذهنی نیز قادرند نتایج مشابه را در فرد ایجاد کنند.
اما متأسفانه باید این حقیقت تلخ را بپذیریم که ارتباط با اذهان مملو از شک و وسوسهی ناباوران (در قالب کلیپ، کتاب، صفحات مجازی و غیره) و ریز شدن بیشازاندازه در جزئیات چیزهایی که بدیهی هستند، میتواند بسیار ویرانکنندهتر باشد از مواد توهمزا که آثارش موقتی است.
متأسفانه مراجعهکنندگانی که از من میخواهند وجود خودشان بلکه هر چیز مادی اطرافشان را به ایشان ثابت کنم غالباً نوجوانان مظلوم و کمتجربهای هستند که متأثر از شبهه پراکنی سخیف برخی خداناباوران خصوصاً ایرانی شدهاند و به قول خودشان به طور اتفاقی کلیپ و مطالب ایشان را در فضای مجازی دیدهاند.
ناباورانی که عدم اطلاع ایشان از برخی بدیهیات علمی، موجب اعتراض و سرخوردگی برخی حامیان و همفکرانشان نیز شده است.
بهعنوان نمونه برای مشاهدهی اعتراض برخی حامیان یکی از خداناباوران به سطح بسیار پایین علمی وی «کلیک» کنید و فیلمی که نشانی مذکور آمده، از نقد مستند چند کلیپ سخیف وی مطلع شوید.
سطح پایین اطلاعات عمومی این افراد تا جایی نازل است که ایشان هنوز نمیدانند به اجماع خداناباوران، باور به وجود ماده از مبانی اصلی خداناباوری است و این جماعت بر همین اساس اسم خود را مادهباور (ماتریالیسم، Materialism)، گذاشتهاند.
مادهباوران وجود ماده ازجمله وجود خودشان که با حواس ۵ گانه قابل درک هستند را نیز انکار نمیکنند اما برخی خداناباوران در داخل ایران که گوی سبقت را در فلسفهبافی و توهمزایی از همفکران خارجی خود ربودهاند سطح توهم خویش را تا جایی بالا بردهاند که علاوه بر وجود خدا، مدعیاند به هیچ طریقی نمیتوان وجود خود انسان و هر چیز مادی دیگری در طبیعت را اثبات کرد! (پیوست)
یکی از مخاطبان محترم که با طی روش کتاب مذکور موفق شده است به شبهات خود پایان داده و یقین به وجود خدا را کسب نماید در وصف حال این افراد چنین سروده است:
ملحد گوید: «همه خیالیم و گمان
هر چیز که هست را به جز وهم مدان»!
گوییم: «شدی عاجز از انکار خدا
حالا کنی انکار وجودِ خودمان»؟
چرا اختراع شبهات حتی نسبت به محسوسات خیلی راحت اما پاسخ به آنها نیازمند شرایط کافی است؟
با توجه به نکاتی که گذشت بینیاز از توضیح بیشتر است که تولید شبهه در اذهان افراد کماطلاع نسبت به هر چیز (حتی وجود موجودات مادی ازجمله وجود خودشان) برای خداناباورانی که هیچ تعهدی به علم، عقل، حقایق قابل درک با حواس ۵ گانه و مبانی خداناباوری جز سر دادن شعار بزک شدهی آن را ندارد، از آسانترین کارهاست.
اگرچه قبول دارم این ادعاها برای هر انسانی که از عقل سلیم برخوردار است خندهآور است اما متأسفانه همین ادعاهای مضحک میتواند خصوصاً بر نوجوانانی که بدون داشتن تجربه و اطلاعات کافی ذهن خودشان را درگیر شبهات ایشان میکنند تأثیرگذار باشد و این افراد را بهتدریج دچار وسواس ذهنی و نسبیگرایی مطلق نماید، بهطوریکه به قول خودشان اگر سخنی بشوند که کاملاً پرتوپلا باشد باز با خود میگویند شاید راست باشد و آن را باور میکنند!
اما درست از اینطرف، همان مقدار که تولید شبهه کار بسیار آسانی است، رفع آن از ذهن کسانی که دچار استرس و وسواس شدید شدهاند نیازمند شرایط ویژهای است ازجمله اطلاعات، تجربه، سعهی صدر و تحمل کافی است و همه میدانیم که در جامعهی شلوغ و ماشینی امروز، هرکسی از چنین شرایطی برخوردار نیست.
بنابراین در این حقیقت تردیدی نیست کسی که میخواهد به شبهات سخیفی که گاهی حقیقتاً شبیه شوخی هستند پاسخ دهد کار او بهآسانیِ کسی که در عرض یک دقیقه و بهراحتی آب خوردن آن شبهه را تولید میکند نیست و قابل تأملتر اینکه وقتی افرادی علیرغم داشتن شرایط و اطلاعات کافی موفق میشوند شبههای را با استناد به منابع علمی معتبر و دلایل منطقی پاسخ دهند و مخاطب خود را قانع سازند، اما باز همان ناباوری که آن شبههی سخیف را تولید کرده، میتواند با مغالطه و در عرض چند دقیقه بهراحتی شبهات جدیدی را به همان پاسخ وارد نمایند و باز ذهن فردی که هنوز یقین به خدا را تجربه نکرده، دچار شبهات جدید نماید.
برای اینکه راحتتر منظورم را به شما برسانم با یادآوری اینکه در مثل مناقشه نیست از ضربالمثل مشهوری وام میگیرم که میگوید:
اگر دیوانهای سنگی را درونچاهی بیندازد، گاهی صد عاقل لازم دارد تا با همفکری آن سنگ را از چاه بیرون بیاورند.
متن چند پاسخ و مشاورهی نگارنده برای اثبات بدیهیاتی که با چشم قابل مشاهده هستند.
همانطور که هر کسی میتواند با هر توجیهی عمداً اصول انسانی را زیر پا بگذارد و با لج بازی از پذیرش حقایق محسوس نیز سرباز زند و بهراحتی آب خوردن و در عرض چند ثانیه هر واقعیتی حتی وجود خودش را نیز با هزاران توجیه انکار کند همان فرد میتواند با ناجوانمردی ذهن افراد کماطلاع، زودباور، سادهلوح و وسواسی را عمداً درگیر شبهاتش نموده و ایشان را نه فقط در وجود خدا بلکه در وجود خودشان نیز دچار شک و شبهه نموده و مانند خود مبتلا به کابوس و ناراحتیهای شدید روحی نماید.
برای اثبات ادعای فوق کافی است یادآوری کنم افراد متعددی هرازگاهی با نگرانی شدید به امثال نگارنده مراجعه میکنند و میگویند فردی ناباور با اعتمادبهنفس کامل به ایشان گفته نهفقط وجود خدا بلکه وجود خودمان و تمام حیوانات و گیاهان و هر چیزی که با چشمت میبینی و با حواس ۵ گانهات آنها را درک میکنی غیرقابل اثبات است و باید وجود آنها را توهم و فرض بگیری!
برخی دیگر برای رفع شبهه به من پیام میدهند که فلان ناباور به ایشان گفته طبق فلان فرضیه اصلاً هیچ گرمایی در جهان وجود خارجی ندارد و ما خیال میکنیم چیزی گرم است و از من میخواهند ثابت کنم که آتش گرم است و میسوزاند!
یا میگویند: ممکن است شما چیزی را دایره ببینید اما فرد دیگری درست همان چیز را مربع ببیند! و از من میخواهند به ایشان ثابت کنم که آیا همهی مردم جهان دایره را دایره و مربع را مربع میبینند یا خیر؟
و دیگر شبهات مضحک که انسانهای معتدل و کسانی حواس ۵ گانهی ایشان دچار اختلال نشده است و حتی کودکانی که خوب و بد را میفهمند به چنین حرفهای دور از عقل و ضد تجربه میخندند و متوجه میشوند این ادعاها جز از اذهان غیر معتدل، وارونه و متوهم (یا متأسفانه افراد خوبی که دچار وسواس شدید فکری شدهاند) تراوش نمیکند، ادعاهایی که بهقدری سخیف و سطحی هستند که دیگر حتی نام شبهه نیز بر روی آنها سنگینی میکند.
اگر اثبات کنید خودم وجود دارم و موجودات اطرافم نیز توهم نیستند، مشکلی با وجود خدا ندارم.
همانطور که گفتم برخی مراجعهکنندگان به من قول میدهند با تجربهی راهحلی که در کتاب نگارنده آمده برای همیشه بر شک و شبهات بیپایان خویش نسبت به خدا خط پایانی بکشند اما متأسفانه به دلیل نشناختن اولویتها، ذهن خود را به سؤالات غیرضروری و حتی شبهات در بدیهیات مشغول میکنند شبهاتی که یا به ذهن خودشان رسیده یا توسط ناباوران ایرانی که نمونهای از آن را در بالا آوردم به ایشان القاء شده است و همین اشتباه غیرحرفهای، آنها را که در یکقدمی رسیدن به یقین و خشکاندن دائم ریشهی شک و شبهات و وسواس خود هستند، بیجهت پشت درب اطمینان و آرامش معطل نموده و چهبسا در مواردی سالها خسارت چنین بیاحتیاطی را در زندگی خویش با تحمل رنجها و ناراحتیهای فراوانی بپردازند.
بهعنوان نمونه توجه شما را به سؤالی که اخیراً برایم ارسال شده به همراه پاسخ آن جلب میکنم:
سلام و خسته نباشید خدمت شما.
بنده از کار ارزشمندی که شما انجام میدید واقعاً ممنونم.
من ۱۷ سالمه و سه ماه بود که در بین شبهه های سنگین و زیاد گیر افتاده بودم و خدا رو شکر همشون حل شد و وقتی واقعاً به خدا فاصله ای نداشتم دوباره چیزی منو درگیر کرده و اون در حقیقت دو چیزه: یکی اثبات وجود خودم و دیگری اثبات اینکه در ماتریکس نیستیم.
لطفا کمکم کنید واقعاً تحت فشارم و نزدیکم به رسیدن به خدا.
از شما ممنونم.
سلام شما هم خسته نباشید
قبل از پاسخ، از شما و مخاطبان محترم دیگر که از من خواستهاند وجود خودشان و موجودات اطرافشان را برایشان ثابت کنم، خیرخواهانه دعوت میکنم در رفع شبهات خود اولویتبندی کنید و از درگیر نمودن ذهن به سؤالات غیرضروری و تشکیک در بدیهیاتِ محسوس و غیرقابلانکار پرهیز نمایید، زیرا این کار ضمن اینکه مورد امضای عقل سلیم نیست، حاصلی جز معطل کردن شما پشت درب حقایق بدیهی و درگیر نمودن ذهن، به امور زائد و درنتیجه تحمل خسارات فراوان در زندگی فردی و اجتماعی ندارد و اجازه نمیدهد شما امثال راه حلی که در کتاب نگارنده آمده را در کمترین زمان ممکن به پایان برسانید.
اما در پاسخ، بهعنوان یک قاعده اساسی توجه داشته باشیم که عقل سلیم هر انسانی حتی کودکانی که خوب و بد را میفهمند میگوید «نباید دستی دستی در وجود محسوسات که قابل درک با حواس ۵ گانه هستند تردید ایجاد کنیم!»
همهی ما در زندگی واقعی شاهد هستیم که هر انسانی با هر باوری، عملاً به وجود خودش یقین دارد ولو در زبان از شک و تردید سخن بگوید!
نکته:چندی پیش در یکی از برنامههای مستند علمی دیدم، فردی با حالت شوخی که مجری برنامه نیز بهنوعی وی را سرزنش میکرد میگفت: با توجه به پیشرفت علوم، شاید فرزندان و ندیدههای ما در آینده موفق به ساخت ماشین زمان شده و به گذشته سفر نموده و ما و سایر انسانها و اجداد خودشان و جهان امروز را ساختهاند! درحالیکه هر عاقلی میداند هنوز آینده به وجود نیامده و فرزندان و ندیدههای ما متولد نشدهاند که اصلاً بشود چنین خیالپردازیهایی را مطرح نمود و اساساً ادعای خلق پدران و اجداد توسط فرزندان ضمن اینکه مضحک و نابخردانه است، از منظر علم و عقل نیز مردود است زیرا خلق مخلوقات از هیچ حتی در حد یک سلول زنده، چه رسد به جهان هستی غیرممکن است که در این خصوص در کتاب خویش ضمن گفتگو با فردی خداناباور به تفصیل دلایل آن را توضیح دادهام.
از طرف دیگر احدی تا به امروز مدعی نشده موجودی از آینده (حتی اثری از وی که بشود بهطور علمی و قطعی ثابتش نمود) را دیده است؛ بنابراین چون آینده تا بینهایت امتداد دارد و تاکنون اثری از آیندگان در جهان امروز دیده و ثبت نشده، پس بدون شک احدی از بینهایت آینده به گذشته و امروز سفر نکرده است؛ درحالیکه عرض شد اساساً آیندگان هنوز متولد نشدهاند (که بیایند و اجدادی که ایشان را به دنیا آوردهاند را فقط تماشا کنند چه رسد که آنها را به وجود بیاورند) و به همین جهت دیگر جایی برای طرح چنین شبهات بهدوراز عقل سلیم که شبیه شوخی و بازی گوشی است باقی نمیماند.
ثبت صدا و تصویر بر روی نوار حساس صوتی و فیلم و عکس، پیشینهی نسبتاً طولانی دارد و ما امروز میتوانیم فیلم مربوط به گذشتگان، با قدمت حدود 120 سال پیش را تماشا کنیم بنابراین از منظر علم و عقل محال نیست دانشمندان موفق شوند صوت یا تصویر نقش بسته بر سطوح حساس طبیعی مربوط به هزاران سال پیش (که مانند سطوح نوار و فیلمهای امروزی از قابلیت ضبط صدا و تصاویر اطراف خود برخوردارند) را استخراج کنند و ما بتوانیم فیلم و تصاویر ایشان را نیز تماشا کنیم یا بشر موشکی با سرعتی بسیار بالا بسازد که بتواند به تشعشعات صوتی و تصویری که احیاناً هزاران سال قبل از زمین ساطع شدهاند برسد و آنها را دریافت کند که در هر صورت واضح است شنیدن صوت یا دیدن تصویر گذشتگان بدین معنا نیست ما با جسم خود به گذشته سفر کردهایم و در حال و هوایی که ایشان نفس میکشیدند، نفس کشیدهایم و در اشیاء و انسانهای آن زمان تصرف نمودهایم و قدرت بر تغییر شکل و اندازهی آنها را پیدا نمودهایم، به هر حال روشن است هیچکدام از این موارد حتی اگر محقق شوند باز به معنای خلق حتی یک پشه از هیچ نیستند!
دقت در همین نکات بدیهی برای اهل تشکیک نیز تردیدی باقی نمیگذارد چنین فرضیههای مضحکی از اساس خیالپردازی هستند
همچنین هیچ عاقلی حاضر نیست با سوزاندن و آسیب زدن به خودش با وسایل گوناگون مطمئن شود بهراستی آتش میسوزاند، تبر قطع میکند، چاقو میبرد و ...تا قانع شود جهان اطراف او که قابل درک با حواس ۵ گانه هستند واقعاً وجود دارند!
تجربهی روزمرهی زندگی به ما میگوید وارد کردن چنین آسیبهایی به خود معمولاً از کسانی سر میزند که به دلیل افسردگی و یأس شدید از زندگی روزمره خویش، قصد شوم و خطرناک خودکشی دارند یا از منظر پزشکی دچار دیوانگی و جُنون شدهاند یا اینکه از قرصهای توهمزا استفاده نمودهاند که باعث شده نتوانند از عقل و قوهی ادراک خویش بهاندازهی ضروری و حداقلی استفاده نمایند.
البته کسانی که به دلیل ابتلا به وسواس فکری یا تأثر از شبهات بیاساس ناباوران نیز به چنین شبهاتی مبتلا شده و در بدیهیات و حتی امور قابل درک با حواس 5 گانه از خرد و اندیشه فاصله گرفته و تابع توهمات خویش میشوند به این دلیل است که ایشان به تجارب آشکار زندگی خود توجه ندارند بنابراین اگر هر چه زودتر به عقل و تجربهی روزمرهی خویش مراجعه نکنند، مسلماً زندگی بر ایشان بسیار سختتر شده و آثار منفی فراوانی که هرگز برایشان خوشایند نیست دامانشان را خواهد گرفت! ازجملهی این آثار:
- بهتدریج ارادهی چنین افرادی بسیار ضعیف شده و ذهنشان دچار وسواسهای شدید فکری و در زندگی دچار وسواس عملی خواهند شد.
- زودباور شده و تقریباً هر چیزی (ولو متناقض) را بهراحتی در توهمات خویش با هم جمع زده و باور میکنند و به نتایج غیرواقعی میرسند و در زندگی واقعی دچار مشکل میشوند!
- در فعالیت اجتماعی زودتر از سایر مردم فریب میخورند و بازیچهی افراد مکار و حتی کودکان یا کسانی که از هوش بسیار پایینتری نسبت به خودشان برخوردارند میشوند.
- توانایی تصمیمگیریهای معمولی در زندگی روزمره را نیز از دست خواهند داد تا جایی که بهناچار از دیگران میخواهند که برایشان تصمیم بگیرند؛ حتی اگر افرادی که شایسته نیستند برایشان تصمیم بگیرند، آنها چون توانایی «نه» گفتن به ایشان را ندارند، خود را ناچار از پذیرش آن تصمیم ولو به ضررشان باشد میبینند!
- دچار توهمات شدید، ترس بیشازاندازه، اضطراب و وسوسههای مخاطرهآمیز که زندگی را برایشان بسیار تلخ و سخت میکند میشوند بهطوریکه حتی در امور رایج زندگی، دیگر نمیدانند چه چیز درست و چه چیز غلط است و یکسره گمان میکنند کسی به آنها دستور میدهد باید چه کنند یا نکنند و آنها نیز مانند شخص بیاختیار و غلام حلقه به گوش اطاعت میکنند!
- خصوصاً اگر سروکار ایشان با افراد ندانم گرا (آگنوستیک) یا خداناباور (آتئیست) که معدن ترس، کابوس، شک و وسواس ذهنی و بدبینی شدید نسبت به خدا، زمین و زمان و حقایق بدیهی هستند بیفتد، استرس، وسوسه و انواع کابوس و ترسهای ایشان و شک غیرواقعی در بدیهیات و محسوسات، به راحتی مثل ویروس به ذهن آنها نیز منتقل میشود و گریبانشان را میگیرد و ایشان را مانند ناباوران دچار انواع رنجها و سختیها میکند تا جایی که این افراد مکرر به اینجانب خبر دادهاند که علیرغم سن کم دچار وسواس شدید ذهنی شده، موهایشان سفید گشته و پیوسته در حال غم و غصه به سر میبرند و یکلحظه نیز ذهنشان آزاد و راحت نیست و به دلیل شک در بدیهیات و اسیر توهمات افسارگیسخته، دچار کابوسهای شبانه و روزانه شدهاند و وزنشان در عرض چند روز کم شده است و نزدیکان صریحاً به ایشان میگویند که مانند قبل شاد و سرزنده و باهوش نیستند و متاسفانه دچار کندذهنی شدهاند! (ضمن عذرخواهی تعبیر نزدیکان به ایشان عبارت «خنگ» است).
امیدوارم دلایل خردمندانه و مجرب فوق و همچنین همین مقدار عبرت از سرانجام دیگران که خود را دستی دستی دچار شکهای غیرواقعی در بدیهیات قابل درک با حواس 5 گانه نمودهاند، شما مخاطب محترم از این پس سعی کنید که واقعیات را جدی بگیرید و اجازه ندهید ذهن شما در توهمات غوطه ور شود و با چنین بیاحتیاطیهای مخاطرهآمیزی که خلاف عقل و تجربه است بیش از این حقایق را به بازی بگیرید.
من قبول دارم که ما قطعاً وجود داریم و اینکه کسی بگوید من وجود ندارم واقعا بازی بیش نیست. اما شخصی که توخواب میدونمم خودم هستم چه کسی هست؟ یعنی چطور میشود من دو نفر باشم؟
شما در مورد اینکه وجود انسان توهم نیست صحبت کردید اما در مورد اینکه اصلا خواب چی هست یا کسی در خواب هست چیزی نگفتید با اینکه (در خواب) نه حواس پنجگانه ای هست و نه مُردن و مرگی در صورتی که (آنچه در خواب می بینم مثلا خودم را) واقعا وجود داره ... ممنون میشم توضیح بفرمایید
ما و شما همین الان در بیداری میتوانیم به دلخواه، در ذهن خود هر صورت و شکل -چه متحرک و چه ثابت- را درست شبیه آنچه در واقعیت وجود دارد تصور کنیم، از جمله شکل خودمان؛ بنابراین خواب صرفاً صورتها و اشکالی است که در ذهنمان شکل میگیرند که برخی مطابق واقع و برخی غیرواقعیاند.
پ.ن: من در قسمتهای بعدی مجموعهی «درمان شک به خدا برای وسواسیها»، تمریناتی کاملاً مجرب و مؤثر جهت رفع وسواس شدید ذهنی را عرض خواهم کرد که به کار بستن هرکدام از آنها سبب میشود حداقل دیگر در بدیهیات ازجمله وجود خودتان و هر چیزی که با حواس ۵ گانه قابل درک است، دچار شک و شبهه نشوید.
برخی مخاطبان بعدازاینکه پاسخ قانعکنندهی شبهات خویش در بدیهیات مانند آنچه از نظرتان گذشت را از نگارنده (که در قسمت بعدی متن مشاورهی کامل در این خصوص را خواهم آورد) دریافت میکنند و خیالشان کاملاً راحت میشود به اینجانب میگویند که قبل از آن، هر کجا این شبهات را مطرح کردهاند دیگران که کارشان پاسخ به شبهات است، به دلیل نامتعارف بودن شبهات، اصلاً متوجه منظورشان نشده و حتی احتمال دادهاند که ایشان افراد بیکاری هستند که میخواهند وقتشان را با شوخی و مسخرهبازی پر کنند، لذا جواب آنها را ندادهاند و همین باعث شده این افراد بیشتر دچار نگرانی و پریشانی شوند.
شاید شما گمان کنید که افراد فوق همگی به دلیل سن کم دچار شبهه نسبت به بدیهیات شدهاند درحالیکه برخی از ایشان دارای مدارک تحصیلی با معدل بالای درسی بودند که متأسفانه به دلیل بیاحتیاطی خود خصوصاً بعد از ادامهی ارتباط با ناباوران (در قالب کلیپ و غیره) دچار نسبیگرایی مطلق و درنهایت پریشانی افکار و وسوسهی شدید ذهنی شدهاند ولی خوشبختانه با تمرینات مجربی که جهت رفع تضمینی وسواس شدید و خفیف ذهنی به ایشان معرفی کردم و با شما نیز در قسمتهای بعدی در میان خواهم گذاشت مشکلشان از اساس حل شده و تهدید مذکور را تبدیل به فرصت نمودند.
بنابراین اینکه مرتب در این نوشتار میبینید اینجانب اصرار دارم مراجعهکنندگان را قانع کنم که راهحل مطرح شده در کتاب نگارنده را تجربه نموده و خود را معطل حواشی نکنند به این جهت است که بارها شاهد بودهام افرادی که دچار وسواس شدید ذهنی شده بودند با طی نمودن راهحل کتاب که مبتنی بر شواهد محسوس و قابل درک با حواس ۵ گانه است موفق شدند یقین به وجود خدا را تجربه کنند و سپس نهتنها این افراد از شبهات بیپایان خویش رها شدند بلکه وسواس شدید ذهنی ایشان نیز به کلی درمان شده است اما کسانی که به راهحل مذکور عمل نکردند، بااینکه برخی از ایشان دچار وسواس شدید ذهنی نبودند بعد از مدتی که با شبهات ساده مواجه شدند، بهتدریج دچار وسوسهی خفیف و سپس وسوسههای شدید ذهنی شدهاند و هنگامی که کارد به استخوانشان رسید، حاضر شدند راهحل مذکور را به کار ببندند و از مهلکه نجات پیدا کنند.
عاجزانه ازت خواهش میکنم جواب منو بده. من پست قرینه شما رو به یک نفر آتئیست نشون دادم که مثل من هدایت بشه اما اون منو به هم ریخت و گفت شما نظر شخصی خودتونو گفتید و ممکنه واقعاً شکل اونا قرینه نباشه
مخاطب محترم، میتوانید از عین نظر (کامنت) آن فرد، رونوشت (کپی) بگیرید و برای من بفرسید؟
جملش اینه: قرینه بودن شکل موجودات تو اون پستی که نشون دادی نظر شخصی اون کسیه که اونو نوشته (اشاره به نویسنده کتاب اثبات خدا) ...
جهت مشاهدهی پاسخ و متن کامل مشاوره فوق که قسمت چهارم «درمان شک به خدا برای وسواسیها» نیز میباشد، «کلیک» کنید.
لطفاً سؤالات خود در موضوع خدا، ادیان و مذاهب را به این صفحه (کلیک) ارسال کنید!